صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 95-96

صوم جلسه پنجاه و نه





بسمه تعالی

صحبت در کفّاره نذر بود، نذر معیّن که اگر نذر کرده است روز معیّنی را روزه بدارد حالا افطار کرد آن روز معیّن کفّاره اش چیست؟

دو عقیده هست، مشهور قائل بودند که کفّاره اش کفّاره ماه رمضان است این طور که دیروز خواندیم، مثل ماه رمضان که خواه ناخواه تخییر بین عتق رقبة یا اطعام ستّین مسکین یا صیام ستّین یوم، عده ای هم معتقد شدند که کفّاره اش مثل یمین است، در محشین عروه مرحوم آقای خوئی و همین طور مرحوم آقای میلانی به این روایات عمل کردند که کفّاره اش کفّاره یمین است چون دو روایت صحیح داریم که کفّاره نذر را کفّاره یمین گرفته است، در باب 23 از ابواب کفّارات به حسب چاپ ما جلد 18 آخر بحث طلاق و انواع طلاق، روایت اول و روایت چهارم هردو هم صحیح هستند حالا کدام را مقدم بداریم.

مشهور که می گویند کفّاره اش کفّاره ماه رمضان است یک روایت دارند که سندش هم اشکال دارد، در همان باب 23 روایت هفتم در سند عبدالملک بن عمر است که عرض کردیم هیچ توثیقی ندارد فقط خودش نقل می کند که امام صادق برای این و برای مرکبش دعا کردند ولی سند هم به خودش می رسد، تضعیفی هم ندارد ولی از آن طرف کثرت روایت هم ندارد، در فقه خیلی مطرح نیست ولی این مسأله هست که این روایت با اینکه ضعیف است چطور مشهور طبق همین روایت ضعیف فتوا دادند، پیداست که یک قرائنی بوده که آن دو روایت صحیح را کنار زدند و این دو روایت ضعیف را گفته اند، به تعبیر مرحوم آقای بروجردی(ره) فقه ما بیش از اینکه کتابتی باشد شفاعی است یعنی ممکن است از نظر مکتوب یک روایت ضعیفی دلیل مسأله است ولی یداً به ید مسأله رسیده است و مهم آن است، با اینکه دو روایت صحیح داشتیم مشهور این دو روایت صحیح را ندیده گرفتند و به آن روایت ضعیف عمل کردند، پیداست یک قرائنی داشتند در اینجا، کفّاره یمین چقدر است؟ همان که در قرآن در آیه 89 سوره مائده کفّاره اطعام ده مسکین است.

بنابراین در اینکه بگوییم کفّاره نذر معیّن کفّاره یمین است که آیه 89 مائده بیان کرده است که اطعام ده مسکین یا کسبه آن ها که این دو روایت صحیح دارد، از محشین عروه هم این دو سه نفری که عرض کردم آقای حکیم، آقای خوئی، آقای میلانی طبق آن دو روایت صحیح فتوا دادند که کفّاره اش کفّاره یمین است، ذوقاً هم آدم فکر می کند نذر و یمین شبیه هم هستند، هر دو تقریباً تعهد در برابر خدا هست، یکی تعهد است و یکی هم قسم خوردن، اما مشهور به آن روایت ضعیف عمل کردند که کفّاره اش کفّاره ماه رمضان است.

به نظر من قاعدتاً باید طبق همین نظر مشهور نظر بدهیم برای اینکه مشهور که آن روایت صحیح را دیده و نادیده گرفته است پیداست یک قرائن دیگری داشته اند. حالا ما در معلقات عروه داریم که اگر می خواهید احتیاط کنید، احتیاطاً یا عتق را قبول کنید یا اطعام ستّین را، این را قبول کنید برای اینکه اگر اطعام ستّین است در ضمنش اطعام ده تا هم شده است پس به آن کفّاره یمین که ده تا است عمل شده است، اگر عتق را هم بگویید باز در یمین عتق هم هست.

بنابراین می شود گفت که قول مشهور به قاعده نزدیک تر به ذهن می رسد که کفّاره اش کفّاره ماه رمضان است حالا احتیاطش که گفتیم این گونه باشد اشکال ندارد.

گفتیم که چند صوم هست که کفّاره دارد تا حالا سه تا را خواندیم، رمضان، قضاء رمضان، نذر معیّن، کفّاره این ها را خواندیم که اگر نذر کرد روزه بگیرد در روز معیّن این آخریش بود که مشهور گفت کفّاره رمضان است.

چهارمین روزه ای که افطارش کفّاره دارد روزه اعتکاف است، در اعتکاف بالاخره روزه شرط است حالا اگر این روزه را در ایّام اعتکاف افطار کرد این کفّاره دارد، البته کفّاره اعتکاف معلوم نیست برای روزه اش باشد، حالا مرحوم سید به عنوان روزه این را آوردند ولی اختصاص به روز اصلا ندارد، روز روزه هست و شب که روزه نیست ولی شبش هم ممنوع است و کفّاره چه روز چه شب در اعتکاف هست ولی در خصوص جماع هم هست، در چیزهای دیگرش کفّاره معلوم نیست، اصل کفّاره اش هم مسلّم است و هیچ اشکالی در آن نیست، مشهور هم قائل هستند که مثل ماه رمضان است تخییر بین ثلاث نه ترتیب ولی بعضی قائل هستند که کفّاره اعتکاف مثل ظهار است، کفّاره ظهار چیست؟ همان سه موردی که در کفّاره ماه رمضان است منتهی در ظهار ترتیب است، در ماه رمضان ترتیب نبود تخییر بود اما در ظهار ترتیب است.

در باب 6 از ابواب اعتکاف آخر همین بحث صوم چند روایت هست در بعضی ها دارد که ظهار و بعضی هایش دارد مثل رمضان، روایت اول و ششم می گوید مثل ظهار است، روایت اول صحیحه زراره صدوق باسناده عن حسن بن محبوب عن علی بن رئاب عن زراره سألت ابا جعفر(ع) عن المعتکف یجامع اهله قال اذا فعلَ ذلک فعلیه ما علی المظاهر[1] آن کسی که ظهار کرده است به زنش گفته است ظهرک کظهر امّی این روایت اول تصریح دارد که ظهار است و صحیحه هم هست.

در روایت ششم این طور دارد این هم صحیحه ابی ولّاد سألت اباعبدالله(ع) عن إمرأة کان زوجها غائباً یک زنی شوهرش سفر رفته بود فقدم و هی معتکفةٌ بإذن زوجها شوهر برگشت درحالی که قبل از اینکه این برگردد زن رفته بود معتکف شده بود و اعتکافش هم به اذن شوهرش بود فخرجت حین بلغها قدومه من المسجد الی بیتها وقتی شنید شوهرش آمده است از مسجد آمد رفت در خانه فتهیّأت لزوجها خلاصه خودش را نشان داد که آماده ام برای بعضی مسائل حتی واقعها مرد هم انجام داد فقال أن کانت خرجت من المسجد قبل أن تنقضی ثلاثة ایّام و لم تکن اشترطت فی اعتکافها اگر قبل از اینکه این سه روز اعتکاف تمام شود از مسجد آمده بیرون و شرط هم نکرده بود در اعتکاف چون در اعتکاف می شود شرط کند می گوید خدایا برای تو معتکف می شود الّا اینکه مانعی پیش بیاید نظیر شرطی که در باب احرام است یعنی شرط می کند، اگر شرط کند که کفّاره ندارد مشکل آمده و بیرون رفته است، شرط نکرده است سه روز هم تمام نشده از مسجد آمده است کفّاره دارد، کفّاره اش چیست؟ فإنّ علیها ما علی المظاهر[2] همان طور کسی که ظهار کند کفّاره دارد این هم همان کفّاره را دارد، کفّاره ظهار در محل خودش معلوم است همان کفّاره ماه رمضان است منتهی مرتّباً لا مخیّراً.

اما روایت دوم و روایت پنجم، دوم این است باسناده صدوق از عبدالله بن مغیره عن سماعة موثقة قال سألت اباعبدالله(ع) عن معتکف واقع اهله معتکف بوده و نزدیکی کرد با اهلش قال هو بمنزلة من افطر یوماً من شهر رمضان[3] پس کفّاره اش کفّاره رمضان است، آن دو روایت می گفت کفّاره ظهار است.

روایت پنجم هم شبیه همین است باز آن هم از سماعة است که بعید نیست یک روایت باشد عن الصادق(ع) قال سألته عن المعتکف واقع اهله قال علیه ما علی الذی افطر یوماً من شهر رمضان متعمداً یعنی عتق رقبة أو صیام شهرین أو اطعام ستّین[4].

آن دو روایت قبل صحیحه بود این دو روایت که ظاهراً هم یکی هست موثقة هست، آن دو روایت صحیحه را آن آقایانی که نام برده ام فتوا داده اند ولی مشهور نه که مثل رمضان گرفته اند و تخییر هم هست و نه ترتیب.

قاعدتاً همان طور که عرض کردم روش ما قول مشهور را مقدم می داریم، بارها عرض کرده ام که اگر دو روایت صحیحی هست و مشهور صحیح را دیده اند و عمل نکردند یک قرائنی در آن بوده که معتقد بودند این ها اشکال دارد حالا به دست ما نرسیده است از کتب قدیمه فتوایی فقط فتوا را می نوشتند دیگر بحث اجتهادی نمی کردند که به این جهت و این جهت مخصوصا قبل از شیخ طوسی و این ها، بنابراین نظر مشهور این بوده که این دو روایت صحیحه اشکال دارد ما روایات صحیحه معتبر داریم قرآن تحریف شده است، ما که عمل نمی کنیم به این روایات بنابراین ما هستیم و همان روایت موثّق سماعة که مشهور همان را قبول کرده اند.

در متأخرین آمدند خلاف مشهور، صاحب مدارک و یک عده ای، صاحب مدارک می شود گفت تا حدودی پیشوای مرحوم آقای خوئی است کانّه یعنی متّه به خشخاش می گذارد و روایت را می گیرد، مرحوم آقای خوئی هم این گونه هست که روایت را می گیرد لذا مرحوم آقای خوئی و مرحوم آقای میلانی و بعضی های دیگر این را گرفته اند.

صاحب مدارک هم فقهش این گونه است که خیلی دنبال روایت است، ما وثوق به روایت می خواهیم نه به راوی، ممکن است راوی ثقة نباشد ولی مطلب روایت آدم می فهمد که مطلب درستی است لذا زیارت جامع کبیره، زیارت عاشورا و از این قبیل مسائل که گاهی سندهایش مشکل دارد ولی متن کسی که آشنا هست به کلمات اهل بیت و قواعد کلی کلام و فلسفه می فهمد که این متن متن درستی است ما وثوق به روایت می خواهیم نه به راوی، گاهی از وثوق به روایت حال راوی را هم کشف می کنیم، آدم مهمی بوده که این چیزها را به او یاد دادند، بنابراین ما هم همان قول مشهور را قبول می کنیم که کفّاره اش کفّاره ماه رمضان است نه ظهار که صاحب مدارک و عده ای گفته اند.

یک روایت هم داریم که فقط کفّاره اعتکاف را عتق قرار داده است، باب 8 از ابواب ما یمسک روایت یازدهم سألته عن رجل افطر من شهر رمضان ایّاماً متعمداً ما علیه من الکفّارة افطار در رمضان چه چیزی دارد، این راجع به اصل ماه رمضان است، چون اینجا صحبت کردیم که اعتکاف حکم ماه رمضان را دارد این روایت می گوید در ماه رمضان یک کفّاره بیش ندارد و آن هم عتق رقبة هست که خواه نا خواه در اعتکاف هم این گونه می شود، سألته عن رجل افطر من شهر رمضان ایّاماً متعمداً ما علیه من الکفّارة حضرت در جواب نوشت من افطر یوماً من شهر رمضان متعمداً فعلیه عتق الرقبة مؤمن[5]، اطعام ستّین را نگفته است، صیام ستّین را هم نگفته است، فقط عتق رقبة را گفته است، ظاهرش هم هست که همین یک مورد است، آیا این را تعارض بگیریم یا تصرف در هیئت کنیم؟ تصرف در هیئت یعنی بگوییم مراتب فضل است، افضل این است که عتق رقبة باشد، خیلی از آن روایاتی هم که خواندیم قبلاً که تخییر در آن بود در آن ها هم خیلی هایشان اول عتق رقبة را گفته اند بعضی ها هم متعیّناً عتق رقبة را گفته اند بنابراین این بر مراتب فضل است، با توجه به آن روایات دیگری که داشتیم مشخص است که آن ها هم درست است پس این افضل است.

مثلا در همین باب هشتم روایت سیزدهم ببینید سماعة می گوید علیه عتق رقبة أو اطعام ستّین أو صوم شهرین[6]، عتق رقبة را اول آورده است بعید نیست این ترکیب ذکری و لو ترتیب واقعی قبول نکردیم ولی ترتیب ذکری کاشف از اهمیتش هست که اول این را گفته است.

اقسام دیگر روزه کفّاره ندارند، چه کفّاره واجب مثلا نذر مطلق، چه روزه کفّاره مثل همین شصت روز روزه که کفّاره است و یا کفّارات دیگر این در روزه اش اگر افطار کرد غیر از این هایی که گفتیم کفّاره ندارد یا روزه مستحبی و لو اینکه بعد از ظهر هم بیاید افطار کند این ها هیچ کدام کفّاره ندارد.

این ها همه مسأله اول در این باب بود و اما مسأله دوم راجع به تکرار کفّاره است، آیا اگر موجب کفّاره تکرار شد کفّاره هم تکرار می شود؟ در بیش از یک روز مسلّماً تکرار می شود، امروز یک کار خلاف کرده است کفّاره دارد، فردا اگر دوباره کار خلاف کرد کفّاره جدا دارد اما در یک روز هم آیا این طور است که در یک روز چند دفعه مرتکب کفّاره شد آیا کفّاره دارد مکرراً؟

در جماع دارد می خوانیم اما در غیر جماع نه معلوم نیست، برای اینکه در غیر جماع روایات ما خلاصه اش این است که بعد می خوانیم خلاصه اش این است که در غیر جماع دارد من افطر فی رمضان مثلا، من افطر، دفعه اول افطار بود وقتی افطار کرد که دفعه بعدی دیگر افطار نیست اما در جماع ندارد من افطر، دارد من جامع و لو این جماع به عنوان مصداق افطار است ولی نگفته است به عنوان افطار، دو دفعه جماع کرد دو کفّاره دارد در یک روز.

مرحوم سید در مسأله دوم عبارتش این است تتکرّرالکفّارة بتکرّرالموجب اگر موجب کفّاره تکرار شد کفّاره هم تکرار می شود فی اکثر من یوم در چند روز، یکی امروز مرتکب شده است یکی فردا مسلّماً تکرار می شود لا فی یوم واحد فی غیرالجماع، اگر در یک روز متعدد مرتکب افطار شد نه الّا در جماع، در جماع اگر تکرار شد کفّاره هم تکرار می شود. در یک روز در غیر جماع تکرار نمی شود مطلقا و إن تخلّلت تکفیر بین الموجبین و لو اینکه اول افطار کرد بعد رفت کفّاره داد دوباره آمد افطار کرد که افطارش بعد کفّاره بود همان یک دفعه کافی است برای اینکه دفعه بعدی اش افطار نیست، دفعه دوم روزه نیست.

همین طور اگر جنس موجب فرق کند مثلا دفعه اول غذا خورده است کفّاره اش را داد و دفعه بعد رفت غبار غلیظ در حلقش کرد یا امثال این ها مفطرات دیگر که ده مورد خواندیم غیر جماع فرقی نمی کند این ها تکرار نمی وشود، بعد می گوید و لکن احتیاط مستحبی این است که اگر جنس موجب کفّاره فرق کرد یکی خوردن و یکی غبار مثلا یا بین این دو موجب کفّاره داد و دوباره مرتکب شد احتیاط این است که اینجا تکرار شود، اول خورده است کفّاره داده است بعد دوباره آمد خورد، احتیاط مستحبی این است که دوباره کفّاره بدهد و یا اگر دو موجب شد و لو کفّاره نداده بود اول خورد یک کفّاره داد و لو نداده است رفت غبار غلیظ استفاده کرد باز اینجا مستحب است که تکرار شود و گرنه علی الاقوا این تکرار نمی شود،

ما در معلقات داریم که احوط بگویید نگویید اقوا، حالا جهاتش را بحث کنیم ببینیم چه می شود.

اما در جماع یکی دو روایت داریم که این جا نوع روایاتش اشکال دارد، در باب 11 از ابواب ما یمسک سه روایت بیشتر نیست که ظاهراً هر سه هم مشکل دارد، روایت اول صدوق در عیون الاخیار و در خصال عن المظفر بن جعفر بن مظفر علوی نمی دانیم چه کسی است عن جعفر بن محمد بن مسعود عیّاشی، این پسر عیّاشی معروف صاحب تفسیر است ظاهر ثقة هم هست عن ابیه عیّاشی عن جعفر بن احمد نمی دانیم چه کسی است عن علی بن محمد بن شجاع نمی دانیم عن محمد بن عثمان نمی دانیم عن حمید بن محمد نمی دانیم عن احمد بن حسن بن صالح این را هم نمی دانیم عن ابیه عن فتح بن یزید جرجانی که این راوی ای هست که مکاتبه کرده است با امام، درباره همین فتح بن یزید هم می گویید که ما نفهمیدیم او چه کسی است در کتب رجال هم دارند ما نمی شناسیم چه کسی است کتب الی ابالحسن(ع) به احتمال قوی باید ابالحسن ثالث باشد امام علی النقی یسأله عن رجل واقع إمرأُة فی شهر رمضان من حلال أو حرام فی یوم عشر مرّات یک کسی با زنی عمل نزدیکی انجام داد در ماه رمضان حالا به طور حلال یا حرام ده بار قال علیه عشرة کفّارات لکلّ مرّة کفّارة برای هر دفعه باید یک کفّاره بدهد آن وقت اگر چنانچه حرام بوده کفّاره جمع برای هر دفعه حالا آن هایی که کفّاره جمع را می گویند ما که قائل نشدیم فإن اکل أو شرب فکفّارة یوم واحد[7] اگر چنانچه خورد یا آشامید یک کفّاره دارد، در جماع این گونه هست که کفّاره تکرار می شود، این سند نداشت ولی صریح بود که کفّاره تکرار می شود.

روایت دوم روی ابن ابی عقیل، ابن ابی عقیل عمّانی فقیه معروفی که از حوزه های علمیه کنار بوده و صاحب حدائق در یک جایی دارد ایشان و ابن جنید اصلا جزء فقهاء شیعه حساب نمی شوند، به هرحال ایشان را هم ما ندیدیم علی ما نقله العلّامة علامه نقل کرده است قال یعنی علامه از ابن ابی عقیل نقل می کند که او گفته است ذکر ابو الحسن زکریا بن یحیی زکر بن یحیی پنج شش نفر داریم، چهار پنج تا اصلا نه روایتی دارند و نه وثاقتی دارند، دو نفر هستند که یکی روایت ندارد، یکی دیگر تا حدودی روایت دارد نمی دانیم کدام است، زکریا بن یحیی کوفی و یکی هم زکریا بن یحیی واسطی احتمالا این باید واسطی باشد که اقلا یکی دو روایت در فقه دارد، کتابی هم دارد به نام شمس المذهب که ظاهرا راجع به آقا امام رضا نوشته شده باشد یا شمس الذّهب یک چنین کتابی دارد، نقل کرده است عن الائمة نگفته کدام امام هم، پس سند روایت چیست؟ علامه از ابن ابی عقیل نقل می کند تازه نمی دانیم علامه از کتاب ابن ابی عقیل یا از کجا نقل می کند ابن ابی عقیل هم از ابوالحسن زکریا بن یحیی نقل می کند که او را هم نمی دانیم کتابش چطور مطمئن شده که کتاب برای او هست عن الائمة آن ها گفتند أنّ الرجل اذا جامع فی شهر رمضان عامداً فعلیه القضاء و الکفارة فأن عاود ألی المجامعة فی یومه ذلک مرّة اُخری فعلیه فی کلّ مرّة کفّارة[8].

روایت سوم هم مرحوم شیخ حر عاملی نقل می کند از علامه منظور کتاب مختلَف در آنجا علامه دارد و روی عن الرضا(ع) أنّ الکفّارة تتکرّر بتکرّرالوطء[9] با تکرّر جماع این کفّاره هم تکرار می شود پیداست این علامه که این را نقل کرده است از امام رضا منظور همان روایت ابن ابی عقیل است، شمس المذهب را هم گفتم که کتاب راجع به امام رضا هست و به دست ما نرسیده است این کتاب، اگر باشد در آستان قدس شاید باشد، بنابراین روایت سوم همانی است که ابن ابی عقیل نقل کرده است از زکریا بن یحیی صاحب کتاب شمس الذهب که می گوید ائمه چنین گفته اند، پس در جماع طبق این سه روایت کفّاره تکرار می شود و لو در یک روز، هیچ کدام هم سند نداشت ولی این طور که نقل می شود مشهور طبق این فتوا داده است.



[1] وسائل باب6 اعتکاف روایت1

[2] وسائل باب6 اعتکاف روایت6

[3] وسائل باب6 اعتکاف روایت2

[4] وسائل باب6 اعتکاف روایت5

[5] وسائل باب8 ما یمسک الصائم روایت11

[6] وسائل باب8 ما یمسک الصائم روایت13

[7] وسائل باب11 ما یمسک الصائم روایت1

[8] وسائل باب11 ما یمسک الصائم روایت2

[9] وسائل باب11 ما یمسک الصائم روایت3






   یک‌شنبه 7 خرداد 1396




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما