صلاة جلسه نود و نه
بسمه تعالی
قبل از اینکه به تفصیل راجع به کیفیت نماز عید صحبت شود یک مختصر فرقی که بین نماز عید و نماز جمعه هست عرض کنیم. در نماز جمعه عامه کلا معتقد به وجوب هستند، در نماز عید اکثریت قاطع معتقد به استحباب هستند، شیعه در زمان حضور واجب می داند و در زمان غیبت مستحب، این یک فرقی است بین عید و جمعه، فرق در کیفیت هم که بعد صحبت می کنیم. یکی از فرق ها هم این است که در نماز جمعه نه تنها بر زن ها واجب نیست بلکه بهتر هست که شرکت نکنند اما در نماز عید پیامبر تجویز کرده است که زن ها شرکت کنند. در بعضی روایات یک تعبیری دارد که ببینیم معنایش چیست. در باب 28 از ابواب صلاة عید روایت اول شیخ طوسی باسناده عن حسین بن سعید یعنی اهوازی عن فضاله یعنی ابن ایوب عن عبدالله بن سنان سند صحیحه عن ابی عبدالله(ع) قال انما رخّص رسول الله(ص) للنساء العواتق فی الخروج فی العیدین للتعریض للرزق پیامبر تجویز کرده که زن های عاتقه در عید فطر و عید قربان بیرون بیایند برای اینکه در معرض رزق باشند، اولا عاتق یعنی زنی که باکره مانده است اما هنوز در خانه پدرش هستند، ظاهرا می خواهد بگوید آن هایی که شوهر پیدا نکردند به عبارت عامّه ترشیده می گویند، به اینها پیامبر اجازه داده که بیرون بیایند، بنابراین باکره تازه جوان نه، بعد می فرماید برای تعرض لرزق بعضی توضیح دادند یعنی برای اینکه اینها به ازدواج برسند، در بعضی کتب اینگونه معنا کرده بودند. دعائم الاسلام عن الصادق(ع) رخّص رسول الله(ص) فی خروج النساء العواطق للعیدین پیامبر اجازه داده است که زن های عاتقه بیرون بیایند برای نماز برای اینکه در معرض رزق باشند یعنی النّکاح در معرض نکاح باشند، در نکاح دائم رزق یکی مهریه هست که مهریه را معمولا نمی گیرند، بعید است که منظور از رزق مهریه باشد یا اینکه مخارج به عهده شوهر است است این هم یک نوع رزق است ولی معمولا نمی گویند در عقد موقت بله رزق هست. خلاصه ایشان معنا می کنند که می گویند یعنی النکاح. حالا در روایت سوم همین باب دارد که سئلت اباعبدالله(ع) عن خروج النساء فی العیدین پرسیدند که زن ها بیایند برای نماز عیدین؟ قال لا، الاالعجوز مگر پیرزن علیها منقلاها یعنی الخوفین پیرزن بیاید که همان کفش هایش پاش هست، این ظاهرا این است که زینت ندارد فقط کفش دارد منظور حصر هست. بنابراین این از فرق های نماز جمعه و نماز عید هست. یکی از جهات این است که نماز عیدین قضاء ندارد و نماز جمعه هم قضاء ندارد اینکه قضاء ندارد نماز عیدین ربطی به واجب و مستحب ندارد، قضاء هم در واجبات تصور می شود و هم در مستحبات، واجبات که معلوم نماز یومیه را کسی نخواند یا آیات را کسی نخواند بعد قضاء دارد، اما مستحب مثل نماز شب اگر به موقع انجام نداد فردا انجام دهد تا قبل از ظهر، اگر ظهر کشید و انجام نداد مجازاتا علیها باید وتر را دو رکعت بخواند به جای یک رکعت، آن وقت در عیدین همان تا ظهر هست بعد دیگر قضاء ندارد از این نظر جمعه هم جماعت هست و آن هم دیگر قضاء ندارد. پس قضا هم در واجب تصور می شود و هم در مستحب، اگر بعد از ظهر شد و ثابت نشده بود بعد ثابت شده بود عید را فردی می توانند عید را بخوانند طبق روایات ما اما متعارف این نیست و ندیدیم که بخوانند. در باب پنجم از هیمن ابواب عید یک روایتی هست روایت دوم باسناد شیخ طوسی عن احمدبن ابی عبدالله عن ابیه عن ابی بختری عن ابی جعفر عن ابیه از امام صادق تا می رسد به حضرت امیر: من فاتته صلاة العید فلیصلّ اربعا کسی اگر نماز عید از دستش رفت چهار رکعت بخواند این ربطی به چهار رکعت نماز یومیه ندارد در نماز جمعه می گوید نماز جمعه نخواندی چهار رکعت بخوان نماز ظهر اما اینکه چهار رکعت نماز ظهر که ربطی به عیدین ندارد اصلا بنابراین این یک قضاء اینجا بر او تصور کرده است در این روایت. مرحوم شیخ طوسی می گوید منظور این است که صرف تخییر است بین دو رکعت یا چهار رکعت به عنوان نماز عید در حقیقت نه قضاء از اول نماز عید مخییر هستید بین دو رکعت یا چهار رکعت ایشان اینطور معنا کردند. اما این با روایت نمی خواند من فاتته صلاة العید آن از بین رفته است و فوت شده است خلاصه کلا قضاء تابع دلیل و عمل جدید است. قضاء با ادا دو ماهیت هستند لذا در روایات ما راجع به قضاء تعبیر به فوت می شود، فوت یعنی از دست رفت بنابراین قضاء می شود امر جدید. اینجا همین که دلیل هم نداشته باشیم بر قضاء قضا دلیل ندارد اما اینجا هم که صریح روایات بود که خواندیم که لاقضاء در باب هفتم روایت 5 اینطور بود صحیحه زراره لیس یوم الفطر ولایوم الضّحی اذان ولا اقامه اذانهما طلوع الشمس اذا طلعت خرجوا، اذانش طلوع خورشید هست بعد و لیس قبلها ولابعدهما صلاة قبل و بعدش نماز نخوانید این را می خواستیم عرض کردیم و آن اینکه کسی که نماز شب یادش رفت فردا تا قبل از ظهر قضا کند الا در عیدین، عیدین قبل از ظهر قضا نکند بعدازظهر قضا کند. حالا این روایت هم همین است که قبل و بعدش نماز نیست یعنی تا ظهر، دنباله این روایت مرحوم کلینی که نقل می کند این جمله را دارد من لم یصلّ مع امام فی جماعة فلاصلاة له ولاقضاء علیه اگر کسی نماز جماعت در عیدین را موفق نشد دیگر نماز ندارد حالا ما فرادی را هم قبلا خواندیم و اشکال ندارد غرض این است که قضا ندارد. مستحب این است که صبر کنند خورشید بیاید بالا بعد نماز عیدین را بخوانند. در عید فطر به خصوص بعد از افطار یک چیزی بخورد بیاید برای نماز عید، در عید قربان از همان قربانی که کرده یک چیز بخورد بعد بیاید برای نماز عید، در بعضی روایات این توضیح داده شده است، در باب دوم از همین باب صلاة عید روایت ششم اینطور دارد: می فرماید که یک چیزی بخورد بعدا برای نماز عید بیاید. در باب 12 روایت اول لاتخرج یوم الفطر حتی تطعم شیئا در روز عید فطر برای نماز بیرون نیا تا اول یک چیزی بخوری و لاتأکل یوالاضحی شیئاً الا من هدیک واضحیتک اما در عید قربانی از همان گوشت قربانی که کردی بخور بعد بیا برای نماز عید. و ان لم تقو فمعذور اگر نتوانستی اشکال ندارد. باز صحیحه زراره از امیرالمومنین لایأکل یوم الاضحی کان امیرالمومنین لایکل یوم الاضحی شیئا حتی یأکل من اُضحیته حضرت امیر روز عید قربان هیچ چیز نمی خورد تا از قربانی خودش بخورد ولایخرج یوم الفطر حتی یطعم عید فطر هم بیرون نیامد تا یک چیزی بخورد و یؤدی الفطرة فطره را هم می داد بعد می آمد بیرون بعد حضرت می فرمود و کذلک نفعل ما هم همین کار را می کنیم، کان علیٌ(ع) یأکلٌ یوم الفطر قبل ان یغدو الی المصلی ولایأکل یوم الاضحی حتی یذبح در روز عید فطر قبل از اینکه برود به جایی یک چیزی می خورد در روز اذهی تا ذبح کند و بعد از ذبح چیزی بخورد. عبارت 5 باب دوازدهم این است لیطعم یوم الفطر قبل ان یصلی در روز عیدفطر قبل صلاة یک چیزی بخورد اما در روز عید قربان چیزی نخورد تا بعد از انصراف امام می شود تا بعد از نماز، پس آن روایت حالت اطلاقی داشت و این قید می زند و روشن است. خلاصه این فرق عید فطر و عید قربان در این جهت. بعضی روایات تصریح کرده است که از خاک قبر امام حسین(ع) بردارد از جمله روایت اول باب 13 همین باب قلت الی ابی الحسن(ع) انّی افطرت یوم الفطر علی طین و تمر می گوید من روز عید فطر افطار کردم با ترتب و خرما قال جمعت برکة و سنّة حضرت فرمود هم برکت برای خودت جمع کردی و هم به سنت عمل کردی. درباره تربت آقا چندجا تصریح داریم یکی تولد طفل که تربت کامش بگیرید، یکی هم موقع خروج از دنیا، یکی دارد که امان من کل خوف همیشه مقداری ترتب همراهتان باشد، بعضی ها مقداری تربت در میان عمامه شان می گذارند، همیشه موجب برکت و حفاظت می شود. یک مطلب درباره روز عید این است که آرایش می کنند افراد منظور خانم ها نیستند دلیلش هم سیاوکم لباس تمیز و آراسته و عطر زدن. اما ببینیم کیفیت نماز عید چطور است. عامه خیلی اختلاف دارند، جلد اول بدایة المجتهد ابن رشد هندراسی صفحه 209 اقوال زیادی را نقل کرده است راجع به کیفیت نماز عید، مالک رئیس مالکیه می گوید در رکعت اول هفت تکبیر و در رکعت دوم شش تکبیر و آن وقت این هفت تکبیرش قبل از قرائت در رکعت اول، در رکعت دوم شش تا همراه تکبیر قیام از سجود، این منظورش این است که شش تا با تکبیر قیام از سجود است عدد شش یا اینکه راجع به این است که آنجا قبل از قرائت و اینجا بعد از قرائت و رکوع، حالا به هرحال این عقیده هست که رکعت اول قبل از قرائت و رکعت دوم بعد از قرائت و این جزء اقوال هست. ابوحنیفه می گوید در رکعت اول سه تکبیر غیر از تکبیرة الاحرام بعد هم قرائت در رکعت دوم بعد از قرائت آن هم سه تکبیر، عده ای از عامه گفته اند در هر رکعتی نه تکبیر، شافعی می گوید در رکعت اول هشت تکبیر در رکعت دوم شش تا باز همین تعبیر را دارد مع تکبیرالقیام من السجود که گفتم منظور چیست دو وجه، بازهم اختلافات زیادی دارد. علی ای حال در شیعه در رکعت اول با تکبیرة الاحرام هفت تا هست، تکبیرة الاحرام را اول می گوید بعد برای قنوت ها شش تا تکبیر می گوید می رود به رکوع، برای پنج قنوت شش تکبیر می گوید و تکبیر آخری به رکوع می رود، در رکعت دوم تکبیرة الاحرام که ندارد همان تکبیرات برای قنوت ها هست که کلا پنج تکبیر دارد و تکبیر پنجم که می گوید به رکوع می رود، مجموع تکبیرات علی المشهور دوازده تا می شود. ما تکبیرة الاحرام برای رکوع را در نمازهای دیگر واجب نمی دانیم ولی بعضی از جمله مرحوم آقای میلانی(ره) عقیده شان این است که در نمازهای معمولی تکبیر بر رکوع رکعت اول واجب است این را ما جوابش را در معلقات عروه داریم نوشتیم که این درست نیست. به هرحال نظر ایشان این بوده. صاحب جواهر تصریح می کند به اینکه همه عقیده شان همین است مشهور فقها، روایت هم همین را دارد. در باب دهم و یازدهم روایت دوم باب دهم کلینی تا می رسد به معاویة بن عمار سئلته عن صلاة العیدین از امام پرسیده که نماز عیدین چطور است؟ قال رکعتان دو رکعت است لیس قبلهما ولابعدهما شیء قبل و بعدش نماز نیست و لیس فیهما اذانٌ ولا اقامه اذان و اقامه هم ندارد، تکبّر فیهما اثنتی عشرة تکبیرة در این دو رکعت دوازده تکبیر دارد، معلوم است که دوازده تکبیر واجب و تکبیرات سجود و اینها واجب نیست بعد فرمود تدّ فتکبّر اول شروع می کنی تکبیر می گویی افتتاح صلاة می کنی ثمّ تقرأ فاتحة الکتاب بعد حمد می خوانی ثمّ تقرأ والشمس والزهاها ثمّ تکبر خمس تکبیر بعد پنج تا تکبیر می گویی برای این پنج قنوت ثمّ تکبر و ترکع بعد تکبیر می گویی به رکوع می رود فتکون ترکع بالسابع پس درحقیقت رکوعت بعد از تکبیر هفتم شد این رکعت اول ثمّ تقوم فتقرع فاتحة الکتاب و هد اداک حدیث القاشیه ثمّ تکبّر اربعه تکبیرا و تسجد سجدتین و تشهد و تسلم بعد می روی به رکوع و قال و کذلک سمع رسول الله، در رکعت اول هفت تا بود در رکعت دوم فرمود چهارتا تکبیر می گویی این تکبیر رکعت دوم را برای رکوع واجب ندانسته اند. این معلوم می شود که چون تکبیر آخری رکعت دوم تکبیر بر رکوع هست تکبیر بر رکوع اش هم اگر فتوای بر وجوب بدهیم برای رکعت اول است درحقیقت جمع صدر و ذیل روایت این می شود که درحقیقت دوازده تا هست اما تکبیر رکعت دوم برای رکوع است و چون لازم نمی دانند ذکر نکرده است و صریحا گفته است چهارتا و توجیه دیگری نداریم. در روایت اول می گوید که در رکعت اول هفت تکبیر و رکعت دوم پنج تکبیر. بعضی از فقهای شیعه مثل بعضی از عامه گفته اند که در رکعت اول تکبیرات قبل از قرائت است و در رکعت دوم بعد از قرائت است ابن جنید هم از فقهای شیعه این را پذیرفته است طبق نظر عامه در حقیقت.
دوشنبه 28 تیر 1395
|