صلاة جلسه سی و هفت
بسمه تعالی
تا 26 مسئله همین مسائل حساب کردنی است که باید بررسی کرد و دقت خاصی می خواهد بعد وارد می شویم در مسائل فقهیه که مورد نیاز هست. مسئله یازدهم از مسائلی که مرحوم سید عنوان کرده این است که اگر می داند که شک در رکعات داشته و نماز احتیاط بر او واجب بوده اما نمی داند یک رکعت نماز احتیاط بر او لازم است یا دو رکعت، مثلا شک دارد که شکش بین دو و سه بوده یا سه و چهار یا دو و چهار مثلا، دو و چهار دو رکعت می خواهد و سه و چهار و دو و سه یک رکعت می خواهد، حالا مردد است شکی که داشت در نماز و نماز احتیاط می خواست چجور شکی بود، یک رکعت احتیاط دارد یا دو رکعت احتیاط؟ اینجا باید چکار کند؟ قاعده علم اجمالی این است که یک یک رکعتی بخواند و یک دو رکعتی و ظاهرا راه دیگری ندارد. بعضی اوقات اینجا مسئله ای پیش می آید و آن اینکه هر کدام از این نماز احتیاط ها را اول بخواند فاصله می شود بین اصل نماز و آن احتیاط بعدی مثلا در متن واقع اگر دو رکعت نماز احتیاط می خواسته نه یک رکعت ولی این طبق علم اجمالی یک رکعتی را خواند درحالی که دو رکعتی لازم بوده آن وقت بین اصل نماز و نماز دو رکعتی احتیاطی فاصله افتاد به بیگانه، به یک احتیاط یک رکعتی که جزو نماز نبوده و لازم هم نبوده، آن وقت اینجا نماز باطل می شود و مشکل است. البته تابع یک مبنایی است و آن اینکه آیا نماز احتیاط را یک نماز مستقل بنامیم یا متمم اصل نماز است؟ اگر نماز احتیاط را یک تکلیف و نماز مستقل بدانیم حرفش این است که اشکال ندارد فاصله شود چه عیبی دارد؟ یک نماز مستقلی است واجب بوده حالا بین آن واجب و اصل نماز یک نماز احتیاطی که احتمال می دادیم این هم مربوط به این نماز باشد فاصله شده، یک تکلیف مستقلی است بعدا انجام می دهیم و اشکالی ندارد، مثلا سجده سهو را اگر کسی انجام ندهد هر موقع یادش آمد می گویید انجام دهد فاصله آن هم اشکال ندارد، اگر نماز احتیاط را یک نماز مستقل بدانیم فصلش به این نماز با یک نماز احتیاط بیگانه دیگر ضرری ندارد. اما اگر نماز احتیاط را متمم اصل نماز بدانیم اینجا چکار کنیم و ظاهر ادله هم بیشتر همین است. ادله می فرماید که اگر چنانچه این نماز احتیاط لازم بود یعنی اصل نمازت ناقص بود این تمام همان است روایاتش را قبلا خواندیم، روایت اینگونه بود که نماز احتیاط را تمامیت اصل نماز است تمام یعنی جزء آن، اگر جزء آن هست اینجا یک بیگانه و اجنبی فاصله شده بین اصل نماز اصلی و نماز احتیاطی که لازم بوده، مرحوم سید البته همینطور فرموده اعاده تعبیر ایشان این است مسئله 11: لو شکّ بعد الفراغ فی انّ شکّه کان موجب لرکعة اوالرکعتین الاحوط اتیان هما ثمّ الاعاده به طور قطع می گوید که احتیاط واجب این است که آن دو نماز احتیاط که احتمال می دهیم یعنی هم یک رکعتی و هم دو رکعتی را بخوانیم بعد اصل نماز را هم اعاده کنیم، آیا این دو درست است؟ این تابع همان مبنایی است که عرض کردم اگر نماز احتیاط را یک واجب مستقل می دانید که اعاده ندارد فاصله شده مشکلی نیست، اصل نماز را خوانده است و چون شک داشته که نماز احتیاطش یک رکعتی بوده یا دو رکعتی هم یک رکعتی را می خواند و هم دو رکعتی را آورده، اگر هرکدام از این ها فاصله شده بین آن احتیاط لازمه و اصل نماز چون یک ترتیب مستقلی است نماز احتیاط ضرری ندارد مثل اینکه بین نماز ظهر و عصر یک کار دیگری کرده است. مضر نیست اینجا هم بین اصل نماز و آن نماز احتیاط لازم یک احتیاط دیگری فاصله شده است و ایرادی ندارد پس اعاده معنا ندارد. ولی اگر نماز احتیاط را جزء متمم اصل نماز بدانیم اینجا باطل است، خواندن دو نماز احتیاط و دوباره اعاده معنا ندارد، علی ایّ حال فصل به اجنبی شده و نماز از اصل باطل می شود بنابراین نماز را از اول رها کند نه اینکه احتیاط ها را بیاورد و دوباره اعاده کند، چون می بیند اگر بخواهد احتیاط ها را بیاورد نمازش باطل است بنابراین نمازش از اول باطل است. یک حرفی اینجا هست و آن اینکه جاهایی که نماز در معرض بطلان است مثل همینجا یعنی شک دارد که احتیاطی که بر او واجب است یک رکعتی بوده یا دو رکعتی بوده و نماز احتیاط را هم متمم اصل نماز می دانیم بنابراین می داند که وقتی می خواهد نماز احتیاط ها را بخواند نمازش باطل می شود برای اینکه فاصله شده به بیگانه، نماز بعدی مثلا فرض کنیم لازم باشد نماز احتیاط قبلی فاصله شده بین اصل نماز و آن نماز احتیاط لازم و باطل شده این در معرض بطلان است، آیا چیزی که در معرض بطلان است و هنوز انجام نداده ایم می توانیم رهایش کنیم یا وقتی باطل شد رها کنیم؟ چون در معرض بطلان است وقتی هنوز نماز احتیاط ها را نیاورده ایم که هنوز باطل نشده است وقتی نمازها را آوردیم باطل می شود برای اینکه فصل به بیگانه شده است. آن وقت جاهایی که در معرض بطلان است ما می توانیم قبل از باطل شدن باطل کنیم؟ ظاهرا چنین حقی ندارد باید صبر کند وقتی باطل شد دست بردارد، بنابراین در هردو صورت اینجا اعاده می شود. چیزی که در معرض بطلان است را ما نمی توانیم باطلش کنیم. بعضی آقایان تصریح گفتند که دوتا احتیاط بخواند کافی است از جمله آقایان در محشین عروه مرحوم آقای رفیعی قزوینی مرحوم سید جمال گلپایگانی که معروف بوده به اینکه کرامات داشته و مرحوم آقای سید محمود شاهرودی اینها احضار عقیده کردند در محشین عروه که همین دوتا نماز احتیاط ها را بخواند کافی است و اعاده ندارد.اینجا معلوم می شود که اینها نماز احتیاط را نماز مستقل می گیرند که فصل به اجنبی اشکال ندارد مثل فصل بین نماز ظهر و عصر که یک چیز دیگری بین ظهر و عصر بخوانیم که اشکال ندارد، اینجا همانطور که نماز ظهر و عصر مستقل از هم اند نماز احتیاط هم مستقل از اصل نماز است، نظرشان بر این جهت بوده است. درحالی که از روایات استفاده می شود که نماز احتیاط متمم اصل نماز است می گوید اگر نمازت ناقص بوده هذا تمام تمامیت یعنی جزء آن، بنابراین به نظر می رسد فرمایش ایشان تمام نباشد. مسئله بعد مسئله 12: نمازش را خوانده است بعد از فراغ می داند که در داخل نماز یک شکی داشته ولی یادش نیست چه شکی بود، یک وقتی که می داند هرشکی بود از شکوک صحیحه بود نه شکوک مبطله اینجا قاعده علم اجمالی این است که همه احکام شکوک صحیحه را بیاورد، البته دوباره اعاده دارد یا ندارد مثل همان است که در مسئله قبل گفتیم اگر نماز احتیاط را مستقل بدانیم دیگر اعاده ندارد ولی اگر چنان چه گفتیم نماز احتیاط جزء نماز اصلی می شود یک اجنبی بین این دو قرار گرفته است و فاصله ایجاد کرده و اینجا اشکال دارد، آن وقت آیا از اول می تواند رها کند چنانچه بعضی آقایان گفتند یا اینکه وقتی رسید به بطلان رهایش کند؟ اما اگر حالا یک شکی در نماز داشته و حالا یادش نیست چه شکی بوده شک صحیح بود آن هم به عنواعش یا شک مبطل بود آن هم به عنواعش، اصلا یادش نیست که چطور شکی بوده به نظر می رسد که آن روایت صفوان که خواندیم لایدری کم صلّی اصلا نمی داند که چقدر نماز خوانده است قدر متیقن آن روایت همین مورد است که اصلا هیچ چیز نمی داند و حضرت فرمود اعاده نمازش باطل است و از اول اعاده کند، قاعده اش این گونه است ولی بعضی ها گفته اند اینجا علم اجمالی دارد. علم اجمالی دارد به اینکه یا شک صحیح است یا شک باطل اگر شک صحیح است احکامش شکوک صحیحه را باید بیاورد یعنی یک دو رکعت نشسته یک دو رکعت ایستاده و دو سجده سهو که عرض کردم و اگر شک باطله است باید اعاده کند پس علم اجمالی دارد بین لزوم اعاده یا لزوم تمام نمازهای احتیاطی، اگر شک مبطل است باید نماز را اعاده کند اگر شکوک صحیحه است باید همه احتیاط های شکوک صحیحه را بیاورد. منتهی بعضی گفته اند نه این علم اجمالی را منحل می کنیم، چون احتمال شک مبطل می دهد شک مبطل اعاده دارد پس قاعده اشتغال می گوید نماز را اعاده کن اما شک صحیح ها را هم احتمال می دهد آن جا تکلیف جدید است اعاده از روی اشتغال به اصل نماز است و تکلیف جدید نیست احتمال می دهد شکش از شکوک مبطله باشد شکوک مبطله یعنی نماز را اعاده کن این اعاده حکم جدید نیست تکلیف تازه نیست همان نماز است چون شک مبطل داشته باطل است و باید اعاده کنید، این برای اصل نماز است اما اگر شک شکوک صحیحه است یک تکلیف تازه است برای اینکه نمی داند چه شکی است این برای بعد اصل نماز انجام شده، شکوک صحیحه تکلیف جدید دارد شکوک مبطله تکلیف جدید نیست اما اشتغال می گوید اصل نماز را بیاور پس بنابراین علم اجمالی اینجا منحل می شود، برای اینکه برائت جاری می کند راجع به احکام شکوک صحیحه برای اینکه شک صحیحه تکلیف تازه می آورد، برائت جاری می کند برای تکلیف های جدید دیگر دو رکعت ایستاده و دو رکعت نشسته و سجده سهو دیگر نمی خواهد با برائت از شک صحیح، می ماند اشتغال اصل نماز به خاطر شک مبطل آن را انجام می دهد، بنابراین علم اجمالی منحل شد. این حرف درست است آیا؟ اگر نماز احتیاط در شکوک صحیحه را تکلیف مستقلی بگیریم بله برائت ولی اگر نماز احتیاط شکوک صحیحه را متمم اصل نماز بدانیم این هم می شود اشتغال، برای اینکه بعد از فراغ از نماز یادش آمده است که یک شکی در نماز داشته و نمی داند شکش شک صحیح بوده یا مبطل بوده برفرض اینکه صحیح بوده چه شکی بوده اینها را نمی داند. شک صحیحه اگر هم بوده نماز احتیاط باید بیاورد و نماز احتیاط هم متمم اصل نماز است پس بنابراین همان امر اولیه به نماز می گوید این نماز احتیاط را هم بیاور، پس دو چیز هردو مربوط به امر اولیه نماز است ، 1- اعاده به مقتضای اینکه احتمال دارد شکش مبطل بوده 2- شکوک صحیحه ای که احتمال می دهد داشته نماز احتیاط ها مربوط به اصل نماز است، پس همان دلیل به اصل نماز است که در اصل نماز می گفت نماز ظهر واجب است حالا اتیان نماز ظهر واجب به این است که اگر مبطل بوده شکش از اول اعاده کند اگر شکش صحیح بوده احتیاط ها متمم نماز است باید احتیاط ها را هم بیاورد، بنابراین پس منحل نشد. بعضی ها گفته اند که انحلال علم اجمالی به بیان دیگر، علم اجمالی این بود که احکام شکوک صحیحه را بیاور و بعد دوباره اعاده کن برای اینکه احتمال می دهم شک مبطل بوده یا صحیح بوده. به یک طریق دیگری غیر این موردی که گفتیم بگوییم علم اجمالی منحل است و آن اینکه بگوییم که رکعت احتیاطی که می خواهد بیاورد فصل است و فصل هم مضر است بنابراین علی ای حال نمازش باطل است برای اینکه اگر شک مبطل بوده پس نماز باطل است اگر شک صحیح بوده چون فاصله با بیگانه می افتد نمازش باطل است. منتهی همان حرف من پیش می آید که چیزی که در معرض بطلان است نمی شود از حالا باطلش کرد اقلا یکی را بخوانیم بعد دست برداریم.
شنبه 15 اسفند 1394
|