باسمه تعالی
صحبت در کفارات هست، دسته
میخواهیم کنیم چهار جور کفاره داریم:
1- کفارات مرتبه که به
ترتیب یکی بعد از دیگری، اول اگر آن نشد دومی، نشد سومی.
2- کفارات مخیّره، تخییر
است از اول میگویند بین این سه مورد هرکدام را که میخواهید انتخاب کنید.
3- کفاراتی که جمع است به
این معنا که چند کفاره را همه را باید با هم انجام دهند.
4- کفاراتی که مرتبه
مخیّره هستند یعنی اول در آن ترتیب است وقتی به دومی رسیدید آنجا تخییر بین دو
چیز یا سه چیز میشود.
استقرائی هم این است، حالا
میشود تا حدودی عقلی کرد بگوییم کفاره یا جمع است یا نه، اگر جمع نیست یا فقط
تخییر است یا نه، اگر تخییر فقط نیست یا ترتیب فقط است یا خیر، یا استقراء است یا
ترتیب عقلی اقسامش در حقیقت چهار جور است که عرض کردیم مرتبه، مخیره، کفاره جمع،
کفاره هم ترتیب و هم تخییر که هردو وجه هست.
در کفارات چه مرتبه چه
مخیره، چه این دو وجه دیگر در کل کفارات بگوییم، اینها حکم عبادت را دارند یا حقیقتاً
عبادت هستند، از مرحوم صاحب جواهر نقل است که ایشان میگوید من اعظم العباداة است
کفارات کلا من اعظم العباداة بنابراین قصد قربت در آن معتبر است، اگر چنانچه قصد
قربت نباشد کفاره باطل است باید مجدداً اعاده کند، ریا مبطل است حالا چه ریا تمام
داعی باشد یا به نحو ذم باشد به این معنا که قصد ریا دارد به اضافه توجه به خدا در
حقیقت شرک بنابراین صیام شهرین به جای خودش که عبادت هست کفاره قتل خطئی مثلا عتق
است و بعضی جاهای دیگر هم عتق است، خود عتق باید للله باشد، تقریبا ادعاء اجماع و
اتّفاق در فتوا شده است که عبادت هستند و قصد قربت میخواهد.
از خود عباراتی که در
روایات هست که میگوید عتق اگر نشد صیام ستّین یوم اگر نشد، اطعام ستّین نفر از
این عبادیت استفاده میشود چون در کنار صوم است و در رده آن است، این معنا ندارد
که آن عبادی باشد و این یکی توسلی مثلا باشد علی ای حال از نظر فتوا هم اتفاقی است
که عبادت است و قصد قربت میخواهد.
کفارات مرتبه شاید اتفاقی
باشد که سه کفاره هستند، یکی در ظهار است که کفاره مرتبه است، عتق و صیام هست و
اطعام، یکی کفاره قتل خطائی است، قتل خطئی باز به همین صورت است و کفارهاش مرتبه
است، عتق است و صیام ستّین یوماً، اطعام ستّین نفر، یک کفاره هم داریم مربوط به
کسی که قضاء ماه رمضان را میگرفته غروب نشده بعد از ظهر افطار کند یعنی قضاء روزه
ماه رمضان را افطار کند این کفارهاش مغیّره هست منتهی نه به آن صورت بلکه ده نفر
اطعام نشد سه روز روزه ظاهرا این گونه هست حالا در ادامه میخوانیم، اطعام عشرة
مساکین اگر نشد سه روز روزه همین دو کفاره مرتبه هست.
اولی که میخواهیم
بخوانیم کفاره ظهار است روایات متعدد داریم، ما نفهمیدیم ظهار به چه مناسبت میگویند
چون میگوید ظهرک کظهر امّی او به ظهرش چه کار دارد به زن خودش میگوید ظهرک کظهر
امّی این به چه مناسبت این را میگوید، شاید منظور از این ظهر نه پشت جسمی منظور هست
بلکه میگویند پشت نسلی، میگویند فلانی پشتش به فلان پیغمبر میخورد، به فلان
عالم میخورد، شاید منظور یک چنین چیزی باشد و الّا حالا ظهرک کظهر امی نفهمیدم،
حالا صورتش را بگوید، صورت تو مثل صورت مادرم مثلا، به چه مناسبت این گونه گفته
شده است نفهمیدیم، توضیح هم داده نشده ظهار ظاهرش جمع ظهر است چیز دیگری نیست یعنی
بسیط نیست، جمع است مثل رجال، ظهار.
من فکر میکنم به همان
معنا باشد که عرض میکنم، پشت به معنای نسل است میگوید ریشهاش به آنجا میخورد،
همان طور که نوه نمیتواند مادر بزرگ خودش را بگیرد این پشتش به آن میخورد ریشهاش
از آنجا هست یعنی نمیتواند ازدواج باشد و اینها، یک چنین چیزی احتمالا باشد.
روایات راجع
به اصل کفارهاش متعدد است ببینیم از روایات چه استفادهای میکنیم، در باب اول از
ابواب کفارات روایت 1 صحیحه حمران بن اعین عن الباقر ع «فِي حَدِيثِ الظِّهَارِ
قَالَ وَنَدِمَ الرَّجُلُ عَلَى مَا قَالَ لِامْرَأَتِهِ» حدیثش مفصل است قسمت
اول را نیاوردهاند، کسی ظهار کرده بعد پشیمان شده است که این چه حرفی بود به زنش
گفته است« وَ كَرِهَ اللَّهُ ذَلِكَ لِلْمُؤْمِنِينَ بَعْدُ» خداوند هم بعد از این
حادثه خوش نیامد برای مؤمنین یک چنین مسألهای که کسی ظهار کند و بعد هم کانّ این
را جدا حساب کند و این موارد «فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ الَّذِينَ
يُظاهِرُونَ مِنْ نِسائِهِمْ» آنها که ظهار میکنند از زنهایشان مِن نشریه هست
یا مِن تعدیه؟ منشأ ظهار یعنی همان ظهر زنها «ثُمَّ يَعُودُونَ لِما قالُوا» برمیگردند
به آنکه گفتند یعنی کانّ معنایش این است که میخواهد بگوید یک حرفی زده است حالا
پشیمان شده و برمیگردد بررسی کند کانّ یک چنین معنایی میخواهد بگوید «يَعْنِي
مَا قَالَ الرَّجُلُ الْأَوَّلُ لِامْرَأَتِهِ أَنْتِ عَلَيَّ كَظَهْرِ أُمِّي» میگوید
یعودون یعنی این که شخص نسبت به حرف اولی که به زنش گفته است که گفته است انت علیّک
ظهر امی برمیگردد اوج میکند با این جمله که این چه حرفی بود زدم کانّ این گونه
هست «قَالَ فَمَنْ قَالَهَا بَعْدَ مَا عَفَا اللَّهُ وَ غَفَرَ لِلرَّجُلِ
الْأَوَّلِ» حدیث این گونه دارد امام فرمود پس کسی این جمله را بگوید بعد از اینکه
خدا گذشت کرده و این را طلاق نمیداند، جدایی نمیداند و ببخشد، نسبت به آن رجل
حرف اولش را، و غفر ظاهرا این گونه هست غفر للرجل الاول به این شخص ببخشد آن جمله
اولی را یعودون لما قالوا اشاره به این است این عفا به خوبی تصریح دارد و روایات
دیگر هم دارد که گناه بوده این کار خدا میبخشد، بعضی موارد در کفارات داریم که
گناه مغفور یکی نماز آخر وقت است، نماز آخر وقت طبق روایات گناه هست ولی خدا این
گناه را میبخشد، ظهار هم همین طور گناه هست اما خدا میبخشد این گناه
را، چیزهای دیگری هم داریم، به هرحال حالا برای گذشت از این گناه به طور مطلق و
رها نیست باید یک قدری در فشار قرار گیرد بعد اینکه بی جهت تکرار نکند مثل مسأله
معلّل مثلا یک نفر زنش را سه بار طلاق داد بعد بخواهند هر دفعه دائم بگویند طلاق و
دوباره برگردد و خُل بازی خلاصه دربیاورد این است که برای اینکه یک مقدار فشار به
او وارد کنند میگویند باید آن مسائل را عمل کند و محلّل بیاید و این موارد «فَإِنَّ
عَلَيْهِ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا يَعْنِي
مُجَامَعَتَهَا ذلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
فَمَنْ لَمْ يَجِدْ» حالا اگر چنانچه تحریر رقبه را نمیتواند، تحریر رقبة ملاحظه
میکنید که هیچ قیدی هم فعلا در اینجا ندارد، «فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ
مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا» در روایت مشخص شهرین متتابعین به 31 روز پی در پی
کافی است، یک روز از ماه دوم به اضافه سی روز ماه اول متتابع میشود «فَمَنْ لَمْ
يَسْتَطِعْ» اگر نتوانست دو ماه روزه بگیرد «فَإِطْعامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً» اطعام کند،
اطعام اینجا مثل اطعام در ماه رمضان، در افطار آنجا گفته شده است در زکات فطره هم
این معنا هست باید بدهیم او بخورد اطعام.
من یک قدری در
این قضیه شک کردم، اطعام یعنی حتما طعام بدهد او بخورد؟ یا اطعام همین است که طعم
و ما یطعم را وقتی دست او بدهد به این اطعام میگویند و لازم نیست که صبر کنم و
نگاه کنم که او خورد، اگر طعام را مثلا غذایش فلان مقدار برنج است این برنج را
تحویل او داد این اطعام میشود و لو اینکه این نخورد ولی به عنوان خوردن گرفته
است، غذا هست، خوردنی است، به عبارت دیگر اطعام یعنی خوردن یا دادن خوردنی من فکر
میکنم که معنایش همین باشد نه اینکه حتما باید صبر کند تا بخورد بلکه یعنی دادن
خوردنی، شما پول میدهید به فقیر که نان بگیرد و بخورد، اگر غذا را دادن به فقیر
این گرفت و رفت میگویند فلانی کمکش کرد، اطعام در اینجا مثل کمک کردنی است که
متعارف میگویند، در زکات فطره هم همین طور و موارد دیگر هرچند بگوییم اطعام به آن
معنا خیلی مشکل است و اینگونه معنا کنیم و افراد در مضیقه هم واقع میشوند.
در روایت 2
این باب موثقه سماعه این گونه هست: وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ
أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ
سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ «سَمِعْتُهُ
يَقُولُ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ
ظَاهَرْتُ مِنِ امْرَأَتِي» با زنم ظهار کردم «قَالَ اذْهَبْ فَأَعْتِقْ رَقَبَةً»
یک رقبهای را آزاد کن «قَالَ لَيْسَ عِنْدِي» من پولی ندارم «قَالَ اذْهَبْ
فَصُمْ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ قَالَ لَا أَقْوَى» دو ماه روزه نمیتوانم «قَالَ
اذْهَبْ فَأَطْعِمْ سِتِّينَ مِسْكِينا»
در یک روایتی
دارد که گفت این ستّین مسکینا را هم نمیتوانم، حضرت به او خرما داد کانّ به او
بخشید گفت این خرما را بده این کفارهات شود گفت آقا به خدا هیچ فقیری از خودم
محتاج تر نیست، حضرت گفت خودت بخور، این چطور کاری است که حضرت کرد، در حقیقت او
ظهار کرده که کفارهاش را هم پیغمبر داد.
در بعضی
روایات دارد که حضرت فرمود که انا اولی بالمؤمنین انفسهم پس کسی که از دنیا رفت و
بدهی داشت اگر دارد از ترکه خودش میدهند و اگر ندارد من میدهم، این را به عنوان
مصداق بیان ولایت معنا کرد، در درجه اول منظور از ولایت بررسی مشکلات مردم از این
نظر هست، این روایت خیلی تعجب است که حضرت فرمود خودت بخور.
در ترتیبی که
این روایات دارند متعدد است که همه تصریح به این دارند که هم کفاره همین است و هم
ترتیبش این گونه هست، آن روایتی که عرض کردم باب 2 روایت 1 موثقه سماعة عن ابی
بصیر عن الصادق ع «سمعته یقول جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ
يَا رَسُولَ اللَّهِ ظَاهَرْتُ مِنِ امْرَأَتِي قَالَ اذْهَبْ فَأَعْتِقْ رَقَبَةً
قَالَ لَيْسَ عِنْدِي قَالَ اذْهَبْ فَصُمْ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ قَالَ لَا
أَقْوَى قَالَ اذْهَبْ فَأَطْعِمْ سِتِّينَ مِسْكِيناً قَالَ لَيْس عِنْدِي قَالَ
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَا أَتَصَدَّقُ عَنْك» معنای انا اتصدق عنک معنایش
این است که این اطعام را من انجام میدهم به عنوان نیابت از تو، در عبادات چون در
نماز نیابت از زنده درست نیست، انسان نائب زندهای بشود در عبادات، حتی در عبادات
مستحبه دارد که اهداء ثواب یعنی نمازش را خودش بخواند و برای خودش بخواند ثوابش را
هدیه به او کند نه به این معنا که این
نائب از او در نماز باشد، اگر این عبادت است آدم زنده چطور میشود نیابتش در اینجا،
«فَقَالَ وَ الَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ مَا أَعْلَمُ بَيْنَ لَابَتَيْهَا
أَحَداً أَحْوَجَ إِلَيْهِ مِنِّي وَ مِنْ عِيَالِي قَالَ فَاذْهَبْ فَكُلْ وَ
أَطْعِمْ عِيَالَكَ»
بخور و به عیالت هم بده ظاهراً منظور این است که دلیل کفاره اینجا شامل نمیشود، دلیل
کفاره عجز را نمیگیرد مثل نذری که کسی بکند و قادر نباشد چطور نذر ساقط است اینجا
هم کانّ این گونه هست.
دعای توسل را
ملاحظه بفرمایید هر گونه مشکلی که به خصوص شیعیان مولا علی ع دارند در این دعا
نشان داده شده است که در صدد حل مشکل بر میآید، ندارد که حاجتش چیست، هرچه که هست
پیغمبر به اهل بیت نسبت به مؤمنین و نسبت به افرادی که گرفتاری دارند یک چنین
مطلبی را میخواهد افاضه کند منتهی اگر کار خیلی سخت است ما معمولا میگفتیم که تا
14 روز هر روز 14 مرتبه دعای توسل را بخوانید ان شاءالله مشکلاتشان حل میشود این
گونه اگر پیگیری کنند، تا 14 روز هر روز 14 بار به یاد 14 معصوم چون اینها هستند
که به مقتضای ولایت دست ما را میگیرند در هر جهتی، خیلی این روایت تکان دهنده
است، کجا حکومتی به این صورت میتوان پیدا کرد.
حالا این راجع
به ظهار که روایت هم در این جهت متعدد بوده خیلیها لسان واحد است این روایت هم
بحث ولایت در آن مطرح هست بسیار از این نظر جالب است، این هم غیر از این سندی که
گفتیم به سند دیگر هم نقل شده است.