بسمه تعالی
صوم فرموده اند
اقسامی دارد وجوب و ندب و حرمت و کراهت، واجبش ماه رمضان و نذر و عهد و یمین و
کفّاره و یا قراداد اجاره و مانند آن، کراهتش مربوط به بعضی موارد خاصّه هست که
صحبت می شود، مستحبش هم موارد بسیار زیاد اول روزه به طور مطلق، این روایت معروفی
که از پیغمبر اکرم(ص) هست در باب اول
صوم مندوب روایت 15 پیغمبر از خداوند نقل می کند الصوم لی و أنا أجزی به اُجازی به اُجزی به تعبیرات مختلفی
که شده است این نشان دهنده این است که صوم به حد ذاته عبادت است لازم نیست صوم
معیّنی، روز معیّن، علّت معیّن این ها را نمی خواهد، طبع روزه این بسیار مطلوب است
و مورد عنایت است.
إنّ صلاتی و نُسکی
و محیای و مماتی للله ربّ العالمین توبی به حال کسانی که همه وجودشان للله باشد،
إنّ صلاتی و نسکی همه اعمال و شاید خصوص قربانی منظور باشد فصلّی لربّک وانحر و
محیای همه زندگی ام، چه کسی می تواند چنین ادعا کند جز پیغمبر و کسی مثل ابراهیم
خلیل، مماتی مرگ من، زندگی من، حالا زندگی را با تعارف می توانیم بگوییم گاهی که
حواسمان جمع باشد می گوییم للله ولی مرگ هم برای خدا این یعنی چه، قاعدتا به این
جهت که موت انتقال از یک عالم به عالم دیگر است و بنابراین حرکت است، حرکت گاهی
حرکت در حیات طبیعی است گاهی در ممات که خود آن یک حیات برتر است الناس نیام مردم
در این دنیا خواب هستند اذا ماتُ تبعوا وقتی می میرند تازه بیدار می شوند، یک حرکت
دیگری دارد.
حالا به هرحال
ایشان مستحبّات خاصّه ای را هم عنوان کردند در عروه خیلی از آقایان رسمشان بر این
هست در حواشی الشروع بر عروه مستحبات را رها می کنند و وارد نمی شوند و این باعث
شده است که نوعاً ما خیلی از مستحبات را غافل هستیم و عوام بیش از ما مستحبات را
بلد هستند، نماز اول ماه را نوع عوام شاید بلد باشند که چه بسا طلبه ها بلد نیستند
و نمی دانند و از این قبیل لذا اگر مایل هستید که فقط بحث های علمی را بحث کنیم و مستحبات را رها کنیم و سراغ
مسائل دیگر برویم، اگر خیر که یکی دو روزی در این مستحبات معطل شویم.
این الصوم لی و
أنا اُجازی به اولا جزاء و یجزی خودش متعدّی است جزاه الله معروف شده است حدیثی می
خوانند الصوم لی و أنا اُجزی به من در لغت اصلا اُجزی پیدا نکردم، أجزا یجزی به یک
معنای دیگری است، به معنای به نیابت از دیگری کاری انجام دادن است، پاداش همان
جزا، جزا یجزی و متعدی است خودش آن وقت الصوم لی و أنا أجزی به یعنی من پاداش می
دهم بعضی گفته اند به صیغه ماضی مجهول هم می شود خواند آن وقت بعد اُجزی نوشته اند،
أنا أجزی به یعنی من پاداش می دهم روزه دار را به وسیله روزه اما اُجزی یا اُجزاء
یا بعضی گفته اند ماضی مجهول، ماضی مجهول یعنی چه، بعضی نُسخ اُجازی دارند، اُجازی
باب مفاعله رفته است جزا یجزی، آن چیزی که در روایت دارد جزاء دارد یعنی و أجزی هم
دارد نه اُجازی دارد و نه ماضی مجهول دارد و نه چیزی، باب اول صوم مندوب روایت 15 حالا هرچه، به هرحال آن چیزی که ما می فهمیم
الصوم لی و أنا أجزی به پاداش می دهم یا أنا اُجزاء به من خودم پاداش او هستم،
اُجزاء به یعنی من جزاء داده می شوم به این کار یعنی من خودم آن وقت البته ماضی
مجهول نیست مضارع هم هست و أنا اُجزاء به من پاداش داده می شوم به این یعنی من
خودم پاداش این روزه هستم که معنایش این است روزه می گیرد و غذا و آشامیدن و
خوردنی را کنار می گذارد و در مقابل خدا را می گیرد من پاداش او هستم.
حالا به هرحال
این حدیث قدسی است در آن روایت 15 باب اول از پیغمبر نقل می کند و پیغمبر هم می
گوید قال الله اختصاص به صوم معیّن هم ندارد، هر روزه ای، در بعضی روایات هم دارد
الصوم جُنّة و من النار در روایات اینکه زیاد روی نار تأکید می شود این است که
دائما ما برای خودمان آتش تهیه می کنیم از غیبت ها، اتهام ها، توهین ها و انواع
معاصی، دائما ما نیاز به یک سپری داریم، الصوم جُنّة من النار، برائتٌ من النار.
حالا مهم ترین
روزه روزه ماه رمضان است به خاطر اینکه رمضان خودش مهم است، روزه مهم در زمان
رمضان و رمضان مهم، در بعضی روایات دارد که تمام کتاب های آسمانی در رمضان نازل
شده است، تورات در روز ششم ماه رمضان، انجیل در دوازدهم ماه رمضان، زبور در هجدهم
ماه رمضان، قرآن در شب قدر، اینکه قرآن در شب قدر است که صریح قرآن هم هست ولی یک
روایت در باب 18 احکام شهر رمضان دارد نزل القرآن فی اول لیلة من شهر رمضان
در شب اول ماه رمضان قران نازل شده است و حیناً فأستَقبل شهرَ بالقرآن یا فأستُقبل
شهرُ بالقرآن در حقیقت قرآن
به استقبال ماه رمضان رفته است، این تعبیر خیلی مهم است.
جمع بین این دو
روایت چگونه کنیم، آن روایت گفت قرآن در شب قدر است این می گوید قرآن در شب اول
ماه رمضان است، یک توجیه اینکه قرآن هنگامی که نازل شده دو نزول دارد نزول دفعی و
نزول تدریجی، آن که به این نمی خورد گرچه بعضی ها گفته اند که جمع به روایت این
برای اینکه آن نزول تدریجی بیست و سه سال است نه برای شب اول و شب قدر و این ها به
علاوه نزول دفعی اش اولین نزول در مبعث است، احتمالا قاعده اش این است وقتی می
خواهند به یک نفر مأموریت بدهند اول به طور اجمال و یک جا و دفعی به آن می گویند
مثلا به استاندار می گویند تو را می خواهیم بفرستیم در استان قم بدان شرایط استان
قم این است بیوت تصمیم گیرنده متعدد هستند و هرجایی می روی باید یک جوری کار کنی و
نظائر این ها یعنی اجمالا به استاندار می فهمانند که بدان چنین جایی می روی پس
نزول دفعی قاعدتا همان اول کار باشد که همان مبعث می شود، قاعدتا باید این گونه
باشد یا اینکه بگویید در مبعث یک چیز خیلی مجمل تری بوده یا اینکه فقط مقدمه بوده
و فقط همین اقرأ می خواهند تکانش بدهند، آماده اش کنند و تحرکش بدهند دارد که
جبرئیل آمد بازوی پیغمبر را گرفت و حرکتش داد و گفت اقرأ پیغمبر گفت بلد نیستم چه
بخوانم، دوباره حرکتش داد و شروع کرد و پیغمبر هم شروع کرد با او، بعضی گفته اند
که یک جا آمده است این هم در سنی ها و هم در شیعه ها هست که قرآن یک جا اول که
نازل شده است آمده در آسمان دنیا بعد از آسمان دنیا تدریجاً بیست و سه سال پایین
آمده یا اینکه شب قدر بعد آمده پایین، آسمان دنیا یعنی کرات کره مریخ، کره خورشید،
کره عطارد و زحل و این موارد دیگری که می دانید، قرآن را در سنگ های آن جا گذاشتند
این معنا ندارد هم شیعه ها این گونه توجیه کردند و هم سنی ها مگر اینکه منظور از
آسمان دنیا این کره نباشد سماء فکر، سماء ادارک، سماء نزدیک به درک که بعید نیست
این به نزول نمی خورد، نزولی که ما در قرآن می گوییم یعنی تنزل پیدا کرده است از
آن حقیقت، حقیقت قرآن قابل لمس و درک برای نوع بشریت نیست، در قیامت هم وقتی قرآن
ظاهر می شود به حدی در قیامت تلألو پیدا می شود همه دلها متوجه به او و چشم ها
ناظر به قرآن هرکسی می گوید این از ما هست، صف انبیاء رد می شود، صف شهدا رد می
شود از همه این ها جلو تر هست، به هرحال آن حقیقت را هرکسی نمی تواند در دنیا
ببیند لذا قرآن هم نزول می گوید یعنی پایین آمده است، بعضی جاهای قرآن چندین نزول
دارد مثلا سوره نور نزول یک جایی به جایش نمی رسد، در همان آیات اول نزول دارد بعد
شما تا برسی به آیه نور چند مرتبه کلمه نزول مطرح شده است یعنی دائم پایین آمد و
دائماً درجه را پایین آوردند مثل اینکه یک درسی را کسی نمی فهمد و ناچارند سطحش را
پایین بیاورند تا بلکه یک چیزی بفهمد قرآن یک چنین نزول دارد، نزول دفعی و تدریجی
اش هم به این تناسب هست، اول حقیقت علی الاجمال بر قلب پیغمبر نازل شده است بعد به
تناسب نیاز حکومت پیغمبر و یا مسلمین در طول تاریخ تدریجا نزول پیدا کرده است علی
ای حال اینکه اول ماه رمضان نازل شده است با آن که در شب قدر نازل شده است باید یک
طوری جمع شود، البته سند این شب اول آن طور که دیدم سند خوبی نبود.
در ماه رمضان
گفته شده است ابواب بهشت باز می شود و شیاطین مغلّب می شود این روایت معروف است
یعنی وقتی شخصی روزه می گیرد خواه نا خواه به همین مقدار که خود را از شراب و طعام
نگهداری کرده و حفظ کرده است به همین
مقدار نورانیتی به او داده می شود آن نورانیت باعث می شود شیطان نتواند بر او غلبه
کند اصل وجود شیطان خیر است برای اینکه اگر شیطان نباشد انسان وسیله تکامل پیدا
نمی کند، یک راه تکامل انسان وجود شیطان است، درگیری می شود لولا التضاد ما صحّ
دوام الفیض همین درگیری و تضاد است باعث تداوم فیض الهی است إنّ للله عزّ و جل فی
کلّ لیلةٍ من شهر رمضان عتقی و تُلقی در هر شبی کسانی از جهنم آزاد می شوند در ماه
های دیگر جهنم را بر خود خریده اند در ماه رمضان تدریجا آزاد می شوند الّا آن کسی
که بر مُسکر افطار کند این به هیچ وجه آزاد نمی شود و گرفتار جهنم است، شب قدر در
ماه رمضان از همه شب ها مهم تر که این همه امنیت در قرآن و روایات درباره او وارد
شده است.
درباره شب قدر
تعبیرات مهمی دارد، قرآن در شب قدر است، امام هم کارها در شب قدر به او عرضه می
شود پس در حقیقت یک مثلثی است رمضان، قرآن، امام، تنزّل الملائکة والروح کجا می
آیند ملائکه و روح؟ پیش امام می آیند، امام باید باشد برای اینکه همه مقدرّات از
طریق امام هست، مقادیر امور رب تحبط فی بیوتکم در زیارت مطلقه آقا ابی عبدالله
الحسین حتما خواندید، در بعضی از این زیارت نامه ها خیلی چیزهای مهمی است مقادیر
امور رب خیلی تعبیر بالایی است تمام مقدّرات الهی تحبط الیکم و تسطر من بیوتکم همه
مقدرات می آیند منزل شما اهل بیت و از طرف بیت شما دستورش صادر می شود، حجّت امام
است لولا الحجّة لساخت الارض بأهلها اگر این امام نباشد زمین اهلش را فرو می برد
یعنی دیگر هدقی در خلقت انسان نیست، هدف در خلقت انسان وصل به خدا بود این وصل
درجه اعلایی که خدا می خواهد فقط در چهارده معصوم است لذا همیشه یکی از چهارده معصوم و قبلش هم انبیاء، حُجج باید حتما در
دنیا باشند لذا در روایت دارد آخر من یوت الامام آخر کسی که از انسان ها می میرد
امام است برای اینکه بعد از او تمام می شود، هیچ وقت زمین بدون حجّت نمی ماند پس
آخرین کس امام است، خلاصه رمضان و قرآن و امام یک چنین مثلثی است.
یک بحثی هست که
آیا ماه رمضان که شب قدر در آن است شب قدر یک شب است یا متعدد است، در کل دنیا یک
شب است یا در هر نقطه یک لیلة القدر است هم مکاناً متعدد است و هم زماناً متعدد
است، روایات در این جهت یک قدری به اختلاف هست علی ای حال می شود گفت که علی
الاجمال در قضیه ثبوت ماه یک بحثی در این جهت داشتیم در آن جا صحبت شد و آقایان
استناد کرده بودند که شب قدر یک شب است بنابراین ماه را در یک جایی که دیدند برای
همه جا شب قدر است این را جواب دادیم و صحبت شد.
این ماه رمضان
است که خیلی مهم است ولی روزه های دیگری هم هست که به سبب مخصوص و اوقات مخصوص ذکر
شده است از همه مهم تر سه روز روزه در هر ماه بسیار تأکید شده است معادل روزه کل
زمانه هست کل روزگار، کینه ها را از دل بیرون می برد، وسوسه و غضب های بی جا را
بیرون می برد، افضل این سه روز هم این است که اول پنج شنبه و آخر پنج شنبه و اول
چهار شنبه دهه دوم این بهترین نوعش هست که روایات هم دارد ولی اصل سه روز بسیار مهم
است، دارد اگر کسی نتوانست این سه روز روزه را انجام دهد عین اینکه ماه رمضان را
انجام نمی دهد چکار می کند؟ مدٌّ من الطعام می دهد و به جای این سه روز هم مد من
الطعام بدهد لکلّ یومٍ از این سه روز که روزه نگرفته است یک مُدّی از طعام بدهد
مانند ماه رمضان یعنی این قدر مهم است لذا بعضی ها تعبیرشان درباره این سه روز این
است که مستحبٌّ قریبٌ من الوجوب.
از بعضی روایات
استفاده می شود و تقریبا این معنا متعدد هم هست که سه روز روزه مساوی است با یک
ماه روزه بنابراین این گونه اهمیت دارد، عمار روایتی از پیغمبر نقل می کند سألته
عن الرجل تکون علیه من الثلاثة ایّام شهر می گوید یک کسی که سه روز ماه به عهده اش
است این سه روز را هل یصلح لأن یُأخّرها أو یصومها فی آخر الشهر درست است که این
را تأخیر بیندازد یعنی بگذارد ماه دیگر انجام دهد یا اینکه آخر همین ماه انجام دهد
البته راجع به روایات عمار صحبت کردیم ولی به حسب ظاهر که معنایش این باشد آن سه
روز وقت معیّن را انجام نداده است حالا هم آخرهای همین ماه سه روز پشت سرهم بگیرد
یا بگذارد ماه بعد، حضرت فرمود اشکال ندارد قلت یصومها متوالیةً أو یُفرّق تفریق
کند یا توالی حضرت فرمود ما اُحبُّ دوست ندارم این گونه شود، ما اُحبّ به چه چیزی
می خورد؟ به اینکه اصلا تأخیر خوب نبوده؟ بعد دارد إن شاء متوالیة و إن شاء فرّق
پس ما اُحبّ یعنی تأخیری که بر خلاف آن قاعده انجام شود و بخواهد بگذارد ماه دیگر
کانّ آن را دوست ندارد.
غیر از آن سه روز
که در ماه مستحب مؤکّد هم هست ایام البیض به خصوص مؤکّد است در ایّام البیض هم اختلاف شده است که منظور از
ایّام البیض چیست؟ سیزدهم چهاردهم پانزدهم مشهور این طور گفته اند، علی الاصح
مرحوم سید در عروه این طور می داند بیشتر نظر مشهور این بوده و علامه هم در تذکره
همین طور دارد، گفته شده است که توبه آدم در ایّام البیض قبول شده است، ابن ابی
عقیل گفته است که ایّام البیض همان سه روز در ماهی است که خواندیم یعنی پنج شنبه
دهه اول، چهار شنبه دهه دوم و پنج شنبه دهه سوم ولی معمولا این را رد کردند، ایّام
البیض، بیض یعنی نورانی و نورانی برای همان سیزده و چهارده و پانزده هست که ماه در
تلألو کامل است به بدر است و الّا بگوییم پنج شنبه اول ماه در محاق است آن جا بیض
معنا ندارد پس ایّام بیض همان سیزده و چهارده و پانزده هست.
یکی از روزه های
مستحب روز ولادت پیغمبر اکرم هست که 17 ربیع الاول است، از مرحوم شیخ کلینی نقل است در
کافی راجع به پیغمبر آن جا دارد که دوازدهم ربیع الاول یعنی مانند نظریه اهل تسنّن
حالا این تقیّه بوده یا هرچیزی بوده این گونه فرموده است ولی مشهور این است که
هفدهم، یکی از روزه های مستحب روزه روز غدیر است که 18 ذی الحجّه خیلی تأکید شده است، در صوم و یوم
غدیر خم کفّارة ستّین سنة شصت سال خراب کاری کرده است با روزه درست می شود،
احتمالا با توبه، روز مبعث 27 رجب، روز دحو الارض، دحو الارض در روایات متعددی
آمده است دقیق چه روزی باشد ولی گفته شده است روز 25 ذی القعدة روزی است که زمین شاید این گونه باشد
که از کرات دیگر جدا شده است و جدا که شده اول توده مایعی بوده و بعد کم کم سفت
شده اول جایی که سفت شده است و می شود پا روی آن گذاشت و فرو نرویم در منطقه مکّه در
مسجد الحرام در کعبه بوده، دحو الارض یعنی روزی که زمین نشر و نما پیدا کرده زمین،
از زیر کعبه کم کم آمده که گسترش پیدا کند 25 ذی القعده بوده در حقیقت اولین جایی که برای
بشر درست کردند آن جا بوده است، إنّ اول بیتٍ وُضع للنّاس لَلّذی ببکّة مبارکا، این
را هم دارد که ثواب شصت ماه روزه، دحو الارض طبق روایت داریم من صام ذلک الیوم کتب
الله له صیام ستّین شهراً، یک روز روزه ثواب شصت ماه می دهد، کرامت خیلی عجیب است.
روز عرفه اگر از
دعا ناتوان نشود روزه اش خیلی استحباب دارد اما اگر ضعف پیدا می کند و نمی تواند
دعا مهم تر است، روز مباهله که معروف این است که 24 ذی الحجّة اما روایت محکمی راجع به استحباب
روزه اش پیدا نکردیم علی ای حال آن هم گفته شده است که مستحب است.
در هر پنج شنبه و
جمعه دوتا باهم یا فقط جمعه، پنج شنبه روز عرض اعمال است، کار کنید در مسیر خدا
اعمال شما را خدا می بیند و پیغمبر می بیند و مؤمنین هم می بینند منظور المؤمنون
یعنی چهارده معصوم، خیلی عجیب است یا ایها الذین آمنوا چه معنا می کنید ای مؤمنین،
مؤمنین یعین اهل بیت؟ اینجا مسلّم است که این آیه برای اهل بیت است قل إعملوا
فسیرالله عملکم و رسوله و المؤمنون مؤمنینی که ناظر اعمال ما هستند اهل بیت هستند
که می بینند، در نقل هم دارد که در هر دوشنبه و پنج شنبه اعمال ما را نشان امام
زمان می دهند آن وقت پس بنابراین معلوم می شود ایمان درجات لایتنهی دارد آن درجه
بالایش ایمان پیغمر و آل، مردم دیگر ایمانشان درجات دارد، یک کسی فقط شهادتین را لغلغه
زبان دارد این هم مؤمن است، یک کسی شهادتین را می گوید و باور کرده است درست، همین
طور دستورات را اطاعت کند یا چقدر اطاعت و چطور باشد، این ها همان درجات ایمان است.
اول ذی الحجّة
بلکه دهه اول ذی الحجّة غیر از روزه عید قربان این هم استحباب دارد روایت دارد من
صام اوّل یوم من العشر ذی الحجّة کتب الله له صوم ثمانین شهرا خدا روزه هشتاد ماه
را به او می دهد در روز اول ذی الحجّة، اگر همه نه روز را تا قبل از اینکه عید
قربان روزه بگیرد کتب الله له صوم الدهر همه زمان و زندگی اش را روزه گرفته است.
در روایت از امام
صادق هست که روز نوروز در بعضی روایات دارد روز غلبه سحره موسی بر سحره فرعون است
و روز 18 ذی الحجّة بعضی
از کسانی که در ریاضیات دقیق و ماهر بودند و در تقاویم و این ها به من گفتند بررسی
کردیم روز عید غدیر یا روز اول فرودین بوده یا روز دوم این را بررسی دقیق کردند که
این گونه هست، در روز نوروز لذا عید قرار داده شده است، در روایتی باب 24 از ابواب صوم مندوب روایت 1 این گونه دارد إذا کان یوماً نیروز فأغتسل و
إلبس انزه فثیابک و طیّب باطیب طبیک فتکون ذلک الیوم صائما.
ماه رجب و شعبان
کلاً لا اقل یک روز از باب قاعده میسور یا هر جهت دیگری صاحب جواهر ادعاء ضرورت
کرده است که این مستحب است شعبان و رمضان به هر مقدار یا هر دو ماه یا به هر
مقداری که می تواند، اول محرم و سوم محرم و هفتم محرم، اول محرم روایت این گونه
دارد ریّان بن شبیب می گوید خدمت امام رضا رسیدم حضرت فرمود صائمٌ انت یابن شبیب
روزه ای؟ گفتم خیر، فرمود هذا الیوم هو الیوم الذی دعی فیه ذکریا ربّه روز اول
محرم روزی است که ذکریا دعا کرده است و خدا به او یحیی را داد.
روز 29 ذی القعدة این هم روایت نقل شده است که روزی
است که کعبه نزول پیدا کرده است، این نزول کعبه یعنی برنامه اش انجام شد قضاء و
قدر شد که کعبه بوجود بیاید؟ علی ای حال این گونه نقل شده است، شش روز روزه بعد از
سه روز از عید فطر، روز عید فطر یک روز و دو روز هم بعدش این سه روز را روزه
نگیرند معلوم می شود که کشورهای سنّی نشین بهتر از ما این را فهمیده اند تا حالا
در ایران فقط روز عید فطر تعطیل بود حالا مثل اینکه دو روز شد روایت دارد سه روز،
عید فطر و دو روز بعدش روز خوردن و آشامیدن است و عیدی و رفت و آمد و این ها است
بعد از سه روز شش روز روزه گرفتن مستحب است.