بسمه تعالی
در این مسأله تعمّد بقاء بر جنابت تا طلوع فجر
حدود دوازده سیزده فرع مرحوم سید اینجا آورده اند در ضمن یک مسأله، اگر برسیم همه
اش را تمام کنیم خوب است، یک مقدارش در جلسه قبل گفته شده است فهرست وار تکرار می
کنیم پیوست به مسأله شود.
اصل مسأله این بود که فرمودند هشتمین مفطر بقاء
بر جنابت است عمداً تا فجر البته در ماه رمضان یا قضاء ماه رمضان، در بقیه روزها
چه روزه واجب و چه روزه مستحب این طور نیست البته می گویند احتیاط مستحبی این است
که در موارد دیگر هم خصوصاً اگر واجب باشد رعایت کنند که عمداً بقاء بر جنابت تا
صبح نشود اصل مسأله در روایات باب 16 بود که بعضی هایش را خواندیم، یک روایت مخالف
بود که راجع به پیامبر روایت 5/16 آن را گفتیم که بی اعتباری این روایت و کذب و
تقیه از مجموع روایت مخصوصا تعبیر کان که آمده است پیداست به علاوه اینکه این قضیه
پیغمبر مختلف نقل شده است، در روایت 6 از باب 13 نسبت دادن این را به عایشه که
عایشه نقل می کند، در بعضی روایات مسند به امام هست، در بعضی روایات دارد بعد از
نماز شب اجناب می کرده پیغمبر و غسل نمی کرده است، بعضی روایات دارد قبل از نماز
شب اجناب می شده است، علی ای حال هم اختلاف تعبیر در روایات و هم این تعبیر کان که
دلالت بر استمرار هست خیلی بعید است که بگوییم پیغمبر همیشه این کار را می کرده و
جنباً می مانده تا صبح، به این روایت اعتمادی نیست.
اما به هرحال در ماه رمضان و قضاء ماه رمضان حکم
مسلّم است اما در جاهای دیگر این حکم جریان ندارد فقط ایشان گفتند که احتیاط
مستحبی این است که جاهای دیگر هم رعایت شود که این را دیگر از اینجا را عرض نکرده
بودیم جلسه قبل، جهت احتیاط این است که شهرت فتوائی در روزه های واجب بر این هست،
شهرت بدون دلیل، به خاطر این شهرت بعضی در واجب معین احتیاط کردند از جمله مرحوم
آقای شاهرودی در حاشیه عروه، مرحوم آقای بروجردی در حاشیه در مطلق روزه های واجب چه
معین و چه غیر معین احتیاط واجب کردند. مرحوم آقا سید جمال گلپایگانی علی الاقوا
در مطلق واجبات مطلقا چه معین و چه غیر معین گفتند که رعایت شود که بقاء عمدی بر
جنابت نباشد ولی واقعش این است که دلیلی پیدا نکردیم جز شهرت.
در مقابل روایت صحیحه محمد بن مسلم 1/1 آنجا
داشت که اگر سه چیز را رعایت کنید روزه شما اشکالی ندارد و در این سه چیز بقاء بر
جنابت ذکر نشده است به علاوه در روایت سوم از باب نوزدهم قبلا هم عرض کردیم روایت
داشت که لایشبه رمضان شیءٌ من الصیام هیچ روزی با روزه ماه رمضان شباهت ندارد پس
حکم ماه رمضان را نمی شود به غیر ماه رمضان سرایت داد.
مطلب بعدی اینکه اما اگر غیر عمد نسیاناً، خلاصه
اگر غیر عمد بقاء بر جنابت شد این اشکال ندارد الّا در قضاء ماه رمضان، مرحوم سید
دارد علی الاقوا در قضاء ماه رمضان بعد می گوید احتیاط مستحبی این است که مطلق
واجب غیر معین چون قضاء ماه رمضان غیر معین است و روز معینی که ندارد می گویند به
همه غیر معین ها سرایت بدهیم، از کجا می شود این را استفاده کرد؟
هیچ دلیل روشنی بر این نیست، در قضاء ماه رمضان
بعضی ها دارند علی الاقوا مثل مرحوم سید ما در معلقات داریم بل الاحوط حتی در قضاء
ماه رمضان هم به احتیاط نه علی الاقوا، بعضی تمسک کردند به دو روایت در باب نوزدهم
روایت اول و دوم ببینیم از این دو روایت می شود استفاده کرد که در قضاء ماه رمضان نباید
بقاء بر جنابت حتی سهوی که بگوییم اشکال دارد برای روزه، باب نوزدهم روایت اول و
دوم، اول این است صدوق باسناده عن عبدالله بن سنان روایت معتبر صحیحه، سند صدوق به
عبدالله بن سنان معتبر است خود عبدالله هم که می دانید از اصحاب اجماع، سأل
اباعبدالله(ع) عن الرجل یقضی شهر رمضان، یک کسی قضاء ماه رمضان را انجام می دهد
فیجنب من اول الیل اول شب جنب می شود و لا یغتسل حتی یجئی آخر الیل غسل نمی کند تا
آخر شب می شود بلکه وارد صبح شده است و هو یری انّ الفجر قد طلع خودش احساس می کند
که طلوع فجر شده است حضرت فرمود لا یصوم ذلک الیوم و یصوم غیره آن
روز را روزه نگیرد و یک روز دیگر را روزه بگیرد این یک روایت که صحیحه هم هست.
روایت دوم کلینی عن محمد بن یحیی عن احمد بن
محمد عن الحجّال باز از عبدالله بن سنان بعید است که عبدالله بن سنان دو مرتبه این
مسأله را پرسیده باشد بنابراین روایت همان روایت است به اسناد مختلف نقل شده است
کتب ابی یعنی عبدالله بن سنان می گوید پدرم نامه نوشت به امام صادق و کان یقضی شهر
رمضان داشت قضاء روزه ماه رمضان انجام می داد و قال پدرم گفت انّی اصبحت بالغسل و
اصابتنی جنابة فلم اغتسل حتی طلع الفجر من صبح غسل
کردم جنابت پیدا کرده بودم غسل نکردم تا صبح شد حضرت در جواب فرمود لا تصوم هذا
الیوم و صوم غداً آن روز روزه نگیر فردای آن روز قضاء کن، از این دو روایت استفاده
کردند که پس در قضاء ماه رمضان اگر کسی جنب شد ولی لو غیر عمدٍ باید تا قبل از
طلوع فجر غسل کند.
قضاء ماه رمضان واجب غیر معین است یعنی معلوم
نیست چه روزی، هر موقع انسان قضاء کند روزه اش درست است، گفته اند از این دو روایت
استفاده می شود که مطلقا نباید بقاء بر جنابت شود و چون قضاء ماه رمضان واجب غیر
معین است بنابراین پس به هر غیر معینی سرایت دادند، ببینیم آیا از این دو روایت
استفاده این معنا می شود؟
احتمال قوی دارد که این عمد را می گوید، ظهور
اسناد فعل به فاعل در عمد است، اگر کسی گفت ضربت زیداً نمی گویند که این ضرب سهوی
بوده، نسیانی بوده، ظهور اسناد تعمّد است، ضرب زیدٌ عمرواً ظهور در عمد است
بنابراین می گوید یقضی شهر رمضان و لا یغتسل، دارد روزه قضائی انجام می دهد و غسل
نمی کند تا صبح شود، ظهور اینکه غسل نمی کند تا صبح شود یعنی اینکه با توجه.
پس اولاً ظهور اسناد فعل در عمد است پس این عمد
را می گوید به علاوه غیر از ظهور لفظی یک حالت اطلاق مقامی اگر بنا بود که این
عمدی نبود و سهوی بود یعنی غسل نکردنش به خاطر اینکه خواب مانده است یا یادش رفته
است اگر این ها بود خوب بود که تذکر می داد، ظاهرش این است وقتی نسبت می دهند یک
فعل را و آن جهتش را ذکر نمی کنند که نسیان بود یا خوابش برده یا غافل شده و مانند
این یعنی پس با هوشیاری و بیداری و توجه بوده، پس هم اطلاق مقامی و هم ظهور اسناد
وقتی فعلی را اسناد می دهند به فاعل ضربت زیداً و مانند این ها یعنی عمد، اینجا هم
دارد یجنب و لایغتسل حتی یجئی آخر الیل، بنابراین پس در اصل قضاء رمضان هم که مورد
خود روایت است معلوم نیست که سهو را بگوید عمد را می گوید تا چه رسد به اینکه
بخواهیم از این دو روایت که راجع به قضاء ماه رمضان است سرایت بدهیم به هر واجب
غیر معین، بگوییم در قضاء ماه رمضان را گفته است روزه ات درست نیست در هر واجب غیر
معینی روزه درست نیست، خود رمضانش هم ثابت نشد تا چه رسد بخواهیم سرایت دهیم به هر
واجب غیر معین بنابراین این مطلب اثبات نشد گرچه خیلی ها فتوا دادند و بعضی ها هم
احتیاط، ما در معلقات عروه داریم بل الاحوط.
مرحوم آقای حکیم و بعضی از آقایان به همین دو
روایت استناد کرده اند، عرض کردیم به دو جهت، اول اطلاق مقامی و دوم ظهور اسناد
فعل به فاعل این عمد را می گوید نه سهو را بنابراین از این دو روایت نمی توانیم
استفاده کنیم که قضاء ماه رمضان اگر کسی غسل نکرد تا صبح شد غیر عمدٍ، سهواً،
نسیاناً، للنّوم و مانند این ها روزه اش اشکال ندارد حتی در مورد روایت که قضاء
رمضان است اما غیر مورد روایت که هر واجب غیر معین که اصلا نمی شود از این استفاده
کرد، صرف یک استینافی است از این دو روایت که اگر کسی بگوید از این دو روایت
استفاده می کنیم که مطلقا و لو سهواً و نسیاناً اگر غسل نکرد اشکال دارد بعد هم در
بیاورد این مطلب را که جهتش این بوده که این غیر معین بوده، از کجا این چنین می گویید؟
شاید بگویید که علی فرض که این راجع به سهو هم بگیرد به فرض این شاید به احترام
ماه رمضان است، قضاء رمضان است، قضاء رمضان باز اسم رمضان رویش هست نه هر واجب غیر
معین.
یک روایت است در همین باب 19 روایت سوم ببینیم
این چطور است، 3/19 ابواب ما یمسک شیخ طوسی باسناده عن حسین بن سعید یعنی اهوازی سند
شیخ به حسین بن سعید خوب است عن عثمان بن عیسی توثیق دارد عن سماعة بن مهران که
فطحی است ولی موثق است سألته معلوم نیست سألت از چه کسی، مضمره است ظاهر این است
که سماعه از امام صادق نقل می کند و از اصحاب امام است اما شاید به یکی از اصحاب
است، چون در میان صحابه کسانی بودند که فقیه بودند و مجتهد بودند به تعبیر زمان
ما، شاید آن طور بوده حالا استظهار کنید که از امام صادق بوده سألته عن رجل اصابته
جنابتٌ جنب شد فی جوف اللیل فی رمضان در ماه رمضان فنام خوابید و قد علم بها می دانست
که جنب شده است و لم یستیقظ بیدار نشد حتی ادرکه الفجر صبح شد فقال(ع) علیه ان
یتمّ صومه این باید روزه اش را تمام کند و یقضی یوماً یک روز دیگری قضاء کند این
راجع به ماه رمضان، دنبالش می گوید فقلتُ اذا کان ذلک من الرجل و هو یقضی رمضان حالا
اگر قضاء رمضان بود نه خود رمضان قال فلیأکل یومه ذلک باز هم بخورد روزه را بخورد
ولیقضی، در رمضان گفت نخورد تمام کند و قضاء هم کند، اینجا می گوید اصلا روزه اش
باطل است بخورد فالیقض بعد قضاء کند فانّه لا یشبه رمضان شیءٍ من الشهور هیچ
مقابل با رمضان نیست، فانّه لا یشبه کانّه می خورد به بالا که در خود ماه رمضان
گفت نخورد بعد قضاء هم کند ولی نخورد حالا اتمام کند روزه را ولی در قضاء رمضان
فرمود که بخورد و بعد قضاء کند.
حالا مسأله این است که ذیل حدیث راجع به قضاء
است که همین بحث ما است آیا این عمد است یا سهو است، اگر سهو باشد همین مسأله ما
نحن فیه می شود که در قضاء رمضان اگر سهواً هم کسی غسل نکرد تا صبح شد این قضاء
دارد، روزه اش اشکال دارد و بعداً باید قضاء کند، می شود از این استفاده کرد.
ظاهر صدر روایت این است که عمد نبوده بر خلاف آن
دو روایت که به دو جهت اطلاق مقامی و ظهور اسناد گفتیم عمد است اما این روایت عمد
ندارد عن رجل اصابته جنابةٌ فی جوف اللیل فی رمضان فنام و قد علم فهمید که جنب شده
است ولی خوابید و نرفت که غسل کند و لم یستیقظ بیدار نشد تا صبح شد، این راجع به
رمضان، بعد بگوییم که دنباله اش هم که قضاء رمضان است همین فرض را دارد می گوید
یعنی جنب شد و فهمید در عین حال نرفت غسل کند، بگوییم که این عمد است، می توانیم
بگوییم این سهو است؟ عن رجل اصابته جنابة فی جوف اللیل فی رمضان فنام و قد علم بها
و لم یستیقظ بگوییم یعنی خوابید به امید اینکه بیدار می شود ولی بیدار نشد و خوابش
تا صبح شد، این را ندارد، بعید نیست که این هم باز عمد است ولی بعضی ها خواستند از
این روایت استفاده کنند اطلاق را که حتی سهو را هم بگیرد ولی ظهوری ندارد در سهو.
ربّنا و لا تحمل علینا عسراً، برای بعضی ها این
عسر است، فشار است، بعید است حتی صدرش هم که ماه رمضان است بگوید اتمام کن، آنجا
از خارج دلیل داریم که تأدباً باید امساک کند و بعد هم قضاء و الّا در غیر ماه
رمضان، رمضان حسابش جداست لایشبه رمضان شیء من الشهور ولی در موارد دیگر هم این
طور بگوییم که قضاء کند روزه اش باطل است، این با اینکه نسیان و سهو بوده و بی
اختیار بوده خیلی به نظر بعید می آید.
بعد مرحوم سید دارد و امّا الواجب المعیّن این
دو سه روایت برای قضاء رمضان بود که واجب غیر معین است اما واجب معین چه رمضان که
واجب معین است و چه غیر رمضان اگر سهواً غسل نکرد فلا یبطل روزه اش باطل نیست، در
واجب معین، شاید جهت ملاکش هم این باشد که معیّن همین امروز است چیز جایگزین ندارد
اما واجب غیر معین از اول موسّع است حالا امروز نشد یک روز دیگر، شاید جهتش این
است، به هرحال در واجب معیّن چه رمضان و چه غیر رمضان دلیلی پیدا نکردیم که سهوش
موجب بطلان باشد.
مطلب بعدی که در همین مسأله سید آورده است می
گوید کما لا یبطل الصوم مطلقا بالاحتلام فی النهار مسأله بعدی که در همین مسأله
آورده است می گویند که اگر در روز محتلم شد در هر روزه ای، چه واجب، چه مستحب، چه
واجب موسّع، چه واجب مضیّق، چه واجب معیّن، چه غیر معیّن، چه رمضان و چه غیر رمضان
مطلقا با احتلام در روز روزه باطل نمی شود که همه هم قبول دارند و مشکلی هم ندارد
و روایات هم داریم.
بعد ایشان می فرماید که و لا فرق فی البطلان بالبقاء
الی الفجر عمداً در عمدش که گفتیم مبطل است اگر عمداً صبر کند تا صبح شود و غسل
نکند فرق نمی کند که این جنابتش از جماع باشد یا از احتلام که شب شده است مجنب شده
است و غسل نکرده است عمداً که گفتیم موجب بطلان است، فرق نمی کند بین جماع و یا
احتلام، بین بقاء بیداری یا خوابی، خوابش برده است غسل نکرد یا اینکه بیدار نشست و
غسل نکرد فرق نمی کند.
این هم یک نکته که باز اتفاقی است مسأله، و من
البناء عمداً الاجناب مع عدم الوقت للغسل والتّیمم یکی از موارد جنابت عمدی و بقاء
عمدی بر جنابت این است که می داند که وقت ندارد برای غسل و همین طور برای تمام،
وقت ندارد برای هیچ کدام آن وقت درعین حال خودش را جُنب کند چه به جماع و چه به
هرصورتی با اینکه وقت ندارد بخواهد خودش را جنب کند می شود بقاء عمدی، خودش را
عمداً جنب کند با علم اینکه می داند آب برای غسل ندارد امکان غسل کردن نیست و
تیمّم هم نمی تواند انجام دهد، گاهی از اوقات می شود شخص فاقد الطهورین است، در
نماز هم این بحث است که اگر فاقد الطهورین شد خیلی ها گفته اند که در آن شرایط
نماز اصلا واجب نیست.
یک آقایی در قم بود آقای آقا شیخ محمد حسین
اردشیره دیوان شعری هم دارد راجع به اردشیره، ایشان ظاهراً قبرش در شیخان است و در
همان جا هم زندگی می کرد، ظاهرا هم تا آخر عمر ازدواج نکرد، ایشان صبح بلند شد که
نماز بخواند دید آب که نداریم همه جا را هم برف گرفته است، یک جایی که تیمّم هم
کند نداریم، ایشان هم همین طور گفت خدایا دو رکعت نماز می خوانم بدون وضوء و بدون
تیمّم قربتاً الی الله بعد آقای نجفی مرعشی یک وقتی گفتند که خوابش دیدم آقا
شیخ حسین اردشیره را گفت همان دو رکعت
نماز قبول شد.
حالا به هرحال اگر چنانچه وقت نه برای وضوء است
و نه برای تیمّم در باب نماز ما می گوییم نماز بخواند و لو فاقد الطهورین است ولی
نماز را بخواند، چرا؟ برای اینکه لا تترک الصلاة بحالٍ اما اینجا عمدی می خواهد
خودش را جنب کند این هم بقاء عمدی بر جنابت است و روزه اش اشکال پیدا می کند، حالا
اگر وقت برای تیمّم دارد برای غسل امکانش نیست، اینجا قاعدتاً روزه اش درست است با
تیمّم برای اینکه التراب احد الطهورین این روزه اش درست است.
بعضی ها این را اشکالی کردند، ما داریم که لا
اشکالی فی ذلک، روزه اش درست معصیت کرده است، چرا معصیت کرده است برای اینکه تفویط
مصلحت مبدل کرد، تیمّم بدل است، غسل بدل است، تفویت کرد مصلحت غسل را عمداً معصیت،
اما چرا صحیح است؟ برای اینکه تیمّم احد الطهورین، تیمّم می کند، بنابراین اگر
عمداً هم خودش را جنب کرد درحالی که می داند غسل نمی تواند کند و از اول هم می
داند که نمی تواند غسل کند با تیمّم انجام می دهد حالا شاید بهتر این باشد که
تیمّم را آخر وقت بگذارد، درست است که می داند آب نیست نمی تواند اینجا غسل کند
اما صبر کند وقت ضیق هم شود که اگر هم آب بود دیگر وقت نداشت.
به هرحال مرحوم آقای بروجردی(ره) اینجا می گوید
فیه تأمّل یا می گوید فیه اشکال ظاهرش این است که در صحت این می خواهد اشکال کند
برای اینکه وظیفه اش غسل بوده و با اینکه می دانسته است که نمی تواند غسل کند خودش
را جنب کرده است می گویند فیه اشکال، به نظر می رسد فرمایش ایشان یک قدری مخدوش
باشد، اشکال به معنای تکلیفی بله معصیت کرده است اما به اشکال به معنای اینکه روزه
اش درست نیست با وجود اینکه التراب احد الطهورین، این وجهی ندارد، تیمم کرده است
مخصوصا اگر آخر وقت هم باشد که به خاطر ضیق وقت هم نمی تواند غسل کند بنابراین
روزه اش درست است و فقط معصیت کرده است.
این ها راجع به جنابت بود، در همین مسأله مرحوم
سید مسأله دماء ثلاثه را پیش کشیدند، استحاضه اش که مثل همین طهارت است پاکی است،
طبق استحاضه قلیله و متوسطه و کثیره باید عمل کند که از مشکلات زن های بیچاره است
که واقعا اگر زن ها به همین مسائل دماء ثلاثه عمل کنند باید بگوییم اهل بهشت
هستند، بسیار بسیار مشکل است، یک روایت هم داریم بیشتر بهشتی ها زن ها هستند، آن
جهاد حسن تبعّلشان، آن جهاد فرزند آوردنشان، نه ماه یک بار سنگین را تحمل کردن و
امثال این مشکلاتی که دارند، آنکه آن روایت دارد اکثر اهل الجنّة البوله دارد که
بیشتر بهشتی ها ابله ها هستند آن منظور معلوم نیست که یعنی خُل های در دنیا یعنی
در همان بهشتی ها هم ابلح هستند برای اینکه خدا را رها کردند و چسبیده اند به
حورالعین و غذا و میوه و این گونه مسائل، ربطی به زن ها ندارد، زن ها بعید نیست که
با این همه مشکلات همان طور که در روایت دارد بیشترشان بهشتی هستند.
حالا به هرحال استحاضه که طهارت است باید طبق
دستور عمل کند اما حیض و نفاس مرحوم سید این را اینجا عنوان کردند می گویند مثل
جنابت حیض و نفاس است عبارت ایشان این است می فرماید که و کذا یبطل بالبقاء علی الحیض
والنفاس همین طور اگر از حیض پاک شده است غسل نکند، از نفاس پاک شده است غسل نکند
تا صبح عمداً این روزه باطل است حالا کفاره اش بعدا صحبت می کنیم اما روزه باطل و
قضاء دارد بعد می فرمایند که در باب حیض و نفاس فقط ماه رمضان را می گوییم قضاء را
نمی گوییم و ظاهر اختصاص البطلان به صوم رمضان، در حیض و نفاس زن ها که اگر عمداً
بقاء بر حیض و نفاس باشد و غسل نکند و باطل است اختصاص دارد به رمضان، بله احتیاط
مستحبی این است که قضاء رمضان را هم مثل رمضان حساب کنیم، در جنابت گفتیم قضاء
رمضان مثل خود رمضان است اما در حیض و نفاس می گویند احتیاط مستحبی این است که قضاء
رمضان هم مثل رمضان و الّا حکمی که در نفاس و حیض هست برای خود رمضان هست.
دلیل چیست؟ در باب قضاء رمضان استفاده از دلیلی
است که درباره خود رمضان است ببینیم از این استفاده می شود؟ یعنی حدیثی که می
خواهیم بخوانیم می خواهیم از این حدیث استفاده کنیم در رمضان اگر حیض شد، پاک شد،
غسل نکرد عمداً تا صبح شد روزه اش باطل است، نفاس هم همین طور است پاک شد غسل نکرد
عمداً روزه اش باطل است همین طور در قضاء رمضان، ببینیم آیا از این روایات استفاده
می شود، باب 21 روایت اول یک روایت هم بیشتر این باب ندارد، محمد بن حسن شیخ طوسی
باسناده عن علی بن حسن، علی بن حسن فضّال است از فطحیه و ثقه است عن علی بن اسبات
عن اَمّه یقوب بن سالم احمر ثقه است عن ابی بصیر عن ابی عبدالله(ع) قال اشکالی که
روایت دارد اشکال اتصال شیخ طوسی به علی بن حسن است.