صلاةجلسه هشتادوهشت
بسمه تعالی
مرحوم سید در دنباله همین بحث مسئله 15 را درباره اطلاق احکام گذشته آورده است، در احکام گذشته راجع به خلل شک و سهو حالا چون مسئله را عنوان کرده که این احکام مطلق است همه نمازها را می گیرد، اختصاص به نماز یومیه ندارد، مثلا شک در یک و دو که مبطل است در غیر یومیه هم هست اختصاص به یومیه ندارد و همینطور همه احکام بعضی ادله اش اطلاق دارد بعضی هایش هم اگر اطلاق عبارتی نباشد الغاء خصوصیت است. ایشان اجمالا این را فرموده اند، تفصیل قضایا این است که در بعضی ادله اطلاق دارد مثلا مثل ادله شکوک، ادله شکوک می گوید اولیین از نماز یا یک و دو در نماز این فرض الله است و شک بردار نیست. تعبیر بعضی روایاتش که قبلا خواندیم این بود که اولیین باید حفظ شود از وهم و سهو چون فرض الله است و باید محفوظ بماند اطلاق دارد. یا دلیل سجده سهو که در مواردی سجده سهو لازم است و واجب است اطلاق دارد در هرکجا باشد و لو در غیر یومیه کلام بی جا فی المثل دلیل اطلاق دارد. آن روایتی که داشتیم که اگر کسی در نماز گفت اقیم صفوفکم اصلا ندارد نماز جماعت یومیه بوده اطلاق عبارتی است چه یومیه و چه غیریومیه تشهد فراموش شده که می گوییم سجده سهو دارد یا اگر گفتیم قضا دارد باز این تشهد فراموش شده ندارد در بعضی روایاتش داشت تشهد اول، تشهد دوم یعنی پیداست نماز چهار رکعتی است ولیکن همه جا همه ادله اش اینطور نیست، تشهد منسی، در سلام بی جا چون دلیلش اینطور بود خیال کرد که رکعت چهارم است سلام داد بعد فهمید رکعت سوم است این پیداست که یومیه است اما یک مورد است و مخصص نیست. نقصان رکن موجب بطلان است و اختصاص ندارد به نماز یومیه اگر رکوع را در غیر یومیه نیاورد در نمازهای واجب دیگر یا سجدتین را که گفته نیاورد و لو در غیر یومیه موجب بطلان است و همینطور روایت صفوان که مکرر خواندیم 1/15 ابواب خلل داشت که اذا لم یدر یا اذا لم تدر کم صلّیت اگر ندانستی که چند رکعت خواندی و لم یقع وهمک علی شیء نظرت به یک چیز معینی ثابت نشد اینجا باید اعاده کنی نماز اشکال دارد، اینجا هیچ ندارد نماز یومیه در نماز غیریومیه هم اگر شخص نفهمید آخرش چند رکعت خوانده است نماز باطل است. از همه اینها مهم تر غیر از صحیحه صفوان که این هم مهم است حدیث لاتعاد، لاتعادالصلاة الّا من خمس رکوع و سجود و طهور و قبله و وقت هیچ ندارد لاتعاد صلوات یومیه بنابراین بسیاری از این احکام ادله شان اطلاق دارند اگر هم موردی دلیلش اطلاق نداشته باشد مثل همان سلامی که عرض کردم که سلام بی جا سجده سهو دارد مثلا موردش در نماز یومیه بود اما دست هرکسی بدهیم می فهمد که میزان این است که در تکلم با خدا اشتباهی حرف زده میزان این است الغاء خصوصیت، بنابراین این مسئله تقریبا روشن است که مرحوم سید فرموده است. عبارت مرحوم سید این است ما ذکر من احکام السهو والشک والظن احکامی که درباره شک و سهو و ظن گفتیم یجری فی جمیع الصلوات الواجبة در همه نمازهای واجب جاری است اداعا و قضاعا آیات و عیدین و جمعه و طواف فرق نمی کند تمام این احکام در نماز جمعه هم همین طور است اگر امام نفهمید چکار کرده و مأمومین هم نفهمیدند چند رکعت خواندند نماز باطل است. مسئله شانردهم راجع به اعتبار ظن در رکعات است، همه جا معتبر است اگر ظنی پیدا کرد معتبر است دلیل خیلی روشن است همین روایت 1/15 صحیحه صفوان اذا لم تدر کم صلیت و لم یقع وهمک علی شیء این باید دوباره نماز را اعاده کند و نماز باطل است این ندارد که در اولیین بوده یا در اخیرین مطلقا، بنابراین مفهموم حدیث چه می شود؟ ان لم یقع وهمک علی شیء نماز اعاده دارد یعنی اگر ظن به یک طرف پیدا کردی اعاده ندارد، به هرحال ظن چه در دو رکعت اول باشد چه در دو رکعت اخیر، ظن به صحت باشد یا ظن به بطلان مثلا گمان داری که پنج رکعت خوانده است نماز باطل است، ظن به صحیح به باطل هردو ظنش معتبر است. ادله ای که داریم غیر از اجماعات مدعی بعضی روایات از جمله این حدیثی که مرحوم شهید اول در ذکری ذکر کرده است، در رکن دوم در خلل عبارت تقسیم بندی ذکرها را عرض می کنم. الرکن الثانی فی الخلل در آنجا در بحث شکش این را آورده است از پیامبر(ص) نقل می کند به طور مرسل اذا شک احدکم فی الصلاة فلینظر اعری ذلک الی الثواب فلیبنی علیه اگر یکی از شماها در نماز شک کرد دقت کند آنی که اعرای به درستی است یعنی راه بهتر، راهی که به نظرش بهتر می آید می شود ظن، ذکری روایات زیادی را بین بحث ها آورده و سندی هم برایش نقل نکرده است معمولا فقها بزرگ شهید اول را پخته تر از شهید دوم می دانند شاید هم همینطور باشد. شهید دوم البته شکاک تر است دقیق تر است، اما پختگی از شهید اول، در سنی ها هم همین حدیث را دارند از جمله در کنزالعمال جلد4 صفحه 101 اذا شکّ احدکم فالیتحرّالثواب اگر یکی از شماها در نمازش شک کرد تحرّی ثواب کند، تحری یعنی آن وجه بهتر را پیدا کردن، نه یقینی است بهتر به نظرش می آید اعتبار ظن است. پس حجیت ظن اختصاص به اولیین ندارد، اختصاص به ظن به صحت ندارد ظن به بطلان هم همینطور است ظن در نماز اگر بطلان پیدا کرد معتبر است، بعضی یک اشکالی به نظرشان آمده، گفته اند که ادله اعتبار ظن اطلاق ندارد، هر ظنی در رکعات نماز حجیت ندارد برای اینکه مهم ادله ما یکی ادله در شکوک صحیح است مثلا شک دو و سه اینکه پیداست مورد شک صحیح است و باطل را ندارد اگر چنانچه بین دو و سه و سه و چهار شک کردی اگر ظن به یک طرف داری به همان عمل کن، نداری آن وقت طبق قانون شک در روایت هم قبلا خواندیم، این برای ظن صحیح است و ظن باطل را ندارد. در صحیحه صفوان هم به نظر می رسد که برای ظن صحیح است یعنی ظن به صحت نه ظن به بطلان پس اینکه شما می گوید ظن مطلقا معتبر است چه ظن به صحت و چه ظن به بطلان گفته اند اینطور نیست، ظن به صحت را ادله ما دارد، آن روایات شک دو و سه ظن به صحت روایات شک سه و چهار ظن به صحت را دارد پس ظن به بطلان را ندارد، صحیحه صفوان هم اینگونه است برای اینکه در صحیحه صفوان هم اینطور است می گوید اذا لم تدر کم صلّیت و لم یقع وهمک علی شیء فاعد اگر چنانچه نفهمیدی چند رکعت خواندی و ظنت بر یک طرف واقع نشد نماز باطل است مفهموش این است اگر ظن به یک طرف پیدا کردی نماز باطل نیست. بنابراین این هم راجع به ظن به صحت صحبت می کند. اگر صلیت ولم یقع وهمک علی شیء باشد نماز باطل است این منطوق است منطوق بطلان را می گوید منطوقش برای این است که ظنی پیدا نکردی، مفهموش این است اگر ظنی پیدا کردی نماز صحیح است، کدام ظن را می گوید؟ ظن به صحت را می گوید. خلاصه شبهه آقایان این است می گوید اینکه شما می گویید ظن معتبر است همه جا چه ظن به صحت و چه ظن به بطلان اینطور نیست مهمش صحیحه صفوان که توضیح دادیم که نمی شود گفت که ظن به بطلان را می گیرد که اگر ظن به بطلان داری نماز صحیح پس می خواهد بگوید ظن به صحت پیدا کردی پس صحیحه صفوان ظن به صحت را می گوید نه ظن به بطلان. جوابش این است که آن چیزی که در صحیحه صفوان هست صحت و بطلان از ناحیه شک را می گوید اذا لم تدر کم صلّیت اگر ندانستی که چند رکعت نماز خواندی این منطوق دارد ندانستن مورد شک را می گوید، ما بحثمان مورد ظن است، می گوید اگر شک پیدا کردی و ظنی پیدا نکردی باطل است یا مفهموش صحیح است اما ظنی پیدا کردی که گفتیم ظن هم حجت است به معنای خودش جدای از این مفهوم است، مفهوم لم تدر و لم یقع وهمک علی شیء این است که اذا دریت و وقع وهمک علی شیء صحت و بطلانی که در خود روایت مطرح است صحت و بطلان من حیث شک است بنابراین کاری به این ندارد که اگر ظنی داری، آن روایاتی هم که راجع به شکوک صحیحه است آن ها موردی است هیچ کسی از آن روایات قید نمی فهمد که اگر شک بین دو و سه کردی ظن بر آن معتبر است اگر شکوک دیگر بود ظن در آن معتبر نیست، هرکسی از عقلا می فهمد که این روایات می خواهد بگوید که اعتقاد دارد اماریت دارد، اماریّت ظن را از آن می فهمند نه اماریت ظن در خصوص دو و سه یا سه و چهار، علی ای حال همانطور که مرحوم سید فرمودند ظن در همه رکعات حکم عماره را دارد، معتبر است علاوه براینکه این دوتا روایت نبوی البته سند نداشت که خواندیم صحیحه صفوان که صحیح هست و معتبر است علاوه براینها اولویت از روایات دیگر و احکام دیگر مثلا روای می گوید که قبلا خواندیم می گوید من زیاد شک می کند بچه را می نشانم کنار خودم که او تعداد رکعات من را به من بگوید وقتی قول بچه ای معتبر است یعنی ظن از قول یک بچه ظن مطلق از غیر بچه در جاهای دیگر به طریق اولی معتبر است یا در مسئله شک در نماز جماعت می گوید امام به قول مأموم عمل کند مأموم به قول امام عمل کند ظن است اینها و یقینی که نیست ولی معتبر است از اینگونه احکام به خوبی این معنا را می توانیم استفاده کنیم. این مشکلی ندارد و تقریبا همه هم متفقند که ظن در رکعات اماریت دارد و معتبر هست. مشکل در افعال است آیا همانطور که ظن در رکعات معتبر است ظن در افعال معتبر است؟ ظنی دارد به اینکه رکوع را انجام داده است یا ظنی دارد که انجام نداده است، در ارکان در غیر ارکان آیا در همه این موارد معتبر است؟ روایت صریحی در این باره نداریم، مشهور قائل اند به اینکه بله ظن در افعال مثل ظن در رکعات معتبر است، بعضی آقایان که جمع آوری شد عقیده شان در این مسئله این بوده مرحوم صاحب جواهر بیش از بیست کتاب را در همین بحث از فقها نقل می کند که همه گفته اند معتبر است، مرحوم شیخ طوسی ادعای لاخلاف می کند، شهید اول و دوم، محقق اول و محقق ثانی، همه ادعای لاخلاف می کنند. از معاصرین در حواشی عروه خیلی ها عقیده شان همین است که معتقدند معتبر هست. تا آنجایی که من در ذهنم هست و ظاهرا در معلقات عروه هم داریم مرحوم آقای شاهردوی، مرحوم آقای خونساری، مرحوم آقای رفیعی قزوینی این سه نفر دارد که اشکال می کند نوعا پذیرفتند که ظن را معتبر دانسته اند و به آن عمل می شود. مهم دو جا هست آنجایی که خلاف قاعده تجاوز است در دو مورد، محل باقی است ولی ظنی دارد که انجام داده است، قاعده تجاوز می گوید وقتی در محل هستی بگو انجام ندادم و انجام بده ولی این ظنی دارد که انجام داده پس خلاف اعتبار ظن است اینجا و قاعده تجاوز مقابش است، یا محل گذشته است و قاعده تجاوز می گوید که اعتنا نکن و بگو آورده ام اما این ظن دارد که نیاورده است اگر ظن معتبر است باید تدارک کند اما قاعده تجاوز می گوید گذشت مهم در این دو مورد است. در حقیقت اگر قاعده تجاوز را قبول داریم این درست مقابل قاعده تجاوز است، قاعده تجاوز را همه قبول دارند پس قبول کردن قاعده تجاوز و در عین حال قبول کردن اعتبار ظن مثل قبول کردن متناقضین است. آقایان روی قرائنی خواستند بگیرند: 1- ادعای اجماع 2- همین نبویینی که از شیعه و سنی برایتان نقل کردیم 3- اولویت یعنی اگر در رکعت ظن معتبر است با همه اهمیتش در فعل به طریق اولی باید معتبر باشد، رکعت اساس نماز است این یک رکن است، حالا یک یا غیر رکن بحث ما اختصاص ندارد به رکن مثلا قرائت 4- بگوییم نه فقط اولویت از باب تنقیح مناط اصلا مفهوم موافقت عرفی است وقتی می گوید در رکعت معتبر هست ظن همان جا به دستور عرف فعل را هم از آن می فهمیم مفهوم موافقت است. شما ظن را در رکعات اولیین که دلیل دارد باید محفوظ باشد و چون فرض الله است در آن سهو راه ندهید اما ظن آنجا معتبر دانستیم که قبلا گفتیم ظن در رکعات اولیین را معتبر می دانیم آن وقت ظن در افعال را آن هم درغیر اولیین می شود گفت معتبر نیست؟ پس حتما اولویت دارد. رکعت لاتسقط بحال ولی می گوید ظن در آن معتبر است آن وقت می توانیم بگوییم که در سوره معتبر نباشد نمی دانم سوره را خواندم یا نخواندم ولی ظنی دارم به یک طرف، اینجا رکعت ظن در آن عمل کن که لاتسقط بحال اما سوره به صرف عجله کردن سوره ساقط است کسی عجله دارد کار دارد دیر می شود و کارش از دست می رود گفته اند و در رساله ها هم هست که ترک سوره جایز است. آن وقت رکعت با این اهمیتش ظن در آن معتبر باشد، در سوره ای که هرگز آن اهمیت را ندارد بگوییم ظن معتبر نباشد نمی شود این را قبول کرد. اگر کسی شک دارد بین دو و سه ولی ظنی دارد که سوره را هم خوانده است یا ظنی دارد که فلان ذکر را قبل از رکوع یا بعد از رکوع گفته است و این را می داند که اگر سوره را خوانده و اگر ذکر را گفته پس رکعت سوم است زیاد پیش می آید برای خودما هم، حالا شما ظن اینجا را معتبر می دانید یا خیر؟ ظنی دارد که این سوره را خوانده است و ظنی دارد که اگر سوره را خوانده ام پس رکعت دومم بوده مثلا، آن وقت شما ظن به رکعت را قبول کنید درحالی که ظن به رکعت از ظن به این عمل پیدا شده است. آن وقت شما ظن به رکعت سوم را قبول کنید آن وقت ظن به سوره را که منشأ آن ظن است بخواهید قبول نکنید؟ این عقلائی نیست. در باب وضوء اگر کسی بعد از اینکه وضوء تمام شده است شک کند در بعضی از افعال وضوء آن جا در روایت دارد هو هینما یتوضّع اذکر یعنی ظن به نظر نمی رسد که وضوء خصوصیت دارد فرقی نمی کند با چیزهای دیگر، یا آن چیزی که در مورد امام و مأموم بود که به قول همدیگر عمل می شود همه راجع به عبادت است آن وقت ظنی که از قول امام یا مأموم است بگوییم بر یکی دیگر معتبر باشد ظن خودم بر یک طرف معتبر نباشد.
یکشنبه 20 تیر 1395
|