صلاة جلسه نود و پنج
بسمه تعالی
در این مسئله که شخص در نماز عصر یادش افتاد که نماز ظهرش ناقص بوده وجوهی گفته شد که دو وجه مرحوم سید گفتند در این مسئله هفتم که توضیح دادیم بعضی وجوه دیگر هم هست یکی این بود که وجه سوم، همین رکعتی که به عنوان نماز عصر می خواند این را به پای ظهر حساب کند اصلا خود این نماز ظهر حساب شود از باب اینکه بگوییم نیت نماز عصر از باب خطاء در تکلیف بوده، این می خواسته تکلیفش را انجام دهد و تکلیف واقعیش هم ظهر بوده حالا اشتباها عصر را نیت کرده است. بگوییم که این نیت عصرش لغو است اگر اینطور باشد که نیت واقعیش همین ظهر بوده آن وقت نماز ظهرش که درست است و این یک رکعت همان ظهر هست و سجده سهو هم نمی خواهد برای اینکه چیزی زیاد نشده است. سلام در آخر نماز قبلی بوده و اضافه شده است ولی سلام در ظهر که اضافه نشده است بلکه در حقیقت دنباله نماز ظهر این عنوان نیت عصر کرده بوده سلام را گفته است و اشتباها در حقیقت ولی به عنوان ظهر نبوده است و زیادی در ظهر حساب نشود برای اینکه این رکعت بعدی ادامه دارد، یک چنین وجهی بگوییم. حالا به هرحال اصل قضیه این است که بگوییم این یک رکعت نماز ظهر است و نیت عصر که کرده از باب خطا در تطبیق بوده بنابراین این نه عدول است و نیاز دارد که چیز دیگری اضافه کند. این هم به هرحال یک وجهی است ولی زور می برد چون این نیت نماز عصر کرده است چطور بگوییم خطا در تطبیق، عنوان نیت می خواهد وقتی عنوان نیت کرده است که نماز عصر است نمی شود این را پذیرفت. وجه دیگر این بود که ظهر که الان دستش هست تمام کند اتمام ظهر یعنی ادامه ظهر نه عدول، ظهر را تکمیل کند بعد نماز عصر که یک رکعت خوانده است از اول عصر را اعاده کند، این یک رکعت که به عنوان عصر بوده هیچ، این طوری نیست فقط یک رکعت وسط نماز ظهر اضافه شده است به نیت عصر هم اضافه شده است مثل یک دعایی است که بین نماز خوانده شده است بگوییم اشکال ندارد، نماز ظهر که یک رکعت کم بوده حالا یک رکعت بخواند نه یک رکعتی که به عنوان عصر خوانده است یک رکعت بخواند به عنوان ادامه نماز ظهر و نماز ظهر کامل می شود، نماز ظهر که کامل شد فقط اینجا یک رکعتی به عنوان عصر اضافه شده است وسط نماز ظهر، بگوییم این اشکال ندارد مثل دعایی است که وسط نماز اضافه می شود. این هم یک وجه هست. یک وجه دیگر هم این هست که این یک رکعتی که الآن دستش هست که به نیت نماز عصر خوانده است این را تکمیل کند نه به عنوان نماز عصر به عنوان ما فی الذمه، حالا یا ذمه من مشمول به ظهر هست یا به عصر خلاصه به نیت ما فی الذمه بعد هم یک چهار رکعتی می خواند به نیت ما فی الذمه بالاخره این هشت رکعت شد به نیت ما فی الذمه این دوتا نماز حساب شود. این را هم بعضی ها گفته اند. این همه وجوه متعدد یعنی جهل به وظیفه داریم و چون جهل به وظیفه داریم ما فی الذمه، درست است اول نماز را به نیت نماز عصر خوانده است این یک رکعت ولی صحبت این است که وجوه مختلفه برای تکمیل این کار داریم و نمی دانیم چکار کنیم می شود ما فی الذمه. واقعش این است که هیچ کدام از این موضوع ها مطمئن نیست که تطمئن الیه النفس، ما یک روایت فقط داریم که روایت مکاتبه بود که کسی دو رکعت از نماز عصر را خوانده است و بعد فهمیده که نماز ظهر را دو رکعت خوانده است یعنی در داخل نماز عصر است، حضرت فرمود که دو رکعت اینجا را بزند پای دو رکعت ناقصه نماز ظهر، مکاتبه حنگری است اما سند ندارد. وجوهی که گفته اند خیلی مشکل به نظر می رسد حتی آن دو وجوهی که سید گفته است، این وجوه قابل حل نیست، من یک مروری کردم به این مسائل که 65 مسئله هم هست به نظر من ما مباحث مهمی داریم و نباید اینجا خیلی خودمان را معطل کنیم. بعضی خواستند بگویند که شاید بگوییم به فهوی استفاده شود یعنی آنجایی که نماز کامل خواندید می گویید این را بزن به پای نماز قبلی که آن را همه قبول دارند بعد از اتمام نماز، چهار رکعت را شما می گویید حساب می شود دو رکعت به طریق اولی حساب می شود، این چه فحوی ای هست این در اثنی هست. من به نظرم آمد که یک کلیاتی را عرض کنم برایتان بر مجموعه این چون بعضی آقایان هم گفتند که یک قدری معطل شدن در غیرضروری ها هست یک روایتی هم که حضرت فرمود به امام حسن ظاهرا دارد لاتسئل امّا لایکون ففی الذی قد کان لک شغلٌ دنبال چیزهایی که واقعیت ندارد نمی خواهد بروی در همان چیزهایی که واقعیت دارد برای مشغولیتت بس هست. ما این مسائل را در معلقات عروه نوشتیم و نظر خودمان را هم گفتیم ولی واقعش این است آنجا هم توجه داشتیم که اینها تحقق خارجی ندارد. من یک مسائلی را که زیربناست برای همه اینها را برایتان عرض کنم که کلا چه در اینگونه مسائل و چه جاهای دیگر که شاید واقعیت داشته باشد اینها شاید به کار بخورد به جای اینکه یکی یکی این مسائل را ببینیم، چند مطلب هست که اینها شاید به درد بخورد و واقعیت دارد باشد. مطلب اول آیا ترتیب بین دو نماز مطلقا لازم هست یا اینکه لاتعادالصلاة الا من خمس در آن پنج تا باید اخلالی در نماز نشود، طهور، وقت، قبله، رکوع، سجود، ترتیب که جزء آن پنج تا نیست حالا به هم بخورد چه اشکال دارد؟ جزء مستثنی منه نیست و جزء مستثنی لاتعاد است، در مقابل این عقیده که بگوییم اصلا لاتعاد زیادی و کم کردن ترتیب و چیزهایی از این قبیل نیست مثل تکبیرة الاحرام اصلا اینها را کار ندارد. در مقابل مشهور هم تکبیرة الاحرام و هم ترتیب را لازم می داند و جزء مستثنی می دانند در لاتعاد گفته نشده است بعضی چیزها را نگفته اند، خلاصه آیا ترتیب همه جا باید رعایت شود؟ قاعده اولیه این است که ادله ترتیب محکم است و همه جا باید ترتیب رعایت شود، در ابواب در اعدالفرائض در اوایل بحث صلاة صریح روایات هست که الا انّ هذه قبل هذه، این چهار رکعت ظهر قبل از چهار رکعت عصر است و این اطلاق دارد و روایت همه متعدد است نمی توانیم بگوییم در نسیان حالا یک مورد نسیان پذیرفته شده است و روایت هم داریم نسیان کل است یعنی کل نماز عصر را خوانده است حالا یادش افتاد نماز ظهر را نخوانده است که در تمام اجزاء رعایت قصد قربت، قصد عنوان همه اینها شده است بعد از نماز متوجه اینها می شود، وسط نماز بخواهد عدول کند یک لحظه الانش که نسیان نیست بعدش هم که قاطی می شود، یک نماز وصله و پینه می شود، یک مقدار از نماز قبلی و یک مقدار از نماز بعدی این مشکل است ادله ترتیب ادله محکم است حالا لاتعاد ندارد لاتعاد تکبیرة الحرام هم ندارد، بنابراین نظر من در این مسائل متفرعاتی که آورده ام خیلی جاها مبتنی بر این بحث هست، که بگوییم ترتیب القا و این مشکل است که این را قبول کنیم. مطلب دوم آیا اقحام صلاة فی صلاة جائز است یا جائز نیست، این هم در این مسائل زیاد مورد استفاده قرار گرفته است، مسائل متنوعی در این بحث اقحام صلاة فی صلاة، در همین مسائلی که مشابهش انجام شد، نماز عصر را می خواندیم یادمان افتاد که نماز ظهر ناقص بوده بگوییم که همینجا این نماز عصر را رها کنیم ادامه نماز ظهر را بخوانیم، بعد که نماز ظهر تمام شد دنباله نماز عصر را بگیریم، این قاطی می شود، یا مشابهش فروع دیگر وسط نماز است که یادش افتاد که نماز ظهر را نخوانده است از اول نماز عصر را بخواند، همینجا از اول نماز عصر را بخواند تا آخر بعد ادامه نماز ظهر که نماز عصر کلا وسط نماز ظهر واقع شد، می شود اقحام صلاة فی صلاة آیا می توانیم این را قبول کنیم؟ ما فقط یک مورد در فقه داریم که قبول شده است آن هم عرض کردم مسئله نماز آیات و نماز یومیه هست، جای دیگر قبول نکردیم. در این یک مورد هم نسیان نیست ضرورت هست اما هرکجا اگر به نسیان نه وقت و زمان، اینجا بگوییم اقحام صلاة فی صلاة این هم خیلی مشکل است که بپذیریم. سوم آیا تصحیح نماز سابق به لاحق، این می شود؟ نماز ظهرمان خراب است می خواهیم تصحیحش کنیم بوسیله نماز عصری که الان خواندیم وسط این نماز، یعنی به خیال اینکه نماز ظهر تمام شده است ولی تمام نشده است نماز عصر را داریم می خوانیم، این نماز عصر را عدول کنیم به نماز ظهر یا به هر وجه دیگری از وجوهی که برایتان گفتیم. اینجا داریم نماز ظهر سابق را درست می کنیم بوسیله نماز عصر لاحِق یعنی این نماز عصر را، می گوییم ظهر را باطل نکند یا بزن به دنباله ظهر که ظهر تکمیل شود یا نماز عصر را کامل کن بعد دوباره نماز ظهر را بخوان که بالاخره تصحیح سابق به لاحق است. تصحیح سابق به لاحق یک کار خلاف متعارف هست، خلاف متعارف که شد در حقیقت خلاف ارتکاز متشرعه است، ارتکاز متشرعه خودش یک مسئله مهمی هست، اقحام را چرا گفتیم نمی شود، خلاف ارتکاز است، اتصال در ذهن متشرعه هست نما متصل، متصل الاجزاء به همدیگر، هم بین اجزاء یک نماز اتصال هست و هم مجموعه رکعات اتصال هست نه وسط این یک کار دیگری انجام دهیم بعد دوباره برگردیم. مطلب چهارم که آیا قصد ما فی الذمه که در همین فروعی هم که امروز خواندیم داشتیم حالا قصد ما فی الذمه کلا درست هست که ما نمی دانیم این نماز ظهرمان را چطور درست کنیم یکی از وجوه این بود که همین یک رکعت نماز عصر را ادامه دهیم وسط نماز ظهر منتهی قصد ما فی الذمه کنیم بعد یک چهار رکعتی بخوانیم آن را هم به قصد ما فی الذمه این آیا درست است؟ اگر چنانچه در عبادات عنوان لازم است الاعمال بالنیات است دوتا نیت داریم، هردو لازم است، یک نیت قصد قربت و یک نیت عنوان، شما نیت عنوان را از دست دادید و به قصد ما فی الذمه می گویید که راه چاره ای نداشتیم، چطور راه چاره نداشتید از اول نمازهایتان را بخوانید. پس قصد ما فی الذمه نمی توانیم. در ضرورت هایی اگر پذیرفته شده آنجایی که از اول حکم شرعی نیست مثلا این را نمی شود همه جا سرایت داد قصد ما فی الذمه، قصد قربت چطور لازم است قصد عنوان هم همینطور، این را هم نمی شود پذیرفت. مطلب پنجم آیا لاتعاد شامل وسط نماز می شود؟ که بگوییم در غیر این پنج تا اگر چیزهای دیگری پیش آمد آنها مضر نیست، چه موقع؟ وسط نماز متوجه شدیم می خواهیم تمسک کنیم به لاتعاد، مثلا ترتیب وسط نماز اصل متوجه شدیم که نماز ظهرمان ناقص است بیایم ترتیب را به هم بزنیم نماز عصر را بخوانیم بعد ظهر را تکمیلش کنیم از باب بگوییم لاتعاد. آیا لاتعاد وسط نماز را می گیرد؟ اینجا محل اشکال است برای اینکه لاتعاد است، آن چیزی که در عرف از کلمه تعاد و لاتعاد بدست می آید یعنی دوباره، نماز عمل واحد هست یعنی عمل واحد دوباره بخوان یا دوباره نخوان اما نه نیم باره، در وسط نماز است شک افتادیم می خواهیم تصحیح کنیم و ولش کنیم، آیا در اثنی نماز می توانیم به لاتعاد تمسک کنیم و مشکلمان را حل کنیم؟ این هم معلوم نیست، لاتعاد در عرف به وسط نماز شامل نمی شود. مطلب ششم آیا این جمله الصلاة علی ما افتتحت که در خیلی جاها در این فروع از آن استفاده شده است درست است؟ مثلا اگر کسی نیت کرد نماز ظهر را بعد واقعا نیت کرد نماز عصر، وسط نماز نیت عصر کرد عمدا به قول خودش می خواست عدول کند بگوییم که الصلاة علی ما افتتحت اول نماز نیت ظهر داشتی همان ظهر هست حالا نیت ظهر نداری اشکال ندارد، می شود این را قبول کرد؟ عرض کردم در باب دوم از ابواب نیت الصلاة بعد از اعدادالفرائض قبل از تکبیرة الاحرام آن روایت دارد یک روایت صریحا این است الصلاة علی مفتتحت، روایات دیگرش هم ولی این کلمه نیست ولی همین معنا را دارد. علی ای حال آیا این الصلاة علی ما افتتحت قابل استناد هست که ما اینجا هم بر آن استناد کنیم؟ آن چیزی که در نظر ما می آمد الصلاة علی ما افتتحت یعنی خطا در تطبیق اول نیت کرده نماز ظهر را بعد اشتباها یک لحظه در ذهنش نماز عصر می آید و فکر می کند که نماز عصر نیت کرده است یا مثل اینکه اصلا نماز ظهر را نمی فهمد یعنی چه نیت می کند که آن وظیفه اولی منتهی فکر می کرده که وظیفه اولی اسمش عصر است، این گفته چهار رکعت نماز عصر می خوانم ولی واقعا می خواسته نماز اولی را بخواند که بر او واجب است اینجا بگوییم که هان نیت عصر کردی عصر است؟ نه به نظر ما الصلاة علی ما افتتحت یعنی موارد خطا در تطبیق مثل همین مثالی که عرض کردم. مطلب هفتم زیاده در تکبیر آیا مضر هست یا مضر نیست؟ در خیلی از فروع این گونه است زیادی در تکبیر و زیادی در سلام آیا مضر است در نماز یا فقط سجده سهو می خواهد یا هیچ کدام؟ اولا زیاده و نقص رکن مضر است انّم الکلام که رکن یعنی چه؟ آیا رکن یعنی آن چیزی که زیاده و نقصش هردو مضر است یا نقصش مضر است و زیاده مضر نیست بنابراین اگر تکبیر را زیاد کرد بگوییم این زیادی رکن اشکال ندارد اینکه تفسیر کردند که رکن آن چیزی است که هم زیاده و هم نقصش مضر است بر ما ثابت نیست برای اینکه رکن در معنای لغوی آن چیزی است که نقصش مضر است نه زیاده، بنابراین زیادی تکبیر قبول نداریم بگوییم زیادی رکن است و مضر هست. و یک مطلب دیگر این تکبیرهایی که اینجا گفته شد برای نماز بعدی خیال می کرد نماز ظهرش تمام است به نیت نماز عصر تکبیر گفت، اینجا زیادی در کجا حساب می شود؟ نماز عصر را که می گوید ولش کند حالا یا عدول یا هر چیزی ظهر را هم که نیت نماز ظهر نکرده است. این زیاد حساب نمی شود. زیادی سلام مشابه همین چنین شبهه ای دارد سلام بی مورد آن است که آخر نماز به عنوان آخر نماز بگوییم والا جاهای دیگر نماز سلام را گفته و اشتباهی بوده، این که یک رکعت کم هست این محل حرف هست این معنا نمی خواهم این را قبول کنم ولی محل حرف هست این معنا. مطلب بعدی اساسا زیاده قصد جزئیت می خواهد یا خیر؟ در صورتی زیادی سلام و زیادی تکبیر صادق است که نیت کنم این را به عنوان جزء نماز انجام دهم، اگر این را به عنوان جزئیت نماز انجام ندهم زیاده نیست، مفهوم زیاده یعنی من این را جزء این کنم، این یک چیز جداست ربطی به این ندارد من زیاد نکردم، زیاده در این یعنی به عنوان این و جزء این، بنابراین اگر چنانچه نیت این نبود مثلا همین تکبیری که گفت برای نماز عصر درحالی که نماز ظهر هنوز تمام نشده بوده شما نماز عصر را هم گفتید ملقی این زیادی در ظهر که حساب نمی شود برای اینکه نیت نماز ظهر نکرد این تکبیر را به نیت نماز عصر گفت نه به نیت نماز ظهر، نماز عصرش هم که نشد می گویید برگردد نماز ظهر، این را به نیت ظهر نگفته است این زیاده نیست. یک جا شارع تحکیما بدون قصد جزئیت زیاده حساب کرده است، بارها خواندیم سجده سهو، در سجده عزیمه اگر چنانچه سوره عظیمه را خواند حضرت فرمود که لاتقرع عزیمه فی الصلاة برای اینکه این سجده می خواهد و سجده هم زیادةٌ فی المکتوبة، درحالی که این سجده را به عنوان سجده نماز نیاورد به عنوان سجده تلاوت آورد، آنجا را شارع قبول کرده است تعبّد است والا زیاده باید به قصد جزئیت باشد.
دوشنبه 28 تیر 1395
|