صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 96-97

صوم جلسه هجدهم





                                      بسمه تعالی

مرحوم آقای خوئی(ره) در بیان نظر خودشان در هلال ماه بیانی دارند من این را عرض کنم ببینیم چطور است، می فرمایند که قمر در اول بروز و ظهورش که از تحت الشعاع خارج می شود شب چهاردهم یا شب پانزدهم تعبیر ایشان این است اول ظهور و بروز و خروج از تحت الشعاع، تحت الشعاع که می گویند یعنی محاق، اول خروج و بروز خروج از تحت الشعاع از محاق که شب چهاردهم یا شب پانزدهم بعد تدریجا از مشرق به طرف مغرب می رود و آخر ماه به اصطلاح اول ماه آینده در ناحیه شرق این به حداقل که هلال است می رسد، من عبارتش را بخوانم الهلال خروج القمر من تحت الشعاع بقدرٍ یکون قابل للرّؤیة هلال این است که ماه از تحت الشعاع یعنی از محاق بیرون بیاید به مقداری که قابل رؤیت است بیرون بیاید دارند که شب چهاردهم یا شب پانزدهم این خروج از تحت الشعاع هست.

مرحوم آقای آقا سید عبدالاعلاء سبزواری در مهذّب یک قدری تعبیرش بازتر است ایشان می گوید اول شهر و آخر شهر، اول ماه و آخر ماه یک امر تکوینی است لا تعبّد فیه، اول ماه خروجه من تحت الشعاع و بروزه فی الافق اول ماه این است که از تحت الشعاع ماه بیرون می آید و در افق ظاهر می شود و هذا ما لا یختلف فیه الافق المختلفه اختلاف افق هم دخالت ندارد و میزان خروج از تحت الشعاع از محاق است این دو تعبیر حتما اگر وقت مطالعه دارید مراجعه کنید هم عبارت مرحوم آقای خوئی را و هم عبارت مرحوم آقای سبزواری را در مهذّب، تعبیر آقای خوئی این است که بروز در چهاردهم یا پانزدهم تعبیر ایشان این است که بروز و ظهور عبارت است از خروج از تحت الشعاع که اول شهر تعبیر العین است حالا بعد باید ببینیم چه بگوییم.

بعد هر دو بزرگوار دارند که اختلاف افق دخالتی ندارد برای اینکه ما هدف این است که از تحت الشعاع بیاید بیرون و بروزی پیدا کند که در حقیقت همان هلالش هست و این افق مختلفه می گویند در آن دخالت ندارد، هر دو در عین حال یک استثناء می گذارند و استثناء هم این است که افق گرچه دخالت ندارد اما در صورتی که این اختلاف به قدر یک شب یا یک روز نباشد، یکی از آن ها دارد به قدر یک شب نباشد و یکی دارد به قدر یک شب یا یک روز پس بنابراین افق مختلفه دخالت دارد منتهی همه جا دخالت ندارد، اگر تفاوت افق ها به مقدار یک شب یا یک روز باشد افق دخالت دارد اگر به مقدار یک شب یا روز نباشد اختلاف کم تر است و افق دخالت ندارد پس افق بالاخره دخالت دارد منتهی به این مقدار.

تکرار می کنم مرحوم آقای خوئی می فرمایند که اختلاف افق دخالت ندارد برای اینکه مسأله بین قمر و خورشید است زمین دخالت ندارد مسأله این هست که قمر از تحت الشعاع، از محاق بیرون بیاید آن وقت آقای خوئی دارند بروز و ظهورش از تحت الشعاع چهاردهم یا پانزدهم ماه بعد کم کم می آید به محاق می رسد، مرحوم آقا سید عبدالهادی خروج از تحت الشعاع را اول ماه دارد یعنی همان موقع که هلال است این را حتما ببینید بد نیست، احتمال دارد مقرّرها یک اشتباهاتی اینجا پیدا شده است، علی ای حال هر دو دارند که هلال خروج از تحت الشعاع است و مربوط است به قمر و خورشید ربطی به زمین ندارد و افق مختلفه هم دخالت ندارد در عین حال هر دو می گویند افق مختلفه گرچه دخالت ندارد ولی اگر اختلاف به قدر یک شب یا یک روز باشد یعنی اینجا شب است و آن جا روز یا برعکس اینجا روز است و آن جا شب اگر به این حد باشد اینجا افق مختلفه دخالت دارد پس هر دو می گویند بالاخره دخالت دارد.

بعد هر دو می فرمایند که هم مرحوم آقای خوئی و هم مرحوم آقای سبزواری، این قسمت را بعضی های دیگر هم دارند می گویند در اخبار و روایات اثری از اختلاف افق نیست، هیچ روایتی نداریم اگر اختلاف افق باشد چنین است اگر اتّفاق باشد چنان است می گویند این ها هیچ دخالتی در این جهت ندارد، نه اجماعی داریم و نه روایاتی داریم بنابراین یک شهر که رؤیت شد برای همه جاها کافی است.

شبیه این مطلب را که اگر یک شهر شد بر همه جا کافی است مغنی ابن قدامه در سنی ها چون آن هم عقیده اش همین است می گوید اذا رأی الهلال اهل بلدٍ لَزِم جمیع البلاد الصوم اگر اهل یک شهری هلال را دیدند بر همه روزه واجب می شود که بعد می گوید هذا قول لیس و بعض اصحاب شافعی که دیروز خواندیم این عبارت را بعد می گوید لنا ابن قدامه می گوید، ابن قدامه خودش حنبلی است می شود لنا ما که عقیدمان این هست که اذا اهل بلدٍ هلال را دیدند بر همه جا کافی است دلیل ما آیه، آیه کدام آیه است؟ فمن شهد منکم الشهر فلیصمه و همین که می گوید رؤیت شد دیگر کافی است نمی گوید رؤیت شد شما روزه بگیر، وقتی رؤیت شد روزه ثابت است کتب علیکم الصیام دنباله کتب علیکم الصیام بیان این می شود من شهد منکم الشهر این طور می گوید، قبل من شهد آیه کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم شهر رمضان الذی اُنزل فیه القرآن و بعد فمن شهد منکم الشهر فلیصمه فمن کان مریضاً أو علی سفرٍ فعدّة من ایّام اُخر غرض ایشان می گوید که میزان یک نفر که دید من شهد منکم الشهر بر همه می گوید کافی است، عبارت مغنی است قد ثبت انّ الیوم من رمضان بشهادة الثقات افراد ثقه اگر گفتند امروز روز اول ماه هست و هلال دیده شده است همه باید روزه بگیرند برای اینکه موضوع این است که رؤیت محقق شود، رؤیت شد، شبیه همین تعبیر را مرحوم آقای خوئی و مرحوم سبزواری و این ها دارند که میزان رؤیت است یعنی رؤیت صرف الوجود رؤیت، صرف الوجود رؤیت این است که یک نفر ببیند یک نفر که دید بر همه واجب است در عین حال می گویند الّا در آن جایی که اختلاف بر یک شب یا یک روز است یعنی اینجا شب است و آن جا روز یا برعکس اینجا نه پس بالاخره دخالت دارد.

باز در فقه الفقه علی المذاهب الاربعه که من دیروز به اشتباه در جلسه قبل گفتم جوامع الفقهیه، من متن الفقه علی المذاهب الاربعه را برایتان خواندم از خود کتابشان جلد اول صفحه 550 ایشان همین را می گوید اذا ثبت رؤیت الهلال بقطرٍ من الاقطار وجب الصوم علی سائر الاقطار وقتی یک جا ماه را دیدند بر همه واجب است پس الفقه علی المذاهب الاربعه که کار الاظهر مصر است مغنی ابن قدامه که حنبلی است، مرحوم آقای خوئی و جمیع تلامیذ ایشان و مرحوم آقا سید عبدالهادی سبزواری این ها همه یک فکر را دارند، ببینیم که چه بگوییم.

اولا این بزرگواران می گویند اختلاف افق دخالت ندارد به شرط اینکه به اختلاف یک شب یا یک روز نرسد اگر این مقدار فرق باشد مثل مثلا اینجا با آمریکا، اینجا با استرالیا که اصلا در آن نیم کره هست اینجا اختلاف به یک شب و روز می رسد اینجا اعتبار ندارد، اختلاف افق دخالت دارد و دخالت پیدا می کند، اگر اختلاف افق دخالت پیدا می کند پس بنابراین معلوم می شود زمین دخالت دارد پس اینکه بگوییم هلال نسبتی است بین قمر و خورشید بعد بگوییم پس زمین دخالت ندارد این طور نشد اگر اختلاف افق زیاد باشد زمین دخالت دارد این اولین شبهه ای که داریم در فرمایش این بزرگواران، خودتان می گویید اگر چنانچه اختلاف شب و روز به قدر یک شب و یک روز برسد اینجا دخالت دارد دیگر دیدن یک جا دلیل بر آن جاها نیست بنابراین پس دخالت کرد پس نگویید زمین دخالت ندارد زمین دخالت دارد منتهی به این شرایط می گویید دخالت دارد این اولین شبهه ای است که در بیان آقایان داریم.

بعد هم کلا یک چیزهایی را در نظر بگیریم ببینیم چه چیزی از آن در می آید اولا قمر حرکت دور خودش ندارد، این تقریبا در هیئت مسلّم به این معنا هست به خلاف زمین که دو حرکت دارد، حرکت وضعی و حرکت انتقالی، حرکت به وضعی به دور خود چرخیدن است بیست و چهارساعت و حرکت انتقالی مربوط به دور شمس است که به دنبال او حرکت می کند و به اصطلاح ماه درست می شود، قمر حرکت دور خود ندارد، قمر حرکت وضعی ندارد و لذا قمر می گویند یک طرفش به طرف زمین است دو طرفش زمین نیست که گاهی این طرف و گاهی آن طرف، این طرف خط استوا یک صورت است و آن طرف طرف خط جور دیگر است کسانی می توانند آن طرف قمر را ببینند که بروند بالا و با سرعتی فوق حرکت زمین حرکت کنند تا بتوانند آن طرف قمر را ببینند، کسانی که با سفینه های فضایی، قاره پیما، سفینه های فضایی بالا می روند، ظاهرا اولین بار در تاریخ بشر در سال 1959 میلادی سفینه فضایی روسیه که در هوا او دید ظاهرا مسافرش هم آرم استرانگ بود اگر اشتباه نکنم ایشان رفت بالا و آن طرف قمر را دید و الّا آن طرف قمر دیده نمی شود هیچ وقت، قمر علی ای حال حرکت دور خودش ندارد.

قمر تحت جذبه زمین حرکت می کند عینا مانند یک مغناطیسی که آهن ربا را می کشد نه آهن ربا را دور خودش بچرخاند می کشاند به طرف خودش، زمین قمر را می کشاند به دنبال خودش مثل یک ذره جسمی که مجذوب چیز دیگری قرار بگیرد بنابراین می شود این طور گفت بقاء زمین طولاً و غروباً اثر دارد در قمر، برای اینکه زمین است که قمر را می کشد، زمین قمر را به دنبال خودش می کشد و جذبه دارد قمر مجذوب زمین می شود منتهی تابعیت قمر نسبت به زمین یک نوع تابعیت خاصی است چون حرکت قمر یک قدری تندتر از حرکت زمین است و لذا ماه زمین با ماه قمر یعنی شهر زمین با شهر قمر فرق می کند آن بیست و نه روز است، او سی روز و سی و یک روز، بنابراین قمر یک قدری تندتر حرکت می کند، حرکت قمر یک قدری تندتر از حرکت زمین است در عین اینکه از توابع است ولی این اختلاف را دارد علی ای حال در اینکه حرکت قمر تندتر از حرکت زمین است که شکی نیست، حرکت ماهانه زمین سی روز و سی و یک روز است ولی حرکت ماهانه قمر بیست و نه روز الی سی روز است و در اینکه قمر حرکت دور خودش ندارد و ما آن طرف قمر را نمی بینیم این هم شکی نیست نتیجه این است که قمر به وجهه واحده تابع زمین است ولی این تبعیت تبعیتی نیست که دائما همراه او و یا دائما جلوتر از او باشد، تند و کند دارد یا بگویید یک حرکت سریعه ای دارد که سرعت این طوری دارد به همین اندازه که ماه زمین سی الی سی و یک روز است ماه قمر بیست و نه الی سی روز است این معنا مسلّم است.

آقایان می گویند که رؤیت علی الاجمال دخالت دارد پس رؤیت هم باشد از نظر دقّی کلمه رؤیت باشد یا نباشد در ضرورت در زمین باشد یا نباشد قمر و خورشید حرکت خودشان را دارند زمین اصلا دخالت ندارد، عرض می کنیم اولا که خودتان می گویید اگر اختلاف افق ها به مقدار شب و روز باشد دخالت دارد این اولا در ثانی بحث ما این نیست که زمین دخالت در حرکت قمر و خورشید دارد بحث ما این است که از نظر شرعی دیدن ما منظره را موضوعیت دارد، دیدن ما منظره قمر را، می گوید اگر شما در این حرکت قمر هلال را دیدید ما نمی گوییم زمین دخالت دارد در حرکت قمر، در اول ماه و غیر اول ماه، دیدن ماه این منظره را این اشتباه بزرگی است در کلمات بزرگان من دیدم می گویند قمر با خورشید حرکتی که دارند بدون دخالت زمین است زمین باشد یا نباشد حرکت قمر سرجای خودش هست.

ما این را که منکر نیستیم قمر با خورشید حرکتی که دارند زمین باشد یا نباشد و لو اینکه قمر تابع زمین است فعلا ولی ارتباط اول ماه و آخر ماه را آقایان می گویند که به زمین دخالت ندارد حالا گفتیم که خودتان می گویید دخالت دارد اگر به اختلاف یک شب یا یک روز رسید ولی فرض کنیم دخالت ندارد، ما به او کاری نداریم، ما می گوییم شما که منظره ای را می بینید این موضوع حکم شرعی است.

پس دو مطلب شد یک مطلب آقایان از طرفی می گویند زمین باشد یا نباشد موضوع در هلال حرکت قمر است در رابطه با خورشید در عین حال خودشان می گویند بله اگر اختلاف افق به حد یک شب یا به روز برسد چرا زمین دخالت دارد پس اجمالا دخالت دارد منتهی می گویید کلیّت ندارد، دوم هم گفته می شود که اگر موضوع هلال قمر و خورشید است پس زمین باشد یا نباشد دخالت ندارد ما می گوییم نمی خواهیم بگوییم زمین دخالت دارد، از نظر شرعی دیدن ما این منظره را دخالت دارد، رؤیت ما که نمی گوییم در حرکت دخالت دارد، حرکت قمر و خورشید به جای خودشان هست، رؤیت ما هم که آن ها را عوض نمی کند ولی از نظر شرعی دیدن ما این منظره را چطور وقتی زلزله می شود ما که در زلزله دخالت نداریم اما فهمیدن ما زلزله را مثل رؤیت ما هلال را این گونه می شود، این موضوع حکم است، فهمیدن ما زلزله را، فهمیدن ما خسوف و کسوف را و مانند این ها موضوع حکم شرعی است چنانچه در آن جا فهم موضوع است نه فهم دخالت در واقع دارد اینجا هم رؤیت موضوع است نه رؤیت دخالت در حرکت دارد این هم یک مطلبی است که باید عنایت داشته باشیم.

علی ای حال در اینکه اول ماه همان هلال ماه هست در این جهت شکی نیست و هلال ماه که در حقیقت دیده می شود اول ماه مربوط به آن لحظات غروب در شب است به اصطلاح، شب روز بعدی است و این ارتباط دارد با حرکت قمر با خورشید آقایان یک تمسکی هم می کنند به روایات، چرا تمسک می کنند؟ برای اینکه دیدن یک جا به درد همه جا می خورد.

روایات یکی خود دعای سمات است جعلت رؤیتها لجمیع الناس مرأً واحدا رؤیت قمر را بر همه مردم یک رؤیت قرار داده است، یک مرآ قرار دادی رؤیت را، بنابراین می گویند همه افق ها یک رؤیت دارند، می پرسیم آن جایی که اختلاف شب و روز دارد چطور؟ می گویند آن جا مرأً واحداً نیست آن جا استثناء است، پس بنابراین همه جا مرأً واحداً نشد، ما می گوییم هر بلدی برای خودش است شما می گویید هر نصف کره ای برای خودش است پس بنابراین مرأً وحداً نشد پس این دلیل نشد.

تمسک دیگری دارند به قنوت نماز عید فطر و عید قربان، اسألک بحقّ هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا خدایا تو را قسم می دهم به حق امروزی که امروز عید مسلمان ها قرار دادی عیداً للمسمین برای همه مسلمان ها نه فقط قطر خاصی یا یک بلد خاصی، عید برای همه مسلمان ها هست پس بنابراین هلال برای همه است اگر یک جایی دیدند برای همه روشن می شود، می پرسیم آن جاهایی که اختلاف شب و روز دارند چطور؟ می گویند آن جا نه پس بنابراین للمسلمین عیدا نشد منتهی می گوییم هر بلدی برای خودش شما می گویید هر نصف کره ای برای خودش، استرالیا به درد اینجا نمی خورد، اینجا هم به درد استرالیا نمی خورد، آمریکا به درد اینجا نمی خورد و اینجا هم به درد آمریکا نمی خورد بنابراین هلالش باهم فرق دارد، این هم که نشد.

سه دسته روایات داریم که می گویند در این سه دسته هم اثری از افق و این ها نیست، اول مطلقات که همه جا رؤیت مورد توجه است بدون ذکر اتّفاق افق و بدون دخالت اختلاف افق مطلقا که می گوید رؤیت موضوع حکم است، باب 3 از ابواب احکام شهر رمضان روایات 8 و 6 و 13 و 12 و روایات دیگر هم هست حالا من برای نمونه چند موردش را عرض کنم که اینجا اصلا اختلاف افق و اتّفاق افق و این ها مطرح نیست، روایت 8 عن الصادق(ع) صم لرؤیة الهلال و افطر لرؤیته فإن شهد عندک شاهدان مرضیان بأنّهما رأیاهُ فاقضه[1] اگر دو شاهد شهادت بدهند که دیدند قضاء کن، هیچ ندارد که اگر افقش با شما یکی است.

روایت 9 فإن شهد اهل بلدٍ آخر اگر اهل یک شهر دیگری شهادت دادند که ما دیدیم فأقضه[2] قضاء کن، إذا رأیتم الهلال فأفطروا[3] رأیتم یعنی هر یکی یکی یا جامعه. روایت 4 الصوم للرّؤیة و الفطر للرؤیة[4] اما نمی گوید رؤیت است یعنی شما برای خودتان، روایت 12 لیس علی اهل القبلة الّا الرّؤیة و لیس علی المسلمین الّا الرؤیة[5] موضوع حکم مسلمان ها رؤیت است صرف الوجود و از این قبیل روایات متعدد است در این باب و ابواب دیگر، بنابراین می گویند اختلاف افق هیچ دخالتی ندارد.

ما عرض می کنیم اگر منظورتان این است که در روایت باید بگویند که إذا اتّفق الافق این بله نیامده است اما اگر به یک نفر گفتند که حُجّ إن استطعة وقتی مستطیع شدی برو مکه یعنی چه؟ یعنی اگر تو مستطیع شدی زید مکه برود یا هر کسی که مستطیع می شود خودش باید مکه برود بنابراین پس هر کسی هلال را می بیند خودش باید روزه بگیرد فقط در یک منطقه دیدن یک نفر به درد دیگران هم می خورد اما به طور کلی حکم و موضوع برای موضوعی است که پیش یک نفر ثابت شود همان طور که حُجّ إن استطعت نه ان استطعت ان استطاع غیرک اینجا هم صم إذا رأیت درست است ندارد اختلاف افق و اتحاد افق این ها را ندارد ولی وقتی این کلام را بر عرف القاء می کنیم می گوییم رؤیت یعنی تو رؤیت کن روزه را هم تو بگیرد نه تو رؤیت کن و روزه را کس دیگری بگیرد، اهل فلان جا که ندیده اند ما دیده باشیم به درد آن ها نمی خورد، ما دیدیم خودمان باید روزه بگیریم آن ها ندیده اند نباید بگیرند بنابراین این لازم نیست گفته شود وقتی یک حکم موضوعی را می گویند معنایش این است که من ثبت عنده الموضوع حکم هم برای آن هست، این ها یک دسته روایات است که مطلقات است.

یک دسته روایات دیگر داریم که می گوید ماه رمضان کم تر از بیست و نه روز نمی شود و در این هم مسأله اتفاق افق و اختلاف و این ها را ندارد، جواب بنده هم همین است که وقتی می گویند روزه بگیر یعنی برای کسی که رؤیت می کند نه اینکه رؤیت شما کنید و دیگری روزه بگیرد.

گروه سوم روایاتی که می گوید ماه رمضان مثل بقیه ماه ها هست گاهی کم می شود و گاهی زیاد می شود، گاهی بیست و نه روز می شود و گاهی سی روز می شود، خلاصه سه دسته روایت در باب روزه داریم آقایان می گویند در هیچ کدام از این سه دسته روایات ندارد اتفاق افق، اول مطلقات، دوم روایاتی که می گوید اگر بیست و نه روز کم تر شد باید قضاء کنی، سوم روایاتی که می گوید ماه رمضان مثل بقیه ماه ها گاهی کم می شود و گاهی زیاد می شود و گاهی بیست و نه روز است و گاهی سی روز است علی ای حال در کل روایات مربوط به صوم اتفاق افق نیامده است آقایان این را می گویند.

دلیل بنده هم این است که عرفی است، وقتی یک نفر می گویند که وقتی رؤیت می شود یا هر شرط دیگری در موضوع آوردند حکم هم برای همین است اگر گفتند حجّ ان استطعة معنایش این نیست که حجّ ان استطاع الزید یا شما مستطیع شدی امر بده مکه، اینجا هم همین است صم للرؤیة در تمام این چه مطلقات و چه مقیدات یعنی شما رؤیت کردی خودت هم باید روزه بگیری فقط قدر متیقّن اهل محله، یک خانه، یک شهر این ها یکی حساب می شوند در این نه فقط در اینجا در همه کارهای عمومی، عرض کردم در چیزهایی که احکام اجتماعی است صلح برای همه شهر است، جنگ برای همه شهر است، عید برای همه شهر است، چیزهای عمومی همین طور است اینجا هم همین طور است هیچ نمی گوید در یک خانه من دیدم رفیقم که ندید، آن طرف دیوار که ندید، این ها را یکی حساب می کنند اما این طور نیست که من ببینم و آن طرف دنیا روزه بگیرد آن ها را غیر حساب می کنند.

بنابراین جواب ما از این سه دسته روایات این است که لازم نیست در این روایات بگوید هم افق باشند، عرفاً خود این فهمیده می شود برای اینکه آن ها ربطی به ما ندارند، اهل یک منطقه که دیدند باید روزه بگیرند.



[1] وسائل باب3 احکام شهر رمضان روایت8

[2] وسائل باب3 احکام شهر رمضان روایت9

[3] وسائل باب3 احکام شهر رمضان روایت10

[4] وسائل باب3 احکام شهر رمضان روایت4

[5] وسائل باب3 احکام شهر رمضان روایت12

   یک‌شنبه 17 دی 1396




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما