صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 98-99

کفارات جلسه دوازدهم






باسمه تعالی


کفارات که خوانده شد چه مخیّره و چه مرتبه و چه هردو جزء ظاهرا مسّوع است و فوریت ندارد، از نظر فتاوی هم مگر آن­جایی که تسامح و تساهل شود در حقیقت نوعی بی اعتنایی است و الّا اصل، اصل برائت، برائت از فوریت اثبات کند که موسّع است، اطلاق خود ادله­اش هم ادله کفارات می­گفت این کار را انجام بدهید اما ندارد که فوراً، ادعاء اتفاق فتوی هم در این قضیه شده است.

فقط یک حرفی می­شود زد و آن اینکه این کفارات به منزله توبه از گناه هست و توبه هم از نظر فتاوی و هم از نظر روایات و آیات فوریت دارد برای اینکه توبه یعنی اظهار پشیمانی از کار خلافی که کرده است این معنایش این است که کار خلاف کار بی خودی بوده و نباید انجام می­داده و پشیمان است و این دیگر موسّع معنا ندارد که بگوید امروز پشیمان نیستم فردا پشیمان می­شوم مثلا، این را بگوییم ادله کفارات به منزله توبه هست و چون توبه فوریت دارد پس کفارات را هم بگوییم فوریت دارد، این به منزله اجراء حکم مبدل بر بدل است یعنی بگوییم که کفارات بدل توبه است و توبه فوریت دارد پس بگوییم کفارات هم که بدل از توبه هستند این­ها هم فوریت دارند یک چنین چیزی اما اجراء حکم مبدل بر بدل همه جا باز یک دلیلی می­خواهد.

دو مقام داریم، یک مقام اصل کفاره هست که فوریت دارد یا خیر، یکی هم بعد الاخذ هست وقتی گرفت، حالا که گرفت باید فورا مصرف کند؟ یفعل ما یشاء، اساساً وقتی کفاره را فقیر می­گیرد دیگر ملک خودش هست می­خواهد مصرف کند حالا در آن­جایی که کفاره دارد که حتما باید بخورد آن مسأله دیگری است به طوری که شبیه آن چیزی که در فطره گفتند مثلا و الّا آن­جا هم اگر گفتیم اطعام یعنی دفع الطعام الی الغیر همان طور که جلسات قبلی عرض کردیم.

روایاتی داریم که زیاد هم بود در تعبیر این روایات که خداوند اطعام را دوست دارد و روایات متعددی بر اینکه اطعام کنید، اطعام کنید یعنی صبر کنید تا بخورد و ببینید بخورد یا اینکه طعام الی الغیر یعنی طعام را به او بدهید و او هرکاری کرد، گرسنه هست طعام را می­خورد، گرسنه نیست می­فروشد خلاصه این اشکالی ندارد، اگر چنان­چه غذا را دادیم به مسکین، مسکین در اثر فقر و بدبختی که داشت رفت فروخت قرضش را بدهد، این کار خودش کرده و مشکلی نیست.

در کفاراتی که می­خواهند اداء کنند یک مسأله کنار گذاشتن کفاره است، جدا کردن از مال، یک مسأله هم ادائش هست که رسماً به فقیر تحویل می­دهیم، در دو قسمت می­شود توکیل کنیم و یک کسی وکیل شود و از طرف ما انجام دهد، مشکلی از این نظر ندارد.

کفارات به طور کلی یا مالی هستند یا بدنی، مالیاتشان از اصل ترکه خارج می­شود اگر شخص مرده و تا حالا نداده است اما کفارات بدنی این­طور نیست که از اصل خارج شود و ادائش بر ورثه لازم باشد، اگر چنان­چه میّت وصیت کند که بدهی دارم اداء کنید این را اداء می­کنند از ثلث و الّا حکمی در این زمینه ندارد.

اگر اطعام برایش ثابت شود و معیّن شود که اطعام ستّین مسکیناً را باید بدهد اینجا اطعام یک حکم مالی است و باید اداء شود، اگر وصیّت کرده که وصیّت و اگر وصیّت هم نکرده اگر گفتیم مطلق ظاهرش این است که این دِین مثل دِین اصلی است ولی اگر چنان­چه بدنی باشد، صیام ستّین یوماً این چون چیز بدنی هست و نه مالی اثبات اینکه حتما این باید از ثلث اداء شود و این­ها چنین چیزی اثبات نمی­شود.






   سه‌شنبه 26 اسفند 1399




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما