صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 98-99

وصیت جلسه هشتم






باسمه تعالی

فروعی را مرحوم سید در عروه ذکر کردند از جمله این مسأله را که اگر موصی له از دنیا رفت گفتیم وارث موصی له به جای او می­نشیند طبق صحیحه محمد بن قیس و بعضی روایات دیگر، حالا ایشان به دنبال این مسأله این را عنوان کردند که این مال وصیّتی یعنی موصی به وقتی وارث آن میّت قبول می­کند این وصیّت را آیا این مال با قبول وارث به میّت وارد می­شود بعد از میّت به این وارث یا اینکه مستقیماً از موصی به این وارث می­رسد، موصی له نیست، وارث موصی له قبول کرده است وصیّت را، با قبول وارث موصی له آیا این موصی به یعنی این مال وصیّتی مستقیماً از موصی تحویل می­گیرد یا از موصی به میّت می­رسد و از میّت به این وارث می­رسد؟

مرحوم سید دارند که وجهان أوجئهما ثانی یعنی مستقیماً از موصی به این وارث می­رسد، جهتش این هست که مال وصیّتی اصل قضیه هست و موصی هم اصل در این جریان است بنابراین انتقال از موصی به میّت، از میّت به وارث این وجه روشنی ندارد برای اینکه موصی همه کاره هست و وصیّت، موصی و موصی به، او وصیّت کرده است، حالا بخواهد اول در ملک او وارد شود بعد ملک این دلیلی ندارد، اصل وصیّت است و موصی، موصی وقتی وصیّت کرده در حقیقت کار تمام است.

عبارت مرحوم سید این است هل ینتقل الموصی به بقبول الوارث الی المیّت ثمّ الیه وقتی وارث قبول کرد موصی به یعنی آن مال اول به میّت می­رسد بعد از طریق این میّت به این وارث می­رسد یا مستقیماً از موصی به این می­رسد که دیگر میّت دخالت ندارد، جهتش هم این که عرض کردم، اصل قضیه وراثت مال است عرفاً و شرعاً موصی له یک واسطه­ای بود اینجا بنابراین پس مستقیماً موصی هست و وصیّت از موصی به این می­رسد دیگر موصی له که واسطه بود حالا دیگر دخالت ندارد.

از مرحوم محقق ثانی در جامع المقاصد نقل است که ایشان گفته است مبناء مسأله این است که قبول را ناقل بگیرید یا کاشف، کشف کند از اینکه واقع قضیه در این مسأله چه بوده، نقل معنایش این است که آن واسطه کنار می­رود مستقیماً از خود موصی می­گیریم، ایشان گفته است مبناء مسأله این است، مرحوم سید دارد که در هردو وجه هردوی آن ممکن است از طریق ملکیت آناً ما، اگر ناقل هم بگیرید ملکیت آناً ما بگویید بر میّت باشد بعد هم وارد شود در ملک این وارث به اصلاح.

علی ای حال اعتبار قضیه دخالتی ندارد فقط در مسأله اگر این واسطه­ها یک مسأله ارثی مطرح شود ثمره­اش آن­جا هست که حالا در فرع بعد قضیه همین است، فرع بعد عنوان کردند مسأله زوجه را که در حقیقت توضیح همین مسأله هم می­شود از نظر ترتیب آثار اذا اوصی له بعرضٍ موصی وصیّت کرد که این زمین را به فلانی بدهد و مال فلانی است تملیکیه نه عهدیه، دنبال وصیّت فمات مرد قبل از اینکه قبول کند، قبل از اینکه وارث قبول کند موصی مرد حالا  فهل ترث الزوجته منها این اثری که عرض کردم این است آیا زوجه این موصی له ارث می­برد یا خیر؟

چرا این مسأله را می­گوییم؟ برای اینکه اگر به جیب میّت وارد شده است از میّت به این وارث می­رسد پس در حقیقت وارث این ملک را برده است زوجه­اش از زمین چیزی نباید ببرد، اگر چنانچه ملک وارد می­شود به جیب ورثه که وارث در اینجا، از وارث می­خواهد طبق قانون ارث به زوجه­اش برسد، زوجه از زمین ارث نمی­برد این ثمره این مسأله می­شود.

اگر گفتیم که این مستقیماً از موصی می­برد به این وارث کاری ندارد، موصی که شوهر این زن نبوده بنابراین این زن می­برد برای اینکه اینجا نه از باب ارث است بلکه از باب وصیّت است این ثمره مسأله قبلی می­شود.

حالا واقعا چه بگوییم؟ مستقیماً می­برد یا واسطه می­خورد؟ بعید بگویند که این واسطه می­خورد بر خلاف اینکه بعضی­ها دارند که اساس قضیه موصی و مال است بنابراین این واسطه­ها دیگر دخالتی ندارند ولی اگر گفتیم که در عالم اعتبار وسائط را هم لحاظ می­کنند می­گوید از کجا این پول را پیدا کردی می­گوید از ارث، ارث چه کسی؟ اگر بگوید آن جدّ اعلی، می­گوید تو به جدّ اعلی نمی­خوری که، می­گوید از طریق پدرم از طریق فلان کس، فکر می­کنیم اگر از باب بررسی اعتبارات بخواهیم مسأله را حل کنیم در عالم اعتبار وسائط را در نظر می­گیرند، بنابراین با واسطه منتقل می­شود و اگر گفتیم که کار تملیکی همه بر اساس اعتبار است بنابراین این مسأله پیش می­آید، در همین قضیه ارث زوجه این اگر از موصی مستقیماً باشد این می­برد برای اینکه زن موصی نبوده ولی اگر از طریق وارث می­برد که زن این وارث است این ارث زوجه زمین در آن مطرح نیست و از زمین ارث نمی­برد.

فکر می­کنم در عالم اعتبار گرچه گفته شده حالا کتب در این زمینه اگر خواستید مطالعه کنید که بعضی­ها دارند که در عالم اعتبار این دخالت ندارد، همه کاره موصی هست و مال وصیّت ولی ظاهرا در اعتبارات تملیکیه این طور نباشد، در عرف عقلاء بازخواست می­کنند، بعید نیست در مراحل بررسی­های دادگاهی حتی این گونه باشد، به یک نفر می­گویند این همه پول را از کجا آوردی، در زمان خلیفه دوم مسأله از کجا آورده­ای مطرح بود و افرادی را تحت فشار قرار می­دادند که ثروت را از کجا به دست آوردی و روی خود این حساب می­شد، به نظر می­رسد در عالم اعتبار که مسائل دادگاهی یکی از همین مسائلی است که اعتباری روی آن حساب می­شود، از کجا آوردی از فلان شخص، اگر آن اصل را بخواهد بگوید رابطه نمی­پذیرند نه دادگاه می­پذیرد و نه عرف عام می­پذیرد.

بنابراین من فکر می­کنم برخلاف اینکه بعضی­ها این گونه می­گویند این اعتباریات دخالت دارد و با واسطه هست، اگر واسطه اعتبار می­شود بنابراین زن هم در این جا زن آن وارث است از طریق وارث می­خواهد ببرد و زن وارث زمین را نمی­تواند مالک شود.

در شوری سابق اگر کسی پولی دستش بود مورد اتّهام بود، در اسلام قرار مضاربه هست، وقتی کسی پول دارد و نمی­داند چه کارش کند پول را به یک نفر دیگری می­دهد و برایش کار می­کند قانون مضاربه برای حل همین موضوع هست، طرف رفته با یک دکتری که پول بر اساس تحصیلات است نه در اثر نیاز در آن­جا این گونه بود، یک مهندسی که بچه ندارد حقوقش خیلی بیش از یک کارگری است که چقدر بچه دارد مثلا، آن وقت این مهندس خواه نا خواه پول اضافی پیدا می­کند این پول اضافه را چه کار کند؟ اسلام می­گوید به یک نفر دیگر بده برایت کار کند قانون مضاربه، آن­ها چنین چیزی نداشتند طرف رفت با دکتر صحبت می­کرد پول را درآورد بدهد یک دفعه متوجه نقصی شدند و قرار به هم خورد بلافاصله پول­ها را ریخت داخل و درها را قفل کردند و گفت نه من اصلا پول ندارم، آن وقت آن­هایی که زیر زبین هستند می­گوییم پول از کجا آوردی باید توضیح بدهند نمی­شود بگویند جدّم فلان و این­ها، می­گویند جدّت به تو ربطی ندارد، این است که در عالم اعتبار وسائط به نظر می­رسد دخالت دارند و مورد توجه هستند و در تمام مراحل هم اعتبار سستی نیست، بلکه یک اعتبار محکمی هست.

بنابراین مسأله دُیّان و مسأله زوجه و مانند این­ها، مرحوم سید در حبوه یک شبهه­ای دارد که اگر وصیّت شد به مالی که این مال حبوه هست برای ولد اکبر به اصطلاح آیا این هم مثل قضیّه دیّان است یا این فرق دارد، ایشان می­گوید این ادله حبوه از یک چنین موردی منصرف است یعنی می­خواهد بگوید حبوه در آن­جایی است که عین خارجی معیّنی است که به این می­خورد نه چیزهای اعتباری که با واسطه می­آید می­خواهد بگوید از اینجا منصرف است توضیح هم نداده ولی ظاهرا این است.

علی ای حال اصل مسأله همانی است که عرض کردم که آیا این وسائط در عالم اعتبار لحاظ می­شوند یا خیر که ایشان و خیلی­های دیگر وجهان، وجوهان و محلّ تأمّل و این گونه موارد است به نظر می­رسد که در عالم اعتبار این وسائط همه دخالت دارند و مورد عنایت هستند، در مسائل بررسی­های اجتماعی و قانون از کجا درآورده­ای در همه این­ها لحاظ می­شود، هم در خلیفه دوم روی این خیلی حساس بوده و قانون از کجا آورده­ای لحاظ می­شده و هم در نظام سوسیالیستی قبل از انقلاب شوروی.

اجمالا خلاصه این مسأله همین است که این مسائل اعتباری به نظر بنده لحاظ می­شود و در تملیکی منشاء دادگاهی پیدا می­کند و قانون از کجا آورده­ای پیش می­آید و مانند این­ها و مسأله مهمی هم هست اما آقایان نوعا گفتند وجوه، وجهان و مانند این موارد.

اگر موصی به این مال مالی است که انسان است برده، این برده تا می­رسد به این وارث این چه حکمی پیدا می­کند، می­گویند موجب آزادی این برده می­شود و وقتی که آزاد شد اصلا مسأله عوض می­شود مشکلاتی که در این گونه مسائل هست زیاد است قدرت تحلیل و دقت می­خواهد که حل شود.

بد نیست این مطلب را عرض کنم از نظر قدرت انسانی، آقای محسنی ملایری برای من نقل کردند که با آقازاده مرحوم آقای نائینی آقا شیخ علی آقا می­رفتیم از مسجد سهله می ­آمدیم یک ماری به طرف ما می­آمد به آقای قاضی هرچه گفتم مار ایشان اعتناء نکرد، مار مثل اینکه افعی بود به حالت آن­هایی که خیلی جهششان زیاد است گفت به طرف ما حمله کرد جیغ زدم که آقا مار، آقای قاضی خیلی کوتاه بدون اینکه توجهی کنند یک فوت کردند طرف آن مار آقای ملایری به من گفت که من آن­جا بودم و دیدم مار خشک شد گفتم یعنی ایستاد؟ گفت خیر، مُرد، چه قدرت­هایی این­ها داشتند، حالا این قدرت­ها اگر در مسائل علمی مطرح شود، در مسائل اعتباری مطرح شود در جامعه غوغا می­شود.






   شنبه 19 بهمن 1398




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما