صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 97-98

اجاره جلسه هفتاد و نه






باسمه تعالی


در مسائل دهم و یازدهم قبل از این مسأله 12 اخیر مسائلی مربوط به اشتباه در استفاده و استیفاء منفعت بود که یک متفرعاتی دارد این ها را نگفتیم، یک مروری بر آن مسائل شود قبل از فرود در فصل بعدی، اگر کسی مرکبی را اجاره کرده بود و اشتباهی مرکب دیگری را یعنی از همان شخص ولی یک مرکب دیگری را سوار شود مرحوم سید دارند هم اجرت المسمی آن مرکب قراردادی را باید بدهد و هم اجرت المثل این مرکبی که به اشتباه سوار شده است برای اینکه او را قرارداد داشته و موجر هم که آن را تسلیم این کرده است پس موجر کوتاهی نکرده است این مستأجر اشتباه کرده است سوار مرکب دیگری شده است بنابراین اجاره قرار اولی را باید بدهد روی قرار و این دومی هم که اشتباهاً انجام داده اجرت المثلش را بیاد پرداخت کند.

همین طور اگر قرار با زید بسته بود اشتباهی مرکب عمرو را سوار شود هم باید کرایه اجرت المسمی را به صاحب مرکب اولی یعنی زید بدهد و هم اجرت المثل برای مرکب عمرو، به این تناسب که در مسأله 10 و 11 مطرح شده بود متفرعاتی از جمله این فرع اگر مالک اشتباه کرد، آن فروض این بود که مستأجر اشتباه کرده است حالا اگر مالک اشتباه کرد این یکی از فروعش هست و مالک به جای اینکه این مرکب را بدهد مرکب دیگر را تحویل داد قراری که گذاشته بود بر این ماشین بود در مقام تسلیم ماشین دیگری را داد، اینجا اجرت المسمی را که نمی تواند ببرد برای اینکه تحویل نداده است اجرت المثل را البته دارد برای اینکه بالاخره از مرکبش استفاده شده است.

حالا اگر مستأجر اشتباه کرد ولی موجر با اینکه فهمید چیزی نگفت قرارشان بر دادن این مرکب بود مستأجر اشتباهاً مرکب دیگری مال این شخص را سوار شد موجر هم فهمید که این اشتباه کرده ولی چیزی نگفت می توانیم بگوییم چون این سکوت کرده است با علمش پس حقش ساقط است یا اینکه بالاخره این شخص از مال این استفاده کرده و صرف سکوت که دلیل بر الغاء حق نیست بنابراین اجرتش را دارد، اجرت المسمی را ندارد اجرت المثل را دارد برای اینکه بالاخره سوار نشده است.

حالا یک فرعی پیش می آید و آن اینکه گاهی اشتباه به گونه­ای است که هرکسی باشد ممکن است این اشتباه را بکند مثل مصنوعاتی که یک دست هستند مثلا فرض ماشینی، استفاده از ظروف کرایه و مانند این ها کارخانه یک دست این ها را تحویل می دهد، روی یکی از کارتن ها دست گذاشته است گفته این را به شما کرایه داده­ام برای این مجلس عقد و عروسی شما مثلا در مقام تحویل یک کارتن دیگری را داده است اینجا چطور هست حالا اشتباه موجر یا اشتباه مستأجر با تفاوتی که این ها دارند طبق بیانی که کردیم اشتباهاتی که هیچ تفاوت عقلائی هم ندارد همه یک دست هستند، این قاشق و چنگال، این ظروف کرایه، این فرش ماشینی و مانند این­ها هیچ فرقی هم باهم ندارند منتهی قرار با این فرش بوده و این یک فرش دیگر را تحویل داد از نظر عقلائی هیچ تفاوتی این ها باهم ندارند و اگر کسی حساسیت نشان دهد بگوید من این را گفتم نه آن را گفتم می گویند این حرف لغو است، بعید نیست در این گونه موارد حکمی نداشته باشد این مثل آن است هیچ فرقی نمی کند، اگر در ضمانات مبانی رفتاری و عقلائی را مد نظر بگیریم، در مبانی عقلائی بعضی جاهایی که قبلا گفتیم دو اجرت دارد مسمی و مثل همان ها یکی است و در این مورد هم مشخص است مثل همان است هیچ فرقی نمی کند اگر کسی رد شود ببیند این ها باهم دعوا دارند و ببیند که سر این موضوع دعوا دارند اصلا به این ها می خندد که همه جنس ها یک دست هستند.

مطلب دیگر اینکه اگر اشتباها مستأجر این مرکب، این ظروف را و مانند این ها را برداشت این گناه نکرده است اجرتش همان مباحثی که خواندیم، اگر عمداً تعویض کرد چطور؟ قرار روی این مرکب بود عمداً مرکب دیگر را برداشت و مانند این، آیا حکمش عوض می شود یا اینکه وقتی عمداً این کار را کرده گناه کرده است ولی حقش ساقط نمی شود، حالا مستأجر عمداً برداشته گناه کرد بالاخره اجرت را دارد طبق همین برنامه­هایی که گفتیم تفاوت عمد و غیر عمد فقط در معصیتش هست و حکم تکلیفی و الا بالاخره از مال دیگری استفاده کرده است اجرت المثل این را باید بدهد اگر مورد مسمّی هست باید اجرت المسمی را بدهد طبق مسائلی که گفتیم.

یک مطلب دیگری هم بگوییم راجع به مسأله 12 و آن اینکه لا به لای بحث گفتیم اجازه کاشف است مرحوم سید داشت که اجازه کاشف است و وقتی می خواهد کشف کند از آن معامله ای که قبلا انجام شد آن معامله در ظرف خودش نمی شود چون دیروز خواندیم آیا در فضولی و مشابه فضولی مثل مسأله 12 آیا اجازه کاشف است؟

در بحث خودش در فضولی سه احتمال است، کشف حقیقی، کشف حکمی، نقل، نقل یعنی حکم از حالا عوض می شود، کشف حقیقی یعنی کشف از این کنیم که در متن آن موقع زمانی که آن معامله انجام می شده حقیقتش بر این بوده ما متوجه نبودیم حالا متوجه شدیم و اجازه دادیم مثل اینکه بگوییم فی علم الله یک چنین چیزی این کشف از آن می کند کشف حقیقی، کشف حکمی یعنی این معنا ندارد کشف کند آن موقع مال این نبوده بی خود فروخته است حالا صاحب مال این را اجازه می کند در حکم کشف است، این سه احتمال که در آن­جا مطرح است.

کشف حقیقی معمولا هیچ کسی قبول نمی کند که بگوییم کاشف بوده که چه، آن موقع ما مالک نبودیم کشف از چه چیزی می خواهد بکند، کشف حکمی را خیلی گفتند در حکم کشف یعنی کشف نیست ولی کانّ از اول، جهتش هم این است که می خواهیم بگوییم معامله از آن موقع درست می شود چون معامله می خواهیم از اول درست می شود پس در حکم کشف است یعنی کانّ از اول حقیقت این بوده چون می خواهیم بگوییم معامله از اول درست می شود، اگر گفتیم نقل معنایش این است قاعده­اش این است که بگوییم از حالا معامله انجام می شود حالا این ناقل است.

حالا یک احتمالی هم ما داده­ایم و آن اینکه نقل من الاول یعنی اجازه کاشف نیست چیزی که حقیقت دیگری داشته است می آید حقیقت را منغلب می کند، چیزی شبیه انقلاب حقیقت، انقلاب ماهیت، انقلاب ماهیت در تکوین درست نیست معنا ندارد انقلاب ماهیت، زید یک دفعه انسان بشود الاغ، الاغ بقر شود این معنا ندارد انقلاب ماهیت، انسان هایی هم که ذاتشان عوض می شود در خود انسانیت این لا حدی خوابیده است، انسان لا حد است برای اینکه به لا یتنهی می تواند وصل شود نفخت فی الروحی مقتضائش این است، از این طرف هم می تواند از انعام هم پایین تر شوند، انقلاب تکوینی را ما نمی گوییم ولی انقلاب حکمی، همان طور که آن ها می گویند کشف حکمی می گوییم انقلاب حکمی یعنی از حالا می­آید از اول عوض می­کند نقل است این الآن کاره هست نه کشف به هیچ نحو، این الآن اثر می دهد در ما تقدم نظیر آن مسأله­ای که در فقه نوع فقهاء بلکه مشهور بر کاد أن یکون اجماعاً گفته اند که اگر مادر زن نوه دختری خودش را شیر داد ازدواج این داماد و عروس به هم می خورد و حرمت ابدی می آورد، شیردادن بعدی ازدواج قبلی را به هم می زند البته نظر ما هم آن نیست ولی ادعاء مشهور شده است بلکه ادعاء اجماع هم در مسأله شده است چون روایاتی که در آن باب داریم همه راجع به ازدواج بعد از شیردادن است نه شیردادن بعد از ازدواج ولی به هرحال گفته شده است و مشهور هم بر آن است شبیه یک چنین انقلابی است، اینجا هم می­گوییم یک چنین انقلاب کما اینکه نقل می توانید بگویید نقل حکمی، همان طور که آن ها کشف حکمی می­گوین ما هم نقل حکمی بگوییم.

می خواهیم وارد شویم در فصل بعدی ولی قبل از اینکه وارد آن فصل شویم من بعضی مطالب را عرض کنم اول اینکه بنده مدتی است شدیداً مبتلاء به ارتعاش دستم شده­ام و این ارتعاش اذیت می کند در نوشتن یک مقداری اذیت می کند ولی در صحبت در جمع خیلی ارتعاش دارد و دکترهای متعددی هست جدید و قدیم آمده­اند پیش ما و این ها هم روی علاقه خودشان منزل ما آمدند ولی هیچ اثری نکرد حالا بعضی دوستانمان با پزشکی در غیر قم مربوط بودند و آن ها اثر گرفتند و به اصرار آن ها خودشان برنامه سفر ما را پایه ریزی کردند که ما آن­جا برویم او گفته است که اگر می توانستم قم می­آمدم اما نمی توانم عمل جراحی دارم و بعد هم اروپا می خواهد برود چاره جز این نداشتیم که من فردا و پس فردا بحثم را تعطیل کنم و شنبه هم که شهادت هست تعطیل است، دوشنبه هم که سالگرد پیروزی انقلاب هست تعطیل است، یک شنبه هم که بین التعطیلین هست بنابراین من می توانم سه شنبه آینده در خدمت آقایان باشم، به این تناسب دو جمله­ای راجع به این دو حادثه هم عرض کنم.

هدف از خلقت مسلماً تکامل است و پیوستن حضرت حق است این تکامل برنامه می خواهد برنامه­اش را هم خدا می داند و هرکسی نمی داند، این برنامه را به وسیله انبیاء فرستاده است حفاظت این برنامه را بعد از انبیاء به گردن ائمه قرار داده است، تمام این برنامه الگو می خواهد، الگویش را باید به بشریت نشان دهد این برنامه از چه موقع تا چه موقع هست؟ نه فقط ز گهواره بلکه از دوره حمل بلکه قبل از حمل موقع در صُلب آباء بلکه در غذایی که قبلا شخص استفاده می کند بعد منتقل به خون می شود من بین صلب والترایب بعد از آن خون نطفه حاصل می شود از آن­جاها این برنامه شروع می شود معمولا گفته می­شود در ازدواج دقت کنید اخطار لنطفکم نطفه ای که مصرف می کنید ببینید کجا مصرف می کنید مورد شایسته­ای را انتخاب کنید معمولا گفته می شود از دوره ازدواج ولی قبل از این­ها، خونی که در رگ پدر است، غذایی که این خون را تشکیل داده است.

نمونه کامل این برنامه از بدو خلقت عالم تا الآن و تا قیام قیامت فقط فاطمه زهرا(س) است، نطفه از غذای بهشتی که جبرئیل آورده است، قبل از غذا خوردن مأمور شده چهل روز از حضرت خدیجه مادر حضرت فاطمه(س) فاصله بگیرد در این چهل روز در مسجد معتکف باشد مشغول راز و نیاز باشد، در شب آخر جبرئیل سیب بهشتی بیاور و به حضرت عرض کرده که این سیب فقط غذای شما هست حتی علی هم نباید بخورد و از این غذا قدرت آمیزش داشته و به این وسیله نطفه اولیه بسته شده، در دوره حمل با مادر خودش حضرت خدیجه که شدیداً منزوی شده بود صحبت می کرده، گاهی پیغمبر می فرمود خدیجه با چه کسی حرف می زنی؟ می گفت با این بچه ای که در رحم دارم، این برنامه ها فقط مربی­اش پیغمبر خاتم که در خلق عالم افضل از او از نظر منسب نبوده، پیغمبر و علی از نظر منسب افضل از همه هستند ولی نمونه وجودی از نظر زیبایی فقط فاطمه زهرا لولاک لما خلقت الافلاک اگر پیغمبر نبود آسمان ها و زمین آفریده نمی شد ولی همین رسالت اگر علی نبود تداوم نداشت لولا علیٌ لما خلقتک اگر امامت نبود رسالت هم فایده نداشت اما همین امامت و همین رسالت الگو بخواهد درست کند الگویی که بخواهد نشان دهد ما این را می­خواهیم فقط فاطمه زهرا(س) هست لذا لولا فاطمه لما خلقتکما یعنی اگر این نمونه نبود چیزی نمونه نداشتیم که نشان دهیم، امیدواریم که دست توسلمان هیچ گاه از دامان فاطمه زهرا(س) کوتاه نباشد.

در 22 بهمن من در آن ایام سال 58 به دعوت دوستانمان در شهر قزوین بودم مجلس بسیار باشکوهی در بزرگترین مسجد آن­جا مسجد النبی صحبت داشتم بعد هم در راهپیمایی شرکت کنم صبح 22 حمله تیپ زرهی آن­جا جمعیت شروع شد، کفش های ما درآمد و ما را بغل کردند و بردند کنار مسجد در عین حال من دوباره اعلام کردم که عصر هم راهپیمایی است که حدود ساعت 2 بعد از ظهر اعلام تسلیم شدن شد در عین حال ما آمده­ایم به گفته ما مردم در راهپیمایی شرکت کردند، در خود راهپیمایی صحبتی کردم، در طول عمرم در مجامع زیادی صحبت کرده­ام ولی چند صحبت ما به یادگار در ذهنم مانده است یکی در هفتم مرحوم آقای بروجردی(ره) در حدود 21 سالم بود از طرف هیئت حوزه که حرکت می کردند به بازار و بعد به طرف مسجد اعزم بنا شد من صحبت کنم چند جمله­ای ایستاده در همین مسجد اعظم، اولین صحبتی بود که در یک چنین جمع با عظمتی صحبت می کردم می لرزیدم به خودم، صحبت هایی که قبل از من شده بود بر این محور بود که بعد از فوت آقای بروجردی مشکلات برای حوزه پیش می­آید و همه توسل کنید و خلاصه این مقوله، من گفتم که اگر بروجردی رفت خدای بروجردی زنده هست اسماء بن خارجه درحالی که چقدر زخم کاری بر تن داشت وقتی شنید که علی إنّ محمد(ص) قد قُتِل فریاد زد إن کان محمد قد قُتِل فاله محمد حیّ لا یموت بعد گفتم محکم باشید در اندروس نماز جماعت شود به پا آن­جا که قادسیه به خون­ها وضوء کنند بس کارها به قبضه شمشیر بسته است مردان بدین جهت تکیه خود را بدو کنند در این زمینه صحبت کردم که دوستان زیادی آمدند و خلاصه اظهار محبت و این­ها.

دومین مورد در فاتحه مرحوم حاج آقا مصطفی فرزند امام به دعوت آقای اشرفی اصفهانی در کرمانشاه دعوت شهید دستغیب و محلاتی در شیراز دو صحبت بسیار مهم بود که تمام مطالب در ذهنم مانده است و اگر کتاب الهی شامل انسان ها هم می شود ذلک الکتاب مصداق چه کسی است و چه چیزی است در این زمینه مفصل صحبت کردیم.

سوم هم در آن راهپیمایی 22 بهمن بود و اقداماتی که آن­جا کردیم بعضی از این مجاهدین قبل از بروز نفاق و الا ما در زندان می دانستیم که این نفاق دارند به هرحال می خواستند اسلحه شهربانی را غارت کنند، من و همراه من هم این آقای ابوترابی که حالا امام جمعه شده ایشان هم همراه من بود جلوگیری کردیم و نگذاشتیم اسلحه ها غارت شود و الّا خطر بسیار زیادی بر قزوین و جاهای دیگر بود اجمالا، اجمالا این چیزها در ذهنم مانده است، از خدا می خواهیم همواره انقلاب را به پیروزی باشد اگر مسئولین انقلاب را از بین نبرند، گفتن و انتقاد از بین نمی برد بلکه عیب واقعی از بین می برد، اگر ما نگوییم زغال سیاه است زغال سفید نمی شود که، ما بگوییم یا نگوییم میزان خود واقعیت قضایا هست، اگر مسئولین مملکتی در هر پست و مقامی، در هر رده­ای که هستند درست انجام وظیفه کنند به حایق امور برسند یقیناً مردم راضی می شوند و هیچ قدرتی نمی تواند کاری کند، امکان کودتا و مانند این ها به نظر ما صفر است، این قدر قدرت قوی هست، نماز جمعه­ها، راهپیمایی­ها، بسیج، سپاه، ژاندارمری، ارتش، قوای مصلح به معنای عام کلمه، سیاسی عقیدتی که در تمام این ها نفوذ دارد امکان آن مسائل نیست، اگر ضربه­ای بزند نارضایتی مردم است و منشأ آن هم عملکرد مسئولین، اختلاس­ها، سرقت­ها، دزدی­ها، اذیت فقرا و مانند آن این ها هست که از بین می برد امیدواریم مسئولین بیدار شوند.

من عنوان می کنم بحث را ولی وقتی چندان نمانده است، فصل بعدی عنوان ما این هست زمینی را اجاره می دهید نباید به حاصل از همین زمین اجاره دهید یعنی اجرتش حاصل همین زمین است بگویید این یک تکه زمین را به شما اجاره می دهم به یک خروار گندم حاصل از خود این زمین این نباید شود، حالا آیا فقط گندم یا جو هم همین طور است، آیا گندم و جو یا سایر حبوبات هم همین طور است، آیا این زمین یا اگر حبوبات از زمین دیگر باشد آن هم همین طور است، اساساً هم ملاکش چیست و چرا؟

ما این زمین را اجاره بدهیم به پول اشکال ندارد، اجاره دهیم به محصول از جاهای دیگر خیلی ها گفتند اشکال ندارد، به محصول از خود این اشکال دارد حالا بعضی ها کراهت گفته اند، مشهور بلکه اجماع گفته اند حرمت بلکه گفته اند بطلان خیلی­ها، ملاک این چیست؟ آیا رباء هست، آیا غرر است، جهالت است یا شبهه دیگری دارد؟ روایاتش هم در باب 16 از ابواب اجاره.






   دوشنبه 27 خرداد 1398




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما