صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 95-96

صلاة جلسه دوّم




بسمه تعالی

در نماز وحشت چندتا مطلب هست که این ها باید تذکر داده شود اول اینکه دوجور شاید هم سه جور نقل شده است کیفیت آن که در روایات دیروز عبارت کفعمی را و اماره شیخ طوسی و این ها را نقل کردیم، هیچ کدام این ها سند نداشت و مرسل بود و لذا اشکالاتی از جهات متعدد نماز وحشت شده است، اولش اینکه این سند ندارد اگر کسی بخواهد بخواند به قصد ورود نمی تواند بخواند به قصد رجاء ثواب، قصد ورود درست نیست چون سند ندارد.
روایات تسامح در ادله سنن عنوان استحباب اثبات نمی کند، او می گوید اگر کسی انجام دهد ثواب به او می دهند این غیر عنوان استحباب است بنابراین اینکه در رساله ها نوشته می شود که مستحب است این نماز وحشت این از بُعد علمی خالی از اشکال نیست. همین باید بگوییم ثواب دارد از باب تسامح در ادله سنن به علاوه اینکه ما در قاعده تسامح یک اشکالی قبلا کردیم ندیدم کسی متعرض این اشکال شده باشد ولی جای شبهه دارد که و آن این است که احتمال دادیم قاعده تسامح مربوط به روایات ضعیف السند یا مرسل نیست مربوط به روایات معتبرالسند هست، روایاتی که معتبر است ولی خوب ممکن است که واقعیت نداشته باشد، رایت ثقه، راوی ثقه روایت هم مطلقٌ بها ولی ممکن است خلاف واقع باشد مفاد قاعده سنن تسامح در ادله سنن این است که اگر ثوابی علی عمل به شما رسید بلوغ من بلغ ثواب علی عمل بلوغ در قطعی الکذب یقینا جاری نیست، یک نفری که من می دانم دروغ می گوید، حالا اگر دروغ قطعی مصداق قاعده تسامح نیست چیزی که مشکوک است که آیا دروغ است یا غیر دروغ، اینجا مشکوک می شود که آیا مصداق ورود هست یا خیر، تمسک به عام در شبهه مصداقی می شود.
بنابراین ما احتمال می دهیم که قاعده تسامح در ادله سنن برای روایات معتبره هست، معتبر است ولی امکان دارد که خلاف باشد، امکان دارد که اشتباه باشد، روایات معتبر صحیح السند داریم که خلاف است مگر روایات نداریم در تحریف قرآن روایات صحیح السند ولی قبول که نمی کنیم، غرض اشکال اول در این روایات نماز وحشت این هست که چون سند ضعیف است به قصد ورود نمی شود خواند یک، دوم اینکه عنوان مستحب ثابت نمی شود، سوم اینکه قاعده سنن هم اینجا درست نمی کند به همین جهتی که عرض کردم و اما اشکالاتی دیگر:
اشکال بعدی اینکه این روایاتی که در باره نماز وحشت خواندیم به طور مطلق اثبات استحباب علی فرضه نمی کند اگر صدقه ندارد و خواندیم دیروز برایتان می گوید سخت ترین ساعت، ساعت اول یا لیله اول یا ساعت اولی که در قبر می گذارند و وقتی یک کسی چنین می شود شما برای او صدقه بدهید، دلیل اول صدقه هست فان لم تجدوا اگر چنانچه صدقه ندارید آن وقت فلیصلّ احدکم نماز بخوانید، پس اینکه نماز وحشت بلافاصله خوانده می شود این مطلق نیست، دلیل برای کسانی که صدقه ندارند، اگر صدقه ندارند. البته که صدقه یک معنی عام دارد شامل نماز هم ممکن است شود ولی ظهور صدقه از نظر عرفی در مال است و الّا البته صدقه معنای عام دارد نشر علم این هم یک صدقه ای هست، در آن روایت هم دارد که اذا موت ابن آدم انقطع عمله الّا ثلاث این ثلاث یکی صدقه جاریه هست و یکی کتاب هست این ها هم مصداق صدقه حساب می شوند ولی ظهور عرفی صدقه مال هست پس اثبات علی فرض اینکه استحباب هم ثابت کنیم مطلق نیست آن جاهایی که شخص پول ندارد صدقه بدهد، این هم یک مطلب، مطلب دیگر اینکه رسم شده است به چهل نفر می دهند که نماز وحشت را بخوانند خیلی ها رسم بر این دارند، آن هایی که امکانات مادی دارند معمولا دیده شده است که پول می آورند می گویند برای من به چهل نفر بدهید که نماز وحشت بخوانند، یک قدری با ظاهر این روایات نمی سازد.
ظاهر این روایات این است فلیصلّ احدکم اگر پول نداری صدقه بدهی یکی از شماها نماز را بخواند، فلیصلّ احدکم آن وقت کانّ تکرارش یک قدری موجب اشکال می شود، عدد چهل نفر چهل تا بخوانند فلیصلّ احدکم، الّا ان یقال احد در اینجا نه به معنای به اصطلاح نفی زائد است فلیصلّ احدکم نه اینکه بیشتر کسی نخواند، دو نفر نخوانند و یک نفر بخواند، این در حقیقت تأکید در قضیه هست یعنی یک نفر را ترک نکنید فرق می کند کلمه احد جا به جا، مثلا در داستان کهف آن جا احد نفی زائد است فبعثوا احدکم ببلغکم هذا وقتی اصحاب کهف رفتن در غار بعد از سی صد سال که در خواب رفتند بیدار شدند یکی از آن ها یا همه به همدیگر گفتند یک نفر در شهر برود یک قدری غذا تهیه کند، فابعثوا احدکم یک نفر از خودتان را بفرستید، آن جا احد نه اینکه ده نفر هم شد اشکال ندارد احد یعنی حتما یک نفر بیشتر نه برای اینکه خطر دارد ولایشعر انّ بکم احداً ابدا مواظب باشید کسی نفهمد، آن جا احد به معنای یک نفر و نفی زائد است ولی در این جا احد به این معنا نیست به تناسب حکم وضوء، تناسب حکم وضوء دست عرف که بدهیم آن جا می گوید چون موضوع وحشت و خوف و حراس است فقط یک نفر و بیش از یک نفر نه ولی اینجا می گوید ترک نکنید ولو یک نفر هم شده ترک نشود به تناسب موضوع این را می فرماید.
ظاهر روایت می گوید یک نفر فالیصلّ احدکم مگر اینکه حمل بر تأکید شود که می خواهد بگوید یک نفر حداقل ترک نکند بعید هم نیست چون نماز نماز است و حد و اندازه نباید داشته باشد.
آن وقت بیش از یکی دو بحث هم دارد، یکی اینکه چند نفر بحث آن همین بود یکی هم این بود که و لو یک نفر ولی چند دفعه نماز، یک نفر ولی چهل دفعه بخواند یا ده دفعه بخواند معمولا متعارف متدیّنین این است که می گویند چهل نفر، هیچ کدام دلیل روشنی ندارد ولی نمی توانیم هم بگوییم اشکال دارد چون اگر از فلیصل احدکم ما تأکید فهمیدیم بنابراین چه چهل نفر یا یک نفر چهل تا نماز بعید نیست منتهی در عین حال قصد ورود نباید بکنید به خاطر اینکه اصل آن هم بالاخره ثابت نیست.
اشکال بعدی این است که نماز عبادت است اینکه عبادت کس دیگر برای دیگری انجام دهد، این خلاف آن اخلاص عبادت است و خلاف قربت است. یک کسی عبادتی را انجام می دهد برای دیگری خودش باید عبادت کند مثل اینکه مثلا یک نفر بی ادبی کند به شما بعد دیگری بگوید عذر می خواهم، باید خود طرف عذر خواهی کند نه یک نفر دیگر، به چه درد می خورد، این می خواهد عبادت کند باید هرکسی خودش عبادت کند نه یکی عبادت کند برای دیگری، خلاف اخلاص، خلاف قربت این ها گرفته شده است و لذا در نماز و روزه استیجاری بعضی ها اشکال کردند، در آن جا دو عقیده است بعضی ها قبول دارند و بعضی ها اشکال می کنند نماز استیجاری را، اشکال این است عبادت را هرکسی باید خودش انجام دهد بنابراین دیگری بخواهد انجام دهد به درد ما نمی خورد، نمی گوید مرده بلند شود بخواند ولی دیگری که می خواهد برای این مرده بخواند بیخود است مثل اینکه دیگری عذرخواهی کند برای دیگری.
این در تمام نماز و روزه های استیجاری مطلب جاری است مرحوم شیخ در مکاسب عبادات استیجاری را بحث کرده است، خیلی آقایان دیگر هم در محل خودش این مطلب را بحث کردند.
اول اینکه آیا قصد قربت با نماز استیجاری منافات دارد؟ در نماز استیجاری نمی شود قصد قربت کرد؟ در جواب گفتند چرا از باب داعی بر داعی، الداعی علی الداعی یعنی به او پول می دهیم که آن نماز را به قصد قربت بخواند اصلا پول را می گیرد برای نماز به قصد قربت، قصد قربت می کنیم، قصد قربت یعنی للله به خاطر خدا بلند می شوم نماز می خوانم حالا به خاطر خدا را دارد منتهی خدا را باز برای پول اشکال ندارد مثل اینکه همه نمازهایی که ما می خوانیم نماز می خوانیم برای خدا اما برای اینکه جهنم نرویم، نماز می خوانیم برای خدا برای اینکه بهشت برویم، در مستحبات هم نماز می خوانیم برای خدا اما برای چه برای خدا نماز می خوانیم؟ برای به ما روزی زیاد دهد و از این قبیل این ها همه از باب داعی بر داعی هست، این ها طول است نه عرض، در عرض هم نیستند پول و خدا، بهشت و خدا، نفی جهنم و خدا، این ها همه در طول همدیگر هستند، نماز می خوانیم برای خدا برای اینکه به ما پول بدهد، نماز می خوانیم برای خدا برای اینکه جهنم نبرد و هکذا این هم یکی هست، پول می دهیم به آن شخص که نماز بخواند به قصد خدا  برای خودش یا دیگری،  بنابراین می توانیم بگوییم  در نماز استیجاری شبهه ای نداریم.
حالا اشکال این است که اینجا با نماز استیجاری هم فرق دارد. در نماز استیجاری شخص پول می گیرد که نماز بخواند برای دیگری، دیگری تکلیف داشته است انجام نداده است ما می خواهیم برای او انجام دهیم اما اینجا چه؟ مرده تکلیف دارد برای نماز وحشت؟ این که نیست، دلیل نماز وحشت برای بعد از مردن این مرده هست تا زنده بود که تکلیفی ندارد در این جهت، موردی ندارد دفنی نشده است، بعد از مردنش هم که مرده تکلیفی ندارد پس این با نماز استیجاری خیلی فرق دارد. در نماز استیجاری آن شخص میت مکلّف بوده به نماز حالا دیگری از طرف او نماز می خواند اما اینجا این شخص که نماز وحشت می خواند از طرف میّت که نمی خواند، میّت که مرده است این نماز برای بعد از مردن هست، تکلیف برای زنده هست نه برای مرده، ما برای این مرده می خوانیم نه اینکه بدل از خواندن مرده، مرده اینجا تکلیفی ندارد، بنابراین این با نمازهای استیجاری هم فرق دارد.
لذا بعضی بزرگان که حتی در نماز استیجاری اشکال نمی کنند اینجا اشکال کردند، مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی در وسیله اشکال می کند، بعضی محشین عروه اشکال می کنند می گویند این نماز وحشت اشکال دارد، مرحوم صاحب حدائق می گوید اصلا بدعت است این نماز وحشت، تشریع است برای اینکه دلیل روایی که ندارد محکم نیست، از طرفی با نمازهای استیجاری هم سازگاری ندارد و با آن ها هم نمی خواند ادله نماز هم که برای میت که نیست برای خودش هست بنابراین عجانب و استیجار و این ها در این جریان ندارد، بله همینطوری کسی بخواند به قصد رجاء نه به قصد ورود آن هم، همینطوری بخواند نه اجاره نه قرارداد اجاره، همین طوری بخواند احتمالا رجاء ثواب هدیه کند به آن طرف یعنی ثوابش را هدیه کند به آن میّت وگرنه از طرف میّت یا اجیر شدن از طرف میّت این ها اصلا ایجا سازگار نیست.
حالا می شود گفت که حتی اجاره هم معنا دارد اشکال این بود که در کل نمازهای استیجاری با قصد قربت منافات دارد گفتیم منافات ندارد مثل نماز برای جهنم نرفتن یا برای بهشت رفتن و مانند این ها اما گفتیم اینجا با نماز استیجاری فرق دارد برای اینکه در نماز استیجاری تکلیف میت را انجام می دهد این تکلیف خودش است پس اجیر می شود از طرف خودش؟ این که معنا ندارد، حالا این را هم اینطور جواب بدهیم، بگوییم بله اینجا هم از طرف غیر است منتهی غیر آن کیست؟ اولیاء میّت، نه خود میّت، خود میّت که وظیفه ندارد که نماز وحشت خودش را هنوز نمرده بخواند بعد از مردن هم که کاری از دست او بر نمی آید، اولیاء میت و نزدیکان میّت خوبه نماز وحشت بخوانند حالا خودش حال ندارد بخواند پول می دهند به یک نفر از طرف اولیاء میّت بخوانند و ثوابش را هدیه کنند به میّت نظیر اینکه اگر میّت نماز به عهده اش هست و نخوانده است پسر بزرگ باید بخواند، پسر بزرگ نماز میّت را می خواند حالا پول می دهد به یک نفر دیگر که او بخواند از طرف میّت اما اجیر از طرف پسر بزرگ هست، از طرف پسر بزرگ اجیر هست که نماز بدل از میّت را بخواند، این مثلث می شود. نظیر این است که یک فقیری به شما مراجعه می کند می گوید نان ندارم بخورم، شما از جلوی نان وایی رد می شوید و یک پولی می دهید به نان وا و می گویید یک نان بده به این فقیر این مثلث هست، لذا گفتیم در باب بیع لازم نیست عوض جایی برود معوّض همانجا باید برود که عوض و معوض جا به جا شوند، مثلثی هست و اشکالی ندارد پول از جیب این آدم خارج می شود نان در جیب فقیر می رود اشکال ندارد. حالا اینجا هم اینگونه است پول را اولیاء میت می دهد که این آدم که اجیر شده است نماز لیلة الدفن بخواند ثوابش را هدیه کند به این مرده و این یک حالت مثلثی دارد و مشکلی ندارد.
بنابراین اینکه بعضی ها ازجمله عرض کردم مرحوم آقا سیدابوالحسن شاید بعضی دیگر هم هستند از جمله مرحوم حاج آقا رضا همدانی، بعضی از محشین عروه این ها اشکال کردند و اشکالشان را جواب دادیم هم با حرمت منافات ندارد و هم قصد ورود نمی کند قصد رجاء ثواب هست و اشکال ندارد و هم اینکه این را گفتید که با قاعده اجاره نمی سازد نه، یک مثلثی هست و مشکلی بوجود نمی آید.
اشکال دیگری که در این نماز هست این است که ما روایاتی داشتیم که خواندیم جلسه قبل این روایات ظهور دارد در اینکه مصلّی مُهدی ثواب یک نفر هست یعنی یک نفر نماز می خواند ثواب این نماز را هم هدیه می کند به این مرده، چه کسی نماز می خواند؟ این آدمی که از طرف میت می خواند، چه کسی ثواب را هدیه می کند؟ باز همین آدم، مصلّی و مُهدی ثواب یک نفر هست اما اینجا که حالت مثلثی دارد مصلّی یک نفر هست و مُهدی ثواب یک نفر دیگر هست، چه کسی نماز می خواند؟ اجیر، چه کسی ثواب را هدیه می کند به میّت؟ آن کسی که پول داده است، در حقیقت اینجا مصلّی و مُهدی دو نفر هست نه یک نفر درحالی که روایات ظاهرش این است که مصلّی و مهدی یک نفر هستند. از کسانی که این اشکال را کردند بعضی از جاهای عروه دیدم.
جوابش این هست که اولا معلوم نیست که از روایت هم این را استفاده کنیم که حتما مصلی و مهدی باید یک نفر باشد، این نتیجه کار را می گوید و اینجا مصلی و مهدی از یک نظر هم می شود گفت یک نفر هست، این نماز می خواند و ثواب را هدیه می کند او می خواهد که این ثواب را هدیه کند، همانطور که در ذهن شما بود، این پول می دهد که این ثواب را هدیه کند پس مصلی آن است و مهدی هم او هست عرض کردم مثل اینکه شما پول می دهید که این نانوا نان را به این بدهد، درست است شما پول داده اید ولی نمی گویید که نان را بده به من و از جیب من برود به جیب او، شما خواندید که آن نان را بده به او نه نان را بدهد به خود شما و شما بدهید به او بنابراین پس مصلّی و مُهدی اینجا هم یک نفر هست و خلاف روایت نیست و مشکلی ندارد اگر گفتیم که روایت معنایش این هست.
یک شبهه دیگری شده است و آن اینکه بگوییم ظهور این دو سه روایت مجّانیّت است نه با پول، پس با قرار اجاره نمی خواند با مجّانی باید باشد یعنی نماز آن ساعتی که شخص را در قبر می گذارند سخت ترین ساعت است بنابراین وقتی یک کسی را در قبر می گذارند احدکم نماز بخواند و او را از این مشکل نجات دهد، هیچ نمی گوید پول بگیرد نماز بخواند، ظهور روایت مجانیت است و چون مجانیت است پس با اجاره و پول نمی سازد.
این نظیر این است که در خود نماز استیجاری هم بعضی گفتند ظهور نماز در مجّانیت است، هیچ دلیلی نداریم، در آن جا چطور کسی که نماز می خواند که خدا حاجتش را بدهد، آن جا مجّانی هست؟ بالاترین پول ها را خدا می دهد، مردم معمولی یک مقداری کمک می کنند اما آن کسی که کمک اساسی دارد خود خدا هست، جهنم نبرد، بهشت ببرد، پول دنیایی بدهد، رزق و روزی بدهد، برخلاف مجّانیت است اگر شما می گویید باید مجّانیت باشد این مجّانیت نیست، بهشت می خواهد، دفع جهنم می خواهد، رزق و روزی دنیا می خواهد، کجای این مجانیت است؟ پس قبول نداریم که در اصل نمازهای دیگرمان هم مجانیت به آن معنا نیست، اینجا هم مجانیت ندارد.
بنابراین ماحصل اشکالاتی که شد می شود گفت اشکالی در این جهت نیست. بدعت را هم گفتم که مرحوم صاحب حدائق هم می گوید این هم بدعت و تشریع و این ها نیست برای اینکه اولا ما چون سند نداریم به قصد ورود نمی خوانیم به قصد رجاء ثواب است و این تشریع نمی شود، اگر ادله تسامح در ادله سنن را قبول می کنیم که این دلیل دارد به یک معنا نه عنوان استحباب به عنوان عمل ثواب دار، بالاخره به هرجهتی، بنابراین نه بدعت است و نه تشریع، بدعت و تشریع در جزم است یعنی اینکه بگویم این کار جزء دین است، من این را نمی گویم که این جزء دین است به احتمال جزئیت دین، برای احتمال ثواب، بنابراین به نظر می رسد که این اشکالات متعددی که در این جهت شد وارد نیست.
البته مرحوم سید در عروه دارد و بعضی های دیگر هم دارند اولی این است که قصد تبرّع کند هم آن کسی که نماز می خواند تبرّعا بخواند و هم این کسی که پول می دهد تبرعاً پول را بدهد، در هردو طرف اولی این است که قصد تبرع کند و اشکالی از این جهت نیست.
در نتیجه اشکالاتی که مرحوم آقا سید ابوالحسن در وسیله دارد که تأمل کردیم و اشکال کردیم، مرحوم حاج آقا رضا همدانی در صلاتشان را دارند، به نظر من این اشکال وارد نیست پس عموم دلیل اجاره این جا را هم می گیرد، ادله اجاره به طور کلی برای عمل مباحی، این یک عمل مباحی هست پول می گیرد و کار را انجام می دهد.
حالا منهای تمام این ها عقل آدم چه می گوید؟ ساعت موت ساعت بسیار سختی است از اول احتضار تا ساعت بعد از ده بسیار سخت است در یک جای دیگری وارد می شود فرض کنید که شما با ماشین خودتان رفتید در وسط یک کویر ماشین خراب شد آن جا آمدید بیرون یک نفر را نمی بینید کمکتان کند، گرسنگی، تشنگی و گرمای آفتاب، همه چیز هم فشار آورده است شما درمانده شده اید چقدر سخت است، حالا هزاران برابر این سختی را بگیرید که در یک دنیایی وارد می شود که اصلا خیلی فرق دارد با این دنیا، حالا وقتی بسیار سخت است چه کسی باید این سختی را حل کند و بردارد؟ خدا، جز خدا کسی نمی تواند، ما باید چکار کنیم؟ دعا کنیم و از خدا بخواهیم، بهترین دعا دعای در ضمن نماز است الصلاة عنوان کلّ تقیّاً فمن شاء استقل و من شاء استکثر دعا کند در ضمن نماز، نماز بخواند و از خدا بخواهد که رفع مشکل از این شخص کند، ما صرف نظر از اینکه بخواهیم نیابت از میت و این بحث ها را بکنیم نیابت اینجا که مطرح نیست، میت نمی خواسته که خود نماز وحشت بخواند، پس فقط اهداء ثواب است.
این در حقیقت منظور از اهداء ثوابش هم این است دعا می کنیم خدایا رفع مشکل از این میّت بکن معنایش این است، دعا که نمی تواند خلاف باشد بنابراین قصد ورود هم به این معنا مشکل ندارد نه ورود به این نماز با این کیفیت، ورود به معنای اینکه دعا می کنم برای رفع مشکل از این میّت، ادله دعا همه این ها را می گیرد، دعا می کنیم خدایا رفع مشکل از این میت کن و کسی که برای میت این کار را می کند خداوند هم جور می کند که دیگران برای خودش این کار را کند مثل اینکه هرکسی که به داد دیگری برسد خدا هم به داد او می رسد. لذا بعضی بزرگان عادتشان بر این بود که همه شب نماز وحشت می خواندند برای کسی از شیعیان مولی در اقطار عالم که امشب مرده است، بالاخره یک کسی مرده است در گوشه کنار دنیا، وحشت دارد نماز میت دارد به این معنا که گفتیم، نماز می خواند از خدا می خواهد که سلب مشکلات مؤمنی از شیعیان مولی در هرکجای دنیا که امشب مرده اند، همه شب نماز وحشت می خواندند برای مرده ها، این بسیار کار مهمی هست اگر موفق شویم که انجام دهیم منتهی ما طلبه ها آنقدر گرفتاری کاری داریم که لیس لهم کار به کردگاری.






   یک‌شنبه 14 آذر 1395




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما