بسمه تعالی
آقایان موافقت
کردند که مستحبات را هم بخوانیم به هرحال بر خلاف متعارف چون اگر اینجا خوانده
نشود دیگر موفقیت کم است که بتوانیم به این ها بپردازیم، می دانیم که روزه مستحبی
وقتش تا غروب باقی است، عکسش هم باز همین طور یعنی اگر کسی از اول نیت کرده است تا
قبل از غروب هم می تواند بهم بزند و از روزه منصرف شود، در باب 4 از ابواب وجوب صوم روایت 9 و 11 تصریح به این مطلب دارد که جایز است بعد از
اینکه نیت روزه کرده است هر موقع بخواهد بین قبل از ظهر و بعد از ظهر فرقی نمی کند،
این یک مطلب بود.
دوتا از مستحبات
که ادامه بحث قبل است یکی اینکه سید در عروه دارد که نیمه جماد الاولی مستحب است
روزه، روز پانزدهم، در روایات دلیلی نیافتیم فقط گفته شده است که روز پانزدهم روز
فتح بصره به وسیله حضرت بوده در جریان قائله طلحه و زبیر و عایشه، نیمه جماد
الاولی روز فتح بصره بوده شاید به این جهت، روایتی پیدا نکردیم.
دو مسأله هست که
در مستحبات یک قدری حرف دارد، اولی روزه روز عاشورا ببینیم حکمش چیست، عقاید
مختلفی در این باره هست سید در عروه و عده ای قائل هستند که روزه عاشورا مکروه
است، محقق در شرایع معتقد است که روز عاشورا مستحب است و صاحب جواهر هم همین طور و
ادعاء لاخلاف هم می کند صاحب جواهر، ابوالمکارم ابن زهره ادعاء اجماع کرده بر
استحباب، مرحوم محقق یک قیدی در استحباب زده است و گفته است در صورتی که همگامی با
حُزن اهل بیت باشد به این عنوان روزه بگیرد مستحب است، صاحب جواهر دارد که این
عنوان به خاطر همراهی با شیخ طوسی است که شیخ طوسی به این عنوان گفته است بعد خودش
هم می گوید للجمع بین الاخبار چون اخبار مختلف هستند، جمع بین اخبار اقتضاء می کند
که بگوییم مستحب است به شرط اینکه به عنوان همگامی با حزن اهل بیت انجام شود، صاحب
حدائق معتقد است که روزه عاشورا حرام است و این تشریع است مثل روزه روز عید قربان
و عید فطر چطور حرام است و اگر بگیرد بدعت است این هم همین طور است.
حالا ببینیم از
روایات چه استفاده ای می شود، خیلی از این روایات در باب 20 و 21 از ابواب صوم مندوب هست هر دو جور روایات آن جا
ذکر شده است، در باب 21 از ابواب صوم مندوب روایت 2 کلینی عن حسن بن علی هاشمی حالا حسن بن علی یا
به نسخه ای حسین بن علی پیدا نکردیم، بعضی کتب از جمله جامع الرواة که اصلا اسم
ایشان را هم نیاورده است عن محمد بن حسین یعنی ابن ابی الخطاب این ها اشکال ندارند
عن محمد بن سنان عن اَبان عن عبدالملک، عبدالملک هم نمی دانم کدام عبدالملک است،
علی ای حال سند روایت این است بسیاری از روایات در مستحبات کلا و به ویژه همین صوم
مندوب روایات بسیار ضعیف است، اعتبار سندی به آن صورت ندارد ولی در آن بعضی
معتبرها هم پیدا می شود از جمله روایتی که راجع به روزه های پیغمبر است سند معتبری
دارد که پیغمبر چگونه روزه می گرفته که بعد عرض می کنیم قال سألت اباعبدالله(ع) عن صوم تاسوعا و عاشورا من شهر المحرّم می گوید
از امام پرسیدم راجع به این روزه تاسوعا و عاشورا حضرت فرمود تاسوعا یومٌ حوصر فیه
الحسین علیه السلام و اصحابه روز تاسوعا روزی است که حضرت محاصره شد به کربلا و
اجتمع علیه خیل اهل الشام همه ارتش اهل شام بر او هجوم بردند و أناخوا علیه و فرح
ابن مرجانة و عمر بن سعد بقوافل الخیل و کثرتها ابن مرجانه و عمر بن سعد خوشحال
شدند به این طائفه ها و قافله هایی که با اسب ها آماده حمله هستند و استضعف فیه
الحسین علیه السلام و اصحابه امام حسین و اصحابش را ناتوان دیدند در برابر آن
جمعیت و ایقنوا الله یأتی الحسین ناصرٌ یقین کردند که هیچ یاوری برای امام حسین
نمی آید و لا یمدّه اهل العراق اهل عراق کمکش نمی کنند بعد حضرت این وسط جمله ای
دارد فرمود بأبی المستضعف الغریب پدرم فدای ابی عبدالله که مستضعف و غریب بود و
اما یوم عاشورا فیوم اُصیب فیه الحسین در روز عاشورا که رسماً درگیری شد صریحاً
افتاد بین اصحابه و اصحابه صرعی حوله اصحاب هم اطراف او افتادند، حالا او پرسیده
بود از روزه اینجا حضرت می گوید أفصومٌ یکون فی ذلک الیوم می خواهی چنین روزی روزه
بگیری؟ روزه علامت عید بودن، روز مهم بودن، مورد توجه بودن و سرور است، در حقیقت
یک روز شبیه روز عید است که روزه می گیرند أفصومٌ فی ذلک الیوم کلّا و ربّ البیت
الحرام قسم به خدا روز روزه نیست ما هو یوم صوم و ما هو الّا یوم حزن و مصیبت دخلت
علی اهل السماء و اهل الارض و جمیع المؤمنین و یوم فرح و سرور لِإبن مرجانة و آل
زیاد و اهل شام غضب علیهم و علی زریّاتهم و ذلک یوم البَکت فیه جمیع بقاع الارض
خلا بُقعت الشام فمَن صامه أو تبرّک به حشره الله مع آل زیاد منسوخ القلب مسخوطاً
علیه مورد غضب و من الدّخر الی منزله فیه ذخیرتاً اگر کسی در تاسوعا و عاشورا یک
چیزی برای خودش و برای خانه بخرد و ذخیره نگه دارد اعقبه الله تعالی نفاقاً فی
قلبه الی یوم یلقی و انتظر برکة عنه و اهل بیته و شارکه الشیطان فی جمیع الذلک، این یک روایت
است.
روایت 3 به همین مضمون است و سندش یک قدری بهتر است،
روایت 4 همین طور این خوب
است تا می رسد به زید نِرسی، در زید نِرسی یک قدری حرف است، کلینی عن محمد بن عیسی
عن محمد بن ابی عمیر عن زید نِرسی، زید نرسی اگر خواستید ببینید خاتمه مستدرک
مفصّل بحثی درباره ایشان دارد هم کتابش و هم خودش بعضی می خواهند اثبات وثاقت کنند
چیزی ثابت نمی شود می گوید سمعتُ عبید بن زراره که یسأل اباعبدالله عن صوم عاشورا
قال من صامه کان حظّه من صیام ذلک الیوم حظّ ابن مرجانه و آل زیاد قلت ما کان حظّهم
حظّ آن ها چیست قال النار اعاذنا الله من النار و من عملٍ یقرّب من النار، در روایت 5 هم همین طور است.
این یک دسته
روایات است، روایت 6 فقط می گوید لا تصم دیگر وجهش را نمی گوید لا تصم فی عاشورا، روایت 7 این گونه هست سؤال می کند ضمن روایت صوم عاشورا
چطور حضرت فرمود ذاک یومٌ قُتل فیه الحسین علیه السلام فإن کنت شامتاً فصم اگر تو
از آن هایی هستی که می خواهی شماتت کنی ابی عبدالله را برو روزه بگیرد ثمّ قال بعد
حضرت فرمود إنّ آل امیّة نظروا نذروا نذراً بنی امیه نذر کرده اند که إن قُتل
الحسین علیه السلام أ یتّخذوا ذلک الیوم عیداً لها نذر کرده اند که اگر امام حسین
در روز عاشورا کشته شود روزه بگیرند یصومون فیه شکراً و یفرّحون اولادهم برای بچه
هایشان چیزهای تازه بخرند و خوشحالشان کنند فصارت فی آل ابی سفیان سنّةً إلی الیوم
و تا امروز این سنّت در بنی امیّه مانده است، اگر مطّلع حرف من هستید در بعضی قسمت
های شامات که جشن می گیرند و خوشحالی می کنند، در خود ایران خودمان در کنار زاهدان
شهرکی است شور آباد ظاهرا اسمش بود آن جا روز عاشورا بیرون می آیند به عنوان
خوشحالی جوان ها سوار موتورها می شوند و چراغ هایشان را روشن می کنند بوق می زنند
و خوشحالی می کنند روز عاشورا، فرمانده سپاه آمده بود پیش من گفته بود من عاشورا
دیگر اصلا آن جا نمی مانم، به هرحال از این قبیل مصیبت ها زیاد است ثمّ قال بعد
حضرت فرمود إنّ الصوم لا یکون للمصیبة و لا یکون الّا شکراً للسلامة برای مصیبت که
کسی روزه نمی گیرد روزه شکر برای سلامتی است و إنّ الحسین علیه السلام اصیب یوم
عاشورا فإن کنت فیمن اصیب به فلا تصم اگر تو هم این را برای خودت مصیبت می دانی
روزه نگیر و إن کنت شامتاً ممن سرّه سلامة بنی امیّة اگر تو هم می خواهی شماتت کنی
و از آن هایی هستی که از سلامت بنی امیه خوشحال می شوی فصم شکراً الله تعالی پس برو روزه شکر
بگیر.
غرض این ها یک
دسته روایات است که همه نهی می کند از روزه گرفتن در روز عاشورا، از خود روایات هم
شاید استفاده می شود به جهت این است که روزه اساساً به عنوان شکر است و کسی برای
مصیبت روزه نمی گیرد لذا روزه های مهم گفته اند روز مبعث روزه و از این قبیل اما
روز مصیبت اهل بیت روزه گرفتن یعنی ما در حقیقت می خواهیم شکر کنیم، ظاهر نهی با
این شدتی که می گوید یعنی حرمت ظاهرش این است بنابراین کأنّ موافق هستیم با حرف
حدائق به حسب این روایت این گونه هست و صاحب حدائق می گوید حرام و تشریع است.
توجه دارید تشریع
با بدعت فرقی دارد، تشریع به قصدمان بر می گردد که می خواهیم به عنوان یک امر دینی
درستش کنیم اما بدعت معنایش این است کاری که ما کردیم که خلاف شرع است جا افتاد تا
جا نیفتاده است در جامعه بدعت نشده است، بدعت یعنی کار خلاف شرعی که جا بیفتد اگر
کسی روزه بگیرد و جا بیفتد دیگران هم دنبالش بروند این بدعت می شود و اگر نه این
صرف عمل خودش هست تشریع می شود حالا علی ای حال هم تشریع حرام است و هم بدعت حرام
است و صاحب حدائق هم می گوید این روزه حرام است.
حالا می شود
بگوییم از این روایات استفاده می شود روزه گرفتنی که حرام است یا منهی است روزه ای
که به عنوان شکر باشد اما اگر روزه می گیرد نه به عنوان شکر بلکه به عنوان عبادت،
امساک می کند غذا نمی خورد به خاطر خدا بگوییم که این روایت این را نمی خواهد
بگوید اما به نظر بعید است، کلا حضرت راجع به اصل روزه گرفتن آن روز نهی می کند.
روایت اول از
همین باب 21 صحیحه زراره و محمد بن مسلم 1/21 صوم مندوب سئلا ابا جعفر
باقر این دو بزرگوار زراره و محمد بن مسلم از امام باقر درباره روزه عاشورا
پرسیدند عن صوم یوم عاشورا قال کان صومه قبل شهر رمضان فلمّا نزل شهر رمضان تُرکت حضرت در جواب
فرمود روز عاشورا روزه بود در اسلام یا قبل از اسلام کلاً اما قبل از اینکه ماه
رمضان وضع شود و جعل قانونی شود وقتی ماه رمضان به عنوان روزه رسمی اسلام تشریع شد
دیگر روز عاشورا به هم خورد حالا به هرحال این تعبیر را من در روایات دیگر جایی
ندیدم که قبلا روز عاشورا یک روزه رسمی بوده مثل ماه رمضان بعد که ماه رمضان آمده
او به جایش رفته است، آن یک روز است و این یک ماه است بعد هم ما نشنیده ایم و صریح
قرآن است که کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم قبل از شماها ماه رمضان
بوده است و روایت هم روایت معتبری است یعنی برای امت های پیشین هم ماه رمضان بوده
است، این خیلی به نظر بعید می آید ولی روایت هم معتبر است، از این قبیل روایت
معتبر ما در فقه زیاد داریم که روایت معتبر اما می دانیم خلاف است، حالا از آن
هایی است که دشمن روایت را دست کرده است در روایات ما یا به هرجهت دیگری باشد با
قرآن نمی سازد.
این روایاتی است
که نهی از روزه در روز عاشورا هست اما روایات مقابل هم داریم در باب 20 از همین ابواب صوم مندوب چند روایت هست، روایت 1 شیخ طوسی باسناده عن علی بن حسن بن فضّال عن
یعقوب بن یزید عن ابی حمّام عن ابی الحسن(ع) آن چیزی که در ذهنم هست این سندش خوب است صام
رسول الله(ص) یوم عاشورا پیغمبر روز
عاشورا می گوید روزه گرفته است.
راجع به روزه های
پیغمبر در باب 12 از همین صوم مندوب یک روایتی معتبر هم هست ظاهرا این را
ببینید، باب 12 روایت 2 عبدالله بن جعفر در قرب الاسناد عن حسن بن ظریف
ثقه هست و مشکلی ندارد عن حسین بن العلوان باز ثقه هست عن جعفر عن ابیه سند خیلی
سند خوبی است روی فرض اینکه قرب الاسناد خودش را قبول کنیم که نوعا هم پذیرفته شده
است أنّ علیاً علیه السلام کان ینعت صیام رسول الله حضرت امیر روزه ماه رمضان را
این گونه توصیف کرده است قال صام رسول الله الدهر کلّه ماشاءالله گفت پیغمبر روزه می گرفت همواره
در همه روزها تا مدت های زیاد ثمّ ترک ذلک و صام صیام داوود بعد پیغمبر روزه
همواره ای را ترک کرد و روزه داوود را گرفت روزه داوود چیست؟ یوماً للله و یوماً
له یعنی یک روز روزه می گرفت و یک روز افطار می کرد پس دائم را رها کرد و یک روز
در میان کرد ثمّ ترک ذلک بعد پیغمبر یک در میان را هم ترک کرد فصام اثنین و خمیس
دو شنبه و پنج شنبه روزه گرفت این هم ما شاء الله تا مدت ها ثمّ الترک ذلک بعد
پیغمبر دوشنبه و پنج شنبه را هم ترک کرد و صام البیض ثلاثة ایّام من کل شهر ایّام
بیض را روزه گرفت ایّام بیض را هم قبلا بحث کردیم یعنی سیزده و چهارده و پانزده یا
ایّام البیض یعنی پنج شنبه دهه اول، چهارشنبه دهه دوم و پنج شنبه دهه سوم که
روایاتش را خواندیم بیشتر همان سیزده و چهارده و پانزده گفتیم فلم یزل ذلک صیامه
دیگر تا آخر پیغمبر صیامش این گونه بود که ایّام البیض روزه بگیرد، حالا ایام
البیض بخواهند سه روزی باشد که به جای کل ماه را بگیرد ظاهرا می خورد به غیر از
این به همان سه روز ثلاثة ایّام که پنج شنبه اول، چهارشنبه وسط و پنج شنبه آخر هست
ولی عبارت بیض به سیزده و چهارده و پانزده می خورد فلم یزل ذلک صیامه حتی غبضه
الله تا آخر حیاتش
پیغمبر این گونه روزه می گیرد.
به هرحال اینجا
روایتی که خواندیم و معتبر هم بود به عنوان عاشورا نداشتیم این از روایاتی است که
قابل توجیه هم نیست.
در روایت دیگری
موثقة مسعدة بن صدقه روایت 2/20 عن الصادق(ع) عن ابیه عنّ علیّاً علیه السلام قال صوموا
العاشورا التاسع و العاشر روزه بگیرید روز عاشورا را نهم و دهم فإنّه یُکفّر ذنوب
السنة گناهان یک سال
را پاک می کند، از این روایت معلوم می شود که کلمه عاشورا به معنای جامع هر دو روز
تاسوعا و عاشورا می آید فقط عاشورا نه روز دهم، تاسوعا و عاشورا روی هم هم می
گویند عاشورا حالا این اصطلاح را در ذهن داشته باشیم ممکن است به کار آید.
در روایت 3 صیامٌ یوم عاشورا کفّارة سنة، در همین باب 20 روایت 7 را هم ببینیم مصباح شیخ طوسی عن عبدالله بن
سنان روایت مرسل است دخلتُ علی ابی عبدالله(ع) یوم عاشورا و دموعه تنحدر علی عینیه کَا الؤلؤ
المتساقط اشک امام مثل لؤلؤ همین طور از چشم هایش می چکید فقلت ممّ بکائک می گوید به امام عرض کردم چرا گریه
می کنید قال افی غفلتنا تو نمی دانی أما علمت أنّ الحسین علیه السلام اصیب فی مثل
هذا الیوم قلت ما فی قولک فی صوم به امام گفتم نظر شما در روزه گرفتن در این روز
چیست؟ قال لی حضرت فرمود صمه من غیر تبیید روزه بگیر بدون نیت از شب قبل، این یعنی
چه؟ یعنی نیت نکن یا نیتت را از شب قبل نمی خواهد بکنی؟ بعید نیست منظور اینکه
چیزی نخور اما نیت روزه نکن صمه من غیر تبیید و افطره من غیر تشمیت افطار بکن اما
نه اینکه بخواهی شماتتی باشد، حالا این یعنی اینکه بخور اما خوردن را نه به عنوان
شماتت اهل بیت و خوشحالی و لا تجعله یوم صوم کملا روزه کامل حسابش نکن و لیکن
افطارک بعد صلاة العصر بساعة افطار هم می خواهی بکنی یک ساعت بعد از نماز عصر آن
هم زیاد نه علی شربةٍ من الماء یک ظرف آب بخور فإنّه فی مثل ذلک الوقت من ذلک
الیوم تجلّت الهیجاء عن آل رسول الله در آن یک ساعت
بعد از نماز عصر آن هجوم از آل پیغمبر کنار رفت و برداشته شد یعنی قضیه کربلا یک
ساعت بعد از نماز عصر تمام شد.
از این روایت به
خوبی نشان داده می شود اگر روزه ای هم مطرح می شود منظور روزه اصطلاحی نیست منظور
این است که چیزی نخور برای همگامی با اهل بیت، خوردن یعنی سرحال بودن و سر کیف
بودن و این ها این گونه نباش اما قصد روزه نداشته باش.
در بعضی از
روایات دیگر هم دارد که چیز نخورید، محمد بن مشهدی در مزار ایشان هم روایتی از
کلینی و صدوق و ابن قولویه نقل می کند آن هم همین طوری است فما قولک فی صوم قال
صمه من غیر تبیید و افطر من غیر تشمیت و لا تجعل صوم کملا، روایات متعددی این گونه
استفاده می شود.
یک روایت دارد که
اختیار با خودش هست می خواهد روزه بگیرد یا نگیرد، روایت 6 از همین باب 20 صوم مندوب از امام سجاد(س) إنّ فی الصوم الذی صاحبه فیه بالخیار إن شاء
صام و إن شاء أفطر صوم عاشورا روزه ای
که اختیار با خودتان است عاشورا می خواهی بگیری یا می خواهی نگیری، قاعدتا می
خواهد بگوید بسته به نیت خودت هست، روزه بگیری به عنوان خوشحالی این می شود روزه
سرور که گفتیم روزه برای مصیبت نیست برای سرور هست آن را می خواهی بگیری خیر، اگر
نمی گیری آن هم باز به عنوان خوشی و خوش گذراندن و خوردن و آشامیدن و این ها آن هم
خیر بعید نیست این هم به حسب نیت تقسیم می کند.
یک روایت دارد که
روز عاشورا را روز عید حساب کرده است حالا ببینیم این چگونه هست، اگر فقط می گفت
یوم عید می گفتیم تقیه این خیلی هم بعید است چون قضیه کربلا قضیه ای نیست که کسی
بخواهد از آن تقیه کند ولی فقط کلمه عید ندارد، اعیادی که در تاریخ واقع شده است،
روایت 5 از باب 20 از باب صوم مندوب باسناده شیخ طوسی عن علی بن
حسن یعنی ابن فضّال عن محمد بن عبدالله بن زراره عن احمد بن محمد بن ابی نصر عن
ابان بن عثمان الاحمر عن کثیر النواء ظاهرا سند خوب است عن الباقر(ع) لزقت السفینة یوم عاشورا علی الجودی کشتی نوح
در روز عاشورا در جودی آن منطقه خاص در آن کوه نشست لذا فأمر نوح ممّئه من الجن
والانس أن یصوم ذلک الیوم به این جهت نوح فرمان داد به جن و انسی که همراهش بودند
که همه آن ها روزه بگیرند قال ابوجعفر(ع) اتدرون ما هذا الیوم می دانید چه روزی بوده است هذا الیوم الذی تاب الله عزّ و
جل علی آدم و هوا روزی بوده که توبه آدم و هوا قبول شده است و هذا الیوم الذی خلق
الله فیه البحر بنی اسرائیل یعنی روزی بود که دریا شکافته شد برای بنی اسرائیل
فأغرق فرعون و من معه و هذا الیوم الذی غلب موسی فرعون روزی بوده که موسی بر سحره
فرعون غالب شد و هذا الیوم الذی وُلد فیه ابراهیم روزی است که ابراهیم متولد شده
است و هذا الیوم الذی تاب الله فیه علی قوم یونس که یونس از دریا برگشت و آن قضایا
و هذا الیوم الذی وُلد فیه عیسی بن مریم و هذا الیوم الذی یقوم فیه امام زمان، این همه روزهای
عید برای عاشورا درست کرده است.
این از آن روایات
خیلی عجیب است با صریح آن روایت که این روز روز خوشحالی نیست کاملا در تهافت است حالا
چطور جمع کنیم؟ به نظر می رسد جمع به همان تبییت و تشمیت است تا به چه نیت باشد
شخص و چگونه بخواهد از این روز استفاده کند قاعده اش این گونه است، روایات نهی زیاد
داریم و روایات استحباب هم که از این طرف استفاده می شود قاعدتاً باید این گونه
جمع شود که فرق می کند امساک به چه نیت باشد و افطار به چه نیت باشد ولی آن طور که
الآن رسم در سنی ها هست حتی سنی های ایران منطقه کردستان را خبر نداریم ولی در شرق
کشور خبرهایی که داریم روز عاشورا خوشحالی می کنند موتورها سوار می شوند و بوق می
زنند و چراغ ها را روشن می کنند و خوشحالی می کنند که روز عاشورا شده است حتی
شنیدم آن طور که برای من نقل کردم مقامات رسمی گفتند که هیئت عزاداری راه افتاد در
همان شور آباد اگر اشتباه نکنم جوان ها می آمدند سنگ می زدند، به نظر من زیادی
مقابل سنی ها کوتاه آمدیم در نتیجه اصل هدف گم می شود، من با بالاترین مقام ها این
را مطرح کردم بهترین جوابی که به من داده شد بله ما به فلان کس ها گفتیم اینجا را
خالی نکنند خالی کردند حالا دیگر نمی شود کاری کرد، وقتی قانون اساسی جمهوری
اسلامی را می نوشتند در قانون قبل از انقلاب این بود که مذهب رسمی ایران مذهب حقّه
شیعه اثنی عشری بود کلمه حقّه را آقایان برداشتند، نگران هستیم اجمالا، خداوند به
همه عاقبت به خیری بدهد.