صلاة جلسه صد
بسمه تعالی
در نماز عید غیر از حمد و سوره قنوت هایی دارد و قبل از هر قنوت تکبیر، اختلاف هست که این قنوت ها و تکبیرها وجود دارند یا استحباب البته بدیهی است اگر اصل نماز آیات را واجب ندانیم آن وقت منظور از وجوب قنوت ها و تکبیرات یعنی وجوب شرطی یعنی برای صحت نماز عید اینها شرط هستند ولو اینکه نماز عید مستحب باشند، مشهور معتقدند که قنوتات واجب است نسبت به اکثر مشهور تعبیرات مختلف هست در جواهر و بعضی کتب دیگر بعضی ها دارند علیه الاکثر بعضی دارند که المشهور، مرحوم سید مرتضی در انتصال ادعای اجماع را دارند، در مقابل مرحوم محقق در معتبر و علامه در تحریر معتقد استحباب هستند، دلیلشان سه چیز می تواند باشد. اول اصل نمی دانیم وجوب دارد یا خیر اصل عدم وجوب یا بگویید اصل برائت از وجوب، در مستحبات بنابراینکه اصل نماز عید را مستحب بدانیم در اجزاء مستحب هم می شود برائت جاری کرد منظور از برائت هم این هست که برائت از لزوم تکلف اتیان این جزء برای رسیدن به هدف مثل اینکه مثلا می گویید می خواهید حاجتتان روا شود فلان چیز را ده بار بخوان احتمال می دهی که پانزده بار لازم باشد این پنج تای اضافه می توانی برائت جاری کنی که ولو برائت اصطلاح در وجوبات گفته می شود ولی قوه قابل بیانش در واجبات هست ولی اصل حدیث رفعش اختصاص ندارد به واجبات به آن معنا خلاصه یک دلیلشان اصل می تواند باشد. دلیل دوم روایاتی که قنوتات در آنها آمده است مستحباتی هم در آن آمده است در سیاق مستحبات ذکر شده است و سیاق تأیید می کند استحباب را که بعضی روایاتش را می بینیم. سوم اینکه در یک روایتی به خصوص کلمه ینبغی دارد در باب دهم از همین باب صلاته روایت 19 اینطور دارد: سئلته عن الصلاة یوم الفطر قال رکعتین بغیر اذان و اقامه بعد دارد و ینبغی للامام ان یصلی قبل الخطبه خود این معلوم می شود که ینبغی ظهورش در استحباب هست که لزوم ندارد حتما نماز قبل از خطبه باشد بعد می گوید والتکبیر فی الرکعة الاولی یکبّر ستّاً ثمّ یقرأ ثمّ یکبرالسابعة ثمّ یکبّرالسابعة ثمّ یرکع بها تا می رسد به اینجا و ینبغی ان یتضرع بین کل تکبیرتین و یدعوا الله شایسته هست که بین هردو تکبیر دعا بکند، یتضرع منظور همان دعاست که قنوت هست پس از این معلوم می شود که قنوتات مستحب هست، تضرع کند و دعا کند یعنی همین دعایی که در قنوت می خوانیم با ینبغی آمده است و ظهور ینبغی استحباب هست. به این سه وجه می شود برآقایان استناد کرد اما اصلش که روایاتی داریم که ظهورش وجوب است نوبت به اصل نمی رسد. در همین باب دهم روایت سوم عن الصادق(ع) فی صلاة العیدین قال یکبّر ظاهر یکبر ولو مضارع است ولی مضارع دربیان مقام تکلیف هست مثل امر می ماند ثمّ یقرأ ثمّ یکبّر و یقنط بین کل تکبیرتین بین هردو تکبیر یک قنوت می خواند، با وجود یک چنین دلیل و مشابه این در روایات نوبت به اصل نمی رسد که اصل برائت یعنی حدیث رفع و یا اصل عدم وجود به عنوان استصحاب و مانند اینها، بنابراین نمی توانیم حرف بعضی ها مثل مرحوم محقق در معتبر و علامه در تقدیر که قائل به استحباب شدند نمی شود پذیرفت، ظهور این قبیل روایات وجوب است و مشهور هم قائل به وجوب هستند. البته امر به معنای استحباب هم می آید اما چیزی که هست ظهورات متّبع هستند و ظهور این در وجوب هست. در مورد تکبیر هم این اختلاف هست، که قنوت واجب اما الله اکبر هم واجب هست؟ بعضی ها از جمله مرحوم صاحب حدائق نسبت می دهند به اکثر که قائل به وجوب هستند عبارت جواهر هم همینطور هست، دلیلشان هم تباطر اخبار، روایات متعددی داریم از جمله همین که خواندیم که تکبیرات را می گوید و ظاهرش هم وجوب هست. از مرحوم شیخ مفید و همینطور از مرحوم محقق نقل هست که قائل به استحباب شدند. ببینیم که دلیلشان چیست. در همین باب دهم یک روایت هست روایت 17، روایت صحیحه هست عنهم یعنی مرحوم شیخ طوسی از حسین بن سعید از ابن ابی عمیر عن عمربن اُذینه عن زراره، زراره می گوید عن عبدالملک بن اعین یعنی برادر ایشان سئل اباجعفر(ع) عن الصلاة فی العیدین می گوید عبدالملک بن اعین از امام باقر درباره نماز در عیدین سوال کرد فقال الصلاة فیهما سواء حضرت فرمود نمازش هردو مثل هم هست، یعنی عید فطر و عید اذهی همه نمازشان مثل همدیگر هست بعد یکبرالامام تکبیرالصلاة قائما امام تکبیرش را ایستاده می گوید کما یصنی فی الفریضه همانطور که در فریضه انجام می دهد، ظاهرش این است که اینها مستحب هستند ثمّ یزید فی الرکعة الاولی ثلاثه تکبیرات در رکعت اول سه تکبیر دیگر اضافه می کند سه تکبیر هم در رکعت بعدی غیر از تکبیر فی الصلاة تکبیر رکوع و تکبیر سجود بعد می گوید و ان شاء ثلاثا و خمسا اگر می خواهد سه تکبیر و پنج تکبیر هست و ان شاء خمسا و سبعا اگر می خواهد پنج تکبیر است و هفت تا، یعنی پنج یک رکعت و هفت یک رکعت است که این زیدش طبق روایات دیگر هست بعد ان یلحق ذلک الا وتر بعد از اینکه البته به وتر ختم کند. از این روایت خواستند استفاده استحباب کنند، این اولا انشاء دارد بعد بعید نیست از یصنع الفریضه متوجه شویم بعد هم اینکه می گوید هرکاری بکنی اشکال ندارد فقط به وتر ختم کن اینکه اشکال ندارد و جزء مستحبات است که ذکر را به وتر بگوید. اما اولا قول به استحباب تکبیرات بیشتر برای عامه هست شیعه عقیده اش این نیست مشهور این است حالا از مرحوم مفید و مرحوم محقق نقل کردند، مرحوم مفید که در آن شرائط اول تکون شیعه آنقدر مشکلات داشتند که فرصت خیلی برای دقت در این مسائل جزئی را نداشتند، حتی مرحوم شیخ هم که بعد از او آمد، بعد از مفید سیدمرتضی بعد از سیدمرتضی شیخ طوسی باز آنقدر کار زیاد هست الی ماشاءالله اشتباهات هست که بارها گفتیم به این معنا محقق هم کتب هایش فرق می کند. معتبرش اسبع از شرایع هست در شرایع ایشان دقت های خاصی دارد و بعضی آنقدر متن شرایع را مهم می دانند که مثل مرحوم آقای بروجردی که می فرمود شرایع مثل قرآن فقه هست می خواهد بگوید آن مسائل اساسی را ایشان آورده است در متن شرایع قبل آنجا که فروعٌ می گوید. به هرحال اگر این روایت ظهور در استحباب داشته باشد اعراض اصحاب هست. بنابراین مسئله می توانیم بگوییم روشن هست. هم تکبیرات و هم قنوتات واجب هستند و این روایتی که خواندیم مقابل آنها کاری از آن نمی آید مخصوصا هم که در تعداد تکبیرات هم مثل خود عامه گفتند، عامه هم می گویند سه تا اول سه تا بعدی که قبلا عقایدشان را خواندیم و خاصه اینطور نمی گویند. پس قنوت واجب و ذکر هم واجب، منظور از ذکر تکبیر هست. در قنوت چه بخواند؟ از بعضی روایات استفاده می شود هردعا و هرذکری فرقی نمی کند افضل ذکر خاص هست، روایات یقنص به طور مطلق زیاد هست ذکر خاص هم در بعضی جاها آمده است که بعضی را عرض می کنیم: در باب 26 از ابواب صلاة عیدین روایت اول صحیحه محمدبن مسلم، سئلته عن الکلام الذی یتکلم به فی ما بین التکبیرتین العیدین می گوید از امام پرسیدند کلامی که بین دوتا تکبیر می گوییم در قنوت نماز عید چه باشد؟ قال ما شئت من الکلام الحسن هر حرف خوب، منتهی اینجا ندارد دعا ولی در بعضی روایات داشت دعا، طبق این ممکن است اوصاف خدا را بگوید و دعا را نگوید. در روایت دوم دعا هم دارد باسناد مرحوم شیخ طوسی می رسید محمد بن عیسی بن علی منصور عن ابی عبدالله(ع) قال: تقول بین کلّ تکبیرتین فی صلاة العیدین این دعا را می کنیم که قسمت عمده اش همین دعای معروف هست اللهم اهل الکبیریاء والعظمه و اهل الجود و جبروت و...، شبیه دعای معروف هست ولی با دعای معروف فرق دارد، به هرحال از بعضی روایات اطلاق استفاده می شود چون جمع در مستحبات لازم نیست به اطلاق و تقیید باشد، بارها عرض کردیم اطلاق و تقیید فرع وحدت اراده است می گوید اذا افطرت اتر رقبة یک دلیل هم می گوید اذا افطرت اتر رقبة المومنة آنجا ما می دانیم یک کفاره بیشتر ندارد، آنجا وحدت اراده کشف می شود وقتی وحدت اراده کشف شد می شود قید پس حتما باید رقبه مؤمنین باشد اما در مستحبات دلیل بر وحدت اراده نداریم، مستحب است انجام دهی می خواهی این دعای خاص را انجام دهی یا می خواهی مطلق کلمه حسن، برای اینکه اینجا دلیل نداریم که یک چیز معینی شارع نذر کرده باشد که باید بگویی، مستحبات است، مسئله کفاره ای نیست که بگوییم یک کفاره لازم است و وحدت اراده است و وحدت اراده در مستحبات کشف نمی شود برای اینکه احتمال درجات فضیلت است. دو جور گفته است به درجات فضل، افضلش این دعا هست ولی مطلق کلام حسن کافی است. در همین باب 26 روایت چهارم تقول فی دعاء العیدین بین کلّه تکبیرتین تقول چه می گویی این ذکر، الله ربّی ابدا والاسلام دینی ابدا والمحمد نبیّی ابدا والقرآن کتابی ابدا والکعبة قبلتی ابدا و علیٌ ولیٌ ابدا والاوصیاءُ ائمتی ابدا و تسمی آخرین نام اهل بیت را می بریم ولا احد الّی الله، پس ذکر آنطور که خاص باشد واجب نیست اذکار مختلف کل کلام حسن، جمع بین روایات اینطور می شود. خطبه بعد از نماز هست این را قبلا عرض کردیم، به خلاف نماز جمعه که خطبه قبل از نماز است. اگر بخواهد در عیدین خطبه را قبل از نماز بخوانند این بدعت است. در باب 10 از همین ابواب روایت هشتم را ملاحضه کنید قال تکبیرالعیدین لصلاة قبل الخطبه روایت دیگر هم داریم که در عیدین قبل از خطبه نماز خوانده می شود. می گوید در نماز جمعه چون تکرار است هرهفته اگر اول نماز باشد بعد خطبه در نماز جمعه نماز را می خوانند و می روند و به زور باید نگه دارید و در اسلام نمی خواهد چیزی زوری باشد. اما در عیدین چون درسال دو دفعه بیشتر نیست این اشکال ندارد که نماز را اول می خوانند و خطبه بعد از نماز است اصلا در دستور این هست مردم هم می نشینند. حتی اگر ما قائل شدیم که نماز عید فردی باطل است و جماعت لازم است باز هم اینجا مسئله همین است در این جهتش فرقی نمی کند. خطبه در زمان غیبت خیلی ها گفته اند وجوب ندارد، تقریبا همینطور هم هست خطبه برای جماعت است و گفته اند خطبه وجوب ندارد در فردی. مرحوم صاحب جواهر یک تعبیری دارد می گوید حتی در هر جماعتی هم خطبه نیست مثلا یک امام است و یک مأموم اینجا خطبه خواندن یک قدری بی خود هست، ادله خطبه در نماز عیدین اینجور نمازجماعت ها را نمی گیرد، متعارف جماعت ها را می گیرد. در قرائت نماز عیدین اولا مستحب هست که به جهر باشد چه امام و چه فردی مأموم هم که باید گوش دهد، در باب 32 از همین ابواب کان رسول الله(ص) یعتمُّ فی العیدین در عیدین عمامه می بستند پیامبر، و یجهر القرائة کما یجهر فی الجمعة پیامبر اینطور گفته است در نماز عیدین جهر به قرائت می کرد همانطور که در جمعه هم جهر به قرائت می کرد ظاهرش هم این است که صلّ کما رأیتم یصلی این را هم باید جهر رعایت شود. در یک روایتی دارد در همین باب 32 روایت محمدبن قیس هست عن الباقر(ع) محمدبن قیس معتبر است و از کثیرالروایة هم هست، بیشتر هم در باب قضاوت روایت دارد، عن الباقر(ع) می گوید اذا صلّی فی الناس صلاة فطرٍ ظاهر باطن این است که امام باقر، امام باقر اگر نماز فطر یا نماز عید قربان می خواند یسمع من یلی نزدیکان خودش را می شنوایانید ولی لایجهر بالقرائة جهر نمی کرد، این روایت یعنی چه؟ آن روایت می گوید پیامبر جهر می کرد ولی این روایت می گوید که جهر نمی کرد. اولا من فکر می کنم یک افتادگی داشته باشد امام باقر نباشد ولو امام باقر می شود خصوصی نماز عید را بخواند اما صلّی فی الناس تعبیرش یک قدری خلاف ظاهر هست و به علاوه جمع این با آن روایت لایجهرالقرائة یعنی داد زدن فریاد نمی کرد جهر یعنی همین جوهره صدا داشتن گاهی جوهره صدا به همین مقدار کمی هم که کناردستی بشنود این جهر هست، حتما لازم نیست که جهر آدم فریاد بزند، گاهی اوقات اخفات رساتر از جهر هست. جهر حداقل جوهره صدا، اما اخفات می کند جوهره ندارد ولی تا ده متر آن طرف تر هم مثلا می شنود. قاعدتا جمع بین این دو روایت باید همین باشد که عرض کردم. مطلب دیگر اینکه در نماز عید بهتر این است که بروند در صحرا نماز بخوانند الا در مکه که خوب است در مسجدالحرام نماز بخوانند، روایت متعدد داریم در باب هفدهم از همین ابواب صلاة عید دو روایت است که این را عرض می کنیم. یکی روایت سوم از همین باب، السنة علی اهل الانصار ان یفرض من امثالهم فی العیدین سنت در اهل شهرها این است که از شهرشان بیرون بیایند تا بروز پیدا کند دیده شود الا اهل مکه فعندهم یصلون فی المسجدالحرام، در مسجدالحرام نماز بخوانند. در همین باب 17 در روایت هشتم هم دارد السنة علی اهل الامصار ان یقرأ من الامصار هم فی العیدین الا اهل المکه فانهم یصلون فی المسجدالحرام.
دوشنبه 28 تیر 1395
|