صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 95-96

صوم جلسه دوازدهم




بسمه تعالی

صحبت این بود که در واجب غیر معیّن عمدا هم می تواند تأخیر بیندازد طلوع فجر نیت نکند تا قبل از ظهر هر وقت خواست نیت کند اشکال ندارد اختیارا تا نزدیک ظهر می تواند صبر کند، دلیل روایت موثّقه عمار بود در باب دوم از ابواب وجوب صوم و نیة روایت 10، آخر جلسه قبل روایت را خواندیم تکرار متن روایت را می خوانیم، عن ابی عبدالله(ع) عن الرجل یکون علیه ایّام من شهر رمضان و یرید ان یقضیها واجب غیر معین است قضاء رمضان متی یرید ان ینوی الصیام چه موقع نیت کند روزه را قال هو بالخیار الی ان تزول الشمس تا زوال خورشید مخیّر است فاذا زالت الشمس فان کان نوی الصوم فلیصوم وقتی زوال خورشید شد اگر نیت روزه کرده است که نیت روزه صحیح است و ادامه دهد و ان کان نوی الافطار فلیفطر اگر نیت دارد روزه نگیرد افطار کند سئل بعد از امام پرسیدند فان کان نوی الافطار یستقیم ان ینوی الصوم بعد از زوال شمس اگر نیت افطار کرد می تواند بعد از ظهر نیت روزه کند قال لا[1]، پس درست تفصیل داد بین قبل از ظهر و بعد از ظهر تا قبل از ظهر هم صحیح است و هم می تواند عمدا صبر کند تا همان قبل از ظهر، نزدیک ظهر نیت روزه کند.

در واجب معین عندالاضطرار عندالجهل والنسیان می توانست تأخیر بیندازد و قبل از ظهر نیت کند اما اینجا اختیارا، در واجب غیر معین عمدا و اختیارا می تواند نیت را تأخیر بیندازد و نزدیک ظهر نیت کند به خاطر این روایت که روایت معتبری هم هست البته در مصدق بن صدقه یک مقدار حرف است ولی بر سر هم پذیرفته شده است باسناده شیخ طوسی عن علی بن حسن بن فضّال از فطحی مورد وثوق است عن احمد بن حسن ایشان از نزدیکان ابن فضّال است یا برادر علی بن حسن است، عن عمرو بن سعید باز از فطحیه است مورد وثوق است عن مصدق بن صدقه عن عمار، مصدق هم بر سرهم قبول شده است، عمار را هم بارها عرض کردیم در وثاقتش حرفی نیست منتهی گفتند کم حافظه است و اشتباه زیاد دارد در فقه ولی به هرحال وقتی اصحاب قبول کردند روایت عمار جبران می شود و مورد عنایت است، این روایت به خوبی تفصیل می دهد در واجب غیر معین اختیارا تا قبل از ظهر، تا نزدیک ظهر می تواند نیت را تأخیر بیندازد بعد از ظهر نمی شود، تفصیل بین بعد از ظهر و قبل از ظهر، روایت روایت خیلی خوبی است.

اما غیر از این روایت یکی دو روایت دیگر هم هست ببینیم از این ها هم استفاده می شود، یکی روایت 6 از همین باب، روایت عبدالرحمان بن حجاج، سند معتبر سألت ابالحسن موسی (ع) عن الرجل یصبح و لم یطعم و لم یشرع و لم ینوی صوماً کسی صبح کرد غذا نخورده است، آبی نخورده و نیت روزه هم نکرده است اما و کان علیه یوم من شهر رمضان یک روز قضاء به عهده اش است علیه ان یصوم ذلک الیوم و قد ذهب عامّة النهار حالا قسمت عموم روز تمام شده است و رفته است می تواند روزه بگیرد، قال نعم له ان یصوم و یعتد به من شهر رمضان[2] می تواند روزه بگیرد و آن روزه را قضاء ماه رمضان خودش حساب کند.

این یعنی چه؟ و قد ذهب عامة النهار یعنی قسمت عمده روز رفته است؟ پس می شود بعد از ظهر و آن روایت گفت بعد از ظهر نمی شود، این تابع این است که روز را چطور معنا کنیم، در فقه چند جا این بحث هست که روز یعنی چه، بعضی ها روز را از طلوع خورشید می گیرند شاید عرفا هم ادعا می کنند همین است از جمله این ها مرحوم آقای خوئی(ره) نه در این بحث، در جاهای دیگر از ایشان دیدیم که ایشان روز را می گویند همان روز عرفی است و روز عرفی را هم می گویند از طلوع خورشید است بعضی ها هم می گویند میزان روز همان است که در شرع مقدس روز بداند و او هم مربوط می شود به طلوع فجر همین که فجر صادق طالع شد شروع روز است و نماز صبح هم جزء روز است می گویید واجب است، به نظر من می آمده که نه این است و نه آن، میزان باز شدن هوا و روشن بودن هوا است طلوع فجر هنوز هوا تاریک است حالا یک سفیدی معترضی در افق پیدا می شود این روشنی هوا نیست باید طوری باشد که عرفا بگویند که هوا روشن شد، در عرف هم بگویند که روز شد دیگر بلند شو اما موقع طلوع فجر را نمی گویند روز شد و لازم هم نیست که صبر کنیم طلوع خورشید شود نیم ساعت یا سه ربع به آفتاب هوا باز است فقط نور خورشید به معنای فعلیت وهجش نیست به نظر من از موقعی است که کاملا هوا باز می شود.

اگر روز را از طلوع خورشید حساب کنیم و قد ذهب عامة النهار می شود بعد از ظهر، قسم از طلوع خورشید تا غروب نصفش ظهر است اما ظهر را نمی گوییم عامه نهار اگر نهار از طلوع خورشید درست می شود یعنی قسمت عمده روز باید برود می شود بعد از ظهر ولی اگر گفتیم روز را از طلوع فجر حساب کنید خود طلوع فجر یک ساعت و نیم طول می کشد بین طلوع فجر تا طلوع خورشید به طور متوسط یک ساعت و نیم است، این یک ساعت و نیم جزء روز بیاورید آن وقت همان قبل از ظهر می شود و قسمت عمده روز می شود قبل از ظهر به خاطر اینکه قبل از ظهر بیشتر از بعد از ظهر می شود و مثل همان روایت عمار می شود که می گوید نصف ظهر میزان است. اگر هم حرف ما را حساب کردید که موقع روشن شدن هوا است باز هم همین طور است موقع روشن شدن سه ربع به آفتاب است تقریبا، هوا باز است کاملا این هم باز قسمت عمده می شود.

بنابراین چه می گوییم نهار از طلوع فجر است و چه بگوییم نهار است که من بگوییم از موقع باز شدن و روشن شدن کامل هوا است قسمت عمده روز می شود همان نزدیک ظهر نه اینکه حتما بعد از ظهر، اگر نهار را از طلوع خورشید بگیریم قسمت عمده بعد از ظهر می شود چون تا ظهر کاملا نصف می شود نه عمده آن وقت بنابراین خلاف روایت عمار می شود، بنابراین به این روایت هم می توانیم تمسک کنیم و بعید هم نیست درست باشد برای اینکه گرچه نهار را ما از طلوع فجر حساب نمی کنیم ولی از طلوع خورشید هم حساب نمی کنیم بلکه از موقعی که کاملا هوا باز شود که سه ربع اضافه می شود از طلوع خورشید تا غروب خورشید نصف کنیم می شود ظهر، عمده کنیم می شود بعد از ظهر ولی از طلوع فجر به بعد حساب کنید یا از موقع باز شدن هوا حساب کنید این طرف زیاد تر می شود و قمست عمده می شود به هرحال این روایت هم بد نیست که تمسک کنیم.

یک روایت دیگری هم هست روایت 8 از همین باب دوم وجوب صوم و نیة این هم صحیحه است برای هشام بن سالم، تا اینجا موثقه عمار بود بعد هم توانستیم این روایت عبدالرحمان بن حجاج را هم بر او منطبق کنیم اما روایت هشتم روایت هشام بن صالح است باسناده شیخ از احمد بن محمد ابن خالد برقی عن علی بن حکم عن هشام بن صالح روایت معتبر است عن ابی عبدالله(ع) قال قلت له الرجل یصبح و لا ینوی الصوم یک کسی صبح می کند و نیت روزه هم نکرده است فاذا تعالی النهار وقتی روز می آید بالا حدث له رأیٌ فی صّوم نظرش می شود که روزه بگیرد فقال ان هو نوی الصوم قبل ان تزول الشمس حُسب له یوم اگر نیت روزه کند پیش از ظهر روز حساب می شود یعنی امروز روزه هست تا اینجا هیچ مشکلی ندارد قبل از تزول الشمس مفهوم دارد یعنی بعد از زوال قبول نیست و تا قبل از ظهر باید نیت کند اما دنبالش این نکته یعنی چه می گوید و ان نواه بعدالزوال حسب له من الوقت الذی نوی[3] اگر بعد از ظهر نیت کند پای او حساب می شد از آن وقت نیت، اگر بعد از ظهر نیت کند از این وقت حساب می شود یعنی چه؟ یعنی نصف روزه اش قبول می شود؟ حسب له من الوقت الذی نوی مثلا دو بعد از ظهر نیت روزه کرد از حالا پای او حساب می کنیم، ما روزه از دو بعد از ظهر به بعد نداریم ناچاریم بگوییم که این منظور برای مندوب است روزه مستحبی است، روزه مستحبی بعدا می خوانیم تا دم غروب هم می توانید نیت کنید یا اینکه بگوییم فضیلت را می گوید بعد از ظهر درست نیت و همین قبل از ظهر باید باشد باید یک طور معنا کنیم مثلا آن دفعه من معنا کردم که یعنی مثل اینکه کسی شوخی کند می گوید روزه گنجشکی شبیه این بگوید که آن وقت حساب می شود یعنی هیچ چیز حساب نیست علی ای حال قبل از این جمله اخیر اصل روایت کاملا منطبق بر همان موثقه عمار است در جواب امام ان هو نوی الصوم قبل ان تزول الشمس حسب له یوم اگر پیش از ظهر نیت روزه کرده است قبول است این مفهوم دارد که اگر پیش از ظهر نشد و بعد از ظهر شد قبول نیست حالا مفهوم هرچه بگیرید شما، بگویید مفهوم لقب است بگویید مفهوم شرط است اصلا به این مفهوم کاری نداریم قید، یک قیدی در کلام آورده است گفته است قبل ان تزول اگر قبل و بعد ان تزول دخالتی ندارد گفتند یعنی لغو است پس زوال رعایت می شود و معتبر است تا قبل از ظهر درست است به هرحال روایت صدرش و آخرش تا قبل از این جمله اخیر کاملا منطبق است این جمله اخیر را باید توجیه کنیم مثل اینکه مثلا بگوییم این برای مستحبی است یا بیان افضل است و از این قبیل مسائل که می توانیم بگوییم.

فعلا بحث ما این است که در واجب غیر معین اختیارا می تواند نیت را تأخیر بیندازد تا نزدیک ظهر، نزدیک ظهر نیت کند، موثقه عمار بود، صحیحه هشابن سالم، صحیحه عبدالرحمان حجّاج همه این ها به خوبی دخالت دارند.

حالا یک روایت معارض این ها ببینید، در همین باب دوم از ابواب وجوب صوم و نیة روایت 9 باسناده شیخ طوسی عن محمد بن احمد بن یحیی ثقه عن یعقوب بن یزید ثقه عن احمد بن محمد بن ابی نصر از اصحاب اجماع بعد می گوید امّا ذکر مرسل است چه کسی ارسال کرده است؟ محمد بن ابی نصر بزنطی عن الصادق(ع) قلت له الرجل یکون علیه القضاء من شهر رمضان یک کسی قضاء روزه دارد و یصبح صبح می کند فلا یأکل الی العصر هیچ چیز نخورد تا عصر ایجوز له ان یجعله قضاءً من شهر رمضان آیا می تواند این را قضاء رمضان حساب کند؟ این را بعد از عصر می پرسد نخورد تا عصر اما نخورد نه نیت روزه کرد فرق است بین خوردن و نخوردن امساک کردن و نکردن یا روزه گرفتن، فقط نخورده است نه اینکه نیت روزه کرده است حضرت فرمود نعم[4] بله اشکال ندارد از حالا این را به پای رمضان حساب کند.

این روایت درست خلاف تمام روایات قبلی، روایات قبلی می گفت میزان ظهر است و بعد از ظهر دیگر قبول نیست این عصر را هم می گوید اشکال ندارد و جای این حساب می شود منتهی این روایت مرسله است، مرسل بزنطی است البته از اصحاب اجماع است و غیر از اینکه جزء اصحاب اجماع شمرده شده است مرحوم شیخ در عُدّه ایشان را جزء کسانی که اصحاب عمل می کنند به مرسلاتش مثل ابن ابی عمیر جزء این ها شمرده است جزء آن اصحاب اجماع کشّی هم ظاهرا همه قبول کردند این را منتهی بارها عرض کردیم در اصحاب اجماع حرف است که یعنی چه، مشهور می گویند این طور که نقل است یعنی همین که در ذهن همه ما هست وقتی این گونه اصحاب اجماع ارسال می کنند روایت درست است تا بزنطی که سند خوب است از بزنطی به بعد ارسال است آن دیگر تحقیق نکن همین که رسید به بزنطی یا به ابن ابی عمیر و امثال این ها روایت معتبر است این نظر مشهور است.

ظاهر عبارت هم این است برای اینکه اجمعت العصابة علی تصحیح ما یصح همه اصحاب اتفاق دارند که آنچه را که از این ها صحیحا به ما رسید دیگر بقیه روایت درست است علی تصحیح ما یصح عن هوالا آن چیزی که از این ها به ما صحیحا رسید بعدش دیگر درست است، مرحوم امام(ره) و مرحوم آقای خوئی(ره) معتقدند نه این عبارت کشّی معنایش این نیست که تا این ها که درست شد بقیه دیگر درست است بلکه اجماع بر وثاقت همین ها است اجمعت العصابة علی تصحیح ما یصح ان جماعة یعنی همه اصحاب قبول دارند که بزنطی آدم بسیار خوبی است همین، این به نظر ما خیلی زور می برد واقعا اگر این بود می گفتند اجمعت الاصحاب علی وثاقت هوالاء، هوالاء اوثق عند الاصحاب کلّهم و از این قبیل اما تصحیح ما یصحح ان جماعة که طلبه های ادبیات خوان هم باید فکر کنند که این عبارت یعنی چه این رسم حرف زدن نیست که منتهی از نظر ما یک اشکال دیگری است و آن اینکه این مطلب فقط کشّی گفته است آن معنای کلی اصحاب اجماع فقط حرف کشّی است و فقط یک نفر گفته است حالا فرض کنید اجماع هم ادعا کرده باشد می شود اجماع منقول به یک نفر این معتبر نیست، اشکال عمده این است، ظاهر عبارت این است که یعنی مرسلات این ها قبول اما فقط کشی این را گفته است بله شیخ در عُدّه هم برای بعضی ها گفته است، بزنطی و ابن عمیر را گفته است باز هم فوقش بگویید شیخ ادعای اجماع کرده است، اجماعات شیخ را هم همه ما می دانیم که الی ما شاءالله در خلاف و جاهای دیگر خلاف در آمده است مواردی هم قبلا عرض کردیم در بحث نماز جمعه مواردی را نشان دادیم که تعداد زیادی از موارد شیخ ادعای اجماع کرده است و خودش هم بر خلاف فتوا داده است.

خلاصه اشکال این روایت این است از نظر سندی بنابراین نمی توانیم به آن اعتباری قائل شویم، به علاوه اینکه این یک روایت مقابلش موثقه عمار بود صحیحه هشام بود صحیحه عبدالرحمان بن حجاج بود بعد از همه این ها شهرت اصحاب هم هست پس بنابراین شهرت موهن است ما شهرت را بر خلاف مرحوم آقای خوئی(ره) هم جابر می دانیم و هم موهن می دانیم اینجا شهرت علیه روایت بزنطی است پس این می رود کنار و آن روایت هم اکثر عدداً و اصحّ سنداً به آن روایات عمل می کنیم که میزان تا قبل از ظهر است و بعد از ظهر دیگر قبول نیست.

بنابراین اینکه از ابن جنید نقل است که ایشان می گوید بعد از ظهر هم می توانید نیت روزه کنید در همین واجب غیر معین این مطلب وجه درستی ندارد، بارها هم عرض کردم ابن جنید و ابن ابی عقیل عمانی اینها از حوزه های علمیه کنار بودند و کسی که از حوزه های علمیه و مدار درس و بحث فاصله می گیرد اگر با سواد هم باشد کم کم بی سواد می شود (خدا رحمت کند مرحوم آقای داماد را به من می فرمود اسم یکی از بزرگان در یکی از شهرها برد گفت وقتی اینجا بود خیلی خوب بود ما هم خبر داریم که اینجا بوده خیلی خوب بوده مخصوصاً در نقض حرف طرف که یکی از علماء شیراز به من می گفت که فلان آقا که اینقدر نقّاض است این ها همه را از او دارد بعد ایشان به من گفت وقتی ایشان شهر خودشان رفت و بعد از مدتی که برگشت دیگر مثل اینکه چیزی نداشت خودش هم فهمید و دوباره برگشت شهر خودشان) ابن جنید و ابن ابی عقیل عمانی مثلشان این طور است لذا صاحب حدائق یک جا این ها را مطرح می کند و می گوید بهتر این است که این ها را از اِعداد علماء شیعه خارج کنیم این ها اصلا جزء علماء شیعه حساب نیستند.

تا حالا واجب معین را گفتیم، واجب غیر معین را هم گفتیم و حالا می خواهیم مستحب را بگوییم.

مستحب را گفتند تا قبل از غروب وقت است حالا غروب هم همان غروب مشهور به اصطلاح سطر قرص خورشید حالا آن بحث خودش یا بگوییم زوال عمره هرچه که در باب نماز گفتیم.

روایات متعدد داریم در باب دوم از همین ابواب وجوب الصوم و نیته روایت 7 این است صحیحه هشام بن سالم عن الصادق(ع) قال کان امیرالمؤمنین کان مستمرّاً یدخل الی اهله می آمد خانه فیقول به اهل خانه می گفت عندکم شیءٌ نانی دارید بخوریم و الّا صمتُ له اگر ندارید روزه بگیرم فان کان عندهم شیءٌ اتوه به اگر چیزی بود برایش می بردند و الّا صام[5] اینکه پیداست که روزه مستحبی است اگر حضرت روزه واجبی را بیاید بگوید که چیزی دارید بخورم این را که نمی خورد و پیداست که روزه مستحبی است و چه موقع بوده؟ هیچ ندارد که قبل از ظهر و بعد از ظهر مستمرا اخلاق حضرت این بوده امام صادق هم که قضیه را نقل می کند هیچ نمی گوید که مربوط به قبل از ظهر است اصلا روش حضرت این بوده که وقتی خانه می آمده می گفته نان دارید یا ندارید اگر ندارید روزه بگیرم.

احکام و ثواب ارزش روزه بسیار زیاد است می دانید روایت در همین جلد مربوط به صوم ابواب روزه مندوب خیلی مفصل است و روایات خیلی عجیبی که چقدر دخالت دارد در صفای نفس اساسا گرسنگی چقدر برای شخص نشاط معنوی می آورد، یک کسی از کسانی که اهل غذا های گیانی بوده و همراه با تقلیل و کم غذایی می گفت مدتی خوب مراعات می کردم دقیقا دریافت کردم اینکه می گویند ریاضت کش به بادامی سازد واقعا درست است می گوید آن وقت مثل اینکه پر در آورده بودم پرواز می کردم گفت هیجده روز اصلا نیاز به دستشویی رفتن نداشتم پیداست چه چیزی می خورده، روزه به این اهمیت است و آن هایی که اهلش هستند استفاده می کنند و آن هایی که اهلش نیستند روزه ماه رمضان خود را هم می خورند.

آدم گاهی تنش می لرزد طرف می گفت چهل و شش سالم هست از اول عمر تا الان نه یک رکعت نماز خواندم و نه یک روز روزه گرفتم حالا چکار باید کرد با این افراد، حالا حضرت پیداست که آن روزه مستحبی است و قبل از ظهر و بعد از ظهر هم ندارد این یک روایت بود.

روایت دیگر در همین زمینه، روایت اول از باب سوم در همین جا موثقه سماعة بن مهران عن ابی بصیر سألت اباعبدالله(ع) عن الصائم متطوع یک روزه داری که روزه مستحبی می گیرد تعرض له الحاجّة حالا یک حاجتی پیدا کرده است یعنی کاری دارد روزه بگیرد نگیرد کاری دارد قال هو بالخیار ما بینه و بین العصر تا عصر هم حق دارد و ان مکث صحت العصر ثم بداله ان یصوم اگر صبر کرد تا عصر بعد به نظرش شد که روزه بگیرد و ان لم یکن نوی ذلک و لو قبلا هم نیت نداشته است فله ان یصوم ذلک الیوم ان شاء[6] می تواند حالا نیت روزه کند اگر بخواهد یعنی عصر بنابراین این روایت هم به خوبی در این جهت دلالت دارد.

در باب بیستم از ابواب ما یمسک الصائم در همین جلد هست روایت سوم شیخ طوسی باسناده عن محمد بن علی بن محبوب عن ابی عبدالله رازی این چه کسی است؟ تا حالا در کتاب هایی که خواندید جایی اسم ایشان را شنیدید به عنوان روای، این خیلی قلیل الروایة است در کل فقه ده روایت هم ندارد در کل فقه که نماز بیش از هفت هزار مسأله دارد در کل فقه ده روایت هم ندارد شاید هشت تا هم ندارد توثیق هم مطلقا هم ندارد عن اسماعیل بن مهران این خوب است عن اسماعیل القصیر این هم بسیار قلیل الروایة و هیچ توثیقی هم ندارد عن ابن بکیر ثقه است عن ابی عبدالله(ع) قال سئل عن رجل طلعت علیه الشمس و هو جنب از امام پرسیدیم درباره کسی که خورشید طالع شده است یعنی روز شده است درحالی که جنب است ثم اراد الصیام بعد ماغتسل می رود غسل می کند و می خواهد روزه بگیرد و مضی ما مضی من النهار خیلی از روز هم گذشته است قال یصوم بانشاء اگر بخواهد می تواند روزه بگیرد تا اینجا خلاف آن روایت قبلی نیست ولی دنبالش این است و هو بالخیار الی نصف النهار[7] تا نصف روز مخیّر است که روزه بگیرد یا نگیرد پس این بر خلاف روایات دیگر شد اما سند ندارد.

یک روایت هم هست در همین ما یمسک در همان باب بیستم روایت دوم اینطور دارد کلینی عن محمد بن یحیی عن احمد بن محمد عن ابن فضال عن ابن بکیر این سند خیلی خوب است سألت اباعبدالله(ع) عن الرجل یجنب ثم ینام بعد می خوابد حتی یصبح حالا نمی گوید خواب اول، دوم این ها را کاری نداریم این ایصوم ذلک الیوم تطوعاً می تواند روزه مستحبی بگیرد امروز را قال الیس هو بالخیار ما بینه و بین نصف النهار مگر نمی دانی حق دارد، مختار است بین او تا نصف روز پس معنایش این است که دلالت بر اینکه بعد از ظهر نمی شود بالخیار بین و بین نصف النهار تا نصف نهار این هم می شود مثل آن روایت قبلی منتهی این سندش اشکال ندارد موثقه است آن سند اشکال داشت اما این در مقایسه با آن روایت هفتم باب دو و اول باب سوم این روایتی که قبل از این خواندیم در مقابل آن ها قدرت مقاومت ندارد و مشهور هم عقیده شان این است که روزه مستحبی تا نزدیک غروب ادامه دارد اگر نیت نکرده است نزدیک غروب می تواند نیت کند.

اگر کسی شب نیت روزه کرد و بعد نیت افطار کرد بعد دوباره نیت روزه کرد، این چطور است؟ ندیدم در کتب فقهی به آیه قرآن تمسک شده باشد اما این آیه را در نظر بگیرید انّ الذین آمنوا ثمّ کفروا ثمّ آمنوا ثمّ کفروا ثمّ ازداد کفراٌ لم یکن الله لیهدیهم این طور است آیه حالا این طور شب نیت روزه کرد بعد نیت افطار کرد بعد دوباره نیت روزه کرد این روزه اش چطور است؟

 



[1] وسائل باب2 وجوب صوم و نیة روایت10

[2] وسائل باب2 وجوب صوم و نیة روایت 6

[3] وسائل باب2 وجوب صوم و نیة روایت8

[4] وسائل باب2 وجوب صوم و نیة روایت 9

[5] وسائل باب2 وجوب صوم و نیة روایت7

[6] وسائل باب3 روایت 1

[7] وسائل باب20 ما یمسک الصائم روایت3


   چهار‌شنبه 6 بهمن 1395




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما