صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 96-97

اعتکاف جلسه سوم






بسمه تعالی

شرط اعتکاف روزه است بنابراین در جاهایی که روزه نمی شود اعتکاف نیست از جمله در سفر، از بعضی از جمله شیخ طوسی و ابن ادریس نقل است که در سفر می شود معتکف شد دلیلشان هم این است که در ادله ما قید حضور نیامده است و نگفته اند که یُشترک فی الاعتکاف الحضور بنابراین در سفر هم می شود معتکف شد.

این خلاف ادله ای است که می گوید روزه در اعتکاف شرط است در سفر هم که می دانیم روزه نیست بنابراین این با آن مطلب سازگار نیست، حالا ما احتمال دادیم که منظور آن ها در جاهایی است که روزه در سفر ممکن است مثل نذر مثلا نذر کرده است که فلان روز در سفر روزه بگیرم یا فلان روز سفراً یا حضراً چه حاضر باشم و چه مسافر روزه بگیرم اینجا در سفر هم روزه درست است و مورد اتّفاق است شاید منظور آن ها این بوده سفرهایی که روزه در آن ممکن است.

یک احتمال هم بعضی ها داده اند و آن اینکه اینجا را مثل عید نگیرید، در عید هم روزه نیست و در سفر هم روزه نیست ولی باهم فرق دارند، در عید روزه نیست یک حرمت ذاتی دارد، اصلا در ذات عید با روزه تناسب ندارد، در روایات ما درباره عید قربان و عید فطر و همین طور درباره ایّام تشریق تعبیر این است که این ها ایّام أکل و شرب هستند و عید هستند نه روزه، یک طوری تعبیر روایات هست می خواهد بگوید ذات عید با روزه سازگاری ندارد آن وقت بگوییم شاید منظور این باشد در عید ذاتاً با روزه سازگار نیست اما در سفر نه اینکه منع ذاتی باشد و لذا در نذر می گوییم در سفر روزه درست است، منع قانونی است به تعبیر دیگر منع تشریعی است و الّا بالذات این گونه نیست که مثل عید باشد، در عید ذاتاً خلاصه خوردن و آشامیدن است آزادی است و منافات دارد با روزه اما در سفر این گونه نیست و لذا در نذر هم روزه درست است در سفر، بگوییم که پس منع قانونی است و منع قانون را هم می شود برطرف کرد بنابراین اینجا چه قانونی برای برطرف کردن داریم؟ بگوییم همان اطلاقاتی که درباره اعتکاف است و نگفته است به شرط حضور، بگوییم اطلاق دارد بنابراین چه سفر و چه حضر می شود که معتکف شوند، خلاصه در عید ذاتاً با روزه سازگار نیست اما در سفر ذاتاً منعی ندارد و منع قانونی است، تشریعی است، به شهادت اینکه نذر اگر کردند در سفر می شود روزه گرفت، منع تشریعی است و این منع را می شود برداشت، حالا آیا شارع این منع را برداشته است؟ ابن ادریس و این ها می گویند بله به خاطر اطلاقاتی که در آن قید حضور نشده است بنابراین درست می شود.

نگفته است الحضور و منع قانونی بگوییم درست است اما روایات و ادله ای که می گوید شرط اعتکاف روزه هست در ارتکاز متشرعه منظور از این کلمه یعنی پس در سفر نمی شود چون در ذهن این است که روزه در سفر نیست و لو از باب منع قانونی و نه از باب منع ذاتی ولی بالاخره نیست، در ذهن این است که روزه با سفر سازگاری ندارد، به هرحال از نظر فتاوا هم اتّفاق است که اعتکاف در سفر نمی شود چنانکه در عیدین هم اعتکاف نمی شود، عید قربان و عید فطر به همین جهتی که عرض شد و روایات هم که مسلّم است، به همین جهت زن حائض، زن نفساء آن ها هم اعتکاف نمی توانند انجام دهند به خاطر اینکه آن ها روزه ندارند و شرط اعتکاف روزه هست بهتر این است که بگوییم بالاتر از روزه اعتکاف یعنی اینکه در مسجد بماند زن حائض و نفساء که نمی توانند در مسجد بمانند یا ورودشان هم جایز نیست یا توقّفشان جایز نیست به هرحال آن ها اعتکاف نمی توانند انجام دهند.

در عید، عید فطر و عید قربان که به خصوص وقتی می گویند عیدین یعنی این دو کلمه عید به جاهای دیگر هم اطلاق می شود، عید غدیر عید است طبق روایات ما عیدالله اکبر در دروایت دارد ولی عیدینی که مورد اتّفاق تمام فِرَق هست اضحی و فطر است و بنابراین این دو را می گویند با روزه سازگار نیست، در آن جاهای دیگر نه تنها منافاتی دیده نشده بلکه تأکید بر روزه هم در بعضی جاهایش دارد بنابراین در عیدین اعتکاف درست نیست حالا فرق نمی کند بین اینکه اعتکاف عالمانه انجام شود در عیدین یعنی با آگاهی به موضوع و لو آگاهی به حکم هم نداشته باشد، چه آگاه به موضوع باشد یا خیر، آگاه نباشد یعنی اینکه نمی داند فردا عید است و چه آگاه به حکم باشد یا خیر یعنی نمی داند که اعتکاف در عید درست نیست فرق نمی کند علی ای حال اعتکاف اگر به عید بخورد یا اصلا از عید شروع شود این اعتکاف اشکال دارد البته در ایّام اصیل اعتکاف یعنی سه روز، اقلّ اعتکاف سه روز است طبق روایاتی که می بینیم، در این حداقل که سه روز است اما اگر بیش از این ها شد ممکن است بگوییم آن روز عیدش اعتکاف نباشد و فردای او دوباره اعتکاف باشد.

مرحوم سید دارند که اگر اعتکاف کند در زمانی که روز چهارمش یا روز پنجمش عید است، حداقل اعتکاف سه روز است این را خواندیم باز هم به عنوان نمونه ببینید باب 4 از ابواب اعتکاف چند روایت هست روایت 5 لا یکون اعتکافٌ اقلّ من ثلاثة ایّام[1] اعتکاف به کمتر از سه روز نمی شود، روایت 4 الاعتکاف ثلاثة ایّام یعنی السنّة[2] در سنّت الهی، سنّت معمولا مقابل فرض الله گفته می شد سابقاً هم مکرّر داشتیم ولی گاهی هم منظور سنّت الهی است که همان فرض است سه روز است اعتکاف إن شاء الله دنبال حدیث دارد تیمّناً و تبرّکاً.

روایت اول از همین باب 4 إن اقام یومین و لم یکن إشترط فلیس له أن یفسخ و یخرج یفسخ اعتکافه حتّی تنزیة ثلاثة ایّام[3] که آن سه روز اصلی است، در روایت دوم هم لا یکون الاعتکاف اقلّ من ثلاثة ایّام[4]، به هرحال اعتکاف اقلّ از سه روز نمی شود و اگر این سه روز به عید خورد که مسلّم درست نیست، اگر روز چهارم یا روز پنجم به عید خورد چون در ناحیه کثرت حدّ معیّنی ندارد در اقلّش سه روز است، اکثرش یک ماه یا دو ماه و بیشتر هم باشد مشکلی ندارد، حالا اگر چنانچه نیّت اعتکاف کرد در زمانی که روز چهارمش عید است یا روز پنجمش عید است به عنوان یک واحد گاهی در نظر می گیرد و مقیّد یعنی می گوید این اعتکاف من چهار روز یا پنج روز هست و سه روز نمی خواهم، مقیّد به چهارم و پنجم است و آن وقت این چهارم و پنجم به عید خورد اینجا اصل اعتکاف باطل است به خاطر اینکه اعتکاف روزه می خواهد و روزه هم در عید نمی شود، این هم فرض بر این است که این پنج روز را مقیّداً به عنوان یک واحد دیده است، به عنوان یک وحدت کامل و مقیّد به یکدیگر بنابراین این درست نیست ولی اگر چنانچه تقیید نیست اطلاق است، پنج روز روزه است حالا سه روزش اصل است و می گیرد و آن دو روزش شد یا نشد آن سه روز قید به این دو روز ندارد اگر این گونه نباشد مرحوم سید در عروه دارد لا یبعد صحّته بعید نیست بگوییم این اعتکاف درست است و یکون العید فاصلاً بین ایّام الاعتکاف عید فاصله می شود یعنی در روزه چهارم عید بوده پنجم دوباره آزاد است حالا مرحوم سید می گوید این چهارمش که عید است هیچ و روز پنجم دوباره به سه روز اولی وصل می شود و یک اعتکاف است، مقیّد نیست علی الاطلاق است و بنابراین اشکال ندارد که عید در میانش باشد.

اما این ممکن است هنگامی که عید فاصله شد رابطه آن سه روز قبلی را با یک روز بعد از عید به هم نمی زند؟ آیا در ایّام اعتکاف واحد موالات شرط نیست که یکی حساب شود؟ از این نظر می شود گفت که مثل نماز است که نمی شود اتّصال و ارتباط را به هم بزنیم و نادیده بگیریم، چطور می شود که آن سه روز اعتکاف است، اعتکاف اقلّ از سه روز هم نمی شود و یک اعتکاف می شود چهارم عید بود و رابطه به هم بخورد بعد روز پنجم دوباره بگوییم اعتکاف وصل شود به آن سه روز و چهار روز اعتکاف شود، وقتی اتصال به آن ندارد و عید فاصله انداخته است اعتکاف یک روزه هم که نداریم چطور می خواهید به آن سه روز وصلشان کنید حالا مرحوم سید نظرشان به چه چیزی بوده که این طور فرمودند، ظاهرش این بوده که این یک روز ضرورتی که پیشامد کرده است این به حکم تقیید هم که نیست بنابراین برای سه روز بطلان ایجاد نمی کند و این یک روز هم وصل به او می شود و یک اعتکاف حساب کنیم.

در اینجا به دو جهت مشکل به نظر می رسد اول اینکه آیا تقیید غیر از این است؟ شما می گویید سه روز روزه گرفته است و معتکف شده است و بعد روز چهارم عید بوده روز پنجم را می خواهید به آن سه روز قبلی وصل کنید یعنی یک اعتکاف حسابش می کنید، اگر یک اعتکاف حساب می شود این همان تقیید است یعنی آن سه روز مقیّد شده است به این، از طرف دیگر اگر بناء هست اعتکاف واحد حساب شود اتصال می خواهد، با فاصله یک روز کامل بین آن سه روز و این یک روز نمی شود اعتکاف واحد حساب شود بنابراین فرمایش ایشان به نظر درست نمی رسد.

در باب 2 از ابواب اعتکاف صوم الإعتکاف واجبٌ، روایت دیگر لاإعتکاف الّا بالصوم دیگر عبارت روشن تر از این نمی خواهد، من اعتکف صام، لا یکون الإعتکاف الّا بصیام، اذا اعتکف العبد فلیصم، لا یکون الإعتکاف الّا بالصوم و از این قبیل روایت در این باب زیاد هست که در ذات اعتکاف روزه هست و بدون روزه در حقیقت معنا ندارد.

حر ما این است که چون یک روز فاصله شده است اتّصال به هم خورد پس این به آن صورت قبلی یک اعتکاف حساب نمی شود اما اینکه یک اعتکاف جدا باشد مشکلی نداریم، یک روز اینجا بوده و دو روز دیگر هم به آن اضافه کند سه روز می شود چون اعتکاف کم تر از سه روز نمی شود، خلاصه حرف این است اعتکاف کم تر از سه روز نمی شود این سه روز قبلی بوده بعد عید بوده و بعد یک روز دیگر می خواهد معتکف شود این یک روز بعدی را اگر بخواهد به سه روز قبلی وصل کند اتصال ندارد، بخواهد یک اعتکاف مستقل بگیرد باید دو روز دیگر به آن اضافه کند، اگر دو روز دیگر اضافه کرد یک اعتکاف مستقلی است و ربطی به آن ندارد اما اگر بخواهد به همین یک روز اکتفاء کند و این یک روز هم به آن سه روز وصل شود با وجود فصل یک روز این امکان ندارد.

روایات در اینکه کم تر از سه روز نمی شود متعدد است اشاره کردیم از جمله این روایت 1 این باب صحیحه محمد بن مسلم عن الباقر(ع) إذا اعتکف یوماً و لم یکن اشترط فله أن یخرج و یفتح الاعتکاف اگر یک روز معتکف شد و شرط هم نکرده بود، شرط اینکه اگر کاری برایم پیش آمد بیرون می روم یا شرط اینکه اگر نذر نکرده بود، اگر یک روز معتکف شد می تواند دست از اعتکاف بردارد اما اگر دو روز معتکف شد باید حتما روز سوم را برود و إن أقام یومین و لم یکن اشتطر اگر دو روز بدون شرط ماند فلیس له أن یفسخ و یخرج و یفتح اعتکافه نمی تواند اعتکافش را بشکند حتی تمضی ثلاثة ایّام[5] تا سه روز کامل شود، این حداقل را می خواهد و حداقل اعتکاف سه روز است.

در روایت 2 هم لا یکون الإعتکاف اقلّ من ثلاثة ایّام[6]، این ها بعضی هایش صحیح السند است و بعضی هایش یک مشکلی دارد چون مکرر هست معطل نشویم، روایت 3 من اعتکف ثلاثة ایّام فهو یوم الرابع بالخیار اگر سه روز معتکف شد روز چهارم اختیار با خودش هست یعنی می تواند بماند و می تواند بیرون برود، بیرون برود اعتکاف سه روزه اش تمام شده است، بماند دو جور است یک اینکه وصل شود به اعتکاف قبلی و همه یک اعتکاف شوند و یکی اینکه این یک اعتکاف جدا شود فهو یوم الرابع بالخیار إن شاء زاد ثلاثة ایّامٍ اخر اگر دلش می خواهد سه روز دیگر اضافه شود که یک اعتکاف مستقل شود و إن شاء خرج من المسجد دلش می خواهد از مسجد بیرون برود و اعتکافش را به هم بزند پس حداقل سه روز است و حداکثر را چیزی ندارد فإن أقام یومین بعد الثلاثة اگر بعد از سه روز دو روز دیگر ماند به عنوان دو روز جدای از آن سه روز فلا یخرج من المسجد حتی یتمّ ثلاثة ایّام اُخر[7] به هرحال روایات داریم که حداقل اعتکاف سه روز است بحثی در این نیست و اجماع هم در مسأله هست بعضی ها هم که تعبیر لا خلاف دارند بنابراین در این جهت مشکلی ندارد.

مشکل یکی این هست که آیا در ابعاض شب و روز هم می شود یعنی نیّت کنم که معتکف می شوم سه روز و نصف، چهار و روز نصف، پنج روز و نصف حالا نصف روز یا نصف شب فرقی نمی کند، آیا در ابعاض یوم و لیلة هم می شود؟ از مرحوم کاشف الغطاء نقل است که نمی شود، اعتکاف باید به حسب ایّام باشد ایّام کامل تعبیر ایشان این است که بالنصف الی ابعاض یوم و لیلة لا یجوز حالا دلیلشان چه بوده، کاشف الغطاء همان طور که شنیده اید همه فقه را در حافظه دارد نقل است که گفته بوده اگر همه کتب فقه را بشویند من می توانم همه را از حفظ بنویسم به هرحال ایشان دلیلی در این مسأله ارائه نشده جز همین ظاهرا انصراف می خواهد بگوید و الّا دلیل روشنی نیست، اگر در ناحیه زیاد است و حدّ محدودی ندارد بنابراین چه فرقی می کند بگوید سه روز و نصفی یا بگوید چهار روز؟  این ها ظاهرا در این جهتش مشکلی ندارد.

اگر چنانچه پنج روز معتکف شد، سه روز بوده دو روز هم علاوه شد حالا آیا واجب است که روز ششم را هم روزه بگیرد؟ یعنی سه روز دوم مثل سه روز اول است؟ در سه روز اول اگر دو روز روزه گرفت و اعتکاف کرد روز سوم هم باید معتکف شد، در سه روز اول این گونه هست آیا در سه روز دوم هم این گونه هست که اگر پنج روز روزه گرفت روز ششم هم حتما باید معتکف شود و روزه بگیرد و همین طور بعد از او مثلا هشت روز معتکف شد، اگر هشت روز شد باید روز نهم را هم بگیرد؟ و همین طور کل الثلاثة یعنی باید سه روز سه روز حساب شود یا خیر؟



[1] وسائل باب4 اعتکاف روایت5

[2] وسائل باب4 اعتکاف روایت4

[3] وسائل باب4 اعتکاف روایت1

[4] وسائل باب4 اعتکاف روایت2

[5] وسائل باب2 اعتکاف روایت1

[6] وسائل باب2 اعتکاف روایت2

[7] وسائل باب2 اعتکاف روایت3






   شنبه 22 اردیبهشت 1397




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما