صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 98-99

بیمه جلسه چهارم






باسمه تعالی


جلد 2 کافی صفحه 319 أَبْعَدُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا لَمْ‏ يُهِمَّهُ‏ إِلَّا بَطْنُهُ‏ وَ فَرْجُه‏[1] حدیث از امام صادق(س) دورترین موقعی که عبد از خدا دور می­شود دورترینش آن حالت و زمانه­ای است که برای عبد هیچ چیزی مهم نباشد جز بطن و فرج، روایات متعددی در این زمینه هست که مهم ترین هوا و هوسی که انسان را بدبخت می­کند توجه زیاد به این دو مسأله هست.

شبیه این در همان صفحه حدیث باز از امام صادق به سند معتبر عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا فَتَحَ‏ اللَّهُ‏ عَلَى‏ عَبْدٍ بَاباً مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ مِنَ الْحِرْصِ مِثْلَه‏[2] خداوند هر دری از دنیا که به کسی می­رساند و در دنیایی را برایش باز می­کند بابی از حرص هم برای او می­گشاید، هر قدر به دنیا نزدیک تر شویم حریص تر می­شویم.

حرص آن هم در امور دنیا انسان را از حقیقت غفلت می­کند و غفلت از حقیقت منشأ فساد همه چیز هست و فساد دنیا و آخرت است، دنیا گاهی لذت­های محدودی دارد ولی هر یک لحظه لذت همراه هست با چندین مرتبه مشکل و ناراحتی، از خدای عزّ و جل می­خواهیم که دل­هایمان را متوجه به عزلیت و ابدیت، به آخرت که اساس وجود انسانی است، انسان را متوجه کند.

مسائل مربوط به بیمه کلیّاتش گفته شد بعضی از فروعی هست که توضیح داده شود و این بحث بیمه که تمام شود مشورت کنیم که چه چیزی را بحث کنیم، در مورد بیمه مهم­ترین موردی که اشکال شده است بیمه عمر است، بیمه عمر هم پولی که دربرابرش می­گیرند زیاد است و هم زمانش بسیار مُمتَد است، از همان یک لحظه بعد از قرارداد می­تواند ادامه داشته باشد تا 80 سال یا بیشتر لذا بعضی گفتند جهل در مورد بیمه عمر بدترین جهل­ها است بنابراین چگونه چنین معامله­ای را اجازه دهیم.

اما واقعش این است که مبناء ضرر زدن جهل این است که به حدی برسد که موجب قبیح بودن باشد، مهم این است که شخص سنجش کند، درست است که بیمه عمر زمان ممتدّی را می­طلبد ولی به هرحال حساب می­کند که از طرفی خطر برای خودش هست این را کم و زیاد بررسی می­کند که اگر یک بیماری­های خطرناکی برسد چگونه می­تواند علاج کند، اداره بیمه فکر می­کند زمان مُمتدّی را باید رسیدگی کند خود شخص هم حساب می­کند اگر مسأله خطرناکی به وجود آمد چگونه می­تواند آن را معالجه کند از هردو طرف جهلش جهل سختی هست چون این گونه هست هردو باهم مقایسه می­کنند اگر یک طرف جهل سختی بود برای طرف دیگر هیچ ضرری نداشت این ممکن است فکر کنیم چرا یک طرفه ولی وقتی فکر می­کنیم که اگر این طرف برایش مهم است برای او هم مسائل مهمی است و لذا خود عقلاء اقدام می­کنند.

ما در بعضی از روحانیون هم دیده بودیم که علی المعروف بیمه عمر کردند، خیلی از مردم بیمه عمر را چیز بدی نمی­دانند، اگر برای بیمه یک مشکلاتی هست برای این شخص هم هست، مقایسه می­کنند و در نهایت بد نمی­دانند به نظر می­رسد که این اشکالی نباشد.

اداره بیمه مختلف است گاهی یک شرکت بزرگ و مهم و مؤسسه وسیع تشکیلاتی متصدّی اداره بیمه هست، گاهی افراد، ممکن است یک فردی متصدی بیمه شخص دیگری شود فرقی نمی­کند، اطلاقاتی که از اوفوا بالعقود و حدیث و چیزهای دیگری صحبت شد همه این­ها را می­گیرد چه شرکت­ها و مؤسسات بزرگ و چه اشخاص.

حالا آیا دُوَل هم می­شود که یک دولت بیمه کند دولت دیگری را؟ عملا که هست مثلا اسرائیل را آمریکا اداره می­کند یا بعضی­ها می­گویند از بُعد اقتصادی آمریکا را اسرائیل اداره می­کند، حالا نامگذاری آن به این صورت نیست که بیمه باشد ولی عملاً این مطلب هست، بعید نیست که در آن­جا هم این مسائل باشد قرارداد بین دُوَل بسته شود در مواقع حسّاس این­ها به داد هم برسند حالا از کدام طرف شروع شود بسته به قدرت هردو طرف است.

اگر فرض کنیم که دولت ایران و نظام اسلامی بیایند حزب الله لبنان را اداره کنند و بیمه کنند این همان خاصیت را دارد، به هرحال به نظر می­رسد که فرقی نمی­کند مؤسسات مهم، دُوَل، اشخاص، همه این­ها مشمول این قانون بیمه هستند.

یک مطلب دیگری در بیمه اینکه آیا می­شود دیه ترامی باشد یعنی هر اداره بیمه­ای یک اداره بیمه دیگر را اداره کند، یک مؤسسه اداره می­کند بعد خودش را هم یک مؤسسه دیگری اداره می­کند مثلا مؤسسه کوچکی بیمه کند یک منطقه را بعد خود این بیمه­ای که یک منطقه­ای را بیمه کرده است تحت تأثیر یک مؤسسه بزرگ که او این را اداره می­کند به آن ترامی می­گویند، ترامی مؤسسات بیمه گذار و بیمه گر این­ها به این صورت می­توانند اداره کنند، آن وقت اگر این گونه شد اگر فرض کنیم چند اداره بیمه پشت سرهم قرار دارند بیمه اول یک جامعه­ای را اداره کرده و بیمه دوم این بیمه اول را اداره کرده است، بیمه سوم بیمه دوم را اداره کرده است و همین طور بسته به قدرت این­ها هست، آن وقت اگر برای بیمه اولی مشکلی به وجود آید قاعدتاً همه این بیمه­های بعدی با واسطه یکدیگر باید کمک کنند آن مؤسسه بیمه اولی را حفظ کنند، قاعده اطلاقات این است که بیمه­هایی به نحو ترامی که پشت سر یکدیگر هستند این­ها همه درست است و طبق قاعده هست، قاعدتاً باید این گونه باشد.

یکی از مواردی که بیمه در آن هست و در زمان ما شایع هم هست بیمه کشتی­های باربرای مخصوصاً کشتی­هایی که نفت به سرتاسر دنیا می­برند، این­ها در معرض خطر هستند از طرفی مکتب­های مختلف نظرشان هم مختلف است راجع به این کشتی­ها، بعضی­ از آن­ها چیزهایی را حمل می­کنند که حکومت­ها همه موافق با حمله این­ها نیستند از نظر مکاتب رسمی بعضی­ها مثلا شراب حمل می­کنند بیمه این­ها چگونه است؟

به طور کلی بیمه چیزهایی که از نظر مکتب ما خلاف واقع هست مثلا کشتی شراب حمل می­کند یا یک کشتی چیزهای دیگری که مضرّ به جامعه هست حمل می­کند حالا اگر چنانچه کشتی مسافری هست و باربری نیست اما این کشتی مسافری کسی را می­برد و می­آورد که ظالم است و کار او ظلم و ستم بر دیگران است آیا تأمین و بیمه یک چنین کشتی جایز است که کاری برای حفاظت از فلان شخص است اختصاص به کشتی هم ندارد مثلا هواپیماهای اختصاصی که افراد ظالم و ستمگر را به این طرف و آن طرف می­برند همین حکم را دارد، ماشینی که کارش این است که اشخاص ستمگر را حمل کند برای کارهایی که ظلم و ستم است همین مسأله هست.

گاهی ممکن است شخص خودش مشکلی ندارد باری که می­خواهند به وسیله این کشتی حمل کنند یا ماشین یا چیزهای دیگر این بار مشکل دارد، آن وقت بنابراین باید تقسیم شود آن قسمتی که مربوط به شخص است مشکل ندارد، قسمتی که مربوط به بار است مشکل دارد، این اختصاص به این موارد هم ندارد، کارخانه­هایی که تولید چیزهای مضر می­کنند، مواد مخدر و امثال این­ها در آن­جا هم همین بحث هست اگر ضرری نداشت ادارات بیمه تأمینشان می­کردند ولی وقتی ضرر دارد باید این­ها را از بین ببرند، مواد مخدر را گاهی از یک کشور از طریق یک کشور دیگر می­رسانند به کشورهای دیگر، همین اشکال در آن­جاها جاری است، بعضی­ها به عنوان ترانزیت استفاده می­کنند فرض کنید در افغانستان اگر تولید مواد مخدر می­شود بعد بعضی کشورها هستند که اجازه عبور به آن­ها می­دهند به دو شرط اول اینکه بار را در این کشوری که ترانزیت است باز نکنند و دوم اینکه مقادیر قابل توجهی پول بدهند که این­ها اجازه عبور بدهند، هم کسی از آن­ها در درگیری کشته نمی­شود و هم پول زیادی به دست این کشور ترانزیت می­رسد و منافع زیادی می­برند، بعضی کشورها راجع مواد مخدر این­گونه هستند.

اما بعضی کشورها هم مثل ایران دربرابر آن­ها ایستادگی می­کنند، درگیری می­شود و چقدر خرج دیوارکشی­های مُمتَد می­شود و عاقبت هم آن­ها باز می­کنند در اینجا و هم پولی به دست نمی­آورند، حالا جهتش رعایت قوانین مکتبی است یا هر جهت دیگر فرق می­کند مکتب­ها و دولت­ها در این جهت.

مطلب دیگر اینکه اگر اداره بیمه تخلّف کند یا بیمه گذار این شخصی که آمده بیمه شود یعنی مستأمن این­ها اگر خلاف قراردادشان عمل کنند این بنا بوده رأس یک مدت معیّن پولش را بدهد و نداده از آن طرف بیمه­گر و اداره بیمه باید به موقع نیاز این را برطرف کند و نکرده است قاعدتاً ادله خیار در اینجا هم می­آید چنانچه اگر اداره بیمه پول زیادی از مستأمن گرفته باشد یا برعکس او حقّش را نگرفته است قاعدتاً خیار غبن باید در این موارد هم باشد.

انواع خیارات آن مواردی که روی قواعد کلی عقلائی است نه دلیل خاص مثلا خیار مجلس اینجاها نیست، دلیل فقط در بیع هست مثلا و از این قبیل، موارد دیگر قابل است که فسخ شود، خیار شرط، خیار اشتراط، خیار غبن و امثال این­ها، این موارد در بیمه هم می­آید چون دلیلش عقلائی بود و نه نص خاص.

یک مطلبی که در اداره بیمه هست این است که اگر پیش ادارات بیمه پول زیادی جمع شد تشکیلات اداره بیمه از افراد بسیار زیادی رقم­های بالایی پول گرفته است، از آن طرف حوادثی هم اتّفاق نیفتاد و این پول­ها به مقدار بسیار زیادی جمع شده است حالا اینجا چه کاری باید کرد؟ کاری نکردند و خلاف هم نکردند چون حادثه نبوده پول زیاد جمع شده است به خاطر اینکه مستأمنین وظیفه خودشان را انجام داده­اند، اداره بیمه هم خلاف نکرده است چون در حوادث باید رسیدگی می­کرد و حادثه­ای پیش نیامده است گفته می­شود که مثلا شش ماه اول این سال در مقایسه با شش ماه سال قبل مثلا حوادث چقدر کمتر بوده اداره بیمه خواه ناخواه چیز زیادی پرداخت نکرده است و این پول­ها برایش جمع شده است حالا این پول­های زیادی چطور می­شود؟ آیا این فقط برای مواقعی است که حادثه باشد؟ حالا اگر چند سال این گونه شد که حادثه­ای رخ نداد انبوه پول­ها اینجا جمع می­شود چه باید کرد؟

قاعده کلی همین است که برای اداره بیمه هست، اداره بیمه طبق قرار خودش هم عمل کرده است، بعضی چیزها هست که سازمان­های دیگر باید مداخله کنند، سازمان­های دیگر هستند که می­توانند این مشکل را حل کنند مثلا در مسائل مربوط به بانک ملاحظه کنید بانک­ها وام می­دهند و وام را هم می­گویند در صورتی که تأخیر کنید اقساطش را به موقع پرداخت نکنید یک سودی که بانک می­برد یک سود دیگری هم روی آن سود می­گذارد تأخیر و معطل کردن پرداخت، اینجا قاعدتاً سازمان تعزیرات حکومتی باید مداخله کند و قیمت­ها را اصلاح کند، حالا در همان سود اولیه هم همین طور، بانک­ها روز به روز بزرگ می­شوند فلان بانک در ابتدا مثلا در قم سه شعبه داشته کم کم الآن ده شعبه می­شود معنایش این است سود بسیار زیادی برده، معنایش این است که قیمتی که برای وام گذاشته شده است عادلانه نیست، سازمان تعزیرات باید مداخله کند همان طور که قیمت میوه را کنترل می­کند، قیمت چیزهای دیگر را کنترل می­کند قیمت وام را هم باید کنترل کند.

حالا در آن مواردی که پول زیادی جمع می­شود چه باید کرد؟ خلاصه این پول­های اضافی نشان دهنده نقص بعضی قوانین است باید اینجا مداخله شود، یکی از وظایف مهم اداره بیمه این است که یک گروهی را مأمور کند برای بررسی تقصیر و قصور که این فرد بیمه گذار که حالا گرفتار شده است مقصر بوده یا قاصر؟ پول­هایی که جمع شده است همین طور، این پول­ها طبق وظیفه عمل شده است یا خیر چون گاهی از اوقات ادارات بیمه به آن وظایف خودشان عمل نمی­کنند و اشخاص باید از این طرف و آن طرف، این اداره و آن اداره بروند آخرش خسته می­شوند و رهایش می­کنند، این­ها تمام مربوط به نوع قراردادها و برخوردها می­شود.

ظاهرا از بیمه چیز مهمی نداریم، در کتاب­ها متفرعاتی که هست از این مواردی که بنده گفتم کمتر است و ما فعلا جعاله را که از پیش قرار بوده بعد از اجاره بگوییم چون ارتباط با بیمه هم داشته جعاله را می­گوییم بعد تصمیم بگیرید که حدود بیشتر مایل هستید یا معاملات خرد و کلانی که پیش می­آید.

 



[1] کافی ج2 ص 319

[2] کافی ج2 ص 319 ح12






   سه‌شنبه 5 آذر 1398




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما