صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 95-96

صوم جلسه بیست و دو




بسمه تعالی

به تناسب روز چهارشنبه بعضی آقایان خواستند حدیثی خوانده شود ما در صوم هستیم و حدیثی هم از صوم بخوانیم، روایت 12 از باب اول صوم مندوب در وسائل این روایات از امام صادق(س) نقل شده است امام فرموده قال رسول الله(ص) الصائم فی عبادةٍ و ان کان علی فراشة[1] کسی که روزه دار هست و لو در رخت خواب هم خوابیده است درحال عبادت است، روایات در باب اهمیت صوم خیلی زیاد است مثلا روایتی که می گوید هر کار خیری ده برابر تا هفتصد برابر اجر دارد اما روزه هیچ چیز را نمی شود معین کرد که چقدر اجر دارد خوشا به حال کسانی که موفق اند و دائم الصوم هستند بعد یک جمله ای دنبال این حدیث دارد ما لم یغتب مسلما مادامی که غیبت نکند، چقد غیبت مهم است که روزه ای با این اهمیت را از بین می برد، دوری و پرهیز از غیبت هم بسیار سخت است به قول بعضی ها نُقل مجلس است.

مرحوم آقای حاج شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح ایشان یک تحقیقاتی در بعضی کتاب ها داشتند، دو نفر را خواستند که بیایند کمک کند ایشان را، یکی از این دو نفر آقازاده ای هم بود و آمد کمک کند در ضمن کار اشاره ای داشت تقریباً تنقیصی از یک کس دیگری، مرحوم آقای شیخ عباس بلافاصله با او دعوا کرد و رابطه اش را هم با او قطع کرد.

مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم کبیر قمی که قبرشان پایین پای آقای بروجردی است در حرم، درس ایشان که تمام شد کسی که حاضر در جلسه بود برای من نقل کرد قبل از درس یک آقایایی از معارف گفت که ما از درس شما خیلی استفاده می کنیم بیش از درس بعضی بزرگان اسم هم نبرد که آن بزرگ چه کسی است در ذهن ها آمد که یعنی از حاج شیخ، بزرگ تر از حاج شیخ تصوری نداشت دیگر، گفت ما از درس شما استفاده می کنیم بیش از درس بعضی از بزرگان در ذهن ها آمد یعنی حاج شیخ بلافاصله قیافه آقا شیخ ابوالقاسم درهم فرو رفت که محسوس بود که قیافه گرفته شد بعد از درس خطاب کرد به آن آقایی که از معاریح بود و این جمله را گفته بود گفت من صیغه استغفار را می خوانم، شما هم بخوان آقایان هم گوش کنند بلکه خدا از این گناهی که امروز کردیم بگذرد که یک اشاره ای داشته که درس شما مثلا بیش از درس حاج شیخ به درد ما می خورد. انشاء الله که همه مؤید باشیم از طرف نعمیت ها و ولایت های الهی که بتوانیم خودمان را حفظ کنیم.

دو مسأله دنبال همان بحث نزدیکی و آمیزش بود این را هم بگوییم تا برسیم به مفطر چهارم در مسأله دوازدهم عروه می فرمانید که اذا جامع نسیاناً اگر مجامعت کرد حواسش نبود و یادش رفت که روزه ماه رمضان است أو غیر اختیار یا مجبوری گفتند یا این کار را انجام بده یا می کشیم مثلا، ثمّ تذّکر أو ارتفع الجبر بعد یادش آمد نسیانش از بین رفت یا آن بی اختیاری از بین رفت، جبر از بین رفت وجب الاخراج فوراً بلافاصله باید کنار بکشد و الّا بطل صوم مطلب خیلی روشن است برای اینکه اینجا در روایات ما دارد که باید اجتناب کند از این مفطرات، این اجتناب نشده است.

در روایتی هم که قبلا خواندیم لا یضرّ صائم شیء اذ اجتنب ثلاث اجتناب، کسی که یک لحظه معطل کند بعد از برداشتن جبر و از بین رفتن نسیان این اجتناب نکرده است.

مسأله سیزدهم چیزی ندارد و سریع رد می شویم، اذا شکّ فی الدخول أو مقدار الحشفة نمی داند اصلا دخول شد یا خیر یا به مقدار حشفه بود یا خیر، لم یقبل صومه روزه اش باطل نمی شود. این مسأله معلوم است اگر قصد دخول داشته باشد با علم به مفطریت و لو دخول هم نشود باطل شود، می خواسته دخول کند نشد پس این نیت مفطر کرده است و باطل است و اگر چنانچه دخول شد ولی بی اختیار، متوجه نبود این مشکلی نبود و باید فورا خودش را کنار بکشد که مسأله اش را عرض کردید.

به هرحال اکل و شرب بود، جماع بود که سه مورد شد، چهارمی از مفطرات استمناء، انزال عمداً، عامل انزال چه باشد؟ هرچیزی بلمسٍ، ملامسه کرده است و با این ملامسه انزال شده أو قُبله، بوسه أو تفخیذ أو نظر با نگاه أو تصویر صورة الواقعة یاد فلان داستان افتاد که مثلا فلان روز و فلان ساعت چه شده أو تخیّل صورة امرأةٍ عکس یک زنی را یا هرچه که مورد عشقش بوده در نظر بیاورد أو نحو بذلک من الافعال التی یُقصد یا یَقصد بحصوله مطلق کارهایی که به وسیله این کارها دنبال این است که انزال شود فانّه مبطلٌ چرا؟ چون قصد این ها را داشته است.

اما اگر چنانچه این کارها را کرده است اما قصد انزال نداشت، بی اختیار شد، فکر نمی کرد با یک نگاه این طور شود ولی شد این روزه اشکال ندارد و تقریباً اتفاقی هم در این جهت هستند، از بعضی روایات هم استفاده می شود.

در باب چهارم از ابواب ما یسمک عنه الصائم روایت اول صحیحه عبدالرحمن بن حجّاج سألت اباعبدالله(ع) عن الرجل یعبث به اهله فی شهر رمضان حتی یمنی یک کسی بازی می کند با اهل خودش در ماه رمضان و امناء می شود، انزال می شود قال علیه من الکفّاره مثل علی الذی یجامع[2] این کفاره دارد مثل کسی که رسماً مجامعت کند، در مجامعت که دخول و این ها انجام می شود کفاره دارد، این هم که بدون دخول امناع شده است کفاره دارد پس بنابراین دلیل استمناء مفطر بودنش هست که همین است.

در همین باب روایت چهار هم همین طوری دارد این هم موثقه سماعه سألته عن رجلٍ لزق باهله فانزل یک کسی چسبید به خانوم خودش و انزال شد قال علیه اطعام ستّین مسکیناً[3] شصت مسکین را باید اطعام کند مُدٌّ لکلّ مسکین به هر مسکین به یک مُد باید باشد بعضی روایات دیگر هم در همین باب از آن استفاده می شود پس اصل استمناء مسلّم است.

در باب سی سوم از همین ابواب ما یمسک هم یک روایتی دارد که بد نیست این را هم ببینید روایت اول، صحیحه حلبی سئل عن رجلٍ یمسّ من المرأة شیئا می گوید از امام صادق(س) پرسیدند که کسی که زنی را مس می کند، تماس می گیرد حالا یا بغل کردن یا صرف دست گذاشتن ایفسد ذلک صومه أو ینقضه آیا روزه اش را فاسد می کند یا کم می کند یعنی ینقضه، ینقضه یعنی نقض کردن، اگر ینقضه باشد فرق نقض با افساد چیست؟ نقض شکستن، افساد باطل کردن، بالاخره این ها ملازم هستند با همدیگر قال انّ ذلک لیکره لرجل الشّاب دست زدن به زن در ماه رمضان برای کسی که جوان است مکروه است، دست زدن جزء مفطرات نیست ولی خوب نیست چرا؟ مخافت عن یسبقه المنی[4] برای اینکه مبادا انزال شود، البته نهی این تنزیحی است برای اینکه صرف دست زدن که مفطر نیست همه می دانیم ولی آدم جوانی که در فشار غریزه هست چون ممکن است که انزال شود این کار هم که در معرض آن ممکن است باشد نکند این کار را، دست نزد برای اینکه مبادا آن طور پیش بیاید، پس معلوم می شود خود آن طوری یعنی انزال جزء مفطرات است این هم دست نزند که مبادا آن طوری باشد.

در اصل استمناء هیچ بحثی در آن نیست هم حرمتش و هم مبطلیتش نسبت به روزه، آن وقت این قاعدتاً باید کفّاره جمع هم باشد چون حرام است آن وقت در یک روایتی که خواندیم اطعام ستّین مسکیناً داشت که خواندیم روایت را، در باب استمناء بعضی خواستند بگویند که به مقدار ضرورت حرام نیست از بعضی علماء هم نقل شده است که چنین نظریه ای دادند خواستند بگویند که مخصوصا جوان در شرایط حرج قرار بگیرد خواستند بگویند که این جایز است، ندیدیم دلیلی بر جواز جایی در این مورد پیدا نشده است، ادله حرج هم حالا عرض می کنیم که آیا ادله حرج اینگونه مسائل را می گیرد یا نمی گیرد؟ مسأله بعدی را عنوان کنیم در ضمن آن مسأله این را بحث می کنیم که آیا ادله حرج اینگونه چیزها را می گیرد یا خیر؟ مسأله ای که ایشان عنوان کرده است شماره مسأله چهاردهم است.

مسأله چهاردهم مربوط به این است که در ماه رمضان کسی طوری است که اگر بخوابد محتلم می شود می تواند بخوابد؟ اذا علم انّه لو نام نهاراً یحتلم می داند اگر بخوابد محتلم می شود می گوید فالاحوط ترکه والاظهر جوازه ظاهر این است که جایز است مخصوصا در حرج اما احتیاط این است که ترک کند و نخوابد.

فرق می کند، یک وقتی شخص می خوابد که خواب ببیند و محتلم شود به خیال خودش راحت شود در حقیقت، اینکه مشکل است، اصلا می خوابد که خواب ببیند و محتلم شود این مفطر می شود به محض خوابیدنش، یک وقت است که می خوابد عادت بر این است که محتلم می شود ولی به خاطر احتلام نمی خوابد ولی عادت دارد این گونه است که بخوابد محتلم می شود اینجا اگر چنانچه بخواهد جلوی خواب خودش را بگیرد اینکه همیشه مواظب باشد که مبادا خوابش ببرد این مسلّماً حرج است نباید ممنوع باشد این معنا برای اینکه ما جعل علیکم فی الدین من حرج، انّماالکلام در اینکه دو مسأله داریم در اینجا اول اینکه آیا حرج محرمات را می گیرد یا خیر و یکی هم اینکه حرج وضع را هم بر می دارد یا فقط تکلیف را بر می دارد؟

اما اینکه محرمات را می گیرد یا خیر سه نظریه در باب ادله حرج است:

1- یک دلیل اینکه بگوییم ادله حرج فقط تکلیفیات غیر محرمات را بر می دارد یعنی ایجابیات، واجبات، مواردی هم که در روایات استناد شده این گونه است مثلا در آن روایت صحیحه عبدالاعلی مولاها لصام همه دیده اید که در آنجا از امام سؤال می کند که زمین خوردم ناخنم اشکالی پیدا کرده رویش را بسته ام حالا می خواهم وضوء بگیرم چطور است؟ حضرت فرمود هذا و اشبائه یعرف من کتاب الله ما جعل علیکم فی الدین من حرج امسح علی المرارة این تکلیفیات غیر محرمات است.

2- عقیده دوم این است که هم تکلیفیات و هم محرمات را می گیرد اما کدام محرمات؟ محرماتی که مسائل جنسی و غریزی و شهوانی نباشد، این هم یک نظریه هست.

3- نظریه سوم این است که فرق نمی کند همه این ها را می گیرد، ادله حرج عام است، چه ایجابیات، چه سلبیات و حتی محرمات و حتی مسائل شهوی و غریزی.

به نظر می رسد که مسائل غریزی و شهوی را نگیرد برای اینکه اولا نوعا افراد در این قضیه در سنین جوانی در حرج هستند ولی هیچ کجا یک روایت نداریم که تنبّه به این داده باشند که مثلا حرج است اشکال ندارد و از طرفی ارتکاز متشرعه در خلاف است، زیر بار نمی رود مثلا کسی عاشق زن مردم شد، اگر با این تماس نگیرد شب ها خوابش نمی برد، بی خوابی هم حرج است و مشکل است بگوییم پس جایز است برود با زن مردم هرگونه تماسی که راحت شود انجام دهد، هیچ متشرعی این را قبول نمی کند، ارتکاز متشرعه، انکار متشرعه در غرائض جنسی و این گونه مسائل حرج را جاری نمی داند آن وقت بنابراین در استمناء هم بعید می دانیم که جایز باشد گرچه بعضی گفته اند و در بعضی کتاب ها هم آمده است، محرمات غیر این را می گیرد.

حالا غیر از ارتکاز متشرعه از این دو آیه قرآن می شود استفاده کرد؟ انّ الله لایأمر بالفحشاء و علی الاطلاق به طور مطلق است دیگر لایأمر یعنی در هر شرایطی یا در آیه ی دیگر و ینهی عن الفحشاء والمنکر والبغی نهی می کند و نهیش هم علی الاطلاق است، درست است که احتمال بدهیم که این حکم اولی را می گوید ادله حرج حکم ثانوی است و حاکم بر این است ولی در عرف متشرعه این طور نیست در این مسائل نمی گوید، تا به او بگویی می شود با زن مردم چنین کاری کرد می گوید هرگز نمی شود، آن باطنش این را انکار می کند، بنابراین این یک مطلب.

مطلب دیگر اینکه حالا ادله حرج بالاخره اینجا که تکلیفی روزه است و مسأله استمناء بحث بطلان روزه را می خواهیم ببینیم حالا حرمت استمنائش به جای خودش اما اینکه روزه باطل می شود با این کار، این چطور است؟ خودش باطل می شود خواندیم روایات را اما اینکه اگر بخوابد محتلم می شود این چطور است؟

در بعضی روایات دارد که اشکال ندارد، در باب سی و پنجم از ابواب ما یمسک الصائم روایت 2 موثقه ابن بکیر سألت اباعبدالله(ع) عن الرجل یحتلم بالنهار فی شهر رمضان یک کسی در روز ماه رمضان محتلم می شود یتمّ یومه یا صومه کما هو روزه اش درست است؟ قال لا بأس[5] اشکالی ندارد، این اطلاق دارد، یحتلم که منظور خواب است معمولا این طور گفته می شود حالا احتمال اینکه بیدار است و منظور از احتلام یعنی انزال منی بی اختیار مثلا، این خلاف ظاهر است، احتلام معمولا گفته می شود یعنی خواب آیا روزه اش درست است محتلم شود؟ قال لا بأس اشکال ندارد، نگفت که این می داند اگر بخوابد این طور می شود یا خیر، علم دارد یا وثوق دارد یا چیزی، علی الاطلاق می گوید لا بأس.

در همین باب سی و پنجم یک روایت دیگری هم هست روایت چهارم قلت لابی عبدالله(ع) لایّ علةٍ لا یفطّر احتلام الصائم والنّکاح یفطّرالصائم به چه جهت؟ اگر ازدواج کند نکاح باشد روزه باطل می شود ولی اگر محتلم باشد باطل نمی شود پس نظر راوی بر این بوده که مسلّم بوده که محتلم شدن باعث بطلان نمی شود آن وقت می گوید چه فرقی می کند جماع انزال است و این هم انزال است قال لأنّ النکاح فعله والاحتلام مفعولٌ[6] به، نکاح کار خودش است که ادخال می کند اما احتلام شد خودش که تعمّدی ندارد از این عبارت والاحتلام مفعولٌ به آدم می فهمد که پس اگر بداند که می شود نباید بخوابد، می گوید نکاح فعل این است این دارد ادخال می کند لذا روزه اش باطل می شود اما حتلام که فعل این نیست، در خواب است قوّه خیال در عالم خواب هم کار می کند خیالش این طرف و آن طرف رفته و محتلم شده است یعنی پس معلوم می شود آن جاهایی که عمل خودش است اشکال دارد، گفت لانّ النکاح فعله والاحتلام مفعولٌ به پس آنجاهایی که فعلش است نه مفعولٌ به است، فعلش است باید بگوییم اشکال دارد، کجاها است که فعلش است؟ آنجاهایی که از اول می داند اگر بخوابد محتلم می شود بعضی به جد می خواهند بگویند که اشکال ندارد و لو بداند ولی از ذیل این روایت به اضافه اینکه ادله دیگر گفت اجتناب لایضرّ صائم شیءٌ اذا اجتنب سه مورد که در روایت قبلی خواندیم، کسی که می داند اگر بخوابد محتلم می شود این اجتناب نکرده است.

لذا در مورد علم البته علم هم میزان نیست، وثوق، مطمئن است که اگر بخوابد محتلم می شود این قاعدتاً این طور هست که نباید بخوابد اما اگر واقعا حرج است حکم تکلیفی اش جایز است، حکم وضعیش هم به خاطر آن روایت قبلی لا بأس بگوییم این طور است، اگر از آن هم اطلاق بفهمیم بگویید مورد غیر حرج را هم بگویید این بسته به اینکه از آن اطلاق بگیرید یا خیر.

به هرحال احتیاط این است کسی که وثوق دارد که اگر بخوابد محتلم می شود نخوابد الّا آنجایی که شخص خوابش می برد یعنی در اثر خستگی بی اختیار خوابش می برد یا واقعا حرج است که نمی تواند جلوی خودش را بگیرد، بنابراین اگر گفتیم که جایز است که در این زمنیه مطلقا جایز است و اگر گفتیم ممنوع است آن وقت بحث کفاره مطرح می شود، در آنجایی که حرج است حکم تکلیفی ندارد و وضعش مسأله کفاره مطرح می شود که بعدها صحبت می شود.

حالا محتلم شد و حالا بیدار شده است و می خواهد غسل کند، استبراء انجام دهد یا خیر؟ اگر استبراء کند ممکن است یکی دو قطره منی که در مجرا مانده است بیرون بیاید چه استبراء بالبول و چه استبراء بالخرطات آن وقت این شبهه پیش می آید که این انزال عمدی می شود، بالاخره انزال یعنی اخراج منی و این اخراج کرده است و عمدی هم بوده برای اینکه مع العلم، مع الوثوق استبراء کرده است، قاعدتاً اگر بخواهیم دقت کنیم باید این اشکال داشته باشد لکن در عرف از ادله انزال همان انزال متعارف را می فهمند که با دفق با فشار بیرون می آید، یک قطره مانده و بیرون می آید این را نمی گویند انزال، نمی گویند اجناب یا استمناء و مانند این ها، به نظر می رسد که نباید اشکال داشته باشد مخصوصا اینکه گاهی از اوقات اگر بماند ضرر دارد، در مجرا بماند ضرر دارد، حرج دارد اینکه در روایات هم اصرار شده است که بول بعدالجماع و لو بقطره این به خاطر این است که نماند آنجا، ضررهایی دنبالش هست لذا می شود گفت اگر بداند هم که قطره ای بیرون می آید باز هم این اشکال ندارد و می تواند که استبراء کند حالا آیا قبل الغسل استبراء کند یا بعد الغسل فرق می کند؟ یک وقت است غسل نکرده است و استبراء می کند و یک وقت است که غسل کرده است و بعد از غسل استبراء می کند این چه فرقی می کند؟ بعضی ها مثل مرحوم امام(ره) عقیده اش این است اگر بعد الغسل است نباید استبراء کند یا مشکل پیش می آید.

 

 



[1] وسائل باب1 صوم مندوب روایت12

[2] وسائل باب4 ما یمسک الصائم روایت1

[3] وسائل باب4 ما یمسک الصائم روایت4

[4] وسائل باب3 ما یمسک الصائم روایت1

[5] وسائل باب35 ما یمسک الصائم روایت2

[6] وسائل باب35 ما یمسک الصائم روایت4


   دوشنبه 28 فروردین 1396




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما