صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 94-95

صلاة جلسه چهل و هشت






بسمه تعالی
مسئله 12 که مرحوم سید اینجا عنوان کردند این مسئله است که اگر در نماز احتیاط یک رکعت اضافه کند اشتباها یا یک رکن اضافه کند اشتباها یک رکوع زیادی آورد یا یک سجده زیادی آورد مثل اصل نماز است نماز اینجا باطل می شود با زیادی رکن، قبلا خواندیم که یک سجده رکن نیست و دو سجده رکن است و موجب بطلان است کم و زیاد بونش، و رکوع هم یک رکوع رکن است و موجب بطلان است، پس خلاصه اگر در نماز احتیاط یک رکعت اضافه کرد یا یک رکن اضافه کرد نماز احتیاط باطل است، حالا که نماز احتیاط باطل است چه کار کنم؟ مرحوم سید می فرماید نماز احتیاط را اعاده کند و اصل نمازش را هم دوباره اعاده کند که جلسه قبل توضیح دادیم. مرحوم سید مبنایی بر مستقل و جرء متمم بودن نماز احتیاط نگفت و پیدا نکرد، ایشان فرمودند که به جهت استقلال تکبیر دارد و حمد دارد، پس نماز مستقل است از طرفی بعضی خصوصیات بجزء متمم را دارد و می شود گفت جزء اصل نماز است، خصوصیاتی که در نماز احتیاط باید رعایت شود. فرمودند وجهان. حالا اینجا باید حساب کنیم اگر نماز احتیاط را یک نماز مستقل می دانیم اینجا زیادی رکعت شد این نماز باطل است و چرا اصل نماز باید باطل باشد؟ فقط باید نماز احتیاط را اعاده کنیم. ولی اگر نماز احتیاط را جزء متمم بدانیم فقط باید اصل نماز را اعاده کنیم و دیگر نماز احتیاط را لازم نیست اعاده کنیم. خلاصه اینکه هم اصل نماز باطل است و هم نماز احتیاط نفهمیدیم چرا، بنابراین جمع بین این دو که مرحوم سید می فرمایند هم نماز احتیاط را اعاده کند و هم اصل نماز را نفهمیدیم چرا، می شود اینگونه گفت که ایشان چون متوجه نشده که کدام است لذا احتیاط کرده است. ما گذشته ها بحث کردیم که از روایات به خوبی استفاده می شود که نماز احتیاط جزء متمم اصل نماز است نه مستقل چون روایات متعدد داشتیم که هذا تمامها نماز احتیاطی که می خوانید به عنوان متمم اصل نماز است تمام تمامیت اصل نماز است، اگر متمم اصل نماز است یعنی تمامیت شیء ادامه شیء است جزء شیء است نه مستقله بنابراین همان اصل نماز را باید اعاده کند و دیگر لازم نیست نماز احتیاط را اعاده کند.
مسئله 13: اگر لو شک فی فعل من افعالها اگر در یکی از افعال نماز احتیاط می خواهم بگویم شک کرد در اتیان که آیا این جزء را آورده یا نیاورده مثلا دو رکعت نماز احتیاط دارد حالا در سجده نمی داند که رکوع را انجام داده یا انجام نداده، این مثل بقیه موارد است اگر چنانچه در نمازهای دیگر نمی داند رکوع را انجام داد یا نداد قاعده تجاوز را در آن جاری کند، اگر در محل است باید بیاورد اگر از محل گذشته دیگر لازم نیست بیاورد مصداق قاعده تجاوز است.
مسئله 14: شک می کند که آیا شکی کرده قبلا که باعث شود نماز احتیاط بیاورد یا نه؟ بنا علی عدم می گوید نه چنین شکی نکردم، جای سوال است که کی شک کرد؟ بعد از سلام یا قبل از سلام؟ اگر بعد از سلام بوده کانّ اینطور می شود شک می کند که شکی کرد یا نه و شک می کند که در این شکی که معلوم نیست که کرده یا نکرده نماز احتیاط دارد یا نه هردو مفهوم به عدم است یعنی نه شکی کرده و نه چیزی که موجب نماز احتیاط شود کرده هیچکدام، قاعده فراغ، هم مصداق تجاوز است و هم مصداق فراغ است. اگر قبل از سلام شک کرد که آیا شکی کرده که موجب نماز احتیاط باشد یا نه؟ این قاعده اش این است که الان ببیند که چطور است وضعش، قبلا معلوم نیست که آیا نماز احتیاط به عهده اش آمده یا نه، الان را ببیند که چه حالتی را دارد، این که نمی داند که قبلا شکی کرده که موجب نماز احتیاط باشد یا نه مثل این است که نمی داند که قبلا دو و سه، سه و چهار قبلا شکی کرد یا نکرد، پس نمی داند فلان نماز احتیاط به عهده اش آمد یا نه، حال الانش را باید ببیند. بنابراین فرمایش مرحوم سید درست است ولی با اضافه به اینکه بعد از سلامش مشمول تجاوز و فراغ است و قبل از سلام چون تکلیفی ثابت نیست برائت نیست و یرجع الی حالته فعلیه ببیند الان چه شکی دارد، اگر شکی نیست که اعتبار ندارد.
مسئله بعد اینکه اگر در نماز احتیاط شک کرد عبارت ایشان این است لو شک فی عدد رکعاتها در عدد رکعات خود نماز احتیاط شک کرد شک کرده بین دو و سه بنا را بر سه گذاشته حالا بلند شده و یک رکعت نماز احتیاط دارد می خواند یا دو و چهار بوده و دو رکعت نماز احتیاط درحال خواندن است حالا شک کرد در رکعات نماز احتیاط، اینجا چه کار کند؟ یک احتمال دارد که بگوییم این چون شک در نماز دو رکعتی است مبطل است چون نماز احتیاط هم نماز است و اگر نماز است احکام نماز بر آن جاری است، شک کرده در نماز دو رکعتی قبلا خواندیم مبطل است و همینطور اگر یک رکعتی است قبلا گفتیم هرجا پای یک در میان بود مبطل است، پس این احتمال این است که باطل است.
یک احتمال دارد که بگوییم نه جهت نافله بودن این را در نظر می گیریم و بنابراین باطل نیست و آن برای فرائض بود، از نظر فتوا فقها دو جور گفته اند یک اینکه بگوییم بنا را بر اکثر بگذارد مثل سایر نمازها، نماز فرائض، در فرائض اگر شک می کرد بین کم و زیاد بنا بر اکثر می گذاشت اینجا هم بنابر اکثر مگر اینکه اکثر باطل باشد، اگر اکثر باطل باشد مثل سه و پنج اینجا نمی شود بنابر اکثر گذاشت و بنابرا اقل می گذاریم، پس یک احتمال از نظر فتوایی این است احتمال هم است هرکجا در عدد رکعات نماز احتیاط شک کرد بنا را بر اکثر بگذارد به اقتضای همه جاهای دیگر اگر اکثر مبطل است بنابر اقل بگذارد. خیلی ها اینگونه گفتند.
یک احتمال اینکه کلا بنابر اقل بگذاریم از باب استصحاب اصل عدم اتیان رکعت زائد است خواندیم که عامه در تمام موارد بنابر اقل می گذارند، استصحاب، استصحاب عدم اتیان، اینجا هم استصحاب عدم اتیان بنابر اقل. اما آن احتمال که بنابر اکثر بگذاریم طبق فرائض این هم احتمال دارد از فرائض باشد و احتمال دارد جزء متمم باشد و جزء اصل نماز باشد و اصل نماز را بنابرا اکثر می گذاریم این را هم بنابر اکثر. پس دو احتمال است و مرحوم سید هم می فرماید وجهان پس برای ایشان حل نیست کل مباحث خلل مشکل است بعضی جاهایش اشکل است و مرحوم سید هم که فحلی است در فقه ملاحظه می کنید خیلی جاها در مباحث خلل می گوید وجهان، اینجا هم می گوید وجهان و چون مسئله بر ایشان حل نیست باز از باب احتیاط می گویند که نماز احتیاطش را اعاده کند و اصل نماز را هم اعاده کند. بعضی بزرگان فتواشان بر اساس احتیاط است. به هرحال مرحوم سید در جاهای متعددی از بحث خلل همان طور که دیدید مسئله برایشان حل نشده و می گویند وجهان یکی هم همین مورد است.
احتمالات زیاد است، به حسب احتمالات چه باید گفت؟ بگوییم مبطل است چون شک در نماز دو رکعتی است و یا یک رکعت در میان است یا بگوییم این جزء اصل نماز است و اصل نماز چهار رکعتی بوده و این هم جزء آن است و نماز دو رکعتی نیست، بنابراین فرع مسئله قبلی می شود آن مسئله ای که خواندیم که آیا نماز احتیاط را نماز مستقل بدانیم یا جزء متمم اصل نماز بدانیم؟ اگر مستقل است می شود دو رکعتی و شک در نمازهای دو رکعتی مبطل است اگر چنانچه جزء متمم اصل نماز بدانیم می شود در نمازهای چهار رکعتی چون شک در نماز چهار رکعتی پیش آمد کرده بنابراین دو رکعتی نمی شود، از طرفی احتمال دارد که فریضه باشد احتمال دارد نافله باشد اگر نافله باشد شک در نافله موجب بطلان نیست.
ببینیم روایات چه می گویند، در باب 24و25 از ابواب خلل روایاتی داریم در این زمینه، در باب 24 روایت سوم: لیس علی الامام سهوا علی من خلف امام سهوا این اول یک روایتی است که دنباله اش در باب 25 روایت اول لیس علی السهو سهو ولا علی الاعادة اعادةٌ این دنباله همان حدیث است ما به این عبارتش کار داریم لیس علی السهو سهوٌ در روایت متعدد دیگری هم این معنا است روایت سوم همین باب 25، لاسهو فی سهوٍ در باب 24 باز روایت هشتم، لیس علی الامام سهوٌ و لیس علی من خلف الامام سهوٌ ولا سهو فی سهوٍ و لیس فی المغرب سهوٌ ولا فی الفجر سهوٌ ولا فی الرکعتین الاولتین کلّ صلاة سهوٌ و لا سهو فی نافلة، چیزی که در همه روایات است لاسهو فی سهو است، اولا سند روایات متعدد است یکی که از لحاظ سند بهترین است همان روایت سوم باب 24 است که دنباله اش اول باب 25 است، کلینی عن علی بن ابراهیم عن عقیل این یک سند،  کلینی عن محمدبن اسماعیل بارها گفتیم محمدبن اسماعیلی که از فضل بن شاذان نقل می کند ابن مرّار است که بلاخره ثقه است عن فضل بن شاذان محمد بن اسماعیل عن فضل بن شاذان، فضل و ابراهیم بن هاشم هردو از ابن ابی عمیر و او از حفس بن البختری، حفس بن بختری توثیق شده و ثقه است، گفته شده که خاندان اعین مثل زراره با حفس بن بختری خوب نبودند بین اینها یک نزاع و دشمنی بود، خاندان اعین گرچه سنی بودند و بعد شیعه شدند اما از بزرگان شیعه هستند یکی مثلا زاراه، اینها پشت سر حفس بن بختری گفتند این قمارباز البته نه قمار به معنی برد و باخت همین که تفریحی بازی می کنند می گویند که شطرنج باز بوده حفس بن بختری و در تعبیر هم دارد لعب شطرنج، ما شطرنج بازی را اشکال نمی کنیم آن چیزی که اشکال دارد قمارش است بردو باختش است و الا شطرنج و هرچیز دیگری که وسیله بازی باشد ولو وسیله قمار است اینها را حرام نمی دانیم بحث در محل خودش.     به هرحال قمار باز نبوده و این که خاندان اعین با او خوب نبودن علامه در خلاصه دارد ظاهرا از نجاشی نقل می کند. حالا این کلمه لیس علی السهو سهو یعنی چه؟ چطور می خواهد به بحث ما مربوط باشد.




   چهار‌شنبه 8 اردیبهشت 1395




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما