صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 97-98

اجاره جلسه نود و شش






باسمه تعالی


ملائکه به خداوند عرضه داشتند أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبّح بحمدک و نقدس لک خداوند در جواب فرمود إنّی اعلم ما لاتعلمون آن چه بوده و چه مطلبی بوده که آن ها نمی دانستند در خلقت انسان نهفته بود آن طور که از مجموع ادله استفاده می شود این بود که خداوند انوار مقدسه چهارده معصوم را در این خلقت بشری می دید که مساوی است بلکه بالاتر از کل عالم امکان تبارک الله احسن الخالقین هم به تناسب این انوار مقدسه است و در این انوار مقدسه بعضی هایشان اهمیت بیشتری دارند به جهات مختلف، همه اسماء الله هستند نحن والله اسماء الله الحُسنی روایت کافی، بعضی هایشان اسم اعظم هستند اینکه شنیده ­اید بعضی بزرگان از علماء در سجده استغاثه می کردند الهی بحقّ اسم اعظمت ابی عبدالله الحسین چون بعضی از ائمه به جهاتی علاوه بر اینکه اصل تجلّی خدا در آن ها هست و اسم الله هستند اسم اعظم هستند هرکدام به جهتی، سیدالشهداء به خاطر عظمت مصائب و استقامت به آن مهمی، امام زمان به تناسب سعه مورد حکومت که ازل و ابد چنین چیزی نبوده و نخواهد شد پس تبارک الله احسن الخالقین به این تناسب است بر ماست که بکوشیم خود را به انوار مقدسه یک قدری نزدیک کنیم به مقدار امکان هرچند با خواندن زیارت نامه ­هایشان که معرفت اجمالی حاصل شود که تا حدودی بفهمیم چطور هستند، بفهمیم که من اراد الله بدأ بکم و من وحده قَبِل عنکم.

سه راه مرحوم سید بیان کردند برای عمل نیابی، نماز نیابی که انجام می دهد یک راه به عنوان نیابت، یک راه به عنوان اهداء ثواب، یک راه هم به عنوان اتیان اصل عمل به عنوان اینکه عمل قربی است، عمل خوبی است، عمل راجعی هست، در اهداء ثوابش بعضی ها شبهه کرده بودند که ثواب دست این عبد نیست، دست خدا هست و عمل وقتی برای این هست دیگر به او نمی رسد به آن منوب عنه نمی رسد می گویید برای خودش انجام می دهد بعد ثواب را اهداء می کند اگر عمل برای این هست به او نمی رسد.

جواب داده شد که حدوثاً برای این است و بقاءً برای منوب عنه، در باب 29 از ابواب نیابت حج هم حدیثی است که دیروز هم اشاره کردیم به امام عرضه می کند که من عمل حج انجام دادم یادم رفت که بگویم از طرف مادرم هست حضرت هم گفت از حالا قرار بده برای او این بقاءً می شود.

اما این مورد سوم که مرحوم سید دارد که به این صورت عمل را انجام می دهد به این عنوان که عمل ذاتاً عمل خوبی است نه حتما برای خودش یا برای منوب عنه، عمل خوبی است به این جهت انجام می دهم تعبیر مرحوم سید این است به طوری که در عروه دارد صرف الایجاد فی الخارج در مسأله 21 است صرف الایجاد فی الخارج لکونه عملاً راجعاً حالا یأتی لنفسه لمن یرید نیابتاً أو اهداءً صرف اینکه عمل خوبی است حالا برای خودش باشد یا برای منوب عنه هرکدام بالاخره عمل خوبی است ما به خاطر خوبی این عمل یعنی خدا دوست دارد همین، بعد اینجا اعتراض کردند که عمل خوبی هست که این چه ربطی به منوب عنه دارد ما می گوییم عمل استیجاری اجاره، اینکه ربطی به او ندارد لذا بعضی صریحاً گفتند نخیر درست نیست اجاره­اش باطل است و عمل هم درست نیست، عمل بالاخره از طرف خودت هست یا از طرف منوب عنه معیّن نشده است از جمله مرحوم آقای بهبهانی(ره) در حاشیه عروه دارند الاظهر عدم الجواز.

تعبیری مرحوم سیدنا الاستاد دارند در حاشیه عروه می گویند اگر غرض عقلائی باشد که عمل از این صادر می شود یک غرضی در آن است این درست است، اگر غرض عقلائی در آن باشد که این عمل خوب انجام شود این چه شکی است که ایشان می کند نماز که عمل خوبی است غرض عقلائی هم هست، در دنیا هرچه عمل خوب بیشتر باشد بهتر این معنا جای شک نیست.

گویا منشأ اشکال باید این باشد که به چه درد مستأجر می خورد، شما می گویید عمل را صرفاً برای اینکه عمل خوبی است انجام دادی بحث ما این است که می خواهد اجیر شود برای مستأجر کاری را انجام دهد شما می گویید چون عمل عملی خوب است و محبوب خدا هست انجام می دهم این چه ربطی به مستأجر دارد کانّ اشکال این است.

اما ظاهرا این اشکال هم وارد نباشد برای اینکه گاهی از اوقات ما یک کاری را انجام می دهیم برای صرف خوب بودن و آن هم دوست دارد که این خوب انجام شود شما وقتی فرزند خودتان را تشویق می­کنید که نماز واجب خودش را بخواند اینکه نماز را برای شما نمی خواند برای خودش می خواند اما شما دوست دارید که او برای خودش نماز خودش را بخواند این هم غرض عقلائی در آن هست و هم همینکه خوشش می آید شما به وظیفه خود عمل کنید، اهل بیت چگونه دوست دارند که ما آدم های درستی شویم، نفس اینکه ما آدم درستی شویم آن ها خوششان می آید لازم نیست که عمل برای آن ها باشد به نظر من که اشکال وارد نیست و حق با مرحوم سید است، در هر سه جور درست است، هم قصد نیابت هم قصد اهداء ثواب و هم صرف ایجاد عمل لکونه عملاً قربیاً، می گوید این کار را انجام می دهم چون عمل خوبی است آن طرف هم پول می دهد و می گوید به تو پول می دهم که یک عمل خوبی انجام بدهی نمی گویم برای من انجام بدهی صرف اینکه عمل خوب در دنیا می خواهم زیاد شود این چه اشکالی دارد؟

به نظر من اشکال دیگران به مرحوم سید وارد نیست تشکیکی هم که مرحوم استاد دارند به نظر من درست نیست، عدم الجوازی هم که مرحوم آقای بهبهانی و بعضی آقایان دیگر دارند به نظر من درست نیست و حق با مرحوم سید است.

مسأله بعدی این هست که ملاک صحت اجاره چه بدانیم گرچه قبلا هم گفتیم در اوایل بحث اجاره، تعبیر مرحوم سید این است هرچیزی که عینش باقی است و منفعت محلّله مقصودة للعقلاء بر آن باشد پس دو قید دارد یا بگویید سه قید دارد، اول اینکه عین بماند چون اگر عین برود یعنی اجاره نیست عین از بین نرود، دوم منفعت حلال در آن باشد اگر حرام باشد اجاره باطل است، سوم اینکه این منفعت حلال مقصود عقلاء باشد و عقلاء هم یک چنین منفعتی را بخواهند آن وقت می شود اجاره صحیح است تعبیر ایشان در این مسأله همین است، به هرحال کلّ ما یمکن إنتفاع منفعته یا منفعة محلّلةٍ مقصودة للعقلاء یجوز اجارته مع بقاء عینه هرچیزی که عین باقی است ولی منفعت محلّله دارد.

حالا این در اجاره عین بود، اجاره در مورد عمل هم همین است سید هم دنبالش دارد و کذا کلّ عملٍ مقصودةٍ للعقلاء حالا پس چه عین و چه خانه را اجاره می دهد عین باقی می ماند منفعت محلّله ای دارد سُکنی یا عمل خوبی که منفعت حلال دارد می گوید اجیر می شود نماز بخواند، اجیر می شود مسجدی را کنس کند خانه ای را تمیز کند و مانند این ها، عملی که انجام می دهد عمل محلّلی است.

بعضی ها اشکال کردند، عین باقی باشد قبول دارند اگر عین است عین باید باقی باشد عمل هم که خود عمل است، عمل بقاء معنا ندارد و اثرش باقی است منفعت حلال باشد این هم معلوم است، اگر حرام باشد اجاره اشکال دارد همین که مقصود للعقلاء باشد می گویند این را قبول نداریم برای اینکه اگر منظورتان این است که مال باشد مالیت نمی خواهد، مالیت یعنی آن چیزی که در عرف عقلاء پول پایش دادند یک کسی یک تابلویی آثار پدرش یک جایی پیدا شده به هیچ درد مردم دیگر هم نمی خورد و هیچ کس هم پول برای این نمی دهد ولی این خط پدرش هست و دوست دارد در خانه­اش بماند و از این قبیل یک نخی از عباء پدرش یک جایی پیدا شده و می خواهد نگه دارد، یک دانه ریش منسوب به فلان امام در فلان کشور مثلا نگهداری می شود و از این قبیل، لازم نیست مقصود للعقلاء باشد مقصود لشخص کافی است مالیّت هم نمی خواهد.

دو اشکال این ها دارند به حرف مرحوم سید، اول اینکه مالیت به معنای اینکه مردم پول می دهند در مقابل این نمی خواهد، دوم اینکه گفتید مقصود للعقلاء باشد دیگران هم این را بخواهند خیر این فرد بخواهد کافی است تعلّق غرض شخصی این فرد نه غرض عقلاء، این برای ما کافی است.

به نظر این اشکال وارد نیست منظور سید از عقلاء نه اینکه بالفعل همه عقلاء پول این را می خواهند یعنی هرکسی در جای این بود این کار را می کرد، این کسی که خط پدرش را پیدا کرده است اگر دیگران هم مثل این بودند و خط پدرشان را می خواستند همین کار را می کردند این مقصود للعقلاء می شود و ماهیت هم به همین معنا هست.

یک نکته ای هم بعضی گفته اند که شاید اینکه سید گفته است باید مقصود للعقلاء باشد برای اینکه اگر مقصود للعقلاء نباشد سفهی است درحالی که آن وقت گفته اند حرف سید درست نیست معامله سفهی باشد چه اشکال دارد، معاملات شخص سفیه اشکال دارد نه معاملات سفهی از افراد عاقل، تمام عقلاء شبانه روز الی ماشاء الله معاملات سفهی می کنند، معامله ای می کند ضرر می کند یعنی سفهی بوده تمام معاملاتی که مردم انجام می دهند و ضرر می کنند معاملات سفهی می شود ولی هیچ کسی نگفته است معامله آن ها باطل است، معاملات سفهی اشکال ندارد بلکه معامله شخص سفیه اشکال دارد که مهجور شود و الّا کسی که مهجور نیست معاملات سفهی هم انجام می دهد مثل همه مردم دائما معامله سفهی می کنند.

این اشکال را سید ندارد نمی خواهد بگوید اگر مقصود نباشد سفهی است به این کاری ندارد می گوید شرط اجاره این است که مقصود باشد برای اینکه اگر مقصود للعقلاء نباشد یعنی پول بی خود نمی دهند مهم همان است که باید مال باشد یعنی مردم برایش این پول را می دهند و دوم اینکه مقصود باشد برای اینکه اگر مقصود نباشد باز این هم پول در مقابلش داده نمی شود به عبارت دیگر عِوَض نیست، در اجاره عِوَض پول است و مُعوّض هم آن جنس یا آن عمل اینجا عِوَضی نداریم پولی واقع نمی شود بعضی گفته اند که اساساً مال نه در اجاره و نه در بیع دخالت ندارد این چیزی هم که بعضی لغویین دارند که البیع مبادلة مال بمال می گوید ما قبول نداریم و مالیت دخالت ندارد، همین که بخواهد این را به هرجهتی، پس اینکه می­گویند مهم ترین کتاب های لغت مصباح المنیر است، مصباح المنیر از مهم ترین کتاب های لغت است ایشان البیع مبادلة مال بمال می گویند این اشکال دارد مالیت دخالت ندارد.

به نظر می رسد این اشکال وارد نیست منظور از مالیت یعنی چه؟ یعنی هرکسی جای این باشد به این پول می دهد اینکه این غرض شخصی دارد دیگران هم یک چنین غرض شخصی را داشتند می خریدند مثل این بودند نه بالفعل همه پول بدهند، هر شخصی جای این فرد بود این کار را می کرد این هم مال است هم مقصود للعقلاء چیز مهمی نیست که ما بخواهیم خیلی اینجا معطل شویم.

مطلب بعدی که مسأله بعدی است که مرحوم سید عنوان کرده است در اجاره منفعتی که استیفاء می شود گاهی محتاج یک آلاتی است این به عهده چه کسی است مثلا پارچه می دهد به خیاط برایتان قبا بدوزد، سوزن می خواهد، نخ می خواهد، انگشت دانی می خواهد، قیچی می خواهد این لوازم خیاطت به عهده موجر است یا مستأجر؟

مرحوم سید دارد که واجب است تعیین کنند خودشان که به عهده چه کسی باشد الّا مع الانصراف مگر اینکه انصرافی باشد که روی قرائن معلوم است که موجر باید بدهد یا مستأجر و الّا باید تعیین کنند ما در معلقات عروه داریم اگر تعارفی هست یعنی انصراف است فبها و الّا اگر نیست آلات دو جور است یک آلات مربوط به عمل است به عهده موجر است مثل قیچی و سوزن و این گونه چیزها در خیاطت، یک آلاتی است که مربوط به عمل نیست مربوط به مورد عمل است مثلا نخ، نخ را می خواهند در قبا بدوانند بعید نیست که نخ به عهده مستأجر است سوزن به عهده موجر است ولی اگر تعارفی باشد طبق تعارف و طبق انصراف باید عمل شود، خیلی ها گفته اند هیچ تعارفی نیست بنابراین باید تعیین کنند اگر تعیین نکرده باشند باید یک طوری خودشان تفاهم کنند، ولی بعید نیست یک چنین مطلبی باشد.

عقود و معاملات از همدیگر جدا هستند بیع یک معامله هست، اجاره یک معامله هست و همین بقیه عقود و معاملات، آیا می شود دو معامله، دو عقد را در یک عقد انجام داد؟ همان طوری که یک عقد را در دو مورد می شود باهم انجام داد شعیب به موسی گفت یکی از این دو دخترم را می خواهم به تو بدهم حالا اگر رسماً گفت انکحتُ این دو دختر را، هر دو را می خواهم اگر این گونه گفت دو متعلق هستند با یک عقد در حقیقت تحلیل که می شود دو عقد است، حالا آیا می شود دو عقد و یک بیع با یک صلح باهم انجام داد، یک بیع را با اجاره مثلا، یک اجاره با یک صلح، این چگونه هست؟

مرحوم سید تصریح می کند که اشکال ندارد، به چه جهت می گوید اشکال ندارد؟ برای اینکه مطلقات را می گیرد هم مصداق بیع هم مصداق اجاره، مرحوم آقای خونساری(ره) در حاشیه عروه اشکال می کند و می گوید نمی شود منشأش را هم نگفته است چیست، بعضی آقایان دیگر گفته اند اگر اشکالی نداشته باشد خیلی تعبیر جالبی است، ما در فتوا در حاشیه عروه یکی از آقایان حاشیه زده است نوشته است حرف سید درست است اگر اشکال نداشته باشد، اینکه معلوم است.

اشکالاتی که مورد تصور هست اول اینکه خلاف متعارف است که دو عقد را در یک عقد انجام دهند، اولا معلوم نیست در عرف این کارها را می کنند، با هم قبلا صحبت می کنند بعد موقع قرارداد می گوید این اموال را به تو فروختم خانه­ام را به تو اجاره دادم و اگر هم خلاف متعارف باشد اطلاقات اختصاص ندارد به متعارفات، اگر انصراف باشد که موارد دیگر را نگیرد فبها و الّا خلاف متعارف باشد اطلاق بگیرد بنابراین این اشکال نیست.

اشکال دو اینکه به نظر می رسد جهالت است اگر دو عقد در یک عبارت جمع شود عِوَض در هرکدام از این معامله چقدر است مثلا اگر گفت بعتُک هذه الدار و آجرتک حماری بمعه این خانه را به تو فروختم این الاغ را به تو اجاره دادم به صد تومان، این صد تومان به عهده هردو، هم خانه را به او داده هم الاغش را به او اجاره داده به صد تومان، گفتند این جهالت است برای اینکه معلوم نیست چقدرش برای خانه هست و چقدرش برای اجاره الاغ است و چون جهالت عِوَض است گفتند این اشکال دارد.

جوابش این است که این اولا در جایی گفته می شود که خودشان اندازه گیری می کند و حساب می کند که چقدر این است و چقدر آن روی هم می گویند صد تومان، در ثانی تازه این هم نشود می خواهیم مجموع معامله غرری نشود این می داند که صد تومان که بدهد هم خانه برای او می شود و هم الاغ را اجاره کرده است این کافی است و غرری نیست پس این هم اشکالی نیست.

اشکال دیگری که در ذهن می آید این است که شک داریم اینکه مطلقات این را بگیرد شک در شمول دلیل بیع و دلیل اجاره قبلا این بود که خلاف متعارف است و اطلاقات نمی گیرد حالا می خواهد بگوید شک داریم که این بگیرد یا نگیرد چون شک داریم پس محکوم به عدم است جوابش این است که وقتی اطلاق دارد بی خود شک دارید شک در اینجا اثری ندارد بنابراین شبهات نباید در اینجا وارد باشد.






   دوشنبه 27 آبان 1398




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما