صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 98-99

کفارات جلسه ششم







باسمه تعالی


در باب 31 از ابواب کفارات مواردی متعددی از چیزهایی که کفاره دارد و در جلسه قبل اجمالا بعضی از آن­ها را گفته بودیم در این روایت توضیح داده است، شیخ طوسی باسناده عن احمد بن محمد بن داوود القمی فی نوادره در بعضی کتب رجال این مهمل است و ذکری از آن نیست یک تفاوت­هایی هست مثلا احمد بن داوود من باب مثال اما احمد بن داوود بن القمی با این خصوصیات بعضی مهمل است و ذکری از او ندارند و بعضی­ها هم دارند اما توثیق ندارند به هرحال روایت یک قدری از نظر سندی مشکل دارد احمد بن محمد نقل می­کند عن محمد بن عیسی عن اخیه جعفر بن عیسی عن خالد بن سدیر اخی حنان بن سدیر بقیه آن هیچ مشکلی ندارد اما در این احمد بن محمد یک قدری حرف است، با یک تفاوتی در این تعبیر بعضی­ها دارند که ثقة ثقه اما این نیست و یک قدری با این تعبیر فرق دارد روایت دارد:

قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع «عَنْ‏ رَجُلٍ‏ شَقَ‏ ثَوْبَهُ عَلَى أَبِيهِ» کسی گریبان چاک زد بر مصیبت پدر «أَوْ عَلَى أُمِّهِ أَوْ عَلَى أَخِيهِ أَوْ عَلَى قَرِيبٍ لَهُ» یا مادر یا پدر یا قوم و خویش­ها «فَقَالَ لَا بَأْسَ بِشَقِّ الْجُيُوبِ» گریبان دریدن اشکال ندارد «قَدْ شَقَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَى أَخِيهِ هَارُونَ» بعد دارد «وَ لَا يَشُقَّ الْوَالِدُ عَلَى وَلَدِهِ» پدر نباید بر مصیبت فرزند گریبان چاک بدهد آن وقت در بالا داشت لا بأس بشقّ الجیوب کانّ مطلقا اشکال ندارد خصوص والد بر ولد و زوج بر امرأة اشکال دارد خیلی عبارت به نظر مشکل دارد، اول می­گوید لا بأس بشقّ الجیوب بعد می­گوید و لا یشقّ الواد علی ولده «وَ لَا زَوْجٌ عَلَى امْرَأَتِهِ» «وَ تَشُقُّ الْمَرْأَةُ عَلَى زَوْجِهَا» زن در مصیبت شوهرش می­تواند این کار را بکند «وَ إِذَا شَقَّ زَوْجٌ عَلَى امْرَأَتِهِ أَوْ وَالِدٌ عَلَى وَلَدِهِ» اگر مرد بر زنش گریبان چاک دهد یا والد بر ولدش اگر این کار را کردند «فَكَفَّارَتُهُ حِنْثُ يَمِينٍ» خیلی به نظر مشکل می­آید، مصیبت دیده گریبان چاک کرده بالا گفتید لا بأس بشقّ الجیوب حالا کفاره قسم بدهد «وَ لَا صَلَاةَ لَهُمَا حَتَّى يُكَفِّرَا» نمازشان هم باطل است تا کفاره بدهند، بعضی کفارات مربوط به جهات دیگر است مثلا در کفاره ظهار ظاهرش این است که به محض انجام ظهار باید کفاره بدهد درحالی که به نظر می­رسد این گونه نباید باشد اگر بخواهد عمل ارتباط جنسی برقرار کند باید کفاره بدهد از آیه سوره مجادله این گونه استفاده می­شود، حالا اگر گریبان چاک زند بر مصیبت زنش یا پدر بر فرزندش نمازش هم باطل است تا کفاره بدهد «اوْ يَتُوبَا» این راجع به شقّ گریبان بعد بعضی چیزهای دیگر «فَإِذَا خَدَشَتِ الْمَرْأَةُ وَجْهَهَا» اگر زن صورت بخراشد به اصطلاح، خراش بدهد «أَوْ جَزَّتْ شَعْرَهَا» مو را قطع کند با قیچی مثلا «أَوْ نَتَفَتْهُ» مو را بکند «فَفِي جَزِّ الشَّعْرِ» اگر مو را قطع کند یا بچیند «عِتْقُ رَقَبَةٍ أَوْ صِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ أَوْ إِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً» «وَ فِي الْخَدْشِ إِذَا دَمِيَتْ وَ فِي النَّتْفِ كَفَّارَةُ حِنْثِ يَمِينٍ» اگر در خدش خون بیاید حالا اتفاقا در خود خدش بعضی­ها تصریح دارند که خدش یعنی خون بیاید، خدش یعنی پوس کنده شود، کنار برود و پاره شود و این تقریبا مساوی با خون است، بالا هم گفت که اگر خدش کرد یا قطع کرد یا نتف کرد عتق رقبة أو صیام شهرین أو اطعام ستّین حالا یک خط پایین تر می­گوید و فی الخدش اذا دمِیَت و همین طور فی النتف که بکند کفارة حنث یمین، خیلی به نظر عبارت مشکل می­آید «وَ لَا شَيْ‏ءَ فِي اللَّطْمِ عَلَى الْخُدُودِ» اما سیلی به صورت زدن این اشکال ندارد «سِوَى الِاسْتِغْفَارِ وَ التَّوْبَةِ» چه گناهی کرده است دلش سوخته است و به صورتش زده است چه فرق می­کند پیغمبر گریه کرد در مصیبت ابراهیم اصحاب گفتند شما ما را دعوت به صبر کردید و خودتان این گونه گریه می­کنید فرمود چیزی نمی­گویم که خلاف رضای خدا باشد، این طبیعی است شخص گریه می­کند، دلش می­سوزد و وقتی می­سوزد می­زند، رسم متعارف این است که می­زنند زانو، گاهی می­زنند روی قلب، گاهی دست­ها روی هم می­زنند، این طبیعی قضیه است، این گناه کرده است استغفار کند خیلی به نظر سخت می­آید بعد آخرش هم می­گوید «وَ لَقَدْ شَقَقْنَ الْجُيُوبَ وَ لَطَمْنَ الْخُدُودَ الْفَاطِمِيَّاتُ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع» زن­های فاطمیات بر امام حسین گریبان چاک زدن، سیلی به صورت زدند و جایش هم مانده «وَ عَلَى مِثْلِهِ تُلْطَمُ الْخُدُودُ وَ تُشَقُّ الْجُيُوبُ[1]».

در بالا گفت پیغمبر خدا موسی شق کرده، پایین هم که می­گوید فاطمیات بر امام حسین لطمه حدود و شقّ جیوب کردند آن وقت وسطش شقّ و خدش و این­ها گناه و استغفار و کفاره و کفاره­های سخت، صیام شهرین متتابعین که مویش را قیچی کرده مثلا، عبارت هم خیلی ناقص است و ظاهرا تنها روایتی که دلیل بر خدش و جزّ و این­ها به این ترتیب هست فقط همین روایت است خیلی به نظر مشکل می­آید.

این اتفاقا در کتب فقهی هم به همین تفسیری که در روایت هست آورده­اند از جمله مرحوم امام در تحریرالوسیله صفحه 121 کفارة الجزّ المرأة شعرها فی المصاب عتق هست و صیام شهرین و اطعام ستّین مسکیناً مخیّراً، کفاره نتف المرأة شعرها و خدش وجهها فی المصاب و شقّ الرجل ثوبه فی موت ولده أو زوجته یجب فی جمیع ذلک عتق رقبة أو اطعام عشرة مساکین این را مثل یمین حساب کرده است أو کسوتهم مخیّراً.

در خدش اجمالا همین که پوست دریده شود بعضی­ها دارند خون هم بیاید، لازم نیست همه صورت را این کار شود، یک مسمّی خدش کافی است، یک قسمت کوچکی از صورت پاره شد و خون آمد این کفاره دارد نعم الظاهر انّه یعتبر فیه الادماء باید خون بیاید و لا عبرة بخدش غیر الوجه غیر صورت جای دیگر را پاره کند آن کافی نیست مثلا دستش را پاره کند و لو خون بیاید و لا بشقّ ثوبها گریبان چاک زدن این اشکال ندارد و إن کان علی ولدها أو زوجها برای اینکه آن­جا این گونه نبود کما لا عبرة بخدش الرجل مرد اگر خدش کند اشکال ندارد جزّ شعر اشکال ندارد، شقّ ثوبه اشکال ندارد علی غیر ولده و زوجته. درحالی که تنها دلیل بر مسأله همین است و این هم این گونه نداشت والاحوط ذلک فی ولد الإبن احوط این است که در نوه پسره در او هم مراعات کند علی الاحوط یعنی نوه دختری اشکال ندارد.

ما در پایین داریم در ولد ابن که ایشان گفته است و کذا البنت نوه دختری او هم همین طور است، به هرحال روایت به درخور معتبری به جز این روایت نیست.

یک نکته­ای در بعضی روایات داشتیم مدّ طعام و حفنة، حفنه به معنای مشت است صحبت در این شد که آیا این جزء کفاره هست؟ به نظر می­رسد این طور که از بعضی روایات استفاده می­شود این علاوه بر کفاره مستحب است که یک مشت هم اضافه کنند برای خدمات، برای اینکه این را آسیاب کنند، پختش کنند می­خواهند بخورند و مانند این موارد.

روایتش را عرض کنم در باب 14 دو روایت هست با یک تفاوتی البته روایت 4 و روایت 8، روایت 4:

صحیحه هشام بن حکم وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ روایت کاملا خوب عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ «فِي‏ كَفَّارَةِ الْيَمِينِ‏ مُدٌّ مُدٌّ» مُد مُد همان طور که خودمان می­گوییم یک کیلو یک کیلو به حسب افراد «مِنْ حِنْطَةٍ وَ حَفْنَةٌ لِتَكُونَ الْحَفْنَةُ فِي طَحْنِهِ وَ حَطَبِهِ[2]» این یک مشت هم خرج آرد کردن و آتش کردن، غذا آماده کند این روایت 4 است که از آن استفاده می­شود اولا حفنه غیر از مد است معلوم، یک مشت اضافه است و این مشت هم برای خدمات است و چون به حسب روایات آن­که کفاره است فقط مُد است این مستحب می­شود برای اینکه در حقیقت کارش آسان شود.

در روایت 8 همین باب هم یک تفاوتی به این صورت روایت دارد عبدالله بن سنان عن الصادق ع َ: «فِي‏ كَفَّارَةِ الْيَمِينِ‏ يُعْطَى كُلُّ مِسْكِينٍ مُدّاً عَلَى قَدْرِ مَا يَقُوتُ إِنْسَاناً مِنْ أَهْلِكَ فِي كُلِّ يَوْمٍ» در کفاره یمین به هر مسکین یک مد بدهید این یک مد به مقدار قوت یک انسان است از اهل و عیال خودتان یعنی اهل خودتان چقدر غذا می­خورند یک مُد است و این را هم همان مُد را بدهید بعد این گونه فرمود «وَ قَالَ مُدٌّ مِنْ حِنْطَةٍ يَكُونُ فِيهِ طَحْنُهُ وَ حَطَبُهُ عَلَى كُلِّ مِسْكِينٍ[3]» یک مُد گندم بدهید در این یک مُد آرد کردن و چوبش هم هست، این روایت نشان می­دهد که یک مُد به درد خدمات هم می­خورد، آن روایت داشت که برای خدماتش چیز علاوه حساب کن ظاهرش همان استحباب است این هم راجع به این حفن است.

مرحوم امام در تحریر و نوع آقایان کفاراتی که عرض کردم مرتبه، مخیّره، هردو جور همین­هایی بود که عرض کردیم که مرتبه­اش ظهار بود، مخیّره­اش افطار رمضان و حنث عهد و کفاره جزّ شعر و این­ها هست، اجتماع هردو یعنی هم ترتیب و هم تخییر برای بعضی­ها این­ مواردی که خواندیم، اول اینکه عهد گفته نشد.

در باب 24 راجع به عهد روایتی دارد شیخ باسناده عن محمد بن احمد بن یحیی عن محمد بن احمد العلوی یا الکوکبی عن العمرکی البوفکی، عمرکی البوفکی ظاهرا بد نیست اما محمد بن احمد بن العلوی توثیق ندارد تا آن­جا که در خاطر هست عن علی بن جعفر عن اخیه موسی بن جعفر ع «سَأَلْتُهُ‏ عَنْ‏ رَجُلٍ‏ عَاهَدَ اللَّهَ‏ فِي غَيْرِ مَعْصِيَةٍ مَا عَلَيْهِ إِنْ لَمْ يَفِ بِعَهْدِهِ قَالَ يُعْتِقُ رَقَبَةً أَوْ يَتَصَدَّقُ بِصَدَقَةٍ أَوْ يَصُومُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ[4]» مثل افطار ماه رمضان می­شود.

روایت 2: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ عَنْ حَفْصِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: «مَنْ‏ جَعَلَ‏ عَلَيْهِ‏ عَهْدَ اللَّهِ‏ وَ مِيثَاقَهُ فِي أَمْرٍ لِلَّهِ طَاعَةً فَحَنِثَ فَعَلَيْهِ عِتْقُ رَقَبَةٍ أَوْ صِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ أَوْ إِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً[5]».

علی ای حال پس عهد هم شبیه نذر است روی قولی که این گونه بود، در نذر دو عقیده بود که عرض کردیم بعضی گفتند مثل یمین است، بعضی گفتند که مثل افطار ماه رمضان است، من هردو قول را هم عرض کردم، صدوق، محقق در مختصرالنافع این­ها دارند که مثل یمین است، مرحوم محقق در شرایع در کفارات شرایع می­گوید حنث نذر مثل کفاره رمضان است.

بعضی استدلال کردند بر اینکه این مثل یمین است تمسک کردند به اجماعی که غنیه و امتثال که دیروز عرض کردیم، دو روایت هم آورده­اند که این را هم دیروز عرض کردیم روایت حفص و روایت صفوان که می­خواهند بگویند که هرچیزی در یمین است در نذر هم مثل یمین است، به هرحال دو عقیده هست در کفارات حنث نذر اول مثل یمین و دوم مثل ماه رمضان، اگر شک کنیم نتوانیم تشخیص دهیم که کدامش بهتر باشد اینجا قاعدتاً به اصول مراجعه می­شود و اصل هم اقل و اکثر است چون یمین کمتر از کفاره ماه رمضان است، یمین را انجام می­دهد مازادش را شک می­کند برائت، قاعدتاً همین کافی باشد، دیروز هم یک تفصیلی درباره این گفتیم.

مهم این است غیر از این کفاراتی که گفتیم کفارات جاهای دیگری زیاد هست که در این ابواب در این بحث خیلی از آن­ها نیامده است، من اشاره اجمالی کنم به بعضی از این کفاره­ها که باید اشاره شود، کفاره جماع در اعتکاف محل بحث است، بعضی گفتند این ملحق به کفاره مثل ظهار و این­ها می­شود، بعضی گفتند خیر، محل بحث است.

کفاره خلف عهد مشهور این است که مخیّره هست مثل کفاره افطار من حلف بالبرائة اگر کسی قسم این گونه خورد گفت از دین پیغمبر بیرون باشم اگر چنین کنم یا اگر چنین نکنم حلف به برائت گفتند کفاره دارد و کفاره­اش مثل کفاره ظهار است، خیلی روشن نیست ولی استدلال شده است.

اگر کسی در حیض با همسر نزدیکی کند در قسمت اول دوره عادت یک دینار کفاره دارد، وسط نصف دینار و آخر ربع دینار، این را خیلی­ها فتوا دادند.

اگر کسی در عده با زن ازدواج کند، زن طلاق گرفته و در عده هست یا عده وفات هم شاید باشد، در هردو این باید حتما جدا شود و پنج صاع آرد به عنوان کفاره بدهد، اینجا مطرح نشده معمولا، کسی که نماز عشاء نخوانده خوابید تا صبح شد کفاره­اش این است که فردا روزه بگیرد پس موارد زیادی کفارات دیگر هم داریم غیر از این­هایی که در این بحث مطرح شده است.

یکی از کفارات کفاره احرام است، اصلا اینجا بحث نشده است، کفارات احرام در خود احرام هست در کتاب الکفاراة در اینجا، این بحث اینجا تمام می­شود.

 

 

 

 



[1] وسائل باب31 کفارات ح1

[2] وسائل باب14 یجزی فی الاطعام مُد ح4

[3] وسائل باب14 یجزی فی الاطعام مد ح8

[4] وسائل باب24 وجوب کفارة المخیّره ح1

[5] وسائل باب24 وجوب کفارة المخیّره ح2







   سه‌شنبه 26 اسفند 1399




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما