انسان
با زمین یک اخوت ازلی دارد، در این زمین متولد شده است و با این زمین کار دارد،
زمین را میسازد، خراب میکند و خداوند بشر را مأمور کرده است برای آباد کردن
زمین، خداوند شما انسانها را به ساخت و ساز و عمارت این زمین مأمور کرده است،
دائماً این حالت بین انسان و زمین در جریان است، گاهی آباد میشود، گاهی خراب میشود،
گاهی آبادی و خرابی بالاصل است گاهی بالعارض است، جنگلهایی که بسیار خوب و منظم
سرپا هستند اینها بالاصل هستند تقریباً، رودخانه آب کنارشان، درخت سالم، کارها بر
وفق مراد، گاهی موات بالاصل هستند مثل اینکه بیابان خشکی است که هیچ در آن نیست
کویر و گاهی بالعارض است هم احیاء و هم موات، انسانها آن را احیاء کردند یا انسانها
آن را خراب کردند و از بین بردند.
پس چهار صورت میشود، آبادی بالاصل و بالعرض، موات بالاصل و بالعرض، از آیات
کریمه قرآن استفاده میشود که این تحول دائمی است «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ
الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» حالا
این اعلموا را برای چه فرموده است؟ معلوم میشود بشر زندگی میکند اما توجه ندارد همین
زمینی که زندگی میکند دائماً در تحوّل است چنانچه موجودات زندهای هم که در این
زمین زندگی میکنند آنها هم تحت تأثیر این رابطه گاهی میمانند و گاهی از بین میروند،
انسانها هم گاهی حیوانات و نباتات را از بین میبرند گاهی میمانند، گروههایی که
الآن تشکیل شدند برای حمایت از حیوانات و نباتات مسأله همین است.
چنانچه تحولات نفسانی هم که انسانها
پیدا میکنند در این کره خاکی آنها هم بی نهایت هستند این تحولات و هم خیلی زیاد
پیش میآید، خداوند در سوره حدید این تحولات را اشاره کرده است که بشر در تحول
اعملوا انّ الله یحی الارض، یحی هم به صیغه مضارع آمده است ظاهراً مفید ابدیت است،
اعلموا انّ الله یحی الارض بعد موتها بعد از اینکه زمین مرده است چه اتفاقی میافتد
که زمین مرده میشود؟ البته آیه کریمه قرآن اختصاص به این زمین ندارد، مفاهیم
قرآنی اوسع از مفاهیم لغتی ظاهری است ممکن است زمین قلب، دل انسان، دِل گاهی میمیرد
چه میشود که میمیرد، درحادثه افتادنها، در فتنه افتادنها و نمیتواند خودش را
نجات دهد و اینکه قلب میمیرد.
در همین سوره حدید دارد که وقتی منافقین به مؤمنین میگویند «نْظُرُونا
نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُم» یک نگاه هم به ما بکنید که ما از نور شما استفاده کنیم
این حرف را در قیامت میزنند یعنی در محشر قبل از قضیه بهشت و جهنم «قيلَ
ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً»
خودتان برگردید کسب نور کنید بعد میگویند «أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُم» مگر ما با
شما نبودیم در دنیا چه شد شما این گونه روشن و نورانی و ما گرفتار، آنها جواب میدهند
شما «غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ»
آروزها شما را فریب داد و در فتنهها افتادید «فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ
تَرَبَّصْتُمْ»
در این فتنه هم ماندید و خودتان را نجات ندادید، حالا هر فتنهای و دنبال آن دیگر
قلب مُرد، حالا وقتی که قلب مُرد بازهم باید مأیوس شویم خیر، «اعْلَمُوا أَنَّ
اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» خداوند سرزمین دل را بعد از مردن هم
باز زنده میکند بسته به این است که انسانها باز دل بدهند و توجه کنند به آن
تحولات، حرکتهایی که در مراتب نفسانیت انسان و حیوان هست مخصوصا در انسان بی
نهایت است، حیوانات هم خواه ناخواه تحولاتی شاید دارند چون روح مجرّد دارند، قوه
خیال مجرد است و صور خیالیهای هم که در قوه خیال است همه مجرد هستند پس حیوانات
نفس مجرده دارند اما انسانها این تحولات زیادی که دارند ممتاز هستند بعد از انسانها
جن آنها هم تحولات زیادی که قاعدتاً دارند.
ولی به هرحال برای اینکه از آن مردگی نجات پیدا کنند توکل بر خدا «اعْلَمُوا
أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» و
بعد هم برنامه ریزی « إِنَّ الْمُصَّدِّقينَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا
اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» آنهایی
که در راه خدا صدقه میدهند، قرض میدهند قرض به خدا، قرض در مسیر حقیقت خدا اینها
را نگه میدارند و از مردگی در زندگی میآورد و باید در راه خدا فعالیت کنند،
انسان تشخیص بدهد و به راه بیفتد آنجایی که برایش کار روشن است، یک وقتی ابهاماتی
است نمیتواند قدم بردارد، اگر برایش مسأله روشن است باید حرکت کنند « إِنَّ
الْمُصَّدِّقينَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً
يُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَريم» خدا اجر مضاعف به آنها میدهد.
تحولات بسیار زیاد است و انسان غافل، مرحوم آقای آقا شیخ عبدالنبی نوری نقل
است که به بعضی از علماء تهران گفته بود که من 6 سال است که ذکر آب را میشنوم، آب
در مسیر حرکت خودش ذکرش لااله الّا الله است، بعضیها از دیگران ذکر در و دیوار را
شنیده بودند، بعضیها در سحرها سر و صدای همه عالم را به اذکار شنیده بودند، گاهی
ذکرهای مناسب با الوهیت، گاهی ذکرهای مناسب با رسالت و گاهی ولایت و خیال هم کرده
است که ساعت فلان ساعت است درحالی که ساعت به آن صورت مربوط نبوده، همینطور
تحولات و حرکتهای ذهنی در خواب، مراتب حرکت و لایتناهی مجردات و انسان مجرد، به
هرحال از زمین موات مثل دل مرده میشود چیزهای زنده خوبی درآورد، روایاتی هم که
درباره زمین هست میتوان استفاده کرد « َ أَيُّمَا قَوْمٍ أَحْيَوْا شَيْئاً مِنَ
الْأَرْضِ وَ عَمِلُوهَا فَهُمْ أَحَقُّ بِهَا وَ هِيَ لَهُمْ» هر گروهی که
زمینی را احیاء کردند مال آنها هست.
ابواب احیاء موات زیاد است، اولین مسأله اینکه تشخیص بدهیم هرکسی احیاء کرد
زمین برای خودش است الآن این اجازه را نمیدهند میگویند برای دولت، مال حکومت ولی
روایات ما این گونه هست که اگر احیاء کرد برای خودش هست، حالا این چرا این گونه
هست و چرا گفتند مال خودشان هست و چرا اینها گفتند خیر این را صحبت میکنیم.