صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 94-95

صلاة جلسه سی و نه






بسمه تعالی
مسئله 15 یکی دو نکته است یک مروری کنیم مسئله دیروز را.
اصل مسئله این بود که اگر در اثنی نماز یک شکی دارد و بعد از نماز این شک منقلب شود به شک دیگر فرمودند مرحوم سید که دو حالت دارد یک وقت منقلب می شود به شکی که یعلم به نقص نماز شک دومی شکی است که علم به نقص نماز در آن هست، در این صورت به همین شک دوم عمل می شود و نقیصه را هم به عنوان نماز احتیاط می آورید. این را عرض نکردیم دیروز که اصلا این حرف درست است یا خیر.
عبارت سید لو انقلبه شکّه بعدالفراغ اگر بعد از فراغ از نماز شکش منقلب شد یعنی از آن که در نماز بود یک چیز دیگری شد بعد می گویند که الّا فی من قلبه الی ما یعلم بالنقص اگر منقلب شود به شکی که علم به نقص داریم در این شک دیگر علم به نقص نماز است مثال بزنم شک بین اثنین و اربع شک بین دو و چهار دارد بعد ثم القلب الی اثنین والثلاث منقلب می شود به شک دوم و سوم یعنی بعد از نماز شک دو و چهار می شود دو و سه پس این یعنی یقینا نماز یک رکعت کم دارد یعلما بالنقص فیعلم بالاخیر به همین شک اخیر بعد از نماز عمل می کند شکش چیست؟ دو و سه یک رکعت کم، من رکعة قائما او رکعتیه الجلوس یک رکعت ایستاده می خواند یا دو رکعت نشسته و سجده سهو برای سلام فی غیرالمحل. اینجا از سید بپرسیم که این کی متوجه می شود بعد از اینکه منافی یا چیزی انجام داده در این صورت باطل است، یقین کرده یک رکعت کم کرده پس منافی هم در داخل نماز انجام داده پس این قبل اتیان منافی است، قبل اتیان منافی وقتی یک رکعت کم است این نماز احتیاط ندارد، تکبیر ندارد باید بلند شود و نمازش را بخواند.
حالا اصل مسئله اگر کسی در نماز شک کرد بعد از فراغ نماز شکش منقلب شد به شک دیگر مرحوم سید فرمود که شک اولش که در نماز بوده زال شک بعدالفراغ هم که اعتبار ندارد این عبارت مرحوم سید است.
بعضی آقایان گفتند صور مختلفه دارد برای اینکه یا این دو شک باهم مغایرند یا مغایر نیستند، گاهی اولی شک مرکب است بعدی شک بسیط و گاهی اولی شک بسیط است و بعدی شک مرکب و گاهی هردو شک بسیط اند. اگر در داخل نماز شک مرکب بوده و بعد از نماز شک بسیط به شک بسیط عمل می کند اولا این شک اعتبار دارد برای اینکه در شک قبلی بود، شک قبلی اعتبار ندارد برای اینکه یکی علاوه بر این دارد که زائل هم شده است، پس اگر از مرکب به بسیط بود بگوییم بسیطی که در داخل مرکب است عمل می کند نمی شود بگوید شک بعد از فراغ است اعتبار ندارد برای اینکه داخل شک قبلی بود، به این بسیط عمل می کند و آن اضافه اش که باعث شده مرکب شود دیگر اعتباری ندارد، اگر اول بسیط بوده بعد مرکب بوده باز هم به بسیط داخل نماز عمل می کند.
اما اگر شک بسیط به بسیط منقلب می شود مثالی که مرحوم سید زدند مثل اینکه شک بین دو و چهار دارد منقلب می شود به سه و چهار یا عکسش در نماز سه و چهار بوده منقلب می شود به دو و چهار یعنی بسیط به بسیط، ایشان می گویند حکم این بطلان نماز است، چرا می گویند باطل است؟ برای اینکه اگر بگوییم شک بعد الفراغ است اعتبار ندارد این شک در خود نماز بوده پس نمی شود گفت اعتبار ندارد، اگر بخواهیم حمل بر اکثر کنیم این هم نمی شود برای اینکه شک مستقر نبود، قاعده فراغ جاری نیست بنا بر ازید هم نمی شود، استصحاب هم نمی شود که اصلا شیعه حمل بر اقل را قبول ندارد، بنابراین اینجا روایت صفوان را می گیریم که اذا لم تدر کم صلّی نمازش باطل است. اگر صحیحه صفوان را هم بگویید اطلاق ندارد قاعده اشتغال.
دو جهت ابهام در این فرمایش بود، یکی آن جایی که اگر منقلب شود به ما یعلم بالنقص اینجا قاعدتا نماز احتیاط نباید باشد باید ادامه نماز باشد یکی هم اینکه اگر شک از بسیط به بسیط است به چه دلیل بگوییم نماز باطل است، شما می گویید شک قبلی مستقر نبوده و شک بعد از نماز هم همان شک قبلی است خب یک جهت مشترکه یک جهت استراقی دارند به چه جهت می گویید این همان است، یک قدری مبهم می آید البته احتیاط اعاده هم خوب است که مرحوم سید هم آخرش می گوید والاحوط در تمام این صور اعاده.
مسئله 16: اذا شکّ بین الثلاث والاربع او بین اثنین والاربع در داخل نماز شک کرد بین دو و چهار یا سه و چهار ثم بعدالفراغ انقلب بعدالفراغ این شکش منقلب شد به سه و پنج یا دو و پنج اینجا باید اعاده کند و نمازش باطل است برای اینکه علم اجمالی دارد به نقصان و زیان می خواهد بگوید که آن شک داخل نماز که سه و چهار بوده یا دو و چهار آن که از بین رفته و زائل شده شک بعد از نمازش هم سه و پنج است یا دو و پنج است یقین داریم یا ناقص است یا زیاده است اگر سه رکعت باشد کم خوانده و اگر پنج رکعت خوانده که زیاد بوده است بنابراین علم اجمالی به نقص یا زیاده موجب بطلان است این عبارت مرحوم سید است اذا شکّ بین الثلاث والاربع او بین الاثنین والاربع ثم بعدالفراغ انقلب الی ثلاث و خمس او اثنین و خمس اینجا اعاده لازم است و نماز باطل است برای اینکه شک در نمازش از بین رفت و زائل است و حکم ندارد شک بعد از نماز هم سه و پنج و دو و پنج است اینجا علم اجمالی به نقص و زیاده است، به نظر شما درست است این مسئله؟
اینجا چه اشکالی ندارد اصل عدم زیاده را بیاوریم، بناء علی الاکثر و ترد اصل عدم زیاده در جاهایی می رود که با ابنی علی الاکثر نماز درست می شده اما اینجا که با ابنی علی الاکثر نماز باطل می شود پس قاعده ابنی علی الاکثر اینجا نیست چه اشکالی دارد استصحاب جاری کنیم اصل عدم زیاده؟ زیاده نخوانده یعنی پنج رکعتی نبوده چهار را هم که یقین داریم نیست یا سه است یا دو، آن وقت بنا را بر همین اقل بگذارد این چه اشکالی دارد؟ این تابع این مسئله است که بعضی آقایان نظرشان این است که کلا اصل عدم زیاده در شکوک به وسیله شرع رد شده است، گفتیم چه دلیلی داریم برای رد ما جاهایی دلیل بر رد اصل عدم زیاده داریم که با بناء بر زیاده نماز درست شود مثلا شک بین دو و سه بنا را بر سه می گذاریم، اما جاهایی که بنا بر زیاده باطل است ابنی علی الاکثر آن جا نیست چون یحتال الفقیه فلایعید طبق روایاتی که خواندیم، خب استصحاب اصل عدم زیاده، بعضی آقایان می گویند اینجا نماز باطل است چون علم اجمالی داریم به نقص یا زیاده، زیاده اش را اصل جاری کنید علم منحل می شود درست است علم اجمالی دارید اما علم با اصل عدم زیاده منحل می شود بنا بر اقل می گذارید و دلیلی هم نداریم بر ترد اقل در همه جا، این نظر ماست به هرحال احتیاط هم مسئله ای دیگری است.
مسئله 17: اذا شک بین الاثنین والثلاث و بنا علی الثلاث ثم شک بین الثلاث البنائی والاربع در داخل نماز بین دو و سه شک کرده است و بنا را بر سه گذاشته است و دوباره شک کرد بین سه بنایی و چهار پس دو شک است، اینجا ممکن است در رکعت دوم باشد بنا را بر سه گذاشته بعد از اینکه بنا را بر سه گذاشته دوباره شک می کند بین سه بنایی و چهار آیا این دو شک است و حکم دو شک را جاری کنیم؟ یعنی یک بار نماز احتیاط بخوانیم بین دو و سه و یک بار هم نماز احتیاط بخوانیم برای سه و چهار آیا این گونه است؟ و در اینجا مشکلش این است که کدام نماز احتیاط را اول بخوانیم و همچنین فصل می شود بین نماز احتیاط دوم و اصل نماز که قبلا مکرر این را صحبت کردیم، این گونه بگوییم یا بگوییم که این ها دو شک نیستند و حکم یک شک را جاری می کنیم، تعبیر ایشان این است که حکم یک شک مرکب را جاری می کنیم شک بین دو و سه و چهار یعنی این یک شک است نه دو شک.
به نظر ما شکوک بنایی را نمی گیرد فقط اینکه اگر شکوک بنایی را نگیرد این شک سه و چهارش مشکل پیدا می کند همان دو و سه می شود برای اینکه سه حقیقی نیست، دو و سه زوالش به این بود که یک طرفش را شرعی حساب کردیم ادله شکوک شرعی را نمی گیرد واقعی را می گیرد واقعی اش همان دو و سه اولی بود. اگر یک شک بگیریم دو و سه و چهار اینجا بنارا بر چهار می گذارید دیگر اگر بنا را بر چهار گذاشتید اینجا دو رکعت نماز احتیاط کافی است، ولی مهم بحث علمی اش این است شکوک بنایی را ادله نمی گیرد.
مسئله 18: اگر شک کرد بین دو و سه و چهار بعد ظنی پیدا کرد که چهار نیست اینجا می شود دو و سه یعنی ظن به عدم معتبر است، قبلا گفتیم که ظن معتبر است ظن به وجود بود الان می خواهیم بگوییم ظن به عدم هم معتبر است. این که مسئله را سید عنوان کرده برای اینکه جا دارد کسی اشکال کند بگوید روایاتی که می گفت اذا وقع الوهم آن بحث ایجابی بود که اگر ظنی به یک چیزی پیدا کردی معتبر است یا ظنی به عدم پیدا کردم بگویم از روایات بیرون است ولی جوابش این است که این مسلّم است که القاء خصوصیت می شود تفاهم عرفی این است که فرق ندارد می خواهم بگویم زن اعتبار دارد و حجّیت دارد حالا عدم وجود متعلقش است و فرقی نمی کند.





   شنبه 15 اسفند 1394




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما