صلاة جلسه صد و دو
بسمه تعالی
عرض شد که در زمان غیبت خطبه لازم نیست برای عیدین، اگر فردی خواند که خطبه اصلا معنا ندارد اگر جماعت یک نفری یا دونفری خواند این هم بعید نیست ادله منصرف باشد ولی به هرحال دلیلی بر وجوب در زمان غیبت نداریم، اصل نمازش مستحب هست آن وقت چطور خطبه اش مستحب باشد وجوب شرطی هم اگر باشد دلیلی نداریم. مرحوم صاحب حدائق سه، چهار دلیل آورده برای اینکه در زمان غیبت هم خطبه واجب است. اول عبارت فقه الرضا عبارت این است: لایکون الا بامام و خطبه نماز عید نمی شود مگر به امامی و خطبه جوابش خیلی روشن هست سند ندارد فقه الرضاء معلوم نیست که برای چه کسی هست، بعضی گفته اند برای پدر صدوق، ولی بعضی جاها جور نیست، احتمال قوی داده شده که برای یک علمایی است که معاصر بوده اسمش هم علی بن موسی بوده که نمی دانیم کی هست. دلیل دوم آن روایتی که دیروز خواندیم من تکمیلش کنم، روایت دوازدهم از باب 11 صلاة عید، روایت این بود که نماز عید خطبه اش بعد از نماز است در جمعه خطبه قبل از نماز هست، این راجع به این جهت است استناد به این کرده اند اگر خطبه مستحب بود از اول اینطور صحبت می کرد که خطبه مستحب هست حضرت تحلیل های دیگری آورده است گفته است خطبه در جمعه قبل از نماز است برای اینکه مردم متفرق نشوند، در عید بعد از نماز است چون در سال دو دفعه بیشتر نیست و مردم می نشینند، این برای نماز واجب است و خطبه واجب اگر از اول مستحب بود به ما می گفت خطبه مستحب هست، این هم جوابش روشن است حضرت در این روایت که دیروز به تفصیل خواندیم می خواهد محل خطبه را بگوید که خطبه محلش کجاست کاری به وجوب و استحباب ندارد. دلیل دیگری از صاحب حدائق نقل شده است و آن اینکه با اجراء خطبه یقین به برائت پیدا می کنیم، اگر خطبه را نخوانیم یقین نداریم به برائت بنابراین باید خطبه خوانده شود، جوابش این است که ما یقین به اشتغال نداریم در زمان حضور خطبه لازم است اما در زمان غیبت یقین به اشتغال نداریم تا یقین برائت بخواهد. یک مطلب دیگر از صاحب حدائق نقل است و آن اینکه ظاهر روایات این است که خطبه در ماهیت نماز عید دخالت دارد. این هم از کجا ثابت است که دخالت دارد؟ اگر در ماهیت این دخالت داشت پس فرادی هم نباید بخواند. بنابراین خطبه مستحب می شود. در مکروهات بودیم یکی از مکروهات این است که برای خطیب که منبر درست می کنند نماز عید بیرون شهر در صحراست یا در منطقه باز منبرها را معمولا زیر سقف می گذارند که از بین نرود، حالا او چکار کند می گویند در نماز عید منبر اینجا را بیرون نبرند همانجا از گلی خاکی یا وسایل دیگری منبر درست کنند، پیامبر در عید غدیر از جهاز شتران منبر درست کرد و رفت بالا و سخنرانی کرد. علی ای حال در باب 33 از همین ابواب صلاة عید صحیحه اسماعیل بن جابر 1/33 عن الصادق(ع) فی صلاة العیدین لیس فیها منبر، منبری که آنجا نیست نبرند از مسجد یا از جای خود منبر بیاورند المنبر لایحوّل من موضعه از جایی من بعد جای منبر را عوض نکنند بیاورند آنجا لکن یصنع للامام شبه المنبر من طین، یک چیزی شبیه منبر درست کنند فیخطب الناس ثمّ ینزل این هم یکی از مکروهاتی که منبر را بخواهند بیرون ببرند. راجع به خروج زن ها ما قبلا عرض کردیم اما به بعضی ادله برخورد کردیم که توضیح دهیم. ولو بگوییم نماز عید فریضه هم هست اما زن ها لازم نیست بیرون بیایند برای اینکه یسقط العید عن کل من یسقط عنه الجمعه نماز جمعه از گردن هرکسی ساقط است نماز عید هم از گردن او ساقط است، از زن ها نماز جمعه ساقط است حالا که ساقط است از بعضی روایات استفاده می شود که بیرون نیایند، از جمله در باب 28 در همین ابواب روایت دوم لایأمّ بهنّ ولایخرجن نمی خواهد خودت برای زن ها نماز جماعت عید را بخوانی بیرون هم نیایند برای نماز عید و لیس علی النساء خروج زن ها لازم نیست برای نماز بیرون بیایند و قال اقلّوا لهنّ من الهیئة فرمود زیباییشان را کم کنید حتی لایسئلن الخروج که معلوم می شود زن هایی که دلشان می خواهد بیرون بیایند به خاطر اینکه خودشان را نشان دهند، بشر اینگونه است که می خواهد امتیازات خودش را به دیگران نشان دهند مردها هم شاید اینگونه باشند منتهی هرکسی در وادی خودش. در بعضی روایات قبلا خواندیم فقد اجوزها اینطور است 3/28 سئلت اباعبدالله عن خروج النساء فی العیدین قال لا بیرون نیایند الّی العجوز مگر پیرزن ها علیها منقلاها، منقل وسیله راه رفتن یعنی کفش فقط کفشش را پاک کند که پاش برهنه هم نباید باشد. از این روایت به خوبی استفاده شد که بیرون نیایند. اما در روایت چهارم این باب لابأس بان یخرج النساء بالعیدین اشکال ندارد که زن ها در نماز عید فطر و عید قربان بیرون بیایند للتعریض للرّزق برای اینکه خودشان را در تعرض رزق قرار دهند این را قبلا خواندیم که دعائم الاسلام معنا کرده بود که رزق یعنی نکاح، یعنی چه؟ یعنی خودشان را در معرض ازدواج درآورند، ما در معلقات عروه دنبال این روایت و تفسیری که کرده اند نوشته ایم که از عجایب این معنا و خلاف ارتکاز متشرعه هست، و ایشان اینطور معنا کرده است والا تعرض لرّزق شاید این باشد که اینها بیایند دعا کنند در نماز برای زندگی شان به هرحال برخلاف روایات قبلی است. این روایت مرسله هست، شهید در ذکری می گوید ابن ابی عمیر نقل کرده است. یک روایت دیگر هم هست که آن هم مرسله است که می گوید عن علی(ع) فرمود لاتحبس النساء من الخروج الی العیدین فهو علیهنّ واجبٌ مانع نشوید که زن ها بیرون بیاید در عیدین واجب است که بیرون بیایند. این هم عجیب است و درست به نظر نمی رسد ضمنی اینکه روایت مرسله هست. در یک روایت که قرب الاسناد است تاحدودی سندش بهتر است روایت شش از باب 28 سئلته عن النساء هل علیهنّ من صلاة العیدین والجمعة ما علی الرجال آیا همانطور که بر مردها وظیفه هست بر زن ها هم نماز عیدین و جمعه وظیفه هست، قال نعم بله این هم وظیفه هست. این روایت هم خلاف آن روایاتی است که قبلا خواندیم اما راوی این روایت عبدالله بن حسن است در قرب الاسناد بسیار روایاتش است سابقا هم عرض کردیم عبدالله اسناد توثیقی برایش نیست. بنابراین همان روایات اولیه که خواندیم، آن روایت تعرض لرزق را نفهمیدیم، معمولا ازدواج را رزق نمی گویند. این یک معتبر هست که می گوید بیرون بیایند برای تعرض رزق، عرض کردم اگر منظور پول هست یعنی بیایند گدایی مثلا؟ علی ای حال خیلی به نظر بعید است که بیرون بیایند تا شوهر پیدا کنند. امام فقط قرائت را تحمل می کند از طرف مأمومین، تکبیرات و قنوتات را خیر، سقوط یک وظیفه با فعل غیر دلیل می خواهد که قرائت از ما ساقط است به فعل غیر، به فعل امام او می خواند از ما ساقط اما همه جا اینطور نیست و دلیل می خواهد، در نمازهای غیر عید هم قنوت از گردن مأموم ساقط نیست با خواندن امام، امام تحمل قنوت نمی کند از طرف مأموم عیدین هم همینطور، در یومیه هم که همه می دانند در آنجا تحمل نیست فقط در قرائت هست و در اینجا هم به طریق اولی این هم یک مطلب. تطابق لازم نیست اما این یک قنوت خواند او یک قنوت دیگر این یک دعایی خواند و او یک دعای دیگر اینها اشکال ندارد، قبلا گفتیم که این دعاهایی که می خوانیم منحصر نیست به این دعاها متعارف این دعاهایی است که همه می خوانند. مطلب بعدی اگر در تکبیرات نماز عید و در قنوتات شک کرد در نمازهای یومیه در رکعات اگر شک کردیم بنابر اکثر می گذاریم الا در نافله اینجا هم چه در نافله اش و چه فریضه اش که در زمان حضور است اگر شک کردیم ادله یومیه اینجا جاری نیست و اینجا بنابر اقل گذاشته می شود قاعدتا مطلق هم هست و اختصاص ندارد به زمان غیبت، می توانیم بگوییم که فرق می کند بین محل و خروج از محل، اگر در محل است بنابر اقل یعنی نیاورده است و بیاورد اگر از محل خارج شده است و حالا شک می کند بنا می گذارد بر اینکه آورده ام از باب قاعده تجاوز. یک مطلب دیگری و آن اینکه نماز عیدین دو رکعت است اگر شک کردیم که رکعت اول هستیم یا دوم قاعده اش این هست که باطل باشد برای اینکه قبلا خواندیم در نمازهای دو رکعتی شک در رکعات موجب بطلان هست، نماز سه رکعتی مثل مغرب هم همین طور است نمازهای دو رکعتی مطلقا حتی نماز مسافر بنابراین اینجا هم بگوییم که اگر شک کرد نماز باطل است، آیا در زمان غیبت هم همینطور است؟ در زمان غیبت این مگر نافله نیست، اگر نافله هست در زمان غیبت می گوییم بنابر اقل، نمی توانیم بگوییم باطل است. مرحوم شهید در ذکری مطلب را عنوان می کند و می گوید باطل است قاعدتا به اعتبار اصلش هست ولی الان نافله هست حالا اگر کسی نماز شب را نذر کرد واجب شد، آنجا چکار می کنیم، خلاصه اگرچه نماز عید و لو در زمان حضور واجب است ولی الان بالاخره نفل است، قاعدتا باید بنابر اقل بگذاریم، مرحوم شهید یک مطلب دیگر را هم عنوان کرده است و آن اینکه بگوییم که اگر تعداد قنوت ها را هم شک کرد بگوییم مبطل است برای اینکه آن مربوط به رکعت اول و دوم است، در رکعت اول وقتی شک می کند در قنوتات و در تکبیرات شک در دو رکعت اول نماز عید است بنابراین این را هم بگوییم باطل است اما چیزی که هست مگر در نماز یومیه اگر شک در اجزاء کردیم مثلا شک کردیم که یک سجده خواندید یا دو سجده نمی گویید باطل است یا در اذکار نمی گویید باطل است در عدد رکعات می گویید مبطل است، بنابراین فرمایش شهید در ذکری به نظر درست نمی آید. مسئله بعدی که مسئله هفتم است که سید عنوان کرده است، اگر مأموم وقتی رسید که امام مقداری از تکبیراتش را گفته است اینجا چکار کند؟ از همین جا وصل می شود به امام و تتمه تکبیرات امام را همراهی می کند، تتمه تکبیرات خودش را وقتی امام تمام کرد پشت سرهم می گوید. ذکر مختصری بگوید و لو سه تا یا الله بگوید، یا ارحم الراحمین بگوید اگر این نشد فقط الله اکبرش را بگوید چهارتا تکبیر مثلا امام گفته است و این وارد شده است از همین جا اقتدا می کند دوتا تکبیر یا یک تکبیر مابقیه را این با امام می گوید و اصلش که سه چهارتا تکبیر از خودش مانده است آنها را امام که تمام کرد و به رکوع می رود پشت سرهم می گوید می رسد ذکرش را هم می گوید نمی رسد مختصر می گوید. اگر موقعی رسید که امام در رکوع است ممکن است بگوییم اینجا هم مثل جاهای دیگر برود به رکوع مثل نمازهای دیگر، آن وقت قنوتات و تکبیرات چه می شود؟ ساقط است. مرحوم سید می گوید بعید نیست اینطور بگوییم. بعید هم نیست حرف مرحوم سید درست است ایشان شک دارد می گوید امکن ان یقال ولی به نظر می رسد که این نه فقط احتمال است و الا ادله ای که ما داریم وقتی که رسید امام در رکوع است این تکبیر بگوید و به رکوع برسد این نماز اینجا هم همینطور است، نمازهای یومیه چطور است که از قنوت می افتد اینجا هم افتاده است، بعید نیست اینطور بگوییم. در باب 45 از ابواب جماعت روایت اول فی الرجل اذا ادرک الامام و هو راکع و کبّر رجل و هو مقیم صلبه ثمّ رکع قبل ان یرفع الامام رأسه فقد ادرک الرکعة اگر کسی وقتی به امام رسید امام درحال رکوع هست این الله اکبر بگوید درحال ایستاده بعد برود به رکوع پیش از اینکه امام سر از رکوع بردارد این رکعت را درک کرده است مطلق است ندارد که یومیه پس اینجا هم اطلاقش می گیرد. این روایت سند نسبتا خوب هست. روایت بعد هم صحیحه حلبی 2 همین باب 45 هست اذا ادرکت الامام و قد رکع فکبّرت و رکعت قبل ان یرفع الامام رأس فقد ادرکت الرکعة عین همان تعبیر است اگر رسیدی به امام و امام به رکوع است شما تکبیر گفتید و به رکوع رسیدی این رکعت را کلا درک کردی و ان رفع رأسه قبل ان ترک فقد فاتتک الرکعة ولی اگر پیش از اینکه تو به رکوع بروی او سربلند کرد آن رکعت از دست رفته است بنابراین این روایات و مشابه این روایات که عرض کردم اطلاق دارد و نماز درست است. مطلب بعدی اگر یادش رفت و قرائت و تکبیر را انجام نداد یا بعضی از قرائت و تکبیرها را انجام نداد نمازش باطل نیست، مثل نماز یومیه هست یادش رفت قرائت را بخواند به رکوع رفت نمی توانیم کاری کنیم نماز درست است، به خلاف رکوع و سجدتین اگر رکوع یادش رفت نماز باطل است و اگر دوسجده یادش رفت نماز باطل است چون رکن است ولی اگر تکبیرة الاحرام یادش رفت این را قبلا عرض کردیم که فقها نوعا گفتند رکن ولی یک قدری اشکال کردیم در حدیث لاتعاد، طهور و وقت و قبله و رکوع و سجود را دارد، تکبیرة الاحرام را ندارد، قبلا بحث کردیم رکن یعنی آن که زیاده و کمش مضر است یا فقط کمش مضر است اینها را قبلا بحث کردیم، اجمالا تکبیرة الاحرام هم فراموش کند باطل است و انگار اصلا وارد نماز نشده است اما قرائت و اذکار دیگر را فراموش کند باطل نیست. از مرحوم شیخ طوسی نقل است که اگر کسی قنوت ها و تکبیرها را فراموش کرد این را قضاء کند، قضاء کند یعنی کی؟ ظاهرش این است که بعد از نماز نه بعد از محل مثلا بعد از رکوع، ما درجاهای دیگر داریم که اگر چنانچه قنوت را یادش رفت بعد از رکوع قنوت را بخواند، روایت هم داریم آیا اینجا هم به همان حکم بگوییم، مرحوم شیخ گفته قضا کند. به نظر می رسد که قضاء بعد از نماز است نه قضاء بعد از محل ولی به تناسب آنجا باید بگوییم، آیا قضاء واجب است یا مستحب است، انجام دادنش مضر نیست برای اینکه ذکر است اما بگوییم واجب است محل حرف است. در باب سوم از ابواب خلل روایت هفتم یک روایتی هست ببینیم چگونه است، عبدالله بن سنان روایتی دارد که می گوید هرچه که فراموش کردید قضاء کنید ظاهرش را هم خواستند وجوب بگویند یعنی به نفع مرحوم سید که بگوییم وجوب است اما به این اطلاقش هیچ کسی عمل نمی کند، قرائت قطعیات است که وقتی رفت به رکوع قرائت دیگر تمام است اینکه می گوید قرائت را باید بعدا بخواند کسی چنین فتوایی نمی دهد. مطلب بعدی اینکه اگر موجب سجده سهو را انجام داد و همینطور تشهد را فراموش کرد یا یک سجده را فراموش کرد آیا سجده فراموش شده یا تشهد فراموش شده قضاء دارد در نماز عیدین یا خیر؟ و همینطور موجب سجده سهو را اگر انجام داد مثل جاهای دیگر آیا این سجده سهو واجب است یا خیر؟ مرحوم سید در مسئله 9 در همین جا می گوید الاحوط اتیان سجدتی السهو فی موجبها آنجایی که موجب سجده سهو هست احتیاط این است که سجده سهو را بیارید بلکه از بعضی روایات استفاده می شود که اظهر نه فقط احوط برای اینکه دلیل موجب سجده سهو اطلاق دارد ما در ابواب خلل هم خواندیم که در هرنماز سجده سهو وقتی که موجب سجده سهو می آورد این باید آن را انجام دهد. در نماز عیدین در نماز آیا و این موارد. مرحوم صاحب جواهر می گوید نه، روایاتی که ما داریم درباره موجب سجده سهو درست است یک اطلاق دارد ندارد حتما در نماز یومیه، موجبات سجده سهو را قبلا خواندیم که چیزهایی که موجب سجده سهو هستند ندارد در خصوص نماز یومیه، اطلاق دارد اما صاحب جواهر می گوید انصراف دارد درست است عبارت مطلق است ولی منصرف است، منصرف به نمازهای یومیه، اگر کسی موجب سجده سهو را انجام داد سجده سهو دارد در نمازهای یومیه نه در نمازهای دیگر مانند آیات و غیرذلک ولو اطلاق دارد اما منصرف هست به نمازهای یومیه اما اطلاق را قبول کردیم انصراف دلیل می خواهد و نمی توانیم این را بیان کنیم.
دوشنبه 28 تیر 1395
|