صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 94-95

صلاة جلسه پنجاه و دو






بسمه تعالی
فصلی که مرحوم سید اینجا عنوان کردند قضاء اجزاء منسیّه نماز، صلاة احتیاط که تا حالا بحث می شد مربوط به حکم شک بود حالا این حکم نسیان است، نسیان اگر به رکعت بخورد که معلوم است موجب زیادی و نقص باشد اگر قابل تدارک نباشد مبطل است. در اجزاء نسیان ارکان اگر باشد موجب بطلان است، وقتی از محل گذشته باشد و قابل تدارک نباشد موجب بطلان است، اجزاء غیر رکنی اگر باشد اگر در محل است قابل تدارک است تدارک می کند و اگر از محل گذشته موجب بطلان نیست، مشکلی ندارد. در دو مورد هست که بعدا باید قضاء شود. بنابراین پس نسیان موارد متعدد دارد. این دو جزئی که باید بعدا قضاء شود یکی تشهد منسی و دیگری یک سجده منسی نه دو سجده که رکن است.اول ببینیم قاعده چه اقتضاء می کند بعدا ببینیم روایات چه می گویند.
قاعده شاید این باشد که گفته شده که فرق است بین تشهد و سجده منسیه از رکعت اخیر و رکعات قبل اگر از رکعت اخیره فراموش شود خب همانجا قابل تدارک است بر می گردد تشهد را انجام می دهد سجده واحده را انجام می دهد، درست است به حسب ظاهر بعد از سلام این کار را کرده است ولی سلامش در غیر محل بوده در حقیقت سلام بی جا بوده که قبل از تشهد و قبل از سجده منسیه سلام داده سلام بی جا بوده حالا سلام را دوباره بعد از تشهد و سجده منسیه تکرار می کند. اگر از رکعات قبل باشد آن را دیگر نگفتند که سلام بی جا است، آنجا دیگر این قاعده جاری نیست باید ببینیم از روایات چه بهره می بریم.
آیا این مطلب از نظر قاعده درست است که اگر سجده منسیه یا تشهد منسی از رکعت اخیر است اینجا اگر هیچ روایتی هم نداشتیم قاعده این را اقتضا می کند که برگردد، این سجده منسیه یا تشهد منسی را انجام بدهد بعد هم سلام را انجام می دهد و مشکلی هم ندارد سلامش بی جا بوده قبلا که قبل از تشهد منسی یا قبل از سجده منسیه سلام داده است سلام بی جا بوده است، حالا سلام را دوباره انجام می دهد و دو سجده سهو برای سلام بی جا که قبلا بی جا بوده. نمی شود همین حرف را در تشهد غیر اخیره بزنیم؟ اگر در رکعت سوم یک سجده فراموش کرد در رکعت دوم یک تشهد فراموش کرد بعد رکعتی بعدی را که انجام می دهد بعد تشهد می خواند بعد سلام می دهد این سلامش بی جا نیست؟ بالاخره قاعده تقی این است که تمام اجزاء را هرکدام در جای خودش انجام دهد، اگر در جای خودش انجام داد همه اینها به جا می شود، سلام هم به جا می شود اگر از همان رکعت دوم هم تشهد نیاورد در نتیجه اجزاء بعدی همه در غیر محل اند، ازجمله سلامی که بعد انجام می دهد در رکعت چهارم آن هم در غیر محل است، فکر می کنم بین رکعت اخیره و رکعات قبلی در این جهت نباید فرقی باشد منتهی اگر از رکعت اخیره فوت شده باشد خیلی واضح است روشن است که این سلام بی جا بوده است وگرنه از رکعات قبلی هم دقت کنیم می فهمیم که سلام بی جا بوده است. وقتی در رکعت دوم تشهد را نخواند یعنی پس همه اجزاء بعدی در محل خودش واقع نشد از جمله سلام که آخر جزء است بنابراین به نظر من از نظر قاعده چیز مهمی به دست نمی آید مهم این است که ببینیم از روایات چی استفاده می کنیم.
یک نکته دیگر هم بگویم قبل از روایات و آن این است که اگر گفتیم تشهد و یا سجده فراموش شده یک سجده نه دو سجده، این تشهد فراموش شده و سجده منسیّه که بعد از نماز می خواهیم قضاء کنیم به عنوان یک موضوع و حکم مستقل است یا همان تشهد در نماز است جایش یک قدری عقب افتاده است شده بعد از نماز، همان سجده در نماز است جایش عقب افتاده است، خلاصه تشهد قضائی و همینطور سجده قضائی همان تشهد و سجده در نماز است جایش عقب افتاده است یا اینکه یک چیز مستقلی است که قضاءً لما فات همانطور که در اصل نماز قضاء و اداء در وقت دو حقیقت اند که قبلا مفصل صحبت کردیم در روایات ما اگر کسی در وقت نماز نخواند نمی گویند این همان نماز است جایش عوض شده است می گوید فاتحه آن از دست رفت، همه ادله ما در باب قضاء می گوید فاتحه، فوت، فوت یعنی آن تمام شد و این یک چیز تازه است منتهی جبران آن را می کند. آیا در اینجا هم که تشهد فراموش شده را بعد می آوریم یا سجده فراموش شده را بعد می آوریم این در حقیقت جبران مافات است؟ یا اینکه یک حکم مستقل است؟ حالا چه فرقی می کند بگوییم این همان است عقب افتاد یا اینکه یک حکم مستقل است؟ فرقش این است که اگر همان است و حالا هم که می آوریم به عنوان جزء منسیه می آوریم پس مبادرتش واجب است باید بعد از نماز فورا انجام دهیم چون جزء است و اجزاء نماز نباید فاصله بیفتد، ولی اگر یک موضوع مستقل و حکم مستقل است بنابراین دلیل نداریم بر بدار اگر فاصله شود عمدا، در نماز احتیاط هم این بحث را داشتیم که آیا نماز احتیاطی که می خوانیم جزء متمّم اصل صلاة است یا نه یک امر مستقل است که خواندیم. آنجا استفاده کردیم که جزء متمم است طبق روایات بنابراین باید متصل باشد به نماز، اینجا هم اگر از روایات چیزی استفاده کنیم که جزء است همان جزء تأخّره باید مبادرت شود و تأخیر نیفتد ولی اگر موضوع مستقل، حکم مستقل تأخیرش اشکال ندارد ولو عمدا. ببینیم از روایات چه استفاده می کنیم.
پس از روایات چند مطلب استفاده کنیم: یک مطلب اینکه آیا این تشهد و سجده منسیه موضو و حکم مستقل است تا بدار لازم نباشد یا همان جزء است تا اتصال و بدار واجب باشد؟ دوم اینکه بین تشهد و سجده رکعت آخر با رکعت دوم رکعات قبلی آیا فرق دارد یا فرق ندارد؟ سوم اینکه ببینم کلا از روایات وجوب قضاء و اینها استفاده می شود یا اینکه استفاده نمی شود؟
در باب تشهد بیشتر از روایات استفاده می شود که قضاء واجب نیست البته در غیر رکعت اخیره، در رکعت اخیره بعضی روایات صحیحه می شود از آن استفاده کرد که قضاء واجب است یعنی بعد از نماز باید انجام دهد و شاید بگوید فورا باید انجام دهد. حالا بعضی روایات را عرض کنم.
سه تا روایت صحیحه داریم که می شود از آن استفاده کرد تشهد قضائش واجب است: یک روایت که ظهورش مربوط به رکعت اخیره است این روایت است، صحیحه محمد بن مسلم در باب هفتم از ابواب تشهد روایت دوم قبلا هم خواندیم، فی الرجل یفرغ من صلاته و قد نسی التشهد کسی نمازش تمام شده است حالا متوجه می شود که تشهد را انجام نداده است قد نسی التشهد حتی ینصرف تشهد را یادش رفت تا نماز تمام شد از این حتی ینصرف می خواهند استفاده کنند که این روایت مربوط به فراموشی تشهد رکعت اخیر است، چرا؟ دو وجه دارد، یک وجه اینکه وقتی می گوید حتی ینصرف پیداست که می خواهد بگوید اشکال در انصراف است اگر در رکعت دوم بود اشکال به انصراف مربوط نیست به رکوع مربوط است، تشهد را فراموش کرد تا بلند شد رکوع رکعت بعد رفت، رکوع رکعت بعد رفت یعنی تشهد از دست رفت، اینجا نگفته است رکوع وقتی انجام می دهد تشهد ازبین می رود می گوید وقتی انصراف می کند تشهد از بین می رود، پس معلوم می شود این برای رکعت اخیره است که ازدست دادن تشهد با انصراف است اگر تشهد رکعت دوم بود ازدست رفتن تشهد با انصراف نبود با رکوع رکعت سوم بود از اینجا معلوم می شود که این مربوط به تشهد رکعت اخیر است به علاوه اینکه متعارف هم این نیست که این همینطور نسیان ادامه دارد تا سلام، این ادامه انصراف تا بعد از سلام یک قدری بعیده است این پس رکعت اخیره است و الا دو رکعت سه رکعت همینطور فراموشی ادامه داشته باشد یک قدری خلاف عادت است و خلاف متعارف است حالا آن وجه اول بهتر این هم یک تعارفی ممکن است ادعا شود. در اصل پس بگوییم برای رکعت اخیر است به علاوه قدر متیقن هم می توانیم بگوییم. امام چه جواب فرمود؟ فقال(ع) ان کان قریبا رجع الی مکانه فتشهد بر می گردد همان جای خودش و تشهد را می خواند و الا اگر از آن محل دور شده است طلب مکانا نزیفا فتشهد فیه یک جای تمیزی پیدا می کند آنجا تشهد را می خواند بعد حضرت فرمود انّمد التشهد سنتٌ فی الصلاة تشهد سنت است این مبطل نیست فریضه مبطل است نه سنت، منظور از سنت نه اینکه مستحب است یعنی فرض النبی است نه فرض الله، فرض الله رکوع و سجود و... هست که قبلا مفصل خواندیم این روایت صحیحه است، قدر متیقن هم به جهاتی که عرض کردم تشهد رکعت اخیره است اما چیزی که هست اولا ان کان قلبا این چه دخالتی دارد می گوید اگر نزدیک است برگردد آنجا، مگر در تشهد فراموش شده ای که می خواهیم انجام دهیم جا دخالت دارد که اگر نزدیک به همان محل نماز است برگردد همانجا اگر نزدیک به محل نماز نیست برود یک جای تمیز دیگر پیدا کند. اصلا نزدیک بودن یا نبودن دخالتی ندارد، این یک حکم تنزیهی است تنزیهش هم لابد راحتی شخص که جای نمازش آماده است یا اینکه آماده نیست و باید جای جدید پیدا کند. پس این یک حکم تنزیهی بلکه ارشادی به راحتی نه حکم شرعی تنزیهی. دوما چرا یک جای نظیف پیدا کند؟ نظیف نباشد چه می شود؟ باید بگوید اگر کثیف است سرایت نکند به لباس و اینها تازه نظافت معلوم نیست نظافت شرعی یعنی پاک باشد یا نظافت عرفی یعنی تمیز باشد این هم دخالتی در حکم ندارد، بنابراین یک قدری کار را مشکل می کند. به علاوه اینکه آن حتی ینصرف هم بالاخره با زور درستش کردیم که رکعت اخیره است بنابراین نمی شود گفت که حتما این روایت برای رکعت اخیره است ولی از قرائن شاید اینطور بگوییم استفاده شود.
دوتا روایت صحیحه دیگر هم داریم یکی صحیحه عبدالله بن سنان است، یکی روایت صحیحه حکم بن حکیم است، هردو اینها صحیحه است. این دو روایت در باب 26 از باب خلل روایت اول صحیحه عبدالله سنان، باب 3 از ابواب خلل روایت ششم صحیحه حکم بن حکیم ببینیم از اینها چه استفاده می کنیم.
روایت عبدالله بن سنان این را دارد: اذا نسیت شیءً من الصلاة اگر یک چیزی از نماز یادت رفت رکوعاً او سجوداً او تکبیراً رکوع یا سجود یا تکبیر، این توضیح شیءً است، رکوع و سجود رکن معلوم این تکبیر منظور چیست؟ تکبیر اول نماز را می خواهد بگوید یا نه تکبیر اصلا معلوم نیست رکن باشد قبلا هم صحبت شد، حالا به هرحال ندارد که این روایت برای رکن است یا غیر رکن، رکوع و سجود برای رکن است ولی تکبیر نه، منتهی شیءً اطلاق دارد یعنی یک چیزی از نماز را فراموش کردی ثمّ ذکرت بعد یادت افتاد خب کی یادت افتاد، فاقض الذی فاتتک سهوا یا فاتتک سواءً اگر یادت رفت بعدا یادت آمد آن که از دست رفته فاتتک یعنی محل گذشته است آن را همانطور که از دست رفته بخوان، سواءً یعنی مثل آن که از دست رفته یا سهوا یعنی سهو کردی بخوان، این را باید بگوییم شیءً اطلاق دارد و تشهد فراموش شده را می گیرد آن وقت فقض دارد و فاتتک دارد که از آن استفاده می شود چیز مستقل است بنابراین بدار وجود ندارد فوت است، رفت و یک چیز تازه ای به جای او می آید، اما چیزی که هست تشهد را می گوید یا خودش توضیح داده رکوع، سجود، تکبیر حالا تکبیر هم به قرینه رکوع سجود یعنی تکبیرة الاحرام ولو رکن نیست به آن معنا، به هرحال نمی شود از آن استفاده کرد تشهد به خصوص و همین طور سجده منسیه را یک سجده را به تناسب رکوع که رکن است پس سجود هم هردو سجده که رکن باشد، به هرحال چیزی به دست نمی آید.
روایت صحیحه حکم بن حکیم که عرض کردیم باب سوم خلل روایت ششم است، آن هم اینطور دارد: ان رجل ینسی من صلاته رکعة او سجدتاً او شیء منها یک کسی از نمازش یک رکعت یعنی چه یک رکعت یا رکوع به قرینه سجده رکعت یعنی رکوع در روایات داریم گاهی رکعت به معنای رکوع می آید گاهی هم رکعت به معنای مجموع رکعات می آید، قبلا هم خواندیم ینسی من صلاته یک رکوع یا یک سجده یا شیئی از نماز، آن وقت بگوییم این اطلاق دارد و تشهد را هم می گیرد یا اینکه او شیء با شیءً فرق دارد نداشت که ینسی شیءً من الصلاة یعنی هرچی او شیءً من الصلاة این شیء که می گویند به نظر می رسد جزء مستقر، یک جزء اساسی مثل همان رکوع که خودش دارد رکعة رکن، هیچ کدام اینها تشهد را هم ندارد و چیزی که مهم است درباره این روایت این است که ما از خارج هم می دانیم که تمام اجزاء قضاء ندارند، این می گوید آن روایت اول داشت اذا نسیت شیء من الصلاة بعدا ولو در توضیح گفت رکوع، سجود، یا تکبیر ولی عبارت اول اطلاق داشت، این روایت دوم هم رکعة سجدةً او شیءً من الصلاة حالا اگر به طور اطلاق معنا کنیم، ما از خارج می دانیم که هرجزئی قضا ندارد مثلا ذکر رکوع یادش رفت انجام دهد، ذکر سجود را یادش رفته انجام دهد هیچ کس نگفته است این قضاء دارد بعد از نماز، این در حقیقت تخصیص اکثر است که می گوید هرچه یادت رفت قضاء کن بعد بگوید منظور فقط تشهد است. بنابراین از این دو روایت نشد چیزی استفاده کنیم به این معنا.
یک روایت دیگر هم است روایت دوم از همین باب 26 خلل علی بن حمزه، سند اشکال دارد، قال ابو عبدالله(ع): این در خصوص تشهد است ببینیم چه چیزی از آن استفاده می کنیم؟ اذا قمت فی الرکعتین الاولتین اگر ایستادی در دو رکعت اول نماز و لم تتشهد و تشهد نخواندی پس این قمت قیام رکعت سوم را می گوید رکعت ایستادی درحالی که تشهد لازم قبلی را نخواندی، این یک اشکال در روایت، فذکرت قبل ان ترک قبل از اینکه به رکعت رکوع سوم بروی متوجه شدی که تشهد را نخواندی فاقعد فتشهد بنشین و تشهد بخوان پس بنابراین خیلی روشن است که این تشهد اول را می گوید و رکعت اخیره نیست و حکم به وجوب هم کرده است و ان لم تذکر حتی ترک اگر یادت نیفتاد رفتی به رکوع دیگر نمی شود تشهد را برگردی و بخوانی وقت گذشت، فامض فی صلاته نماز را ادامه بده کما انت همانطور که هستی، فاذ النصرفت پس آنی که خواندیم برای تشهد قبلی بود حالا این برای این است که همان تشهد اولی را نخواندی و محل گذشت آن قابل تدارک بود این قابل تدارک نیست فاذا انصرفت وقتی نماز تمام شد سجدت سجدتین لارکوع فیهما، دو سجده بی رکوع انجام بده، این دو سجده سجده سهو است، ثمّ تشهد التّشهد الذی فاتک بعدا تشهد را می خوانی آن تشهدی که از دست رفته است.
 اگر ما تشهد از دست رفته را بگیریم بخواد بخواند این باید اول تشهد را بخواند بعد دو سجده سهو را نه اول دو سجده سهو بعد تشهد، این یک اشکالی در روایت است بعد هم می گوید همان تشهدی که از دست رفت بخوان این تشهد فراموش شده را می گوید یا اینکه این دو سجده سهوی که انجام می دهی دو سجده سهو تشهد دارد این تشهد را بخوان جبران تشهد فاتک می شود، چون سجده سهو خودش تشهد دارد. اتفاقا بعضی فقها گفتند که سجده سهو که انجام می دهی چون تشهد دارد تشهد قبلی دیگر لازم نیست انجام دهی همین تشهد کافی است، بنابراین این روایت هم مشکل می کند این را، مرحوم صدوق در من لایحضر و در مقنه ایشان عقیده شان همین است که اگر سجده سهو را انجام دادیم خودش تشهد دارد و دیگر تشهد قبلی نیازی نداریم، علی حی حال این دو سه تا روایت بود که راجع به قضای تشهد داریم همه آنها هم اشکال داشت.
اما روایات متعددی داریم که می گوید وقتی تشهد فراموش شد فقط سجده سهو ظاهرش این است که فقط سجده سهو دیگر تشهد قضاء ندارد. از جمله در باب هفتم تشهد روایت ششم، سوم، چهارم، دوم روایات در این زمینه متعدد است.




   چهار‌شنبه 8 اردیبهشت 1395




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما