صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 95-96

صلاة جلسه هفدهم



                                      بسمه تعالی

خوب سه عقیده ممتاز در نماز جمعه بود یکی اینکه بگوییم وجوب عینی تعیینی است دو اینکه بگوییم وجوب عینی تخییری است سه اینکه بگویم در زمان غیبت اصلا باید تعطیل باشد نظر ما بیشتر بر وجوب عینی تعیینی است الا لعذرٍ. داشتیم می خواندیم اقوال کسانی را که آنها هم عقیده شان همین که وجوب عینی تعیینی باشد. اما تعدادی را به طور فشرده می کنم از کسانی که این عقیده را دارند. مرحوم صدوق را خواندیم در مقنع و در من لایحضر کلام شهید ثانی را خواندیم مرحوم زین الدین نوه مرحوم شهید یک رساله ای مستقل در این باره نوشته و اعتقادی به عینی تعیینی دارد.

مرحوم صاحب مدارک عبارتش این است هذه الاخبار الصحیحة الطرق الواضحة الدلالة علی وجوب الجمعة علی کل مسلم عدی ما استثنی تقضتی الوجوب العینی. این روایات خیلی صریح بر وجوب عینی است اذ لااشعار فیها بالتخییر بینها و بین فرد آخر حتی یک اشاره ای هم ندارد که بگوییم تخییر است بین نمازجمعه و نماز دیگر که نماز ظهر باشد.

بعد روایاتی را نقل می کند بعد دنبالش این طور می گوید می گوید همان طوری که جد من یعنی شهید ثانی فرموده فکیف یسع المسلم الذی یخاف الله تعالی اذا سمع مواقع امر الله و رسوله والائمة بهذه الفریضة و ایجابها علی کل مسلم ان یقصر فی امرها و یحملها الی غیرها و یتعلل بخلاف بعض العلماء فیها و امرالله و رسوله و خاصته.

خلاصه عین عبارت شهید ثانی را آورده ایشان که نوه اش می فرماید همان طوری که ایشان فرمودند آمی که مدین است و از عذاب خدا می ترسد چطور این اوامر را می شنود و بخواهد اعتناء نکند فا الیحذر الذین یخالفون عن امره ان تصیبهم فتنة او یصیبهم عذاب الیم. بعد می گوید عبارت شهید ثانی است نوه اش زین الدین این را نقل می کند ولعمری لقد اصابهم الامر الاول فالیرتقب الثانی ام یوف الله و یسامه. می گوید امر اولی یعنی فتنه به اینها رسید منتظر امر دوم باشند یعنی عذاب الیم نه اینکه داشت فالیحذر الذین یخالفون عن امره ان تصیبهم فتنة او یصیبهم عذاب الیم، می گوید آنهای که ادله نماز جمعه را نادیده می گیرند بدانند امر اول به ایشان رسیده دچار فتنه دچار شدند امر دوم هم منتظر باشند که عذاب الیم است. ان لم یوف الله و یسامح. مگر خدا عفو کند و با ایشان به تسامح برخورد کند بعد می گوید نسأل الله العفو والرحمة بمنه و کرمه از خدا می خواهیم که بگذرد از شما. این عبارت ایشان.

مرحوم مجلسی ظاهرا آن روز خواندیم مرحوم فیض کاشانی یک رساله ای دارد در باره نماز جمعه در آن رساله هم تصریح می کند به وجوب عینی. در اول آن رساله یک مقدمه ای دارد مرحوم فیض می گوید اعلم ایدک الله بروح منه ان وجوب صلوة الجمعة اظهر من الشمس فی رابعة النهار. وجوب نماز جمعه از خورشید در نهار روشن تر است. رابعة النهار یعنی روز را چهار قسمت کنید این قسمت چهارم. ولی ظاهرا رائعة باشد در کمال روع یعنی کمال ظهور را می گوید. و انه مما اتفق علیه علماء الاسلام فی جمیع الاعصار و سائر الامصار والاقطار تمام علمای اسلام بر این وجوب نماز جمعه اتفاق دارند و در تمام بلاد اسلامی کما صرح به جمع غفیر بعد می گوید و ان جمیع العلماء الاسلام طبقة بعد طبقة قاطعون بانه استمر بفعلها همه علمای اسلام طبقه بعد از طبقه همه می دانند که پیغمبر مستمرا نماز جمعه را انجام می داده طول حیاته المقدسه علی الوجوب العینی. تا بوده که انجام می داده بعد از پیغمبر هم کسی نبوده که کلام ایشان را نسخ کند پس وجوب عینی است و لم یذهب الی اشتراط وجوبها بشرط یوجب سقوطها الا رجل او رجلان من متاخر فقهائنا هیچکس از فقهاء نیامده مشروط کند نماز جمعه به یک شرطی که منجر بشود به سقوط نماز جمعه مگر یکی دو نفر از متاخرین فقهاء اینهای که اصحاب الرأی والاجتهاد دون الاخباریین من القدماء اما آنهایی که دنبال حدیث هستند هرگز، که آنها لایتجاوزون محلول الالفاظ الکتاب والسنة والاخبار الاهلبیت که هرگز از کتاب و سنت کنار نمی نشیند و از آن نمی گذرد فانه لاخلاف بینهم فی وجوبها العینی الحتمی و عدم سقوطها اصلا الا للتقیة. ایشان مفصل در این باره صحتب می کند.

مرحوم مجلسی دوم صاحب بحار ایشان هم تصریح می کند در اینجا فکما لیس لاحد یقول لعل وجوب الصلوة العصر و زکوة الغنم مشروطان بوجود الامام و حضوره و اذنه می گوید چطور شد در نماز عصر و نمازهای دیگر و زکات نمی گویید شرطش حضور امام است به اینکه رسیدید می گویید شرطش حضور امام است به چه دلیل؟

کلمات دیگر هم زیاد است از مرحوم میرداماد ایشان هم عقیده اش همین است مرحوم فیض کاشانی در رساله ای که در باره نماز جمعه دارد نقل می کند میرداماد که کان یواضع علی فعلها متی تیسر مراد این بود که از دست نرود.

این هم بگوییم که خیلی ها گفتند اذن امام می خواهد. اذن امام مرحوم شیخ در خلاف یک مطلبی دارد تصریح می کند اگر گفتیم اذن می خواهد اذن عمومی را خوب دادند عبارت ایشان چنین است: قال الشیخ فی الخلاف بعد ان اشترط اولا فی الجمعة الامام او نائبه و نقل فیه الاجماع اول می گوید در نماز جمعه وجود امام یا نائب امام شرط است و نقل اجماع هم می کند بعد این را می گوید فان قیل اگر کسی به ما اشکال کند الیس قد رأیت فیما مضی من کتبکم انه یجوز لاهل القری والسواد من المؤمنین اذا اجمتعوا العدد الذی تنعقد بهم ان یصلوا جمعة اگر کسی اشکال کند مگر شما نقل نکردید روایاتی که بر اهل قری و شهرها و همه مناطق جایز است که مؤمنین وقتی آن تعداد معین هفت نفر شدند نماز جمعه بخوانند پس چرا شبهه می کنید؟ قلنا جواب می دهیم می گوییم آنها اجازه دارند اجازه شان چیست؟ عموم و ادله ای که داریم در روایات راجع به نماز جمعه که اذن است. قلنا ذلک ماذون فیه جواب می دهیم که این اذن داده شده که اینها نماز جمعه بخوانند مرقبٌ فیه ترقیب شده فجری مجری ان ینصب الامام این جارو مجرور این است که امام اینها را نصب کرده. پس اذن هم اگر گفتیم اذن عمومی است.

ما مهم است کارمان روایات است و اینکه اجماعی که نقل شده بر وجوب تخییری این اجماع به نظر ما خیلی اجماع سست است مرحوم شهید ثانی در همان رساله خودش که در بازه نماز جمعه است مواردی زیادی را نقل می کند که خود شیخ طوسی یکجا نقل اجماع کرده و خودش بر خلاف اجماع فتوا داده. می گوید اجماع اینها به درد خوری نیست حدودا هفتاد و پنج از مواردی که شیخ طوسی بر خلاف اجماع های ادعای خودش فتوا داده نقل می کند. از عجایب قضایا این است که سید مرتضی نقل اجماع می کند که در هر رکعتی پنج تکبیر واجب است تکبیر رکوع، تکبیر، سر برداشتن، تکبیر سجود، تکبیر سر برداشتن همه اینها را واجب می دانند. نقل اجماع، اصلا فتوایش تا حال ما نشنیدم فقط در قرائت به رکوع را چون یک روایتی که دارد وقتی اعمال رکوع را ذکر می کند ظاهرا صحیحه حماد می گوید فکبر این را بعضی ها از جمله مرحوم آقای میلانی که درمشهد بود ایشان فتوایش این بود که تکبیرة الاحرام در رکوع رکعت اول واجب است. خوب آن هم اشکال دارد حالا بعد گفتیم در محل خودش.

حالا ای حال یک همچون فتوای اشان دارد اما سید مرتضی معقتد است که در هر رکعتی پنج تکبیر اول واجب است و نقل اجماع کردند. این عجیب می خواهیم بگوییم این اجماعات این قدر سست است در این موارد.

خیلی ها در نقل اجماع و حتی فتواشان مقلد شیخ هستند این را مرحوم صاحب معالم در معالم دارد و خیلی هایی دیگر هم دارند. از بعضی دیگر هم نقل کردیم. حدائق این را از شهید ثانی نقل می کند در درایه می گوید ان اکثر الفقهاء الذین نشئوا بعد الشیخ کانوا یتبعونه فی الفتوی بیشتری از فقهایی که بعد از شیخ پیدا شدند در فتوا تابع او بودند تقلیدا گویا مقلد او بودند. لکثرة اعتقادهم فیه از بس اعتقاد داشتند به او حسن ظن به او داشند و می گفتند چون شیخ این فتوا را داده حتما درست است. فحسبوهم شهرة بین العلماء بعد فکر کردند این شهرت است همه این جوری هستند.

پس اجماع برود کنار این همه فقهاء هم فتوا دادند.

دلیل بر وجوب تخیری چیست که شایع شده نماز جمعه وجوب تخییری است قاعده طبق روایات و آيه وجوب وجوب تعیینی و عینی است بر همه واجب است الا ما استثنی که اینها را باید ببینیم. و وجوب تخییری وجهی ندارد، عینی است علی کل ناس و هم عینی و هم تعیینی، عینی علی کل احد، تعیینی یعنی تخییر ندارد واجب است.

علی ای حال در حالی که صریح روایت بود از این جمعه تا آن جمعه 35 نماز واجب است که روایاتش را خواندیم که همه اش درست نبود.

یک مروری بکنیم از آیه چه اشکالاتی می توانیم به این آيه بگیریم. غیر از آن مسائلی که قبلا عرض کردم چندین اشکال بر استدلال به آیه شده ببینیم وارد است یانه

اشکال: اشکال اول این است که إِذَا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ، اذا اینجا به چه معناست؟ هر زمان که نماز جمعه ندا بشود یا به طور مهمله است که یکدفعه هم صادق است؟ إِذَا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ نمی گوییم هر زمان اذا وقتی که به طور مهمله است و آن وقت منطبق می شود بر یکدفعه در عمرش یکدفعه نماز جمعه رفت بگوییم کافی است. خوب این حرف خلاف ظاهر است اذ هر زمانی را گفته می شود مثل موارد اذا جائک المنافقون اذا جائک زید، اذا یعنی هر زمان از الفاظ عموم است مشخص است معنایش و شبهه در این جهت نیست.

اشکال دوم: گفتند این آیه وجوب نماز را معلق کرده بر اذان آیه معلق است بر ثبوت اذان بنابر ااین اگر اذان گفته واجب است حالا اگر یکجایی است که اذان نگفتند مگر ظهر نمی شود، خو اگر ظهر شد نماز جمعه هم واجب است. پس این معلق اذان شده پس همه جا نماز جمعه واجب نیست اگر یک جایی مؤذن ندارند و اذان گفته نمی شود پس بگوییم نماز جمعه واجب نیست.

این واقعش این است که جوابش روشن است اذان معنای طریقی دارد اولا در روایات دیگر داریم در شرح خطبه و نماز جمعه که بعدا باید بحث بشود آنجا دارد که پیغمبر مشغول خطبه بود بعد جبرائیل آمد بیا پایین نماز را شروع کن اینها دو عقیده آنجا هست که باید خطبه ها اول ظهر یا پیش از ظهر خوانده بشود اول ظهر نماز خوانده بشود.

خلاصه اذان معنای طریقی دارد طریق است و آن هم اماره ای معتبر هم هست طریق بر ثبوت ظهر، و لذا در مواقع دیگر هم اگر چنانچه اذان گفت طبق ادله ما این اماره است بر وقت لازم نیست تحقیق کنیم آیا این مؤذن درست اذان گفت یانه ما در بحث اذان قبلا مفصل صحبت کردیم روایاتی که در باب اذان است اذان یک طریق معتبر است حتی مؤذن عامه از سنی ها اذان که گفت یعنی وقت شده لازم نیست که تحقیق کنیم. و اینکه بعضی آقایان این طرف و آن طرف بروند ببینند ظهر شده تحقیق کنند لزوم ندارد این کارها مؤذنین عامه که بدون استناد به تشکیلات روز الآن هستند اذان شان معتبر است حالا که مؤذن شیعه آن هم مستند بر تحقیقات ریاض و نجومی این زمان که در زمان قدیم نبود خوذ اذان کافی است دیگر لازم نیست که صبر کن اذان تمام بشود. همین که الله اکبر شروع کرد وقت نماز است. الله اکبر که شخص شروع می کند یعنی من اذان می گویم یعنی وقت شد وقت که شد خوب دیگر فورا می شود شروع کرد.

بلی اگر محققینی در این مسأله گفتند ما که اذان که می گوییم راجع به مناطق قدیمی این شهر مثلا قم قدیم بعید است این حرف. حالا بگوییم منظور قم قدیم پس می شود قسمت مرکزی از قسمت های دیگری فرق بکند ولی قسمت مرکزی به محض شروع الله اکبر می شود نماز خواند. غرض این است که کلمه اذان طریق است به ثبوت قضیه است پس معنایش این است که پس ظهر شد نماز جمعه بخوانید نه اینکه اگر موذن نبود نماز جمعه نخوانید. این هم اشکال دومی که در این جهت عرض کردیم.

اشکال سوم: اینکه بگوییم این خطاب به موجدین در زمان پیغمبر است که قبلا نگفتیم خطاب به موجودین این در همه خطاباب شفاهی قرآن این مسأله هست محل اشکال واقع شده که خطابات شفاهیه مربوط به موجدین در آن زمان هست پس شامل بعدیها نمی شود.

ولی جوابش در محل خودش داده شد یا ایها الذین آمنوا، ملاک آنهایی که ایمان دارد کار ندارد به اینکه حالا هستند یا بعدا می آید. به علاوه اینکه معدوین به تبع موجودین تحقق یافته می بیند. علی ای حال مهم این است که یا ایها الذین آمنوا، قرآن هم که صریح روایات ما هست یجری مجری الشمس والقمر با زمان جلو می رود. همان طوری که خورشید و ماه تازه می شود دائما مطالع و مغارب دارد قرآن هم همین طور دائما زنده است روز به روز در حرکت است بنابرا ین اشکال هم اشکالی نیست که به درد خور باشد.

مرحوم صدوق در کتاب علل عن الرضاء این حدیث را نقل می کند ان رجلا سئل اباعبدالله (ع) ما بال القرآن لایزداد علی النشر والدرس الا غضاضة چیست که قرآن هرچه تدریس می شود و نشر پیدا می کند باز تازگی دارد هرچه تفسیر نوشته می شود تفاسیر بعدی یک چیزهایی دیگری باز می آورند. قال ان الله عزوجل لم یجعله لزمان دون زمان و ناس دون ناس برای اینکه خدا قرآن را برای زمان دون زمان و گروهی دون گروهی قرار نداده.

بنابرا ین منطبق بر همین است شبیه این را مرحوم کلینی در کافی دارد.

اشکال چهارم: گفتند امر به نماز جمعه معلق بر ندا و زمان است ندا هم متوقف بر امر است برای اینکه اگر مشروع نباشد که اذانش درست نیست پس امر به نماز جمعه معلق بر ندا و اذان است ندا و اذان هم متوقف بر امر به نماز جمعه است برای اینکه اگر امر نداشته باشد ندای بر نماز ایها الناس بیایید نماز بخوانیم نمی تواند بگوید که پس تا مشروعیت نباشد امر نباشد ندا نمی تواند باشد فرض این است که شما می خواهید که مشروعت وجوه را از نزاع استفاده کنید می شود دور مشروعیت متوقف بر نداست ندا هم متوقف بر مشروعیت.

مرحوم شهید ثانی در رساله ای که در نماز جمعه دارد می گوید امر به سعی نماز معلق بر مطلق نداست همین که ندای به ظهر شد نه ندای بر نماز جمعه درست است اذا نودی للصلوة من یوم الجمعه می گوید وقتی ندا شد برای نماز اما این اشاره است به اینکه ندای برای اول وقت بودن است گفتیم معنی طریقی ثبوت اول وقت است یعنی اول وقتی که برای اینکه آن موقع موقع نماز است. موقع نماز نمی گوید بر نماز جمعه موقع نماز است. در روزهایی دیگر چه جوری است اذان می گوید اماره است بر اینکه موقع نماز است. این هم نودی للصلوة من یوم الجمعه، نودی للصلوتش مطلق است روز جمعه وقتی اذان بر نماز می گوید همین را می گوید نمی گوید نودی برای نماز جمعه. اذا نودی للصلوة من یوم الجمعه یعنی اذان گفتند برای اینکه وقت ظهر نماز است. نه وقت نماز ظهر نماز جمعه است اذان می گوییم یعنی طریقی بر اینکه ظهر شده و ظهر هم وقت نماز است حالا وقتی که نماز است چه کار باید بکنید؟ شما نماز جمعه بخوانید. حکم نماز جمعه است موضوع نودی للصلوة مطلقا است که هر که وظیفه اش نماز جمعه است نماز جمعه آنکه وظیفه اش نماز ظهر است ظهر.

اشکال پنجم: گفته شده که این نودی اطلاق ندارد. این اهمال است اگر اهمال است قدر متقین است که حضور و وجود امام است. از کجا این ثابت می شود؟ خوب می توانیم این جوری بگوییم قبلا این را یک کمی پرش دادیم گفتیم که می دانیم اگر هارون الرشید اعلان نماز جمعه کند که نباید برویم پس نودی اهمال دارد قدر متیقنش این است که نودی از طرف امام معصوم. قبلا یک همچون شبهه ای را ذکر کردیم به طریق مرحوم بروجردی نودی مهمل است مجمل است و اصلا می شود این جوری بگوییم مجمل هم نیست نودی، نودی من من له النداء. یا ایها الذین آمنوا اذا نودی للصلوة، منادی که باشد؟ من له النداء. وقتی گفتند که وقتی اذان می گویند که اذان می گوید؟ مؤذن اگر مؤذن رسمی معین شده که او وقت شناس است. نودی للصلوة من یوم الجمعه، نودی من من له النداء.

پس اولا صلا نه اهمالی و نه اجمالی، نودی یعنی نودی من من له الندا. من له الندا امام معصوم است همه دست اوست. اگر هم این را قبول نکنید می گوییم مهمل و مجمل است و قدر متیقن آن هم امام معصوم است. پس اذا نودی للصلوة من یوم الجمعه ممن له النداء، یا بگوییم ظهورش من له الندا قدر متیقنش من له الندا است که پیغمبر و امام باشد.

این هم جوابش روشن است اذا نودی اطلاق دارد و از هرکسی که شد. بلی یک مواردی انصراف دارد مثل فسقه و فجره و کفره هارون الرشید اعلان بکند آن را نمی گیویم. قدر متیقن آن را خارج می شود بقیه هست. دیگر غیر اینکه بگویید مشروط به وجود امام است. یک وقت می گوییم شرط وجود امام است یک وقت می گیویم نه مطلق منتهی خرج آنهایی که لایق نیستند مانند هارون الرشید و امثال آنها. بنابر این این هم دلیل نیست.

اشکال دیگر: گفتند که امر به نماز جمعه عام نیست برای اینکه می دانیم که یک شرائطی دارد از جمله شرائط عدد که هفت باید باشد، جماعت. بنابر این پس نودی که می گوییم این طور نیست که هرکه موذن گفت باید برویم نماز. شرائطی دارد شرائط را نگفته و یکی از شرائط هم وجود امام است.

به عبارت دیگر این طوری بگویید اطلاق ندارد که بگوییم نماز جمعه واجب است اهمال دارد اذا نوی للصلوة بشرائطها. دیگر نگفته که شرائط چه باشد. ما می دانیم که شرائط دیگر دخالت دارد که عدد هفت باشد جماعت باشد.

خوب پس در مقام بیان شرائط نبوده پس یکی از شرائط هم وجود امام است. بگوییم که بنابر این نماز بدون وجود امام را اشکال بکنیم.

جوابش این است که اطلاق دارد ادله دیگر می آید یک شرائطی را می گوید. با آن ادله این را تقیید می کنیم عبارت اذا نودی للصلوة من یوم الجمعه اطلاق دارد می گوید مطلقا نماز جمعه برای همه واجب است و شرائطی هم ندارد. ادله دیگر می آید این اطلاق را قید می زند راجع به آن شرائط که هفت نفر باشد و جماع باشد و مانند اینها اما وجود امام را نگفته.

یک شبهه ای مهمی هست که غیر از اینها عنوان کنیم این را آن و آن اینکه ادعا کنیم که از روایات استفاده می شود حضور امام نه از آیه و نه از اجماع، اجماع را رد کردیم آیه را بگوییم اطلاق دارد. بگوییم که از روایات استفاده می شود که حضور امام معتبر است از بعضی روایات تقریبا می شود بگوییم ظهور خیلی خوبی دارد که در اینکه باید امام معتبر باشد.

ادامه بحث جلسه آینده.



   یک‌شنبه 14 آذر 1395




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما