صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 95-96

صوم جلسه سی و هشت





بسمه تعالی

صحبت در زن مستحاضه بود که استحاضه نه حیض و نفاس، اگر غسل های لازمش را انجام ندهد صحبت این هست که روزه اش اشکال دارد، آیا غسل امروز یا غسل نماز فجر یا غسل مغرب و عشاء شب قبل یا غسل مغرب و عشاء شب آینده، کدام یک از این ها معتبر هست؟

تنها یک روایت در مسأله داریم درباره اصل احکام مستحاضه روایت خیلی زیاد داریم در محل خودش اما در رابطه با صوم همین یک روایت است، احکام مستاحضه روایات زیاد دارد اما راجع به صومش همین یک روایت است، روایت اول از باب 18 ببینیم از این روایت چه چیزی استفاده می شود، روایت از علی بن مهزیار است سند صدوق به علی بن مهزیار خوب است منتهی علی بن مهزیار می گوید کتبت الیه نمی گوید الیه ضمیر به چه کسی بر می گردد، مضمره هست منتهی عظمت علی بن مهزیار به آدم وثوق می دهد که منظور امام است، می گوید کتبت الیه امرأةٌ طهرت من حیضها أو من دم نفاسها فی اول یوم من شهر رمضان یک زنی از حیض یا از خون نفاس پاک شده است در روز اول ماه رمضان ثمّ استحاضت بعد مستحاضه شد فصلّت و صامت شهر رمضان کلّه همه ماه رمضان را نمازهای روزانه خودش را خواند و روزه هایش را هم گرفت من غیر ان تعمل ما تعمل المسحاضة بدون اینکه اعمال مستحاضه را انجام دهد، چه اعمالی؟ من الغسل لکلّ صلاتین که برای هر دو نمازی یک غسل است، مغرب و عشاء یک غسل دارد و ظهر و عصر هم یک غسل دارد، حالا هل یجوز یا هل یصحّ صومها و صلاتها آیا نماز و روزه این زن درست است که اعمال مستحاضه یعنی غسل را انجام نداده است؟ فکتب علیه السلام حضرت در جواب نوشت تقضی صومها و لا تقضی صلاتها روزه را قضاء کند اما نماز را قضاء نکند بعد می فرماید لانّ رسول الله(ص) کان یأمر فاطمة والمؤمنات من نسائه بذلک[1] پیغبر به فاطمه(س) و زن های مؤمنه این را سفارش می کرد که در یک چنین موردی نماز قضاء ندارد، روزه قضاء دارد.

اول ببینیم چه چیزهایی از این روایت استفاده می شود بعد راجع به اعتبارش صحبت کنیم. اول اینکه می گوید من غیر ان تعمل ما تعمل المستحاضة من الغسل لکلّ صلاتین همه ماه رمضان را نماز خواند و روزه گرفت بدون اینکه عمل مستحاضه را انجام دهد، عمل مستحاضه اش غسل برای هر دو نماز است، پس مطلب اول این است که غسل برای نماز است، اگر نماز خوانده است غسل بعد از نماز به صومش مربوط نیست، من الغسل لکلّ صلاتین، غسل باید پیش از صلات انجام شود و برای صلات است از اینجا معلوم می شود که اگر غسل به غایات دیگری باشد یا فقط به قصد پاک شدن باشد، این نه، غسل باید برای نماز باشد.

آن وقت اگر غسل لکلّ صلاتین هست صلاتی که به روزه مربوط است یا کل دو صلات؟ اگر کل دو صلات را بگیریم هم نماز ظهر و عصر را می گیرد و هم مغرب و عشاء را می گیرد که ایین غسل ها هردویش دخالت دارد ولی اگر گفتیم که منظور از این غسل صلاتین غسلی است که به روزه ارتباط دارد و الّا حالا صبر کنیم که دیروز یا پریروز غسل ها را انجام نداده است ربطی به دیروز و امروز ندارد، اگر این طور است که غسل برای دو نماز غسل مربوط به روزه اگر این است پس منظور اغسال نهایه است یعنی غسل نماز ظهر و عصر، مغرب و عشاء که ربطی به روز ندارد پس از این جمله من الغسل لکلّ صلاتین دو مطلب استفاده کردیم:

1- اینکه عمل مستحاضه را این انجام نداده است و عمل غسل برای نماز است پس اگر غسل برای نماز نبود، نمازهایش را قبلا خوانده است بعد مستحاضه شده است این غسل نه، غسل برای نماز باید باشد.

2- از همین استفاده می کنیم غسل برای دو نماز که ارتباطی به روزه دارد چون بحث از روزه می کنیم، یک ماه، ماه رمضان این کار را کرده است اگر این طور است که باید مربوط به روزه باشد پس منظور اغسال برای صلوات نهاریه است، این پس همان غسل ظهر و عصر و یکی هم برای نماز صبح، صبح هم جزء روز است، پس غسل برای نماز صبح و غسل برای ظهر و عصر.

پس غسل برای نماز است و نماز نهاریه، مرحوم سید می فرماید که غسل شب آینده و شب گذشته هیچ دخالت ندارد، شب آینده دخالت ندارد ما هم قبول داریم برای اینکه شب آینده مثل یک شرط متأخر است، شرط متأخر یک عنایت زائد می خواهد، غیر متعارف است مثل اینکه یک کاری حالا کردیم بگویید در صورتی این کار درست است که فردا هم این کار را هم انجام بدهید اگر فردا انجام دادید کار امروز درست می شود، این متعارف نیست که یک عملی که حالا انجام می شود صحتش مربوط شود به کار آینده، ممکن است گاهی، شرط متأخر داریم در فقه ولی خیلی کم و استثناء، شرط متأخر خیلی بعید است.

لذا در پرانتز هم مسأله ای گفته شود اگر کسی ازدواج کرد بعد با برادر خانومش روابط نامشروع پیدا کرد اینجا هیچ کس نمی گوید که عقدشان باطل است این یک چیزی است که بد واقع شده است، حالا اگر قبلا این عمل را انجام داده اند بعد ازدواج کرده است آن را نوعا همه گفتند بله چون شرط متقدم است در حقیقت، از این قبیل متعدد داریم یکی هم مسأله شیردادن مادر زن به نوه دختری خودش نوعاً فتاوا بر اینکه عقد این ها برهم می خورد اگر مادر زن شخص نوه دختری خودش را شیر داد در نتیجه عقد داماد با این دختر این زن باطل می شود نوعاً این طور گفته اند، آنجا یک حرف ما این است که آنجا مثل شرط متأخر است و خیلی بعید است این ها باهم ازدواج کردند و مدتهاست که باهم زندگی می کنند حالا بچه ای این ها آورده اند این بچه را مادر زن شیر داده است حالا عمد یا غیر عمد یا اشتباهی، به مقدار شیر لازم البته شیر داده است حالا این شیر بیاید عقد قبلی را خراب کند خیلی به نظر بعید می آید آنجا هم دو سه حرف داریم که حالا احتیاط مسأله ای است و الّا معلوم نیست مسلّماً این طور باشد که مشهور فتوا دادند.

حالا علی ای حال پس دو نماز برای شب های آینده دخالت در روزه حالا ندارد پس لکلّ صلاةٍ صلاة نهاری اما لیلی که مغرب و عشاء آینده است این دخالت ندارد، خیلی بعید است که آینده اثر بگذارد روی گذشته، بله در تکوین بله، سرّ اینکه قیامت الآن نیست چیست؟ باید تمام این انسان ها که از اول آدم تا خاتم می آیند بیایند بعد قیامت تشکیل شود جهتش هم این است که پرونده این ها به هم مربوط است یک عملی ما انجام می دهیم تأثیر می گذارد روی نسل ما چنانچه خود ما متأثر از قبلی ها هستیم، قبلی ها یک کاری کردند ما تحت تأثیر آن ها خود ما یک کارهایی انجام می دهیم اثر می گذارد برای نسل بعدی، پس پرونده ها به هم مربوط است در محاکم دنیایی هم اگر یک پرونده ای یک چندتا متهم فراری داشته باشد صبر می کنند تا آن ها پیدا شوند بعد رأی دهند، در مسائل تکوینی بله این گونه است اما در مسأله فقهی، حقوقی بگویند این عمل صحیح است به شرط آینده که همین طور معطل بماند، این خیلی بعید است در مسائل حقوقی، لذا چی شد؟ این شخص علی بن مهزیار از امام سؤال می کند ظاهرا امام جواد، از امام سؤال می کند که زنی مستحاضه شده، اعمال استحاضه را انجام نداده است، اعمال استحاضه چه بوده؟ غسل بر هردو نماز، گفتیم اول استفاده می شود غسل باید برای نماز باشد اگر نمازش را قبلا خوانده است بعد مستحاضه شده است این غسل دیگر دخالتی ندارد فعلا.

دوم این نماز و این غسل ارتباطی به روزه دارد چون نماز و روزه را می پرسد پس بنابراین اغسال نهاریه منظور است، مقابل اغسال نهاریه یکی غسل شب آینده است و یکی غسل شب گذشته، غسل شب آینده دخالت ندارد، خیلی بعید است برای اینکه مثل شرط متأخر می شود برای عمل قبلی و این خیلی بعید است اما غسل شب گذشته این چطور؟ مرحوم سید می گوید غسل شب گذشته هم دخالت ندارد، به نظر ما غسل شب گذشته بی دخالت نیست برای اینکه شب گذشته جزء روز فرداست، شب جمعه شب قبل از جمعه هست، شب اول ماه چه موقع هست؟ شب قبل از روز اول ماه، یعنی دیشب را بنابراینکه امروز اول ماه هست دیشب را جزء امروز می دانند، شب جمعه را می گویند شب جمعه، نمی گویند شب پنجشنبه پس هر شبی ملحق به فرداست، به روز بعد است، شب عید غدیر، شب سیزده رجب و مانند این ها، این ها تمام احکامشان به اعتبار فرداست و به اعتبار روز بعد است لذا به نظر من همان طور که ما در معلقات عروه آوردیم شب گذشته هم دخالت دارد برای اینکه رابطه با روز امروز است، نمی گویم امشب جزء فرداست به معنای تکوینی، به معنای اعتبار حقوقی، به معنای ارتباط تفاهمی، شب جمعه را نمی گویند جمعه شب اگر بخواهند بگویند شب آینده می گویند جمعه شب، شب جمعه شب قبل است بنابراین شب قبل جزء فردا هست، اگر شب قبل جزء فردا حساب می شود بنابراین نماز و غسل نماز مغرب و عشاء شب قبل دخالت دارد در صحت روزه فردا، این را می گوییم. پس نماز مغرب و عشاء قبل دخالت دارد، فرق دارد با نماز مغرب و عشاء آینده، شب آینده دخالت در گذشته ندارد اما شب گذشته چون به اعتبار فردا آن را جزء فردا حساب می کنند دخالت دارد.

بنابراین خواستیم بگوییم که من الغسل لکلّ صلاتین، اول اینکه غسل باید برای نماز باشد، دوم به تناسب اینکه صحبت از روزه است باید غسل ارتباط به روزه داشته باشد پس صلوات نهاریه، سوم مربوط به نماز مغرب و عشاء شب قبل می شود به خاطر اینکه شب قبل هم به اعتبار حقوقی جزء فردا هست، در فقه جزء فردا حساب می شود اما مغرب و عشاء شب آینده یعنی جمعه شب به اصطلاح آن دخالت ندارد، این ها از این روایت استفاده می شود.

این غسل که برای نماز انجام می دهد برای نماز ظهر و عصر است این غسل و این دخالت دارد در اعمال مستحاضه که اگر این غسل را انجام نداد اعمالش اشکال دارد اما غسل شب بعد را انجام نداد این روزه امروز درست است و حتما نماز یومیه است نه لیلیه الّا لیلیه قبل را بر خلاف نظر مرحوم سید ما می گوییم آن هم اعتبار دارد برای اینکه جزء روزه فردا هست.

اما اشکالاتی که در این روایت هست، عرض کردم تنها روایتی است که در باب روزه مستحاضه است، نماز مستحاضه خیلی روایت دارد، اعمال مستحاضه، نماز مستحاضه، ولی در روزه اش همین یک روایت است.

اولا روایت مضمره است، کتبت الیه فقط با وثوق خارجی روی قرائن باید بفهمیم یعنی بگوییم علی بن مهزیار شخص بسیار بزرگی است قاعدتاً از امام می پرسد و نمی رود از یک نفر هم ردیف خودش یک سؤال این طوری بپرسد پس کتبت الیه یعنی امام که از نظر قرائن می خورد به امام جواد این یک مطلب که بالاخره مضمره است.

مطلب دوم در جواب علی بن مهزیار فرموده تقضی صومها و لا تقضی صلاتها، این زن روزه اش قضاء دارد که عمل مستحاضه را انجام نداده است، روزه را باید تکرار کند چون عمل مستحاضه را انجام نداده است و غسل را هم انجام نداده است اما صلاة و نماز را قضاء ندارد این خلاف فتوای همه فقهاء است، حیض قضاء ندارد نه مستحاضه، مستحاضه نماز را باید بخواند و اگر نخواند قضاء دارد لذا ماندند که این را چه چیزی توجیح کنیم.

یک احتمال قوی این هست که این لاتقضی صلاتها به منزله استفهام انکاری باشد می گوید روزه اش قضاء دارد آن وقت نمازش نداشته باشد، یعنی نماز هم دارد پس بشود حالت استفهام انکاری.

احتمال دارد که این قسمتش تقیةً باشد چون ظاهراً عامه حالا بعضی گروه ها یا همه شان این ها در مستحاضه هم مثل حیض نظر می دهند، این طور نقل شده است و حداقل این است که گفته شده است این ها مثل حدث اصغر می دانند یعنی فقط وضوء چنانچه ما در استحاضه قلیله می گوییم فقط وضوء برای هر نمازی، اما در استحاضه متوسطه و کثیره حتما می گوییم غسل، این هم یک مطلب که این لا تقضی صلاتها را چطور معنا کنیم.

یک نکته دیگر می گوید پیغمبر به فاطمه چنین دستور می داد وقتی کلمه فاطمه پیغمبر می گوید ظاهرش فاطمه زهرا(س) است، ظاهرا این است، خودمان هم همین طور، اگر کسی یک مطلبی می گوید بعد اسم خانوم خودش را ببرد اسم دخترش را ببرد، هیچکس نمی گوید منظورش دختر عمو حسین فلان شهر بوده مثلا، می گوید منظور دختر خودش را می گوید، اینجا ظاهرش است منظور فاطمه زهرا(س) است، درحالی که در روایات دارد که فاطمه زهرا(س) تمث نمی دیده، حیض نمی دیده اصلا و استحاضه هم دنباله حیض است یعنی یک مقداری که سن بالا می رود و ضعیف می شوند، حیض یک مقداری طول می کشد و بعد رنگش ضعیف تر می شود و استحاضه می شود و استحاضه هم دنبال او به وجود می آید لذا سن های بالا که حتی حائض هم که دیگر نمی شوند ولی استحاضه را دارند، به هرحال فاطمه زهرا(س) اصلا تمس و حیض نمی دیده، بعضی روایات دارد که اصلا اولاد انبیاء کلا حیض نمی دیدند همه، در علل الشرایع، علل می دانید ابواب متعددی دارد، باب 215 علل الشرایع، باب علت تمث، علت حیض، در آنجا روایت دارد که بنات انبیاء هیچ کدام حیض نمی شدند، آن وقت این گونه می گویید.

اولا در این جهت یک حرفی هست در محل خودش، خوب معروف این است که حضرت زهرا(س) تمث نمی دیده و آلودگی نداشته است بعضی ها خواستند این گونه توجیه کنند که این کار برخلاف بقیه انسان ها است و بقیه آدم ها همه تمس می بینند، گفتند که جهتش این است که اولا حضرت زهرا(س) به موقع ازدواج کرد، پیغمبر فرموده است که من سعادت الرجل این است که دخترش در خانه جدید تمث شود، در خانه پدر حیض نشود یعنی از اول بلوغ بفرستید خانه شوهر، خواستند بگویند که ازدواج حضرت در یک چنین سن و سالی بوده پس قبلا اصلا حائض نبوده چون زود شوهر کرده است بعد هم تا شوهر کرده حمل شده است، حمل معمولا با حیض نیست بعد شیر می داده باز معمولا حیض نیست بعد فوراً حامله شده برای بچه بعدی، بعضی خواستند اینگونه توجیه کنند، بعید به نظر می رسد ولی یکی از آقایان اصفهان اینگونه توجیه کرد حملات شدیدی به ایشان در اصفهان شد، خیلی تند، خدا رحمتش کند خودش می گفت من این گونه گفتم، گفتم شاید این طور بوده پس نگویید خلاف عادت است و خلاف عقل است و رد نکنید این معنا را درباره حضرت زهرا(س) چون بعضی ها می گفتند نمی شود پس روایت را قبول نمی کنیم، حضرت زهرا هم مثل بقیه مردم، می گفت خواستم توجیه کنم که منکر نشوند آن معنا را ولی به هرحال ظاهر روایت این نیست، حالا قصدش خیر بوده در اصفهان تنازع بقاء زیاد بود، یک آقایایی هم در بالای منبر خطاب کرد به اولیاء امور مملکت گفت شما که خود را اولی الامر می دانید به داد مردم برسید بعد که پایین آمد یخه اش را گرفتند و گفتند که اولی الامر اهل بیت هستند این ها که هستند، هرچه گفت که من گفتم شما که خود را می دانید زیر بار نرفتند، یکی از آقایان هم از یک طایفه معروفی در آنجا اعلامیه داد این منبری اهل کاشان بود، او اعلامیه داد علیه این، این سید کاشی ناشی از حق متحاشی یا در متن کفر است یا در حواشی، حالا علی ای حال راجع به تمس نشدن حضرت زهرا(س) توجیهاتی شده است ولی روایات نمی شود کارش کرد، حالا آن روایت دارد که بنات انبیاء کلاً و بعضی روایت هم راجع به شخص حضرت زهرا(س) دارد. پس با این حدیث جور نیست که یأمر به فاطمه بذلک.

مرحوم فیض در کتاب وافی جلد چهارم صفحه 70 اصلا نسخه را اینگونه دارد ایشان می گوید این فاطمه بنت جهش، یک روایتی نقل می کند مرسله است آن روایت، روایتی نقل می کند فاطمه بنت جهش شده نه فاطمه زهرا(س).

پس سه اشکال بود، اول اینکه مضمره است، دوم لا تقضی صلاتها را چه کنیم، سوم راجع به حضرت زهرا چکار کنیم که هر سه قابل جواب است و مهم این است که فقهاء این روایت را بالاخره پذیرفته اند، اگر روایت را پذیرفته اند پس باید ما همه احکام را از این در بیاوریم، غسل دخالت دارد، باید برای نماز باشد، غسل بعد از نماز که نمی خواهد نمازی بخواند دخالتی در این امروزی ندارد حالا برای بعد، غسل برای شبی که متعلق به امروز است بله به عقیده ما شب گذشته اما شب آینده آن دخالتی ندارد.

یک مطلب دیگر هم عرض کنیم، غسل برای نماز صبح چطور؟ به درد شب قبل نمی خورد به خاطر اینکه شب قبل غسل باید برای نماز باشد و این نمازش را خوانده است مغرب و عشاء را خوانده است اما برای نماز فجر که غسل می کند حصول طهر شده است با این غسلی که کرده است پاک شده است و خود این جزء اغسال نهاریه است منتهی اگر همین را انجام بدهد و ظهر و عصر را انجام ندهد باز اشکال دارد باید برای صلوات یومیه انجام بدهد.

یک مطلبی را بعضی آقایان محشین عروه دارند گفتند که اغسال و لو برای این نماز نباشد برای غایات دیگر آن هم کافی است، مرحوم آقای شاهرودی، مرحوم آقای گلپایگانی، مرحوم امام نوشته اند که غسل نماز فجر برای غایات دیگر نه بر قصد نماز این هم کافی است، این دو معنا دارد، یک معنا این است که بخواهیم از روایت بگوییم، روایت می گوید صلاة بنابراین اگر غسل را به نیت چیز دیگری می کند به درد این نمی خورد، اغسال برای صلاة، در خود روایت این طور استفاده کردیم، شاید می خواهند بگویند غسل به نیت دیگر مثل وضوء به نیت های دیگر است جای نیت های دیگر هم کار می کند، وضوء می گیرد برای دست زدن به قرآن، با این وضوء نماز هم می شود خواند، شاید منظورشان این است، در آنجا ما وضوء را معتقدیم همه جا برای پاکی است، همه جا غسل برای پاکی است وقتی پاک شد همه این کارها انجام می شود ولی غسل مستحاضه که پاکی به آن معنا نمی آورد فقط برای نماز است بنابراین نیت کند غایات دیگر را و لو غایات دیگر با غسل نمازی انجام می شود ولی اگر منحصراً نیت کند چیزهای دیگر را، غسل کند که می خواهم دست روی قرآن بگذارم نه برای نماز، این با روایت نمی خواند، حالا این بزرگان فرمودند، من در معلقاتمان همین سه نفر را آوردیم بنابراین حدیث غسل استحاضه را دارد و کفایت بقیه اغسال بدون نیت غسل استحاضه برای نماز این خلاف قاعده است.

اگر بر نماز واجب نباشد، غسل کند برای نماز شب، این هم باز برای نماز بوده این هم کافی است به شرطی اینکه نماز ظهر و عصرش هم را جدا غسلش را انجام دهد، ضمناً بعضی ها از جمله مرحوم آقای خوئی(ره) فرموده اند غسل برای استحاضه کثیره مطرح است، در متوسطه نه، من نفهمیدم چرا ایشان می فرمایند، ظاهر ممکن است غسل استحاضه کثیره کسی ادعا کند ولی کثیر و متوسطه هر دو غسل دارند فرقی نمی کنند، هم متوسطه غسل دارد و هم کثیره منتهی متوسطه غسل کم تر دارد، علی ای حال نفهمیدم مرحوم آقای خوئی(ره) چرا چنین گفته است و فقط هم ایشان گفته است، کس دیگر چنین حرفی را ندارد، این که گفته است لکلّ صلاتین می خورد به کثیره اما بالاخره غسل برای نماز است لذا ایشان می گوید اگر به خود روایت بخواهیم عمل کنیم کثیره را فقط گفته است اما هیچ کس نمی فهمد که صلاتینش غسل دارد، دیگر آن عمل مستحاضه متوسطه با اینکه غسل دارد آن دخالت ندارد، این روایت را دست عرف بدهیم می گوید غسل هایی که وظیفه مستحاضه است باید انجام دهد نه حتما غسل کثیره را، این که این را گفته است می خواهد بگوید غسلی که دخالت دارد باید انجام دهد.

این خلاصه این مسأله بود و تنها هم این روایت را داشتیم و روایت دیگر هم در باب روزه نداریم، در باب نماز اعمال مستحاضه خیلی روایت دارد ولی در باب روزه همین یک روایت است.



[1] وسائل باب18 ما یمسک الصائم روایت1


   دوشنبه 28 فروردین 1396




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما