صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 95-96

صوم جلسه بیست و یک





                                   بسمه تعالی

گفتیم سومین مفطر گفتند آمیزش و همین طور منظورشان از آمیزش معمولا همانی است که همه متوجه می شویم که به اصطلاح نزدیکی، گاهی انزال هم شود گاهی هم نه، صرف ادخال و ایلاج هردو این ها مفطر است، انزال و لو بدون ایلاج، ایلاج و لو بدون انزال منتهی در بعضی جزئیات محل بحث است، مشخص است که منظور از ایلاج در رابطه است با عضو جنسی انسان، این معلوم اما درباره زن مشخص است ایلاج مرد در قُبل زن که قطعی است در دُبُر زن هم چون روایات داریم که انّه احد المأتیّین یکی از دو راهی است که می شود آمد می شود رفت، در ابواب نکاح در بحث جواز ایلاج از دُبر این بحث است و روایات هم آن جا هست لذا درباره زن بحثی نیست چه قبل و چه دبل مسلّماً این حکم جنابت می آورد و مفطر است و لو اینکه انزال هم نشود به صرف ایلاج اما درباره مرد محل بحث شده که ایلاج در دبر مرد آیا این هم حکم افطار را دارد بدون انزال؟ این محل بحث واقع شده است چنانکه درباره وطی بهیمه، حیوان قُبُلاً و دُبُراً آنجا هم محل بحث واقع شده است که آیا آنها بدون انزال مفطر هستند حتی بعضی ها درباره اینکه غسل واجب باشد شبهه دارند در کتاب الطهارت در بحث اغسال این بحث است هم درباره دُبُر مرد بدون انزال و هم درباره قبل و دبر حیوان بدون انزال که آیا غسل دارد یا خیر محل حرف است و آیا در این بحث روزه مفطر است یا نه محل بحث است.

از معاصرین مرحوم آقای میلانی(ره) و به نظر من مرحوم آقای خوئی هم یک جایی در این قسمت شبهه دارد، در باب اغسال همین شبهه را دارند آیا در بهیمه قُبلاً و دُبراً و در مرد دُبراً غسل دارد یا نه بدون انزال و مفطر هست یا خیر در باب انزال؟

در باب مرد یک روایت داریم به نظر من نباید شبهه کرد در باب هفدهم از ابواب نکاح محرّم در کتاب النکاح روایت اول دارد من جامع غلاماً اگر کسی با یک بچه ای عمل مجامعت انجام دهد یعطی یوم القیامة جنباً[1] در روز قیامت جُنباً محشور می شود که با هیچ چیزی پاک نمی شود، کلمه جُنب اینجا اطلاق شده است، اگر کلمه جُنب هست اولا غسل روی جنابت است و در ثانی در همین ما نحن فیه هم دیروز هم خواندیم روایات را که کلمه جنابت داشت در باب 13 از همین ابواب ما یمسک الصائم روایت اول که دیروز هم ظاهرا خواندیم مبنا را جنابت قرار داده است من اجنب فی اول الیل فی شهر رمضان فنام حتی اصبح قال لا شیء علیه و ذلک انّ جنابته کانت فی وقت حلال[2] جنابت مبنی است منتهی این چون جنابتش در وقت حلال بوده و در اول شب بوده می گوید مشکلی ندارد، در روایات دیگر هم داشتیم که میزان جنابت هست.

روایت پنجم این طور دارد 5/13 ما یمسک الصائم، الرجل اجنب فی شهر رمضان[3] که این هم اجنب دارد، البته مجامعت هم داریم در بعضی روایات، کان رسول الله(ص) یجامع نساء من اول الیل ثمّ یؤخّرالغسل حتی یطلع الفجر و لا یقول کما یقول هذه الاخشاب یقضی یوماً مکانه امام صادق(س) فرمود درباره کسی که در ماه رمضان اول شب جنب شده است و غسل را نزدیک طلوع فجر انجام داده است، سنی ها بعضی ها اشکال می کردند و می گفتند باطل است و باید قضاء کند، حضرت فرمود من حرف این تعبیر اخشاب خشک می شود، از این آدم هایی که معلوماتی ندارند، انعطافی ندارند و نمی دانند تطبیق کُبریات بر صُغریات کنند مثل این ها نمی گویم که بگویم قضاء دارد درست است، اول شب جُنب شده است و تعبیر یُجامع هم دارد مجامعت، هر دو تعبیر در روایات ما آمده است هم مجامعت آمده است و هم همین جُنب آمده است، جنب معلوم می شود ملاک روایت هفتم عن الرجل یجنب بالیل فی شهر رمضان، الرجل اجنب فی شهر رمضان هم کلمه مجامعت داریم و هم کلمه جنابت در روایات متعددی داریم.

حالا در اینکه در مرد و لو انزال نشود غسل دارد و مفطر هم هست در ما نحن فیه به نظر نباید شبهه کنیم حالا این بزرگان شبهه کردند، مرحوم محقق حلّی هم شبهه دارد هم درباره مرد، نزدیکی مرد و هم درباره حیوان قُبلاً و دُبراً ولی درباره مردش این روایت است که عرض کردم روایت هم بد نیست، عرض کردم باب هفدهم از ابواب نکاح محرم روایت اول، در باب وهمی اش دلیل پیدا نکردیم، در معلقات هم ما در باب اغسال آنجا داریم دلیلی نیست اما یک حرفی را ما آورده ایم و آن این است که اگر یکی از ادله در باب فقه ارتکاز متشرعه هست، متشرعه هرگونه تماس با آلات جنسی را در انسان یا در حیوان این ها را هم موجب ابطال می دانند و هم موجب غسل می دانند و خلاصه انکار می کنند این هیچ حکمی ندارد و هیچ مشکلی ندارد و چیز معمولی حسابش کنند مثل دست آدم، کسی مثلا دست خودش را در قُبُل الاغی مثلا وارد کند بخواهند بگویند این هم مثل آن می شود، این طور نیست متشرعه انکار دارد یک چنین چیزی را و بدون حکم این را قبول ندارد و هم برای تطهیرش غسل قائل هستند در ذهن متشرعه، اگر کسی به آن ها بگویند غسل ندارد اصلا تعجب می کنند و اگر بناء است که استنکاء متشرعه را مبناء حساب کنیم در فقه اینجا هست ولی روایت نداریم که اگر بدون انزال دستش را در حیوانی داخل کرد این را بگوییم که هم مفطر شده و هم غسل دارد، هم در غسل و هم در افطارش یک قدری محل حرف است.

بعضی متفرعات هست که مرحوم سید متأسفانه یا خوشبختانه هرچه، بالاخره در بعضی از کتاب هایشان خیلی فروعی می آورند که اصلا مورد عمل نیست، آدم احساس می کند که یک قدری وقت تلف کردن است، در ابواب هم طهارت و هم صلاة یک متفرعاتی ایشان آورده اند که در کم تر کتابی پیدا می شود، بعضی کتاب ها را ندارد، بعضی کتاب ها را هم خیلی کوتاه دارد ولی کتاب هایی که بنا داشته است فروع را ذکر کند مثل طهارت و صلاة خیلی مفصل فروعی را آورده است، غیر از عروه کتاب مصباح المتّقین مال مرحوم مامقانی ایشان هم خیلی متفرعات دارد، حالا به هرحال گفتم که سریع بخوانیم. من بعضی فروع را عنوان می کنم که سید عنوان کرده است منتهی سریع از آن می گذریم.

مسأله هفتم می گوید لا یبطل الصوم بالایلاج فی غیر احد الفرجین بلا انزال می گوید با ایلاج در غیر احد فرجین مثلا در دهان و مانند این ها این موجب بطلان صوم نمی شود اگر موجب انزال نشود الّا اذا کان قاصداً له مگر اینکه قصد انزال کند فانّه یبطله چرا؟ برای اینکه قصد مفطر کرده است، قبلا خواندیم که قصد مفطر هم با توجه به مفطریتش موجب بطلان است.

