صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 97-98

اجاره جلسه شصت و هفت






باسمه تعالی


به تناسب این روز که ولادت حضرت زینب(س) هست عرض می کنم که از زندگی این بزرگواران درس مهمی می ­آموزیم و آن سوار شدن بر مصائب است، مشکلات شخص را از پا در نیاورد بلکه او مشکلات را از بین ببرد بعد از حادثه کربلا و آن همه مشکلات وقتی آن خبیث به حضرت عرض که کیف رأیت صُنع الله باخیک حضرت فرمود ما رأیت الّا جمیلا درس بسیار بزرگی است.

وجود حضرت زینب باعث برکات بسیار زیادی بود یکی از اهم مسائل حفظ جان امام و مقام امامت، همان شغلی که حضرت زهرا(س) داشت و به اسم حضرت زینب تحویل داد به خصوص در شهادت حضرت علی اکبر جان سید الشهدا در خطر بود، وقتی اجازه میدان خواست دید اگر صبر کند ممکن است نتواند اجازه دهد فوراً اجازه داد و چون در میدان صدایش بلند شد یا ابتا علیک منّی سلام حضرت با عجله و شتاب رفت زینب دنبال حضرت سراسیمه دوید فریاد یا اُخیّ سر داد، حضرت زینب حفظ مقام امامت کرد.

در بعد عبادت فردی هم همان طور که می دانید تهجّد و نماز شبش حتّی شب یازدهم پشت دروازه کوفه با آن شرایط سخت ترک نشد درحال نشسته نماز خواند که حضرت وقتی پرسید عرض کرد که چون سهم خودم را به بچه ها می دادم که زیاد گرسنه بودند.

تمام علماء تاریخ در طول تاریخ با صبر و تحمل بر مشکلات حائق آمدند در همینجا در خدمت مرحوم آقای اراکی(ره) درس می خواندیم جمعیتی هم نبود شاید کل شاگردهای ایشان در این درس فقه پنج الی هفت نفر بودیم در شرایطی که کسانی که در رتبه شاگردی ایشان بودند جمعیت ها داشتند و اصلا برایش هیچ مسأله­ ای نبود بعد از درس هم چون راهمان یکی بود زیاد من در خدمت ایشان در راه بودیم یک وقتی به ایشان گفتم پیغمبر اکرم نماز شبش را تفریق می کرد، نماز می خواند چند رکعت دوباره می خوابید بعد بلند می شود مسواک و وضوء و دوباره نماز و همین طور، ایشان در ذهنشان انگار نبود گفت عجب ما که بلند شویم دیگر خوابمان نمی برد بعد من گفتم شما الحمدالله که با نشاط هستید و روزی چهار مرتبه پیاده دو درس و دو مرتبه نماز جماعت، نماز جماعت ایشان در حرم گاهی دو نفر به ایشان اقتداء می کردند اما ایشان ترک نمی کرد، عجب استقامتی داشتند و وقتی من به ایشان گفتم که شما با نشاط هستید گفت چون من بی رگ هستم و توضیح داد گفت من از روی حوادث عبور می کنم یعنی حوادث من را نمی گیرد، این درس بزرگی است.

به مرحوم آقای شیخ عبدالکریم حائری خیلی سخت گذشت از دو نظر، یک نظر تحت فشار شدید حکومت رضا خانی که دنبال بهانه می گشت که زندگی ایشان و کل حوزه را از بین ببرد و از طرفی تحت فشار تندروهای افراطی که توقعات ناروائی از ایشان داشتند که ایشان هم علنی مبارزه کند و نمی فهمیدند که اگر علنی هم مبارزه کند رضا خان از این حرف ها نمی ترسید و همه را از بین می برد و با کشورهای خارجی هم در این زمینه دست به یکی کرده بود بعد از سفر ترکیه به خصوص کشف حجاب دیگر خیلی سخت گذشت، مرحوم حاج شیخ در یک جلسه ای آقایان دیگر هم جمع بودند به ایشان فشار می آوردند ایشان بعد یک کلمه ای گفت که خدا مرگ بدهد از دست شماها خلاص شوم مرحوم آقا سید محمد روحانی به خود من نقل کرد گفت من بودم همراه پدرم در آن جلسه وقتی حاج شیخ این جمله را گفت یکی بلند گفت زودتر، ایشان بعد از کشف حجاب شرایط بدی را تحمل کرد، در موقعی که ایشان سابقاً وقتی از مرکبشان الاغی بود که پیاده می شده مردم جای نشستن ایشان روی پالون الاغ را می بوسیدند ولی بعد شرایط طوری شد که از گذر خان می آمدند بروند صحن کسی سلام نمی کرد، حضرت امیر(س) گاهی سلام هم به دیگران می کرد و دیگران جواب نمی دادند، ایشان بعد از قضیه کشف حجاب آمده بود بیرون برود نماز مغرب ظاهرا بعد دیده بود که جشن و پایکوبی و بی حجابی و این موارد به حدی سخت گذشت که برگشت و سر مرکب را برگرداند و برگشت.

آقای اراکی نقل کردند که شب بالای پشت بام در تابستان داخل پشه بند ایشان نشسته بودند خوابش نمی برد از غصه، یک وقت دید یک عربی داخل پشه بند بالای پشت بام یک دفعه مقابل ایشان نشست گفت آقا شیخ عبدالکریم این یک نماز را تعطیل نکن، من مانده بودم چرا آقا شیخ عبدالکریم ایشان که حاجی بود بعد فهمیدیم که ایشان مکه یک دفعه رفته است و آن هم نیابتی از خودش مکه نرفته است و خودش را مستطیع نمی دانست چنانچه آقای نجفی مرعشی تا آخر عمرش هم مکه نرفت و مستطیع نبود، آقای آقا سید محمود شاهرودی مکه نمی رفت می گفت من مستطیع نیستم تا یکی از کویتی­ها ایشان را بزلی برد، آقای حکیم هم می­گفت من در صورتی مستطیع هستم که بتوانم قبور ائمه بقیع را بسازم که نمی رفت، دیگر بعد ایشان هم یک سفر رفت.

منظور همه این ها با صبر و تحمل در مصائب فارغ آمدند، درسی است از زینب کبری همه باید بیاموزیم ما رأیت الّا جمیلا.

مسأله­ای که مرحوم سید عنوان کردند این هست که اگر در عقد اجاره مباشرت شرط نشود حالا به کلمه مباشرت بگویید یا به تعبیر ایشان ما بمعناها مثلا بگوید بنفسک و لنفسک که قبلا توضیحش را خواندیم این هم مثل مباشرت است، اگر شرط نشود می تواند به دیگری اجاره دهد، اجرت المثل به اندازه اجرت المثل خودش باشد یا کمتر باشد یا حتی بیشتر هم باشد اما به شرط اینکه یک کاری در این متعلّق اجاره انجام دهد مثلا خانه هست گچ کاری کند، سفید کاری کند، دکور خانه را تا حدودی تغییر دهد و کاری انجام شود یا اگر کاری هم انجام نداده است اُجرت گرچه بیش از اُجرت قبلی است، اجرتی که خودش گرفته است یک مبلغ بوده این بیشتر است اما هم جنس نیستند، اجرت خودش یک خروار گندم بوده مثلا حالا دو خروار جو بگذارند یا پول بگذارند هم جنس نباشند، اگر هم جنس هم باشند یا کاری هم نکند و بیش از اجرت خودش هم بخواهد اجاره بگیرد این هم اشکال ندارد اما در چند مورد نباید این کار را بکند، در چند مورد که حالا نکته آن چیست باید فکر کنیم.

در مورد اجاره اطاق، اجاره خانه، اجاره دکّان، اجاره بر عمل مثلا اجیر بلکه اجاره آسیاب، در اجاره زمین هم محل حرف هست بعضی این گونه گفتند، حالا اصل مسأله چرا اگر قید مباشرت نشده است می­تواند متعلق اجاره را به دیگری اجاره بدهد به اجرت کمتر، به اجرت مساوی، به اجرت بیشتر، بیشترش به شرط اینکه هم جنس نباشد یا یک کاری کند، به دون این دو شرط هم می شود در غیر این ها، خلاصه چرا در این موارد نمی شود؟

اصل عرف گفته شده است که تعبّد است، اصل جوازش که علی القاعده هست یعنی منعش در این ها تعبّد است اینکه چرا هم جنس نباشد این چه دخالتی دارد؟ بعضی ها در ذهنشان آمده که شبهه رباء باشد اگر هم جنس باشد، خانه را اجاره کرده به ماهی صد تومان حالا می خواهد ماهیانه دویست تومان اجاره دهد در حقیقت صد تومان می دهد دویست تومان می گیرد کانّ این شبه ربا هست.

این مطلب که به نظر درست نمی­آید، ربا در ادلیه شرعیه منحصر شده است رباء قرضی یا رباء معاملی، رباء قرضی به هرچیزی که باشد کم و زیادش رباء هست، رباء معاملی شرط دارد، شرطش این است که مکیل باشد موزون باشد یا بعضی گفتند معدود هم همین طور، اینجا نه معامله ربوی هست مکیل و موزون و معدود و نه قرض در کار هست مثل اینکه در تمام حِیَل شرعیه رباء همین گونه هست در واقع پول کم می دهد پول زیاد می گیرد اما با یک وساطات معاملاتی، وقتی از بانک­ها هم بخواهید یک پولی وام بگیرید می گویند و لو شده برو یک فاکتور سوری بیاور، فاکتور سور نه معنایش این است که قصد معامله ندارید منظور این است که در نهایت این جنس را نمی خواهید ولی بالاخره معامله و انشاء می کنید و الّا فایده­ای ندارد، یک معاملات واسطه­ای انجام می دهید ولی در نهایت همان طور که در رباء پول را کم دادید و زیاد گرفتید کم می دهید و زیاد می گیرید بالاخره، بله بعضی از جمله سیدنا الاستاد مرحوم امام عقیده بر این دارند که ید شرعیه را اگر کسی به قصد فرار از رباء انجام دهد این اشکال دارد حالا چرا ایشان این را فرمودند نمی دانم، قم که بودند قبل از تبعیدشان به ترکیه یک شب من همین اعتراض را کردم ایشان آن موقع عقیده بر این داشتند که حیَل شرعیه کاملا درست است من گفتم اگر اغرضتُ بگوییم باطل است اگر گفتیم بِعتُ صحیح می شود فقط با همان کلمه ایشان گفت به هرحال این رباء نیست، داماد ایشان مرحوم آقای اشراقی به کمک من آمد گفت آقا با این حیله ها که درست نمی شود و روحش همین است ایشان گفتند آیه فحذرو برای رباء هست و این که رباء نیست بعد ایشان در سفر نجفشان تحت تأثیر هرچه که بوده نظر ایشان عوض شده است، کلاً کل حیَلی که به قصد فرار از رباء هست ایشان قبول نداشتند و می­گفتند باطل است در حالی که اولاً روایت دارد نِعم الفرار الفرار من الحرام الی الحلال، شاید ایشان می خواستند بگویند که در حقیقت قصد انشاء ندارند.

اما ظاهرا این گونه هست کسی که متدیّن است و برای حلال شدن متوسل به حیَل شرعیه می شود جداً اراده می کند برای اینکه می خواهد حلال شود، چطور قصد جدی ندارد، بله جداً آن متاع را نمی خواهد اما اصل معامله را به جد قصد انشاء دارد.

حالا به هرحال این قضیه رباء را نمی شود قبول کرد که اینجا بگوییم به خاطر شبهه رباء بوده، گفتند اجاره کمتر بعد بخواهی بیشتر اجاره بگیری، خانه را اجاره کردی ماهیانه صد تومان و بخواهی به دیگران اجاره بدهی ماهیانه دویست تومان در حقیقت صد تومان داده­ای دویست تومان بگیری این رباء می شود مثلا، این نمی­تواند اشکال باشد.

در خود روایات یک کلماتی هست روایاتی که باید بخوانیم از بعضی کلماتش استفاده می شود که هم جنسی و جنسی دخالت دارد حالا ببینیم می شود این حالت را قبول کرد یا خیر؟

حالا خود روایات را ببینیم به چند نظر اولا اصل مسأله را از روایات به دست بیاوریم کمتر و مساوی اشکال ندارد، بیشتر اگر کاری انجام شود اشکال ندارد، اگر اجرت هم جنس با اجرت قبلی نباشد اشکال ندارد اما در خانه و اتاق و دکّان و این ها اشکال دارد ببینیم از روایات چه استفاده می شود.

اولاً از نظر اعتقاد عبارات در کتب دیدیم مختلف نقل می شود بعضی گفته اند که مشهور این است که اینجاهایی که می گوییم اشکال دارد مشهور گفته اند کراهت دارد نمی گویند اشکال دارد، بعضی گفته­اند اکثر عقیده بر این دارند یعنی اشهر نه مشهور، می دانید تفاوت این دو خیلی است مشهور یعنی مقابل شاذ است اشهر یعنی هر دو طرف مشهور است این بیشتر است نظیر مسأله اذن پدر در ازدواج دختر باکره رشیده نوعاً عقیده دارند که مشهور عقیده بر این دارند که اذن نمی خواهد اگر رشیده هست ولی مرحوم نراقی دارد اشهر این گونه می گویند یعنی هر دو طرف مشهور است اشهر می گوید اذن نمی خواهد تفاوت مشهور و اشهر بعضی تعبیرشان نه مشهور است نه اکثر بلکه می گویند جماعتٌ این ها معتقد به کراهت هستند، کراهت عند جماعةٍ حالا به هرحال خود روایات را ببینیم.

ابتدا در باب خانه و دکّان و بیت و عمل و اجیر بعضی روایات از جمله این روایت باب 20 روایت 3 حدیث کلینی عن عدّة من اصحابنا عن سهل بن زیاد و احمد بن محمد، در سهل بن زیاد همان طور که بارها صحبت شده است بعضی مثل مرحوم آقای خوئی شبهه دارند این را توضیح دادیم شبهه مهم غلوّ است که قبول نکردیم صحبت شد منتهی علی ای حال سهل بن زیاد تنها نیست با احمد بن محمد که ثقه معلوم جمیعاً عن ابن محبوب عن خالد بن جریر عن ابی الربیع شامی در ابی الربیع هم حرف است ولی بیشتر وثاقت از او استفاده می شود عن ابی عبدالله(ع) مرحوم آقای خوئی(ره) در ابی الربیع یک استنادی دارند به اینکه او در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم آمده است البته این را ما به این صورت نمی توانیم قبول کنیم بارها صحبت کردیم این شهادتی که علی بن ابراهیم می دهد و نظیرش در کامل الزیارة ابن قولویه راجع مشایخ بلا واسطه خود ایشان است نه تمام روات تا امام ولی به هرحال بیشتر از ادله وثاقت ایشان استفاده می شود عن الصادق(ع) سألته عن الرجل یتقبّل الارض من الدهاقین ثمّ یُواجرها بأکثر ممّا تقبّلها به و یقومُ فیها بحظّ السلطان یک کسی زمینی را از دهاقین، دهاقین به زارع ها و کشاورزها می گویند منتهی به اربابها نه به رعیت­ها زمین را از آن ها تقبّل می کند یعنی زمین را از آن­ها قبول می کند، تقبّل معمولا به دوجا اطلاق می­شود یکی در اجاره و یکی در مزارعه تقبّل در حقیقت همان است که خودمان می­گوییم قباله کردم زمین را قباله کردم.

قباله هم به معنای قرار اجاره می­آید و هم به معنای قرار مزارعه حالا این کدام بوده کلمه یتقبّل اطلاق دارد و به هردو می گیرد دنبالش دارد که ثمّ یواجرها بأکثر ممّا تقبّلها به بعد اجاره می دهد به بیش از آن­چه که قبول کرده است یعنی اول مزارعه بوده بعد اجاره یعنی اول قرار مزارعه بوده بعد قرار اجاره، قرار مزارعه به سهم مشاع است یک سوم و نصف و مانند این ها، قرار اجاره به مبلغ معیّن است آن وقت می گوید اجاره را بیش از آن قبلی، این بیش و کم پیداست این است که اگر او مشاع هست این هم مشاع و اگر او معیّن است این هم معیّن، اگر این است که بیش از او معنایش این است که مثل هم هستند بنابراین پس تقبّل در آن­جا هم یعنی اجاره چون اگر منظور از آن تقبّل مزارعه هست مزارعه قرارش با نسبت مشاع است مثلا می­پذیرد از دهقان می گیرد به اینکه مثلا زراعت کند یک درصدی مثل مضاربه یک درصدی خودش بردارد و یک درصدی هم به ارباب بدهد این مزارعه می شود آن وقت بعد این را اجاره می دهد به بیش از قرار قبلی، بیش از قرار قبلی یعنی مثلا از او ثلث گرفته است حالا به نصف قرار می گذارد؟ در اجاره این گونه باطل است و باید مشخص باشد، اگر اجاره هست و اجرت معیّن پس این اجرت بیش از آن قبلی است پس قبلی هم چیز معیّن است پس معلوم می شود تقبّل در آن­جا مزارعه نیست اجاره هست، این هم توضیح این موارد بود.

پس عن الرجل یتقبّل الارض یعنی یستأجر الأرض زمینی را از ارباب اجاره می کند بعد به دیگری اجاره می­دهد به بیش از آن مقداری که قبول کرده است آن وقت این زمین، زمینی بوده که حکومت هم در آن نقش داشته قاعدتاً می شود اراضی خراجیه یقوم فیها بحظا السلطان حق حاکم را هم خود این مستأجر می­دهد فقال لا بأس به این اشکال ندارد که این مربوط به زمین است که این روایت را در ذهن داشته باشیم که در مسأله زمین همین روایت را کار داریم بعد فرمود زمین اشکال ندارد اما إنّ الأرض لیست مثل الأجیر و لا مثل البیت زمین مثل اجیر و مثل خانه نیست، بیت را گاهی به معنای خانه هم می گویند ولی بیشتر به معنای اتاق است شاید هم بتوان گفت مثلش مثل فقیر و مسکین باشد علی ای حال وقتی مقابل دار است می­شود یک اتاق از دار ولی خیلی از اوقات بیت به معنای خانه است مثل بیت نبوت، بیت رسالت، السلام علیکم یا اهل بیت النبوة، بیت به معنای خانه هم هست، در روایات اینجا که می خوانیم هم بیت را داریم و هم دار را داریم البته حکمشان مثل هم است إنّ الأرض لیست مثل الأجیر و لا مثل البیت إنّ فضل الأجیر و بیت حرامٌ[1] اگر در اجاره اجیر و اجاره بیت این کار را بکند یعنی یک کاری را قبول کرده است به یک مبلغی انجام دهد بعد به دیگری می دهد، به او کمتر می دهد در حقیقت پول زیادی در اینجا برده است، زیادی در باب اجیر بر عمل و زیادی در اجاره بیت او حرام است پس بنابراین اگر بخواهد خانه­ای را اجاره کند به یک مبلغی بعد به دیگری بدهد به اجاره بیشتر که یک فضلی ببرد بنابراین این فضل حرام است.

از اینجا دو مطلب باید مورد توجه قرار بگیرد، یک مطلب اینکه آیا حرام یعنی همین حرمتی که ما می­گوییم در اصطلاح فقهی یعنی ممنوع است یا حرام حرمت دارد، حرمت به معنای احترام، حرام هم به معنای احترام می­آید آن وقت احترام با کراهت هم می­سازد احترامش را داشته باش یعنی نزدیکش نرو مثل اینکه ظهور بیشتر حرمت ممنوعیت است بهتر این است که تمسک کنیم به این جهت و آن اینکه الآن حرام در اصطلاح متشرعه یعنی ممنوعیت، اگر قبلا غیر از این باشد پس نقل شده است و اصل عدم نقل است مثل اینکه یک قباله ای پیش شما می آورند بعد احتمال می دهید شاید وصیتی که طرف کرده است منظورش چیز دیگری بوده اصل عدم نقل این را رد می کند این یک نکته، نکته بعدی که باید در این حدیث بحث کنیم این است که حالا هم جنس و جنس را از کجای این حدیث می فهمیم.



[1] وسائل باب20 اجاره روایت3






   دوشنبه 27 خرداد 1398




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما