صلاة جلسه چهل و نه
بسمه تعالی
در روایت حفص بن بختری دیدیم این جمله بود که لاسهو فی سهو، این جمله یعنی چه؟ سهو گاهی به معنی نسیان و فراموشی می آید گاهی به معنا غفلت می آید گاهی به معنای شک می آید گاهی هم جامع اینها است، آن وقت دو کلمه سهو بود، لاسهو فی سهو هر یک کلمه اش چهار احتمال دارد و چهار در چهار شانزده، این حداقل احتمالات در این جمله است بعد لاسهو فی سهو این جمله ترکیبی یعنی چه؟ یعنی در سهو سهو نکنید مثل اینکه لا رفث ولا جدال فی الحج نهی است، یا جای سهو نیست؟ یعنی اگر سهو شود موجب بطلان است مثل لاسهو فی المغرب، لاسهو فی الاولتین، این هم پس چند احتمال شد، شانزده احتمال در اصل کلمه مفرج دو احتمال حداقل در جمله ترکیبی، می شود 32 احتمال، آن وقت لاسهو فی سهو گاهی حذف مضاف در نظر گرفته می شود یعنی لاسهو فی مقتضی السهو در کاری که مقتضی سهو است جای سهو نیست، مثلا مقتضی سهو نماز احتیاط است، مقتضای سهو سجده سهو است، در مقتضی سهو یعنی در نماز احتیاط یا در سجده سهو سهو نیست یعنی باز این است که سهو نباید بکنیم یا جای سهو نیست، یا موجب بطلان است یا سهو بی اثر است. بگوییم در کاری که مقتضی سهو است سهو بی اثر است و اثری ندارد و سهو کردید اعتنا نکنید، این احتمالات ظاهرا از پنجاه هم بالا می رود که چطور معنا کنیم این روایت را. ببینیم از قرائن پهلوی این کلمه در همین روایت حفض بن بختری ببینیم چه می فهمیم. در باب پنجم روایت اول، لیس علی السهو سهو ولا علی الاعادة اعادةٌ، یک مقداری از این روایت در باب 24 روایت سوم است و این است لیس علی الامام سهو ولا علی من خلف الامام سهوٌ، این جمله می خورد به شک، یعنی شک امام و مأموم بی اثر است امام به مأموم رجوع می کند و مأموم هم به امام رجوع می کند. در شک رجوع به همدیگر می کنند اینجا استفاده می شود که پس سهو به معنای شک است. در روایت هشتم از باب 24 چند چیز پهلوی این ذکر شده است، یکی لیس علی الامام سهوٌ آن روایت همین را داشت این یک جمله ای دنبالش هست که به خوبی نشان می دهد که یعنی شک، لیس علی الامام سهوٌ اذا حفظ علیه من خلف سهو، امام سهوش بی اثر است اگر مأموم حافظ است یعنی او حافظ نیست یعنی شاک است به خوبی نشان می دهد که منظور شک است ولیس علی من خلف الامام سهو الا لم یحفظ الامام مأموم هم سهوش بی اثر است اگر امام حافظ است، یعنی پس امام می داند و او شاک است و دنبالش دارد ولاسهو فی سهو که اگر جمله قبلی شک است پس این را هم بگوییم منظور از سهو شک است بعد دارد و لیس فی المغرب سهوٌ یعنی چه در مغرب سهو نیست؟ یعنی سهو در مغرب موجب بطلان است؟ یا مواظب باش سهو نکنی یا سهو بی اثر است؟ بعید نیست بگوییم سهو در مغرب بی اثر است مثل سهو در امام و مأموم چطور شک امام و مأموم بی اثر است و هریک به دیگری رجوع می کند بگوییم در اینجا هم بی اثر است منتهی ما از خارج می دانیم که سهو در مغرب موجب بطلان است، و لا فی الفجر سهو آن هم یعنی همین خود عبارت یعنی بی اثر به قرینه کناری هایش منتهی از خارج می دانیم که در نماز فجر که دو رکعتی است سهو موجب بطلان است ولا فی الرکعتین الاولتین من کلّ صلاةٍ سهوٌ این را هم از خارج می دانیم که موجب بطلان است والّا از عبارت باشد به قرائن امام و مأموم یعنی بی اثر است بعد می گوید و لا سهو فی نافلة دوباره می شود مانند سهو امام و مأموم، سهو در نافله بی اثر است یعنی اعتنا نکنید. آخر روایت سهو امام و مأموم را به خوبی معنا می کند که منظور از سهو یعنی شک و فاذالختلف علی الامام من خلف اگر مأمومین اختلاف کردند، یعنی امام شاک است به مأمومین رجوع می کند و مأمومین هم دو دسته اند اینجا چه کار کنیم به خوبی نشان می دهد که مسئله شک و غیر شک است اینجا چون مأمومین اختلاف کردند می گوید احتیاط کنید اعاده شود و اخذ به جزم و احتیاط. احتمالات در این کلمه لاسهو فی سهو خیلی است و به طور جزم در ابتدا نمی شود مطلبی ادا کرد بعضی ها از جمله مرحوم صاحب جواهر(ره) حدود هفت هشت مورد را به خصوص ذکر کردند حالا ببینیم چطوری است. می گویند احتمال اول، لاسهو فی سهو یک معنایش این است شک در تحقق شک، آن وقت لا یعنی اگر شک کردی که شک کردی یا نکردی اعتنا نکن. یک معنای دیگر اینکه اگر شک کردی که قبلا سهو کردی یا نه، سهو اولی را شک بگیریم و سهو دوم را همان سهو بگیریم به معنای نسیان یا غفلت یا هرچه، لا ابرت به شکّ فی سهوٍ یعنی شک می کند که قبلا سهوی کرده یا نکرده اعتنا نکند به این شک، اگر بعد از فراغ است که مشمول قاعده فراغ است اگر هم در اثنی است مشمول تجاوز است، اگر از محل گذشته. حالا اگر از محل نگذشته چه؟ قاعده تجاوز می گوید اگر از محل نگذشته اعتنا کن بیار، اما این چه می گوید؟ لاسهو فی سهو می گوید مطلقا شک کردی که سهو کردی یا نکردی بگو نکردم اعتنا نکن یعنی حتی در محل آن وقت تعارض می شود بین این و قاعده تجاوز. احتمال دوم این است که جمله دومش نسیان است اولی سهو است، السهو عن النسیان این را مرحوم صاحب جواهر احتمال داده، یک سجده ای را فراموش کرده در تشهد یادش آمد که فراموش کرد سجده را در عین حال برنگشت انجام بدهد نسیان کرده و محل هم باقی است باید برگردد انجام دهد در تشهد یادش افتاد که سجده را انجام نداده انجام ندهد سهوا سهو از نسیان بعد بگوییم که ولو در همین محل یادش افتاد دیگر اعتنا نکن، درحالی که اگر محل باقی است باید بگردی و انجام دهی طبق قاعده تجاوز. احتمال دیگر اینکه بگوییم سهو از شک است شک کرده در سجده امکان تدارک هم بوده که بعد از سجده بیاید انجام دهد سجده ای را که انجام نداده، اینجا چه کارکند؟ سهو از نسیان، فراموش کرده بوده باید تدارک کند و تدارک هم نکرده و می گوید لا سهو فی سهو، یعنی لایأتنی بالشکّ عن السهو سهو در شک. احتمال دیگر اینکه منظور از هردو شک خصوص نسیان باشد یعنی لانسیان فی نسیان، شک کرده یک کاری سجده سهو داشته و یک سجده سهو را نیاورد خود سجده سهو مقتضای نسیان است حالا نسیان کرد سجده سهو را نیاورد، لاسهو فی سهو یعنی لانسیان فی نسیان، ولی هیچ کس فتوا نمی دهد، سجده سهو را هر وقت که یادت افتاد باید بیاوری عمل نمی کنند به این عبارت ولی یکی از مصادیق این عبارت است. متفرعاتی است که اینها هم ممکن است از داخل لاسهو فی سهو استخراج شود، به معنای سهو در سهو یعنی یک سهوی کرده از داخل این سهو یک سهو دیگر هم کنارش است یا از آن درمی آید این هم ممکن است مصداق این جمله باشد، مثلا سهو کرده از سجده اما نمی داند که از کدام رکعت، پس یک سهو در سهو است. اگر رکعت قبل باشد که گذشته اگر از این رکعت باشد باید بیاورد این هم جزء متفرعات این است بگوییم به طور مطلق لاسهو فی سهو ولی فتوا این است اگر رکعت اخیره است باید بیاورد. اگر اصل سهو را می داند یک سهوی کرده اما نمی داند سهو از چه بوده این هم سهو در سهو است، می داند سهو کرده اما نمی داند سهو چه بوده سجده بوده، قرائت بوده، رکوع بوده، این سهو در سهو است آیا به طور کلی می توانیم بگوییم لاسهو فی سهو باید ببینیم چه بوده، سجده بوده در محلی باید بیاوری، قرائت بوده امکان تدارک است باید تدارک کنی، ولی بالاخره جمله لاسهو فی سهو ممکنه مشمول این هم بشود اینها همه احتمالات است. بیشتر به طوری که مرحوم مجلسی در اربعینش دارد و مرحوم سید جواد در مفتاح الکرامة از ایشان نقل می کند در همین بحث و از دروس هم نقل می شود که می گوید هذا مقتضی ظاهر المظهر، اینها این گونه گفتند معنا کردند که لاسهو فی سهو یعنی لاشک فی موجب شکّ یعنی هردو کلمه سهو را به معنای شک معنا کردند به حسب مضاف در سهو دومی حسب بر مضاف مضافش چه بوده؟ مقتضی موجب، لاسهو فی سهو یعنی لاابرط بالشکّ فی مقتضی الشک شما شک داشتید بلند شدید نماز احتیاط خواندید این نماز احتیاط مقتضی شک است حالا در خود نماز احتیاط شک کردی لاابرط به لاسهو فی سهو یعنی لایعتنی بالشکّ فی مقتضی الشک نماز احتیاط مقتضای شک است در خود نماز احتیاط شک کردید اعتنا نکنید، حالا شک در چه کردید، مرحوم صاحب جواهر دارد که همانطور که عده ای از فقها تصریح کردند یعنی شک در تعداد رکعات، شک کرده در تعداد رکعات نماز احتیاط، لا سهو فی سهو یعنی لایعتنی بالشک فی مقتضی شکّ، مقتضی الشک نماز احتیاط، اعتنا نکن به شک در نماز احتیاط از نظر عدد رکعات. یعنی زحمتی برتو نباشد معنایش این است که بنابر بیشتر بگذار مگر اینکه بیشتر مبطل باشد بنابر اقل بگذار که بنابراین در نافله هم اینطور می شود، در نافله سهو نیست اگر سهو را به معنای شک گرفتیم یعنی اگر در نماز نافله شک کردی در تعداد رکعات اعتنا نکن، یعنی به طوری که کلفت و مشقتی بر تو نباشد یعنی بنابر اکثر بگذار و اگر اکثر مبطل باشد بنابر اقل بگذار. پس بگوییم منظور از لاسهو فی سهو منظور شک است یعنی لاشک فی شک آن هم مقتضی، لاشک فی مقتضی الشک، نماز احتیاط مقتضی شک است در این نماز احتیاط شک کردید اعتنا نکنید.
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395
|