صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 96-97

اعتکاف جلسه هفتم






بسمه تعالی

شرایطی که برای اعتکاف بود ایمان، عقل، قصد قربت، روزه، سه روز حداقل بودن و بعد هم گفته اند إن یکون فی مسجدٍ جامع، روایات این قسمت را می دیدیم و ببینیم چه چیزی از آن استفاده می شود و نظرات راجع به این مختلف است.

بعضی روایاتی که دیروز خواندیم داشت مسجد جامع یا مسجد جماعت شاید بعضی ها گرفته اند مسجد جماعت یعنی مسجدی که نماز جماعت در آن خوانده می شود به قرینه بعضی روایات که دارد امام عدل اقامه کند، روایتی که اقامه امام عدل دارد روایت 14 از همین باب 3 اعتکاف نُقل عن ابن جنید أنّه قال روی ابن سعید حسین بن سعید اهوازی عن ابی عبدالله(ع) پس روایت مرسله هست ابن جنید می گوید حسین بن سعید اهوازی نقل کرده است از امام صادق از دو جهت ارسال دارد هم بین ابن جنید با حسین بن سعید فاصله زیاد است مگر اینکه کتاب معروفی داشته و به دست ایشان رسیده باشد و هم فاصله بین حسین بن سعید که از طبقه هشتم است با امام صادق باز فاصله هست غرض متن روایت این است نقل کرده است جواز اعتکاف فی کلّ مسجدٍ صلّی فیه امام عدلٍ اعتکاف در هر مسجدی درست است که یک امام عادلی آن جا نماز خوانده باشد صلاة الجمعة جماعة نماز جمعه خوانده باشد آن هم پیداست که به جماعت و فی المسجد الذی تُصلّی فیه الجمعه[1] در مسجدی که در آن نماز جمعه خوانده می شود به امامٍ و خطبة امام عدل پس دخالت ندارد، مسجدی که در آن نماز جمعه خوانده شود اول گفت صلّی فیه امام عدلٍ صلاة الجمعة بعد گفت مسجدی که در آن جمعه اقامه شود که دیگر قید امام عدل را نیاورد، حالا امام عدل یعنی چه؟ یعنی معصوم یا مثل اینکه می گوییم شاهد عدل یعنی شاهد عادل، معصوم معنا نمی دهد، به هرحال روایت هم که سند درستی ندارد و مرسله هست.

در بعضی روایت چهار مسجد داشد، بعضی هایش به عنوان افضلیت دارد روایت 13 از همین باب 3 علّامه در مُختلف عن ابن ابی عقیل او گفت الإعتکاف عند آل رسول الله اعتکاف نزد اهل بیت پیغمبر لایکون الّا فی المساجد باید در مسجد باشد که آل رسول الله گفت چون کتاب ایشان اصلا احکام عند آل رسول الله یک چنین چیزی دارد شبیه این عبارت، اینکه گفت لا یکون الّا فی المساجد چون عامه خواندیم که ابن لبابه خواندیم که عقیده اش این بود که اصلا در مسجد لازم نیست که دیروز متنش را خواندیم، بعد می گوید و افضل اعتکاف در مسجد الحرام و مسجد الرسول و مسجد الکوفه و سائر الامصار مساجد الجماعات[2] و بقیه شهرها مسجد جماعت، باز مساجد الجماعات یعنی مسجد صلاة جماعات یا صفت مسجد است و مسجد جماعت هست و ظاهر روایاتی هم که دیروز خواندیم مسجد جماعت است نه مسجد نماز جماعت و اگر مسجد جماعت باشد در عبارت منظور این هست که اجتماع می شوند و برای گروه خاصی نیست یا حالا گروه خاصی نیست مثلا اسمش مال خاص نیست مثلا مسجد بازار اسم است ولی از خیابان هم بروند آن جا نماز بخوانند، از محله هم بروند نماز بخوانند که کسی جلویشان را نمی گیرد پس مسجد جماعت مقابل مسجد قبیله و محله و بازار یعنی عموماً آن جا رفت و آمد می شود، اسم خاص است و اگر کسی از بیرون هم بیاید کسی جلویش را نمی گیرد، محل مراجعه عمومی نیست عملا نیست و فعلیت ندارد نه اینکه اگر کسی بیاید جلویش را می گیرند، اگر کسی بازار هم برود در مسجد قبیله نماز بخواند که کسی جلویش را نمی گیرد یا مسجد بازار کسی از جای دیگر در آن جا نماز بخواند کسی مانعش نمی شود ولی جا نیفتاده است بالاخره به عنوان جماعت نیست، اینجا در قم مسجد جمعه قم به عنوان جماعت و جامع بود در قدیم الأیّام بعدها مسجد امام حسن عسکری مسجد جامع بود چون از همه جا آن جا می رفتند و وقتی مسجد اعظم قم درست شد در همان اوایل ساختش یکی از منبری های قم که منبر رفت شاید در حضور آقای بروجردی هم بود به هرحال ما بودیم آن آقا می گفت که عنوان مسجد جامع از این به بعده برای مسجد اعظم قم هست حالا نفی جای دیگر را نمی کنیم ممکن است در یک جا چند مسجد جامع باشد علی ای حال روایات صفت مسجد جماعت است نه صفت نماز فقط در بعضی روایات دارد که تصلّی فیه جمعه که یکی را هم خواندیم.

به هرحال عبارت ابن عقیل هم که نقل کرده است این هم عبارت خود ایشان است مثل فتوا می مانند نقل علّامه در مختلف عن ابن ابی عقیل قال منظور ابن ابی عقیل اعتکاف عند آل رسول الله لا یکون الّا فی المساجد و افضل الإعتکاف فی المسجد الحرام و مسجد الرسول و مسجد الکوفه و سائر الامصار مساجد الجماعات.

در بعضی روایات چهار مسجد را فقط نام برده اند، مسجد الحرام، مسجد النبی و مسجد کوفه و مسجد بصره این چهار مورد به اعتبار اینکه در صدر روایت 12 مرسله مقنعه مفید است که لایکون الإعتکاف الّا فی مسجد جمع فیه نبیٌّ او وصیّ نبیٍّ اعتکاف در مسجدی که پیغمبر یا وصیّ پیغمبر آن جا جمع کرده باشد، جمع کرده باشد ظاهرش این است که نماز جماعت خوانده باشد مردم را برای نماز جمع کرده است این گونه دارد، در مسجد پیغمبر و مسجد الحرام هم پیغمبر مردم را آن جا جمع کرده است و هم امیرالمؤمنین، مسجد کوفه و مسجد بصره را امیرالمؤمنین خوانده است.

در حاشیه ای که خود صاحب وسائل دارد از مفید نقل می کند که منظور نماز جمعه هست نه غیر جمعه بعد ایشان می گوید فیه نظر این هم ثابت نیست، بعضی ها پنج مسجد شمرده اند نه چهارتا این پنج مورد عبارت است از مسجد الحرام و مسجد الرسول و مسجد کوفه و مسجد بصره و مسجد مدائن به اعتباری که می گویند حضرت امیر آن جا نماز خوانده است حالا هیچ کدام سند درستی نداشت.

یک روایت هست روایت 10 که سند خوبی است فقط در آن سهل بن زیاد است کافی هم نقل می کند عنهم عن عدة من اصحابنا عن سهل بن زیاد عن احمد بن محمد عن داوود بن سرهان عن الصادق(ع) در سهل بن زیاد بعضی ها از جمله مرحوم آقای خوئی شبهه دارند درباره سهل آن چه که بیشتر شایع هست عبارت غلوّ هست که بارها عرض کرده ایم غلو نمی تواند علت ضعف باشد، غلوی که این آقایان نسبت می دهند نه اینکه قائل به اهولیت اهل بیت هستند اینکه نیست آن هم روایات می گوید نزّلونا عن الربوبیّة و قولوا فینا ما شئتم، خودش مسأله می پرسد و مسأله نقل می کند و راجع به نماز و عبادات است و احکام را عمل می کنند پس غلو به آن معنا ندارند که بگوییم اهل بیت را خدا می داند پس به احکام اسلام ملتزم نیست این ها که نیست پس غلو است یعنی فضائلی از اهل بیت را می گویند که دیگران نمی فهمند این علامت تقرّبشان هست، این نه تنها اشکال نیست بلکه این کمال است برای اینکه یک چنین فضائل اهل بیت را هرکسی نمی فهمد و هرکسی ظرفیتش را ندارد، اهل بیت هم به هرکسی نمی گویند چون دریافت نمی کنند بنابراین اشکالی نیست در این سند نقل شده است انّ علیّاً(ع) کان یقول لا اری الإعتکاف الّا فی المسجد الحرام و مسجد الرسول أو مسجدٍ جامع[3] باز جامع صفت مسجد است.

از این روایات و روایات دیگر این چنینی چند مطلب به دست می آید، یک مطلب اینکه آن چیزی که بیشتر ثابت است مسجد جامع هست، مسجد جامع هم مقابل مسجد محل، این قید جامع را چرا آورده اند که در مسجد جامع اعتکاف شود و مسجد محل و قبیله و این ها نباشد، مساجد همه برای خدا هست چه فرقی می کند که در مسجد جامع اعتکاف می شود همه خانه خدا هست و اقامه اعتکاف در آن جاها یعنی تحصن در خانه خدا، چه فرقی می کند؟

جایی ندیدم کسی در این باره صحبتی کرده باشد، من فکر می کنم جهتش این هست که در مسجدهای خاص گاهی آن اخلاص نیست جهتش این است که گروه خاصی می آیند متصدی آن مسجد هستند و مسجد را مثل اینکه ملک خودشان بدانند، مسجدهای خاص این گونه هست، شاید نکته اش این باشد شاید جهتش این باشد که کسی نمی آید مزاحمت کند آن وقت آیا هیئت های امنائی که در زمان ما درست می شود این به مسجد جامع ضرر می زند؟ ظاهرا خیر، آن به منزله خدمت است، هیئت امنا درست می شود برای اینکه ناظر باشند کسی خلاف نکند آن از جامعیت نمی اندازد.

به هرحال مسجد جامع آن چیزی که مسلّم هست در یک شهر یکی است یعنی همه را آن جا جمع می کند ولی آیا اگر دو مسجد جامع یا سه مسجد جامع داشتیم به دو معنا یک معنا اینکه همه می آین این مسجد یک وعده و همه هم می روند آن مسجد باز یک وعده و کاملا هر دو مساوی هستند، یک وقت است که دو مسجد هست یعنی یک جمع زیادی از شهر اینجا می روند و جمع زیادی از شهر هم آن جا می روند جامع همه نیست، همه شهر نمی آیند یکی از این دو مسجدها پس جامع نه جامع کل شهر، کل منطقه، جامع هست یعنی برای گروه خاصی نیست آن وقت اینکه چهارتا مسجد شمرده اند یا اینکه اگر مدائن را هم گفتیم پنج مسجد این به اعتبار اظهر مصادیق است، اظهر مصادیق مسجد جامع.

گفتیم از بعضی روایات هم استفاده شد این چهار مسجد یا پنج مسجد را که شمرده اند به اعتبار اقامه نماز به وسیله نبی و وصی است اهمّیتش این است و الّا منحصر که نیست، حالا او چه خصوصیاتی دارد؟ شاید به خاطر اینکه امام عدلی که آن جا می آید نماز می خواهد حالا بنابر اینکه معصوم بگیریم مثل آن چهار پنج مورد وقتی او نماز می خواند یعنی صحّه می گذارد بر همه چیزهای مسجد، بر ملکیتش للله، در همین مسجد امام حسن مجتبی یا قم نقل می شود که در ساعت های آخر شب کسی از ماشین پیاده شده و رفته آن کنار زمینی بود آن جا که آن جا به اصطلاح ادرار کند بعد ناگهان شخص ناشناسی پیدا شد به او گفت اینجا ادرار نکن اینجا مسجدی هست، او می گوید اینجا که مسجدی ما نداریم، می گوید چرا مسجدی است شخصی هم به نام یدالله آن جا را می سازد، یدالله را من می شناسم برادرش میرزای حجره پدری ما بود در بازار به نام حاج میرزا حبیب الله، این یدالله خیلی هم وضع مالی اش خوب شده بود و بعد مسجد امام حسن مجتبی را که ورودی های قم هست ساخت، علی ای حال این امضاء به اینکه اینجا مسجد خواهد شد اثر دارد تا چه رسد به اینکه یک امامی آن جا بیاید و نماز هم بخواند، این معنایش تأیید است.

خلاصه چیزی بر ما ثابت نشد راجع به اینکه حتما مسجد جمعه باشد و نماز جمعه و این ها و آن چهار مورد افضل می شود بنابراین در میان این احتمالات متعدد بگوییم مسجد جامع، اجمالا سه احتمال بود اول کلّ مسجد جامع، دوم چهار مسجد خاص که علامه در منتهی می گوید مشهور همین است، سوم کلّ مسجد تنعقد فیه الجماعة الصحیحة این را سند درستی پیدا نکردیم و لو گفته شده است بنابراین بیشتر آن روایاتی که خواندیم مسجد جامع بود.

یک روایت را هم ببینیم روایت 8/3 کافی عن عدة من اصحابنا عن سهل بن زیاد عن حسن بن مرغوب عن عمر بن یزید سند خوب است جز سهل بن زیاد ه به نظر من مشکلی نیست قلت لأبی عبدالله(ع) ما تقول فی الإعتکاف ببغداد می گوید به حضرت عرض کردم نظر شما در اعتکاف بغداد چیست فی بعض مساجدها این بعض مساجدها یعنی یکی از مساجدهای بغداد یا مورد خاصی مدنظرش هست، اگر مورد خاصی بوده مسأله چه بوده بعید نیست کارهایی که حکومت ها می کردند، حکومت های اسلامی سعی می کردند به نام خودشان یک چیزی بگذارند که بماند، در اصفهان می دانید مسجد شیخ لطف الله فلان کس خوانده است، مسجد سیّد فلان شخص ساخته است حالا آن ها از علماء بودند ولی مسجدهایی بود که سلاطین ساختند چنانچه قرآن چاپ می کردند به اسم سلطان قلب انقلاب هم آخرین شاه سلسله همین کار را کرد، قرآن را مفصّل و با اصرار هم می بردند علماء منطقه باید برودند استقبال این قرآن که آن قضایا در ذهنمان هست، به هرحال نمی دانیم منظورش چه بوده فقال حضرت فرمود لاإعتکاف الّا فی مسجد جماعةٍ که قد صلّی فیه امام عدلٍ باز امام عدل یعنی چه؟ معصوم یا عادل مثل شاهد عدل؟ قد صلّی فیه امام عدلٍ صلاة جماعة این جا تصریح کرده است به نماز جماعت اما چیزی که هست معلوم نیست اما عصر یعنی چه بعد هم آن همه روایت مسجد جامع می گوید اول همین روایت هم فی مسجد جماعةٍ، مسجد جماعةٍ فرق دارد با مسجد صلاة جماعة بنابراین قید اینکه امام عدل نماز خوانده باشد به عنوان یک فضیلتی اضافه است بعد دارد و لا بعث عن یُعتکف فی المسجد الکوفه والبصرة و مسجد المدینة و مسجد المکة[4] که اینجا به ناچار به خاطر اینکه بعد از آن قاعده عام واقع شده است این افضلیت می شود، قاعده عامش این است که فی مسجد جماعة اما افضل این چهار مورد هست.

در مستدرک در بعضی روایاتش دارد همین مسجدی که جمّع فیه امام عدلٍ این گونه دارد ولی وقتی می خواهد بشمارد این عبارت برای فقه الرضا لا یجوز الإعتکاف الّا فی المسجد الحرام و مسجد الرسول و مسجد الکوفه و مسجد المدائن، بصره را ندارد و مدائن را دارد، در نقلی هم در فقه الرضا دارد که وروی فی مسجد البصره، باز در فقه الرضا در جای دیگری دارد لا یصحّ الإعتکاف الّا فی المسجد الحرام و الرسول و کوفه و مسجد جماعة.

ماحصل کل روایات و بررسی ها این چهار یا پنج مسجد به عنوان افضلیت است با وجود این همه روایات که مسجد جامع یا مسجد جماعت و مانند این ها بنابراین این چهار پنج موردی که شمرده اند می شود به عنوان افضلیت، بنابراین این نظریه کسانی مثل مرحوم امام(ره) که منحصر کرده باشند اعتکاف را به چهار مسجد ایشان آن طور که نظرم هست منحصر می کنند این یک قدری از مدرکیت ضعیف است، قاعده روایات مسجدٍ جامع، هر مسجد جامعی در آن هست.

حالا اگر یک مسجدی جامع بوده و اعتکاف هم در آن انجام می شده حالا اگر به خاطر تغییرات شهرداری و مانند آن جای رفت و آمد مردم عوض شده است، حالا کمتر کسی از مرکز شهر به یک مسجد جمعه آخر خیابان مثلا نزدیک دروازه ری هست کمتر می رود، از مسجد جمعه بودن به معنای مسجد جماعت بودن شاید افتاده، شاید عنوان مسجد جامع دیگر به آن گفته نشود، آیا این مسجد جامع اشاره است به اینکه در هر زمانی باید این عنوان صدق کند یا علی الاجمال صادق بوده ولی از کار افتاده این جایز است، این را در روایات هیچ ندارد و ظاهرش فعلیت است، ظاهرش این است که الآن باید مسجد جامع باشد.

نظیر این مسأله در فقه در باب خمس معمولا استثناء هست، حالا یک کسی مثلا یک چیزی داشت که جزء معونه اش بود، خمس هم نداشت دیگر بعد دوباره از معونه خارج شود، قبا و عبا را خرید برای اینکه بپوشد حالا دو سال که پوشیده و معونه هم بوده بعد می گوید دیگر نمی خواهم بپوشم و دیگر این را نپوشد آیا این که از معونه خارج شد دوباره خمس دارد؟ فیه کلام، دو عقیده آن جا هست، اینجا آن دو عقیده مطرح است که آیا مسجدی که بالفعل جامع باشد ظهورش این است آن جا هم ظهورش این است که بالفعل معونه باشد، این خلاصه کلام در این زمینه بود.

یک روایت هست که ببینیم علامه در منتهی نقل می کند از جامع احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی بد نیست توجهی داشته باشید ابتدا اصحاب چهار صد اصل را داشتند که این جامع نبوده یعنی همه فقه را نداشته هر کدام در یک باب خاصی بودند بعدها چند کتاب به عنوان جامع نوشته شد از جمله جامع بزنطی و بعضی جوامعی که یکی دیگرش را هم امروز خواندیم، این جامع است مثل جامع حسین بن سعید اهوازی جامع بوده یعنی از هر بابی در آن هست بعدها دوباره این جامع به جوامع بعدی تبدیل شد و آن ها جوامع شد مثل کافی، من لا یحضر، استبصار، تهذیب بعدها دوباره جوامع دیگری مثل بحار، وسائل و مانند این ها درست شده است، جامعی که آن ها می گفتند در آن زمان مثل جامع بزنطی جامع مختصری بودند در مقایسه با جوامع بعدی ولی بالاخره جامع بوده و اختصاص به باب خاصی نداشته غرض بزنطی نقل می کند عن داوود بن حصین عن الصادق(ع) لاإعتکاف الّا بالصوم در اعتکاف صوم شرط است و فی المصر الذی انت فیه در همان شهری که شما آن جا هستی، این یعنی چه که اعتکاف در همان شهری که شما آن جا ساکن هستی یعنی در غیر محل خودت نباید معتکف شوی؟ این بعید نیست این گونه باشد که باید روزه بگیری بنابراین مسافر نباید باشی، بعید نیست نیست منظور این باشد که اگر مسافر باشی نمی توانی روزه بگیری پس نمی توانی معتکف شوی پس به معنای اشتراط وطنیت است.

پس معلوم می شود چون روزه شرط است پس اعتکاف در همان مسجد در شهر خودتان، اگر چنانچه نذر کند این که اشکال ندارد، نذر کند که در سفر می خواهم روزه بگیرم یا نذر کند فلان روز و فلان روز و فلان روز یعنی سه روز اعتکاف را بگوید این سه روز را می خواهم روزه بگیرم حضراً و سفراً هرجایی که باشم، اگر روزه نذر کرد که اشکال ندارد پس این فی المصر الذی انت فیه به چه معنا هست؟ علامه این را در منتهی نقل کرده است از جامع بزنطی، ظاهرش این است که می خواهد ارتباط به صوم بدهد و ظاهرش این است که می خواهد بگوید در شهر خودت که بتوانی روزه بگیرد اگر این باشد اختصاص به شهر ندارد می تواند نذر کند و در سفر هم می تواند روزه بگیرد، به هرحال یک قدری مبهم است که منظور چه بوده است.

مرحوم صاحب وسائل می گوید شاید می خواهد بگوید نوعاً در غیر شهر مسجد جامع پیدا نمی شود ایشان عبارت را این گونه معنا کرده است و فی مصرٍ درحالی که روایت دارد فی المصر الذی انت فیه در شهر خودت، مرحوم صاحب وسائل در شرحش می گوید چون مسجد جامع در شهر است و نه در دهات اولا مسجد جامع در هر محلی است چه کسی گفته است در دهات نمی شود آن هم اگر جامع مردم فلان روستا همه آن جا می روند این جامع می شود اینکه مسجد جامع در شهر است و در روستا نمی شود را نمی توانیم قبول کنیم به علاوه می گوید فی المصر الذی انت فیه، این انت فیه دیگر چه دخالت دارد، پس بیشتر منظور همین است که روزه در سفر نمی شود و آن هم با نذر درست می شود.

روایت را نفهمیدیم، مرحوم صاحب وسائل دو توجیه دارد اول اینکه شاید مسجد جامع در غیر شهر نیست یکی هم اینکه شاید اقامه باید باشد تا بتوانی روزه بگیری.

خلاصه کلام در این مسأله این شد که اعتکاف در مسجد جامع باشد و شاید جهتش هم جامع بودن عرض کردم همین باشد که در آن جا آزاد است، کسی به کسی نیست به اصطلاح، مسجد محل متصدّی های خاص دارد، مسجد بازار متصدی های خاص دارد و این ها آن حالت توجه خالص را شاید کم بکند کسی را ندیدم صحبت کرده باشد خلاصه از نظر روایات مسجد جامع یا جماعت هم یعنی مسجدی که آن جا جماعت می روند و جماعت هم یعنی بلا تقیّد به گروه خاص، این خلاصه حرف در این مسأله بود.

شرط بعدی را هم عنوان می کنیم اینکه باید شرعاً آزاد باشد تا بتواند سه روز یک جا بماند به خلاص مسأله زن و شوهر، پدر و فرزند، مولی و عبد که هر کدام یک صحبت هایی دارد.



[1] وسائل باب3 اعتکاف روایت14

[2] وسائل باب3 اعتکاف روایت13

[3] وسائل باب3 اعتکاف روایت10

[4] وسائل باب3 اعتکاف روایت8






   شنبه 22 اردیبهشت 1397




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما