صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 95-96

صوم جلسه سیزدهم




بسمه تعالی

 به تناسب چهارشنبه که گفتیم گاهی یادمان باشد یک روایتی چیزی خوانده شود درباره اصل روزه این روایت بد نیست، روایات که همه اش خوب است ولی در مقایسه می گوییم، روایت دوم از باب اول صوم مندوب سند هم سند خوب عن ابی عبدالله(ع) عن آباء عنّ النبیّ (ص) قال لاصحابه علی اُخبرکم بشیءٍ اِن انتم فعلتموا تباعد الشیطان عنکم کما یتباعد المشرق من المغرب پیامبر به اصحاب فرمود می خواهید خبر بدهم یک چیزی که اگر انجام دهید شیطان از شما دور می شود به دوری مشرق از مغرب قال بلی بفرمایید قال الصوم روزه باعث می شود شیطان از انسان دور شود دوری شرق از غرب یسوّد وجه شیطان را روزه رو سیاه می کند یعنی بی آبرو شدن، یعنی دعوت می کند به فساد شخص زیر بار نمی رود می شود رو سیاهی او والصدقه تکثر زهره صدقه که بدهید پشتش را می شکند کمرش خم می شود والحبّ فالله والمعاضدهُ العمل الصالح یقطع دابره محبت در مسیر خدا یعنی اصل علاقه های بین افراد بر اساس خدا باشد و کمک کردن یکدیگر بر عمل صالح دنباله شیطان را می برد یعنی قطع می کند یعنی اگر هم یک برنامه هایی دارد دیگر بی اثر می رسد قطع دابره یعنی برنامه هایش به نتیجه نمی رسد، دنباله ندارد موقت است و بی اثر والاستغفار یقطع الوتین اگر استغفار کنید رگش قطع می شود رگ حیاتش بعد هم فرمود و لکل شیءٍ زکات و زکات الابدان الصیام هر چیزی یک زکاتی دارد و زکات بدن روزه است.

در استغفارش که به خصوص در سوره نوح ملاحظه کردید که ظاهرا خشک سالی بوده در زمان نوح قبل از آن جریانات طوفان بعد خودش به مردم گفت که فقلت استغفروا ربّک یرسل السماء علیکم مدرارا اگر می خواهید آسمان ببارد بر شما استغفار کنید.

در روزه مستحبی گفتیم که تا قبل از غروب آفتاب وقت دارد که انسان نیت روزه کند و روزه مستحبی صحیح هم هست نفهمیدیم که چه کسی ولی در بعضی کتب نقل شده است که بعضی گفتند که روزه مستحبی هم تا غروب وقت ندارد یعنی آن هم تا قبل از ظهر کانّه ولی روایتی که خواندیم روایات معتبری بود که تا قبل از غروب قبول است اگر چنانچه نیت کند، روایت هفتم از باب دوم، روایت اول از باب سوم بعد شهرتی که در این زمنیه است، روایت پنجم از باب دوم، آن ها دلیلشان را یکی گفتند اصل نمی دانیم روزه مستحبی تا قبل از غروب می شود نیت کرد که بعد از ظهر هم باشد اصل عدم جواز است، اصل عدم مشروعیت است ولی با وجود این روایات که جای اصل نیست.

یکی هم در ابواب ما یمسک یک روایتی است که ببینیم چیست، باب 20 از ابواب ما یمسک الصائم قبلا به یک تناسب دیگری از همین باب بیستم روایت را خواندیم روایت دوم، از موثقه عبدالله بکیر عن الرجل یجنب ثمّ ینام جنب می شود می خوابد حتی یصبح ایصوم ذلک الیوم تطوعا می تواند این روز را که جنب شده است و صبح شده است درحال جنابت روزه مستحبی حساب کند قال الیس هو بالخیار ما بینه و بین نصف النهار[1] بله مخیّر است بین آن موقع تا نصف النهار یعنی تا ظهر پس بنابراین این روایت معین کرده است عَمَدش تا دم غروب نیست تا ظهر است مثل واجب غیر معینی که بعدا خواندیم سند روایت هم خوب است اما آن روایت که خواندیم اشهر هستند که اجازه داده تا دم غروب نیت کند اکثر عدداً، اشهر، این به ناچار حمل بر مرتبه اعلاء فضل می شود که زودتر نیت کنید تا ثواب بیشتری ببرید بعید نیست که اینطور باشد، در مقایسه با آن روایات این چیزی حساب نمی شود.

مسأله سیزدهم که مرحوم سید عنوان کردند اگر کسی شب نیت کند که فردا می خواهد روزه بگیرد بعد از نیتش بر گردد بگوید روزه نمی گیرم بعد دوباره قبل از ظهر فردا نیت روزه کند و نیت کند روزه را و افطار هم نکرده و روزه می گیرد این صحّ روزه اش درست است، این عبارت مرحوم سید را ملاحظه کنید لو نوی لیلاً شب نیت روزه کرد ثمّ نوی الافطار بعد از روزه منصرف شد گفت نه روزه نمی گیرم ثمّ بدی له الصوم قبل الزوال بعد دوباره گفت روزه می گیرم قبل از ظهر نیت روزه کرد فنوی چون تصمیم گرفت روزه بگیرد نیت کرد و صام بلا مفطرٍ افطاری هم که نکرده بود روزه گرفت سید فرمود صحّ علی الاقواء یعنی روزه اش صحیح است.

اولا آیا مطلقا این طور است؟ یک وقت است روزه غیر معین است و یک وقت است روزه معین است، غیر معین مثل اینکه قضاء ماه رمضان دارد معین نیست که چه موقع روزه بگیرد هر موقع که گرفت، غیر معین است، روزه معین مثل اینکه از طریق نذری، غیر ذلکی مشخص شده است که امروز را باید روزه بگیرد یا خود ماه رمضان روزه معین است، آیا همه جا این مسأله این طور است چه روز معین باشد و چه روز غیر معین هر دو یک جور هستند؟

در معین قبلا گفتیم که فقط اگر فراموش کرده باشد که نیت روزه کند یا جاهل باشد که باید روزه کند موقع طلوع فجر، این طور گفتیم در آن جایی که روزه واجب معین است حتما باید موقع طلوع فجر نیت شود مگر اینکه جاهل باشد به مسأله یا جاهل باشد به این موضوع که الآن مثلا ماه رمضان است یا فراموش کرده باشد حکم را یا موضوع را آن وقت آن جا تا قبل از ظهر می تواند نیت کند چطور ایشان به طور کلی فرمود که لو نوی لیلاً ثمّ نوی الافطار ثمّ بدا له الصوم فنوی صحّ این فرق می کند که روزه آیا واجب معین است یا واجب غیر معین اگر واجب معین است نمی شود تا قبل از ظهر و باید موقع طلوع فجر باشد مگر در جهل و نسیان بعد ایشان باید بگوید در جهل و نسیان، اگر واجب غیر معین بله.

مرحوم استاد مرحوم امام در حاشیه عروه می فرمایند مفروض کلام سید هم همین است مورد جهل و نسیان را می گوید عبارت ایشان این است می گویند مفروض المسأله فی مورد قلنا بصحة تجدید نیته قبل الزوال فرض این مسأله در کلام سید آن جایی است که قائل شویم می شود قبل از ظهر نیت روزه کرد و این کجاست؟ کالناسی والجاهل، جهل دارد موضوعی یا حکمی یا فراموش کرده است موضوعاً و حکماً برای آنجاست فرض کلام سید آنجاست ولی به نظر می رسد که فرض کلام سید این نیست اشکال در عبارت سید است هیچ کجا تا این عبارت ندارد که در مورد واجب معین تا بگوییم برای جهل نسیان است مثلا لو نوی لیلاً هرکجا ثم نوی الافطار ثم بدی له الصوم قبل الزوال کلا می گوید، چه واجب معین و چه واجب غیر معین هیچ ندارد که این کلام برای غیر معین است در معین فقط در جهل و نسیان است چنین چیزی سید ندارد.

محشین دیگر عروه، ما هم در معلقات قید کردیم کلام سید را که کلام سید اشکال دارد باید این تقیید بزنیم که در غیر معین این طور است که سید گفته است، در معین باید همان سحر نیت روزه کند موقع طلوع فجر نیت کند مگر در جهل و نسیان پس فرق می کند بین معین و غیر معین عبارت سید از این جهت ناقص است و حاشیه ای که مرحوم استاد دارند که مفروض کلام این است در هیچ عبارتی چنین چیزی ندارد بگذریم از این جهت.

سید بعد می فرماید روزه اش درست است مگر اینکه ریا در کار باشد یعنی افطار فرق می کند، افطار گاهی به غذا خوردن است و گاهی به ریا کردن است الّا ان یفسد صومه بریاءٍ و نحوه مگر اینکه روزه اش را افطار که می گوییم نیت کرده باشد نیت افطار افطارش با ریا باشد این دیگر قبل از ظهر به دردش نمی خورد الّا ان یفسد صومه بریاءٍ و نحوه این عبارت سید است، این قبل از ظهر بخواهد اراده تجدید کند فایده ندارد بعد می گوید علی الاحوط البته نفهمیدیم چرا علی الاحوط این باید علی الاقوا باید باشد.

قبل از ظهر نیت روزه کرده است درحالی که قبلا اول می گفت روزه بگیرم بعد منصرف شد بعد دوباره گفت روزه بگیرم چه موقع منصرف شده بوده و با چه چیزی نیت افطار کرده است؟ یک وقت است گفت بخورم و منصرف شد در این صورت قبل از ظهر نیت کرده قبول است در غیر معین اما یک وقت است که با ریاء روزه اش را از بین برده است وسط روز قبل از ظهر ریا کارانه به دیگری نشان می دهد که من روزه هستم (یک رئیس شهربانی اینجا داشتیم قبل از انقلاب مأموریت داشت که تظاهر به دین و اسلام کند می رفت و خانه مراجع می نشست برایش چایی می آوردند می گفت نه من روزه هستم به اصرار از او خواهش می کردند حالا دعوت مؤمن را اجابت کن مستحب است این روزه اش را می خورد بعد می رفت خانه مرجع دیگر دوباره برایش چایی می بردند می گفت من روزه هستم تا ظهر چند جا هی روزه می گرفت و افطار می کرد دیگر فهمیده بودیم کارش را و همه می دانستند) حالا اگر با ریا نیت افطار کرد بعد آیا اینجا هم قبل از ظهر نیت روزه کند روزه اش درست است؟ خیر، ادله ریا خیلی محکم است که عمل را ابطال می کند بنابراین در این مورد نیست الّا ان یفسد بریاءٍ و نحوه نباید بگوید علی الاحوط باید علی الاقوا بگوید.

یک وقت ریا می کند بر ترک مفطرات غذا نمی خورد در ترک مفطر ریا می کند، یک وقت است ریا می کند در عنوان الصوم یک هم همین که گفتم من روزه دارم یک وقت است که غذا نمی خورد در این ریا می کند ترک بعید نیست توسلی باشد نه تعبدی، در توسلیات ریا اشکال ندارد، کسی لباسش را می شورد ریاءً هم می شورد لباسش بالاخره شسته می شود ترک مفطر به ما هو ترک ظاهرا توسلی است نه تعبدی ولی اگر همین ترک را به عنوان روزه بگوید نمی خورم چون روزه هستم و ریا در عنوان روزه کند آنجا این مشکل هست.

اصل مسأله هم یک مطلبی در ذهن است مسأله ای که گفتیم لو نوی لیلاً ثم نوی الافطار ثم بدأ له الصوم قبل الزوال در بعضی روایات دارد که کسی دائماً گناه می کند و دائماً استغفار می کند المستغفر من الذنب الراجع الیه کالمستهزء بالله یک کسی دائما گناه می کند دوباره بر می گردد استغفار می کند دوباره دائما گناه می کند مثل اینکه خدا را مسخره کرده است یا در آیه 137 سوره نساء انّ الذین آمنوا ثم کفروا ثم آمنوا ثم کفروا ثم ازدادوا کفرا لم یکن الله لیغفر لهم و لا یهدیهم سبیلا[2] آن هایی که ایمان می آورند کافر می شوند دوباره ایمان می آورند و باز کافر می شوند دوباره باز دنباله کفر را می گیرند تشدید کفر می کنند و عمیق تر کافر می شوند خدا هدایتشان نمی کند و راه را نشانشان نمی دهد و این ها را نمی بخشد.

آنجا راجع به ایمان و کفر است ولی در قرآن کلمه کفر در اعمال فرعی هم به کار برده شده است مثلا در باب حج تعبیر قرآن و من کفر فانّ الله غنی الحمید کفر در آن جا یعنی ترک حج، فرمود و من کفر یعنی حج نکند پس اینجا هم ان الذین آمنوا ثم کفروا یعنی تصمیم بر عمل خوب بگیرد، بر عمل بر واجب، بر عمل بر وظیفه بعد منصرف شود کفر به این معنا آن وقت بگوییم خود آیه هم نشان می دهد که یک چنین حالتی باید اشکال داشته باشد.

اما آن آیه و همین طور آیه 90 سوره آل عمران آن هم شبیه همین است منتهی این صراحتش بهتر است این برای کسی است که در نهایتش کفر است حالا و لو کفر را هم بگویید واجب عملی، ترک واجب ولی باز آخرش آن است ان الذین آمنوا ثمّ کفروا ثمّ آمنوا ثمّ کفروا ثم ازدادوا کفراً نهایت کار کفر است حالا کفر را و لو بگویید به معنای ترک واجب، نهایتش ترک واجب است اما اینجا نهایتش روزه است و نیت روزه می کند پس آمنوا است مهم این است که آخر کار چه می شود اول کار تزبزب دارد کالمستهزء غیر ذلک هم ممکن است برایش منطبق کنید اما بالاخره مهم آن آخر کار است در روایت هم دارد که از سعادت مرد این است که مرگش در بهترین حالات باشد، در ایام عمر انسان الی ماشاء الله ممکن است دچار لغزش ها شود اما آن لحظه آخری که می خواهد جان دهد اگر حالت خوب و خوشی داشته باشد خیلی مهم است می گویند مرحوم آقای شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح فوتش با سکته بود در موقع قنوت نماز وتر حالا داشته العفو می گفته، استغفار می کرده، هرچه که بوده در قنوت نماز وتر بوده.

یکی از علماء قم مرحوم آقای فیض(ره) مرگ ایشان با سکته شد درحال ظاهرا اگر اشتباه نکنم قنوت نماز ظهر یا عصر اما یک کسی هم سکته می کند درحال مستی، یک کسی هم سکته می کند درحال غیبت، درحال اذیت دیگران و مانند این ها، خدایا خودت دست همه ما را بگیر ان شاء الله.

یک روایتی هم هست این را عرض کنم در باب دوم از همین ابواب وجوب الصوم روایت 4 روایت این است کلینی از محمد بن یحیی عن احمد عن حسین عن فضاله عن صالح بن عبدالله آن سندها بد نیست اما صالح بن عبدالله مشترک است و هم توثیق هم ندارد، چندین نفر هستند صالح بن عبدالله نمی دانیم این کدامشان است و توثیق هم ندارد هیچ کدام عن ابی ابراهیم موسی بن جعفر(ع) قلت له رجل جعل للله الیه الصیام شهراً یک کسی برای خودش فرض کرد که یک ماه روز بگیرد حالا جعل الیه نذر فیصبح و هو ینوی الصوم صبح می کند با نیت روزه ثمّ یبدل فیفطر و یصبر و هو لا ینوی الصوم گاهی هست نیت روزه ندارد بعد فیبدوا له فیصوم بعد منصرف می شود.

خلاصه دو جور است گاهی اول نیت روزه دارد بعد منصرف می شود، گاهی اول نیت روزه ندارد بعد نیت روزه می کند خلاصه شبیه همین مسأله ما هست که تزبزب دارد قال هذا کلّه جائز این اشکال ندارد و درست است این قید ندارد که چه موقع ینوی الصوم، تا قبل از ظهر دیگر این را ندارد، با آن روایات قید می زنیم که تا قبل از ظهر منتهی این سند ندارد قاعده کلی اش را گفتیم و مسأله روشن است.

مسأله چهاردهم: عبارت سید این است اذا نوی الصوم لیلاً شب نیت روزه کرد لایضرّه اتیانٌ مفطر بعد، بعد از نیت روزه فردا غذا بخورد یا مفطر بیاورد اشکال ندارد همان شب نه صبح، شب نیت روزه کرده است بعد از نیت روزه هم چیز خورد همان شب این اشکال ندارد وقتی قبل از فجر بالاخره افطار و دیگر چیزی نمی خورد و نیت روزه کرده است این مشکل ندارد، چرا مرحوم سید این حرف را زده است، مگر کسی شبهه کرده است؟ شب نیت روزه داشت ولی غذا خورد البته پیش از طلوع فجر چرا این مسأله را این عنوان کرده است؟

یک مطلبی از مرحوم شهید اول نقل است ظاهرا نظر به عود است، شهید اول می گوید اگر شب نیت روزه داشتید بعد از این نیت روزه نباید چیزی بخورید اگر هم چیزی خوردید باید دوباره نیت کنید منظورش این بوده وقتی نیت می کنید که افطار کنید یا چیزی می خورید این آن نیت قبلی را از بین می برد منظورش این بوده که آن نیت باید تکرار شود نه اینکه بخواهد بگوید افطار جایز نیست، شب است هرچه می خواهد بخورد چه اشکال دارد؟ منظورش این نبوده، منظورش این بوده چون قبلا نیت کردید نیت روزه حالا که می آیید افطار می کنید و می خورید آن نیت از بین م ی رود و باید دوباره نیت کنید از شهید اول یک چنین فتوایی نقل است منظور ایشان این بوده، همان نیتی که هست کافی است و نیت هم که دارد و خوردنی هم اشکالی ندارد.

حالا علی ای حال به این جهت ایشان عنوان کرده است و الا مسأله مسأله مهمی نیست اصل نیت هم اگر نباشد وقتی طلوع فجر با نیت است اشکال ندارد تا چه رسد به اینکه از نیتش برگردد یا چیزی بخورد یا چیزی نخورد.

مسأله پانزدهم: در ماه رمضان دو جور می شود نیت کرد، در همه رساله ها هم هست معمولا، اول اینکه نیت یک ماه روزه می کند، دوم اینکه هر روزه جدا جدا نیت روز فردا را می کند اما در غیر ماه رمضان گفته اند فقط یک طور و آن اینکه یک روز یک روز باید نیت کند، اگر مثلا نذر کرده است یک ماه روزه نمی تواند بگوید از اول نیت می کنم که یک ماه می خواهم روزه بگیرم باید جدا جدا هر روز را نیت کند حالا فرض کنیم بگویید منظور از نیت بگویید خطور یا گفتن به لفظ، هرچه بالاخره یا اگر گفتیم داعی، داعی در مجموع کافی نیست باید یکی یکی هر روز باید داعی را داشته باشد یا خطور قلبی و لفظ و این ها باید داشته باشد.

چرا در ماه رمضان دو جور می شود نیت کرد ولی در غیر ماه رمضان یک طور می شود نیت کرد، به خاطر آیه قرآن است، اولا آیه دارد که کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم بعد می فرماید که آیه بعد شهر رمضان صیامی که گفتیم بر شما لازم است ماه رمضان پس صیام ماه را مورد تکلیف قرار داده است نه صیام سی روز جدا، یک ماه را به عنوان واحد در نظر گرفته است ولی در غیر ماه رمضان در ابواب نذر و جاهای دیگر به عنوان یک وحدت مشخص یک ماه را در نظر نگرفته است لذا آن جا هر روزی خودش در غیر ماه رمضان مستقل است و جدا نیت می خواهد اما ماه رمضان به عنوان مجموع یک ماه یک واحد مکلف به مورد توجه قرار گرفته است.

غیر از اینکه عرض کردیم از خود آیه قرآن استفاده می شود مرحوم شهید اول در دروس ادعای اجماع هم دارد که نیت ماه رمضان دو جور است، به هرحال مسأله خیلی روشن است.

عنوان مسأله بعدی راجع به یوم الشک است و نیت یوم الشک است در روزه.

 



[1] وسائل باب 20 ما یمسک الصائم روایت2

[2] سوره نساء آیه 137


   چهار‌شنبه 6 بهمن 1395




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما