صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 97-98

اجاره جلسه نود






باسمه تعالی


صحبت در اجاره بر واجبات بود قدر متیقن بحث هم واجبات عینی تعیینی، یکی در مطلق واجبات و یکی در خصوص واجبات عبادی، در مطلق واجبات من حیث منافات اجاره با وجوب بود که هفت هشت وجه ذکر شد با جوابش و اما اشکال در خصوص واجبات عبادی گفتند این منافات دارد با قصد قربت مثل ضمائم دیگری است که ضم قصد چیز دیگری به قصد اطاعت این مخالف خلوص است، آن چیزی که معتبر است اخلاص است و ما امروا الّا لیعبدوااالله مخلصین این با اخلاص منافات دارد.

اولا بد نیست روشن شود که ما قصد قربت را نمی خواهیم و همان قصد اطاعت امر کافی است چه بسا انسان ضم قوی دارد که با اعمال ما قرب حاصل نمی شود، درحال نماز هستیم و یا عبادات دیگر ولی توجه ما به آن­چه که نیست به خدا هست، این موجب بُهد هم چه بسا شود اما دستور این است که همین را هم باید به مقدار امکان انجام دهیم آن چیزی که مهم است قصد اطاعت امر است آن وقت می خواهند بگویند که اجرت با قصد اطاعت امر منافات دارد درحالی که دقت شود آن ضمیمه­ای که اشکال دارد ضمیمه در عرض است مثلا بگوید وضوء می گیرم به قصد نماز و به قصد اینکه خنک شوم با آب خنک در عرض هم ولی وقتی یکی در طول آن دیگری هست این منافاتی با قصد اطاعت ندارد.

قصد دارد اطاعت امر وضوء را مثلا منتهی این وضوء به قصد امر وضوء را می گیرد برای اینکه مثلا برود در فلان جلسه، برود در فلان حرم و مانند این، روشن تر بگوییم اینکه بگوییم اینجا اصلا ضمیمه نیست، ضمیمه یعنی این کار را انجام می دهم به قصد این امر و به قصد چیز دیگر اما اینجا دو امر هستند در طول هم اصلا متعلق­ها هم فرق می کند یکی توسلی است و یکی تعبدی ربطی به هم ندارند، نماز می خواند به خاطر خدا، اطاعت امر الهی در نماز خواندن منتهی همین امر رالهی را یعنی همین نماز خواندن و اینکه قصد خدا هم دارد در مسیر قرارداد اجاره انجام می دهد در مثال عرفی­اش خیلی زیاد است از وزارت کشور دستور می دهند که فلان منطقه فلان استاندار مسئول فلان استان شود و ادارات تابعه باید از دستور استاندار اطاعت کنند از دستور استاندار اطاعت می کنند به خاطر خود استاندار اما اصل این کار برای اینکه وزیر کشور دستور داده است و همین طور مقامات بالای دیگر، پدر دستور می دهد که این فرزند از برادر بزرگش اطاعت کند این از برادر بزرگ اطاعت می کند اما اطاعت از برادر بزرگ را به خاطر اطاعت از پدر انجام می دهد پس عملی که انجام می دهد فقط به خاطر اطاعت از برادر بزرگ است، اطاعت از برادر بزرگ را برای اطاعت پدر انجام می دهد پس عمل فقط به قصد اطاعت از برادر بزرگ است و هیچ چیز دیگری در عمل نیست و خود عمل فقط به قصد اطاعت از برادر بزرگ است اطاعت از برادر بزرگ به خاطر اطاعت از پدر است نه عمل به خاطر پدر است.

از نظر تکوینی باز بخواهم مثال بزنم اعمال ما با اختیار خودمان انجام می شود و عمل ما کلا اختیاری است اما اختیار دیگر اختیاری نیست و الّا تسلسل لازم می آید، عمل اختیاری است و به هیچ وجه جبر در آن دخالت ندارد می توانیم صحبت کنیم، می توانیم صحبت نکنیم یا می توانیم راه برویم یا می توانیم راه نرویم عمل اختیاری است اما اختیار دیگر اختیاری نیست، اطاعت از برادر فقط به خاطر برادر است و هیچ چیز دیگر دخالت ندارد اطاعت از برادر به خاطر اطاعت از پدر است پس عمل فقط برای اطاعت از برادر است نه چیز دیگر و اطاعت از برادر به خاطر اطاعت از پدر است.

در عرفیات هم این ها هست و اصلا ضمیمه نیست، ضمیمه یعنی این کار را انجام می دهم به خاطر این و این اینجا عمل را فقط به خاطر اطاعت از برادر انجام می دهم اطاعت از برادر به خاطر اطاعت از پدر است اینجا عمل فقط برای اطاعت از خدا هست، اطاعت از خدا به خاطر اجاره هست، نماز می­خواند فقط به قصد قربت، فقط به قصد اطاعت دلیل نماز اطاعت از دلیل نماز که متعلق به نماز به قصد قربت است آن را به خاطر اجاره انجام می دهد نه اینکه نماز را انجام می دهد به خاطر خدا و اجاره، نماز فقط به خاطر خدا هست، نماز به خاطر خدا را برای اجاره انجام می دهد مانند همان مثال اطاعت از برادر و اطاعت از پدر، بالاتر آیه کریمه قرآن اطیعوالله و اطیعوالرسول  و اولی الامر منکم اطاعت می کنیم از اولی الامر به خاطر اطاعت از خدا، عمل انجام می دهیم عمل حکومتی که وقتی پیغمبر و امام یک حکم حکومتی می کنند ما اطاعت می کنیم از دستور حکم حکومتی امام و پیغمبر در این عمل، عمل را فقط به خاطر اطاعت از دستور پیغمبر و امام انجام می دهیم اما اطاعت از پیغمبر و امام چه در این عمل و چه در جاهای دیگر به خاطر اطاعت از خدا هست و لذا یکی از آن تعبدی است و یکی توسلی، اطاعت از این ولی الامر، اطاعت از این پیغمر، اطاعت از این امام تعبدی است به خاطر همین است اما دستور به اطاعت از این به خاطر اطاعت از خدا هست و لذا اگر کسی عمل نکرد دو گناه نکرده بلکه یک گناه کرده است، اگر کسی شرب خمر کرد نمی گوید دو گناه کرده است یکی گناه هست، یک گناه بگویید شرب خمر کرده است و یکی اینکه اطاعت نکرده است این گونه نیست، اینجا هم همین طور است.

بنابراین این طور که در کتاب ها دارد که این ضمّ ضمیمه هست منتهی ضمّ ضمیمه اش اشکال ندارد خیر اصلا اینجا ضمیمه نیست، یکی خالص به خاطر اطاعت از دلیل قربی است، اطاعت در دلیل قربی به خاطر اطاعت امر بالاتر است و این توسلی است لذا این عقاب و ثواب و عذاب ندارد، آن چیزی که هست اطاعت اولیه هست.

به علاوه یک نکته­ای که بد هم نیست و آن نکته اینکه اجاره با جعاله فرق دارد، در جعاله پول در مقابل عمل است، می گوید هرکس که این کار را کرد این مقدار به او می دهیم پول در مقابل عمل است اما در اجاره پول در مقابل عمل نیست به خاطر عمل قرارداد اجاره بسته شده است اما تا قرار اجاره بسته شد این پول را طلب دارد و لو هنوز عمل را هم انجام نداده است، اگر عمل را انجام نداد ضامن قیمت عمل خودش هست نه ضامن آن اجرت، قرارداد اجاره تا بسته شد الآن این طلب دارد این اجرت را و لو عمل را هم انجام ندهد، اگر بعداً عمل را انجام داد که عمل انجام شده است اگر انجام نداد قیمت عمل به قیمت روز نه آن اجرت در قرار اجاره آن قیمت روز را بدهکار است.

پس در حقیقت دو جواب شد یک جواب اینکه مطلقا دو امر هستند طولی، هر کدام در مرحله خودشان مستقل هستند اطاعت از ولیّ امر، اطاعت از پیغمبر، اطاعت از امام این فقط اطاعت همین است فلان عمل حکم حکومتی را انجام می دهد فقط به قصد اطاعت از امام همین است و چیز دیگری در آن دخالت ندارد ضمیمه ندارد، اطاعت از امام را نه این حکم حکومتی را، اطاعت از امام را مطلقا چه در این مورد و چه در جاهای دیگر به خاطر دستور اطاعت از خدا انجام می دهد، در اینجا نماز می خواند قربة الی الله اما اتیان نماز قربةً الی الله به خاطر اطاعت رسول خدا انجام می دهد مثل بقیه موارد، پدر گفته است بیماری حتما باید پیش پزشک بروی و به دستور پزشک عمل می کند این به دستور پزشک عمل می کند به این نسخه اما کلا به دستور پزشک چرا احترام قائل است؟ برای اینکه پدر گفته است، در مرحله نسخه فقط اطاعت دستور پزشک است در مرحله بالاتر که اطاعت از پزشک چه در این نسخه و چه در جاهای دیگر به خاطر اطاعت از دستور پدر است این ها طولی هستند و هیچ منافاتی باهم ندارند و فرق هم گفتیم که اجاره با جُعاله فرق دارد.

بنابراین اینکه بعضی آقایان حتی از بعضی معاصرین گفته اند اجرت بر واجبات عبادی اشکال دارد به هیچ وجه حرف درستی نیست، در گذشته بله مطرح نبوده اما در گذشته ها خیلی مسائل مطرح نبوده شاید در ذهن­ها هم این بوده که معنا ندارد کسی نماز نخواند بعد پول بدهد بهشت برود، اولا نگفته­اند هرکسی پول داد بهشت می رود وظیفه­اش این است که اجیر بگیرد یا ورثه بگیرند نماز او را انجام بدهند اما اینکه حتما با این کار بهشت می رود این را دیگر ندارد، این مسلّماً خودش تسبیب کرده باشد یقیناً تخفیف است، اگر خودش هیچ کاری نکرده که هیچ، اگر خودش سبب بوده در اتیان این عمل مسلّماً تخفیف به مجازات است، این خلاصه کلام در این مسأله بود.

مطلب مهم این است که اگر کسی قرارداد اجاره بست و عمل نکرد اینجا تکلیف میّت چه می شود؟ این­ها پول داده­اند قرارداد اجاره را هم بسته­اند این رفت پول را خورد و عمل را انجام نداد تکلیف میّت بیچاره چه می شود؟

معمولا فتواها بر این است که این از گردن میّت ساقط نیست، او باید تکلیف خودش را انجام دهد، در باب حج دو سه روایت هست که اگر کسی نائب در اتیان حج شد و حج را انجام نداد از گردن منوع عنه ساقط می شود این قرارداد بسته­اند، البته آن چیزی که در آن روایت دارد آن جایی است که اجیری از کسی در زمان حیات آن کس یعنی از او سببٌ یعنی خودش زنده است نتوانسته برود استطاعت بدنی نداشت نمی­تواند این سبب شده است خودش قرارداد می بندد به دیگری بدهد فسببٌ این عرفیت فرق دارد با اینکه هیچ کاری نکرده و مرده و می خواهند از طرف او بدهند، اینجا سببٌ عرفیت دارد که اینجا سببیت به منزله اطاعت است مثل اینکه کسی خودش نمی رود سلام کند به حاکم و والی و این­ها نائب می فرستد و می گوید ببخشید من نیامدم نائبم آمده است اما آن­جا که هیچ سببیتی ندارد آن روایات ندارد، آن دو روایتی که عرض کردم در باب حج هست اگر انجام نداد از گردن او ساقط است آن روایات برای سبب است.

یک مطلبی به نظر من رسیده است ما در معلقات در جلد 4 در کتاب ضمان آن­جا آورده­ایم و آن این است که اگر در ضمن قرارداد اجاره، من ندیدم احدی این را گفته باشد در بعضی مجامع روایی هم یک وقتی بعضی آقایانی که فوت کردند بحثی نبود همه از بزرگان مجتهدین بودند گفتند باید فکر کنیم اگر بشود خیلی راه حل خوبی است، اگر همراه عقد اجاره عقد ضمان بسته شود یعنی وقتی کسی را اجیر می کنند که این نماز و روزه را انجام دهد دنبالش بگویند فأنت ضامنٌ که ضامن هستی انجام دهی و او هم قبول کرد این عقد ضمان می شود.

آن وقت در عقد ضمان انتقال حکم از مضمون عنه به گردن ضامن می شود مثل مواقع پولی یک کسی به شما بدهی دارد دیگری می آید می گوید من ضامن هستم من می دهم از عهده او خارج می شود، در عقد ضمان عقیده شیعه همین است، اهل تسنن می گویند ضم ضمه به ذمه هست، در شیعه معمولا می گویند انتقال ذمه به ذمه هست، ما می گوییم هردو درست است حالا اینجا صریحا انتقال است و ضم نیست، اجاره می کنند کسی را برای اینکه نماز و روزه انجام دهد بعد دنبالش هم می گویند فانت ضامنٌ او هم می گوید باشد و این معنایش این است که انتقال می شود از ذمه مضمون عنه به ذمه ضامن انجام بدهد یا ندهد مرده دیگر خلاص شده است به صرف همین قرارداد.

فقط چیزی که هست در عقد ضمان رضایت ضامن و رضایت مضمون له شرط است، مضمون عنه که رضایتش شرط نیست از طرفی او می گوید من ضامن هستم، اگر مضمون له قبول کرد به عهده این می­آید ولی مضمون له و ضامن طرفین عقد هستند باید ضامن باشند باید راضی باشند، ضامن که خودش اینجا قرارداد می بندد و راضی است می گوید بله من قبول دارد و این راضی است، مضمون له در اینجا خدا هست، میّت مضمون عنه هست یعنی از طرف او این ضامن می شود برای خدا ضامن می شود، از کجا بفهمیم که خدا رضایت داده است؟ رضایت مضمون له و رضایت ضامن شرط است، از کجا بفهمیم که خدا راضی هست؟

جوابش این است که ادله نیابت، ادله نیابت که ما در فقه داریم و بعداً هم باز می خوانیم در اعمال واجب، در اعمال مستحب، در اعمال واجب در حج را داریم نیابت، در اعمال مستحبی در زمان حیات در زمان ممات، در حج، در نماز، در زیارت در همه این ها داریم ادله نیابت یعنی خدا می گوید عمل نائب را به جای مضمون عنه قبول کردم این رضایت مضمون له می شود، این راه بسیار خوبی است.

یک کسی پیش مرحوم آقای شیخ عبدالکریم پول زیادی داده بود برای اینکه بر پدرش اعمال عبادی انجام دهند، حاج شیخ هم به کسی که مطمئن بوده داده و او هم رفت خورد و انجام هم نداد بعد ورثه آن آقا به حاج شیخ اعتراض کردند که او انجام نداده شما ضامن هستید، حاج شیخ گفت خیر، من که خبر علم غیب ندارم وقتی به من می دهید یعنی به کسی که اعتماد دارم بدهم و من هم اعتماد داشتم حالا اعتماد تخلّف شده است من ضامن نیستم.

این جواب را من نپسندیدم برای اینکه آن ها فقط نمی گویند که اعتماد همین که داشته است کافی است، این طریقی است یعنی باید این کار هم انجام شود یعنی بی خود پول نمی دهد ولی این قرار ضمان خیلی راهگشا هست و به نظر من حرف درستی هم هست.

متفرعاتی این بحث دارد که بعضی­هایش را برسیم، اگر گفتیم که اخذ اجرت بر واجبات درست نیست که عقیده سید هم این بود ولی ارتزاق از بیت المال مسلماً اشکال ندارد برای اینکه بیت المال درست شده است برای مصالح مسلمین، مصالح کشور اسلام بدون قاضی، بدون مفتی این ها درست نمی شود به هیچ وجه، پس واجبات یک واجبات عینی تعیینی است این ارتزاق از بیت المال ندارند ولی آن که برای مصالح مسلمین است مثل مؤذن و مفتی و قاضی و مانند این ها ارتزاق از بیت المال دارند.

برای اینکه این چیزها اگر گفتیم که حالا یا به خاطر فتوای سید که بگوییم پول بر واجب نمی شود گرفت یا به خاطر اینکه این ها از خارج فهمیدیم که باید مجانی باشد، اذان پولی ارزش ندارد، فتوای پولی ارزش ندارد مثلا بیایند مراجعه کنند از آقا بگویند فتوای شما اگر طبق نظر ما شد این مقدار می دهیم یک چنین فتوایی ارزش ندارد، اذان با اجرت و پول، آن وقت این ها از بیت المال زندگی کنند و اگر بیت المال است چه کسی اندازه گیری کند، اگر مرجعی در رأس باشد باید او اندازه­اش را معین کند اگر نه مجتهد خودش معیّن می کند و این چه اشکالی دارد بگوید با مقایسه کارگر و کارفرماهای دیگر یک نفر دانشمندی که در این رشته حقوق به جایی رسیده است اگر در یک رشته دیگری پرفسور شده بود چقدر درآمدش بود، حالا نمی گوییم درآمد او بگویید چقدر بود بگویید چقدر زندگی او اداره می شد، ممکن است درآمد خیلی زیاد باشد ولی زندگی­اش با کمتر از آن­ها اداره شود، اگر اداره زندگی آن پرفسور آن قدر خرج دارد این مجتهد هم این مقدار خرج دارد این هم بالاخره زن و بچه دارد بعضی از بچه آخوندها طلبه نمی شوند به خاطر مشکلات مالی چه بسا پدر هم مالش خوب بوده دستش باز بوده احتیاط شرعی می کرده و نمی داده، در زندان که با آقای طالقانی و این ها در یک اتاق بودیم آقای طالقانی می گفت که این جلال آل احمد بچه مذهبی بود از بس پدرش فشار آورد و یک ریال می خواست به او پول بدهد پدرش را درمی­آورد که به او پول بدهد این هم رفت کمونیست شد و از دین بیزار شد، از بعضی خانواده ها خبر داریم و خبرش می رسد پدر و مادری که فقط به دنبال عبادت باشند بعضی بچه­هایشان بی دین شده­اند برای اینکه به هیچ وجه به بچه رسیدگی نمی کردند، ظهر بچه از مدرسه می­آمد نهار می خواست مادر مشغول زیارت عاشورا هست این از همه چیز زده می شود.

پس صحبت در این بود این چیزهایی که باید مجانی باشد حالا اگر عقیده سید هم قبول نداشته باشیم بگوییم اخذ اجرت بر واجبات جایز است که گفتیم جایز است ولی بعضی چیزها هست که باید مجاناً انجام شود مثل فتوا، مثل اذن، مثل قضاوت، این ها اگر پولی شود خیلی خطرناک است، اگر بنا شود قاضی پولی شود لذا قاضی در کشور ما هم الآن پولی نیست حکومت اجرتش می دهد آن هم اجرت نیست حقوق کارمندی است در مسیر خدمت به حکومت، اگر بنابر این باشد که قاضی پول بگیرد و قضاوت کند بسیار خطرناک است و احکام پولی می شود الی ماشاء الله فسادی که الآن می بینید و خیلی می آیند می گویند که چطور شد، به هرحال از بیت المال باید این ها ارتزاق کنند منتهی ارتزاق از بیت المال را چه کسی اندازه گیری کند؟ اگر از بالا معین شده است از آن­جا، اگر کسی در رأس باشد آن وقت دلیل ولایت اینجا را هم بگیرد که ولیّ فقیه ولایت داشته باشد بر یک فقیه دیگر، این حالا در بحث ولایت فقیه آن­جا ما در معلقات عروه هم اواخر جلد سوم بحث مفصلی نسبتاً آن­جا داریم علی ای حال و الّا خود شخص مجتهد، اندازه گیری می کند اگر در فلان رشته دیگر بود زندگی ­اش چگونه بود و چقدر خرج داشت متعارف برای خودش برمی دارد حالا بعضی­ها خیلی حالا بگویید امساک یا بگویید احتیاط معروف این است که شیخ انصاری روی زمین می نشست نزدیکانش گفتند که شیخ پایش درد می گیرد خوب است یک تشکی برایش درست کنیم، تشکی برایش درست کردند وقتی آمد روی تشک نشست گفت عجب چیز خوبی است ولی این را از کجا درست کردید؟ گفتند از حقوقی که شما به ما می­دهید کنار گذاشتیم امساک کردیم این تشک را برای شما درست کردیم، شیخ گفت عجب پس من چگونه جواب خدا را بدهم، پس شما به کمتر از این هم می توانستید زندگی کنید و من زیادی دادم پس من ضامن هستم از ماه بعد حقوقشان را کم کرد بعضی­ها این گونه می کنند و آن وقت این عوارضی پیدا می کند به این حد نباید فشار آورده شود.

بعضی ها دیدشان باز است، مثل اینکه مثلا در تحصیل بعضی ها مثل مقدس اردبیلی هستند به هیچ عنوان درس را تعطیل نمی کند اما یکی مثل شرایط فعلی ما هست به هر بهانه ­ای درس تعطیل است، یکی مثل مقدس اردبیلی کربلا آمد و زیارت نمازش را جمع خواند برای اینکه شاید سفر معصیت است.






   دوشنبه 27 آبان 1398




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما