باسمه تعالی
در کفارات تقسیم شد به اینکه بعضی کفارات مرتبهاند، بعضی مخیّره و بعضی هم هردو را دارند، یک قسمتش تخییر، یک قسمتش ترتیب و بعضی کفارات هم جمع است، حالا حکمت الهی آن چه بوده ما نمیدانیم، بعضی امور را سخت گرفتند و بعضی امور را راحت تر گرفتند مخصوصا در کفاره مصیبت زده ما نفهمیدیم مثلا مرد اگر گریبان چاک بزند کفاره بزند زن این کار را کند خیر، بعضی خصوصیات دیگری که حالا میبینیم، ما در زن ملاک را حکمتش را نمیفهمیم ولی به هرحال در روایات آمده و طبق همان عمل میکنیم.
مرتبه را خواندیم، مخیّره را هم خواندیم و اما موردی هردو هست هم ترتیب هست و هم تخییر یعنی یک قسمتش تخییر است و یک قسمتش ترتیب از جمله کفاره حنث یمین در باب 12 از ابواب کفارات بعضی روایاتی در این زمینه هست در کفاره حنث یمین هم در آن ترتیب است و هم تخییر، یک قسمتش تخییر است و اگر نشد ترتیب، در خود قرآن هم در سوره مائده آیه 89 این طور هست «لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ في أَيْمانِكُمْ» خدا مؤآخذه نمیکند شما را در قسمهای لغو و بیهوده که خیلی توجه به آن ندارند به طور متعارف و معمول دائم قسم میخورد خیلی توجه ندارد به مفاد قسم «وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ» مؤآخذه در آنجایی است که قسم را ببندید یعنی توجه دارید و قسم میخورید و میخواهید قرارداد کنید این است که مورد مؤآخذه هست اما در اینها همین که مورد مؤآخذه هست میتوانید کفارهاش را بدهید و مشکلی نیست، همان طور که نظرتان هست اولین کفاره مرتبهای که خواندیم ظهار بود، ظهار ممنوع است اما در عین حال اگر کسی ظهار را انجام داد کفاره میدهد و خلاص میشود، این از مسائلی است که نمیفهمیم ممنوع است ولی به همین آسانی مشکلش حل میشود.
کفاره قسم قراردادی که با توجه قسم میخورد چیست؟ «فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكينَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْليكُمْ» ده مسکین را غذا بدهید از غذاهای متوسط خودتان «أَوْ كِسْوَتُهُمْ» به ده مسکین لباس بدهید «أَوْ تَحْريرُ رَقَبَةٍ» یک برده آزاد کنید، این تخییر است، اطعام، کسوه، عتق رقبة، اینجا هم قیمتها خیلی فرق میکند «فَمَنْ لَمْ يَجِدْ» اگر کسی اینها را نداشت «فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ» سه روز روزه بگیرد، این هم خیلی فرق میکند عتق رقبه با سه روز روزه، منظور از کسوه چیست یک وقت است یک زیرپیراهنی تنش میکنند و یک وقت است عبا و قبا تنش میکنند بعد میفرماید که «ذلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمانِكُمْ إِذا حَلَفْتُمْ» وقتی قسم میخورید با این کفاره درست میشود «وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ» قسمهایتان را هم حفظ کنید یعنی محافظت شود که یادتان نرود؟ رعایت کنید، کفارهاش را بدهید، اینها همه مورد حفظ است «كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ» آیات این گونه بیان میشود، منظور از بیان میشود اینجا چیست؟ آیات اینجا منطبق بر کفاره شده است و عقد یمین این آیات را خدا توضیح میدهد و بیان میکند این در حقیقت تأکید همین است که مورد مؤآخذه قرار داریم، نمیگوییم یک قسمی خوردم یا یک قراردادی بستم و این چیز مهمی نیست، خیر روی این حساب میشود.
میگویند که میرزای قمی خبر شد که فتحعلی شاه در یک جلسه عیش و نوش و شرب و خمر و اینها شرکت کرده نامهای به او نوشت که دائماً من ناراحت بودم میرزا میگوید در این فکر بودم که اگر از دنیا بروم بر اساس اینکه خدا هرکسی را با من احبّه محشور میکند در دل من نسبت به تو محبتی بود و از این جهت همیشه نگران بودم که نکند من در قیامت با تو محشور شوم به فتحعلی شاه میگوید، خبری که به من رسید که تو در چنین مجلسی شرکت کردهای من را راحت کرد دیگر ذرهای در دلم به تو علاقه ندارم و خیالم راحت شد، نامه وقتی به فتحعلی شاه رسید سراسیمه فوراً دستور داد کالسکه سلطنتی حاضر و دوان دوان به طرف قم وقتی به قم رسید در بدو ورود او به قم دید پرچمها سیاه زده شده تحقیق کرد گفتند دیشب میرزای قمی فوت کرد و از دنیا رفت، آمده بود سر جنازه میرزای قمی ریش بلند خودش را به کف پای میرزا میمالید و دائم میگفت آقا من هستم فتحعلی من را ببخش.
حالا خیلی عادی است قسم خوردی ولی این گونه نیست که با یک صحبتی کار تمام شود، به هرحال کفاره این همان طور که ملاحظه میکنید مرتبه و مخیّره هست اولش تخییر بین اطعام عشرة مساکین و کسوه و تحریر رقبة اگر این سه مورد که تخییر است هیچ کدام نشد سه روز روزه، مرتبه و مخیّره.
خصوصیاتی در این هست که حالا در بحث بعدی ما که راجع به احکام کفارات است به تفصیل آنجا صحبت میشود اطعام چه باشد، کسوه چه باشد، رقبه چگونه رقبهای و احکام دیگری که در احکام کفارات دنبال این بحث انشاءالله خواهیم داشت.
در روایات هم همین مسأله در مورد کفاره حنث یمین آمده است، باب 12 از ابواب کفارات چندین روایت در این زمینه هست، روایت 1 صحیحه حلبی مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ صحیحه آل الآل عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع «فِي كَفَّارَةِ الْيَمِينِ يُطْعِمُ عَشَرَةَ مَسَاكِينَ» چقدر اطعام کند؟ «لِكُلِّ مِسْكِينٍ مُدٌّ مِنْ حِنْطَةٍ أَوْ مُدٌّ مِنْ دَقِيقٍ وَ حَفْنَةٌ» یک مُد گندم، یک مُد آرد، حفنه یادم رفت که ببینیم «أَوْ كِسْوَتُهُمْ لِكُلِّ إِنْسَانٍ ثَوْبَانِ» دو پارچه «أَوْ عِتْقُ رَقَبَةٍ وَ هُوَ فِي ذَلِكَ بِالْخِيَارِ أَيَّ ذَلِكَ شَاءَ صَنَعَ فَإِنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى وَاحِدَةٍ مِنَ الثَّلَاثِ» اگر هیچ کدام از این سه مورد نشد «فَالصِّيَامُ عَلَيْهِ ثَلَاثَةُ أَيَّامٍ».
این بحث میآید که اطعام بدهیم بخورد یا ما طعام را به او بدهیم؟ اطعم یعنی دفع الطعام الیه یا خوراندن به او طعام را، خوراندن یک قدری معنای زور و اینها میدهد، در دوره بازجویی ساواک گاهی از اوقات میشد ساواکی صبحانه خودش درحال خوردن تخم مرغ مثلا بود طرف را برای بازجویی آورده بود برای اینکه شگون داشته باشد یک لقمه هم به این متهم میدادند حالا متهم نمیخواست بخورد و داد میزدند سر او که بخور و الا شلّاق میخوری، این هم اطعمه یعنی چه؟ یعنی دفعه الطعامة الیه یا اینکه خوراند به او؟ خوراندش یک قدری به نظر من زور میبرد، اطعم دفع الطعام الیه نه اینکه خوراندن او بلکه به او غذا بدهد.
روایت دوم را ملاحظه کنید، «سَأَلْتُهُ عَنْ كَفَّارَةِ الْيَمِينِ فَقَالَ عِتْقُ رَقَبَةٍ أَوْ كِسْوَةٌ وَ الْكِسْوَةُ ثَوْبَانِ أَوْ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ أَيَّ ذَلِكَ فَعَلَ أَجْزَأَ عَنْهُ فَإِنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ مُتَوَالِيَاتٍ وَ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مُدّاً مُدّاً». یعنی به این ده مسکین یک مد بدهید نه یک مد بدهید و یک حفن هم علاوه بدهید.
در روایت 4 باز دارد: «إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مُدّاً مُداً»، روایت 5 باز همین طور مدّاً مدّا دارد، اصلا احتمال اینکه مدّ یک حفن است در هیچ روایتی مطرح نیست.
به هرحال این مسأله روشن است هم از آیه قرآن استفاده کردیم و هم از روایات در این زمینه، از نظر فتوائی هم اختلافی نیست، مرحوم امام در تحریرالوسیله، آقایان دیگر هم در این زمینه در مسائل فتوایی تقریبا متفق هستند به این معنا که ترتیب هست و تخییر و اطعامش هم به همین معنا.
بعضی کفارت هست که هردو جمع میشود از جمله کفاره حنث نذر، این یمین بود، نذر هم دربارهاش این گونه هست، در نذر اختلاف است ولی این صحبت درباره آن هست، مرحوم صدوق و مرحوم محقق در مختصرالنافع و مرحوم باز محقق در نذر شرایع اینها تصریح دارند که کفاره حنث نذر آن هم از آنجایی است که اجمتع فیه الامران هم ترتیب و هم تخییر، در قسمت کفارات شرایع ایشان تردید دارد که حنث نذر مثل حنث یمین آن گونه باشد، در اینکه حنث نذر کفارهاش کفاره ماه رمضان است، اطعام رمضان، افطار در ماه رمضان یا کفارهاش کفاره یمین است میگوید فیه تأمل، محقق در کفارات شرایع، استدلال میکند به اینکه مدعایش این است که مثل یمین است همان طور که گفتیم در اطعام عشرة مساکین و کسوه و عتق رقبه و این مواردی که گفتیم تمسک کرده به اجماع غنیه و سید مرتضی در انتصار میگوید مثل یمین است، استدلّ بر اینکه مثل یمین هست بر اجماع اینها.
یکی هم دو روایت در باب 23 همین کفارات روایت حفص روایت 4: «سَأَلْتُهُ عَنْ كَفَّارَةِ النَّذْرِ فَقَالَ كَفَّارَةُ النَّذْرِ كَفَّارَةُ الْيَمِينِ وَ مَنْ نَذَرَ بَدَنَةً» اگر کسی یک شتری را نذر کرد و عمل نکرد «فَعَلَيْهِ نَاقَةٌ» یک شتر باید بدهد چطور؟ «يُقَلِّدُهَا وَ يُشْعِرُهَا» تقلید میکند یعنی یک چیزی به گردنش آویزان میکند کفشی، چیزی که علامت این است که این در راه خدا هست و یشعرها گفتند که به پشتش میزند که خون جاری شود «وَ يَقِفُ بِهَا بِعَرَفَةَ» این درصورتی است که بدنهای را نذر کند غیر از آن کفاره این کارها را هم بکند «وَ مَنْ نَذَرَ جَزُوراً» اگر جزوری را نذر کرد جزور شتر چندساله هست که از پدر و مادر جدا هست «فَحَيْثُ شَاءَ نَحَرَهُ» هرکجا خواست این کار را انجام دهد اما اگر بدنه هست میبرد در عرفه و اینها، حالا به هرحال این غیر از کفاره و این موارد است.
در روایت 5 «كُلُ مَنْ عَجَزَ عَنْ نَذْرٍ نَذَرَهُ فَكَفَّارَتُهُ كَفَّارَةُ يَمِينٍ»، به هرحال مهم آن روایت حفص بود، یکی هم روایت صفوان در روایت صفوان هم این گونه دارد روایت 3: «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي جَعَلْتُ عَلَى نَفْسِي مَشْياً إِلَى بَيْتِ اللَّهِ» من بر خودم واجب کردم که پیاده مکه بروم «قَالَ كَفِّر يَمِينَكَ» کفاره یمین را بده «فَإِنَّمَا جَعَلْتَ عَلَى نَفْسِكَ يَمِيناً» تو قسم خوردی «وَ مَا جَعَلْتَهُ لِلَّهِ فَفِ بِهِ» عمل کن به او.
در روایت 6 هم دارد کفاره نذر کفاره یمین است بنابراین ایشان تمسک به این جهت دارد اما اجماع غنیه و انتصار مخصوصا این دو اجماعاتشان خیلی اجماعات به اصطلاح معروف آبکی است، خیلیها به اجماع این دو بی اعتماد هستند بعد هم چطور اینها ادعاء اجماع میکنند با اینکه شهرت در این مسأله بر خلاف این است، شهرت این نیست که مثل یمین است بلکه نذر را بر خلاف این معنا گفته شده است شهرت، به هرحال میشود گفت که مسأله یک قدری از نظر اصولی اقل و اکثر است، اگر یمین باشد مقدارش کمتر است، خواندیم کفاره حنث یمین اطعام ده مسکین و کسوه و آخرش هم سه روز روزه این اقل است اما کفاره آن اگر کفاره ماه رمضان باشد این خیلی بیشتر است، احتمال داده مرحوم محقق در شرایع که کفارهاش کفاره رمضان باشد بنابراین کفاره یمین را میدهد این حداقل است راجع به مازادش که کفاره یمین باشد برائت جاری میکند.
خلاصه در کفاره یمین مسلّم است آنهایی که گفتیم خود قرآن داشت و روایت اما در کفاره نذر محل بحث است که آیا مثل یمین باشد یا مثل ماه رمضان باشد بعضی ادعاء کردند که مثل یمین است از جمله خود محقق در شرایع احتمالا بعضیها هم ادعاء میکنند مثل کفاره ماه رمضان است حالا به هرحال مسأله اقل و اکثر است، احتیاط میشود کرد ولی اقل و اکثر میتوان جاری کرد.
کفاره نتف المرأة شعرها این هم در روایات ما هست اگر زن موی خودش را بکند و خدش وجهها فی المصاب در مصیبت صورتش را خراش بدهد، در لغت خدش را پاره کردند دارد بنابراین اگر دست به صورتش میکشد طوری عمیق بکشد که پوست پاره شود اینکه بعضیها گفتند خون بیاید بلکه خیلیها تعبیر کردند که خون بیاید، این کفارهاش شد، شقّ رجل ثوبه مرد اگر در مصیبت گریبان چاک بزند در موت ولد یا زوجه فی جمیع ذلک عتق رقبة أو اطعام عشرة أو کسوة عشرة فإن عجز فصوم ثلاثة یعنی تقریبا مثل یمین هست.
حالا روایتش را عرض خواهیم کرد در ادامه، کفاره نتف شعر و خدش وجه و شقّ رجل اینهایی که عرض کردیم عتق رقبة أو اطعام عشرة مساکین أو کسوتهم مخیّراً فإن عجز فصوم ثلاثة ایّام طبق همان روایتی که در باب حنث نذر داشتیم.
مرحوم صاحب جواهر دارد که این مثل کفاره افطار ماه رمضان است که در باب حنث نذر هم محقق چنین نذری داشت، نتف یعنی کندن، خدش پاره کردن صورت، همه صورت یا بعضی صورت فرقی نمیکند، لباسی که به او میدهیم چه کهنه باشد چه نو فرقی نمیکند، اگر یک مقداری از موها را کند یک مقداری را قیچی کرد دو کفاره دارد، این خیلی مشکل هست و روایاتش مفصل است ان شاءالله جلسه آینده عرض خواهیم کرد.