صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 97-98

اجاره جلسه هفتاد و دو






باسمه تعالی


مسأله سوم که سید عنوان کرده است اگر اجیر شد برای یک کاری که به ذمه گرفت نه یک عمل معیّن خارجی، چون ممکن است شخص دو جور اجیر شود گاهی شخص اجیر می شود بر یک عمل معیّن خارجی که قرار اجاره بر یک شیء خارجی خاص است، گاهی اجیر می شود بر یک عملی بر عهده می­گیرد در ذمه، آن وقت این دو جور است گاهی می گوید مباشرتاً انجام می دهم و مستأجر هم به قید مباشرت اجیرش می کند و گاهی لا بقید المباشرت به ذمه این قرار می دهد که این کار را انجام دهد حالا خودش یا به وسیله دیگری مسأله سوم که سید عنوان کرده این است اجیر شود برای کار کلی که به عهده گرفته است و شرط مباشرت هم نیست یعنی پس دیگری هم به جای این انجام دهد درست است.

در این صورت هم خود شخص می تواند انجام دهد این کار را و هم دیگری تبرّع کند از طرف این اجیر، این کار را انجام دهد اجرت را مستحق است و می گیرد همان اجرت معیّن شده برای اینکه قید مباشرت که نبوده اجیر شده است که این عمل را انجام دهد قرار اجاره هم کلی بوده دیگری انجام بدهد از طرف این، در حقیقت کانّ این انجام داده است.

إنّما الکلام اینکه اگر کسی انجام داد این کار را و این نه از طرف این، تبرّع از این، شنید که فلان کس از دیگری این کار را خواسته است انجام دهد این زودتر انجام داد نه متبرّعاً از او خودش انجام داد، فهمیده که فلان کس دوست داشته اینجا جارو شود و با یک جاروکشی هم قرارداد بسته است این زودتر آمد اینجا را تمیز کرد در این صورت چون از طرف اجیر نبوده استحقاق اجرت ندارد برای اینکه تسبّبی در کار نیست تسبیبی نبوده تبرّعی نبوده از طرف او بنابراین معنا ندارد به او منتسب شود، قرارداد اجاره با این اجیر بود حالا دیگری آمد انجام داد بدون تسبیبی از ناحیه این اجیر و بدون تسبّب از طرف متبرّع بنابراین هیچ ارتباطی با آن اجیر پیدا نمی کند پس اجیر پول چه چیزی را بگیرد، پس اجرتی که در این قرار اجاره معیّن شده است به این نمی رسد.

آن وقت اینجا یک مطلبی پیش می آید و آن این است که این ضرر زده است به این اجیر اگر این کار را نکرده بود اجیر این پول را از مستأجر می گرفت اینجا بعید نیست بگوییم آن غیر متبرّع که آمده این کار را انجام داده است بگوییم ضامن است برای اینکه آمد این کار را انجام دهد قرارداد بسته بود اینجا را جارو بزند و ده تومان پول بگیرد دیگری آمد اینجا را جارو کرد و موضوع را از بین برد در حقیقت به این جاروکش ضرر زد بعید نیست که این عامل و این کسی که جارو کرده ضامن است.

مرحوم سید این را عنوان نکرده است، اصلا عنوان نکرده است که او ضامن هست یا ضامن نیست یا عقیده­اش این بوده که اینجا ضامن نیست یا اینکه متعرض این معنا نشده است ولی بعید نیست این حرف، اگر این شخص این کار را انجام نداده بود این اجیر طبق قرارداد ده تومان به دست می آورد او آمد موضوع را از بین برد، این مثالش فقط منحصر به اینجا نیست و موارد متعددی پیش می آید قرارداد بسته­اید با یک دندان پزشک که دندان شما که درد می کند این دندان را بکشید برای اینکه دردش ساکت شود یک کسی وقتی این قضیه را فهمید یک دارو ریخت پای دندان شما دردش از بین رفت و شما قرار خود را با پزشک برهم زدید این هم نه به عنوان حمایت از پزشک این کار را کرد، در حقیقت موضوع قرارداد اجاره را از بین برد یک پولی پزشک به دست می آورد این موضوع را از بین برد اینجا هم بعید نیست این مطلب باشد که عرض کردیم.

مرحوم سید یک مطلب دیگری را عنوان کردند و آن این است که قرار اجاره آن وقت منفسخ می­شود غیر از قضیه ضمانی که هیچ عنوانی نکرده است این را، عنوان کرده است قرارداد اجاره ای که مستأجر با این اجیر، با این پزشک، با این جاروکش منعقد کرده است آن قرار اجاره به هم می خورد برای اینکه موضوع از بین رفته است.

این واقعش این است که دو صورت دارد یک وقت است که قبل از اینکه وقت باشد که این جاروکش اینجا را جارو کند این پزشک دندان این را اصلاح کند به محض اینکه شخص فهمید دندان فلان کس درد می­کند یک دارو ریخت در حقیقت مهلت نداد که وقت باشد پزشک بیاید دندان را بکشد اینجا قرار اجاره منفسخ می شود ولی اگر چنانچه به مقدار دندان کشیدن، جارو کردن و مانند این­ها وقت بود اجیر نیامد این کارها را انجام دهد وقت گذشت مخصوصا اگر بگوییم که قرار اجاره مقتضی اطلاق قرار اجاره، مقتضی فوریت است مخصوصا اگر این گونه بگوییم، قرارداد بسته­اند بیاید اینجا را جارو کند و این مقدار هم بگیرد و اطلاق این قرار هم اقتضاء می کند فوریت را و نیامد یک وقت مقداری وقت گذشت کس دیگری آمد انجام داد شخص دیگری آمد دارو ریخت درد دندان این از بین رفت دیگر نرسید به پزشک برود، اگر وقت گذشته و وقت بوده و انجام نداده بعد دیگری آمد این کار را انجام داد اینجا چرا قرارداد منفسخ شود که مرحوم سید می گوید منفسخ می شود؟

قاعدتاً در مورد دوم قرار اجاره نباید به هم بخورد قرار ثابت است اجرت را او طلب دارد و عمل را هم او طلب دارد یعنی مستأجر این کار را می خواهد کار حالا نیست قیمتش را بدهد، قیمت کار را به عبارت دیگر اجرت المثل را، او هم اجرت قراردادی را می خواهد که بگیرد این اجرت می گیرد به قیمت این کار، این کار را طلب دارد و این هم اجرت را طلب دارد برای اینکه وقتش هم بود قاعدتاً اینجا نباید انفساخ باشد مباحث علمی می گوید مطلقا انفساخ.

پس در حقیقت سه مسأله اینجا هست اول اینکه وقتی قرارداد با اجیر کلی است و شرط مباشرت نشده است دیگری اگر انجام داد تبرعاً اشکال ندارد از طرف این انجام داده است اجرت هم این می برد برای اینکه شرط مباشرت که نشده بود اجیر شده بود که اینجا را جارو کند لا به قید المباشرت حالا دیگری آمد از طرف این انجام داد چون از طرف این بوده اجرت را به این می دهند کانّ خود این انجام داده است این در آن مواردی که تبرّع است، دوم اگر شخص دیگری انجام داد و نیت تبرّع از طرف این را نکرد همین طور شنید فلانی دوست دارد اینجا تمیز شود فورا آمد جارو کرد نه تبرعا از طرف اجیر، اینجا به اجیر ربطی ندارد برای اینکه تسبیب و تسبّبی در رابطه با اجیر نبوده آن وقت وقتی از طرف او اجیر نبوده و اجرت هم به اجیر نمی رسد آیا این ضامن این هم هست؟ این متبرّع؟ گفتیم بله بعید نیست این هم ضامن است برای اینکه به این اجیر ضرر زد، اگر نیامده بود این کار را انجام دهد ده تومان پول گیر این اجیر می آمد، جاروکش ده تومان می گرفت، این کاری کرد که موضوع را از بین برد و ضرر به جاروکش زد، به این دکتر و یا هر مثال دیگری اینجا بعید نیست بگوییم ضامن است.

علی ای حال اصل مسأله این گونه شد شخصی اجیر شده است یک کاری را انجام دهد قرار اجاره کلی است در ذمّه است، قصد مباشرت هم نبوده اگر دیگری بیاید از طرف این اجیر این کار را تبرعا از طرف او انجام دهد اجرت را به خود اجیر می دهند برای اینکه او هم از طرف اجیر انجام داده است قید مباشرت که نبوده ولی اگر دیگری آمد انجام داد لا تبرعاً از این مستقلا خودش انجام داد بنابراین نه این شخصی که انجام داده طلب دارد و نه اجیر طلب دارد، اجیر طلب ندارد برای اینکه نه خودش انجام داد و نه کسی از طرف او، آن کسی که هم که عامل است انجام نداد او هم طلب ندارد برای اینکه کسی به او نگفته بود انجام بدهد خودش انجام داد، اگر چنانچه زود این کار انجام شده است که دیگر محلی هم نبوده که آن اجیر انجام دهد اجاره منفسخ برای اینکه مقدور نبوده و اجرت بر تسلیم و تسلّم نبوده، اگر قدرت بر تسلیم و تسلّم بود چرا باید منفسخ شود این کار را طلب دارد نیامد به موقع انجام دهد، ضمان بود خودش نیامد، این کار را طلب دارد و او هم اجرت را طلب دارد حالا زمینه کار از بین رفته است نمی شود تحویل دهد پولش را بدهد به کارگر می گویند اجرت المثل کار را بده به صاحب کار هم می گویند اجرت المسمّی­ای که قرارداد بستیم به این بده فقط من می گویم بعید نیست برا عقلاء در این گونه موارد تهاتر باشد اما بحث ضمان جدا هست عرض کردم بالاخره این آمد ضرر زد و اگر این نیامده بود ده تومان به اجیر می رسید، این آمد ده تومان این را از بین برد.

هذا کل در آن­جایی است که قرار اجاره بر کلی باشد فی ذمّته مستأجر با این اجیر، با این پزشک قرارداد بسته است که این کار را انجام دهد و قید مباشرت هم ندارد این کلّی اجاره بر کلی است و این خصوصیات را هم که گفتیم، دیگر انجام می دهد، دیگری انجام نمی دهد، قصد تبرّع دارد یا ندارد، اجاره منفسخ می­شود یا منفسخ نمی­شود صور مختلف دارد این­هایی بود که عرض کردیم.

حالا اگر اجاره، اجاره بر کلی نبود اجاره بر ذمّه نبود، اجاره بر عمل معیّن خارجی بود به او گفته شود اجیر خاص، به قبلی گفته می شود اجیر عام که اجاره بر ذمه بود این اجیر خاص، سید هم در مسأله چهارم تحت عنوان اجیر خاص نام می برد در عروه، اجیر خاص صور مختلفه­ای دارد، مرحوم سید چهار صورت را عنوان کرده است شاید از عبارت ایشان هم بشود پنج صورت استخراج کرد.

یک صورت مستأجر می آید اجیری را می گیرد و قرارداد اجاره می­بندد که تمام منافع این اجیر در مدت معیّن برای این باشد، می گوید در این ماه هرچه کار کردی برای من در هرقسمتی، یک وقت است در یک منفعت خاصّه به خیاط می گوید در این ماه هرچه قبا دوختی برای من اجرتش را هم من می دهد پس کارها برای هرکسی برای او برای هرکسی که می خواهد قبا بدوزد کاری که انجام می دهد اجرتش را این می­دهد قرارداد با این بسته اند که کل منافعی که داری در این ماه در خیاطی قبا قرارداد با این می­بندد پس دو صورت، اول می گوید کل منافع کارهایی که انجام می دهی برای من، دوم اینکه منفعت خاصّه این قباهایی که می­دوزی کلاً برای من این دو صورت است، کلّی نیست عمل خاص خارجی است، خیاطت یا همه منافعی که از او توقّع هست، خیاطت و کشاورزی و جاروکشی و هرکاری که می کند.

سوم اینکه در یک مدت معیّنی او را اجیر می کنند که این کارها را انجام بدهی، به عبارت دیگر اجیر شده است بر عملی به تعبیر مرحوم سید لعملٍ مباشرتاً آجر نفسه لعملٍ مباشرتاً خود را اجیر دیگری کرده است که کاری را مباشرتاً خودش انجام دهد در ظرف معیّن، فرقش با اون دو مورد چیست؟ مورد اول می­گوید هرکاری که می کنی همه برای من، مورد دوم می گوید این عمل خاص خیاطتی که قبا است می­دوزی برای من، سوم می گوید عمل معیّن در مدت معیّن، این عمل خاص در زمان معین این اجیر شد که این کار را انجام بدهد و مباشرتاً هم انجام داده است.

چهارم اینکه می گوید مباشرتاً انجام بده در این زمان معیّن هم انجام بده اما این ها شرط است نه قید است، آن عبارت قبلی را سید ندارد پس معلوم می شود منظور او قید است، مورد اول تمام منافع برای این، مورد دوم این منفعت خیاطت برای این، مورد سوم می گوید این کار معیّن در زمان معیّن مباشرتاً آن وقت نمی­گوید قید معلوم می شود تقیداً یعنی این عمل شما را از شما مقیّداً به اینکه برای شما باشد مباشرت قید باشد این هم برای من، مورد چهارم اینکه می گوید شما انجام دهید مباشرتاً هم انجام دهید ولی مباشرتا قید نیست بلکه شرط است حالا یا زمانش شرط است مثلا می گوید امروز انجام دهید امروز بودنش شرط است نه قید یا مباشرت را می گوید خودت انجام دهی اما این خود بودنش قید نیست شرط است، این چهار صورت شد، اگر این کار انجام شد مخالفت این­ها مسلّماً حرام است چه شرط بگیرید چه قید، چه جمیع منافع باشد چه منفعت خاصه به قبا دوختن باشد، تمام این ها قرارداد بسته بوده که کل منافع این ماه برای این یا کل منفعت قبا دوختن برای این یا این عمل معیّن در زمان معیّن قیداً که هرچند مباشرتاً انجام دهی مال این یا شرطاً مباشرت شرط باشد بالاخره به عنوا شرط برای این اگر مخالفت کرد یعنی رفت در این زمان برای دیگری کار کرد، این حرام است مسلماً و این خلاف شرط قرارداد بسته است، خلاف قرارداد است، خلاف شرط است بنابراین کار خلافی انجام داده است.

حالا کاری که این خلاف می کند خودش چند صورت می شود، گاهی از اوقات برای خودش کار می­کند، به قرارداد عمل نکرد و رفت برای خودش کار کرد، گاهی می رود برای دیگری تبرعاً انجام می دهد به جای اینکه به قرارداد با یک مستأجری کار کند می رود با دیگری انجام می دهد تبرعاً، گاهی از اوقات می­رود برای دیگری کار انجام می دهد لا تبرعاً بلکه به قرار اجاره یا جعاله پس این حداقل سه صورت می­شود، گاهی مخالفت با قرارداد می کند برای خودش انجام می­دهد، گاهی مخالفت می کند با قرارداد برای دیگری تبرعاً انجام می دهد، گاهی مخالفت می کند با قرارداد با قرار اجاره یا جعاله ای برای دیگری کار انجام می دهد.

اگر چنانچه برای خودش کار انجام داده که از کسی چیزی طلب ندارد با او هم قرارداد بسته است طبق قرارداد باید عمل کند کار خلاف شرع کرده است حالا نتیجه وضعی آن چیست بعداً می­گوییم حکم تکلیفی­اش را می گوییم، اگر تبرعاً برای دیگری انجام داده چون تبرع دارد نه از این طلب دارد نه از او تبرعاً انجام داده است، می تواند مستأجر برود یغه متبرعٌ عنه را بگیرد بگوید من با این قرارداد بسته­ام و حالا این آمده است برای شما کار کرده است و لو تبرعاً ولی برای شما کار کرده است او هم می گوید به من مربوط نیست تبرع کرده است من که نگفتم انجام دهد، اگر به او گفتند تو گفتی انجام دهد می گوید صرف گفتن که دلیل بر این نمی شود من به او پول بدهم، گفتن اگر امری باشد که تسبیب است من باید به او پول بدهم صرف امر کردن که دلیل نمی شود، اگر غرور است من او را مغرور کردم و فریبش دادم این چطور است؟ غرور را فکر کنید که اصلا در فقه چیزی به نام غرور ما در این موارد داریم.






   دوشنبه 27 خرداد 1398




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما