بسمه تعالی
یک مسأله ای مرحوم سید عنوان کردند درباره روزه یوم الشک، چندتا مسأله هست در
این زمینه ایشان وارد شدند:
مسأله اولش مسأله شانزدهم است که دنبالش چند شماره بعدش هم باز به این مربوط
می شود. در مسأله شانزدهم می فرمایند یوم الشک که نمی دانیم شعبان است یا رمضان
بنا را باید بر شعبان بگذارد و خواه نا خواه روزه واجب نیست، روزه مستحبی انجام می
دهد اگر قضاء به عهده اش است که قضاء، اگر بعدا معلوم شد که رمضان بوده این مجزی
است و البته اگر در وسط روز معلوم شد حتما تجدید نیت کند، نیت رمضان، اگر به نیت
رمضان بگیرد روزه اش باطل است برای اینکه رمضان هنوز معلوم نیست و مشکوک است.
این خلاصه فرمایش سید است عبارتش این است یوم الشک من شعبان و رمضان یابنی علی
شعبان نمی داند رمضان است یا شعبان باید بناء را بگذارد بر شعبان فلایجب پس روزه
رمضان بر او واجب نیست و ان صام اگر روزه گرفت ینوی الندب نیت روزه استحبابی می
کند او قضاء اگر قضاء به عهده اش است او غیرهما اگر نذری چیزی اگر هست و الاّ از
نظر ماه رمضانی به حکم شعبان است نه ماه رمضان و وجب علیه تجدید النیة ان بان
اثناء النهار و لو عصراً اگر در روز معلوم شد که رمضان است و لو عصر هم باشد باید
تجدید نیت کند یعنی به نیت رمضان اما اگر از اول نیت رمضان کند نمی شود و ان صام
بنیة الرمضان لم یصح و ان صاد ف الواقع اگر از اول صبح بخواهد نیت رمضان کند با
اینکه یوم الشک است این روزه درست نیست و لو بعدا هم معلوم می شود رمضان بوده است
ولی این نمی تواند نیت رمضان کند چون مشکوک است.
از نظر اینکه این روزه رمضان حساب نمی شود مقتضای استصحاب است برای اینکه الآن
شک دارد که شعبان است یا رمضان استصحاب بقاء شعبان دارد تا دیروز که ماه شعبان
بوده نمی داند امروز از شعبان بیرون آمده است یا خیر استصحاب بقاء شعبان این درست
است.
ولی جای شبهه هست که بگوییم درست است مقتضای استصحاب شعبان است ولی اگر کسی
روزه به نیت رمضان گرفت و واقعا هم رمضان بود قصد قربتش هم فرض کنیم از او آمده
مشکل قصد قربت نداریم اینجا چرا باید باطل باشد چه اشکالی دارد جز اینکه تجرّی
مثلا کرده است شبه تجرّی، واقعا ماه رمضان بوده است اما این با اینکه علم نداشت و
شک بود بنا را گذاشت که روزه ماه رمضان را بگیرد مثلا می گوید به دلم افتاده است
در عوام زیاد این مسأله هست که به دلم افتاده، یقینی چیزی برایش نمی آورد اما
بالاخره به این معنا روزه ماه رمضان گرفته است فرض کنیم که قصد قربت هم دارد، حالا
ببینیم از روایات چه چیزی استفاده می شود و الّا اگر خودمان باشیم و این می توانیم
بگوییم اشکالش فقط یک تجری است که تجری هم موجب بطلان نباید باشد.
از مرحوم شیخ طوسی هم نقل است که ایشان گفته است روزه درست است با اینکه شک
دارد رمضان است یا شعبان ولی نیت رمضان کند و بعد هم معلوم شود رمضان بوده است
گفته است درست است در کتاب بیان ایشان. از ابن عقیل عمانی هم همین طور، از ابن
جنید هم همین طور گفتند در وقتی در متن واقع رمضان بود این هم نیت رمضان کرده است
ولی اشکالی نیست بالاخره رمضان بود و می گویند روزه اش درست است.
از مرحوم شیخ نقل است که ادعای اجماع هم کرده است به اجماع الفرقه و اخبارهم
که اگر به نیت ماه رمضان گرفت بعد هم معلوم شد ماه رمضان بوده روزه اش درست است.
حالا واقعش این است که روایات چند دسته است باید یکی یکی این روایات را ببینیم.
بعضی روایات تصریح دارد که نباید به نیت رمضان روزه بگیری و قضاء هم واجب است
اگر گرفتی باید بعدا حتما قضاء کنی در باب ششم از ابواب وجوب صوم و نیة روایت اول
صحیحه محمد بن مسلم 1/6 فی الرجل یصوم یوم الذی یَشُکّ فیه من رمضان یا یُشَکّ فیه
من رمضان کسی روزه می گیرد در روزی که مشکوک است که آیا رمضان هست یا خیر فقال
علیه قضاء و ان کان کذلک باید
قضاء کند روزه اش اشکال دارد و لو در متن واقع هم رمضان باشد ولی این نباید نیت
رمضان می کرده است.
عبارت روایت را چطور معنا کنیم فی الرجل یصوم الیوم الذی یُشکّ فیه من رمضان
کسی روزی که مشکوک است روزه می گیرد این من رمضان متعلق به یصوم است یا متعلق به
یُشکّ است؟ اگر متعلق به صوم باشد معنایش این می شود کسی روزه گرفته یوم الشک روزه
گرفته است از رمضان یعنی به نیت رمضان این عین همین مسأله می شود ولی اگر من رمضان
متعلق به یُشکّ گرفتیم کسی روزه می گیرد روزی را که مشکوک است که رمضان است یا
خیر، روزه می گیرد به چه نیت؟ این را دیگر نگفته است، اگر متعلق به یصوم باشد یعنی
روزه گرفته است به عنوان رمضان این همین بحث است که به عنوان رمضان نمی تواند روزه
بگیرد چون مشکوک است ولی اگر متعلق به یشکّ فیه باشد می گوید در روزی که معلوم
نیست رمضان است یا رمضان نیست روزه گرفته است حالا به چه نیتش را نگفته است قال
علیه قضاء باید قضاء کند و لو اینکه در متن واقع هم رمضان باشد.
بعید نیست که متعلق به یصوم است یصوم من رمضان یعنی به نیت رمضان روزه می گیرد
به ظهور جواب امام، امام می گوید علیه قضاء و ان کان کذلک و لو واقعا این طور باشد
یعنی رمضان باشد پس این هم نیت رمضان کرده است آن وقت معنایش این می شود که اگر
مشکوک است که رمضان است یا شعبان نیت رمضان کردید روزه تان باطل است چون خلاف
استصحاب است و خلاف آن روایت اما اگر متعلق به یشک باشد آن موقع اطلاق است در روزی
که مشکوک است که رمضان است یا شعبان روزه گرفته است این اطلاق است نمی گوید روزه
گرفته است به چه نیت آن وقت بگوییم می خواهد بگوید مطلقا باطل است؟ مطلقا قدر
متیقنش باید به نیت رمضان و الّا اگر نیت استحباب کند که مشکلی ندارد، به هرحال
عبارت قدری مبهم است.
علی ای حال از جواب عرض کردم بیشتر به نظر می رسد بیشتر من رمضان متعلق به
یصوم است به خاطر اینکه حضرت می گوید و لو هم این طور باشد، این طوری اشاره به عمل
آن است یعنی رمضان باشد یعنی این هم نیت رمضان کرده باشد و لو رمضان باشد و این هم
نیت رمضان کرده است این باطل است این روزه و باید قضاء کند، به هرحال از این روایت
به نظر ما با این توجه استفاده می شود روزی که یوم الشک است و نمی دانیم رمضان است
یا شعبان به نیت رمضان نمی شود روزه گرفت اگر کسی این کار را کرد روزه اش باطل است
بعدا قضاء کند.
در روایت دوم قال ابوعبدالله(ع) 2/6 نهی رسول الله(ص) ان صوم الستّه پیمغبر شش
روز را نهی کرده است روزه نگیرید یکی العیدین دو روز این ایام التشریق ایام تشریق
در منا ده و یازده و دوازده والیوم الذی یشکّ فیه من شهر رمضان روزی که مشکوک است
از شهر رمضان صوم من شهر رمضان به
هرحال اگر پس مشکوک است نمی تواند به نیت رمضان روزه بگیرد.
بعضی روایات ظاهرش این است که می گوید روزه بگیر و روزه هم درست است، در باب
پنجم از همین ابواب وجوب صوم والنیة روایت 5 صحیحه معاویة بن وهب الرجل یصوم الیوم
الذی یُشکّ فیه من شهر رمضان یک کسی روزه می گیرد یوم الشک را یصوم به عنوان رمضان
یا آن روزی که مشکوک است رمضان است روزه می گیرد همان دو وجهی که گفتیم فیکون کذلک
بعد هم معلوم می شود ماه رمضان بوده است عرض کردم این ظهور عبازت این است که یکون
کذلک همین طور بوده یعنی این به نیت رمضان گرفته و واقعا هم رمضان بوده از جواب
این طور می فهمیم که آن هم نیت رمضان کرده است و واقعا هم رمضان بوده است فقال
حضرت فرمود هو شیءٌ وفّق له این
یک روزی بوده است که توفیق الهی نصیبش شد یعنی چه؟ یعنی توفیق پیدا کرد که رمضان
را روزه بگیرد نیت رمضان کرده است و واقعا هم رمضان بوده است ظاهر این روایت این
است.
در همین باب پنجم روایت دوم و سوم هم تا حدودی این طور است، روایت دوم قلت
لابی عبدالله(ع) انّی صمتُ الیوم الذی یشکّ فیه فکان من شهر رمضان من روزی که یوم
الشک است روزه گرفتم بعدا هم معلوم شد ماه رمضان بوده است افاقضیه قضاء کنم؟ قال
لا، هو یومٌ وفّقت له توفیق
الهی نصیبت شد که رمضان را روزه گرفتی.
در روایت سوم عن الصادق(ع) سألته عن صوم یوم الشک فقال صوم هم، روزه بگیر فان
یکون من شعبان اگر شعبان باشد که مستحبی حساب می شود و ان یکون من رمضان اگر واقعا
رمضان باشد فیوم وفّقت له تو
توفیق الهی نصیبت شده و روزه گرفتی.
در بعضی روایات دیگرش هم دارد مثلا روایت ششم موثقه سماعه سألته عن الیوم الذی
یشک فیه من شهر رمضان یک روزی که یوم الشک است روزه گرفته است لایدری اهو من شعبان
او من شهر رمضان این تصریح دارد که نیت قطعی ندارد اما نمی داند شعبان است یا
رمضان همین طور روزه گرفته است فصامه روزه گرفته است این روزه مطلق است چطور است
فکان من شهر رمضان، شهر رمضان درآمد و قال هو یوم وفّق له توفیق الهی نصیبش شده
است لاقضاء علیه از بعضی روایات دیگرش هم اینجا
استفاده می شود.
یک روایت داریم می شود از این روایت بفهمیم که این در حقیقت فصل مسأله است از
این مشکل در باب پنجم یک روایت چهارم و یک روایت هشتم داریم، روایت هشتم این است
عن علی بن الحسین(ع) فی حدیث طویل قال و صوم یوم الشک امرنا به نهینا عنه روزه یوم
الشک هم دستور داریم و هم نهی داریم اُمرنا به ان نصوم مع صیام شعبان دستور داریم
که روزه بگیریم با روزه های شعبانی یعنی نیت شعبان کنیم و نهینا عنه ان ینفرد
الرجل بصیامه فالیوم الذی یشکّ فیه الناس ولی نهی داریم که یک نفر تنهایی یک روز
را روزه بگیرد که همه مردم هم شک دارند یعنی روزه رمضان، روزه مستحبی که همه می
گیرند روزه رمضان را این یکی با اینکه همه مردم شک دارند بیاید نیت رمضان کند
فقلتُ جعلتُ فداک فان لم یکن صام من شعبان شیئاً اگر اصلا در ماه شعبان هیچ روزه
نگرفته است دلش می خواهد در شعبان هم روزه بگیرد اقلا این یوم الشک را روزه شعبان
بگیرد شعبان حساب می شود اما اگر روزه شعبان نگیرد و منهی باشد این آن وقت چطور می
شود کیف یصنع چکار کند که یک شعبان هم روزه بگیرد قال ینوی لیلة الشک انّه صائم من
شعبان در شب روز یوم الشک نیت شعبان کند که شعبان هم بی نصیب نمانده باشد بعد این
را دارد که ما این قسمت را کار داریم فان کان من شهر رمضان اجزأ عنه اگر رمضان
بوده است کافی است و ان کان من شعبان اگر شعبان بوده لم یضر له ضرری
ندارد یعنی باز رمضان حساب می شود این چطور بود و به چه نیتی گرفت؟ لیلة الشک انّه
صائم من شعبان نیت روزه شعبان کرده است این در حقیقت فصل نزاع است.
آن روایات می گفت انجام نده آن روایات می گفت درست است، این روایت می گوید نیت
شعبان کن فان کان من شهر رمضان اگر رمضان باشد حساب می شود و اگر شعبان باشد باز
هم ضرری نکرده است و یک روزه مستحبی گرفته است بعد حضرت فرمود که راوی می گوید قلت
و کیف یجزأ صوم تطوع عن فریضة چطور می شود که این نیت شعبان کند و آن وقت جای
رمضان حساب شود؟ ندب جای فریضه قال لو انّ الرجل ان صام یوماً من شهر رمضان
تطوّعاً و هو لایعلم انّه من رمضان ثمّ علم بذلک اجزأ عنه اگر کسی یک روزی از ماه
رمضان را تطوعاً گرفت و نمی داند که ماه رمضان است بعد بفهمد که ماه رمضان بوده در
واقع رمضان بوده ولی این نمی دانسته رمضان است این مجزی است چرا؟ لأنّ الفرض انّ
ما وقع علی الیوم بعینه برای اینکه این تکلیفش در همان واقع قضیه آمده است.
حالا خلاصه از این روایات به خوبی استفاده شد که اگر نیت شعبان کند این درست
است اگر نیت رمضان کند درست نیست اُمرنا و نهینا، امرنا که به نیت شعبان باشد
نعینا که به نیت رمضان باشد.
روایت چهارم هم این طور دارد موثقه سماعه قلت لابی عبدالله(ع) رجل صام یوماً و
لایدری أو من شهر رمضان هو أو من غیره یک کسی روزه گرفته است یک روز را و نمی داند
رمضان بوده است یا خیر فجاء قومٌ فشهد انّه کان من شهر رمضان عده ای آمدند شهادت
دادند که امروز رمضان بوده است فقال بعض ناس عندنا لا یعتد به بعضی گفته اند که
اعتناء نکن روزه ات باطل است فقال بلی حضرت فرمود این بلی اینجا به نظرش می آید که
چرا استدراک است به قرینه جواب فقلت انّهم قالوا صمت و انت لا تدری من شهر رمضان و
هذه من غیره من به حضرت عرض کردم که مردم می گویند که تو روزه گرفته این و نمی
دانی که رمضان است یا خیر پس نیت رمضان نداشتی چطور رمضان حساب شود قال بلی فاعتد
حضرت فرمود بله به همین اعتناء کن و رمضان حساب کن فاعتدّ به فانّ ما شیءٌ وفّقک
الله خدا توفیقت داده و رمضان بوده قبولش کن، انّما یصام یوم الشکّ من شعبان و لا
یصومه من شهر رمضان یوم الشک را باید به نیت شعبان گرفت و نه به نیت رمضان لأنّه
قد نُهی ان ینفرد الانسان بصیام فی یوم الشک که نهی داریم که یک کسی تنهایی نباید
به خیال خودش یوم الشک را روزه بگیرد و انما ینوی من الیلة انّه یصوم من شعبان از
شب قبلش نیت کند که به نیت شعبان می گیرد بعدا فان کان من رمضان اجزأ انه بتفضّل
الله فبما قد وسّع علی عباده بعد هم فرمود و لو لا ذلک لهلک الناس اگر
این طور نباشد که جای رمضان حساب نشود که مردم هلاک می شوند یعنی سختی می کشند بخواهند
روزه بگیرند و دوباره قضاء کنند.
پس از این دو روایت شاید به استظهار از بعضی روایات دیگر هم استفاده شود ولی
این دو روایت خیلی خوب است تفصیل است، پس اگر به نیت شعبان بگیرد واقعش رمضان در
بیاید قبول است برای اینکه طبق استصحاب عمل کرده است روایات هم می گوید قبول اجزأ
عمل بتفضل الله اگر به نیت رمضان بگیرد از نظر قواعد که خلاف استصحاب بوده و
روایات هم می گوید که به نیت رمضان نباید بگیری و روزه ات اشکال دارد و لو واقعا
هم رمضان باشد شما نباید به نیت رمضان بگیری خلاف استصحاب است.
عرض کردم ما هستیم و این دو روایت و آن روایاتی که می گفت نگیر اگر این روایات
نبود قاعده اش این بود که به نظر من بگوییم روزه درست است برای اینکه خوب واقعش
ماه رمضان درآمد این هم نیت رمضان کرده است فقط نباید نیت رمضان می کرد خلاف
استصحاب است، استصحاب اگر تخلف کند مثل یک اماره ای است که تخلف کرده است این فوقش
یک تجرّی است نباید باطل باشد اما چون روایات این طور بیان کرده است طبق همین باید
عمل کنیم.
مسأله بعدی که باز به این هم مربوط است به همین بحثی که گفتیم مربوط است مسأله
هفدهم، این که الآن گفتیم این بود که یوم الشک را نباید به نیت رمضان بگیریم به
نیت شعبان بگیرد و روایت هم همین است در مسأله هفدهم اقسام روزه یوم الشک را بیان
می کند یتصوّر یوم الشک علی وجوهٍ یوم الشک کانّه من شعبان و رمضان از نظر نیت
اقسامی دارد چند گونه می تواند نیت کند:
1- یصوم علی انّه من شعبان به نیت شعبان روزه می گیرد این همین بود که الآن
گفتیم هیچ اشکالی ندارد لا اشکال فیه، می خواهد نیت روزه مستحبی کند یا ما فی
الذّمه اگر قضائی دارد یا نیت نذر کند به بالاخره به نیت شعبان است که مستحبی است
و اگر هم قضاء هم هست به نیت آن می تواند بگوید.
2- یصوم علی انّه رمضان به نیت ماه رمضان روزه بگیرد که همین است که الآن
گفتیم این باطل است و ان صاد فی الواقع و لو واقعا هم رمضان در بیاید اما این
نباید نیت رمضان کند برای اینکه خلاف استصحاب است همین که الآن خواندیم.
3- یصوم به نیت اینکه تردیدی به این معنا تردیدی ترتیبی، یک تردید عرضی داریم و
یک تردید طولی داریم به آن می گوییم ترتیبی این گونه نیت می کند می گوید خدایا من
نمی دانم شعبان است یا رمضان است اما خودت که می دانی اگر در متن واقع شعبان است
روزه من روزه شعبان مستحبی باشد اگر در متن واقع رمضان است روزه من روزه رمضان و
واجب باشد، تردید طولی است نمی گویم الآن روزه ام یا شعبان است یا رمضان یا مستحب
است یا واجب، می گوییم اگر در متن واقع آن
است این، مثل اینکه مثلا کسی بگوید من با زید رفیق هستم اعتقاد دارم به اینکه او
افکارش طبق واقع است به او بگویند تو چه نیت کردی می گوید هرچه او نیت کرد من این
را قبول دارم چون می دانم اشتباه نمی کند حالا خدا که از همه بیشتر بلد است می
گوید خدایا اگر فی علمک شعبان است من هم نیت شعبان اگر فی علمک من هم نیت رمضان
تردید طولی ترتیبی است.
مرحوم سید دارد این هم باطل است یصوم علی انّه ان کان شعبان کان ندباً او
قضاءً و ان کان رمضان واجب می شود والاقوی البطلان.
4- چهارم این است که به نیت قربت مطلقه و ما فی الذمه می گوید هرچه که در ذمه
دارم اگر رمضان است ما فی الذمه من رمضان است اگر مستحبی است ما فی الذمه من روزه
ندبیه و استحبابیه ولی نمی گوید اگر، به نیت ما فی الذمه، نیت مطلقه قصد قربت
مطلقه می کند و نیت هم می کند آنچه که در ذمه دارم ما فی الذمه اش از نظر مصداق
مشکوک است ولی از نظر نیت مشکوک نیست ما فی الذمه هرچه به عهده ام هست شما اگر شک
کردید نماز ظهر را خواندید یا نخواندید مثلا، مثال روشن ترش این طور بگویید یقین
دارید یک چهار رکعتی به عهده شما هست نمی دانید ظهر است یا عصر است چکار می کنید؟
می گویند یک چهار رکعتی بخوان به نیت ما فی الذمه، یک چهار رکعتی می دانید به عهده
تان هست حالا فرض کنید قضاء از دیروز مثلا یا قبل ها، نمی دانم چهار رکعتی ظهر
بوده یا عصر می گویید ما فی الذمه لازم نیست دو چهار رکعتی بخوانید، یک چهار رکعتی
می خوانید به نیت ما فی الذمه که اگر ذمه ام این بوده او و اگر او بوده او، نیت می
کنی ما فی الذمه، قربت مطلقه و منوی هم ما فی الذمه هست مطلقا من نمی دانم چه هست.
مرحوم سید می گوید این درست است عبارت ایشان این است چهارم به نیة القربة
المطلقه و ما فی الذمة و کان فی ذمته انّه إمّا رمضان او غیره والتردید فی المنوی
لن نیة منوی مردّد است که آیا ظهر است یا عصر یا در این مثال آیا شعبان است یا
رمضان در منوی تردید است نه در نیت، نیت یعنی ما فی الذمه مشخص است، ما فی الذمه
مصداقش چیست آن تردید در منوی است این را مرحوم سید می گوید والاقوا صحّته و ان
کان الاحوط خلافه احتیاط مستحبی این است
که اعاده کند اما اقواء این است که می
گویند صحیح است.
اولی که یصوم که شعبان است هیچ مشکلی ندارد، نیت شعبان کرده است روایت هم که
مکرر داشتیم اگر بعد معلوم شد رمضان است روزه اش درست است.
دومی هم که به نیت رمضان می گیرد خلاف استصحاب است و روایات هم می گوید نگیر،
هم استصحاب داریم و هم روایات داریم نباید بگیرد پس این هم باطل است اما مسأله
سوم، صورت سوم و صورت چهارم یک قدری حرف دارد.
صورت سوم مرحوم سید گفت باطل است نیت می کند خدایا اگر شعبان است روزه مستحبی
باشد اگر رمضان روزه واجب باشد توپ را می اندازد به اصطلاح حضرات در زمین الوهیت
می گوید هرچه که خدا حساب کند اگر خدا می داند شعبان است من هم شعبان اگر می داند
رمضان است من هم رمضان، این چطور باشد؟
مرحوم سید می گوید این باطل است، دلیلی بر بطلان البته آقایان کسانی هستند که
می گویند صحیح است ما هم در معلقات عروه گفتیم صحیح است مرحوم آقا حکیم، مرحوم
آقای شاهرودی، مرحوم سیدنا الاستاد امام این ها هم گفتند صورت سوم درست است اما
خیلی ها مثل مرحوم سید گفتند که اشکال دارد و این باطل است و دوباره باید قضاء
کند.
آقایانی که می گویند صحیح است برای اینکه می گویند منافاتی با قربت ندارد، کار
هم که مورد ابهام است از نظر علم من مورد ابهام است نه از نظر علم خدا، نه از نظر
واقع، در واقع در آن ابهام نیست من نمی دانم که چطور است من هم که در این جهت که
تعین نکردم که شعبان باشد یا رمضان باشد نیت کردم که آنچه که در واقع علم الله است
این نباید اشکالی در این جهت داشته باشد.
با صورت چهارم بعضی می خواهند بگویند که هیچ فرقی ندارد شما چهارم را گفتید
درست است به نیت ما فی الذمه این هم مثل همان است برای اینکه شما گفتید ما فی
الذمه اما در روزه قبلا گفتیم که مثل نماز عنوانش را باید نیت کنم، من یک چهار
رکعتی بخوانم بگویم خدایا یا ظهر یا عصر حالا آن جایی که عنوانش را می توانم این
می گوید درست نیست یا یک نمازی بخوانید بگویید نمی دانم این نافله باشد یا غفیله
این درست نیست، غفیله یک عنوان مستقل دارد و نافله هم یک عنوان مستقل دارد نمی شود
بگوییم این نافله جای غفیله، غفیله یک عنوان است و نافله یک عنوان. یک نماز
بخوانید بگویید نمی دانم این پای نماز نذرم حساب شود یا پای نماز صبح من حساب شود
این را قبول نمی کنید، اگر عنوان را قدرت ندارید آن مسأله دیگری مثل اینکه گذشته
ها یک نماز فوت شده است نمی دانم ظهر بوده یا عصر ولی اگر می توانیم باید عنوان
نیت کنیم، اینجا اگر شک دارد که رمضان است یا شعبان می تواند نیت شعبان کند قادر
است بر نیت شعبان و باید نیت شعبان کند.
خلاصه ما فی الذمه در مواردی که می تواند عنوان واقعی را کسب کند ما فی الذمه
کافی است برای اینکه عنوان آن واقع را باید کسب کند بنابراین اگر مورد سوم اشکال
دارد مورد چهارم هم اشکال دارد برای اینکه ما فی الذمه معین نکرده است با اینکه می
تواند برود تحقیق کند ولی اگر هیچ هم نفهمید که چندم است بالاخره به نیت شعبان.
مرحوم شیخ در خلا، مرحوم شیخ در مبسوط، ابن عقیل و ابن حمزه و علامه در مختلف
و شهید می گوید درست است بعدا هم معلوم شد ماه رمضان است مجزی است، مرحوم شیخ در
بعضی کتب دیگرش، علامه حلی در تذکره و ابن ادریس حلی و محقق و صاحب مدارک و اکثر
متأخرین می گویند باطل است عرض کردم الّا مرحوم آقای شاهرودی و مرحوم امام و مورد
دیگری که برایتان عرض کردم این ها می گویند صحیح است.
حالا هنوز مسأله حل نشد، خلاصه حرف این است که آیا صورت سوم با صورت چهارم
واقعا فرق اساسی دارد؟ شِقّ سوم نیت کرده است خدایا اگر واقعا شعبان است شعبان و
اگر واقعا رمضان است رمضان این شِقّ سوم مرحوم سید و خیلی های دیگر که نام بردم می
گویند باطل است، مرحوم امام و مرحوم شاهرودی و بعضی های دیگر گفتند صحیح است، صورت
چهارم معین نمی کند اگر واقع شعبان است اگر واقع رمضان است می گوید هرچه که در ذمه
ام هست اگر شعبان باشد ما فی الذمه می شود روزه مستحبی ذمه استحبابی، اگر رمضان
باشد ما فی الذمه می شود روزه واجبی ماه رمضان من نیت نمی کنم اگر رمضان است، اگر
شعبان، این اگر روی واقع است و الّا من می گویم ما فی الذمه، ما فی الذمه قطعی است
هرچه که هست من آن را نیت کردم این صورت چهارم، می گویند صورت سوم با صورت چهارم
فرقی ندارد صورت سوم می گویید خدایا اگر شعبان است شعبان و اگر رمضان است رمضان
چهارم هم می گویید به نیت ما فی الذمه و ما فی الذمه هم در متن واقع بالاخره اگر
در آن است که اگر شعبان است شعبان و اگر رمضان است رمضان پس می خواهند بگویند که
شقّ سوم با شِقّ چهارم فرقی ندارد، اگر باطل است هر دو باطل است اگر صحیح است هر
دو صحیح است.