یک فرع دیگری ایشان عنوان کرده است مسأله هشتم، لا یضر ادخال الاصبع و نحوه لا بقصد الانزال انگشتش را وارد کند در احد فرجین قُبُلا و دُبراً این هم به قصد انزال نباشد این هم اشکال ندارد.

مرحوم سید همین را دارد لا یضر ادخال الاصبع و نحوه لا بقصد الانزال بقصد انزال نباشد مضر نباشد، مرحوم سیدنا الاستاد امام در حاشیه دارند بل مطلقا ان لم ینزل اگر انزال نشود مطلقا ضرر ندارد، مطلقا یعنی چه؟ ظاهرش این است که می خواهند بگویند و لو قصد انزال هم داشته باشد، اگر قصد انزال داشته باشد که این قصد مفطر است.

دوباره متن را می خوانم، مسأله هشتم از همین متفرعات مفطریت جماع، لا یضر ادخال الاصبع و نحوه حالا نحو اصبع چیست حالا هرچه، لا یضر ادخال الاصبع و نحوه یعنی در احد فرجین لا بقصد الانزال نباشد اشکال ندارد، قید می کند لا بقصد الانزال، مرحوم استاد می گوید بل مطلقا یعنی و لو بقصد انزال هم باشد اگر قصد انزال باشد که این قصد مفطر کرده است و قصد مفطر با توجه به مفطریت باطل است این قبلا صحبت شد.

مسأله نهم: می گویند لا یقتل بالجماع فی النوم خواب بوده جماع کرده است روزه باطل نمی شود و همین بالاکراه مجبورش کردند که جماع کند این هم نمی شود، اکراه چطور تصور می شود؟ در مفعول اکراه تصور می شود اما در فاعل یعنی نمی خواهد به زور و با شلّاق می گویند این کار را انجام بده این بعید است امکانش باشد ولی به هرحال داریم اینجا که تحقق الاکراه فی الواطی مشکلٌ.

مسأله دهم: می گویند لو قصد التفخیذ فدخل فی احد الفرجین اگر قصد تفخیذ داشت، به اصطلاح بیرون قُبل و دُبل ولی آن وقت وارد شد آلتش در احد فرجین این روزه باطل نمی شود به شرط اینکه فورا خارج کند اما اگر قصد ادخال کرد و ادخال نشد اما قصد ادخال داشت این مبطل است برای اینکه قصد مبطل کرده است.

مسأله بعدی مسأله یازدهم این در کتب فقهی خیلی زیاد آمده است اذ دخل الرجل بالخنثی اگر مردی به خنثی ایلاج کند قُبلاً لم یبطل صومه و لا صومها نه روزه مرد باطل می شود و نه روزه زن برای اینکه خنثی، خنثی مشکل را می گوییم، خنثی معلوم نیست که این آلت مردی اصل است در این یا آلت زنانگی، خنثی را گاهی به ممسوح می گویند هیچ آلات ندارد منظور این نیست، خنثی که هر دو عالت را دارد و مشکل هم هست یعنی از هیچ طریق نفهمیدیم که این مرد است یا زن است الآن هم خیلی از دکترها نمی توانند تشخیص دهند که این زن است یا مرد است، هر دو آلت را دارد و هر دو تمایل را هم دارد، این را می گویند که نتوانستیم تشخیص دهیم که چه هست و کی هست، حالا گفتند که اگر رجل ایلاج کند در قُبل خنثی این روزه اش باطل نمی شود برای اینکه معلوم نیست که این قُبل باشد یک حفره دیگری است چون معلوم نیست که این زن است یا مرد است.

اینجا یک بحثی هست که همین جا عرض کنیم اول مسأله و آن اینکه در باب خنثی مشکل این بحث هست که آیا خنثی یک جنس ثالثی است غیر زن و مرد یا اینکه خنثی یا زن است یا مرد است حالا ما تشخیص ندادیم و الّا یا زن است یا مرد است. اگر بگوییم که خنثی یک جنس ثالثی است، زن داریم، مرد داریم و خنثی داریم آن وقت اینجا خنثی معنایش این است که دو جور لذت می برد، مرد یک طور لذت می برد و خنثی هردو لذت را می برد، این گونه بگوییم و در حقیقت بگوییم که حتی امکان بارداری هم هست اگر اینطور هم بگوییم اینجا قاعدتا باید بگوییم که روزه هر دو باطل می شود برای اینکه یک چنین موجودی که قُبل دارد نه فقط یک حفره است واقعا قُبل دارد، تحریک می شود و التذاذ می برد و این جنس ثالث است چون فقهاء بعضی می گویند که خنثی جنس ثالث است اگر این طور گرفتیم هم روزه مرد باطل می شود و هم روزه زن، اینکه مرحوم سید فرموده است دخل الرجل بالخنثی قُبلاً لم یبطل صومه و لا صومها این یک قدری به نظر مشکل است، اگر گفتیم که خنثی جنس ثالثی است نه زن است و نه مرد است، یک جنس ثالثی است التذاذ جنسی که دارد این طور فرض کردیم، هر دو التذاذ می برد ادله ما هم این بود جماع، مجامعت، جنابت، این ها می بیند که فرقی نیست، اگر مرد یک گونه التذاذ می برد این دو جور التذاذ می برد هر دو هم التذاذ جنسی این قاعدتا باید بطل هم صوم مرد و هم صوم زن.

حالا اگر گفتیم که خنثی جنس ثالث نیست یا زن است یا مرد است باز هم به نظر فرمایش سید اینجا اشکال دارد اگر وقت کردید محشین را ببینید من خیلی از محشین را دیدم حاشیه ندارند ما اینجا معلقات یک حاشیه ای داریم حالا ببینید چطور است؟ اینکه مرحوم سید فرمورده است که اگر رجل به خنثی ایلاج کند قُبلاً روزه هیچ کدام باطل نمی شود اگر گفتیم جنس ثالثی است که عرض کردم به نظر من باطل می شود و اگر هم گفتیم که این یا زن است یا مرد است علم اجمالی پیدا می کند یا تکالیف زنانی را باید رعایت کند یا تکالیف مردها را، یا مرد است بالاخره و یا زن است و چون نمی داند که مرد است یا زن است و یکی از دو یقیناً پس یقین دارد احد از این دو گونه تکالیف متوجه این شده است حالا اگر چنانچه کسی یقین کرد که یا نماز واجب است یا مشروب حرام است فرق نمی کند که، در علم اجمالی لازم نیست که از یک جنس باشد بگوییم یا این ظرف نجس است یا آن ظرف نجس است، فقط این لزوم ندارد، یا این ظرف نجس است یا آن فرش مثلا غصبی است این هم اطراف علم اجمالی است.

بنابراین این اگر مرد است نباید از آلت مردی استفاده کند ادخال کند همان مسأله جنسی است در تکالیف مردها هست، اگر زن است حجاب بر او واجب است و چیزهای دیگر برایش واجب است، اگر احکام حیض و این ها اگر دارد برایش می آید، به هرحال در علم اجمالی لازم نیست که از یک جنس باشد بگوید هر دو نجاست، هر دو طهارت، هر دو حرمت، هر دو وجوب، نه این هم می شود یا این واجب است یا او حرام این هم علم اجمالی است و باید مراعات کند.

بنابراین به نظر من به هردو قسمت فرمایش مرحوم سید اشکال دارد. بنابراین از نظر علمی چه بگوییم خنثی یک جنس ثالثی است و چه بگوییم یکی از همان دو جنس است فرمایش مرحوم سید به نظر من اشکال دارد که می گوید اگر ایلاج کند رجلی به قُبل خنثی نه روزه مرد باطل است و نه روزه زن خیر، اگر جنس ثالث است که روزه هردو باطل است، اگر یک جنس یا مرد یا زن است از باب علم اجمالی مرد چیزی نمی شود اینجا ولی زن باید اجتناب کند از باب حرمت به اصطلاح و یکی از مسائل همان قضیه افطار می شود.

حالا یک بحثی پیش می آید و آن اینکه خنثی چکار کند؟ واقعا یک مسأله ای است، در مسائل متنوعی پرسیده اند و از ما هم این را پرسیده اند که آقایان دارند که خنثی احتیاط کند چون نمی داند زن است یا مرد است در جاهای دیگر نه در اینجا دارند که باید احتیاط کند نه ازدواج کند تا آخر عمر و نه دیگری با این ازدواج کند این بالاخره تحت فشار جنسی قرار می گیرد باید چکار کند؟

قاعدتا در یک چنین مواردی به نظر من باید قرعه کشیده شود، ما بیشتر نظرمان در حاشیه مان بر تحریر الوسیله این هست که این با قرعه باید حل شود، القرعة لکل امر مشکل و لو در مسائل حقوقی است این هم یک نوع حقوق است نه تنازع، چون یک نظر این هست که قرعه برای تنازع دو نفر در یک حق است یا بیش از دو نفر مثلا فرضیه یونس پیغمبر بحث این بود که یک نفر باید در دریا بیفتد تا این قایق سبک شود صحبت این بوده که چاق ها را پیدا کنند لابد یونس چاق بوده گفتند او را در دریا بیندازیم بین اینکه این برود در دریا یا کس دیگر اختلاف در اینجا شد، تنزاع حقّین یا در مسأله درهم ودعی همین جا این مسأله مطرح است، حالا آنجا قانون عدل و انصاف آورده است ولی مسأله قرعه مطرح است ولی این هم بالاخره یک حقی است، یک نفر به او می گویید که نه ازدواج کن و نه دیگری با تو ازدواج کند این واقعا در فشار است.

گاهی بعضی افراد خنثی تماس گرفتند با بعضی از علماء که ما را خلاصه راحت کنید و یک کسی می گفت که در همین خیابان قم یک کسی که بعدا فهمیده است خنثی است جلوی این آقا را که از سادات محترم هم هست که شما بیاید یک کاری کنید و یک خدمتی کن که ما راحت شویم، می گویند که احتیاط کن و نه ازدواج کن و نه کسی با تو ازدواج کند واقعا از مشکلات است و شخص در انواع محرمات می افتد و قاعدتا اینجا باید به قرعه پناه برده شود.

بد نیست این را هم برای شما عرض کنم چون بحث علمی در این متفرعات کم است و آن این است که ما دو قاعده داریم که خیلی مورد استفاده است در فقه یکی همین قرعه است و یکی هم قاعده عدل و انصاف در اینکه کدام مقدم است حرف است که به نظر ما عدل و انصاف مقدم است، عدل و انصاف در تنزاع دو نفر بر سر یک مطلب و نظایر این هست حالا در معلقات ما در جلد چهارم مکرر از این مواردش را آورده ایم که کجاها هست که عدل و انصاف جاری است البته در یک چنین موردی دیگر عدل و انصافی کار نمی کند بین دو نفر نیست، خود این خنثی را می خواهیم ببینیم چکار کند به نظر من قاعده قرعه باید اینجا جاری شود.

این مورد اول عروه در مسأله یازدهم اذا دخل الرجل بالخنثی قُبلاً که ایشان دارد لم یقتل صومه و لا صومها عرض کردیم در اینکه جنس ثالث هست یا نیست هردوی آن این اشکال را دارد.

و اما قسمت دوم، چند تا فرع ایشان در همین مسأله دارد، فرع دوم و کذا لو دخل الخنثی بالانثی و لو دُبراً خنثی ایلاج کند به انثی این چرا لم یقتل صومه و لا صومها؟ برای اینکه خنثی که دو حالت دارد معلوم نیست کدامش اصل است بنابراین با آلت ذکوریت که دخول کرده است در یک انثی معلوم نیست این یک آلت باشد یک انگشت است اضافی است پس این هم اشکال ندارد به نظر مرحوم سید.

ولی عرض کردیم که در خنثی مشکل پیش می آید از باب تکلیفش، از باب حکم تکلیفی باید احتیاط کند و آن مسأله در آن هست، انثی هم و لو دُبراً باز این اشکال ندارد چون چه در قُبل و چه در دُبر در انثی که مشکلی نیست مهم خنثی است که این آلتش معلوم نیست یک انگشت اضافی است یا آلت ذکورت است اما لو وطع الرجل الخنثی دُبراً اگر یک مردی با خنثی نزدیکی کرد در دُبر، اینجا چه می شود؟ مرد آلت اصلی اش، خنثی هم که در قُبلش اشکال دارد در دُبرش که بالاخره حرفی نیست بنابراین پس این وطع شده است بطل صومها روزه هردو باطل است.

و لو دخل الرجل بالخنثی والخنثی بالانثی بطل صوم الخنثی دونهما این مثال در کتب فهی هم زیاد آمده است مسأله هم خیلی روشن است اگر رجل ایلاج کرد به خنثی، رجل آلتش آلت مردی است و درست هست اما خنثی معلوم نیست که زن است یا مرد است همان قُبل منظور هست بنابراین آلت مرد درست است ولی در چه ایلاج شده است معلوم نیست در چه چیزی ایلاج شده باشد یک حفره اضافی است و خنثی هم دخول کرد به انثی اینجا صوم خنثی خراب می شود برای اینکه این خنثی یا مرد است یا زن اگر زن هست که رجل با این نزدیکی کرده است اگر هم مرد است خودش رفته به یک انثی تجاوز کرده است بنابراین یا مرد است یا زن است و این هر دو استفاده را کرده است هم از قُبلش استفاده کرده است و هم از آلت ذکوریتش استفاده کرده است پس یقین می کند که این روزه اش باطل است.

بعد یک فرع دیگر و لو وطئت کلّ من الخنثیین الاُخری اگر دو خنثی باهم علم نزدیکی انجام دادند هر دو خنثی هستند، اینجا هم لم یقتل صومها چرا؟ برای اینکه این خنثی که به قُبل آن خنثی ایلاج کرده است با آلت ذکورت معلوم نیست که این مرد باشد تا آلت ذکورت باشد یک انگشت اضافی است او هم با این اگر نزدیکی کرده است معلوم نیست که آن آلتش آلت باشد یک انگشت اضافی است.

بنابراین این فرع ایشان که بحث علمی ای نداشت جز همان مسأله که یا باید بگویید جنس ثالث است بنابراین التذاذ دارد و مُجامعت هم صدق می کند و میزان هم این هست، از روایات استفاده کردیم که مجامعت صدق کند و جنابت در هردو در حکم عرف متشرعه مجامعت می دانند و اگر هم بگویید که طبیعت ثالثه نیست یا زن است و یا مرد است آن وقت علم اجمالی در کار می آید باید احتیاط کند هم در موطوء شدن و هم در واطیع شدن.

یک مسأله ای هم در بعضی از مسأله وطی مطرح بود و آن اینکه وطی با حیوان گفتیم دلیل ندارد حالا موطوء حیوان شدن چه؟ در طبقه اشراف در کشورهای اسلامی هم بعضی جاها که سگ را نگه می دارند برای یک چنین مسائلی قاعدتاً این هم فرق نمی کند در بهیمه اشکال کردیم، انزال نه، بدون انزال در بهیمه اشکال کردیم فرق نمی کند واطی باشد بهیمه یا موطوء باشد بهیمه.



[1] وسائل باب17 ابواب نکاح روایت1

[2] وسائل باب13 ما یمسک الصائم روایت1

[3] وسائل باب13 ما یمسک الصائم روایت5

   دوشنبه 28 فروردین 1396




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما