صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 98-99

جعاله جلسه دوّم






باسمه تعالی


چه دلیل داریم که قصد صبی مطلقا لا قصد است؟ قصد به معنای اطلاقی­اش که همان اراده و اختیار باشد همین کافی است بنابراین اینکه قصد صبی لا قصد است چیز به درخوری نمی­شود حساب کرد.

حالا به هرحال حقیقت جعاله معلوم به نظر ما ایقاع است، انشاء التزام به چیزی در مقابل عملی یا بگویید انشاء التزام، از آیات و بعضی روایات امضاء این قرار معلوم می­شود و این قرار هم مورد نیاز جامعه هست، حالا بعضی خواستند بگویند از بعضی روایات هم اعتبار جعاله به دست می­آید، ببینیم آیا می­شود یا خیر؟

در جعاله درباره آن شیئی که مطلوب است و می­خواهند دنبال آن بگردند اتفاقی است که جهالت او ضرری ندارد اصلا وضع جعاله بر جهالت و عدم معلومیت است که نمی­دانیم آن گمشده چیست و چگونه هست اما در مورد جُعلی که جاعل قرار می­دهد گفتند باید معلوم باشد جنساً، نوعاً، کیلاً، وزناً، عدداً، بعضی­ها گفتند فقهاء ارسال مسلّمات کرده­اند این مطلب را، بعضی­ها هم گفتند این مسأله اجماع هست.

ولی همان­طوری که در جلسه قبل عرض کردم دلیل روشنی بر این قضیه نداریم، اگر دلیل نهی النبی عن الغرر ثابت شود که در جعاله هم جاری است مثل اجاره به آن دلیل تمسک کنیم و الّا اگر آن دلیل در جعاله ثابت نشد چنانکه ثابت هم نیست دلیلی بر لزوم علم در عِوَض نداریم، اتفاقا فقهاء هم یکی دو موردش را تصریح دارند که اشکال ندارد، یک مورد اینکه کسی به دیگری می­گوید گمشده­ای دارم اگر پیدا کردی مثلا نصف او برای خودت خلاصه یک سهم مشاع این را گفتند اشکال ندارد.

این چه دخالتی در مسأله دارد که اگر سهم مشاع از آن گمشده باشد جهالت اشکال ندارد و اگر چیزهای دیگری باشد جهالت اشکال دارد این را نفهمیدیم به چه دلیل گفتند.

وضع جعاله بعید نیست بتوانیم بگوییم بر جهالت است هر دو طرف، لا اقل همین عدم الدلیل، یک مورد هم در بعضی از کتاب­ها هست که کسی یک چیزی از او گم شده و به دیگری می­گوید اگر پیدا کنی بدهی یک شیرینی برایت دارم این تعبیر عرفی هم هست، یک تعبیر دیگری البته می­گویند ولی منظور بالاخره این است که این مجهول است چه دلیلی است که در این مورد بگوییم جهالت ضرر ندارد و در جاهای دیگر جهالت ضرر دارد، گفتند اگر به طرف گفت برو این مال من که گمشده پیدا کن و بفروش و لک نصفها نصفش سهم مشاع برای تو، آیا فروش دخالت دارد؟ اینکه بگوید سهم مشاع برای تو دخالت دارد؟ بالاخره مجهول است.

خلاصه دلیل روشنی بر این مسأله نیست که عِوَض باید حتما معلوم باشد و این­ها ارسلوه ارسال المسلّمات و بعضی ادعاء اجماع، به هرحال اگر این مورد جهالتش اشکال ندارد دلیلی نیست که در جاهای دیگر اشکال داشته باشد و نظر ما همان است که عرض کردیم.

خلاصه درباره گمشده متّفق هستند که جهالتش مضر نیست مگر مجهول مطلق باشد که معلوم نیست در آسمان است یا در زمین است یا اصلا چه چیزی هست انسان است غیر انسان است این­ها معلوم نیست درحالی که جهل مطلق که پیدا نمی­شود با آن موارد دیگر جهل چندان فاصله­ای ندارد حالا اگر این را می­گویید اشکال ندارد جُعلش را هم بگویید این معامله مبنی بر ریسک است.

مطلب بعدی اینکه جُعل لازم نیست که مربوط باشد به عمل منظورمان این است که عمل به درد زید می­خورد اما جُعل را عمرو می­دهد، عمرو می­گوید من این مقدار به تو می­دهم اگر چیزی که برای زید هست را پیدا کنی، این اشکال ندارد و همه این را قبول کردند این هم مبناء ریسک بودن است غرض این را تقریباً بالإتّفاق قبول دارند.

اگر جُعل برای کسی قراردادند ولی عمل را شخص دیگری انجام می­دهد در حقیقت او کار را انجام می­دهد و جُعل را این می­دهد اگر لباس او را دوختی این مقدار به تو می­دهم این مانند اجاره هست عمل به نفع یکی هست و جُعل را دیگری از جیبش می­دهد این اشکال ندارد، اگر به گونه­ای باشد که یکی تبرّع می­کند می­گوید این مال را به تو می­دهم اگر چنانچه این لباس را بدوزی، یک وقت است خودش این لباس را می­دوزد و یک وقت شخص دیگری تبرّع می­کند و این کار را انجام می­دهد، این کافی است منتهی تبرعاً کسی کاری را انجام می­دهد مثل اینکه خود شخص انجام می­دهد پذیرفته­اند.

این را می­خواهم عرض کنم که مبناء جعاله ریسک هست و این گونه نیست که همیشه منفعت را در نظر بگیرند، هر موردی که جعاله باطل شد به خاطر جهالت عامل عملی که انجام داده است هدر نمی­رود اما اجرت المثل می­گیرد این معنایش این است که در عین اینکه به اصطلاح ریسکی کرده است ولی در عین حال این گونه نیست که از جیبش به طور مطلق بدهد پس می­شود تأیید کرد که اصل معامله جعاله بر اساس ریسک است.

اما در عین حال باید بداند که برای چه کسی کار می­کند این جنبه ریسکی را یک مقدار ضعیف می­کند، بداند که آن شخصی که برایش کار می­کند این معنا را گفته است که اگر پیدا کنید مثلا این مقدار می­دهم و ملتزم شود به اینکه این مقدار می­دهم پس مبتنی بر ریسک هست ولی نه اینکه ریسک کامل است که به طور کلی از دستش برود فرق می­کند با ریسکی که در قمار است، با ریسکی که در چیزهایی مثل بخت­آزمایی و مانند این­ها هست، در چیزهایی که مبتنی بر بخت آزمایی و شانس و این موارد هست هیچی نمی­داند، بلیط های بخت آزمایی که قبلا می­فروختند مثلا یک تومان می­دهد یک بلیط می­دهد اما نمی­داند که هیچ چیزی به دست نمی­آورد یا میلیونی به دست می­آورد این یک ریسک تقریبا کاملی هست اما اگر بداند بالاخره این کار را برای زید انجام می­دهد و زید هم متعهد شده است که اگر پیدا شود فلان مقدار می­دهم ریسک هست ولی ریسکش مثل بخت آزمایی و شانس و قمار و این موارد نیست بنابراین با این­ها فرق می­کند، موارد متعددی هست که در عرف کارهایی که انجام می­دهند شبهه ریسک است اما باطل نمی­دانیم لا اقل دلیلی بر بطلانش نداریم.

اگر شنید که کسی جعاله کرده است گفته است هر شخصی این گمشده من را پیدا کند این مقدار می­دهم ولی او نگفته بوده این حرف را پیداست این از جیبش رفته است و استحقاقی ندارد ولی اگر یک شخصی به این خبر داده است و او دروغ گفته است و می­داند که این دروغ گفته است اینجا چطور است؟ همین حرف­ها در مسیر جریان ریسک است، یک نفری دروغ گفته است و به دروغ گفته است این گمشده­ای برای زید است و اگر پیدا شود این مقدار داده می­شود درحالی که زید چنین حرفی نزده بوده این مُخبر کاذب و دروغ­گو بوده اینجا صاحب جنس که چون چیزی نگفته به عهده­اش نیست، این مُخبر کاذب هم که یک دروغی گفته است ممکن است بگوییم از باب غرور المغرور یرجع الی من غرّه بگوییم از آن باب می­توانند چیزی از او بگیرند تسبیب است و سببیّت است برای اضرار اما آیا چنین چیزی داریم که المغرور یرجع الی من غرّه؟

اولا این را عرض کنیم که گفتند مُخبر کاذب اگر حرفش اطمینان آور باشد اینجا اجرت المثل باید بدهند لایبعُد که این طرف ضامن است یعنی آن مخبر کاذب برای اطمینان، اگر اطمینان از گفته او پیدا کنیم چنین روایتی پیدا نکردیم و یک قدری هم گردش شده است در کتب حدیثی ما و کتبی حدیثی عامه چنین چیزی نیافتیم که المغرور یرجع الی من غرّه، نه در کتب روایی حدیثی و نه در کتب لغت ابن اسیر در نهایه­اش این را نقل کرده است عامه را می­گویم که ندارند، ابن اسیر در نهایه نقل کرده است المغرور یرجع الی من غرّه، صاحب جواهر به طور مرسل در غصب جواهر نقل کرده است، محقق کرکی در حاشیه ارشاد آورده است، به طور مرسل هم در باب 7 عیوب و تدلیس در مستدرک نقل شده است باب 7 عیوب و تدلیس روایت اول مرسل المغرور یرجع الی من غرّه.

این را می­خواهیم عرض کنیم که ریشه و اساس جعاله بر یک نوعی ریسک است منتهی نه جهالت مطلقه اگر کسی گفت من دلّنی علی مالی فله کذا و کذا، یک کسی او را راهنمایی کرد اما چه کسی؟ کسی که مال پیش خودش است، او می­گوید هرکسی که من را به این مال راهنمایی کند این مقدار می­دهم مال پیش کسی بود که او راهنمایی می­کند می­گوید پیش من است این چیزی طلب کار نیست برای اینکه وظیفه شرعی او هست که مال مردم را بدهد و این ربطی به جعاله ندارد.

اما اگر گفت که من ردّ علیّ مالی اگر کسی مال من را به من برگرداند آن­جا داشت من دلّنی علی مالی، اینجا دارد من ردّ مالی الیّ آن وقت گفتند اگر این را گفت این ردّ یک زحمتی داشت، مشقّت داشت، عبد آبق است باید یک جا او را بگیرد که فرار نکند و از این قبیل اینجا حق دارد جُعل ببرد برای اینکه کاری می­کند که وظیفه­اش نیست، در دست خودش نبوده این ردّ ولی اگر هیچ زحمتی ندارد و او گفته است من ردّ مالی الیّ فله کذا این هم مال مشقّتی ندارد و به او تحویل می­دهد.

خلاصه می­خواهیم تمام این موارد وضع جعاله با وضع اجاره خیلی فرق دارد، اجاره مال معیّن، عمل معیّن انجام می­دهد لذا جُعل هم می­برد اما در جعاله جهالت گرچه مطلقه نیست نمی­گوید شیءٌ ضلّ عنّی و معلوم هم نیست که این شیء چه بوده و کجا بوده ولی بالاخره جهالتی شبیه به دروازه جهالت مطلقه هست شبیه ریسک است مثل بسیاری از معاملات دیگری که انجام می­شود ریسک است و این­ها فرق هم دارند.

در جعاله باید آن چیزی که می­خواهند تسلیم کند، یک کاری کرده است، درست است که از یک نظر ریسک است و نمی­داند این چگونه هست و چطور می­شود تحویل داد ولی از یک نظر هم بالاخره باید کار به سامان برسد، اگر گفت من ردّ مالی الیّ فله کذا اگر این رفت و مالش را آورد در شهر سکونت صاحب مال این استحقاق ندارد ردّ یعنی باید بیاید تحویل دهد مگر تصریح کنند به اینکه بیاورید در شهر یا مثلا بیاورید در آن محله ما، خلاصه این هم یک نحوه ریسک است اما نزدیک است به چیز مطلق اما از آن نیست اگر گفت من ردّ مالی فله کذا بعد به جای یک نفر چند نفر رفتند و مشترکاً این مال را پیدا کردند حالا گاهی تشکیلاتی و مؤسسات این کار را به عهده می­گیرند و دسته جمعی اقدام می­کنند و دسته جمعی هم سود می­برند الآن هم این گونه چیزها هست، اینجا جُعل باید تقسیم شود و بررسی شود که هرکدام چقدر زحمت کشیدند برای پیدا کردن این مال، اگر به سبیّه بوده هرکدام نصف می­برند اگر به تفاوت بوده هر کدام به مقدار زحمت خودشان می­برند، اگر تفاوت دارد باید نسبت سنجی شود.

اگر یکی از این­ها کار انجام می­دهد دیگری کار انجام می­دهد ولی به عنوان رفاقت برای این و جُعل هم که معیّن شده است نگفته­اند حتما خودش انجام دهد و قید مباشرت ندارد نصفش را خودش انجام داده است و نصف دیگر را او انجام داده است ولی تبرعاً از طرف این و او هم قید مباشرت نکرده است که حتما باید خودت انجام دهی، آن شخص تبرعا انجام داده است از طرف این نصفش را و نصفش را هم که خودش واقعاً مباشرتاً انجام داده است، همه جُعل را به این شخصی می­دهیم که نصفش را انجام داده و نصفش را هم دوستش به خاطر این انجام داده است.

علی ای حال همه این­ها مبتی بر همان است که یک ریسک است پس ما در معاملات یک معامله­ای هم داریم که مبناء آن ریسک است این در مسائل دیگری هم که شبیه به بخت آزمایی باشد، در مسأله بخت آزمایی آن موقع­ها پرسیده بودند اگر بر یک اساس علمی استوار شود که کاری کرده است این اشکال ندارد حالا اگر چنانچه یک مسأله علمی باشد می­گوید هرشخصی این مسأله علمی را حل کرد این مقدار می­دهیم و این شخص هم واقعا رفت زحمت کشید اینکه نمی­گویید که جُعل حق این نیست بلکه حقّش هست قرارداد جعاله هست.

حالا اگر در چیزهای جمعی باشد مثل برنده فوتبال، هر کسی نظرش درست باشد و بگوید کدام گروه برنده هستند این مقدار به آن­ها می­دهیم این را بعضی گفتند که حرام است ولی به چه دلیل؟ اگر این نظریه بر اساس یک تجربه علمی است مثلا بازیکن­ها را زیر نظر می­گیرد و می­داند این در نوع بازی­هایی که انجام داده است برنده بوده حالا این هم از همان روش علمی استفاده می­کند بعید نیست این حقّش باشد مثل جُعل در جعاله هست فرق دارد با آن­جایی که هیچ خبر ندارد و هیچ بُعد علمی ندارد فقط بر اساس شانس یک چیزی گفت و گرفت اینجا بگوییم مبناء علمی چون ندارد این در حقیقت همان ریسک مطلق است و این قبول نیست.

بنابراین ما فکر می­کنیم تمام این مسائل حول یک قضیه هست و آن اینکه جعاله بر اساس ریسک است اما نه ریسک مطلق چون ریسک مطلق نیست نباید آن مجهول مطلق باشد از طرفی جُعل و آن شیء لازم نیست هماهنگی در مقدار داشته باشند، آن این مقدار ارزش دارد و این هم به همین اندازه ارزش دارد این­ها اصلا دخالت در جعاله ندارد پس از معاملاتی است که مبتنی بر ریسک است اما نه ریسک مطلق که نتواند حدس به هیچ چیزی بزند.






   سه‌شنبه 5 آذر 1398




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما