بسمه تعالی
انشائیات، اعتباریات با نیت و قصد مشخص می شود که این عملی که می خواهیم انجام
دهیم از چه نوعی هست، بدون قصد انشاء محقق نمی شود، در معاملات هم همین است، مرحوم
سید تعبیری که کردند این است که عبادات ولی اختصاص به عبادات ندارد بحث ما حالا در
عبادت است و در صوم است و ضمنا ایشان در تعداد عبادات نذر را هم ذکر کردند درحالی
که به نظر می رسد نذر عبادت نیست و لو صیغه نذر للله در آن هست چون برای بعضی
آقایان مبهم بود این را تکرار کردم ملاک عبادیت این است که خداوند در غایت کلام
باشد نه در متعلق، در نذر خداوند در متعلّق آمده است نه در غایت للله علیّ که این
کار را انجام بدهم نه اینکه للله علیّ که للله انجام بدهم اگر عبارت این بود للله
علیّ که للله انجام بدهم می شد عبادی اما للله علیّ که این کار را انجام بدهم حالا
للله یا لغیر للله آن دیگر فرقی نمی کند لذا نذر عبادت نیست بسته به این هست که ما
چطور نذر کنیم اگر نذر کنیم که به قصد قربت انجام دهیم عبادت می شود عبادت اگر نذر
کنیم که مطلقا انجام دهیم و ترک کنیم غیر عبادت می شود و توصلی می شود اگر کسی نذر
کرد که سیگار نکشم یا سیگار بکشم این قصد قربت نمی خواهد نذر بسته به این است که
چطور نذر کنیم، نذر به ما هو نذر مقتضی عبادیت نیست اما متعلّق گاهی عبادی هست می
شود عرض کردم متعلق گاهی بالذات عبادی است گاهی هم به ذکر غایت.
اما در ماه رمضان حسابش جداست، در ماه رمضان بدون ذکر عنوان رمضان خودش رمضان
حساب می شود بر خلاف انشائیات و اعتباریات دیگر، در انشائیات و اعتباریات دیگر
باید عنوان را بیاوریم تا مشخص شود ولی در رمضان اینطور نیست دلیل ما روایات،
روایات اینطور پذیرفته شده است که لازم نیست ذکر کنیم رمضان را حالا ببینیم مفاد
روایات چیست؟ در زمینه جهل است، در زمینه نسیان است یا عمدا هم کسی با اینکه می
داند رمضان است نیت رمضان نکند یا عمدا نیت خلاف رمضان کند آیا این ها همه را شامل
می شود که مطلق اینجا ها رمضان حساب می شود؟
گاهی شک دارد جهل بسیط، گاهی می داند رمضان نیست جهل مرکب، گاهی نیت غیر رمضان
می کند و نمی داند رمضان است، گاهی نیت رمضان می کند و جهل دارد که هست یا نیست،
انواع مختلفه ای دارد، باز هم انواعی هست ببینیم آیا این روایاتی که می گوید بدون
قصد رمضان رمضان حساب می شود مطلق این موارد را می گیرد که در تمام این موارد
اینطور است؟
دو روایتش را خواندیم دیروز حالا بعضی روایات دیگر را هم ببینیم، کلا می شود
گفت که روایات سه دسته تقریبا هست، بعضی روایات به طور مطلق است که در ماه رمضان
وقتی روزه می گیرد رمضان حساب می شود مثلا روایت دهم از باب پنجم وجوب صوم عبارت
این است عن رجل صام شعبان یک کسی ماه شعبان روزه گرفته است فلمّا کان شهر رمضان
اضمر یوماً من رمضان ماه رمضان که شد نیت کرد باز یک روز ماه رمضان چون معتقد شده
بود که رمضان آمده است اما فبان انّه من شعبان نیت رمضان کرد بعد فهمید شعبان بوده
لانّه وقع فیه الشّک یک شکی در این واقع شد ولی بعدا معلوم شد که شعبان است قال
یعید ذلک الیوم باید بردارد دوباره روزه بگیرد یعنی برای شعبان حساب نمی شود، نیت
رمضان کرد به خیال اینکه رمضان است فبان انّه شعبان است حضرت فرمود که این حساب
نمی شود، رمضان که نبوده و شعبان هم نیت نکرده پس در غیر رمضان نیت عنوان می خواهد
اینجا شعبان حساب نمی شود چون نیت شعبان نکرده است و ان اضمر من شعبان فبان انّه
من رمضان فبان انّه من رمضان فلاشیء علیه ولی
اگر چنانچه عکس این بود نیت شعبان کرده بود معلوم شد رمضان است این رمضان حساب می
شود.
پس اگر نیت رمضان کرد فبان انّه شعبان رمضان که نبوده و شعبان هم نیت نکرده پس
این درست نیست باید اعاده کند به عنوان شعبان مثلا اگر بخواهد شعبان روزه بگیرد
این روزه شعبان حساب نمی شود ولی اگر نیت شعبان کرد و بعد معلوم شد که رمضان بوده
است این رمضان حساب می شود بدون نیت رمضان، این مطلق است نمی گوید چرا؟ چطور؟ کدام
صورت؟ فقط یک اشاره ای به شک دارد که بعدا هم خلافش ثابت شده است اما بعضی روایات
هست که معلّل است، عبارت این است که کانّ می خواهد بگوید انطباق قهری، چون انطباق
قهری شده است کافی است یا به حسب تعبیر روایات توفیق الهی است، توفیق الهی شد که
شد رمضان، روایت را ببینید.
چند روایت را من اشاره می کنم، پنجم، ششم، یازدهم، دوازدهم، روایت پنجم این
است چون بعضی روایاتش اشکال سندی دارد این به خصوص روایت صحیحه است این را در نظر
داشته باشید که اگر روایات دیگر اشکالی داشت این مشکلی ندارد. علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن معاویة بن وهب قلت
لابی عبدالله(ع) کاملا سند عامل العال است الرّجل یصوم الیوم الذی یشکٌ فیه من شهر
رمضان روزه می گیرد روزی را که شک دارد که رمضان هست یا نیست فیکون کذلک بعد می
بیند رمضان است فقال هو شیءٌ وُفّق له یک
چیزی است که توفیق پیدا کرده است توفیق الهی بوده است یعنی همان انطباق قهری، آن
روایت که خواندیم به طور مطلق فقط می گفت رمضان حساب می شود این می گوید توفیق
الهی هست حالا به هر معنایی که بکنیم آیا منظور این است که انطباق قهری کافی است
یا چون خواست خدا هست کافی است حالا هرطور که هست این روایت اینطور می گوید.
روایت ششم هم موثّقه سماعه هست علی بن ابراهیم عن ابیه عن محمد بن عیسی عن
یونس سماعة، یونس یونس بن عبدالرحمان هست که ثقه هست، نه یونس بن زبیان عن سماعة
قال سألته عن الیوم الذی یشک فیه من شهر رمضان یوم الشکی که نمی دانیم رمضان هست
یا نیست لایدری أ هو من شعبان أو من شهر رمضان نمی داند شعبان است یا رمضان است،
روزه می گیرد فکان من شهر رمضان بعد معلوم می شود رمضان بوده است قال هو یومٌ وفّق
له این
هم همان تعبیر را دارد حالا یا به تعبیر اینکه انطباق قهری کافی است یا منظور این
است که خواست خدا این بوده و هرچه باشد وفّق له.
روایت یازدهم باز همین تعبیر است این هم موثقة سماعة عن رجل صام اوّل یوم من
شهر رمضان و هو شاک لایدری أ من شعبان أو من رمضان ولی رمضان درآمد قال هو یومٌ
وُفّق له به
هردو معنایی که عرض کردم.
روایت دوازدهم شیخ طوسی باسناده عن محمد بن خلّاد عن ابی الحسن(ع) قال کنت
جالسا عنده آخر یوم من شعبان محمد بن خلّاد می گوید من خدمت امام ابوالحسن بودم
حالا امام رضا یا امام موسی بن جعفر نشسته بودم در روز آخر شعبان و لم یکن هو
صائماً امام هم روزه دار نبود فأتوهُ بمائدة یک سفره برایش آوردند، غذا آوردند
فقال ادنُ به من فرمود که بیا جلو یعنی بیا بخور و کان ذلک بعدالعصر عصر بود دیگر
قلت له جعلتُ فداک صمتُ الیوم به حضرت عرض کردم من امروز روزه هستم قال لی و لِمَ
برای چه رومزه گرفتی قلت جاء عن ابی عبدالله(ع) فی الیوم الذی یشک فیه انّه قال
یوم وُفّق له از امام صادق به ما خبر رسیده است در روز مشکوک روزه درست است یوم
وُفّق له حضرت فرمود اشتباه نکنید قال أ لیس تدرون انّما ذلک اذا کان لایعلم أهو
من شعبان أم من شهر رمضان فصام فکان من رمضان آن مطلبی که از امام صادق شنیدید این
هست که نمی داند شعبان است یا رمضان است روزه گرفت و بعد معلوم شد که رمضان است
اینجا وفّق له است، کان یوم وفّق له باز وفّق له در آن روایت هست فامّا و لیس علّة
و لا شبهة فلا یعنی اینجا شبهه نیست شعبان هست فقلت اُفطرُ الآن گفتم بخورم فقال
لا، حالا به هرحال ما در این وفّق له ما
کار داریم که می خواهد بگوید آنجایی که نمی دانید شعبان است یا رمضان است نیت
شعبان گرفتید و بعد رمضان درآمد این رمضان حساب می شود، توفیق الهی هست یا بگویید
الطفات قهری است هرچه معنا کنید.
روایت بازهم در این زمینه داریم، این روایات صحبت در این هست که سعه وجودی اش
چه مقدار است، اول این است که قصد روزه کند و نیت نکند که رمضان است نه نیت خلاف
کند فقط روزه می گیرد، یوم الشک هست روزه می گیرد نیت رمضان هم نمی کند، این یکی،
این ظاهرا می گیرد، مشکلی نیست اصلا بعید نیست بگوییم این قصد اجمالی به رمضان
است، روزه گرفته است، نیت روزه هم دارد، ذکر رمضان نکرده است ولی روزه امروز است،
امروز هم رمضان درآمد این مشکلی نیست ظاهرا، طبیعت روزه را نیت کرده است اصل روزه،
طبع روزه، طبیعت روزه، کلی روزه و بعدا هم معلوم شد رمضان بوده این نیت رمضان
نکرده ولی نیت امروز را کرده است و امروز هم رمضان بود این کافی است، روایت این ها
را می گیرد.
دوم بیاید نیت غیر رمضان کند مثلا نیت شعبان کند چرا؟ جهلا، نمی داند رمضان
است یا نسیانا می دانسته رمضان است یادش رفته است قاعدتا این را می گیرد، می دانست
ولی فراموش کرد که رمضان است و نیت شعبان کرد یا اصلا نمی داند که رمضان است جهل
بسیط نیت شعبان کرد بعد معلوم شد که رمضان است این هم از این روایات می گیرد چون
در خود روایات داشت که خودش نمی داند که آیا رمضان است یا شعبان است نیت شعبان کرد
بعد معلوم شد رمضان است کان ذلک وفّق له این ملحق به همان شاک است اگر نسیان هم
باشد، فراموش جعل است برای اینکه شک است مورد روایت هم شک است و نسیان هم ملحق به
این است.
اگر علم به خلاف داشت یعنی یقین کرد که رمضان نیست ولی رمضان درآمد که معلوم
شد رمضان است اینجا ملحق به هم است و لو مورد روایت شک بود، بیشتر روایاتی که
خواندیم شک است که رمضان است یا شعبان، این هم ملحق به این است بالاخره نیت رمضان
نداشته است اعتقادا به اینکه رمضان نیست بعد هم معلوم شد که رمضان هست، ملحق به
این است از باب الغاء خصوصیت، روایات شک را می گوید حالا اگر شک نیست یقینا دارد
که شعبان است و نیت شعبان کرد و بعد معلوم شد که رمضان است فرقی نمی کند بالاخره می
خواهیم بگوییم ذلک یوم وفّق له، روایاتی که این را می گفت، می گفت رمضان واقعی و
روزه هم گرفتی کافی هست معنای وفّق له این هست یعنی توفیق پیدا کردی رمضان را روزه
گرفتی، انطباق قهری است که هست، توفیق الهی است که هست و روزه اش درست است.
در بعضی روایات تعلیل هم دارد، روایت هشتم این باب را ببینید تعلیل اینطوری
دارد روایت مفصل است من این قسمت را می خوانم لو انّ رجل صام یوم من شهر رمضان
تطوّعا یک کسی یک روز رمضان را روزه مستحبی نیت کرد و هو لایعلم انّه من شهر رمضان
نمی داند رمضان شده است تطوع نیست ثمّ علم بذلک بعدا فهمید که رمضان است لأجزأ عنه
این کافی است رمضان حساب می شود، چرا؟ این معلّلش این است لأنّ الفرض إنّما وقع
علی الیوم بعینه فرض الهی بر امروز عینا شده
است، شما نمی دانستی ولی فرض واقع شده است که این در حقیقت تا حدودی معنا می کند
وفّق له در آن روایت هم یعنی این، فرض الهی بر وجوب امروز بوده شما امروز هم روزه
گرفتی همین کافی است لازم نیست بگوید که اقصد انّه من رمضان فرض الهی بر روزه
امروز بوده و شما امروز هم روزه گرفتی لأنّ الفرض انّما وقع علی الیوم بعینه.
در یک روایتی دارد که اگر خلاف این باشد لهلک الناس در همین باب است می گوید
این رمضان قبول است و لازم نیست که حتما نیت رمضان کرده باشید، روایت 4 ینوی من
اللّیلة أنّه یصوم من شعبان شب نیت کرد که فردا را روزه می گیرد به عنوان شعبان
فان کان من شهر رمضان اجزأ عنه اگر رمضان باشد کافی است بتفضّل الله عزّ و جل خدا
تفضلا این را قبول می کند که رمضان است و بما قد وسّع علی عباده توسعه داده بر
عبادتش پس از این عبارت معلوم می شود که قاعده کلی این است که وقتی انسان چیزی را
نیت می کند عنوانش را مشخص می کند اینجا توسعةً است خدا تفضلا و توسعةً قبول کرده
است در روزه ماه رمضان خصوص روزه ماه رمضان اینطور است، جاهای دیگر باید عنوان را
مشخص کند در همه اعتباریات، همه انشائیات، معاملات هم همین طور بعد فرمود این را
دارد و لولا ذلک لهلک الناس
اگر این نباشد یعنی خدا توسعه ندهد مردم هلاک می شوند.
این به دو معنا می آید یک معنا اینکه در خصوص ماه رمضان اگر قبول نکنند بگویند
دوباره بگیر هلاکت است منظور از هلاکت یعنی مشکلات، روزه گرفتن بعد از ماه رمضان
خیلی سخت تر از روزه گرفتن در ماه رمضان است چون ماه رمضان همه روزه هستند این هم
با همه غذا می خورد، غیر ماه رمضان می خواهد یک روز قضاء روزه هم بگیرد برایش سخت
است مگر آن هایی که عادت دارند که دائم الصوم باشند مسأله دیگری است این یک معنا
هست که می گوید سخت است.
یک معنای دیگر این است که این راجع به روزه نیست کلا خدا توسعه می دهد اگر
توسعه خدا نبود در همه احکام و نه فقط در اینجا لهلک الناس به عبارت دیگر مردم به
توسعه خدا زنده هستند و راحت هستند و الّا مشکلات داشت مثل قضیه نفی حرج مثلا،
حالا به هرحال لهک الناس بگوییم، توسعه بگوییم، یوم وفّق له بگوییم یا آن روایت
اولی که خواندیم روایت مطلق علی ای حال تمام این مواردی که گفتیم اینها را می
گیرد.
شک دارد که شعبان است یا رمضان صریح خود روایات است، فراموش کرده است که شعبان
است یا رمضان الغاء خصوصیت، جهل مرکب دارد یقین دارد که شعبان است این هم همین است
شک دارد بدون عنوان نیت شعبان کرده است بعد فهمیده است رمضان بوده است حالا نه
یقین دارد که رمضان نیست و شعبان است بالاخره در اینکه نیت شعبان کرده است فرقی
نمی کند الغاء خصوصیت می شود.
حالا اگر چنانچه یک صورت دیگری بود می داند که ماه رمضان است ولی عمدا نیت غیر
ماه رمضان کرد، این چطور؟ آیا رمضان حساب می شود؟ که نه، چون می دانسته رمضان است
و نیت رمضان هم نکرده است پس مورد روایات این نیست، نمی شود الغاء خصوصیت کرد،
مورد روایات شاک بود یلحق به نسیان جعل مرکب که توضیح دادیم اما عمدا بیاید خلاف
نیت کند این دیگر الغاء خصوصیت نمی شود کرد در حقیقت این معصیت کار است.
حالا آیا آن روزه دیگر حساب می شود؟ می داند که رمضان است اما نیت رمضان نکرد
و نیت شعبان کرد، نیت روزه های دیگر کرد عمدا، روزه ماه رمضان که حساب نمی شود چون
نیت نداشته با اینکه می دانسته آیا به جای آن روزه دیگری که نیت کرده است قبول می
شود؟ مرحوم سید و خیلی ها دارند که قبول نمی شود، نه رمضان حساب می شود و نه غیر
رمضان، رمضان حساب نمی شود برای اینکه با اینکه می دانسته نیت رمضان نکرده است و
این روایات این را نمی گیرد، این روایات شاک است و جعل بسیط و جهل نسیان و اینهایی
که توضیح دادیم.
اینکه عمدا نیت رمضان نکند با اینکه می داند رمضان هست روایات این را نمی گیرد
پس رمضان حساب نمی شود، آن غیر رمضان هم حساب نمی شود کفّاره مستحبی و مانند اینها
برای اینکه این زمان ظرف رمضان است در آن روایت هشتم خواندیم لأنّ الفرض انّما وقع
علی الیوم بعینه فرض الهی بر امروز واقع شده است به عینا ظرف این ظرف رمضان است
بنابراین وقتی ظرف، ظرف رمضان است نیت غیر رمضان کنید معنا ندارد پس غیر رمضان هم
قبول نمی شود.
در معلقات عروه دو سه وجه آوردیم که بگوییم این غیر رمضان حساب شود:
1- از باب ترتب، باب ترتب همین است معصیت کرده است آن چیزی که باید انجام بدهد
انجام نداده است یک چیز دیگری را انجام داده است آن را هم وظیفه دارد، آن هم درست
است ولی نه امروز، شعبان خودش روزه اش خوب است اما نه امروز که ماه رمضان است
بگوییم از باب ترتّب این را قبول کنیم، چطور شما می گویید اگر اضاله نجاست از مسجد
نکرد و رفت نماز خواند بگوییم نمازش درست است برای اینکه بالاخره نماز هم وظیفه
بوده منتهی وظیفه اصلی او آن اهم بوده که اضاله نجاست است اهم ترک کرد مهم را
انجام داد از باب تردّد اینجا هم بگوییم وظیفه اش روزه رمضان بوده است انجام نداد
روزه شعبان را انجام داد، شعبان هم در ظرف خودش بالاخره وظیفه ای دارد منتهی ظرفش
حالا نبوده مثل اینکه آنجا نماز ظرفش الان که موقع اضاله نجاست است نبوده مثل آن
می شود، الآن در این ساعت فوریت داشته اضاله نجاست این کار فوری را انجام نداد و
رفت کار غیر فوری را انجام داد عینا همان است اهم را ترک کرد و مهم را انجام داد،
از باب ترتّب بگوییم روزه اش درست است.
ادعای اجماع شده است که اجماع داریم که در اینجا نماز باطل است، ما آنجا داریم
که اجماع کاشف نیست برای اینکه تمسک به وجوه عقلی شده است در بعضی کتاب ها از باب
همان می گویند امر ضدّین نمی شود در بحث ترتّب یک مشکل همین است می گوید آن واحد
امر بو دو ضدّ کنند هم اضاله نجاست را بخواهد هم صلاة را بخواهد پس صلاة را نمی
خواهد الآن پس امر ندارد، اگر امر ندارد نماز باطل است، از باب اینکه می گویند امر
به ضدّین نمی شود پس اگر اجماعی ادعا شده است این اجماع کاشف نیست، اجماع معلّل به
دلیل است ما آن دلیلشان را باید ببینیم، دلیل اگر امر به ضدّین نیست و ما حل کردیم
و گفتیم از باب ترتّب می شود بنابراین اشکالی نیست.
از دو روایت ممکن است کسی استفاده کند بطلان را همانطور که مرحوم سید و دیگران
گفتند ببینیم آیا از آن استفاده می شود، در باب دوزدهم از ابواب من یصحّ منه صوم
روایت چهارم و پنجم، روایت 4 این است کلینی عن حمید بن زیاد عن حسن بن محمد بن
سماعة عن غیر واحد عن ابان بن عثمان عن ابی العباس عن ابی عبدالله(ع)، دو روایت
هست که هردو هم مرسل است که در ماه رمضان نمی تواند روزه دیگری بگیرد شبیه همان که
گفتیم الفرض وقع علی ذلک بعینه شبیه آن می شود.
ولی روایت طوری است که راوی می گوید من با حضرت در سفر بودم روز قبلش حضرت
روزه گرفت، روزه شعبان بعد فردایش که ماه رمضان بود روزه نگرفت گفتیم یابن رسول
الله دیروز شعبان بود روزه گرفتید امروز که رمضان است روزه را خوردید فرمود تابع
دستور هستیم، رمضان را باید روزه بگیریم ولی در سفر هستیم، سفر ظرفش نیست که از
این دو روایت که مفادش تقریبا یکی است که متنش را هم اگر پیدا شود بخوانم استفاده
کردیم بنابراین در ماه رمضان اگر نیت غیر رمضان کند به هیچ وجه قبول نیست، خوب
حضرت می تواند نیت غیر رمضان کند بعضی ها روزه مستحبی را در سفر جایز دانستند به
تناسب بعضی روایات بعضی ها می گوید اگر نذر کردید درست است آن مسلّم است اگر نذر
کردید درست است.
حالا علی ای حال حضرت فرمود این نمی شود در سفر بودیم در روز ماه رمضان هم در
سفر نمی شود روزه گرفت من کان منکم علی سفرٍ فعدةٌ من ایّام اُخر در سفر نمی شود
روزه رمضان گرفت از این دو روایت استفاده کنیم که ترتّب در اینجا به درد نمی خورد،
موافقا لاجماع ادّعا شده بگوییم اینجا بنابراین نه رمضان قبول می شود و نه شعبان
اینجا یعنی کجا؟ می داند رمضان است ولی
نیت غیر رمضان کرد عمدا که مرحوم سید و خیلی ها می گویند باطل است نه روزه ماه
رمضان حساب می شود و نه غیر رمضان، رمضان حساب نمی شود چون نیت نکرده است، غیر
رمضان حساب نمی شود برای اینکه ظرف این برای رمضان بوده است.
علی ای حال بگوییم از این دو روایت استفاده می شود رمضان این زمان ظرفش برای
روزه رمضان است غیر رمضان نمی شود ولی ظاهر این دو روایت این است که تکلیف را می
گوید نمی گوید که ظرف این فقط برای رمضان است، می گوید تکلیف واجب ما رمضان است نه
اینکه غیر رمضان نمی شود گرفت، یک بحث این است که غیر رمضان نمی شود گرفت، یک بحث
هم این است که تکلیف من رمضان است، این دو روایت فقط تکلیف من رمضان است را دارد
می گوید حالا پیدا کنم متن را می خوانم.
ممکن است بگویید که عبادت متوقف بر مشروعیت است، ما در اینجا نمی دانیم مشروع
هست یا خیر که نیت غیر رمضان کند در رمضان، در ماه رمضان نیت غیر رمضان این
مشروعیتش مشکوک است، جوابش این است که عبادت که هست، روزه می گیرد برای خدا غذا
نمی خورد این عبادت هست، عبادت که هست اطلاقات عبادت را هم می گیرد، اطلاقات صوم
را هم می گیرد، روایاتی که در باب صوم داریم در باب اول صوم که بعضی را اشاره
کردیم، روایات صوم از بهترین عبادات است، حالا از باب ترتّب است است یا از همین
باب اطلاقات صوم و مانند اینها مرحوم محقق در معتبر و مرحوم علامه حلی در تذکره
این را قبول کردند گفتند رمضان حساب نمی شود چون نیت نکرد اما غیر رمضان درست است
و انجام می شود خلافا لشهدین، شهیدین به خاطر همینکه ظرف این برای رمضان است و نه
غیر رمضان گفتند نه رمضان حساب می شود و نه غیر رمضان.
پس یک بار دیگر تکرار کنیم، صحبت این بود که روایات ما می گوید رمضان با غیر
رمضان فرق می کند، غیر رمضان حتما باید عنوانش را نیت کنید مثل همه جاهای دیگر، یک
بدهی که به یک نفر دارید باید معلوم باشد این پولی که می دهید صدقه هست یا بدهی
هست، معاملات، اشائیات و همه اما در رمضان به خاطر روایاتی که داریم نیت رمضان
نکرده است قبول است و رمضان حساب می شود.
صحبت در توسعه این روایات است مورد نسیان را می گیرد، جهل بسیط را می گیرد،
جهل ملکّب را می گیرد اما آیا علم به خلاف را هم می گیرد؟ یعنی به این معنا که می
داند رمضان است ولی عمدا نیت غیر رمضان کند، مشهور و همین طور شهیدین فرموده اند
نه رمضان حساب می شود و نه غیر رمضان، رمضان حساب نمی شود چون نیت نکرد، غیر رمضان
حساب نمی شود برای اینکه این ظرف برای رمضان معین شده است ولی کسانی مثل مرحوم
محقق در معتبر علامه در تذکره می گویند رمضان نشد چون نیت نکرد اما چرا غیر رمضان
حساب نشود، غیر رمضان حساب می شود طبق نیتی که کرده است، ما در معلقات اینطور
داریم که این را از باب ترتّب می شود درست کرد و اما این دو روایتی که عرض کردم
این فقط تکلیف را می گوید، می گوید وظیفه من روزه ماه رمضان است نمی گوید که غیر
رمضان باطل است، روایت چهارم و پنجم من یصح الصوم روایت ها مرسل است.
علی ای حال من گفتم ترتب، اگر بگویید عبادت مشروعیت می خواهد، مشروعیت دلیل می
خواهد می گوییم اطلاقات صوم، اطلاقات عبادت این برای خدا غذا نمی خورد، به نظر ما
می رسد که بعید نیست درست باشد اجمال قضایا.