بسمه تعالی
اعتبار عدد در
برگزاری نماز جمعه متفق علیه بین شیعه و سنی، مقدارش فرق می کند بعضی گفتند در
شیعه پنج تا چنانچه روایات هم داشتیم بعضی ها گفتند هفت تا که روایات داشتیم. در
عامه بین دوازده، چهل تا، سه تا، اختلافی بین مذاهب بود که قبلا خواندیم. اما اصل
اعتبار عدد قطعی است. این را قبلا گفته بودیم.
اما بحث این
است که اگر وسط نماز این عدد کم شد آیا نماز باطل می شود یا ادامه بدهیم؟ ادامه
بدهیم به عنوان نماز ظهر یا نماز جمعه؟
بعضی گفتند که
نماز صحیح است اتمام کنید و همان جمعه هم حساب می شود بر اینکه ادله بیش از اشتراط
در ابتدا چیزی دیگری را ظهور ندارد همان ابتداء میزان هست. شاید بشود.
شاید بشود
تایید آورد براش به این معنا که معمولا وقتی می گویند این کار را انجام بده و این
هم شرائطش است آنکه مربوط به عمل ماست و عمل ما مال ابتداء است وسط کار بی اختیار
ما یک کسی گذاشت و رفت عمل دیگری عمل ما را باطل بکند یک قدی خلاف متعارف است.
پس به دو جهت:
1. ظهور روایات می گویند در ابتداء. 2. عمل دیگری عمل مرا ابطال بکند این یک قدری
مستبعد است. 3. وقتی می گویند این کار را بکن به این شرط، شرط مال شروع کار است
وسط کار که دیگر کار گذشته. به عبارت دیگر ظهور دارد در رعایت این قبل از شروع.
اینها خوب تا حدودی تقریب به ذهن می کند که باید
بگوییم همان اول میزان است وسط کار ضرری ندارد و اتمام کند به عنوان نماز جمعه ولی
باالاخره می گوید شرط هفت تا هست دارد که لاتنعقد اصلا نماز جمعه منعقد نیست اگر
لاتنعقد بگوییم مال ابتداست فبها و الا اگر استفاده کردیم که شرط هفت نفر و پنج
نفر است مطلقا شرط است اگر گفتند شرط طهارت است چه؟ در همین داشتیم که اگر گفتیم
شرط طهارت است می توانیم ابتدا شرط است وسطش نیست، شرط طهارت با شرط عدد چه فرقی
می کند؟
بنابر این،
لااقل از باب احتیاط بگوییم که نماز باطل می شود و به عنوان نماز ظهر یا جمعه
هیچکدام قبول نمی شود.
یک روایتی هست
چندتا روایت البته در باب26 این چطور است می شود آیا از آن استفاده معنا بشود که
میزان را ادراک رکعت گرفته اگر رکعت رسیدید که می شود همان رکعت دوم نماز درست است
آن وقت بگوییم این همین طور که راجع به رسیدن رکعت دوم است راجع به شرائط هم هست
کلا ملاک یک رکعت است که آن رکعت دوم باشد. ببینید روایات را یک 26 صحیحه حلبی:
9534- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ
عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ إِذَا أَدْرَكْتَ
الْإِمَامَ قَبْلَ أَنْ يَرْكَعَ الرَّكْعَةَ الْأَخِيرَةَ فَقَدْ أَدْرَكْتَ
الصَّلَاةَ (اگر امام را درک کردی پیش از رکوع دوم نماز درست است) وَ إِنْ
أَدْرَكْتَهُ بَعْدَ مَا رَكَعَ (اگر بعد از رکوع دوم رسیدی نه این نماز جمعه درست
نیست باید چهار رکعت بخوانی) فَهِيَ أَرْبَعٌ بِمَنْزِلَةِ الظُّهْرِ.
عین این مطلب
در روایت دوم و سوم و چهارم و پنجم و هشتم هست. حالا تکرار نکنیم زیاد معطل نشویم.
علی ای حال
میزان را رکعت دوم بگیریم همان طوری که در غیر جمعه روایات داریم که من ادرک رکعة
من الصلوة فقد ادرک الصلوة میزان رکعت دوم حساب شده اینجا هم می گوییم در شرائط هم
رکعت دوم است ولی این روایات ظاهرش این است که مثل همان روایات جاهای دیگر راجع به
ماموم مسبوق است یعنی مامومی که دیر رسیده نه اینکه ماموم بوده بعد گذاشته رفته،
بحث ما این است که فعلا ماموم بوده از اول تعداد هم مشخص بوده بعد ترک کرده و رفته
اما این روایات و آن روایاتی که در باب نمازهای یومیه هست آن راجع به اینکه کسی
نیامده بوده دیر آمده، دوتا مطلب است اینها با هم فرق می کند بنا بر این نمی
توانیم از آن استفاده کنیم در اینجا. لااقل از باب احتیاط واجب بگوییم این نماز
مشکل پیدا می کند.
مطلب بعدی بین
دو نماز جمعه باید که کمتر از سه میل نباشد حالا بعد می گوییم که سه میل یعنی چه؟
این را به عنوان یکی شرائط ذکر کردند. ادعای اجماع شده بر این مسأله از روایات هم
استفاده می شود از جمله در باب7 از همین ابواب چندتا روایت هست در اینجا در خود
وسائل دو روایت است در مستدرک هم بعضی روایات هست.
روایت اول
صحیحه محمد بن مسلم 9447-مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ
عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ مُحَمَّدِ
بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ يَكُونُ بَيْنَ الْجَمَاعَتَيْنِ
ثَلَاثَةُ أَمْيَالٍ يَعْنِي لَا تَكُونُ جُمُعَةٌ إِلَّا فِيمَا بَيْنَهُ وَ
بَيْنَ ثَلَاثَةِ أَمْيَالٍ وَ لَيْسَ تَكُونُ جُمُعَةٌ إِلَّا بِخُطْبَةٍ قَالَ
فَإِذَا كَانَ بَيْنَ الْجَمَاعَتَيْنِ فِي الْجُمُعَةِ ثَلَاثَةُ أَمْيَالٍ فَلَا
بَأْسَ أَنْ يُجَمِّعَ هَؤُلَاءِ وَ يُجَمِّعَ هَؤُلَاءِ.
اگر بین دو
نماز جماعت جمعه سه میل فاصله بود اشکال نداشت که هم اینها بخوانند و هم آنها
بخوانند.
در روایت دوم
هم باز صحیحه محمد بن مسلم است با اسناد دیگری:
9428- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ
بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ
الْحَمِيدِ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع
قَالَ تَجِبُ الْجُمُعَةُ عَلَى مَنْ كَانَ مِنْهَا عَلَى فَرْسَخَيْنِ. این راجع
به وجوبش است. و بعد فرمود: ٌ وَ قَالَ إِذَا كَانَ بَيْنَ الْجَمَاعَتَيْنِ ثَلَاثَةُ أَمْيَالٍ فَلَا
بَأْسَ أَنْ يُجَمِّعَ هَؤُلَاءِ وَ يُجَمِّعَ هَؤُلَاءِ وَ لَا يَكُونُ بَيْنَ
الْجَمَاعَتَيْنِ أَقَلُّ مِنْ ثَلَاثَةِ أَمْيَال. کمتر از سه میل نباید فاصله
بشود.
این میل یعنی
چه؟ همان طوری که می دانید اصطلاح متعارف در میل، میل معروف است می گویند میل
انگلیسی که غربی و اروپایی است این1609 متر است این یک کیلومتر و ششصدو نه متر
است. حالا این به اعتبار زمین خشکی است. میل دریایی اعتبار شده1852 متر است بین آب
و خاک فرق گذاشتند. در عربی خود کلمه میل را که از جمله کلمات دخیله است یعنی از
خارج آمده می گویند در اصل یونانی است نه به معنای مَیل عربی که به معنای تمایل و
انحراف به این طرف یا آن طرف است. مال الی الیمین و الی الشمال. آن میل به معنای
انحراف است به چپ و راست گفته می شود میل. ولی اینکه در عرب به معنای مسافت است
این از کلمات دخلیه است که از یونان آمده و اینها معنا کردند به اندازه مد بصر به
این گفتند میل نه هزار متر یک کیلوتر با 609 متر به معنای مد البصر است، مد البصر
متعارف است، چشم های ضعیف افراد را که نمی گوید چشم متعارف، چشم متعارف خواستند
بگویند که یک کیلومتر و خورده ای است.
خیلی ها اندازه
گرفتند به 4000 هزار ذراع، ذراع بین آرنج و رسیدن به مچ است. این چهار هزار ذراع
است. هر ذراعی که به طور تقریبا که اندازه گیری هم نشان می دهد سی سانت است چهار
هزار و سی سانت می شود ظاهرا 120 هزار سانت. علی ای حال می شود1200 متر، یک
کیلومتر و دویست متر. این تقریبا این جوری گرفته شده.
این اندازه ها
هم قاعدتا تقریبی است ما در نماز مسافر هم گیر این معنا هستیم تا مادامی که یقین
نکردیم به استصحاب در هردو طرف عمل می شود مثلا تا اینجا اشکال نداشته تا آنجا شک
می کنیم که اشکال دارد یانه استصحاب حالت سابقه. در مسافر هم همین طوری هست.
علی ای حال
آنهایی که اندازه گیری کردند بعضی کتابهای در این مستقل نوشته از جمله کتاب
المکایل و الموازین بعضی محققین عربی ها نوشتند. به هر حال اندازه گیری که اینها
معین کردند چهار هزار ذراع است تقریبا 1200 متر است بین دو نماز جمعه باید فاصله
باشد حالا اگر چنانچه شک کردیم که آیا این 1200 متر شده یانه اینجا قاعدتا اشکال
ندارد از نظر استصحاب.
خوب از کجا
حساب کنیم این 1200 متر را این سه تا هزار دو یست متر را؟ قاعدتا نهایت جماعت است
اگر ده تا صف دارد از صف آخر شروع کنیم تا آن نماز بعدی. بعضی ها دارند که از مسجد
حساب بشود. مرحوم محقق ثانی در جامع المقاصد می گوید اگر نماز جمعه را در مسجد می
خوانند از این مسجد تا آن مسجد. ولی ظاهرا این وجهی ندارد ولی آن مسجد خیلی بزرگی
دارد حیاط بزرگی دارد آن طرف یک نماز جمعه برپا می شود ما از بین مسجد حساب کنیم
از بین جماعتین روایات ما داشت پس بنابر این خود نماز را حساب می کنیم حساب می
کنیم از آخرین این صف تا اولین نفر آن صف این فرمایش جامع المقاصد به نظر می رسد
که نظر تمامی نباشد.
حالا اگر هردو
نماز را با هم شروع بکنند قاعدتا هردو نماز باطل است برای اینکه این شرط رعایت
نشده. ولی اگر یک نماز جلوتر شروع شد نماز دیگر بعد شروع شد اینجا چه بگوییم؟
مشابه این مسأله در نماز زن و مرد است. اگر هردو با هم شروع کردند یک زن و یک مرد
بنابر اینکه بگوییم فاصله لازم است و نماز اشکال دارد و ما قبلا بحث کردیم این را.
اگر گفتیم فصل لازم است اینها فصل را رعایت نکردند یک زن و یک مرد نزدیک هم با هم
نماز شروع کردند خوب اینجا گفته می شود باطل است. ولی اگر چنانچه شروع کرده این
یکی دیگر بعدا می آید شورع می کند بیشتر گفتنند آن متاخر نمازش اشکال دارد نه
متقدم ولی هستند کسانی که گفتند باز هم هردو باطل است. حالا علی الاقوال یا علی
الاحوط مرحوم خوئی نظرش این بود. آن چه می شود تو این حرم ها کسی نمی تواند نماز
بخواند تا بیاید شروع کند یک نفر دیگر احتمال دارد بیاید پهلویش وایستند الی ما
شاء الله از این مشکلات زیاد است. ما که باطل نمی دانیم قبلا صحبش شده ولی آن
فتاوای که می گویند مبطل است این خیلی مشکل هست.
حالا اینجا
گفتند که بیشر این طوری گفتند آنکه بعد آمده نمازش باطل است آن اولی که نماز را
زودتر شروع کرده خواستند بگویند اشکالی ندارد. به چه دلیل بگوییم اشکالی ندارد؟
آنکه با هم شروع می کنند خوب دلیلش معلوم است، به شرط عمل نشده اگر بخواهیم بگوییم
یکی درست است دیگری نادرست این ترجیح بلامرجح است. اگر هردو هم بخواهیم بگوییم
خلاف شرط اتست پس باید بگوییم هردو باطل است. ولی اگر یکی اول شروع کرد یکی بعد آمد
شروع کرد خوب این اولی بیچاره چه تقصیری دارد اینکه آمده خراب کرده کار دومی را.
مرحوم آقای حاج
رضای همدانی یک دلیلی هم می آورد می گوید روایات ما که می گوید اشکال دارد می گوید
بین دو جمعه ای صحیح باید سه میل فاصله باشد. این نماز جمعه ای که دومی شروع شده صحیح
که نبوده پس اولی صحیح است مانع اولی نیست. متاخرین هم دیدم به تبع ایشان چنین
گفتند که دو جمعه ای صحیح باید بینش سه میل فاصله بشود این دومی که آمده شروع کرده
صحیح نبوده. بنابر این این وقتی کمتر از سه میل فاصله است ضرری به نماز جمعه قبلی
نمی زند بین دو جمعه ای صحیح باید فاصله باشد اینکه صحیح نبوده چون صحیح نبوده پس
ضرری به آن اولی ندارد. این صحیح نبوده به خاطر این شرط که شرط را رعایت نکرد،
اولی صحیح است برای اینکه بین دو جمعه ای صحیح فاصله باشد این جمعه ای دومی صحیح
نبوده پس ضرری ندارد.
تکرار می کنم
این را بین دو جمعه ای صحیح باید سه میل فاصله باشد این جمعه دومی با اولی که
فاصله سه میل نداشته پس این دومی آمده کار را خراب کرده وقتی خراب کرده این باطل
است دومی چون باطل است پس ضرری به نماز اولی ندارد. چرا؟ برای اینکه بین دو جمعه
ای صحیح باشد سه میل فاصله نیست جمعه ای دومی که جمعه ای صحیحی نبوده پس این مانع
نیست. پس نماز اولیه صحیح است این دلیلی است که ایشان آورده.
خوب این جا
دارد کسی اشکال کند بگوید بین دو جمعه ای صحیح می گویید باید فاصله باشد این صحت
یعنی چه؟ بین دو جمعه ای که صحیح است من کل جهت هست باید فاصله بیش از سه میل
باشد؟ اینکه معنا ندارد. همچون چیزی که نمی شود فرض این است که این باطل است. اگر
بگویید بین دو جمعهای که صحیح است از غیر جهت اجتماع از جهات دیگر صحیح است خوب
پس اینکه هردوش درست است.
شاید بهتر باشد
این طوری بگوییم آیا روایاتی که می گوید بین دو جمعه سه میل بیشتر فاصله بشود
اجتماع این دوتا اشکال دارد یا جمع کردن مکلفین به این صورت اشکال دارد؟ اگر
بگوییم اجتماع دو تا نماز دو جمعهای با این فاصله اشکال دارد خوب این اجتماع شد
هردو باطل است. می شود نظر مرحوم خوئی در آن مسأله زن و مرد. اگر بگوییم نه مکلف
نباید جمع کند بین دو جمعهای به این مقدار فاصله، ان موقع این منطبق می شود بر
دومی. دومی جمع کرده است اولی که جمع نکرده است اولی که وقت آمد کسی نبود او زودتر
شروع کرده. اگر میزان این است که از روایات این طوری بفهمیم بگوییم نباید احتماع
دو نماز جمعه در کمتر از سه میل باشد نباید اجتماع باشد خوب این اجتماع شد پس
هردوش باطل است. ولی اگر بگوییم مکلفین نباید جمع کند بین دو نماز جمعه، خوب اینجا
که جمع کرده؟ نماز جمعه دومی این اشکال دارد و حق هم همین است ظاهر ادله باید این
طوری بگوییم مکلف نباید این کار را بکند این تکلیفی است بر عهده مکلفین است.
بنابر این اگر
اولی شروع کرد نماز اولی درست است خوب شروع کرد یعنی چه؟ به صرف تکبیر الاحرام
همین که الله اکبر را گفت این شروع کرد. بنابر این اگر چنانچه دوتا با هم دعوا
داشتند در لندن سالها دوتا نماز جمعه بر قرار می شد و این فاصله هم نبود و رعایت
نمی شد چون دو گروه بودند و تابع دو سیاست بودند و تابع دو مرکز بودند این دو سه
ساله اخیر یکی اش تعطیل باشد لااقل یکی نماز درست باشد. ولی دوتا نماز می خواندند
کمتراز این فاصله به خاطر اختلافات سیاسی که در کار بود. علی ای حال اگر چنانچه
یکی شان زودتر گفت الله اکبر نماز این درست است آن بعدی اشکال دارد. حالا اگر دو
نفر باشند دوتا نماز جماعت موبایل به دست مواظب تا امام دوم می خواهد بیاید تو
محراب بایستد آن یکی بگوید الله اکبر نماز این درست می شود و نماز بعدی باطل می
شود.
تقریبا ادعای
اجماع هم بعضی ها کردن از جمله فاضل هندی در کشف اللثام می دانید ایشان از بزرگان
اصحاب هست ایشان اصفهانی است ولی چون سفری هم به هند داشته معروف شده به فاضل
هندی.
ایشان در مقدمه
کتابش هم مطلبی دارد بد نیست بدانید می گوید بعضی ها تعجب می کنند می گویند علامه
حلی قبل از بلوغ مجتهد بوده می گوید خودم هفت سالم بود مطول می خواندم و به همین
ترتیب آمدم بالا بعد تحصیلات خودش را می گوید بعد می گوید که تعجب نکنید که علامه
حلی قبل از بلوغ مجتهد بوده. به هر حال کتابی خوبی هست و مورد توجه هست.
مطلب بعدی این
است که زمان نماز جمعه کی هست؟ آیا خطبه و نماز هردو بعد از ظهرند یا خطبه را می
شود قبل از ظهر خواند نماز را وقت ظهر شد نماز را بخوانیم؟ وقت نماز جمعه به معنای
جامع خطبه و نماز کی است؟ بعد از ظهرش بلااشکال است هیچ کسی اشکال نکرده که بعد از
زوال می توانند خطبه ها را شروع بکنند.
مشهور گفتند که خطبه هم بعد از ظهر باشد بعضی
ادعای اجماع هم کردند از بعضی از روایات هم استفاده می شود باب25 از همین ابواب
نماز جمعه روایت 3 صحیحه محمد بن مسلم: 9530- وَ
بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ
مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْجُمُعَةِ فَقَالَ أَذَانٌ وَ
إِقَامَةٌ (یک اذان دارد و یک اقامه مثل نمازهای دیگر) يَخْرُجُ الْإِمَامُ بَعْدَ
الْأَذَانِ (بعد از اذان امام می آيا بیرون از منزلش) فَيَصْعَدُ الْمِنْبَرَ (می
رود بالای منبر) فَيَخْطُبُ (پس خطبه می خواند پس خطبه می شود بعد از ظهر) وَ لَا
يُصَلِّي النَّاسُ مَا دَامَ الْإِمَامُ عَلَى الْمِنْبَرِ (مادامی که امام
بالامنبر است کسی نباید نماز بخواند) ثُمَّ يَقْعُدُ الْإِمَامُ عَلَى الْمِنْبَرِ
(امام می آيد برای منبر روی منبر می نشیند می ایستد خطبه را می خواند بعد از اینکه خطبه تمام می نشیند همان جلسه خفیفه)
قَدْرَ مَا يَقْرَأُ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثُمَّ يَقُومُ فَيَفْتَتِحُ
خُطْبَتَهُ (بعد بلند می شود خطبه دوم شروع می کند) ثُمَّ يَنْزِلُ (بعد می آيد
پایین) فَيُصَلِّي بِالنَّاسِ ثُمَّ يَقْرَأُ بِهِمْ فِي الرَّكْعَةِ الْأُولَى
بِالْجُمُعَةِ وَ فِي الثَّانِيَةِ بِالْمُنَافِقِينَ.
بنابر این خیلی
صریح است که بعد از ظهر بعد از اذان است اذان هم یعنی اذان ظهر.
ولی بعضی ادعا
کردند که قبل از ظهر می شود خطبه ها را خواند در ایران هم مدتها همین کار را می
کردند حالا یک قدری اخیرا بعضی ها دیدیم احتیاط می کنند تکرار می کنند حق هم همین
است باید که احتیاط این است که اگر قبل از ظهر خواندند حتما بعد از ظهر هم
بخوانند.
مرحوم شیخ در
مبسوط محقق در معتبر و بعضی از متاخرین تصریح دارند که قبل از ظهر هم می شود.
تقریبا من قارب عصرنا هم بعضی گفتند قبل از ظهر می شود مهم یک روایت است یک قدری
این روایت حرف دارد که جلسه آینده ان شاء الله.