باسمه تعالی
قبل از شروع به ادامه بحث عرض کنم امروز بحث
اعتکاف انشاء الله تمام می شود، قبلا صحبت شد که چه چیزی شروع کنیم که نظر بعضی ها
معاملات بود و به ویژه بعضی گفتند اجاره ولی بیشتر صحبت شد حدود و دیات لذا
بنابراین از فردا از اول بحث حدود بحث خواهیم داشت.
اما ادامه بحث راجع به کفّاره، تا الآن موارد
اعتکاف زیاد گفته شده است ولی خصوصیات کفّاره و اصل کفّاه اشاره ای شد، مرحوم سید
در مسأله 9 از این مسائل می فرماید که اگر اعتکاف را فاسد کرد اعتکاف واجب را، واجب
یعنی روز سوم یا نذر و این موارد، یک وقت افساد اعتکاف با جماع است و یلحقه
قاعدتاً لمس و تقبیل گاهی با غیر جماع و غیر آمیزش جنسی است و علی ای حال گاهی در
روز است و گاهی در شب و علی ای حال گاهی در ماه رمضان است و گاهی در غیر رمضان،
اگر اعتکاف را با جماع فاسد کرد مسلّماً کفّاره دارد چه در شب و چه در روز، این
مربوط به اعتکاف است نه راجع به روزه اش، روزه که شب نیست بنابراین من حیث
الإعتکاف کفّاره دارد.
دو روایت هم داریم در باب 6 روایت 3 و 4، روایت
سومش مرسله صدوق است قال صدوق و قد رُوی أنّه و إن جامع باللیل فعلیه کفّارة واحدة
نقل شده است که اگر جماع در شب بود یک کفّاره دارد به اعتبار اعتکاف و إن جامع
بالنهار اگر در روز بود فعلیه کفّارتان این
وجهی ندارد روز و شب فرقی ندارد، اگر در ماه رمضان باشد حساب کفّاره رمضان هم در
کار می آید و الّا من حیث الاعتکاف فرمایشی که ایشان فرموده اند اولاً مرسله است
در ثانی وجهی هم ندارد و کسی فتوا هم نمی دهد.
اما روایت چهارمش مسند و معتبر است باسناده صدوق
عن محمد بن سنان بارها عرض کردیم اتّهام ایشان غلوّ است غلوّ را بارها توضیح دادیم
که اشکالی نیست عن عبدالأعلی بن أعین قال سألت اباعبدالله(ع) عن رجل وطئ امرأته و
هو معتکف درحال اعتکاف آمیزش کرد لیلاً فی شهر رمضان در شب این کار را کرد در ماه
رمضان قال علیه الکفّارة کفّاره همین افساد اعتکاف قلت فإن وطئها نهاراً اگر در
روز این کار را کرد چطور؟ قال علیه کفّارتان.
در ماه رمضان بله یک حساب کفّاره دارد به خاطر
اعتکاف و یکی هم به خاطر ماه رمضان روزه ماه رمضان را خراب کرده است اما در غیر
ماه رمضان در این جهت وجهی ندارد، این عبارت صدوق هم ندارد ماه رمضان اما روایت
مرسله است شاید هم منظور ایشان ماه رمضان بوده و روایتش را هم که نقل کرده موردش
شاید ماه رمضان بود علی ای حال این به درد نمی خورد، آن چیزی که مورد فتوا است در
ماه رمضان اگر در روز باشد دو کفّاره دارد.
غیر جماع محرمات دیگر چطور؟ اگر آن را معتکف
انجام داد و اعتکاف خودش را با آن محرمات باطل کرد چون قبلا صحبت کردیم که آن
محرمات دیگر هم موجب فساد است، اگر با سائر محرمات اعتکاف خودش را افساد کرد چه
بگوییم؟ مرحوم سید دارد در اینکه کفّاره دارد یا ندارد اشکال بعد می گوید والأقوا
اینکه کفّاره ندارد برای اینکه ادله ای که ما داریم مربوط به جماع است، در غیر
جماع کفّاره ذکر نشده است، اعتکاف به هم می خورد ولی کفّاره من حیث الإفساد نیامده
است، در جماع هم که می گوید کفّاره دارد نمی گوید به چه ملاکی شاید خصوصیت در خود
جماع است، جماع در اعتکاف بنابراین نمی توانیم تعدّی کنیم از جماع به غیر جماع که
در سائر محرمات هم بگوییم کفّاره دارد.
یک روایتی هست در همین باب 6 روایت 6 بارها به
جهات دیگری این روایت را خواندیم کلینی عن عدة من اصحابنا عن احمد بن محمد عن ابن
محبوب عن ابی ولّاد حنّاط روایت صحیحه است سألت أباعبدالله(ع) عن امرأة کان زوجها
غائباً همسرش مسافر بوده فقدم حاضر شد و هی معتکفة بإن زوجها درحالی که زن هم در
اعتکاف بود و اعتکافش هم با اذن قبلی بوده فخرجت حین بلغها قدومه من المسجد الی
بیتها وقتی خبر رسیدن شوهر رسید از سفر از مسجد بیرون آمد و خانه رفت فتهیّأت
لزوجها خودش را آرایش کرد طوری شد که شوهر هم با این نزدیکی کرد فقال حضرت فرمود
إن کانت من المسجد قبل أن تنقضی ثلاثة ایّام و لم تکن اشترطت فی اعتکافها اگر قبل
از پایان سه روز از مسجد بیرون آمده و شرط هم نکرده بوده یعنی پایان سه روز نشده و
در سه روز بوده بیرون آمده و در اعتکافش هم شرط نکرده بوده و نگفته بوده اگر مانعی
رسید بتوانم بروم فإن علیها ما علی المظاهر
کفّاره ظهار به عهده اش هست.
از این خواستند استفاده کنند که اختصاص ندارد
کفّاره به جماع برای اینکه اینجا کفّاره اش مربوط به جماع نیست، کفّاره اش راجع به
خروج از مسجد است صرف اینکه شوهر از سفر
آمده این نباید اعتکاف را رها می کرد، این اعتکاف را رها کرده پس کفّاره به خاطر
خروج از مسجد است پس جماعش اصلا کفّاره ندارد برای اینکه با خروجش از مسجد از
اعتکاف بیرون آمد اعتکافش فاسد شد پس جماعش دیگر کفّاره ندارد بنابراین کفّاره ای
که اینجا امام فرموده است مربوط به خروج از مسجد است بنابراین بگوییم خروج از مسجد
به تنهایی که خصوصیتی ندارد تمام مفسدات غیر از جماع هم بگوییم کفّاره دارد به این
استناد شده است.
اما ظاهرا درست نیست یا لا اقل دلیل نیست برای
اینکه معلوم نیست خروجش لضرورتٍ عرفیّة بوده یا نبوده خیلی از مردها هستند که با
تخلّف زن دعوا می کنند و مشکلات خانوادگی پیش می آید و صحبت طلاق و این ها پیش می
آید که من مدتی سفر بودم حالا هم که آمده ام تو رفته ای مسجد نشسته ای دعا میخوانی
مردها بدشان می آیند یک مورد ضرورت است بنابراین نمی شود گفت این خروج کفّاره
داشته است، خروج لحاجة لابدّ منها بوده این کفّاره ندارد پس کفّاره اش مربوط به
جماع است.
علی ای حال اگر هم بگویید خروجش اشکال داشته این
روایت خروج متعقّب به جماع را می گوید کفّاره دارد نمی گوید هر خروجی و نمی گوید
هر مفسدی، نه همر مفسد را دارد نه هر خروج را دارد بلکه خروج متعقّب به جماع را یا
اصلا بگویید خروج مسأله ای نیست و فقط جماع است بنابراین این روایت هم دلیل نشد.
آیا کفّاره که گفتیم فقط در جماع هست و در موارد
دیگر نیست فقط در اعتکاف واجب است یا در دو روز اول هم بگوییم این کفّاره هست؟
مرحوم سید احتیاط واجب کرده است می گوید والاحوط ثبوت الکفّارة حتّی فی المندوب می
گوید کفّاره دارد، قبل تمام الیومین مندوب است می گوید این کفّاره دارد به احتیاط
واجب، مرحوم صاحب جواهر تصریح دارد که کفّاره ندارد، صاحب جواهر که می گوید کفّاره
ندارد به خاطر همین روایت است برای اینکه اینجا فرمود اگر شرط نکرده کفّاره دارد،
این شرط کردن و شرط نکردن معنایش این است که یک قدری اعتکافش متزلزل است، می خواهد
بگوید اعتکاف تا محکم نشده است این مهم نیست، اشتراط و عدم اشتراط کانّ این معنا
را می دهد تا اعتکاف متعیّن نشده و متزلزل است اینجا اشکال ندارد بنابراین در
مندوب به طریق اولی آن دو روز اول هنوز محکم نشده است، مندوب است و میتواند رها
کند بنابراین کفّاره ندارد.
این ظاهرا فرمایش کاملی نیست، کجا دارد که اگر
اعتکاف متزلزل بود ندارد، فقط راجع به اشتراط میگوید که گاهی اشتراط می کند و
گاهی اشتراط نمی کند، اگر اشتراط نکند کفّاره دارد و اشتراط بکند می رود بیرون و
کفّاره دارد راجع به خروج از محل اعتکاف، فرمایش ایشان در این جهت تمام نیست.
مطلب مهم اینکه در تمام مواردی که کفّاره باشد
حالا مندوب باشد یا نباشد گفتیم دلیلی بر این نداریم احتیاط، در واجب آن هم در
جماع حالا کفّاره اش چیست؟ روایت 6 را خواندیم که فإنّه علیها ما علی المظاهر
کفّاره ظهار، کفّاره ظهار ترتیب است اول عتق رقبة اگر نشد شصت روزه اگر نشد شصت
مسکین در ظهار ترتیب است اما در ماه رمضان تخییر است بعضی روایت دارد مثل افطار
ماه رمضان در روایت 5 همین باب دارد علیه ما علی الذی افطر یوماً من شهر رمضان
متعمداً اینجا
کفّاره ماه رمضان تخییر است اما روایت ششم می گوید ظهار و ترتیب است، کدام را قبول
کنیم؟ ظاهرا اینجا تعارض است و جای اطلاق و تقیید و این ها نیست چون مقابل یکدیگر
هستند، آن می گوید ماه رمضان یعنی تخییر و این می گوید ظهار یعنی ترتیب بنابراین
وجهی ندارد که ما بخواهیم این دو روایت را جمع کنیم، اطلاق و تقیید بخواهیم بگوییم یا تصرف در هیأت کنیم، دو جمع
بیشتر نداریم یا جمع در اطلاق و تقیید است تصرف در ماده یا جمع تصرف در هیأت است
به استحباب تصرف در هیأت این درست مقابل همدیگر هستند، آن می گوید کفّر کظّهار این
می گوید کفّر کإفطار ماه رمضان این قابل جمع نیست ناچار هستیم که به چیزهای دیگر
رجوع کنیم، چیزهای دیگری که در این باب داریم شهرت بل کاد أن یکون اجماعاً که گفته
اند تخییر مثل ماه رمضان حالا احتیاط البته ترتیب است ولی قاعده کلی همان تخییر
است که حداقل است به عبارت دیگر شک داریم که ترتیب وجوب دارد یا ندارد یک تکلیف
زائدی است برائت جاری می کنیم.
یک مطلب خیلی کوتاه هم عرض کنم و آن اینکه اگر
در شب افطار کرد و در غیر رمضان یک
کفّاره، اگر در رمضان افساد کرد و در روز بود دو کفّاره، اگر زنش را هم اکراه کرده
بود سه کفّاره، اگر نذر هم کرده بود چهار کفّاره بنابراین برای یک عمل نزدیکی ممکن
است چهار کفّاره یا بلکه پنج کفّاره گاهی ممکن است، پنج کفّاره چطور؟ بگوییم تحمّل
همان طور که در ماه رمضان است در اعتکاف هم هست، تحمّل یعنی چه؟ یعنی شوهر زن را
وادار کرده است در ماه رمضان اگر وادار کند اکراهی کفّاره زن هم به عهده مرد است،
در غیر ماه رمضان این طور نیست اصلا کفّاره به آن معنا قائل نشدیم، در اعتکاف اگر
بگوییم کراهت در اعتکاف هم حکم کراهت در ماه رمضان را دارد یعنی شوهر زن را وادار
کرد که اعتکافش را به هم بزند آن وقت بگوییم کفّاره اعتکاف زن هم که به هم خورده
است به عهده مرد است آن وقت پنج کفّاره می شود، کفّاره در افساد کار خودش اعتکاف
خودش، کفّاره در افساد اعتکاف زن، کفّاره در افساد روزه زن، کفّاره تخلّف در نذر،
این ها همه کفّاره به یک آمیزش می آید.