صلاة جلسه نود و هفت
بسمه تعالی
بعضی از علمای عامّه تصریح دارند که نماز عید مستحب است در عید شرایطی واجب نیست از بعضی عبارت ها استفاده می شود که این اتفاقی هم هست از جمله ابن رشد ایشان کلا اصل نماز را تقسیم می کند به دو باب، باب اول در فرض2 باب دوم در ندب، ندبش چند چیز را می شمارد مثل صلاة استسقاء، نماز شفع و وتر و مانند اینها و در کنار اینها نماز عید و ظاهرش هم این است که اتفاقی است. در شیعه اینطور نیست، شیعه تفصیل دادند به حسب زمان بین زمان حضور و زمان غیبت امام پس شیعه تفسیر بین زمان حضور و زمان غیبت دارد، در زمان حضور گفته اند واجب است با همان شرائط نماز جمعه هم امام عدل و هم عدد افراد پنج یا هفت نفر و شرائط دیگر، نوع آن شرائط را در نماز عید در زمان حضور امام هم معتبر دانستند نه همه شرائط را نوع آن شرائط را مثلا فاصله یک فرسخ را که در نماز جمعه معتبر است در نماز عیدین ذکر نکردند، اجمالا شرائطی که در نماز جمعه هست در زمان حضور با همان شرائط واجب است نمار عید اما در زمان غیبت نوعا گفته اند مستحب است، آن شرائط را هم نمی خواهد. بین جماعت و فردی هم در زمان غیبت فرقی نیست، مستحب هست هم جماعتا و هم فرادی در زمان غیبت امام معصوم. باید روایات را ببینیم چون در این جهت اختلاف نظر هست، بعضی از علمای شیعه در زمان غیبت هم واجب داستند بعضی ها گفته اند که وجوب که ندارد استحبابش هم جماعتا ثابت نیست فقط فردی بخوانند مستحب است فردی جماعتا استحبابش هم ثابت نیست. علی ای حال این اختلافات هم در این جهت هست، فردی یا جماعت، وجوب یا استحباب، شرائط همگی یا بعضی شرائط، البته اصل نماز عید که همان زمان ظهور آن واجب است اجماعا و اتفاقا، عرض کردم خلاف نظر عامه که آنها مطلقا واجب نمی دانند و مستحب می دانند، اما به عقیده ما واجب می دانیم در زمان ظهور بالاتفاق از خود آیات قرآن هم استفاده وجوب می شود به حسب تفسیری که از روایات آمده است سبّح الاسم ربّک اعلی الذی خلق فسوّی تا می رسیم به آیه چهاردهم قد افلح من تزکی و ذکرالسم ربّه فصلّی البته خود آیه ندارد که وجوب فقط می گوید فلا قد افلح من تزکی، تزکی زکات به حسب روایات زکات فطریه و ذکرالسم ربّه فصلی یاد خدا و نماز البته با یک مقدماتی انسان بگوید مثلا فلاح انسان یعنی رستگاری از عذاب و غضب الهی و پیداست که واجب است. انسان اگر مبتلا شود به غضب الهی دیگر هیچ چیز مقابل او به درد نمی خورد. به هرحال در روایت این را نماز عیدین تفسیر کرده اند در باب هفدهم از ابواب صلاة عیدین روایت چهارم: از جزمیات مرحوم صدوق است، سئل الصادق(ع) عن قول الله عزّوجل قد افلح من تزکّی از امام صادق پرسیدند این قد افلح من تزکی یعنی چه؟ فرمود من تزکی من اخرج فطره اینجا نماز عید را گفته است، فقید له و ذکر اسم رّبه فصلی یعنی چه؟ قال یعنی خرج الی الجبّانه برود در صحرا فصلّی و نماز بخواند، صلّی که همان صلاة است این ذکرالسم ربه چیست؟ تکبیرات قبل از نماز یا بعد از نماز است که مستحب است. ذکرالسم ربه که واجب نیست جزء آداب است بنابراین فصلّی هم همینطور، از آیه استفاده وجوب مشکل است. به هرحال از این روایت بعضی استفاده وجوب کردند. در سوره کوثر هم، انّا اعتینا کالکوثر فصلّ لربک والنهر، اینجا هم گفته اند که منظور فطر است، نهرش اشاره به زکاتش هست یا اینکه نهرش برای عید قربان است و فصلّ هم هم نماز هست و فصلّ استفاده وجوب شده است که ظاهر امر هم وجوب است والنهر هم که اگر عید قربان است که واجب است اگر اشاره شده به اعمال حج و اگر چنانچه غیر اعمال حج و قربانی های دیگر و باز مستحب است، باز این شبهه پیش می آید که در آنجا می گویید مستحب است پس چطور وجوبش را اثبات می کنید. در باب اول همین صلاة عید روایت اول مرحوم صدوق باسناد عن الجمیل عن الصادق(ع) قال صلاة العیدین فریضه و صلاة الخسوفه فریضه نماز عید فطر و عید قربان واجب است و صلاة خسوف و کتوف هم این هم فریضه هست بعضی از علمای عامه صلاة خسوف و کتوف را هم مثل نماز عیدین می دانند و مستحب می دانند، ما واجب می دانیم چنانچه صلاة عیدین را هم واجب می دانیم در زمان حضور، در روایت دوم همین باب یک تعبیری دارد که به حسب ظهور اولیه مقابل این روایت اول است عن الباقر(ع) صلاة العیدین مع الامام سنّة و لیس قبلهما ولابعدهما صلاة ذلک الیوم الّی الزوال نماز عیدین با امام سنت است، بدون امام یقنی هست که استحباب است اگر با امام هم سنت شود پس کلا می شود مستحب نماز عیدین. اینجا گفته شده است منظور از سنت فرض النبی هست، فرض النبی را اصطلاحا به آن چیزی می گویند که در قرآن ثابت نیست پیامبر دستور داده است خوب این روایات که خواندیم و مربوط به صلاة عیدین هست این را که خدا دستور داده است پس این سنةٌ یعنی چه؟ سنت دو معنی دارد که در فقه هم مشابهش را داشتیم یک معنی سنت یعنی استحباب یک معنی سنت یعنی فرض النبی، اینجا اگر استحباب است منظور از سنت که خلاف ادله دیگر هست و خلاف اجماع اگر منظور از سنت یعنی فرض النبی است که خلاف این روایات است تفسیر می کند آیات قران را به صلاة عیدین پس فرض الله می شود. ناچاریم بگوییم که منظور از این نه استحباب است به معنای مطلق و نه به آن معنی که فرض النبی هست باشد آن جنبه مع الامامش چون در آیه قرآن به حسب روایات دیگر مع الامام را ندارد. فصلّ لربّک والنهر خطاب به عموم است مثل بقیه آیات، خطاب به شخص پیامبر ولی درحقیقت توجه عموم است. خیلی جاها که قل اولش دارد اختصاص به پیامبر که ندارد آن وقت بگوییم که این منظور فرض النبی نیست منظور استحباب هم نیست بلکه اشاره است به یک شرطی از شروط که درباره وجود است و آن وجود امام است و این در قرآن نیست، اگر در قرآن نشد می شود فرض النبی راجع به این قیدش، به طور اطلاق فرض النبی نیست بلکه منظور فرض النبی است درخصوص قید کونهم الامام، چون آیاتی که در قرآن هست و روایاتی که تفصیل کرده این آیات را به نماز عید فطر و عید قربان در آن مسئله مع الامام را ندارد، پس سنت را اینگونه معنا کنیم فرض النبی به اعتبار این قیدش یعنی مع الامام بودنش. مرحوم نراقی در مستند همینطور معنا کرده است که سنت در اینجا به اعتبار قیدش هست کونهم عن امام، چاره ای هم نداریم جز این نباید باشد. به هرحال در زمان حضور واجب هست، وقتی امام حاضر هست که همه مسئله را از امام می پرسند و مشکلی ندارد بحث ما در زمان غیبت است که آیا در زمان غیبت واجب است یا مستحب است. خیلی ها هستند همانطور که در زمان غیبت نماز جمعه را واجب می دانند می گویند نماز عید هم مثل نماز جمعه هست چون از بعضی روایات هم استفاده می شود عیدین را با جمعه کنار هم قرار دادند، عامه جمعه را واجب می دانند ولی عیدین را واجب نمی دانند مستحب می دانند که عرض کردم. در خاصه بعضی تصریح به وجوب دارند از متأخرین ولی نوعا گفته اند که مستحب است مرحوم سبزواری در ذخیره دارد که ما یک نفر هم پیدا نکردیم که واجب است ولی در متأخرین بعضی قائل به وجوب شده اند از جمله مرحوم صاحب حدائق ایشان واجب می داند و می گوید که هرکسی که جمعه را واجب می داند در زمان غیبت عیدین را هم واجب می داند. اگر ولایت فقیه را به تمام معنا قبول کنیم معنایش این است که هرچه را که امام عصر دارد منتقل می شود به ولی فقیه اگر اینطور بگوییم باید قاعدتا بگوییم واجب است برای اینکه در زمان حضور که واجب است این را هم باید بگوییم واجب است. چنانچه در نماز جمعه هم اگر گفتیم که به اعتبار حساب ولایت است بعضی مثل مرحوم آقای بروجردی نماز جمعه را نه تنها در زمان غیبت واجب نمی دانستند شبهه داشت، ایشان در مشروعیت نماز جمعه در زمان غیبت هم شک داشت که اصلا مشروع هست یا خیر لذا قبل از ایشان نماز جمعه نسبتا شلوغی برقرار می شد ولی وقتی ایشان این بحث را مطرح کردند خلوت شد و مورد اشکال قرار گرفت. علی ای حال اگر بحث ولایت را به معنای عام کسی بپذیرد به تمام جهاتش قاعدتا هم در نماز جمعه و هم در نماز عیدین باید معتقد به وجوب شود. در باب دوم از صلاة عید بعضی روایات هست، روایت اول صدوق باسناد عن زراره عن الباقر(ع) لاصلاة یوم الفطر والاذهاب الّا مع امام العادل، این نمی گوید وجود دارد، می گوید به غیر امام نیست یعنی مشروع نیست اما با حضور امام هست یعنی مشروع و وجوبش را نگفته است. در روایت دوم باز قال الباقر(ع) لاصلاة یوم الفطر والذهاب الّا مع الامام باز مشروعیت هست ما به این مطلقات هم نمی توانیم تمسک کنیم برای بعضی رفع قیود یا بعضی جهات دیگر چون فقط اصل مشروعیت را می گوید و اطلاق در آن جهت ندارد. در روایت سوم همین باب شیخ طوسی باسناد عن زراره سند معتبر عن الباقر(ع) من لم یصلّ مع الامام فی جماعة یوم العید فلا صلاة له ولا قضاء علیه کسی که با امام آن هم به طور جماعت در روز عید نماز نخواند، نمازی ندارد یعنی نهی فردی، اصلا نمازی دیگر ندارد یعنی فردی پس جماعت مشروع است، این مع الامام یعنی چه؟ ندارد که مع امامٍ، اگر اینگونه بود می شود هر امامی، بعید نیست ال مع الامام ال عهد است نه جنس و طبیعت آن وقت می گوید اگر با امام عدل نماز نخوانی نماز درست نیست، معنایش این است که در زمان حضور واجب جماعتا. در روایت چهارمش اینطور نیست، سئلته عن الصلاة یوم الفطر والذهاب قال لیس صلاة الا مع امامٍ اینجا ظاهرش این است که منظور امام بالصل نیست منتهی ناچاریم به آن روایت قبلی این را قید بزنیم. در رویات پنجم باز الامام لاصلاة فی العیدین الّا مع الامام بنابراین از این روایاتی که مع الامام دارد که منظور در زمان حضور است و در زمان حضور هم لازم است. در روایت ششم عن الصادق(ع): قلت له متی یذبح، ذبح کی هست؟ منظور پیداست ذبح واجب را می گوید یعنی عید قربان، قال اذا انصرف الامام وقتی امام برمی گردد پس معلوم می شود اولا الامام است و در ثانی نماز می خوانند بعد از نماز ذبح شروع شود. قلت فاذا کنت فی عرض لیس فیها امامٌ فاصلّی بهم جماعتا اگر در یک سرزمینی بودم که امام آنجا نیست، بدیهی است که این امام عصر است، پس منظور از امام ولو نکره یعنی امام عصر، بنابراین آن روایت قبلی را هم این توضیح می دهد که امام هم که گفتیم منظور امام عصر است بعد راوی می گوید که وقتی امام عصر نیست من پیش نماز شوم به جماعت بخوانم؟ قال اذا استقلّت الشمس یعنی حضرت کلام سماعه را قبول کرده است می گوید اگر امام نیست تو پیش نماز شو، می شود اذن از طرف امام، پس می شود منسوب از طرف امام، پس استفاده می کنیم منسوب مثل خود امام این را می تواند انجام دهد، آن وقت اگر بحث ولایت را به معنای عام گرفتیم منسوخ می شود منتهی آن بحث در محل خودش هست. بعد فرمود لابحث ان تصلی وحدک اشکال ندارد که به تنهایی هم نماز بخوانی، این یعنی چه؟ ما در معلقات عروه احتمال دادیم این وحدت یعنی خودت پیش نماز شوی و جزء جمعیت عامه نروی وحدت یعنی نماز جماعت مستقل یعنی خود مستقل یعنی یک نماز جماعت واحدی برقرا کنی نه اینکه فردی نماز بخوانید، یعنی می توانی جماعتی بخوانی مستقل از جماعت عامه. این معنایش این باشد که شیعه خودش یک استقلالی پیدا کند و این بحثی در محل خودش هست. در روایت دارد که راوی از پهلوی صحابی دیگری از هم ردیف های خودش عبور کرد و سلام نکرد و با اشاره ای رد شد بعدا وقتی به حضور حضرت رسید و حضرت شدیدا توبیخش کرد که چرا رفیق خودت را دیدی سلام نکردی گفت ترسیدم و تقیه کردم گفت که تقیه در سلام که نیست، بنابراین اصل سلام جا افتاده است و سلام عمومی هست. بنابراین این جاهایی که جا افتاده است و می شناسند که ما شیعه هستیم و عقیده شیعه هم همین است اینجا جای تقیه نیست. به هرحال می خواهد بگوید آن جاهایی که قدرت هست و امکانش هست نماز جماعت بخوان و قاطی آن ها هم نشو، ولی معنی نکردند که فردی، اشکال ندارد فردی نماز بخوانی اما ولا صلاة الا مع امام کنار همین ذکر شده است لابحث ان تصلی وحدک اشکال ندارد فردی نماز بخوانی البته طبق معنایی که آقایان می کنند، اشکال ندارد فردی نماز بخوانی اما ولاصلاة الا مع امام این یعنی چه؟ پس می گوییم لابحث ان تصلی وحدک یعنی اشکال ندارد خودت نماز مستقل تشکیل دهی ولاصلاة الا مع امام یعنی حتما جماعت. خلاصه از این روایات متعددی که عرض شد و بازهم روایات هست، از روایاتی هم اصل وجوبش استفاده می شود و هم جماعت بودنش.
دوشنبه 28 تیر 1395
|