صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 96-97

صوم جلسه بیست و چهار




بسمه تعالی

صحبت در قضاء روزه بود که بر غیر بالغ و غیر عاقل و غیر مسلم یعنی کافر قضاء واجب نیست، در بالغ اگر چنانچه تاریخ بلوغ معلوم است و معلوم است که این شخص قبل از طلوع فجر بالغ شده است یا قبل از طلوع فجر بالغ نشده بود آن جا که معلوم است حکمش واضح هست چون اگر بعد از طلوع فجر بالغ شود روزه بر این واجب نیست، روزه یک امر وحدانی است، بسیط است مثل اینکه یک جزئی را قادر باشد و بقیه اش را قادر نباشد نمی شود بگوییم حالا همان جزئی که قادر است بگیرد، به آن می گویند در عرف عوام روزه گنجشکی می گویند، اینکه به درد نمی خورد پس اگر بلوغ قبل از طلوع فجر بوده است این درست ولی اگر بلوغ بعد از طلوع فجر بوده است پس آن قسمت اول بالغ نبوده است پس روزه برایش نبوده پس قضاء هم ندارد.

حالا اگر تاریخ مجهول بود نمی داند بلوغ چه ساعتی بود یا طلوع چه ساعتی بوده، معروف است علامه حلی مسأله می گفته در مجلسی که مخدّرات هم بودند یک مرتبه ای ایشان گفتند الآن من بالغ شدم حالا بلوغ ساعتی بوده یا غیر ذلک نمی دانیم، علی ای حال گاهی دقیقه مشخص است برای افراد، قدیم ها رسم بود که پدرها تاریخ و همه جهات بلوغ را پشت قرآن می نوشتند برای اینکه روشن باشد، علی ای حال اگر تاریخ بلوغ مجهول بود و تاریخ طلوع هم مجهول بود اینجا حکمش چه می شود؟ قاعدتا یکی به برائت می توانیم تمسک کنیم و یکی استصحاب، دو استصحاب داریم، اصل عدم بلوغ قبل از طلوع و اصل عدم طلوع قبل از بلوغ دو استصحاب ها تعارض می کنند تساقط می کنند، از نظر تکلیفی به برائت رجوع می شود پس قضاء برایش واجب نیست این را آقایان معمول این گونه دارند.

منتهی یک مطلبی را آن روز عرض کردیم و آن اینکه دو استصحاب ها آیا هر دو جاری است، اثر روی تاریخ بلوغ است یا روی تاریخ طلوع هم هست؟ اگر هر دو استصحاب جاری باشد بنابراین تعارض و تساقط و برائت و اگر بلوغ اثر دارد نه طلوع، بلوغ معلوم باشد قبل از طلوع هست یا بعد از طلوع، طلوع قبل از بلوغ است یا این موضوع کلام نیست، به حسب ادله ما آن چیزی که موضوع حکم است تاریخ دقیق بلوغ است نه تاریخ طلوع، اگر بگوییم این آن را اثبات می کند و لازمه اش است اصل مثبِت می شود، یک مشکل دیگر هم در این استصحاب ها هست و آن این است که استصحاب اگر در عمود زمان باشد این مشکلی ندارد، قبل از آفتاب با وضوء بوده است و نمی داند بعد از آفتاب با وضوء هست یا خیر، ساعت و زمان مشخص ساعت هفت با وضوء بوده، هشت نمی داند با وضوء هست یا خیر این استصحاب جاری هست و بحثی در آن نیست.

اما به حسب عمود زمانی نه زمان، آیا اینجا هم استصحاب جاری است قبل از اینکه زید بیاید با وضوء بوده است نمی داند وقتی زید آمد وضوء باقی است یا باقی نیست، این در عمود زمان نیست، در عمود زمانی است یعنی آمدن زید که یک امر واقع در زمان است.

