صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 94-95

صلاة جلسه شصت و نه





بسمه تعالی
بحث در این است که سجده سهو که وجوب دارد وجوب شرطی است یا وجوب نفسی یعنی خود به خود خودش یک واجب مستقلی است که عاملش سهو در نماز بوده ولی این وجوبش مستقل بوده آن موضوع است این محمول آن عامل است این نتیجه ولی شرط بر صحت نماز نیست یا اینکه بگوییم وجوب شرطی است یعنی دخالت دارد در صحت نماز مشهور فقها وجوب را وجوب نفسی می دانند ولی بعضی از جمله مرحوم وحید بهبهانی این وجوب را وجوب شرطی می دانند، همانطور که می دانید مرحوم وحید در این قرن های اخیر اولین شخص و مهمترین شخصی است که بساط اخباری گری را برچید و روش اصولیین را تصویب کرد، معروف اینکه در اواخر عمر مبطلا شد به آنچه که ما آلزایمر می گوییم و همه مطالب از یادش رفت برای چند نفر از طلبه ها از متن لمعه درس می گفت، به این جهت بود که ایشان مقلد یکی از شاگردهای خودش شد، مرحوم بحرالعلوم شاگرد مرحوم بهبهانی بود و بهبهانی در آخر عمر مقلد ایشان شد، به هرحال از ایشان نقل است که وجوب سجده سهو وجوب شرطی است نه وجوب نفسی، چیزی که بشود برای عقیده مرحوم وحید بهبهانی آورد چند چیز ممکن است: 1- کلام فقها، ایشان می گوید که وقتی فقها در سجده سهو وارد می شوند می گویند تجب سجدتا السهو لکذا تجب لکلام بی جا تجد لسلام بی جا از این ل استفاده می شود که این به خاطر آن است و شرطی می شود پس اگر سجده سهو را انجام نداد نماز باطل است، ولی این فرمایش به صرف این ل در کذا شرطیت ندارد، در باب حج شما می گویید یجب فلان کفاره برای رعایت نکردن فلان تروک احرام این معنایش این نیست که این کفاره وجوب شرطی است بر آن مسئله دارد مثلا کسی عقد ازدواج خوانده کفاره دارد، آنجا هم همین تعبیر است، معنایش این نیست که این وجوبش وجوب شرطی است برای احرام خودش واجب است معلوم نیست که اگر انجام نداد احرام باطل باشد بنابراین به صرف لام تجب سجدتا السهو لکذا نمی شود استفاده شرطیت کرد، این یک دلیل که از مرحوم وحید نقل است.
2- دلیل دوم این است که ظاهر ادله این است که دخالت دارد سجده سهو در نماز می گوید وقتی چنین کردی در نماز این کار را انجام بده، همه حول محور نماز است پس ظاهر ادله این است که این سجده سهو دخالتی دارد در صحت و بطلان نماز، به نظر ما این هم درست نیست، اولا در ادله آن که ما داریم در سجده سهو مهمش این است که می گوید مرغمتان ارغام شیطان می کند، ارغام شیطان خودش یک مطلب مستقلی است، بنابراین که بگوییم شرطی است وجوبش و دخالت در صحت نماز دارد از آن استفاده نمی شود. بلکه یک مطلب دیگری و آن اینکه وقتی اجزاء و ازکار نماز را می بینیم، می بینیم که همه تعبیرش این است که همین که سلام دادی از نماز خارج شدی سجده سهو را هم وقتی می خواهد بگوید می گوید تجب بعد تسلیمک تسلیم هم همان سلام آخر نماز است و ما می دانیم که سلام آخر نماز آخر نماز است اگر بنا بود که سجده سهو وجوبش وجوب شرطی باشد که دخالت در صحت نماز دارد پس سلام نباید آخر نماز باشد باید سجده سهو آخر نماز باشد ولو به عنوان شرط متأخر شما این را نمی گویید، می گوید اولها التکبیر آخرها التسلیم پس با سلامی که می گوید نماز تمام شد وقتی نماز تمام شد دیگر این دخالت در صحت نمی تواند داشته باشد.
دلیل دیگری هم از مرحوم وحید نقل است و آن هم قاعده اشتغال، نمی دانیم که نماز بدون سجده سهو درست است یا درست نیست بگوییم قاعده اشتغال، این هم فرمایش درستی نیست قاعده در موارد حداقل و حداکثر برائت است نه اشتغال بنابراین این فرمایش وحید بهبهانی و من تبع که بگوییم وجوب سجده سهو وجوب شرطی است نتوانستیم بفهمیم و دلیل بر وجوب شرطی سجده سهو پیدا نشد.
از بعضی روایات بعضی بزرگان خواستند استفاده کنند وجوب شرطی را، موثقه عمار باب 14 روایت سوم، عمار می پرسد ان رجل صلّی ثلاث الرکعات یک نفری سه رکعت نماز خواند و هو یظن انّها اربع فکر می کند که چهار رکعت خوانده است فلمّا سلّم سلام که داد ذکر متوجه شد که سه رکعت خوانده است قال حضرت فرمود یبنی علی صلاته متی ما ذکر بنا بر نمازش می گذارد هر موقعی که متذکر شد پس معلوم می شود که در داخل نماز است یبنی علی صلاته بنا بر نمازش می گذارد هر موقع یادش افتاد، هر موقع یادش افتاد منظور بعد از نماز که نیست که هر وقت شد مثلا ادامه اش می گوید و یصلّی رکعة پس این داخل نماز است بعد یک رکعت نماز می خواند و یتشهد و یسلّم و یسجد سجدتی السهو تا اینجا بیان سجده سهو است بعد دنباله اش می گوید و قد جازت صلاته نمازش اینجا درست شد. یعنی صحت نماز را می گوید بعد از سجده سهو، از این روایت ممکن است کسی استفاده کند نظریه مرحوم وحید را، ندیدیم که جایی نقل شده باشد وحید به این روایت استناد کرده باشد ولی می شود چنانچه بعضی بزرگان گفته اند این را بر مکتب وحید بهبهانی بگیریم ولی با آن روایاتی که می گوید آخر نماز سلام است وقتی سلام دادی نماز تمام شد این یک اشعاری بیش نیست، حالا بعضی گفتند اگر به جای واو، (ف) بود به جای و قد جازت صلاة بود فقد جازت صلاة شاید می شد این را دلیل بگیریم یعنی ظهور فا در ترتیب علّی است ولی ظاهرا اشعاری بیش نیست یعنی وقتی این کارها را انجام دادی دیگر تکلیفی نداری اما اینکه بخواهد بگوید صحت نماز به این بستگی دارد هرگز ارتکاز متشرعه این را قبول نمی کند بنابراین همان که ظاهر ادله است وجوبش وجوب نفسی است نتیجه این می شود که اگر کسی سجده سهو انجام نداد نمازش درست است و فقط معصیت کرده است.
مسئله بعد راجع به کیفیت سجده سهو است که در مسئله هفتم ایشان این را آوردند کیفیت سجده سهو چیست؟ اولا اینکه نیت می خواهد حالا به هردو معنای نیت، قصد قربت چون عبادت است به هرحال یا قصد عنوان، عنوان سجده سهو چون سجده های دیگر هم داریم سجده شکر سجده نماز، بنابراین نیت می خواهد، بعد باید پیشانی را به زمین بگذارد دو مطلب از این استفاده می شود، یک اینکه پیشانی حتما باید وضع شود ان یضع وضع یعنی نهادن پیشانی به زمین، بنابراین اگر خودش همین طور ایستاده باشد مهر بردارد به پیشانی بگذارد این کافی نیست پیشانی را باید به مهر بگذارد، حالا رو خود زمین است یا زمین را بر بالا می آورد ولی باید پیشانی را بر مهر بگذارد در نماز اگر شخص معذور است و نمی تواند درست سجده کامل انجام دهد مهر را می آورد بالا ولی اگر می تواند باید تا یک حدی مهر را نگه دارد و پیشانی را روی مهر بگذارد، مقوّم ماهیت سجده وضع الجبهة علی العرض است، گاهی گفته می شود که کسانی که روی زمین نماز بخوانند همین ایما کافی است اشاره کند لازم نیست مهر بذارد یا سر به مهر بگذارد، این خیلی حرف اشتباهی است آن هایی که روی صندلی نماز می خوانند سجده می توانند انجام دهند تساوی موقفین ندارند، یعنی محل پا با محل پیشانی تساوی ندارد و باید تساوی داشته به مقدار چهار انگشت این را نمی تواند وگرنه می تواند اصل سجده را می تواند انجام دهد. خلاصه اصل وضع الجبهه که وضع است و باید سر را بر زمین بگذارد بر چیزی باید بگذارد که ما یصحّ سجود علیه باشد، ادله ای که ما داریم در سجده نماز است که سجده را باید بر زمین و ما یصحّ سجود علیه بگذارد تعمیمش به همه سجده های دیگر این دلیل می خواهد بعید نیست که بگوییم روایاتی که می گوید سجده که می کنی بر قیر و مانند آن نباشد ندارد سجده نمازی از اینها استفاده کنیم سجده کلا باید بر ما یصح السجود باشد، یا اینکه مثلا بر معکول و ملبوس نباید سجده کرد روایت اینطور دارد می گوید مردم چون بنده لباس و غذا و خوردو خوراک و این ها هستند شما بر این موارد سجده نکنید نه اینکه سجده صلاتی کلا سجده را می گوید.
مسئله مهم این است که حالا وضع الجبهة علی الارض که کرد چه ذکری باید بگوید، بعضی گفته اند که اصلا ذکر نمی خواهد نقل شده است از مرحوم مفید وبعضی های دیگر که گفته اند اصلا ذکر نمی خواهد. ادله ای که می شود آورد به نفع ذکر یکی اینکه اشتغال ، نمی دانیم بدون ذکر آیا این سجده شد یا نشد می تواند کسی بگوید اصل وجه الجبهة مسلم ذکر نمی دانیم واجب است یا خیر برائت، مخصوصا اینکه در عرف عقلا اینطور نیست که ذکر بخواهد یک کسی در مقابل مقامی به خاک می افتد همین که پیشانی به زمین می گذارد می گویند سجده کرد دستوری هم که روز اول به شیطان داده شد نگفتند که باید ذکر هم بگویی اگر در برابر آدم فقط به خاک هم می افتاد این سجده بود. بنابراین معلوم نیست که ذکر بخواهد برائت. بنابراین اشتغال نمی تواند باشد.
دلیل دومی که به نفع مشهور که قائل به ذکر هستند می شود آورد این است که بگوییم طبق سجده صلاتی در سجده صلاتی مگر ذکر نیست، این هم وقتی می گوییم سجده ذهن ارتکاز متشرعه می رود یعنی مثل همان سجده برای اینکه آن محور و اصل را صلاة می دانند و در صلاة ذکر است این هم منظر بر همان می شود که سجده سهو ذکر دارد، این هم درست نیست، به چه دلیل بگوییم که سجده شکر و سجده تلاوت و مانند اینها این هم مثل سجده صلاتی است، صرف وجه الجبهة علی العرض خضوع در برابر خداست، در سجده تلاوت هم دلیل نداریم که حتما آن ذکر معروف را باید بگویید، مخصوصا اینکه یک روایتی از عمار خواندیم که می گوید از امام پرسیدم که آیا چیزی باید بگویم حضرت فرمود لا انّما هما سجدتان فقد، نمی خواهد چیزی بگویی فقط دو سجده است بنابراین این هم نمی تواند دلیل باشد، روایت سوم باب بیستم خلل از عمّار که قبلا خواندیم.
دلیل دیگری که می شود آورد به نفع مشهور روایت صحیحه حلوی است که محور تمام بحث ازکار در سجده سهو این روایت است، صحیحه حلبی، مرحوم کلینی در کافی، مرحوم صدوق در من لایحضر و مرحوم شیخ طوسی در تهذیب روایت را آورده اند صحیحه هم است عن الحلبی عن ابی عبدالله(ع) فرمود: تقول فی سجدتی السهو در سجده سهو اینطور می گویی بسم الله و بالله اللهم صلّ علی محمّد و آل محمد ظاهر تقول بگوییم یعنی وجوب، در حقیقت مضارع در مقام امر می گویند آکد از خود امر است یعنی امر دستور به انجام است وقتی به صورت مضارع می آورند یعنی به صورت انتصال شده و عمل شده دارم می بینیم که امر کردم و تو هم عمل کردی لذا می گویند آکد از امر است خلاصه تقول در دو سجده سهو اینطوری می گویی یعنی باید بگویی اینطور از آن استفاده کنیم بعد دنباله حدیث می گوید و سمعته مرّتا اخری یک دفعه دیگر شنیدم که امام فرمود یقول می گفت بسم الله و بالله السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته در این ذیل روایت اشکالی آمده و بعضی گیر کردند برای اینکه در این ذیل می گوید و سمعته مرّةً اخری یقول یک دفعه دیگر شنیده ایم که امام اینطور ذکر سجده را می گفت، مگر امام هم سجده سهو می کند؟ کانه اینطور است که امام گاهی سهو می کرد و به صورت اولی می گفت و گاهی سهو می کرد و به صورت دومی می گفت همان که در سهوالنبی مشکل داریم در سهوالامام هم همین مشکل را داریم، لذا گیر کردند در این روایت، جوابش خیلی روشن است، این روایت نمی خواهد بگوید که امام سهو کرده بود و در سجده سهو این را می گفت در مقام فتوا اولش فتوا است وبعدش هم فتوا، بنابراین روایت از این نظر مشکلی ندارد اما چیزی که هست با آن موثقه عمار چکار کنیم، اگر بناست روایت عمار را قبول کنیم عمار وقتی از امام پرسید که تکبیر بگوییم تسبیح بگوییم یا لزوم ندارد حضرت فرمود لا، هیچی نمی خواهد فقد سجدتان این درست معارض است مگر اینکه همان حرف را بگوییم که روایت عمار را رد کنیم. عمار می گوید لزوم ندارد و این روایت می گوید این ذکر را بگو بگوییم استحباب، اگر بخواهیم روایت عمار را قبول کنیم، عده هم گفتند که اصلا ذکر نمی خواهد.
بعضی ها هم به خاطر همین روایت عمار و روایت حلبی فتوا دادند که لزوم ندارد و بعضی هم گفتد که اشهر این است ولو مشهو گفتند ذکر می خواهد ولی اشهر این است که ذکر نمی خواهد وعلامه حلّی هم صریحا فتوا دادند که سجده سهو ذکر نمی خواهد ولی نمی توانیم حرف عمار را مقابل با روایت کلینی و من لایحضر حسابش کنیم. یک جمع دیگری هم کردند و اینکه گفتند اگر الزام می خواهید کنید که حمل بر استحباب نکنید بگوییم پس عمار نفی مطلق ذکر نکرده است فقط نفی تکبیر و تسبیح کرده است امام در جواب عمار وقتی می گوید لا یعنی الله اکبر نیست سبحان الله نیست ولی ذکرهای دیگر هست، مثل همین ذکر سجده ای که می خواهیم بخوانیم. این را هم نمی شود قبول کرد برای اینکه فرمود فقط سجده است هیچ ذکری دخالت ندارد. برای اینکه روایت عمار را رد کنیم و روایت حلبی صحیحه است و بزرگانی مثل کافی و اینها نقل کردند بعضی هم تفصیل دادند بین سجدتین در ذکر، پس اصل اینکه سجده می خواهد یا نمی خواهد مسلم است. اصل اینکه ما یصح السجود علیه باشد این هم مسلم است در روایت هم که بیان کردیم چیزهایی که راجع به سجده می گوید ظهورش این است که اصل سجده مقوم سجده نه سجده نمازی، اما ذکر هم به خاطر اینکه بگوییم مثل سجده نماز است سجده نماز محور است همین روایت حلبی بگوییم ذکر می خواهد اما در انتخاب ذکر یک قدری حرف داریم که ذکر  را چطور بگوییم.





   چهار‌شنبه 8 اردیبهشت 1395




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما