بسمه تعالی
در تحف العقول صفحه 171 حضرت امیر(س) از جمله
سفارشاتی به کمیل دارند دقت کنید که منظور چیست، کمیل اهل سرّ است، از کسانی است
که حضرت چیزهایی به او گفته است که به هرکسی نمی گویند و ظرفیت ندارند هرکسی، یا
کمیل سمّ کلّ یومٍ بسم الله هر روزی را به نام خدا به نام، این یعنی چه؟ یعنی هر
روز یک اسم جدایی غیر از اسم دیگر است یا همه روزه به یک اسم است؟ ندارد به اسمٍ،
بسم الله هر روزی را به نام خدا، دو احتمال اینجا دارد یعنی همه منشعب از یک اسم
هستند حالا کدام اسم است که منشأ روز است، منشأ ایّام است، ایّام اشاره است به
زمان، یک اسمی باید باشد که زمان از آن اسم درست شده باشد اگر منظور همه ایام یک
جور باشد، تمام عالم مخلوق اسماء و صفات حضرت حق هستند، عالم طبیعت، از عالم
بالاتر و بالاتر تا برسد به عالم لاهوت، لاهوت هم منشعب از هاهوت است، اگر این
باشد که تمام ایام با یک اسم آفریده شده اند باید آن اسمی که متناسب است با ایجا
متحول چون زمان و یوم همراه با تحوم و تغیّر است، در ذات خدا که هیچ تغیّری نیست،
اسمی که متناسب با تغیّر باشد منشأ زمان است و اگر منظور این باشد که هر روزی یک
اسم خاصی دارد این را دیگر اصلا نمی فهمیم مثلا شنبه چه اسمی دارد، دعاهای خاصی
گفته اند، آن هم یک قدری باید فکر کرد که چرا دعاهای شنبه با یک شنبه فرق می کند،
در زمان یک تفاوت هایی باید باشد.
بعد حضرت فرمود، ممکن است با جمله بعد تا حدودی
روشن شود، بعد فرمود و قل لاحول و لا قوة الّا بالله یعنی در هر روز این را بگو
برای اینکه هر تحرکی و هر تحریکی به وسیله خدا است، اگر ذات باری نباشد هیچ حرکتی
بوجود نمی آید نه منعاً حول و نه اثباتاً قوة، و توکّل علی الله معتقد شو که هر
تحریک و تحرّکی از خداست و توکّل بر خدا کن، حالا توکلّ یعنی چه؟ یعنی تو وکیل
خدایی؟ معمولا معنا می کنند به خدا بسپار ولی توکّل اگر از وکالت است نمی گوید خدا
را وکیل کن، توکیل داریم و اتّخذه وکیلا در قرآن است، خدا را وکیل کن، توکل یعنی
تو وکیل خدا شو، این به چه معنا است؟
آقایانی که می گویند فلسفه خواندند لازم نیست یا
می گویند نباید خواند این قبیل روایات را چطور معنا می کنند، کسی نخوانده و بحث
نکرده درباره حقایق وجود مگر می تواند این گونه کلمات را بفهمد، ظاهراً هم خدا
وکیل ما است و هم ما وکیل خدا، خدا وکیل ما است به اعتبار اعمالی که انجام می دهیم
اثرش واگذار می کنیم به خدا، ما انجام وظیفه می کنیم اثرش با خدا، والحق انفاذ من
القدس الصور و انّما اِعداده من الفکر ما صغری و کبری را ترتیب می دهیم ولی نتیجه
را خدا افاضه می کند، انّما العلم نورالله یقضفه الله فی قلب من یشاء و ما وکیل از
طرف خدا هستیم برای اینکه تمام عالم هستی و وجود، انواع وجودها از ذات احدیت است،
ما وکالتاً از طرف خدا انجام می دهیم با قدرتی که خود خدا داده است، در وکالت های
معمولی قدرت اعتباری موکل می دهد، اینجا قدرت حیقیق را موکل می دهد، موکل ذات باری
است.
حالا این جمله را که بیش از این ها نمی فهمیم
ولی بعدش را دقت کنید، و اذکرنا ای کمیل هر روز یاد ما باش، و اذکرنا یعنی یاد
حضرت امیر یا اهل بیت؟ قبلا خواندیم در نماز که در هرکجای نماز ذکر خدا و ذکر
پیغمبر جایز است و اشکال ندارد، وسط حمد و سوره یک کسی بگوید یا الله، یا رحمن
اشکال ندارد ذکر خدا است، بعد گفتیم روایت معتبری هم داریم و ذکرنا ذکرالله، ذکر
اهل بیت ذکر خدا است روی این حساب قاعدتاً بگوید السلام علیک یا اباعبدالله هم وسط
نماز اشکالی ندارد، اینکه مرحوم سید و خیلی های دیگر گفتند در نماز خطاب به غیر
خدا درست نیست خلاف روایت است، نمی گوید به صورت دعا، دعا که مسلّماً جایز است اگر
بگوید صلّ الله علی ابی عبدالله، اللهم صلّ علی ابی عبدالله، اللهم صلّ علی محمد و
آل محمد که در خود نماز این ها مشکلی نیست، یاد اهل بیت که مصداق دعا هم نباشد می
شود السلام علیک یا اباعبدالله، حالا این و اذکرنا یعنی اهل بیت یا شخص حضرت امیر،
در این جهت هم نمی دانیم که چه هست، و اذکرنا اجمالاً یاد ما باش یا ذکر ما را بگو
یعنی به زبان بیاور نام ما را.
بعد فرمود و سمّ باسمائنا به نام به نام های ما،
یعنی بچه هایتان را اسم ما را رویشان بگذارید یا هر روز را با اسامی ما به نام، در
ادعیه در مفاتیح هم هست ملاحظه کردید شنبه به نام پیغمبر، یک شنبه به نام حضرت
امیر و حضرت زهرا و همین طور تا جمعه به نام آقا امام زمان، آیا منظور این است چون
اولش این بود سمّ کلّ یوم بسم الله این ها هم اسماء الهی هستند، خدا یک اسماء
توصیفی دارد، رحمن و رحیم و قدیر و قادر الی آخر، یک اسماء فعلی دارد یعنی وجوداتی
در عالم که تجلی حضرت حق هستند این می شود اهل بیت، اهل بیت تجلی حضرت حق هستند که
می تواند خدا را نشان دهد دیگران که نمی توانند خدا را نشان دهند لذا سمّ باسمائنا
یعنی کلّ یوم را به نام ما این در حقیقت مصداق نامیدن به نام خدا می شود، این ها
اسماء فعلی حضرت حق هستند، نحن والله اسماء الله الحسنی، روایت در کافی است.
بعد فرمود و صلّ علینا و بر ما درود فرست یعنی
قاعدتا هر روز و این مناسبتی با آن اسمائما که اسم ما را روی بچه هایتان بگذارید
مناسب با آن نیست، سمّ باسمائنا و صلّ علینا، باید یک چیزی ارتباط با صلّ داشته
باشد، اسم من روی بچه هایتان بگذار و صلوات بر ما بفرست این خیلی تناسب ندارد،
تناسب همین است که هر روزی به نام اهل بیت است، نام اهل بیت است و درود بر اهل بیت
بفرست بعد می فرماید که و ادر بذلک علی نفسک و ما طهوته عنایتک با این کار توجه کن
به خودت و آنچه که در حیطه عنایت تو هست یعنی برای حفاظت آن ها، توجه به اهل بیت
باعث می شود برای حفاظت خود و آنچه که در حیطه قدرت تو است و تکف شرّ ذلک الیوم
انشاء الله، از شرّ هر روز آن روزی که این اسامی را می گویی خلاص شوی، آخرش هم
دارد انشاء الله، از کلمات بسیار زیبایی بود که حضرت به کمیل گفت، اشاره اجمالی
کردم، هر کدام از این کلمات شرح بیشتری می خواهد.
مسأله ای که مرحوم سید عنوان کرده است مسأله 52
اگر کسی آب نداشت نا نتوانست غسل کند تیمّم کرد می تواند با این تیمّم بخوابد و
خوابش طول بکشد تا بعد از طلول فجر؟ بعضی خواستند بگویند که نباید بخوابد برای
اینکه با خواب ممکن است این تیمّم باطل شود آن بقاء عمدی تا طلوع فجر است، گفتیم
تعمّد بقاء موجب بطلان روزه است، اساسا تیمّم بدل از غسل را خیلی ها گفتند با حدث
اصغر باطل می شود چنانکه تیمّم بدل از وضوء با حدث اصغر باطل می شود تیمّم بدل از
غسل هم با حدث اصغر گفتند باطل می شود، بخوابد، بول و غائط و مانند این ها موجب
بطلان غسل است، البته این را قبول نداریم برای اینکه حکم مبدل بر بدل جاری است،
اگر تیمّم ما بدل از وضوء باشد حکم وضوء بر آن جاری است و با حدث اصغر باطل می شود
ولی اگر تیمّم ما بدل از غسل است حکم مبدل که غسل است بر آن جاری می شود و قاعدتاً
نباید باطل شود.
لذا مرحوم سید هم همین را قبول دارند می گویند
لازم نیست بیدار بنشیند تا طلوع فجر، می تواند بعد از تیمّم قبل از طلوع فجر
بخوابد ولی احتیاط این است البته، برای اینکه احتمال می دهیم که این هم شاید مثل
تیمّم بدل از وضوء با حدث اصغر باطل باشد و یا خصوص این مورد ممکن است مثلا باطل
باشد، ما هم نوشتیم که احتیاط را لا ینبغی ترکه مستحب مؤکد است که این رعایت شود
چون واقعا این عقیده را بعضی دارند که حدث اصغر موجب بطلان تیمّم بدل از غسل هم می
شود البته خلاف قواعد است برای اینکه التراب احد الطهورین این هم طهور است نه فقط
مبیح است، حتی اگر گفتیم تیمّم حکم خود غسل را از این نظر ندارد، مبیح است ن طهور
است، در عین حال اباحه اش اباحه مطلق است، ندارد که اگر خوابیدی این اباحه از بین
می رود.
بنابراین ظاهر روایت که می گوید طهور است و پاک
است و پاکی آن هم مثل غسل است، التراب احد الطهورین اگر هم بگوییم اباحه فقط می
آورد و طهر نمی آورد اباحه اش اباحه مطلق است نه اینکه مادامی که نخوابیدی، اگر
قائل شویم که با حدث اصغر نقض می شود نباید بخوابد خیلی ها هم به همین جهت احتیاط
کردند در حاشیه عروه گفتند نخوابد، به نظر ما جایی ندارد این احتیاط، احتیاط
مستحبی است چون آن ها گفتند رعایت شود، از عجایب فتوای بعضی از علماء نجف که گفته
اند علی الاقوا فتوا داده است که نباید بخوابد.
مرحوم آقای استهباناتی(ره) زمان آقای بروجردی
ایشان بودند، شهریه مرحوم آقای بروجردی را هم در نجف شنیدم تحریم کرده بودند از
این نظر که ایشان امتحان گذاشته بود که طلبه بیایند امتحان بدهند و شهریه بگیرند
ایشان فرموده بود که امتحان گرفتن از طلبه ها خلاف شرع است و لذا شهریه گرفتن آقای
بروجردی را ایشان رد کرد، در حقیقت می خواست بگوید این ها اخلاص طلبه ها را از بین
می برد، هرچه که دفترنمره و نمره گرفتن و مانند این ها باشد خلاف آن وضع طلبگی
است، طلبه باید آزاد و با اخلاص خودش درس بخواند نه به خاطر اینکه نمره بگیرد، مرد
بزرگواری بود ایشان البته به هرحال این کار را کرد.
مسأله 53: اگر کسی جنب شد به احتلام یا به هر
جهت دیگری آیا لازم است فوراً غسل کند حالا شب یا روز؟ می گویند نه، لایجب من اجنب
بالاحتلام و غیره من الاعضار المبادره الی الغسل لازم نیست که فوراً غسل کند، این
غیر قضیه تعمّد بقاء است، جنب شده است شب است قبل از طلوع فجر باید غسل کند آن بحث
جدایی است اما اگر چنانچه در روزه محتلم شده است واجب باشد فوراً غسل کند برای
نمازش که غسل می کند کافی است.
مسأله 54: اگر بیدار شد و دید که محتلم شده است
به صرف این روزه اش باطل نیست چه بداند قبل از فجر محتلم شده است یا بعد الفجر شده
است یا شک کند، اگر قبل الفجر محتلم شده است که تعمّدی نبوده حالا هم که اگر یقین
داری که قبل از فجر بوده و قت هم باشد غسل می کند ولی اگر بعد الفجر است و الآن
فهیمده است، فهمیده است که قبل الفجر محتلم شده است بقاء عمدی که نبوده بر جنابت مشکلی
ندارد، اگر بعدالفجر هم محتلم شده بوده که این نفهمیده بوده و حالا فهمیده آن هم
که بعدالفجر مشکلی نیست، هر موقع خواست نماز بخواند غسل کند، اگر شک هم دارد که
نمی داند قبل الفجر بوده یا بعد الفجر بوده بازهم صدق بقاء عمدی نمی کند و این هم
اشکال ندارد، فقط در یک صورت، اگر بداند که قبل الفجر محتلم شده بوده و این روزه
اش هم روزه قضاء ماه رمضان باشد نه روزه رمضان، قبلا خواندیم چون قضاء رمضان موسّع
است مضیّق نیست که حتما امروز باشد می گوید حالا بنابراین اگر قضاء باشد روزه
امروزش اشکال دارد یک روز دیگر روزه بگیرد یا احتیاط شود که سید هم احتیاط کرد
امروز را روزه بگیرد بعدا هم دوباره انجام دهد.
مسأله 55: من کان جنباً فی رمضان فی اللیل اگر
کسی در شب ماه رمضان جنب شده است و می داند اگر بخوابد بیدار نمی شود اینجا لایجوز
له ان ینام حق ندارد بخوابد چون می داند که بیدار نمی شود و بقاء عمدی می شود و
اگر بخوابد و فجر طلوع کند و صبح شود می شود بقاء عمدی بر جنابت، روزه اش اشکال
پیدا می کند. اما اگر یقین ندارد که خوابش ببرد بیدار نمی شود، احتمال می دهد که
بیدار شود، اینجا می تواند بخوابد چون تعمّد بقاء دیگر صادق نیست، مرحوم سید همین
قدر دارند اگر احتمال بدهد که بیدار می شود، خوابش نمی برد تا صبح، ما داریم که یک
قیدی بزنید احتمالا عقلائیاً معتداً به نه احتمال نیشقولی، احتمال عقلائی معتداً
به دارد که بیدار می شود این اشکال ندارد و الّا صرف احتمال عقلی یک احتمال برابر
نود و نه احتمال، این باید نخوابد و حتما غسل کند.
خوابیدنش در صورت احتمال حرام نیست، وقتی احتمال
می دهد، حالا احتمال عقلائی که بیدار می شود خوابیدنش حرام نیست، اگر ببیند که
بیدار نمی شود آیا خوابیدنش حرام است؟ ظاهر مرحوم سید این است که می خواهد بگوید
خوابیدن حرام است، اگر می داند که بیدار نمی شود خوابیدن حرام است، ما نفهمیدیم که
چرا خوابیدن حرام است، عنوان تعمّد بقاء حرام است نه خواب، گرچه بعضی گفته اند که
خواب حرام است، یکی از باب استصحاب، الآن که هنوز صبح نشده است، الآن می خواهد
بخوابد حالا فرض کن که می داند بیدار هم نمی شود، الآن که می خواهد بخوابد این
خواب چرا حرام باشد اگر چنانچه خوابید و بیدار نشد و صبح شد این می شود تعمّد بقاء
بر جنابت اما اگر و لو یقین دارد که بیدار نمی شود ولی الآن که می خوابد هنوز صبح نشده
است این خواب چرا حرام باشد، بقاء نیست اصلا، بقاء بر طلوع فجر نشده است، علی ای
حال وجهی نداریم، یک وجه گفته اند استصحاب، اگر چنانچه الآن بخوابد بیدار نمی شود
و صبح می شود صبح تعمّد بقاء بر جنابت است حالا استصحاب می کند استصحاب در آینده
برای مستقبل، می گوید تا الآن، تا یک ساعت دیگر، تا نیم ساعت دیگر که خواب هستم شک
می کنم که ده ساعت بعد هم خواب هستم یا خیر استصحاب می کنم برای آینده، استصحاب برای
آینده، جایز است این استصحاب؟ که استصحاب کند بگوید الآن که خواب می خوابم، نیم
ساعت بعد هم خواب هستم، شک می کنم تا ده ساعت دیگر که طلوع فجر هم شده است و صبح
شده است خواب هستم یا بیدار، استصحاب کنم بقاء خواب را برای ده ساعت بعد، این در
حقیقت یک استصحاب تعلیقی است معنایش این است که اگر با این وضع بخوابم در آینده
خواب هستم.
اصلا استصحاب مستقبل کلاً درست است یا خیر؟ یعنی
شکش فعلی نیست مربوط به همان آینده است و علی فرض اینکه جایز باشد استصحاب تعلیقی
همه جا قبول نمی کنیم آن جایی که موضوعش در خود دلیل شرعی باشد مثال زدم، اسیر
عنبی اگر جوش بیاید موجب حرمت یا بعضی ها می گویند و نجاست، حالا عصیر نداریم، عنب
هم نداریم، کشمش داریم، این چطور؟ اگر جوش بیاید حرام می شود یا نجس می شود یا نمی
شود؟ استصحابش استصحاب تعلیقی است ولی تعلیقش در متن دلیل است، دلیل چیست؟ العنب
اذا غلا یحرم حالا اشاره می کنیم به این کشمش، می گوییم دو ساعت پیش که انگور بود
قبل از اینکه به وسیله آفتاب خشک شود قبلا کان اذا غلا یحرم والآن کما کان، الآن
هم که کشمش شده است اذا غلا یحرم، اذا غلا یحرمش در خود دلیل بوده، اما اینجا آن
چیزی که ما داریم تعمّد بقاء در دلیل است اما اینکه خوابش در آینده خواهد بود این
غیر عنوان عمد بقاء است، این یک عنوان دیگری است که خواب است بعداً هم در خواب
خواهد بود، این اولاً استصحاب مستقبل محل حرف است و ثانیاً تعلیق آن هم تعلیقی که
در متن دلیل ها نیامده است این نمی تواند کار را درست کند.
بنابراین اینکه مرحوم سید فرمودند که اگر احتمال
بیداری می دهد حرام نیست یعنی اگر احتمال بیداری نمی دهد حرام است حرمت خواب وجهی
ندارد.
یک روایتی هم هست در باب 16 از همین ابواب ما
یمسک روایت چهارم ببینیم از این استفاده می شود که بخواهیم بگوییم خود خوابش حرام
است، عنه یعنی شیخ طوسی از محمد بن حسن صفّار عن ابراهیم بن هاشم عن عبدالرحمن
حمّاد عن ابراهیم بن عبدالحمید سند تا اینجا کاملاً خوب، ابراهیم هم از ثقات است
معتبر است، اصحاب امام صادق است و خیلی هم مورد توجه و کثیرالروایة او نقل می کند
عن بعض موالی این کلمه بعض موالی یا کلمه بعض اصحاب و مانند این ها، این دیگر شما
و ذوق خودتان، آیا از این وثوق فهمیده می شود چون موالی است، موالی را به هرکسی نمی
گویند، نزدیکان، یک ارتباطی دارند، نزدیک هم هستند، مثل اینکه می گوید از بعض
اصدقی این فرق دارد تا اینکه بگوید عن رجل، حالا به هرحال اشکالش این است، این را
نوعاً مرسله حساب کردند قال سألته عن احتلام الصائم می گوید از امام پرسیدم درباره
احتلام که شخص روزه دارد محتلم شده است قال اذا احتلم نهاراً فی شهر رمضان فلا ینم
حتی یغتسل اگر در روز محتلم شد نخوابد اول غسل کند، این برای روز که روزش را هم ما
لازم نمی دانیم و ان اجنب لیلاً فی شهر رمضان فلا ینام الّا ساعتاً حتی یغتسل اگر
شب ماه رمضان هم جنب شد نخوابد مگر یک ساعت، حتی برود غسل کند، اول غسل کند بعد
بخوابد حالا خواب یک ساعتی اشکال ندارد و الّا نخوابد فلا ینام پس بگوییم خواب
حرام است فمن اجنب فی شهر رمضان فنام حتّی یصبح فعلیه اتق رغبه أو اطعام ستّین
مسکیناً و قضاء ذلک الیوم و یتمّ صیامه و لن یدرکه ابدا اگر
در شب ماه رمضان جنب شد نخوابد و اگر خوابید و صبح شد اتق رغبه کند یا ستّین مسکین
غذا بدهد بعد هم آن روز را هم قضاء کند، روزه آن روز را هم تا آخر ادامه دهد
تأدباً و تازه اجر آن اصل روزه را هم پیدا نمی کند و لن یدرکه ابدا.
می گویند در این روایت صریحاً گفته است لاینام،
نه شب و نه روز مگر یک ساعت، این اولا مرسله است سند به آن گونه که عرض شد، ثانیاً
ساعت دخالت ندارد حالا اگر کسی نیم ساعت به اذان صبح مانده است این بخوابد یک ساعت
می شود بقاء عمدی، ساعت میزان نیست، ثالثاً اینکه کفّاره قائل شده آیا در تعمّد
بقاء کفاره قائل شویم یا خیر این بعداً صحبت می شود.
علی ای حال موضوع کلام ما بقاء عمدی است که در
هر خوابی هم بقاء عمدی به آن گفته نمی شود، به هرحال سند روایت هم که محل حرف است.
یک روایت هم هست در باب 15 روایت اول صحیحه
معاویة بن عمار شیخ طوسی باسناده عن حسین بن سعید اهوازی عن حمّاد بن عیسی و
فضّالة بن ایّوب هردوی این ها عن معاویة بن عمار قلت لابی عبدالله(ع) الرجل یجنب
فی اول اللیل اول شب کسی جنب شده است ثمّ ینام بعد می خوابد حتی یصبح فی شهر رمضان
می شود طلوع فجر قال لیس علیه شیءٌ صرف خوابیدن صبح شد اشکال ندارد، برای اینکه
تعمّد بقاء نیست ندارد با اینکه می دانست که می خوابد حالا به دومی کار داریم قلت
فانّه استیقظ بیدار شد ثمّ نام دوباره خوابید حتی اصبح صبح شد که در حقیقت می شود
خواب دوم قال فلیقض ذلک الیوم عقوبةً باید
آن روز را قضاء کند به عنوان عقوبت، عقوبت یعنی چه؟ یعنی کار خلاف شرع کرده است،
خلاف شرعش خواب بوده است گفته است نباید بخوابد، بنابراین پس بگوییم خواب حرام
است.
ولی اولا عقوبت معلوم نیست منظور عقوبت اُخروی
باشد یعنی مشکلاتی برایش در دنیا پیش می آید مثل اینکه مثلا بگوید کسی استخاره کند
و خلاف استخاره عمل کند صدقه بدهد، برای اینکه مشکل برایش پیش می آید، این ندارد
عقوبت حتما عقوبت اُخروی بنابراین اثبات حرمت یک قدری مشکل است.
خلاصه ما نفهمیدیم مرحوم سید اینکه دارند که اگر
احتمال نمی دهد که بیدار شود یعنی یقین دارد که خوابش ببرد خواب حرام است نفهمیدیم
چرا خواب حرام است، اگر خوابید و بیدار نشد و صبح شد بقاء عمدی می شود، بقاء حرام
است ولی الآن خود خواب و لو خودش یقین دارد بیدار نمی شود اما اگر بیدار شد چطور،
بقاء نیست، پس خود خواب به ما هو خواب حرمتی ندارد، این تعبیر از نظر فقهی اشکال
دارد تعبیری که مرحوم سید در عروه دارند.
بعد مرحوم سید یک تعبیری هم دارد و ان کان
الاحوط اگر احتمال می دهد بیدار می شود خواب حرام نیست ولی احتیاط این است که برای
بار دوم و بیشتر نخوابد حالا خواب دوم را جدا صحبت می کنیم، مسأله 56 مفصّل در این
باره صحبت می کنیم آن جا در این زمینه صحبت خواهد شد، احتیاط این است که اگر هم
احتمال می دهد که بیدر می شود نخوابد مخصوصا در خواب دوم، حالا انواع خواب ها را
عرض می کنیم البته اگر مطمئن باشد که بیدار می شود خواب دوم را هم بخوابد اشکال
ندارد همان طور که مرحوم آقای خوئی هم در حاشیه دارند، مرحوم شهید هم در مسالک
دارد ما از او نقل کردیم بنابراین اگر مطمئن هست که بیدار می شود خواب دومش هم
اشکالی در این جهت ندارد.