اینجا دو عقیده هست، یک عقیده این است که استصحاب ابقاءس ما کان و ادله دیگری که در باب استصحاب است مربوط به زمان است، بقاء، این راجع به زمان است اما اگر بخواهیم در مقایسه با حوادث زمانی استصحاب جاری کنیم آیا اینجا استصحاب جاری هست یا جاری نیست یک ادله این است که اینجا استصحاب جاری نیست، ادله استصحاب برای زمان است نه زمانی ولی یک عقیده دیگر این هست که در زمانی هم جاری است که عقیده ما هم همین است، در معلقات هم در جای جایش داریم که به هرحال بین زمان و زمانی از این نظر فرقی نمی کند، قبل از اینکه زید بیاید با وضوء بوده است نمی داند بعد که زید آمد با وضوء هست یا خیر لازم نیست حتما ساعت و زمان باشد، در زمانیات هم همین طور است.

حالا ببین بلوغ و طلوع از این نظر بنابراین فرقی نیست، اصل عدم بلوغ قبل از طلوع یا اصل عدم تحقق طلوع قبل از بلوغ هر دو زمانی هستند نه زمان، آن موردش به نظر ما مشکلی نیست، مشکل همان است این دو استصحاب ها آیا هر دو اثر دارند یا یکی از آن ها اثر دارد، اثر برای تاریخ بلوغ است یا تاریخ طلوع هم اثر دارد؟ این یک بحث دیگری است.

هذا کلّ درباره بلوغ هست، عقل هم همین طور، اگر چنانچه شخص موقع روز که وقت روزه هست مجنون بوده است حالا که عاقل شده است آیا قضاء کند آن روزه ای را که در زمان مجنونیت نمی توانسته بگیره یا اینکه نه، این چگونه هست؟ مجنون می دانیم تکلیف ندارد ادله رُفع القلم یکی مجنون است وقتی تکلیف ندارد بنابراین قضاء هم معنا ندارد، قضاء یا به امر جدید است یا به امر اول، اگر قضاء به امر اول است این آن موقع امر نداشته و مجنون است اگر به امر جدید است اینجا هم حدیث رفع هست و از این نظر مشکلی ندارد بنابراین همان طور که مرحوم سید در عبارت دارند ایشان ظاهرا توضیحی هم ندارد و کذا لا یجب القضاء علی المجنون ما فات ایّام الجنون.

یک بحثی در بحث مجنون است و آن این است که گاهی اوقات شخص جنونش عمدی می شود، این چطور است؟ یعنی یک دارو است می داند اگر بخورد دیوانه می شود، آیا اینجا هم ادله رفع، رُفع القلم عن المجنون حتی یفیق اینجا هم جاری است که در حقیقت عمدا خودش را مجنون کرده است، حالا گاهی می خورد که مجنون می شود گاهی نه به این صورت ولی می داند بخورد مجنون می شود نه اینکه می خورد که بشود ولی می داند که اگر بخورد می شود آیا این فرقی می کند، در همه این موارد قضاء ساقط است، روزه واجب نیست؟

واقعش این است که می شود گفت بالاخره الآن این مجنون است حالا که الآن این مجنون هست می شود بگوییم که تکلیف داشته باشد؟ نظیر این مسأله میّت، حالا اگر کسی عمدا خودش را کشت انتحاری، حالا بالاخره میّت است آن وقت احکام ارث برایش جاری نمی شود چون عمدی خودش را کشت؟ چنانکه در آن جا عمد دخالت ندارد بالاخره موضوع موت است این میّت است و لو اینکه خودش خودش را میّت کرده است، اینجا احکام قاعدتاً بار است مثل اینکه یک کسی مرد است عمدا خودش را زن کرد به خاطر اخلاق زنانگی که در خودش احساس کرده است رفته عمل جراحی کرده است و خودش را زن کرده است اشکال هم نمی کنیم موضوع را عوض کرده است اما بالاخره وقتی موضوع عوض شد بالاخره حکم برایش جاری است، حکم زن پیدا می کند یا برعکسش حکم مرد را پیدا می کند.

بنابراین قاعدتا نباید فرق کند، خیلی ها هم نظرشان بر این است که فرقی نمی کند ولی ما در معلقات عروه اشکال کردیم، در باب آدم خواب، غافل و ناسی و مسافر و این ها، این ها اولا که نص داریم در همه این ها بنابراین قضاء برایشان واجب است به علاوه آن تکلیف اولیه هم شامل این ها می شود روی مکتبی که خطابات قانونیه را قبلا ها هم مکرر صحبت شده است اگر قبول کردیم خطابات قانونیه ممکن است این فرد را نگیرد اما اگر ملاکش هست خطاب خود خطاب را هم می گیرد یک شخصی که درحالی سخنرانی بالای منبر هست ممکن است بعضی ها پای منبرش خواب باشند اما آن خطاب به طور کلی که اصدار می کند شامل همه می شود به این خطابات قانونیه می گویند، البته محل بحث است در اصول در محل خودش و یک وقت هم بحث کردیم که بالاخره ثبوتا این آدم خواب را تکلیف می گیرد یا خیر، چطور به آن خطاب می شود؟ به خواب که نمی شود حرف زد، به آدم ناسی، غافل که نمی شود خطاب کرد تا بگوییم ایّها النائم بیدار می شود موضوع به آن دیگر معنا ندارد، علی ای حال آن بحث خطابات قانونی یک مصاحبه هایی هم شد و انجام شد و منتشر شد سابقا در آن جا اشکال کردیم که مشکل را حل می کند ولی در مقایسه باز بهترین نظریه همین است.

خلاصه در مجنون بالاخره قضاء ندارد چون اصل تکلیف روزه هم نداشته، مرحوم سید هم همان طور که در عبارت گفتیم یک تعبیری دارد که از آن اطلاق هم فهمیده می شود دارد که من غیر فرق بین ما کان منها تعالی أو من فعله حراماً أو جوازاً این را ما ظاهرا در معلقات داریم، فرق نمی کند در ایام جنون دیگر قضاء برایش واجب نیست یعنی آن روزه برایش واجب نیست فرق نمی کند منشأ جنون خدا باشد یا کار خودش باشد، کار خودش هم حراما باشد یعنی این را خورد که مجنون شود یا جوازاً باشد مثل اینکه فکر نمی کرد که این گونه شود خورد و این طور شد، علی ای حال مجنون قضاء ندارد، ملاک ندارد، روایاتی که ما در باب عقل داریم بک اُعاقب و بک اُصیب ملاک مجازات عقل است، جنون ملاک مجازات ندارد، در این جهت مشکلی از این نظر نیست.

البته ما در معلقات از مرحوم ابن جنید نقل کردیم که اگر خودش باعث جنون شده است به طور حرامی بوده است این قضاء دارد، مرحوم آقای بروجردی، مرحوم آقای میلانی، مرحوم آقای آقا سید احمد خونساری این ها دارند اگر لازم نیست حتی عمد هم باشد به این معنا می داند که اگر بخورد مجنون می شود اینجا می گویند قضاء دارد ما هم این نظریه را در معلقات پذیرفتیم، به هرحال در اینکه مجنون قضاء ندارد تقریباً علی الاجمالش اتّفاقی است منتهی مواردش گاهی از اوقات در این مورد به خصوص که نحو حرمت بوده است یا می داند اگر بخورد چنین می شود و التفات به این دارد اینجا قضاء دارد.

مطلب بعدی در مورد اغماء است، بیهوشی، یک وقت است که قبل از اینکه بیهوش شود نیت داشت که روزه بگیرد قبل از اینکه بیهوش شود، یک وقت است که اصلا نیت روزه هم نداشت از قبل از طلوع فجر به حالت اغماء درآمد بعد از غروب افاقه پیدا کرد آیا این قضاء دارد؟ مرحوم سید در عروه می گوید لا یجب علی المغمی علیه سواءٌ نوی الصوم قبل الاغماء أو لا می خواهد قبل از اغماء نیست صوم داشته باشد یا نداشته باشد مغمی علیه قضاء ندارد، چرا؟ اطلاق دلیل، مغمی علیه روایات متعدد داریم هم در نماز و هم در روزه، اطلاق دلیل داریم که حالا می بینیم.

یکی هم اینکه بالاخره شرط تکلیف هوشیاری است، آیا من باید موضوع را حفظ کنم مثل همان قضیه زن و مرد می شود، حالا یک کسی اگر می خوابد به این زودی ها بیدار نمی شود حالا پیش از طلوع فجر بخوابد فردا بعد از غروب بیدار شود شما اینجا چه می گویید، آن جاها معمولا گفته می شود ملاکش هست، ملاک روزه محفوظ است ولی در اینجا که اغماء هست این را چه بگوییم؟

در اغماء مسائل متنوع است یکی از آن ها درباره اجازات امور حسبی و غیر ذلک هست حالا اگر کسی بیهوش شد به طبعه به من الله تبارک و تعالی یا اینکه خودش رفت بیمارستان برای عمل جراحی و بیهوشش کردند با التفات خودش و با عمد خودش است، آیا کل اجازاتی که به افراد داده است باطل می شود؟ چون از حالت طبیعی درآمد هاست و به حالت اغماء درآمده است لذا بعضی ها شبهه می کنند بعد که به هوش آمدند لا اقل یک کلمه می گویند که کل اجازاتی که قبلا داده بودم مجددا امضاء کردم این از باب احتیاط، می خواهند بگویند که اراده نیست، هوشیاری نیست، قصد نیست بنابراین اجازات قبلی باطل است.

البته جای شبهه هست و آن اینکه اغماء بالقوّه که هوش و ادراک و این ها را دارد، اگر می گویید بالفعل ندارد آدم خواب هم ندارد، آدم خواب هم بالفعل ادراک و هوش ندارد، بالقوه هم خواب دارد و هم مغمی علیه دارد، بعضی بزرگان در یک جلسه ای که یک وقت بودیم می گفتند عرفا، گفتیم عرف دخالت ندارد بحث در این است که واقعا ادراک و هوش دارد یا ندارد اینجا بحث عرف مطرح نیست بنابراین مغمی علیه به نظر می رسد که غیر از روایاتی که ما داریم و می بینیم از نظر بررسی ملاکات و اینکه بناء عقلائی آن را با خواب فرقی نمی گذارند، یک قدری عمیق تر است، حالا اگر کسی خوابش خیلی عمیق است که با سر و صدای بلندگوی بیخ گوشش هم بیدار نمی شود باید بگوییم آن جا هم کارهایش باطل می شود؟ این نیست.

مرحوم علامه حلی دو دلیل آورده بود یکی غرض همین است مغمی علیه هوش و حواس استعداد ندارد پس ملاک دلیل شاملش نمی شود بلکه این یک نوع مرض است پس مصداق مریض است، مصداق مریض که شد آیه قرآن که می گوید من کان مریضا أو علی سفر فعدّةٌ من ایّام اُخر باید قضاء کند، این یک مریض است، این یک دلیل است که ایشان آورده است و یکی هم گفته است ادله قضاء نماز که اگر نمازش بیهوش بود و نخواند قضاء دارد، اتّفاقاً در خود نماز هم بعضی روایات هست که قضاء ندارد، حالا از علامه نقل است به این دو جهت که هم مصداق مریض است پس به نص آیه کریمه قرآن اینجا باید قضاء کند و هم روایاتی که در باب قضاء نماز است بگوییم فرقی بین نماز و روزه نیست اما اولا نمی شود به عنوان مریض حسابش کرد، آدم بیهوش را مریض نمی گویند، حالا که بیهوش می کنند برای رفع مرض درست نقطه مقابل مریض است به این مریض نمی گویند، عنواناً حداقل در عرف بیهوش است نمی گویند مریض، حتی آلزایمر را مریض می گویند، حواس پرتی دارد اما کسی که بیهوش شده است مثل اینکه خواب شدیدی دارد و یک نفری که خواب عمیق رفته است و به این زودی ها بیدار نمی شود این را نمی توانیم بگوییم که مریض است و اطلاق عرفی به آن نمی شود، فرمایش علامه از این نظر مشکل به نظر می رسد.

در باب 24 از ابواب من یصحّ منه الصوم چند روایت هست هم مسأله روزه و هم نماز را دارد، باب 24 روایت 1 کلینی عن سعد بن عبدالله عن ایوب بن نوح قال کتبت الی عن ابی الحسن الثالث در سهل مسأله ای هست که مکرر صحبت شده است، به نظر می رسد که ثقه هست و مشکلی ندارد و بیشتر اتّهام غلو درباره اش شده است، باب 24 ابواب من یصح منه الصوم این اصلا صحیحه هست اسأله عن المغمی علیه یوماً أو اکثر می گوید از امام پرسیدم ابوالحسن ثالث امام هادی، ابوالحسن الثالث حسب واقع معنایش امام هادی نیست اما اصطلاحا امام هادی گفته می شود و الّا حضرت امیر ابوالحسن است، امام سجاد ابوالحسن است، امام هفتم ابوالحسن است، امام رضا هم ابوالحسن است و امام هادی هم ابوالحسن است که می شود پنجم ولی از نظر اصطلاح روایی بیشتر ثالث که گفته می شود امام هادی است أسأله عن المغمی علیه یوماً أو اکثر یک کسی بیهوش شده است یک روز کامل یا بیشتر هل یقضی ما فات آیا قضاء کند فکتب علیه السلام لا یقضی الصوم و لا یقضی الصلاة[1].

چطور علامه فرموده که از ادله قضاء در نماز، این تصریح دارد که قضاء نمی کند، بس کار زیاد بوده است، چند نفر در بزرگان کارشان بسیار زیاد بوده است و به همین نسبت اشتباهات هم ممکن است زیاد باشد، شیخ طوسی(رضوان الله علیه) مرحوم آقای بروجردی یک وقتی فرمود که اگر تألیفات شیخ را به حسب دقایق عمرش تقسیم کنیم شاید پنج دقیقه هم به این مسأله رسیده باشد، یک وقتی کسی هم در مکاشفات می خواست از طریق احضار روح با شیخ طوسی تماس بگیرد گفتند سرش شلوغ است و وقت ندارد، با شیخ کشّی تماس گرفت، با خیلی ها تماس گرفت و با شیخ طوسی نتوانست گفتند کارش خیلی زیاد است، معلوم شد آنجا هم مشغول هستند.

در روایت 2 کتبت الیه و أنا بالمدینة أسأله عن المغمی علیه یوما أو اکثر این در خصوص روزه هست هل یقضی ما فات فکتب علیه السلام لا یقضی الصوم[2] قضاء ندارد.

در روایت سوم و ششم لا یقضی الصوم و لا الصلاة، بنابراین مغمی علیه به حسب این روایات قضاء ندارد نه در نماز و نه در روزه البته اگر تمام وقت، در روزه که و لو تمام وقت هم نباشد بالاخره موضوع نیست ولی قدر متیقّن آنجایی که تمام وقت است، در صلاة تمام وقت.

از بعضی روایات استفاده می شود مغمی علیه فرق می کند، یک مغمی علیه هست که بدون دخالت خودش به حالت اغماء درآمده است، این قضاء ندارد و خودش دخالت نداشته است یک کسی است که با دخالت خودش به حالت اغماء درآمده است حالا عمداً یا التفات به اینکه اگر این چیز را بخوری به این حالت در می آید فرقی نمی کند، روایت سوم و روایت ششم این را دارد.

روایت سوم صحیحه عبدالله بن سنان عن الصادق(ع) کلّ ما غلب الله علیه فلیس علی صاحبه شیء[3] هرچه را که خدا این کار را کرده است غلب الله علیه یعنی غالب به این شده است یعنی به اراده خدا انجام شده است صاحب این حکمی ندارد علی الاطلاق یعنی قضاء ندارد.

در روایت 6 خیلی صریح تر از ابی الحسن ثالث امام هادی عن هذه المسأله یعنی مسأله مغمی علیه قال لا یقضی الصوم و لا الصلاة نه روزه قضاء دارد و نه نماز بعد این طور فرمود کلّ ما غلب الله علیه فالله اولی بالعذر[4] هرچه را که خدا پیش آورده است خدا عذر پذیرتر است یعنی حکمی ندارد و قضائی ندارد بنابراین از این نظری که علامه فرمود یکی اینکه بگوییم این مریض است پس آیه می گوید باید قضاء کند یکی هم روایات این را مقایسه به نماز و بگوییم در نماز که قضاء دارد پس این هم قضاء دارد، نه اطلاقا در نماز هم قضاء ندارد.

در همین باب یکی دو روایت هست یک قدری مشکل به نظر می آید، روایت چهارم از این باب باسناد شیخ عن ابراهیم بن هاشم عن غیر واحد عن منصور بن حازم به خاطر غیر واحد البته ارسال دارد اما معمولا وقتی غیر واحد می گویند منظور غیر واحد من اصحابنا، دیگر بسته به وثوق است که کسی پیدا کند عن الصادق(ع) عن المغمی علیه شهراً أو اربعین لیلة یک ماه تمام به حالت اغماء بوده است یا چهل شب به حالت اغماء بوده است فقال إن شئتُ یا إن شئتَ أخبرتُک بما آمر به نفسی و وُلدی اگر بخواهم یا اگر می خواهی خبرت می دهم به آن چه را که من خودم طبق او عمل می کنم بچه هایم هم طبق او عمل می کنند أن تقضی کلّما فاتک[5] هرچه از تو فوت شده است قضاء کن این درست نقطه مقابل آن روایات دیگر است.

در روایت 5 این گونه دارد باسناد شیخ عن حفص بن بُختری عن الصادق(ع) قال یقضی المغمی علیه ما فات[6] مغمی علیه قضاء می کند آن چه را که از دستش رفته است، روایت اول حالت ارسال داشت که عرض کردیم، روایت دوم هم بعضی از جمله مرحوم آقای خوئی(ره) می گویند سند شیخ به حفص بن بختری فیه اشکال، تعجب کردم، جامع الروات رسماً در بیان مشیخه شیخ آنجا درد که سند شیخ به حفص بن بختری صحیح هست و ایشان را به نقل از علامه می کند البته در خلاصه، حالا احتمالا مرحوم آقای خوئی خلاصه در اختیارم نیست ببینم چه کسانی را نام برده است، مرحوم آقای خوئی احتمالا به یکایک آن ها اشکال دارد و الّا جامع الروات می گوید سند شیخ به حفص بن بختری به حسب آن چه که در خلاصه علامه آمده است صحیح هست، حالا به هرحال هر دوی آن مورد اعراض است، کسی قبول نمی کند، عمل بر همان هست بنابراین قضاء ندارد.

حالا کل ما غلب الله علیه در آن دو روایت را چه کار کنیم، آیا واقعا تفصیل قائل شویم که بین کسی که خودش خودش را مغمی علیه کرده است یا اینکه خدا او را مغمی علیه کرده است یا اینکه بگوییم این حکمت است، حکمت است نه علت، برای اینکه نوع اغماء ها بی اختیار است، کمتر می شود کسی عمدا خودش را بی هوش کند، حالا یک نفر طلبکارهای زیادی دارد ممکن است یک وقتی این کار را انجام دهد ولی معمولا کسی این کار را نمی کند، ممکن است در حالت بیهوشی کم کم بماند و از بین برود، هم اکنون بعضی مریض هایی داریم که التماس دعا هم کردند و بدون لزوم بردند در اتاق عمل به حالت بیهوشی رفت و الآن هم حدود یک هفته است در حالت کما به سر می برد و دائم تقضاء به دعا می کنند، علی ای حال این حکمت است نه اینکه حتما هم این گونه باشد، نوعا هم غلب الله است، کمتر می شود خود شخص این کار را انجام دهد بنابراین مهم اصل حکم است فرمود لا یقضی الصوم و لا الصلاة اصلا قضاء ندارد، در ابواب دیگر هم داریم، در باب سوم از ابواب قضاء نماز آنجا هم دارد که قضاء ندارد، روایت 18 از باب 3 نماز، بنابراین این مطلب مشکلی ندارد و معطل نمی شویم.

عنوان مورد بعدی این است که اگر کسی کافر بوده است حالا مسلمان شده است این هم از مواردی است که قضاء ندارد.



[1] وسائل باب24 من یصح منه الصوم روایت1

[2] وسائل باب24 من یصح منه الصوم روایت2

[3] وسائل باب24 من یصح منه الصوم روایت3

[4] وسائل باب24 من یصح منه الصوم روایت6

[5] وسائل باب24 من یصح منه الصوم روایت4

[6] وسائل باب24 من یصح منه الصوم روایت5

   دوشنبه 30 بهمن 1396




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما