بسمه تعالی
در مورد نافله
ماه رمضان روايات خيلي به اختلاف صحبت کردند و چندين روايت تاکيد شده همان هزار
رکعت که در مجموع ما هزار رکعت نافله خوانده بشود در بعضي روايات تاکيد مي شود که
پيغمبر و اهلبيت فرق ماه رمضان و غير ماه رمضان نبوده از اين نظر و همان سيزده
رکعت نماز شب را مي خواندند چطوري جمع کنيم اين روايات را؟ در ابواب نهم در قبلش
باب هفتم و ابواب متعدد.
مثلا در صحيحه
حلبي روايت دوم از باب نهم نافله ماه رمضان چاپ ما جلد7 در آنجا تاکيد مي کند که پيغمبر
همان سيزدهم را مي خواند و چيزي اضافه اي ديگري نبوده. لو کان خيرا اگر اضافه اش
خوب است پيغمبر حتما انجام مي داد.
بعضي از روايات
هم از امام صادق و امام باقر بعضي اهلبيت است که آنها تاکيد مي کنند که ما همان سيزده
رکعت را انجام مي دهيم.
ولي اين روايت
هم هست در همان ابواب راوي مي گويد يابن رسول الله اينکه شايع شده مي گويد همان سيزده
رکعت است و چيزي ديگري اضافه اي نيست چيه؟ فرمود: فضلنا فاهه خدا دهمانش را خورد
کند نه خير هزار رکعت است.
نمي دانم اين
جور اين همه اختلاف در اين روايات اين باب آمده. احتمال مي دهيم بيشتر مي خورد به
نفي صلوة تراويح که عامه دارند. يعني هزار رکعت رد مي کند يعني هزار رکعت جماعتي
که همان صلوة تراوايح است که آنها مي خوانند به صورت جماعت شايد منظور اين است.
البته که اين هم با همه روايات نمي سازد براي اينکه مي گويد فقط ما سيزده رکعت را
مي خوانيم.
اين بايستي لابد حمل بر تقيه بشود بعضي همين جور
تقيه کردند تقيه از چه نظر؟ عامه که همان هزار رکعت را دارند که. فرق در جماعت و
فراداش است پس بايد بگويند که جماعتش منتفي است همان طوري که حضرت امير اعلان کرد
بعد نشد که جلوش را بگيرند. خود پيغمبر هم طبق اين روايات در همين ابوابي که عرض
کردم ملاحظه کنيد که خيلي معطل نشويم. تشريف مي برند مسجد يک وقتي نماز مي خواندند
بعدا مردم جمع مي شدند پشت سر ايشان اقتدا مي کردند حضرت رها مي کردند مي رفتند
منزل. شايد پس منظور همين است که نفي جماعت با بعضي روايات سازگار نيست تقيه اش هم
سازگار نيست. مگر يک جور تقيه اي که مرحوم صاحب حدائق عنوان مي کند بارها هم عرض
کرديم که ايشان مي گويد يکي از اقسام تقيه تقيه از خود شيعه هاست امام صادق فرمود:
ان اصحاب ابي اتوهم موقنين فافتاهم بالحقيقة فان اصحابي ياتون شاکين فافتيتهم
بالتقيه. اصحاب پدرم امام باقر با اعتقاد مي آمدند حضرت هم حقيقت را مي گفت اصحاب
من باشک مي آيند من با تقيه با ايشان صحبت مي کنم. حالا منظور اينکه يعني براي حفظ
حيثيت امامت با مذاق آنها صحتب مي کردند حفظ امامت از همه چيز مهم تر است يا جهات
ديگري داشته به هرحال روايت اين طوري دارد.
يا تقيه به
معناي ايجاد اختلاف تا به صورت يک جمعيت منظم جلوه نکند اگر به صورت يک صورت منظم
جلوه کند مي شود مثل احزاب و دشمن با حزب خلي حساس است. براي اينکه يک جمعيت منسجم
هستند. قبل انقلاب کساني که گرفتاري کشيدند باز جوي هايي آن زمان را ديدند مي
دانند که اگر احساس بشود يک نفر تنها خودش است پرونده اش سبک تر بود تا آنکسي که
معلوم شد که عضو يک گروه است.
بعضي ها حمل
کردند اينکه مي گويند همان سيزده رکعت بيشتر نباشد يعني نفي وجوب، وجوب ندارد بيشتر.
شايد اين از آن جمع ها بهتر است براي اينکه تقيه اش خيلي روشن نيست براي اينکه
عامه هم که معتقدند. تقيه از خود شيعه هم اينجا جا نمي افتد بعد از بگويم سيزده رکعت
بيشتر نمي خوانند اگر بيشتر بگويم عامه حساس مي شوند عليه امامت اينها يک مقدار
روشن نيست.
يک حمل ديگر اين
است که مي خواهد بگويد که استحبابش موکد نيست. استحباب موکد ندارد.
در نهايت اگر هيچي
اينها نشد رد علمه الي اهله که بعضي هم اين جوري گفتند.
خلاصه ببينيد
در ابواب 7 و 9 و بعضي از ابواب قبل و بعد روايات کاملا مختلف است در ابواب نافله
شهر رمضان در چاپ هاي بيست جلد5 در اين چاپ جلد7.
مطلب بعدي
البته يکي از انواع صلوة صلوة استخاره است خواستم آن را بگويم ولي حالا اين چيزي
گفته بودم که راجع به اين صحبت بشود بعضي از نمازهاي مستحبي اين را عرض کنيم بعدا
ان شاء الله آن را توضيح بدهيم.
مرحوم سيد مي
فرمايد که همه نمازهاي مستحب را مي شود نشسته انجام داد اختيار و مي شود در حال مشي
و راه رفتن انجام داد و مي شود راکبا انجام داد در کشتي مي شود در محمل ولي قيام و
ايستاده افضل است. خوب اين جزء فرق هاي نماز واجب و نماز مستحب است خيلي هم اين فرق
ها را ضبط کردند هم در شراح عروه و هم در محشين. بيشتر را مرحوم علامه مجلسي در
بحار اين چاپ ما جلد83 و 4 که با هم چاپ شده در ص290 در اين چاپ آمده. قاعدة نذکر
فيها ما يرفع من الاخبار والاصحاب من الفرق من الاحکام. علامه مجلسي بيشتر درک
کرده. مي گويد در اين قاعده آنچه از اخباب و کلمات اصحاب مي آيد در فرق بين واجب و
مستحب اين را عرض مي کنيم.
الاول: جواز
الجلوس فيها اختيارا علي المشهور پس معلوم است که دز نمازهاي مستحب اختيارا مي شود
نشسته نماز خواند چون به خصوص اين ما صحبت مي کنيم که عروه هم دارد بعد توضيح مي
دهم فعلا فهرست وار اين هفده فرقي را که ايشان گذاشته بخوانيم بعضي را آن را توضح
مي دهيم.
الثاني عدم
وجوب السورة فيها إجماعا بخلاف الفريضة فإنه قد قيل فيها بالوجوب. اما در نماز فريضه
قولي به وجوب سوره است. در نماز فريضه محل است خوانديم که بحث قرائت مفصل خوانديم
که خيلي ها هم گفتند سوره هم آنجا هم وجوب ندارد يکي يا دو آيه بخوانيد کافي است. ولي
در سوره اختلافي نيست که يقينا در نماز مستحبي وجوب ندارد.
الثالث: جواز
القران فيها إجماعا (در نماز هاي نافله مسلما مي شود دوتا سوره خواند بعد از حمد،
قران يعني بين دو سوره دو سوره انجام) بخلاف الفريضة فإنه ذهب جماعة كثيرة إلى عدم
الجواز. خيلي ها گفتند که قران جايز نيست در فريضه. البته عقيده ما کراهت است
ظاهرا.
الرابع: جواز
فعلها راكبا و ماشيا (مي شود در راه رفتن و سواره نافله را انجام داد) اختيارا على
التفصيل المتقدم بخلاف الفريضة که فريضه را مگر در حالت ضرورت.
الخامس: أن
الشك بين الواحد و الاثنين في الفريضة يوجب البطلان (در شک بين يک و دو در فريضه
موجب بطلان است) بخلاف النافلة فإنه يبنى على الأقل كما هو ظاهر أكثر الروايات أو
يتخير بين البناء على الأقل أو الأكثر كما هو المشهور.
اين بايد در
محل خودش که قبلا هم صحبت کرديم در نماز نافله مخير است آنکه به نفعش است انجام
بدهد. عامه در فريضه و نافله همه جا مي گويند اقل. قاعده کليه اش هم همين است که
از باب استصحاب نمي دانم يک رکعت که انجام مي دهم رکعت دوم را هم آوردم يا نياوردم
اصلا عدم است. منتهي روايات ما مي گويد يک کاري بکنيد که يقيني بشود در غير يک و
دو که بنا بر اکثر بگذاريد بعد عملا يک رکعت جدا بخوانيد. در يک و دو موجب بطلان
است که در محل خود گذشت.
السادس: أن الشك
في الزائد على الاثنين يوجب صلاة الاحتياط في الفريضة (در شک بعد از دو کرعت يعني
سه و چهار يا دو چهار يا دو سه همه اش بعد از اکمال سجدتين که بعضي را مفصل خوانديم)
بخلاف النافلة فإنه يبنى على الأقل أو هو مخير (در نافله نه بنا بر اقل مي گذاريد
انجام ميدهيد يا مخيريد) البته شک، ظنش باشد مثل فريضه است طبق ظن عمل مي کنيد.
السابع لو عرض
في النافلة ما لو عرض في الفريضة لأوجب سجدة السهو لا يوجبها فيها كالكلام إذ
المتبادر من الأخبار الواردة في ذلك الفريضة (موجبات سجده سهو در فريضه سجده سهو مي
آورد مانند کلام و سلام بيجا) اما در نافله سجده سهو ندارد. که قبلا خوانديم که
لاسجدة في النافله که قبلا رواياتش را خوانديم.
الثامن أن
زيادة الركن سهوا في النافلة لا يوجب البطلان (زيادي رکن سهوا موجب بطلان نيست) بخلاف
الفريضة و قد صرح بذلك العلامة في المنتهى و الشهيد في الدروس قال في المنتهى لو
قام إلى الثالثة في النافلة فركع ساهيا أسقط الركوع و جلس و تشهد و قال مالك يتمها
أربعا و يسجد للسهو.
التاسع: نقصان
رکن در فريضه موجب بطلان است اما نقصان رکن در نافله اين طور نيست بر مي گردد آن
ناقصي را انجام مي دهد دوباره ادامه مي دهد متوجه مي شود که يک رکني اينجا اضافه
شده سهوي بوده اشکالي ندارد.
العاشر: ابن ابي
عقيل معتقد است که در نافله فاتحه هم لزومي ندارد يک الله اکبر مي گويد يک فاتحه مي
خواند مي رود رکوع اما در شيعه فقط اين ابي عقيل گفته نه کسي ديگر اين قول ضعيف
است.
الحاديعشر:
علامه در نافله مي گويد وقتي سر از رکوع بر مي داريد لازم نيست که اعتدال داشته
باشيد چون در نمازهاي فريضه اين است که وقتي سر از رکوع بر مي داريد بايد اعتدال
داشته باشد و صاف بايستيد بعدا به سجده برويد. اما در نافله يک همچون چيزي لزومي
ندارد. ذهب العلامه الي عدم الوجوب الاعتدال في رفع الرأس من الرکوع والسجود في
النافلة.
الثاني عشر: در
نافله مي شود سوره سجده و آيه سجده را بخواند همان جا هم سجده مي کند در روايات
قبلا خوانديم که زيادة في المکتوبة چون در نماز فريضه نبايد چيزي اضافه بشود.
الثالث عشر:
لازمه همان که وقتي آيه سجده جايز است پس سجده تلاوت را هم در بين نماز انجام مي
دهد. اين را در فريضه نمي شود.
الرابع عشر: در
اينکه نماز فريضه در داخل کعبه آيا جايز است يانه اين محل بحث است. ما اشکال نمي
کنيم ولي در حال اين محل بحث است. اما در نافله مسلما اشکال ندارد. اما در نافله مي
شود در داخل کعبه يا در بالاي سقف کعبه مي شود نافله شب را خواند.
الخامس عشر: در
نافله وقتي که سوار مرکب است دارد مي تواند به اشاره سجده کند اما در فريضه مهر را
بر مي دارد به پيشاني مي گذارد. اين را بايد در محل خودش بحث کنيم.
السادس عشر: در
نافله سوره را مي تواند از روي قرآن بخواند در صورتي که فراموش کند. ولي در فريضه
بعضي ها اشکال کردند. قبلا خوانديم که رواياتش هم دو جور است بعضي از روايات مي گويد
مطلقا جايز نيست بعضي روايات دارد در فريضه نيست. قبلا همه خواندي که کسي که تعلم
ندارد از روي بخواند.
السابع عشر:
نماز فريضه است بهتر است که انسان در مسجد بخواند ولي در نماز نافله محل بحث است
بعضي گفته اند نماز نافله در خانه بهتر است. اين هم بحثي دارد که بعدا صحبت مي کنيم
که آيا در خانه بهتر است يا اسرار بر مخفي کردن بهتر است.
اين فروقي بود
که علامه مجلسي در بحار الانوار آورده اند. بعضي ها فرق کم تري گذاشتند. ولي بعضي
از اينها را که مرحوم صاحب عروه در عروه دارد بحث مي کنيم که محل بحث هم برخي از اينهاست
نه همه اينها.
اول از اينها
فرق فريضه و نافله در جلوس و قيام است. تمام نمازهاي نافله را مي شود نشتسه مي شود
در حال مشي خواند مي شود راکبا خواند حالا مرکب منظور مرکب اسب و استر و اينها است
اما در کشتي و ماشين و هواپيما اينها اين را دارد ولي آنها مثل جلوس بيرون هستند،
کره زمين دارد حرکت مي کند ما آنجا نشستيم نماز مي خوانيم آن کشتي بزرگ هم مثل کره
زمين است ولي اين تحرک مخصوصي دارد اين را جدا آوردند.
حالا به هر حال
در نماز فريضه در ضرورت جايز است که انسان ترک قيام بکند اما در نافله اختيارا مي
تواند ترک بکند. بعضي ها احتياط واجب اين است که نشسته بخواند و در آن نماز نافله
عشاء است. در اينجا احتياط واجب اين است که دو رکعت را نشسته بخوانند. جهتش هم اين
است که نوافل دو برابر فرائض است فرائض هفده رکعت است ولي مجموع نوافل منهاي
نافله33 رکعت است براي اينکه دو برار بشود اين دو رکعت را حساب کرده. در ظاهر دو
رکعت است ولي در واقع ارزش يک رکعت را دارد. حالا ممکن است کسي بگويد يک رکعت ايستاده
بخواند چه اشکال دارد ولي روايات را اين پسنديدند و ما تابع روايت هستيم.
در ابواب قيام
در وسائل ج5 در ابواب قيام باب4
7142- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ
إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قُلْتُ
لِأَبِي جَعْفَرٍ(امام باقر%)
أَ تُصَلِّي النَّوَافِلَ وَ أَنْتَ قَاعِدٌ (ظاهر اين جمله اعتراض به حضرت است نه
يادگيري) فَقَالَ مَا أُصَلِّيهَا إِلَّا وَ أَنَا قَاعِدٌ (اصلا من هميشه نشسته مي
خوانم) مُنْذُ حَمَلْتُ هَذَا اللَّحْمَ (يعني از موقعي که من چاق شدم و گوشت اضافي
آوردم چون امام باقر از همه ائمه سنگين تر بوده) وَ بَلَغْتُ هَذَا السِّنَّ.»
روايت دوم: 7143- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَهْلِ بْنِ الْيَسَعِ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ
الْأَوَّلَ ع عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي النَّافِلَةَ قَاعِداً وَ لَيْسَتْ بِهِ
عِلَّةٌ فِي سَفَرٍ أَوْ حَضَرٍ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ.»
پس اصل جلوس
مسلم است ولي در مقايسه جلوس و قيام، قيام افضل است اين صريح بعضي از روايات از
جمله اين روايت. شيخ طوسي يا صدوق از فضل بن شاذان عن الرضا% ان الصلوة قائما من الصلوة قاعده. نماز ايستاده افضل از نماز
نشسته است.
از بعضي روايات
استفاده مي شود که هردو رکعت را يک رکعت حساب کنيم دو برابر بشود. اگر نشسته نماز
بخوانيم چون نماز شب يازده رکعت است بيست دو رکعت بخوانيم کانه اين جوري مي شود.
حالا اين روايت
را نگاه کنيد. روايت دوم از باب5. 7146- وَ فِي الْعِلَلِ وَ عُيُونِ الْأَخْبَارِ بِأَسَانِيدِهِ عَنِ الْفَضْلِ
بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع فِي حَدِيثٍ قَالَ صَلَاةُ الْقَاعِدِ عَلَى نِصْفِ
صَلَاةِ الْقَائِمِ.» شخصي نشسته صلاتش نصف صلوة ايستاده است. بنابر اين اگر
بخواهيم به تعداد ايستاده باشد بايد دو برابرش کنيم.
روايت سوم 7147- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ
الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بَحْرٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ
مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ
يَكْسَلُ أَوْ يَضْعُفُ فَيُصَلِّي التَّطَوُّعَ جَالِساً قَالَ يُضَعِّفُ
رَكْعَتَيْنِ بِرَكْعَةٍ. دو رکعت را يک رکعت حساب کند.»
در روايت چهارم 7148- وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ الْحُسَيْنِ
عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِيَادٍ الصَّيْقَلِ قَالَ قَالَ لِي
أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا صَلَّى الرَّجُلُ جَالِساً وَ هُوَ يَسْتَطِيعُ
الْقِيَامَ (اگر نشسته نماز بخواندبا اينکه مي تواند ايستاده نماز بخواند)
فَلْيُضَعِّفْ دو برابرش مي کند.»
يک روايت داريم
مي گويد اينکه شما مي گوييد دو برابر کند مال شماها نيست اين يعني چه؟ روايت اول
از باب5. 7145- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ
يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ (اهوازي)
عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ (بطائي معروف)
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ% قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنَّا نَتَحَدَّثُ نَقُولُ (اين طور حديث مي
کنيم به ديگران مي گوييم) مَنْ صَلَّى وَ هُوَ جَالِسٌ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ (اگر
کسي نشتسه نماز بخواند بدون علت) كَانَتْ صَلَاتُهُ رَكْعَتَيْنِ بِرَكْعَةٍ
(نمازش اين است که دو رکعت را يک رکعت حساب کند) وَ سَجْدَتَيْنِ بِسَجْدَةٍ (دوتا
سجده را يک سجده حساب بکند) فَقَالَ لَيْسَ هُوَ هَكَذَا (نه اين طوري نيست) هِيَ
تَامَّةٌ لَكُمْ براي شماها تمام است ولي نماز نشسته مثل نماز تامه است مثل نماز ايستاده
است. لَكُمْ يعني خواص اصحاب يا شيعه يا مي
خواهد بگويد چون کسي که نقصان دارد حالا يک وقت اختياري يک وقت غير اختياري، اختياري
اگر بلند شود و اين طور نشسته نماز بخواند عقاباً بايد دو رکعت را يک رکعت حساب
بکند بر شما شيعه عقاب از اين نظر نيست.»
مثل اينکه در
نماز شب صريح روايت علي است که اگر کسي خوابش ماند نماز شب نخواند فردا تا قبل از
ظهر قضا کند و وتر را به جاي يک رکعت دو رکعت بخواند. آنجا از روايت استفاده عقابا
که چرا آن موقع خوابش برده. برخي اين را رد کردند به خاطر علي بن حمزه بطائني. اين
را بارها عرض کرديم رواياتي که شيعه و اصحاب از علي بن حمزه بطائني نقل مي کنند
مال زمان صلاح دين است. متهم به دروغگويي اصلا نبوده. بعدها هم که دروغگويي کرد
راجع به مسأله امامت بود نه راجع به احکام. اينکه روايت داريم که واقعي يک کلاب
هستند منفوره هستند کسي نمي آيد از کلب منفور حديث نقل کند و از آن چيزي ياد بگيرد.
اين مال آن زمان است. از اين اول اين مشکل نيست. اما اشکال ديگري دارد آن اين است
که ما به مردم مي گوييم دو رکعت يک رکعت خوب اين طبق روايات است. اما دو سجده هم يک
سجده اين همچون چيزي توي هيچ روايت ما نداريم.
اين بحث البته
ادامه دارد و متفرعات زيادي دارد حالا ماند جلسه بعد.