صوم جلسه هشتم
بسمه تعالی
دو فرع دیگر مرحوم سید اینجا عنوان کردند قبل از ورود در بحث نیت، آخر جلسه قبل یک مورد را عرض کردیم و ناتمام ماند، اگر نذر کند که روز پنجشنبه روزه بگیرد و نذر کند که روز معینی از ماه را روزه بگیرد، پنجشنبه مصداق هر دو شد مثلا گفت پنجشنبه روزه بگیرم و بازهم نذر کرد که دهم ربیع الاول هم روزه بگیرم دهم ربیع الاول همان پنجشنبه شد و دو نذر یک مصداق پیدا کردند، اگر یک روز روزه بگیرد به جای هر دو نذر قبول است این معلوم اما آیا باید قصد هم بکند یا همین که روزه بگیرد کافی است؟ باید بگوید که این روزه ای که می گیرم به جای هر دو نذر است یا گفتن نمی خواهد؟ بعضی از جمله مرحوم آقای حکیم، مرحوم آقای سید جمال گلپایگانی، مرحوم سیدنا الاستاد امام این ها دارند که باید نیت هر دو را داشته باشد اگر نیت هر دو را نداشته باشد کفاره دارد، خواه نا خواه اگر نیت هیچ کدام را نداشته باشد دو کفاره دارد برای اینکه نذر کرده بود که پنج شنبه روزه بگیرد و نذر کرده بود که دهم ربیع الاول روزه بگیرد روزه گرفت ولی نیت هیچکدام را نداشت، به چه دلیل پای این ها حساب شود اگر پای این ها حساب نشد پس حنث است اگر حنث است پس دو کفاره دارد نظر این ها این است ولی عرض کردیم نذر واجب توصلی است نه واجب تعبدی للله علیّ که روزه بگیرم و این هم روزه گرفته است اگر گفته بود که للله علیّ که روزه بگیرم به قصد این، قصد هم باید بیاورد ولی قصد را در متعلّق نذر نیاورده است، نذر توصلی است اگر کسی نذر کرد که هرگز سیگار نکشد للله علیّ الا اتدخّن و حالا تدخین هم نکرد آیا کفاره دارد؟ همه می دانند که این کفاره ندارد برای اینکه به نذر عمل کرده است، گفته بود فادخن نکنم و نکرده، نگفته که تدخین نکنم و به قصد این نذر هم تدخین نکنم، ترک را تقریبا همه قبول دارند فعل هم مثل ترک است چه فرق است اگر ترکش نیت نمی خواهد فعلش هم نیت نمی خواهد للله علیّ که روزه بگیرم للله علیّ که غذا بخورم للله علیّ فلانی را دعوت بکنم، ایجابیات و مثبتات مثل سلبیات است در سلبیات و تروک می گویید نیت نمی خواهد للله علیّ که تدخین نکنم تدخین هم نکردم لازم نیست بگویم تدخین نکنم به قصد این نذر، در مثبتات هم همین است للله علیّ که فلانی را دعوت کنم دعوت هم کردم، بنابراین اینکه می گویند اگر نیت این ها را نداشته باشد کفاره دارد این به نظر درست نمی آید، اگر انجام ندهد دو کفاره دارد، یک وقت است که عبارت را عوض کرده است و اشاره به یک نذر خاصی است آن بله ولی اگر واقعا دو نذر است و دو حنث دارد دو کفاره هم دارد. پس اگر اصلا روزه نگیرد دو کفاره دارد، اگر چنانچه روزه گرفته است نیت نکرده که برای این دو این کافی است و کفاره ندارد بله ثوابش مترته بر قصد است عمل کردن به نذر خواه نا خواه یک آثار و برکات و ثوابی دارد اگر چنانچه بخواهد به آن ثواب برسد باید قصد این را کند اگر قصد نکند بدون قصد ثواب نمی دهند و آثار ندارد. حالا اگر یک نذر دارد ولی مصداق دلیل دیگری هم شد بدون نذر مثل چی؟ نذر کرده است که فلان روز را روزه بگیرد سه روز یا یک روز، منطبق شد بر ایام البیض که ایام البیض مستحب است و ثواب روزه گرفتن زیاد است در ایام البیض، حالا هر ماه یا خصوص بعضی ماهها بعضی اطلاقات روایات است که هر ماه سیزده و چهارده و پانزده، نذرش یکی بود و نذر کرده بود که این سه روز را روزه بگیرد توجه نداشت که این سه روز مصداق ایام البیض می شود نذر کرد که روز دوشنبه، سه شنبه و چهارشنبه فلان هفته روزه بگیرد تصادفات منطبق شد بر ایام البیض که ایام البیض هم روزه اش مستحب است. اگر بخواهد ثواب هر دو را ببرد باید هر دو را نیت کند که این معلوم است، اگر یکی را نیت کرد همان ثواب را برده است. اگر چنانچه هر سه روز را روزه گرفت ولی نیت نذر را نداشت به نیت ایام البیض بود این را متعدد افراد از جمله مرحوم سید هم این طور می گویند که حق ندارد این کار را کند کانّه می خواهند بگویند که نذر تعبدی است نه توسلی کانّه این طور می شود. نذر کرد دوشنبه، سه شنبه و چهارشنبه روزه بگیرد همین یک نذر هم بود منطبق شد بر ایام البیض، ایام البیض هم روزه اش مستحب است اگر هر دو را نیت کند که هر دو ثواب را می برد و به نذرش عمل کرده است و به دلیل ایام البیض هم عمل کرده است، اگر هیچ کدام را نیت نکند یا نذر را نیت نکند کانّه می خواهند بگویند که عمل به نذر نشده است و بنابراین کفاره دارد، عرض کردم اگر نذر توصلی است اینجا نیت خاص او نمی خواهد، نذر کرد روزه بگیرد و روزه هم گرفت بنابراین کفاره ندارد به نظر ما اشکالی ندارد، از کسانی که نظرشان همین است مرحوم آقای گلپایگانی با اینکه در یکی از مسائل قبلی ایشان اشکال داشت و این هم مثل همان است از نظر توصلی و تعبدی بودن ایشان می گوید همین که امروز را روزه گرفته است کافی است و کفاره ندارد لازم نیست بگوید به خاطر نذرم ولی مرحوم سید دارد که این اشکال دارد یعنی کفاره دارد. همان طور که در ترکیات و در سلبیات نذر توسلی است در ایجابیات هم همین طور است. مسأله بعدی ایشان عنوان کرده است اگر در یک روز چند جهت وجوبی استحبابی داشت برای روزه اش اگر همه این ها را نیت کرد و روزه گرفت ثواب همه را می برد، نذر را نمی گوییم، همین طور در یک روز جهات متعددی بود مثلا پدرش امر کرد که امروز روزه بگیر بنابر اینکه اطاعت پدر را واجب بدانیم، به ایام البیض هم خورده بود و بعد دلیل مطلقه صوم هم بگوییم جدا مصداقش است چون ادله ای داریم که صوم کل یوم مستحب، دلیل مطلق است، ایام البیض هست، امر پدر هم است اگر این یک روز هم روزه بگیرد اگر به قصد همه است ثواب همه را می برد و اگر به قصد بعضی هست ثواب بعضی را می برد اما به هرحال اگر نیت هیچ کدام را نداشت عمل به این ها کرده است، ثواب نیت می خواهد، اگر نذری باشد تا تخلف عملی نشود کفاره ندارد چنانچه تا قصد نکند ثواب ندارد اما کفاره و حمس و نذر و این ها نیست. این خصوصیات فروعی بود که مرحوم سید اینجا عنوان کرده بود که تقریبا همه را گفتیم، خرد و ریزی هم ندارد، مهم قضیه این بود که این را متوجه شویم که نذر توصلی است، وجوبش وجوب تعبدی نیست این را متوجه شویم اگر گفتیم للله علیّ که سیگار نکشم همین که نکشیدم عمل نکردم لازم نیست که بگویم سیگار نمی کشم به قصد این نذر و این گفتن نمی خواهد، از آن طرف اگر گفته بود که للله علیّ که سیگار بکشم باید بکشد و لو اینکه نگوید به خاطر نذر، میزان قصد نیست میزان عمل است، للله علیّ که این کار را بکنم یا این کار را نکنم آقایان در سلبیات و تروکش نوعا قائل هستند در ایجابیاتش اینگونه اختلاف کلمات پیدا می شود درحالی که ایجاب و سلب مثل هم است از این نظر، ثوابش قصد می خواهد ولی اصل حنث به قصد مربوط نیست و به عمل مربوط است اگر واقعا طبق نذر عمل کرد حنث نذر نکرده است و اگر عمل نکرد حنث نذر کرده است و کفاره دارد. اینکه من گفتم نذر توصلی است خود نذر توصلی است متعلق نذر ممکن است عبادی باشد، للله علیّ سیگار بکشم یا نکشم نه نذر عبادی است و نه متعلقش، سیگار کشیدن و سیگار نکشیدن عبادت نیست ولی للله علیّ که فردا روزه بگیرم روزه اش عبادی است نذرش عبادی نیست، اگر روزه گرفت للله و لو نگفت للنذر گفت للله این مصداق نذر هم شد برای اینکه توسلی است. مسأله بعدی که مرحوم سید عنوان کردند راجع به وقت نیت روزه است نسبتا بحث مهمی است، یک قدری هم طول و تفسیر دارد من اول عبارت مرحوم سید را برایتان بخوانم ببینید چندتا فرع در همین مسأله دوازدهم هست و این ها باید یکی یکی مورد توجه قرار بگیرد. مسأله وقت نیت روزه چه روزه ماه رمضان و چه واجبات غیر ماه رمضان و چه مستحبات، واجبات، غیر ماه رمضان، کفاره، نذرها خلاصه روزه، نیت می خواهد عبادت است، دو نیت هم می خواهد یک نیت عنوان روزه حالا روزه معین هم شود روزه کفاره، روزه نذر و فلان این ها الآن عرض کردیم در اختلاف نوعی نیت می شود، در اختلاف صنفی گفتیم که خوب است نیت شود دیروز خواندیم، کلا وقت نیت روزه چه موقع است؟ مرحوم سید می گویند در مسأله دوازدهم وقت النّیة آخره فی الواجب المعین رمضان او غیره عند طلوع الفجر الصادق اولش را در این جمله نگفته است که نیت اولش چه موقع است، آخرش را گفته است، آخر وقتی که می شود نیت کرد از او تأخیر شود دیگر نیت ندارید کانّه روزه باطل بی نیت شده است. آخر وقت نیت در واجب معین یعنی روزه واجب معین چه رمضان و چه غیر رمضان موقع طلوع فجر صادق است. همانطور که می دانید فجر صادق داریم و کاذب، کاذبش یک حالت کشیده درازی مثل یک خط، مثل یک خط ممتد است معمولا گفته اند دُم گرگی در بعضی تعبیرات آمده است، یک خط است فجر صادق گسترده است و پهن است که حدود ده دقیقه و یک ربع بعد از فجر کاذب است، می گوید وقت نیت روزه موقع فجر صادق است دیگر بعد از آن اگر فجر شد دیگر وقت نیت گذشته است فرمایش ایشان را می خوانیم و یجوز التقدیم فی ایّ جزءٍ من اجزاء لیلة الیوم الذی یرید الصوم می تواند تقدیم کند لازم نیست صبر کند آخر وقتش فجر صادق است اما می تواند جلو تر نیت کند، یجوز التقدیم در هر جزئی از اجزاء شب روزی که می خواهد روزه بگیرد یعنی شب قبل، کلا در شرع اینطور است می گوییم شب جمعه یعنی پنجشنبه شب، شب عاشورا تاسوعا شب، بنابراین شب فردا جزء فردا است از نظر شرعی مسأله اش اینطور است شب متعلق به روز فردا است نه روز قبلی، در عرف عامیانه شاید اینطور نباشد، بیست و چهار ساعت می دانند و این شب هم مال امروز است ولی از نظر شرعی شب را جزء فردا می دانیم، شب جمعه یعنی پنج شنبه شب، می گویند که می تواند نیت روزه را جلو بیندازد صبر نکند تا فجر صادق، در هر جزئی از اجزاء شب روزی که می خواهد روزه بگیرد یعنی شب فردا از غروب به بعد نیت کند که فردا می خواهم روزه بگیرم، و معً نسیان اگر یادش رفت که نیت کند یعنی نه از غروب و نه موقع فجر صادق در کل این شب یادش رفت نیت کند اوالجعل به کونه رمضان اصلا یادش هم بود که رمضان است و نیت رمضان نکرد یا معیّن آخر کفاره یا هر جهت دیگری نیت این ها را نکرد یجوز متی تذکّر الی ما قبل زوال هر موقع یادش افتاد که نیت نکرده است تا قبل از ظهر می تواند نیت کند البته اذا لم یأت بمفطر اگر مفطری انجام نداده باشد ولی اگر مفطری انجام داده باشد که دیگر نیت فایده ندارد و اجزئه ان ذلک صوم روزه اش هم درست است وقتی چیزی نخورده بود و تا قبل از ظهر هم نیت کرد و لا یجزیه الی اذا تذکّر بعد الزوال اما اگر ظهر شد و حالا یادش افتاد که می خواهد نیت کند این کافی نیست، تا قبل از ظهر باید نیت کند این برای واجب معین است، حالا رمضان یا غیر رمضان، آخر وقت نیت طلوع فجر است از اول غروب هم می شود نیت کرد اگر یادش نبود تا فردا قبل از ظهر هم می شود نیت کرد. اما فی الواجب غیر المعین واجب هست ولی معین نیست مثل کفاره که معین نیست یمتدّ وقتها اختیاراً من اول الیل الی الزوال اختیارا هم می تواند نیت را تأخیر بیندازد از غروب تا فردا ظهر، اگر تا فردا ظهر چیزی نخورده می تواند نیت کند اختیارا نه اگر یادش رفت، دون ما بعده علی الاثر بعد از ظهر دیگر نمی شود و لا فرق فی زال اینکه تا ظهر می شود و بعد از ظهر نمی شود فرق نمی کند که قبلا مردد بوده یا مردد نبوده یا اصلا می خواسته روزه نگیرد اما افطاری نکرد قبل از ظهر نیت روزه کرد این قبول است حالا قبلا مردد بود این مشکلی نیست یا قبلا تصمیم داشت روز بگیرد این را در ماه رمضان نمی گوییم در غیر ماه رمضان می گوییم، در غیر معین تصمیم داشت روزه نگیرد ولی چیزی نخورد قبل از ظهر نیت روزه می کند اشکال ندارد. و اما المندوب روزه مستحب فیمتدّ وقتها الی قبل الغروب علی الاقوا حالا ما چند مسأله داریم که هر کدام را بررسی می کنیم. مسأله اول: اولا نیت داعی است حتی گفتیم خطور هم نمی خواهد لازم نیست به ذهن خودش بگذراند که می خواهم روزه بگیرم نه همین که در قلبش هست، درس می آییم از خانه بیرون می آییم نیت نمی کنیم که درس می خواهیم برویم نه خطور نه تلفظ داعی آمدم بیرون منتهی کسی اگر بپرسد کجا می روی می گوید مثلا فلان جا، در اعمال عبادی همه اش همین است، نیت کردم این نیت داعی است یعنی قصدی که در باطن دارم به عبارت دیگر بگویید ارتکاز، ارتکاز هم معنایش این است که اگر از من بپرسند می توانم بگویم برای این کار می روم یک مثال هم بزنم، گاهی سر نماز انسان حواسش پرت است دو جور حواسش پرت می شود یک وقت به حدی حواسش پرت می شود که از ذاکره کلا رفت اگر از او بپرسم فکر هم کند یادش نمی آید که چکار می کند اینجا نماز باطل است اما یک وقت است که در حافظه و ذاکره باقی است حالا ذاکره هم نبود حافظه بگویید در ارتکاز اینجا مفروض است تا از او بپرسند ممکن است گیج شود اولش و نتواند جواب دهد اما یک لحظه فکر کند می فهمد بله روزه می گیرم یا در حال نماز خواندن هستم چون در رساله ها هم این را ناقص نوشته شده است کلا می گویند همینکه کسی از او پرسید و بتواند بگوید درست است و نتواند باطل است، این فرق می کند ممکن است لحظه اول نتواند بگوید اما در حافظه اش هست یک مقدار دقت می کند یادش می آید این اشکال ندارد به نظر ما. نیت داعی است گفتیم حتی خطور هم نمی خواهد البته خطور خوب است حتی به لفظ هم بیاورید بهتر است چرا؟ برای اینکه در ابواب عمره و حج روایت داریم که تقول چنین می گویی حالا و لو تقول به معنای گفتن به لفظ نیست ولی ظهورش بیشتر گفتن به لفظ است و الّا ما خودمان زیاد می شود که می گوییم به خودم گفتم، به خودم گفتم یعنی اینکه به زبان آوردم؟ اینکه نیست و از این قبیل ولی چون آن جا دارد تقول در نیت حج و نیت عمره تقول انّی اتمتّع بالعمرة الی الحج در روایات اینطور دارد و تقول دارد بگوییم تقول ظاهرش گفتن است پس بهتر این است که به زبان بیاورد، خطور هم همین طور مستحب است ولی لزوم ندارد همان داعی کافی است یعنی در باطنش می فهمد که این می خواهد این کار را انجام دهد لازم نیست به زبان بیاورد یا به دل خود دائما عبارت را بگذراند، به اصطلاح منطقین نه قضیه لفظیه می خواهد و نه قضیه ذهنیه بلکه همان داعی کافی است. اگر نیت همان داعی است دیگر وقت غروب و طلوع فجر صادق و این ها به چه درد می خورد، از پنج روز پیش هم نیت به طور داعی هست که فلان روز روزه بگیرد همین طور هم هست و نه به ذهنش خطور می کند و نه قضیه ذهنیه و نه قضیه لفظیه نیست آن موقع هم روزه می گیرم این کافی است، نه غروب می خواهد و نه طلوع فجر می خواهد. مطلب دوم اینکه چه داعی و چه قضیه ذهنیه و چه قضیه لفظیه اولش چه موقع است؟ بالاخره داعی هم یک اول و آخری دارد یعنی مثلا اصلا در فکرش نیست که روزه بگیرد اصلا داعی ندارد، حالا چه موقع داعی اگر آمد به درد می خورد، امروز داعی ندارد که فردا روزه بگیرد آخر شب یک مرتبه داعی او می آید، داعی او برقرار می شود که او روزه بگیرد، چه موقع اول داعی است یا وقت داعی است؟ مرحوم سید ظاهر عبارتش این است که اول غروب، نگفته است نیت یعنی چه، قضیه ذهنیت، لفظیت، داعی ولی بالاخره نیت، ما می گوییم داعی ممکن است ایشان هم در ذهنشان باشد چون جاهای دیگر دارد که داعی است پس داعی وقت به این معنا دارد که اگر قبلا داعی نداشته بود روزه بگیرد اصلا نه در ذهنش بود و نه به لفظ بود و نه اینکه می خواست اصلا، اصلا نمی خواست روزه بگیرد حالا نیتش آمد که روزه بگیرد، اولش چه موقع است، این داعی از چه موقع به درد می خورد؟ ظاهرش این است که می خواهد بگوید اول غروب، غروب اولش است چون بعضی جاها دارد غروب اولش غروب است. اگر روز قبل داعی پیدا کرد چه می شود؟ می خواهند بگویند که بالاخره این امتداد دارد از اول غروب، این به نظر ما وجهی ندارد، داعی از هر موقع در ذهن باشد کافی است و اول ندارد آخرش طلوع فجر ایشان می گوید. از مرحوم سید مرتضی نقل است که می گوید اختیارا اول نیت می شود تا نزدیک ظهر چه رمضان و چه غیر رمضان، چه واجب معین و چه غیر معین کلا می گوید نیت را هم هر گونه که معنا کنیم ایشان دیگر تفصیلی نداده است در این جهت گفته است اختیارا می توانید صبر کنید و قبل از ظهر نیت کنید نه شب قبل، چه واجب معین و چه غیر معین مطلقا، سید مرتضی اینطور نظر دارد. مرحوم ابن جنید می گوید تا قبل از غروب، باز تفصیل نداده است بین مستحب، واجب، واجب معین، واجب غیر معین، ابن جنید و همینطور ابن عقیل عمانی که از ایشان هم مطلبی را نقل خواهیم کرد این ها از فقهائی بودند که از حوزه شیعه دور بودند، در حوزه شیعه نبودند، فرض کنید الآن این همه حوزه هست ولی اگر کسی در دهی هست فقط با کتاب سر و کار دارد و از کتاب ها کتاب می نویسد این از حوزه علمیه دور است، در مرکز حوزه ان قلت های طلبگی، بحث هایی که هست شخص را ملا می کند اما دور فقط به کتاب ها نگاه می کند این خوب وارد نمی شود، ابن جنید و ابن عقیل عمانی اینطور بودند، دور بودند در اصحاب و منطقه های دیگر و در بحرین خلاصه دور بودند و حرف هایشان خیلی حساب ندارد، صاحب حدائق در یک جایی از حدائق می گوید بهتر این است که این ها را از علماء شیعه ندانیم، این ها را جزء اهل تسنن حساب کنیم اصلا چون از فقه شیعه دور بودند. غرض ابن جنید می گوید تا قبل از غروب، چرا گفته است تا قبل از غروب و چه وجهی دارد؟ بعید نیست بگوییم که خواسته بگوید روزه که عبادت است دلیلش چیست؟ اجماع، بالاجماع می دانیم که روزه عبادت است، اجماع قدر متیقن دارد، قدر متیقن عبادیت روزه این است که وقتاً ما با نیت قربی باشید، یک لحظه قبل از غروب کافی است، می گوید دلیل اینکه روزه عبادت است اجماع است، اجماع هم قدر متیقن دارد یعنی باید این روزی را که می خواهی روزه بگیری اجمالا یک نیت قربی هم داشته باشی اما چه موقع؟ لازم نیست همه بیست و چهار ساعت، یک لحظه بیست و چهار ساعت کافی است، همان قبل از غروب یک لحظه اش نیت کنی این کافی است. ولی فرمایش ایشان این است که اولا در قصد عنوان می گویید یا قصد عبادت؟ قصد عنوان که در توصلیات هم می خواهیم، شما خم می شوید مقابل یک نفر این تعظیم است اما اگر نیت تعظیم نداشته بشی می خواهی از زمین چیزی برداری این تعظیم حساب نمی شود اگر قصد عنوان را می خواهید مطرح کنید که یک عنوان کافی است قصد عنوان که چه عبادت، چه غیر عبادت، چه توسلی ها همه این ها قصد می خواهند قصد عنوان یعنی اینکه الان سرم را که به خاک گذاشتم به نیت سجده بوده، اگر قصد عبادت را می خواهید قصد للله و تقرب را می خواهید بگویید این به چه دلیل می گویید که یک آن کافی است، روزه را مسلّما همه قبول دارند که عبادت است و همه این معنا را قبول دارند، هم از بعضی روایات استفاده می شود و هم اتفاقی است که روزه عبادت است، از روایات آن روایت معروف الصوم لی و ان اُجزاء به روزه برای من است، عبادت یعنی چه؟ می گویند وقتی مال من است می شود عبادت یا آن روایت معروف بُنی الاسلام علی خمس یکی از آن ها صوم، الصلاة والصیام والحجّ آخرش هم الولایة علی ای حال از مجموع روایات و همین طور اجمالی است که روزه عبادت است اگر عبادت است همه اش عبادت است چون دم آخر یک لحظه دلیل می خواهد که بگویید قبل از غروب، اگر قصد عنوان را می گویید عنوان در توسلیات هم هست اگر چنانچه قصد قربت را می گویید قصد قربت دلیل می خواهد که بگویید که یک لحظه آخر غروب بخواهید شما نیت کنید ولی ایشان این حرف را زده است. به هرحال ما دلیل بر جواز تأخیر تا ظهر پیدا نکردیم. مرحوم سید مرتضی گفته بود که ابتدای نیت تا قبل از ظهر گفته لازم است تأخیر کنید نیت را آخر شب، این عبارتی که ما از او داریم می گوید حتما صبر کنید آخر جزء شب این می شود نزدیک فجر صادق، نزدیک فجر صادق لازم است تأخیر، این وجهی بر این لزومی که ایشان گفته است پیدا نکردیم. سیره بر این است که می خوابند گاهی، از شب قبل خوابیده است و فردا بیدار شده است، خواب بود که نیت کند حالا بعدا ادامه می دهیم.
چهارشنبه 6 بهمن 1395
|