صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 95-96

صوم جلسه پنجاه و چهار




بسمه تعالی

مباحثی که مربوط به مباحات و مکروهات است می خواهیم یک مقداری بخوانیم، متن عروه آوردیم، بحث عمده ای ندارد در این مباحث غیر الزامیات ولی خورده ریزهایی است که باید عرض کنم، فصل لا بأس للصائم بمصّ الخاتم عرض کردم شاید به خاطر این است که هر سنگی یک خاصیتی دارد، علی ای حال صریح روایت است که اشکال ندارد، در باب چهل ما یمسک روایت اول، لا بأس أن یمصّ الخاتم[1] در ماه رمضان برای دفع عطش حالا همه سنگ های انگشتری یا انگشتر خاصی؟ در روایت چیزی پیدا نکردیم، ممکن است که یک سنگ خاصی، انگشتر خاصی این گونه باشد، آن چه که از روایات بدست می آید سابقاً در بحث لباس و مصلّی صحبت کرده ایم، از جهت اهمّیت اول انگشتر یاقوت است شاید زبرجد هم مثل او بعد انگشتر عقیق است بعد فیروزه است بعد درّ است بعد هم حدید چینی که همیشه هم نباید دست کرد گاهی در دست شود.

أو الحصی سنگ ریزه حالا این هم این بحث را دارد که این آیا اثری دارد، اجمالا اشکال شرعی ندارد کسی سنگ ریزه در دهانش بگذارد باز این برای رفع عطش یا شاید جنبه روان شناسی دارد، ذهنش به این بیاید که مشغول است و لا بمضغ الطعام للصبی غذا را بجود در دهانش که بعد در دهان بچه کوچک می خواهد بگذارد این مادامی که در فضای دهان است اشکال ندارد و لا بزقّ الطائر غذا را همین طور در دهان آماده کند و به پرنده بدهد و لا بذوق المرق آب گوشت را بچشد این ها بعضی هایش صریحا روایت دارد در باب 38 ما یمسک روایت اول هم درباره طفل و هم درباره پرنده که می خواهیم غذا بدهیم، در باب37 هم راجع به چشیدن آب گوشت و این ها دارد و نحو ذلک ممّا لایتعدی الی الحلق به حلق نرسد، این هم در روایت دارد، أن الصائم أیذوق الشیء و لایبلع قال لا می گوید می تواند بچشد و لو اینکه بلع نکند، در این روایت می گوید که حق ندارد ولی روایات دیگر چون تصریح دارد که چشیدن اشکال ندارد و همین طور به پرنده دادن این حمل بر کراهت می شود و لا یبطل صومه اذ اتّفق التّعدی اگر تصادفاً به حلق رسید روزه باطل نمی شود، ایشان گفت لایتعدّی الی الحلق باید می گفت لایتعدی عن الحلق از حلق نگذرد و الّا به حلق برسد و پایین نرود معلوم نیست اشکال داشته باشد، این را در اکل و شرب قبلا صحبت کردیم، فکر می کنم عبارت یک قدری ناقص است باید لایتعدی عن الحلق باشد اگر تصادفا از حلق گذشت ولی این قصدی نداشت و عالم هم نبود که از حلق می گذرد این اشکال ندارد اما مع العلم بداند که از حلق می گذرد این جزء افطار عمدی می شود برای اینکه قصد سبب قصد مسبّب است، می داند که این را در دهانش بگذارد پایین می رود این قصد پایین آوردن کانّه کرده است.

بعد یک موردی هم می گویند و کذا لا بأس بمزق العلک یا یلک، یلک چیزی که جویدنی است و خودش را معمولا نمی خورند بخواهیم در زمان ما بگوییم مثل آدامس که در دهان می جوند و پایین نمی دهند و خاصیت خوردنی هم ندارد و کسی آدامس را نمی خورد، اگر هم بخورد به معده اش می چسبد و باعث زخم معده و این موارد می شود ولی حالا از بعد روانی است یا هر جهت دیگر جویدن این یک قدری آرامش می دهد و لا به بلع ریقه بعده این را بجود و آب دهانی که با آن مخلوط شده است بلع کند آن هم اشکال ندارد برای اینکه چیزی نیست یک جنبه روحی روانی است ولی اجزاء از او قاطی آب دهان نمی شود و إن وجد له طعماً فیه و لو اینکه احساس مزه ای هم بکند، این مزه چیزی نیست که صدق اکل و شرب به آن کند بعد ایشان می گویند ما لم یکن ذلک بتفتت اجزاء منه اگر اجزائش متفرّق نشود یعنی ذره پایین نرود، تفرّق اجزاء در دهان باشد مشکلی ندارد باز عبارت یک یک قدری ناقص است، این اجزاء همراه آب پایین نرود بلکه صرف مجاورت اجزاء این آدامس باشد و کذا لا بأس بجلوده فی الماء بنشیند در آب اشکال ندارد چه زن و چه مرد، برای زن مکروه است، گفته شده است وقتی زن در آب بنشیند ممکن است از طریق قُبلش آب جذب شود لذا این را گفتند، مبطل نیست أکل و شرب نیست ولی به هرحال کراهت دارد و لا ببل الثوب و وضعه علی الجسد لباسش را تَر کند و به بدنش بمالد اشکال ندارد و لا باسّواک بالیابس با مسواک خشک بل و مع الرطب مسواک تَر اشکال ندارد، به هرحال صریح روایت دارد که یستاک الصائم بالماء وبالعود الرطب لا بأس به یک شخص روزه دار با چوب تر هم بخواهد مسواک کند اشکال ندارد منتهی می گویند اگر مسواک را از دهان بیرون آورد قبلا خواندیم این را، اگر مسواک را از دهان بیرون آورد دوباره برنگرداند در دهان، اگر برگرداند آبش را پایین ندهد و الّا مثل رطوبت خارجی است که لایجوز بعلها الّا بعد الاستهلاک فی الریق اگر در آب دهان مستهلک شد اشکال ندارد، به نظر شما این درست است؟

مسواکی حالا تر یا خشک در دهان گذاشت، تَر شد یا تَر بود از دهانش بیرون آورد دوباره در دهان بگذارد می گویند مواظب باشد این رطوبت را نبلعد مگر اینکه این رطوبتی که از بیرون آمد مستهلک شود در آب دهان، این قاعده استهلاک قبلا هم ما یک وقتی عرض کردیم دلیلی به نظر من روشن نیست، یقین داریم که آب بیرونی داخل دهان شده است، یقین داریم اینکه مستهلک است یعنی ما نمی بینیم، صرف دیدن یا ندیدن ما که اثری ندارد ما می دانیم اجزاء آب خارجی هم برگشته است، آقایان می گویند که اکل و شرب به این صدق نمی کند، من وقتی می دانم آن اجزاء خارجی می رود چگونه صدق نمی کند، به نظر من یک قدری مشکل است.

مشابه این در مسأله بعدی هم هست که حالا عرض می کنم آن بیشتر توضیح می دهیم، لا بأس بمصّ لسان صبی أو الزوجه زبان طفل یا زبان زوجه خودش را بمکد اذا لم یکن علیه رطوبه اگر چنانچه زبان آن ها خشک باشد و الّا اگر تَر است و رطوبت آن در دهان این وارد می شود باید پایین ندهد و لا بتقبیلها ببوسد این ها را أو ضمّها أو نحو ذلک بغل کند این ها اشکال ندارد، همه این ها روایات دارد در ابواب ما یمسک ابواب متعددی در همین زمینه ها هست.

در این فصل یک مسأله عنوان کردند مسأله یک، اذ امتزج بریقه دمٌ اگر یک خون با آب دهان مخلوط شد و أستهلک فیه در آب دهان مستهلک شد یجوز بلعه علی الأقوا می گویند جایز است که بمکد این را، حالا خون خصوصیت دارد، غیر خون چیزهای حلال یا حرام فرقی نمی کند پس یک قطره شراب مثلا ریخت در دهانش با آب دهان مخلوط شد و آب دهان غلبه کرد و مستهلک شد این شراب را بخورد؟ ظاهر حرف ایشان این است، عبارت سید یجوز بلعه علی الأقوی و کذا غیرالدم من المحرمات و المحلّلات همین که مستهلک شد چه حرام و چه حلال خوردنش اشکال ندارد و الظّاهر عدم جواز تعمّد المزج والاستهلاک للبلع اما می گویند ظاهر این است که عمداً نمی شود با آب دهان قاطی کند و بخورد و پایین بدهد، می گوید فما ذکرنا من الجواز انّما هو اذا کان ذلک علی وجه الاتّفاق این که گفتیم مستهلک می شود بخورید اگر اتفاقاً این طور شد، اما عمداً یک چیزی از خارج به دهانش وارد کند بعد با آب دهان مخلوط کند و مستهلک کند بعد بخورد می گویند این را نمی گویند.

اگر استهلاک را مؤثر می دانید یعنی می گویید وقتی مستهلک شد کانّه این نیست، عمد هم باشد اشکال ندارد برای اینکه می گویید این نیست، اگر چنانچه یک چیزی آمد با آب دهان مخلوط شد مستهلک شد، بالاخره می گویید این هست یا نیست؟ اگر می گویید نیست و مستهلک شده است بنابراین عمدش هم اشکال ندارد چون نیست و وقتی نیست أکل و شرب صدق نمی کند، اگر می گویید هست بنابراین چه عمدش و چه غیر عمدش الآن که می خواهد بلع کند اشکال دارد، تعجب کردم، ما در معلقات اشکال کردیم به این حرف سید، به هرحال اگر استهلاک به معنای فنا می گیرید عمدش هم اشکال ندارد، اگر به معنای فنا نمی گیرید بنابراین اشکال دارد.

این مباحات بود بعد یک فصلی راجع به مکروهات گفته است:

1- مباشرت با زن ها، لمس، تقبیل، ملابعه خصوصا برای کسی که با این چیزها شهوتش تحریک می شود به شرط اینکه قصد انزال نداشته باشد و عادتش هم انزال نباشد و الّا حرام است اگر در ماه رمضان یا صوم واجب معیّن دیگری هست.

در یک روایت دارد که از امام می پرسند در باب 33 ابواب ما یمسک از امام می پرسد که می تواند زنش را شخص بغل کند یا یک دختر را بغل کند، حضرت فرمود امّ الشیخ مثلی و مثلک فلا بأس اگر مثل من و تو پیرمرد باشیم اشکال ندارد و امّا الشّابّ شبب اما کسی که شهوی است و خیلی حساس است روی این، او نباید این کار را کند برای اینکه ممکن است روزه اش اشکال پیدا کند.

2- از چیزهایی که مکروه است سرمه کشیدن، الاکتحال، سرمه کشیدن کلاً مستحب است می دانید روایاتی داریم برای استحبابش و خیلی هم برای نور چشم مؤثر است نقل می کنند که ظاهراً همین گونه هم باید باشد، در عراق چون مرد و زن عادت به سرمه دارند کم تر عینکی در عراق دیده می شود برعکس ایران که الی ماشاء الله مردم عینکی هستند جهتش این است که عرب های در عراق همه از سرمه استفاده می کنند و این تقویت چشم است و در روایات هم زیاد تأکید شده است حالا در ماه رمضان سرمه کشیدن به چیزی که رائحه دارد، بو دارد یا عطر یا چیزی شبیه این تعبیر ایشان دارد بما فیه صبرٌ أو مسکٌ صبر هم دارویی است که آن هم عطر دارد یا مشک در آن هست أو نحوهما ممّا یصل طعمه او رائحته الی الحلق چیزی که بوی او طعمش به حلق می رسد باز گفتم اینجا هم باید بگوید عن الحلق از حلق عبور نکند و کذا ذرّ مثل ذلک فی العین از این قبیل چیزها ذره ای از این ها در چشمش بریزد که ممکن است این به حلق برسد اینجا باید خلاصه خیلی مراقب باشد اصل این کار مکروه است که مبادا برسد.

در روایتی از امام رضا(ع) هست این مطلب ان الرجل یصیبه الرم فی شهر رمضان کسی چشم درد دارد در ماه رمضان آیا می تواند دارویی یا چیزی به چشمش بریزد در روز در حال روزه؟ فرمود درحال روزه این کار را نکند بگذارد افطار که شد شب این کار را کند، این از باب کراهت است که فرمود که مبادا پایین برود.

3- سوم از مکروهات دخول حمام است، در زبان روزه حمام نرود اگر ممکن است ضعیف شود و احساس ضعف و ناتوانی کند، این در روایات هم دارد، در همان ابواب ما یمسک همه این ها در آن جا هست، در ابواب زیادی دارد، از ابواب 3، 25، 26، 27، 37، 38 تمام این مکروهات در آن جا ذکر شده است ما عناوین را سریع می خوانیم و رد می شویم.

4- دیگر از مکروهات بیرون آوردن خون که از باب حجامت یا غیر حجامت این مکروه است و اگر بداند که این موجب می شود به حدی که بیهوش می شود که اصلا حرام است که اگر روزه ماه رمضان است یا واجب معیّن دیگر است و هم مبطل روزه است از باب همان قصد سبب قصد مسبّب است، می داند که الآن خون زیادی از خودش بیاید منجر به بیهوشی می شود که مبطل روزه است نباید این کار را کند، می گویند هر چیزی که موجب ضعف است یا موجب هیجان صفرا می شود کراهت دارد که این ها را استفاده کند.

5-دیگر از مکروهات انفیه است، بو کشیدن چیزی که از راه دماغ استنشاق می کنند به شرط اینکه به حلق نرسد اگر برسد می دانیم می رسد که اشکال دارد.

6- دیگر از مکروهات بو کردن گل خصوصاً نرگس، در روایات خود کلمه نرگس آمده است و منظور هم خصوص نرگس نیست، هر چیزی که بوی خوش دارد فرقی نمی کند در این جهت.

7- یکی دیگر از مکروهات تر کردن لباس و گذاشتن روی بدن برای اینکه جلوی احساس عطش را یک قدری می گیرد.

8- نشستن زن در آب چون گفته شده است از طریق قُبل جذب آب می کند این در روایت هم دارد. نه تنها مکروه است بلکه احتیاط این است که زن در آب ننشیند بعضی ها هم از جمله ابن زهره در غنیه ادعای اجماع کرده است که زن نباید در آب بنشیند.

9- اماله به جامد، حقنه به جامد، حقنه به مایع که اشکال دارد قبلا خواندیم مبطل است، حقنه به جامد هم مکروه است، چون بعضی ها فتوا دادند به حرمت حالا مراعات شده است گفتند کراهت.

10- کشیدن دندان بلکه مطلق خون آوردن دهان که قبلا هم گفتیم.

11- بی خود مزمزه کردن نه فقط مزمزه هر چیزی را در دهان گذاشتن بدون غرض صحیح این در فقه ما این ها آمده است، این ها را باید ما بدانیم و باید بگوییم به مردم. پرسیده بودند که اگر زن در ماه رمضان آلت شوهر خودش را در دهانش کند این چطور است؟ حالا سؤال شد باید جواب داد، بعضی سایت ها دست گرفتند که این ها در این فکرها هستند، سایت های خارجی ها زیاد دست گرفته بودند. مزمزه بی جا، هرچیزی که بی خود و به غرض صحیح نباشد چون خوف این معنا است که پایین برود.

در باب مزمزه روایات متعدد است و ملاکش همان است که عمار روایتی نقل کرده است و نوعاً هم این را پذیرفتند در باب 23 ما یمسک عبارت عمار این است، عمار سألت اباعبدالله(ع) ان الرجل یتمزمز مزمزه می کند فیدخل فی حلقه الماء و هو صائم آب می رود داخل حلقش، ببینید اینجا یدخل فی الحلق الماء نه یتعدّی الی الحلق وارد حلق می شود یعنی از حلق عبور می کند قال لیس علیه شیءٌ اذا لم یتعمّد ذلک عمدی آب را پایین ندهد اشکال ندهد قلت فإن تمزمزالثانیة اگر دوباره باز مزمزه کرد دفعه دوم مثل خواب دوم و سوم که قبلا خواندیم، مزمزه دوم فدخل فی حلقه الماء حالا این دفعه آب رفت پایین قال لیس علیه الشیءٌ باز هم اشکال ندارد قلت فإن تمزمز الثالثة دفعه سوم بازهم مزمزه کرد قال قد أساء بد کاری کرده است اما لیس علیه شیءٌ و لاقضاء نه کفّاره دارد و نه قضاء، ضمناً می دانید که لیس علیه شیءٌ اینجا مقابل قضاء واقع شده است بعضی روایات داشتیم که لیس علیه شیءٌ گفتیم بحث کردیم که شیءٌ یعنی قضاء ندارد یا کفّاره، ظهور لیس علیه شیءٌ یعنی به خاطر اینکه کار بدی که انجام دادی چیزی ندارد یعنی کفّاره، ظهور لیس علیه شیءٌ یعنی کفّاره.

12- دیگر از مکروهات انشاد شعر در زبان روزه، در روایت معتبر دارد که یکره روایة الشعر للصّائم و للمحرم و فی الحرم و فی یوم الجمعة، شعر خواندن برای روزه دار، مُحرم و حتی غیر مُحرم اما در حرم الهی یعنی مکه و در روز جمعه، بعضی روایات ظاهراً شب جمعه را هم دارد که شعر نخوانید و مکروه است، در همین مدرسه فیضه ظاهراً در اتاق نزدیک پله ها که به طرف صحن می رود حجره یکی از آقایان بود بعد شب جمعه ای بود آقای منتظری و آقای مطهری و آقای آقاشیخ علی آقای شیرازی ساکن مشهد، مرحوم آقا رضای صدر این ها باهم مشاعره گذاشتند، مشاعره طول کشید وقتی خوابیدند دیر بیدار شدند و موقع اذان بیدار شدند، شدیداً ناراحت شد مخصوصا مرحوم آقا شیخ علی شیرازی دیگر لبش به خنده و تبسّم باز نشد بعد این را گفت از سن شانزده سالگی تا کنون مداومت داشتم یک شب نماز شبم ترک نشده بود امشب ترک شد گفت به خاطر کار مکروهی که انجام دادیم توفیق از ما سلب شد، مکروهش مشاعره کردن در شب جمعه بود.

حالا بد نیست عرض کنم که یکی از نزدیکان ما که در زمان آقا سید ابوالحسن اصفهانی مروّج مرحوم آقا شیخ محمد حسین اصفهانی بود از نظر تقلید و مرجعیّت، در نامه ای که ظاهراً پیش من هست ایشان نوشت به آقا شیخ محمد حسین که آقا این که می گویند شعر شب جمعه و این ها مکروه است چگونه شعری است؟ مثلا این دو شعر خواجه حافظ شیرازی:

 ای که از کوچه معشوقه ما می گذری  با خبر باشد که سر می شکند دیوارش

 اگر از وسوسه نفس و هوا دور شوی  بی شکی ره ببری در حرم اسرارش

این چطور است؟ ایشان در جواب نوشت که نخیر اشکال ندارد انّ من الشّعر لحکمة شعر اگر گفتند مکروه است به خاطر جنبه های خیالی و تخیّلات و غیر واقعی بودنش، الشّعرا یبغون الغابون و ما علّمناه شیء و ما لم ینبغی له این ها هست و الّا آن شعری که حکمت است اشکال ندارد بعد این جمله را ایشان اضافه دارد مرحوم آقا شیخ محمد حسین در آن نامه می گویند سیّما این دو شعر خواجه حافظ شیرازی که لقد هیّج احزانی المکنونة خصوصاً این دو شعر خواجه حافظ که غم و غصه مکنون و نهان من را به تهییح وا داشت، غم و غصه منظور غصه فراغ از حضرت حق، فراغ از عالم تجرّد چون اصل همه ما از عالم تجرّد است در این عالم طبیعت ما غریب هستیم، اینکه مردم هم به طور فطری از موسیقی ها غمناک خوششان می آید مگر آن هایی که یک لحظه حرمله ای می کنند یک لحظه است تمام می شود ولی آن موسیقی ها و آوازهای غمناک، گاهی گفته می شود عرفانی، جهتش هم این است که در باطن ما در این عالم غریب هستیم، اصل ما از عالم دیگر است و اینجا موقتاً هستیم.

به هرحال بعد مرحوم سید می گوید و لا یبعد اختصاضه بغیر المراثی بعید نیست اینکه شعر مکروه است غیر مرثیه، مرثیه اهل بیت حسابش جداست. بله مرثیه و ذکر فضائل هردو جزء تعقیبات نماز است و هر نمازی، جزء تعقیبات نماز انسان خودش برای خودش دو کلمه روضه بخواند، ذکر مصیبت است یا ذکر فضائل کند بعد از نماز، این ها به نظر ما در توضیح المسائل هم داریم که جزء مستحبات و تعقیبات است یا آن چیزهایی که مرثیه نیست ولی مشتمل بر مطالب حقّه است مثل همین دو شعری که مرحوم آقا شیخ محمد حسین عرض کردند یا مداحی ائمه است گرچه بعضی روایات معنی اش این است که هر شعری به هر صورتی که هست ولی بیشتر به نظر می رسد که منظور اشعاری باشد که غیر جنبه های حکمی است، من یک روایت را بخوانم بد نیست.

این روایت در ابواب مزار حج است، در آن جا دارد که راوی می گوید قلت للرّضا(ع) إنّ اصحابنا یرون أن آبائک انّ الشعرة لیلة الجمعة و یوم الجمعة و فی رمضان و فی الیل مکروه شعر خواندن در شب جمعه، روز جمعه، ماه رمضان و همین طور شب به طور کلی مکروه است بعد می گوید و قد هممت ان ارثیه ابالحسن(ع) من می خواستم مصیبت پدر شما موسی بن جعفر را بخوانم و حالا چکار کنم در شب جمعه، در ماه رمضان، چه صورتی دارد؟ فقال امام رضا فرمود ارث ابالحسن مراثی برای او بخوان در شب جمعه، در رمضان و فی سائر الایّام در همه ایام فإنّ الله عزّوجل یکافئک علی ذلک بالثّواب الجزیل خدا به تو اجر می دهد، برای موسی بن جعفر در تمام موارد بخوان، می دانیم موسی بن جعفر خصوصیت ندارد بقیه ائمه هم همین طور، از همه مهم تر قضایای کربلا هست و از همه این ها باز مهم تر مسأله مصیبت های بعد از سقیفه و ساعده که منشأ کربلا و همه چیز این ها بود.

یکی از مکروهات جدال، خصومت، دعوا، اذیت خدمه شخص، زود قسم خوردن تا دعوا می شود قسم می خورد این در ماه رمضان مکروه است، بعد از این حرف ها مرحوم سید می گوید که و نحو ذلک من المحرمات و مکروهات یعنی بازهم خیلی بیش از این هاست و نحو ذلک من المحرمات والمکروهات فی غیر حال الصوم چیزهایی که در غیر حال صوم مکروه است حالا درحال صوم کراهتش بیشتر است، چیزهایی که در غیر صوم حرام است درحال روزه کراهتش بیشتر است.

بد نیست آخر این بحث این روایت را بخوانیم، اذا اصبحت صائماً وقتی روزه می گیری فلیصم سمعک و بصرک عن الحرام و جارحتک روزه بدارد سمعت، بصرت و تمام اعضا و جمیع اعضائک عن القبیه ودع عنک الاداء چیزهای بی خودی نگو و اذالخادم اذیت زیردست ولیکن علیک وقارالصائم وقار روزه دار را داشته باش والذم ما استتعط من الصُمت والسکوت الّا ان ذکرالله تا می توانی ساکت باش الّا ذکر و لاتجعل یوم صومک روز روزه مثل روزهای غیر روزه نباشد مشخص باشد، معلوم می شود که احکام دیگری هست، عرض کردم تمام در وسائل هست، در ابواب آداب الصائم چندین باب هست و در ابواب ما یمسک عنه الصائم ابواب بیشتر روایات همه آن جا در این زمینه هست.

این مفطراتی که قبلا خواندیم همان طور که موجب قضاء است موجب کفّاره هم هست، ببینیم دلیل کفّاره چیست، مرحوم سید هم درباره کفّاره بحث کرده است و هم به خصوص راجع به کفّاره جمع که اگر افطار بر حرام شد کفّاره جمع است.



[1] وسائل باب40 ما یمسک الصائم روایت1






   یک‌شنبه 7 خرداد 1396




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما