باسمه تعالی
مسأله این هست که نیابت از آدم زنده در نماز
جایز است یا خیر، مرحوم سید به طور قطع اظهار نظر میکند که جایز نیست مطلقا حتی
در نمازهای مستحبی و نقل می شود شهرت بین اصحاب هم همین است دلیل این مسأله چیست؟
نیابت یک امر عقلائی است، دلیلی که در این مسأله می شود گفت این است که عبادات
توقیفی است و نیابت ثابت نشده است بنابراین اصل عدم مشروعیت است، دلیل کسانی که
مثل سید معتقدند که نیابت در نماز نمی شود ولی عرض کردم اصل نیابت عقلائی است در
کارهایی که شخص خودش نمی تواند انجام دهد نائب می فرستد و در واجبات که وظیفه
تعیینی بر خود شخص است مشخص اجماعا و حتی بنائاً در واجبات کانّ گفتند شخص خودش
باید بیاید مثل اینکه مثلا فرمانده کل ارتش میخواهد سان ببیند اگر روی عساء جوخه
های ارتشی خودشان نیایند شدیداً بازخواست می شود نمی تواند بگوید من نمی توانستم
نائب فرستادم اصلا می خواهند امتحان کنند که این وفادار به نظام هست یا خیر با
حضور شخص خودش هست نائب در آنجاها هم عقلائی است که پذیرفته نیست و هم اجماع است
در واجبات اما در مستحبات جهاتی هست که شاید بتوانیم بگوییم که جایز باشد:
1- تسامح و تساهلی که در مستحبات است که در
واجبات این تسامح و تساهل نیست اینکه نماز مستحب را می شود قطع کرد به اختیار
خودمان اشکال ندارد انسان نمازش را قطع کند، میشود در نماز مستحبی درحال راه رفتن
انجام بدهیم درحال جلوس انجام دهیم، شکّ در نماز مستحبی اعتبار ندارد، سوره را میتوانید
ترک کنید، اصل نماز مستحبی را هم اتیان نکنید باز اشکال ندارد پس معلوم می شود در
نماز مستحبی تسامح و تساهل چیزی که اصل آمدنش الزامی نیست در بناء عقلاء چگونه
است، کارت دعوت می آید برای فلان کس که فلان جا شرکت کند قرائنی بود بر اینکه اگر
نیامدی هم مهم نیست حالا اگر یک نائب بگیرد به طریق اولی هست که باید خوب باشد این
تسامح و تساهلی که در نماز مستحبی است نشان می دهد که یک قدری سست است بنابراین نیابت
قاعدتاً باید درست باشد.
یک خصوصیت دیگری در نماز مستحبی است و آن اینکه نوع
نمازهای مستحبی غیر از نماز مستحبی به طور اطلاق بلکه نمازهای مستحبی موارد خاص شب
اول جمعه ماه رجب مثلا و از این قبیل یک قیودی در این نمازها هست معمولا گفته اند
این قیود از باب تعدد مطلوب است حالا اگر دوازده انّا انزلنا را نتوانست بخواند و
یک مورد را خواند بالاخره ثواب دو رکعت نماز را دارد، ثواب انّا انزلنا در نماز را
دارد قیودش از باب تعدد در مطلوب است این هم باز مؤیّد تسامح در نمازهای مستحبی
است، اگر معلوم شود قیودش از باب تعدّد مطلوب است قید مباشرت یکی از این قیود
بگویید نماز مستحبی را خودت انجام بده اما این خود انجام دادن نحو تعدّد مطلوب است
نشد نایب بگیر بعید نیست این مطلب گفته شود.
اگر بگویید که در نماز واجب که یقیناً مباشرت
شرط است ظاهر این است که نماز مستحب و واجب مثل هم هستند مثلا نماز واجب دو رکعت
رکوع درد سجده دارد، حمد دارد و نماز مستحبی هم دارد بنابراین در نماز واجب مباشرت
شرط است بگویید در مستحب هم مباشرت شرط است اگر کسی این گونه بگوید می شود گفته
شود دلیل این چیست که نماز مستحبی از هر نظر مثل نماز واجب است خصوصیاتی که عرض
کردیم دیدیم که فرق دارد، تسامح و تساهل در آن هست پس قد متیقن اینکه نماز مستحبی
و واجب مثل هم هستند در ارکان است، در اجزاء، در شرایط مثل طهارت اما در همه چیز
عرض کردم که قطعش اشکال ندارد و خصوصیات دیگری که بیان کردیم.
یک روایت نقل شده است در باب 9 از ابواب تکبیرة
الاحرام روایت 11 کلّ سنّةٍ تعدّی علی جهت الفرض هر
مستحبی به صورت و به طور و به نحوه واجبش انجام دهید مثل حج مستحبی مثل حج واجب
است، نماز مستحبی مثل نماز واجب است بنابراین در نماز واجب اگر چنانچه مباشرت شرط
است در نماز مستحبی هم بگویید مباشرت شرط است.
جوابش این است که قدر متیقّن دارد، در هر جهاتی
که یقین داریم نیست دیدیم قطع نماز جائز است ترک نماز مستحبی جائز است و خصوصیات
دیگری که عرض کردیم سوره را نخوانید اشکال ندارد بنابراین پس یک قدر متیقّن از روی
کلّ سنّةٍ تُعدّی علی جهت الفرض ارکان است شرایطی مثل طهارت است نه مطلقا بلکه
دیدیم این ها باهم دیگر فرق دارند.
به علاوه دو سه حدیث داریم گرچه این احادیث یک
قدری ضعف سند دارد ولی به عنوان تأیید می شود این را از آن استفاده کرد در باب 12
از ابواب قضاء نماز قبلا بحث قضاء نماز را خواندیم این روایات را هم به جهتی
خواندیم ولی خصوص این مسأله را آنجا بحث نکردیم، از این روایاتی که در این باب 12
هست کسی استفاده کند که نماز را به نیابت از زنده هم می شود خواند این هم مؤیّد
شود از آن بحث تسامح و تساهل و آن جهاتی که عرض کردیم.
باب 12 از ابواب صلاة قضاء روایت 1 کلینی عن عدة
من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد تا اینجا سند خوب عن محمد بن علی این محمد بن
علی چه کسی است؟ در روایات متعددی داریم که ایشان واسطه است، محمد بن علی این همان
سیروفی ابو سمینه هست که در کتب رجال دارد کذاب چون دیگری هم داریم یکی از اساتید
شیخ صدوق هم محمد بن علی است، به حسب قاعده و ظاهرش که ایشان راوی از حکم بن مسکین
هست ایشان ادعاء دارد که این محمد بن علی سیروفی است که معروف است کذاب، بد نیست
این را عرض کنیم مسأله طبقات که مرحوم آقای بروجردی خیلی به آن اهمیت می دادند و
مرحوم آقای خوئی هم همین طور می گویند مشترکینی داریم اسمشان مثلا محمد بن علی است
ما از کجا بفهمیم که این چه کسی است، از طریق شاگردش یا از طریق منوی عنه می
توانیم تمیز بدهیم که منوی عنه شاگردهایش چه کسانی بودند از آن طریق بتوانیم
بفهمیم چنانچه هر طبقه ای تقریبا سی سال برایش گذاشتهاند بین استاد و شاگرد به
طور متوسط سی سال فاصله هست.
از این طریق دومی می توانیم بفهمیم که روایت
مرسله هست یا خیر، چیزی افتاده هست یا خیر، اگر دیدیم فاصله بیش از این ها هست می
توانیم بگوییم پس روایت مرسله است، این قسمت دوم قابل اشکال است برای اینکه ممکن
است یک کسی عمر طولانی داشته باشد و خیلی بیش از این ها فاصله شود و کمتر از این
ها فاصله شود مثلا تا چند سال پیش کسی بود که با یک واسطه از صاحب جواهر مطلب نقل
می کند خیلی فاصله هست بین طبقه ما و صاحب جواهر اما فلان کس عمر بالای صدسال
داشته است ولی آن قسمت اول که از طریق طبقات بتوانیم بفهمیم که این محمد بن علی
مثلا در این روایت چه کسی است این بعید نیست البته ظنّی است ولی تا حدودی موجب
وثوق است، چیزی که ثابت می شود این است که پس بالاخره روایت معتبر نیست برای اینکه
احتمال هم شده و احتمال می دهیم که این همان ابو سمینه هست که کذاب است سیروفی
معروف به کذب است.
حالا روایت را ببینید عن حکم بن مسکین عن محمد
بن مروان قال اباعبدالله(ع) ما یمنع الرجل منکم أن یُبِرّ والدیه یا یَبَرّ والدیه
حیّین و میّتین چه چیزی باعث می شود که یکی از شماها به پدر و مادرش نیکی کند چه پدر و مادر زنده و چه پدر و مادر مرده پس
از مرده هم می شود بعد می فرماید نیکی از پرد و مادر مرده و زنده چیست یصلّی عنهما
از طرف پدر و مادر زنده یا مرده نماز بخواند پس در نماز نیابت درست است حالا واجبش
را می گویید خیر اما مستحبش و یَحِج عنهما از طرف آن ها حج کند و یصوم عنهما از
طرف آن ها روزه بگیرد فیکون الذی صنع لهما و له مثل ذلک آن کاری که انجام داد
ثوابش برای پدر و مادر و به خودش هم به همین اندازه می دهند و یزید الله عزّ و جل
ببرّه صلتحی خیراً کثیرا با
این کار خوب این خدا خیز زیادی به او می دهد.
به این روایت تمسک شده است که پس می شود نماز
مستحبی به نیابت از دیگری انجام داد چه زنده و چه مرده، عرض کردیم که سند یک قدری
مشکل است منتهی در دلالتش یک حرف دیگری هست که ضمیر عنهما به چه کسی برمی گردد چون
داشت ما یمنع الرجل منکم أن یبرّ والدیه این والدیه او حیّین باشند یا میّتین آن
وقت یصلی عنهما از میّتین یا عنهما یعنی حیّ و میّت، عنهما یعنی حیّین و میّتین که
چهار مورد هستند یا عنهما یعنی عن میّتین؟ خلاصه اثباتش معلوم نیست.
یک روایت دیگر هم در روایت 9 این باب هست عن حسن
بن ابی الحسن علوی کوکبی فی کتاب المَنسک إن نُسُک عن علی بن ابی حمزه یعنی
بطائنی، این کوکبی چه کسی است هیچ توثیقی ندارد کتابش هم در دسترس نیست، سند شیخ حر
هم به این کتاب مشخص نیست این هم باز اشکال سندی پیدا می کند قلت لأبی ابراهیم امام
کاظم أحجّ و وُصلّی و اتصدّق عن الأحیاء والاموات من غرابتی و اصحابی از زنده و
مرده خویشان و اصحاب صدقه بدهم و نماز بخوانم حج انجام بدهم قال نعم تصدّق عنهم و
صلّ عنهم صدقه از طرف او بده نماز هم از طرف او بخوان و لک اجرٌ به تو
هم اجر می دهند.
در روایت نقل حسن بن محبوب در کتاب مشیخه روایت
10 عن الصادق(ع) تدخل عن المیّت فی قبره الصلاة و الصوم و الحج والصدقة و البرّ و
الدعاء و یکتب اجره للذی فعله فللمیّت میتی
که در قبر خوابیده است و در قبر است نماز و روزه و صدقه و حج و برّ و دعایی که کسی
انجام داده است به او می رسد به خود آن کسی هم که انجام داده است ثواب می دهند
منتهی این هم سند ندارد و مرسل است.
باز روایت 11 عن علی بن یقطین عن ابی الحسن موسی
فی الرجل یتصدق عن المیت أو یصوم و یصلی و یعتق قال کلّ ذلک حسن یدخل منفعته علی
المیّت این
تمامش به آن میت می رسد، و از این نوع روایت هست که اشکال سندی دارد یا مرسل است
یا ضعیف است یا دلالت هم علاوه بر این ها اشکال دارد لذا نمی شود از روایات اثبات
کرد ولی واقعش این است که نیابت را می شود گفت یک امر عقلائی هست آن وقت در باب
زیارات چه کار کنیم صریح بعضی روایات هست در ابواب مزار هم روایاتی از مزار حج حالا
آن جلد همراه ما نیست که شخص زیارت می کند زیارت پیغمبر را صریح روایت است از طرف
نزدیکانش، از طرف والدینش زیارت انجام می دهد و ترتیب زیارت که در روایت دارد می
گوید زیارت می کنیم پیغمبر را از طرف نزدیکان و خودت و همه و بعد هم دو رکعت نماز
می خوانیم نماز زیارت، نماز زیارت دنباله خود زیارت است زیارت از طرف آن ها هست پس
نماز هم از طرف آن ها هست.
منتهی مرحوم سید این ها را توجیه می کند در همین
مسأله عروه می گوید این که دارد زیارت کند و دو رکعت نماز زیارت این دو رکعت وظیفه
این کسی است که زیارت می کند، برو از طرف خود و خویشان و نزدیکان و پدر و مادر همه
زیارت کن زیارت از طرف آن ها هست اما نماز وظیفه خودت هست، کسی که پیغمبر را زیارت
می کند این زائر باید دو رکعت نماز بخواند می گوید این وظیفه زائر است پس نیابتی
نیست ولی این خیلی بعید است که زیارت را از طرف کس دیگری انجام می دهد اما وظیفه
خودش باشد این کار را بکند مثل اینکه بگوید فلان کس دعوت دارد می گوید عذرخواهی می
کنم و نتوانستم بیایم نائب فرستادم بعد یک کادو هم فرستادیم بعد بگوییم کادو برای
خود این کسی است که آمده است با اینکه اصل آمدنش به نیابت بوده بگوییم کادو برای
خودش هست این خیلی غیر عقلائی است.
من قاعده کلی احساس می کنم که نماز مستحبی از
طرف زنده و مرده جائز باشد حالا اگر کسی بخواهد احتیاط کند از باب اهداء ثواب
انجام دهد نگوید نیابت، برای خودش انجام می دهد ثوابش هم برای خودش بعد بگوید این
ثوابی که برای من هست هدیه می کنم از طرف خودم به فلان کس چه زنده و چه مرده این
یقیناً اشکال ندارد، قاعده کلی این است که نیابت در همه امور جاری باشد الّا ما
ثبت آن جایی که نیست با ادله نتوانستیم اثبات کنیم که نباید این روایت هم داریم که
یجوز منتهی اشکال سندی و دلالی داشتیم ولی به هرحال اگر در نیابت شبهه کردیم اهداء
ثواب هیچ مشکلی ندارد.